eitaa logo
شهید گمنام🇵🇸
9.3هزار دنبال‌کننده
12.2هزار عکس
6.1هزار ویدیو
98 فایل
ادمین ثبت خاطرات @Mahdis1234 کانال دوم ما مسیر بهشت https://eitaa.com/joinchat/3022192798C43e1b256ae تبلیغات شما پذیرفته میشود https://eitaa.com/joinchat/4173332642Cacf0e5f1fb
مشاهده در ایتا
دانلود
تفحص و، محمود حاجی قاسمی 🍃🌷🍃 درسال ۱۳۴۵ در شهر بسطام، استان سمنان ، در خانواده ای متدین ومذهبی متولدشد. متاهل بود و ۳ فرزند به یادگاردارد، ۲ پسر و ۱ دختر. 🍃🌷🍃 ایشان در همان ابتدای راهی مقدس شد و بعد از آن نور بسطام را راه اندازی کرد و بلافاصله به پرداخت. 🍃🌷🍃 بعد از حضور داعش در و ، ایشان به محور مقاومت شد و پس از اینکه خود را در این داد ،دوباره به پرداخت. 🍃🌷🍃 🍃┅🦋🍃┅─╮ @shahidma ╰─┅🍃🦋🍃
به روایت از محمدرضا غیاث‌الدین و : محمود در دوران مقدس زیادی انجام می‌داد و زیادی هم داشت اما در واحد لشکر ۱۷ بن ابیطالب (ع)🌷 او بود. 🍃🌷🍃 از همان اوایل مقدس تا در مناطق حضور داشت، همچنین بلافاصله بعد از گذار حرکتی شد که امروز به نور معروف است. 🍃🌷🍃 در همان زمان به صورت را به سمت هدایت می‌کرد که بعد از الی سال مقوله نور در شد لذا در اندازی این محوری داشت. 🍃🌷🍃 نور برای را اندازی کردند، همیشه یک در نور بود و هر مشکلی پیش می‌آمد ایشان آن را می‌کرد. 🍃🌷🍃 در یکی از که در به عنوان نور داشت با یکی از کشور ملاقاتی می‌کند و از آن پس کار نیز در زندگی این بزرگوار جای خود را باز می‌کند. 🍃🌷🍃 🍃┅🦋🍃┅─╮ @shahidma ╰─┅🍃🦋🍃
‍ 🌨﷽یاد خاطرات عاشقان خدا﷽ 🌹🌹 جانت را ڪہ بدهی در راه خدا "" می نامند تو را؛😞 بہ گمانم اگر را هم بدهی شاید...!😢 . و مݧ احساس میڪنم اینجا و در ایݧ سرزمین؛ دختراݧ زیادے هستند کہ هر روز پشتِ 😍ـــــگر ِسیاه ِساده ی سنگینِ خود می کنند از نجابتشان...😌 و هر لحظہ می شوند انگار! پس "" حواست بہ حجابت باشد...☺️🙏 . . . گـــآهی که چادرت خاکی می شود از هاے مردم شهــــر...😔 یاد هایی باش که برای ماندنت، خونی شدند...😭 😊 🦋🦋🦋
‌﷽یاد خاطرات عاشقان خدا﷽ ✨به نام خدا 🍃باز هم قلم بر صفحه می چرخد از جنگ میگوید ،از دفاع، از عملیات بیت المقدس و شهیدانش🕊 🍃هرچند ک نمیشود پاکی این را با هیچ کلمه ای به تصویر کشید اما میشود تا آنجا که جان در بدن است از مردانگیشان دم زد و گفت تا به یاد بیاید ، مردانگی از یاد نرود و زنده شود. 🍃عشق به خدا ؛همچو نیرویی تازه همواره در بدن این سرزمین تزریق می شد و ناممکن هارا ممکن میساخت! 🍃آنچنان که در شرایط سخت و دستان خالی بشود در مقابل بعثی ها ایستادگی کرد.جبهه مسلمانان جبهه است و سن و شغل در آن بی معنی. 🍃گویی این قافله برپاشده بود تا دست واقعی را رو کند. مردانگی به تصویر کشیده شود تا همگان ببینند ما از خاکمان با جانمان میکنیم و شهید اصغر سلیمانی ؛جوانی که در برابر طاغوت سکوت نکرد و برای آگاهی مردم فریاد سر داد. 🍃وظیفه پخش اعلامیه امام (ره) و نوارهای سخنرانی روحانیون مبارز را بر عهده گرفت و در همان زمان ها پس از اتمام دانش سرا ،به دبیری حرفه و فن مدرسه راهنمایی قائم بورکی منصوب شد، دلسوز و مهربان که با دل و جان دانش را می آموخت و روحیه خستگی ناپذیرش زبان زد همه بود آنجور که شب و روز خویش را وقف خدمت به مردم میکرد. 🍃و این چنین از خود پند به جای گذاشت:"احساس شرمندگی می کنم در خشت بمانم و به جمع نپیوندم . برادران و خواهران شما همینگونه که تا کنون پیرو خط امام بوده اید همچنان بمانید بلکه فعال و پر کار تر در کار هایتان ، رضای خدا و ارتباط ولی فقیه و روحانیت مبارز را در نظر داشته باشید ."* *فرازی از وصیت شهید ✍نویسنده: 🌸به مناسبت سالروز شهادت 📅۲
‌﷽یاد خاطرات عاشقان خدا﷽ ✨به نام خدا 🍃باز هم قلم بر صفحه می چرخد از جنگ میگوید ،از دفاع، از عملیات بیت المقدس و شهیدانش🕊 🍃هرچند ک نمیشود پاکی این را با هیچ کلمه ای به تصویر کشید اما میشود تا آنجا که جان در بدن است از مردانگیشان دم زد و گفت تا به یاد بیاید ، مردانگی از یاد نرود و زنده شود. 🍃عشق به خدا ؛همچو نیرویی تازه همواره در بدن این سرزمین تزریق می شد و ناممکن هارا ممکن میساخت! 🍃آنچنان که در شرایط سخت و دستان خالی بشود در مقابل بعثی ها ایستادگی کرد.جبهه مسلمانان جبهه است و سن و شغل در آن بی معنی. 🍃گویی این قافله برپاشده بود تا دست واقعی را رو کند. مردانگی به تصویر کشیده شود تا همگان ببینند ما از خاکمان با جانمان میکنیم و شهید اصغر سلیمانی ؛جوانی که در برابر طاغوت سکوت نکرد و برای آگاهی مردم فریاد سر داد. 🍃وظیفه پخش اعلامیه امام (ره) و نوارهای سخنرانی روحانیون مبارز را بر عهده گرفت و در همان زمان ها پس از اتمام دانش سرا ،به دبیری حرفه و فن مدرسه راهنمایی قائم بورکی منصوب شد، دلسوز و مهربان که با دل و جان دانش را می آموخت و روحیه خستگی ناپذیرش زبان زد همه بود آنجور که شب و روز خویش را وقف خدمت به مردم میکرد. 🍃و این چنین از خود پند به جای گذاشت:"احساس شرمندگی می کنم در خشت بمانم و به جمع نپیوندم . برادران و خواهران شما همینگونه که تا کنون پیرو خط امام بوده اید همچنان بمانید بلکه فعال و پر کار تر در کار هایتان ، رضای خدا و ارتباط ولی فقیه و روحانیت مبارز را در نظر داشته باشید ."* *فرازی از وصیت شهید ✍نویسنده: 🌸به مناسبت سالروز شهادت 📅۲
﷽یاد خاطرات عاشقان خدا﷽ ‌سالروز شهادت شهید امیررضا علیزاده🌹 💫و سلامٌ لکَ منْ اَصحابِ الْیمین 🍃اصحابی که در دنیا حزب اللهی بودن را به معنای واقعیشان به تصویر کشاندند. و مصداق بارز اصحاب الیمین و اصحاب المیمنه شدند، همانانی که مقربانند و فی جنات نعیم، جاودان هستند✨ 🍃اصحابی که در دنیا به ریسمان الهی چنگ زدند و حزبشان، حق بود آنانی که هر کدام به نحوی راه حق را به زیبایی نقاشی کردند، و چه بسا اینکه خونشان را سرخابه ی این طریق کردند و نفَسشان را مایه زینت و جلای آن قرار دادند ♥️ 🍃؛ اهل میمنه‌ای بود که‌ در این وادی خاکی به ریسمان حزبِ الهی چنگ زد و زندگی خود را وار در دفتر روزگار به خط کشاند که اینگونه سابقون گون، در راه از حریم آل الله جان خود را فدا نمود 🕊 🍃یقینا درست است، اهل میمنه رهرویی مخبر و هوشیار چون امیر رضا ها میطلبد. همچون امیر رضا . مرد میدانی که الحق و الانصاف حتی میشود از وصیت نامه شان درس ها گرفت. 🍃و اینگونه میشود در ضمیر ناخودآگاهم این فراز از شهید حک میشود: "سعی کنید حزب الله باشید و باقی بمانید، نه حزب باد که در مواجهه با حزب دچار از هم گسیختگی روحی، روانی و فکری میشوند و در کلام و عمل همراه آنها میشوند." 🍃آری حتی میشود از وصیت نامه هایشان درسها گرفت، حقا که شما اصحاب المیمنه اید، گوارا باد منزلگاه ابدیتان. ✍نویسنده: 🌸به مناسبت سالروز 📅تاریخ تولد : ۱٢ مهر ۱٣۵۴ 📅تاریخ شهادت : ۱۰ اردیبهشت ۱٣٩٢ 🕊محل شهادت : حلب_سوریه 🥀مزار شهید : رشت
بسمـ رب الشـهدا 🍃حلب، و چه نام آشنای غریبی. نامش را بارها شنیده‌ام، سرزمینی غریب که لاله‌های زیادی در آن آرمیده‌اند، لاله‌هایی که هر کدامشان رنگ و بوی ویژه‌ای از داشتند. ایمان، هم جز این قافله است. متقی‌ای که آخر، آرام جانش را در راه از حریم آل‌الله در میانه‌ی این لاله‌زار پیدا کرد. 🍃آسمان عاشقانه‌ی پاییز ۱۳۹۴، وهب‌گونه برخاست و از نوعروس بیست و چند روزه‌اش دل را پرواز داد، خداحافظی را گرفت و راهی کاروان زمانش شد. 🍃لاله‌ی قصه‌ی ما دنیا را با تمام دلبستگی‌هایش داده بود، سبک‌بال و سبک‌بار رفت تا از نوامیس دفاع کند و اجازه ندهد بار دگر زبانه‌ی آتش پَرِ معجری را بسوزاند و گوشواره‌ای خون‌آلود از دختر بچه‌ای غصب شود. آری ایمان رفت تا بازار شام دیگری رخ ندهد. رفت و را به آموخت... 🍃به وضوح روشن است، ایمان و ایمان‌ها اهل این وادی نبودند. خوشا به حالتان ای لاله‌های ، شهادت مبارکتان باد💜 🌸به مناسبت سالروز 🔷تاریخ تولد : ٣ خرداد ۱٣۶۶ 🔷تاریخ شهادت : ٢٣ آبان ۱٣٩۴ 🔷محل شهادت : سوریه 🔷مزار شهید : جهرم 🦋🦋🦋 🌹 🍃┅🦋🍃┅─╮ @shahidma ╰─┅🍃🦋🍃
بسمـ رب الشـهدا 🍃حلب، و چه نام آشنای غریبی. نامش را بارها شنیده‌ام، سرزمینی غریب که لاله‌های زیادی در آن آرمیده‌اند، لاله‌هایی که هر کدامشان رنگ و بوی ویژه‌ای از داشتند. ایمان، هم جز این قافله است. متقی‌ای که آخر، آرام جانش را در راه از حریم آل‌الله در میانه‌ی این لاله‌زار پیدا کرد. 🍃آسمان عاشقانه‌ی پاییز ۱۳۹۴، وهب‌گونه برخاست و از نوعروس بیست و چند روزه‌اش دل را پرواز داد، خداحافظی را گرفت و راهی کاروان زمانش شد. 🍃لاله‌ی قصه‌ی ما دنیا را با تمام دلبستگی‌هایش داده بود، سبک‌بال و سبک‌بار رفت تا از نوامیس دفاع کند و اجازه ندهد بار دگر زبانه‌ی آتش پَرِ معجری را بسوزاند و گوشواره‌ای خون‌آلود از دختر بچه‌ای غصب شود. آری ایمان رفت تا بازار شام دیگری رخ ندهد. رفت و را به آموخت... 🍃به وضوح روشن است، ایمان و ایمان‌ها اهل این وادی نبودند. خوشا به حالتان ای لاله‌های ، شهادت مبارکتان باد💜 🌸به مناسبت سالروز 🔷تاریخ تولد : ٣ خرداد ۱٣۶۶ 🔷تاریخ شهادت : ٢٣ آبان ۱٣٩۴ 🔷محل شهادت : سوریه 🔷مزار شهید : جهرم 🦋🦋🦋
‍ ‍ ♡بسم الله الرحمن الرحیم♡ 🍃امروز می‌خواهم از بگویم که شهادتش مهر تایید بین و سنی شد. از برادران است وقتی فهمید خطر، مسلمانان سوریه را تهدید می‌کند و به کودک ها هم رحم نمی‌کند از خانواده اش گذشت و برای از مسلمانان راهی شد. جنگید و شهد نصیبش شد. 🍃پدرش در مراسم جوانش گفت: راضی ام به رضای و به فرزندم افتخار می‌کنم که شهید شد و شهادتش سبب شد بی اعتبار شود و همه فهمیدند که داعش فرقی بین شیعه و سنی نمی‌گذارد و هدفش نابودی است. 🍃حال از او یک باقی مانده که خانواده اش هایشان را آنجا تسکین می‌دهند. فرزندانش دور مزار پدر می‌گردند و شانه تک پسرش تکیه گاه بی قراری های دخترانش است. از عمر ۴ فرزند به یادگار مانده است که بی قراری های دخترانش برای با هیچ مرهمی آرام نمی‌یابد و اشک ها، شاهد قصه هست. 🍃عمر، یکی از اولین شهدای مدافع حرم اهل سنت است، به این می‌اندیشم که کشتی نجات در جریان است و هنوز هم می‌طلبد. 🌸به مناسبت سالروز 📅تاریخ تولد: ۵ فروردین ۱۳۶۳ 📅تاریخ شهادت:۳ آذر ۱۳۹۴ 🥀مزار شهید: سیستان و بلوچستان 🕊محل شهادت: حلب ، سوریه
‍ ‍ 🍃خودکار را برداشته، می‌نویسم از اویی که از تبار بود. نوشته‌ام مقدمه ندارد! اصلا برای گفتن از او که مقدمه لازم نیست، یک راست باید سر اصل مطلب رفت. اصل مطلبی که خودش هم مقدمه است هم نتیجه! 🍃مقصود حرف هایم فقط یک نفر است. کسی که یک ، مسیر زندگی‌اش را به سمتی برد که پایان نداشت! جایی ندیدم که نوشته‌ باشد مسیر و بندگی پایان دارد. البته چرا! یادم رفته بود پایانی دارد که مقدمه‌ی شروعی دوباره‌ست، ! و این همان چیزی بود که به حیات در این دنیا خاتمه داد. 🍃فیلم زندگی‌اش را روی دور تند میگذارم از اول تا به آخر را دوره میکنم. از بهاری که متولد شد تا سالهایی که کار کرد تا کمک خرج باشد. 🍃طولی نمیکشد که میرسم به همان نقطه آغازی که منتهی به شد. سال شصت و یک بود. خبر شهادت * را برای منصور آوردند به اضافه تکه ای کاغذ و مابقی وسایل. کاغذ را باز کرد. وصیتنامه بود. شروع به خواندن کرد. از منصور خواسته بود تا برای دفاع از دستاورد های و حراست از مرز های میهن اسلامی‌مان به س.پ.ا.ه اسلام بپیوندد. و اینجا آنچه در تقدیرش نوشته بودند رقم خورد. 🍃ویدیو جلو تر میرود به سی سال جلوتر وقتی که یک منصور مانده و غنیمتی که از حضور در جبهه های جنگ نصیبش شده. و البته خوابی که منصور عباسی قصه‌ی ما را کرد. 🍃منصور صرفا نه برای شهادت که باز هم برای پا در میدان گذاشت، مثل رفقایش. با این تفاوت که منصور از آنها جا مانده بود. و این به وقت اذان ظهر جمعه ده آذر در به وصال رسید. ♡ حبیب حرم!♡ پ.ن:برادر شهید آیت‌الله عباسی در عملیات آزادسازی شهید شد. 🔷به مناسبت سالروز 🔷تاریخ تولد : ۹ فروردین ۱۳۳۶ 🔷تاریخ شهادت : ۱۰ آذر ۱۳۹۶ 🔷مزار شهید : بهشت دو معصوم شهرکرد 🔷محل شهادت : سوریه
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸 ﷽یاد خاطرات عاشقان خدا ﷽ 🔹میگفت در ، هم دفاع از حرم امامین می کنی که از همه چیز بالاتر است و آنجا در خاکریزی🏜 و اینجا پشت میزی و همه می خواهند به شما بگذارند ولی آنجا فقط خودت هستی و خدای خودت 🔸البته می گفت که و یا نماینده ایشان امر کنند که کار شما اینجا مهمتر است من قبول می کنم👌 بگویند برو محله باش، نظام به جارو کردن خیابان نیاز دارد من می رفتم همان کاری که نیاز نظام است انجام می دادم و به این نتیجه رسید که از حرمین و مبارزه با تکفیری ها👹 الان خط مقدم دفاع از اسلام است. 🔹آقا مهدی همواره به دنبال بود گاهی دوستانش می گفتند که به خاطر که داشت دنبال حق و حقوقت💰 باش اما او معتقد بود که اگر به دنبال حاشیه باشد از اصل مطلب جا می ماند♨️ به قول آقای ماندگاری که در مراسم سخنرانی می کرد، می گفت: ایشان حقوق دهه 57 را می گرفت. اما با تمام توان خدمت می کرد💪 :۱۳۶۱/۰۴/۱۵ :۱۳۹۳/۱۰/۲۰ ....🕊 🦋🦋🦋
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸 ﷽یاد خاطرات عاشقان خدا ﷽ 🔸 تقدیم به مدافع حرم 15فروردین 1395 اعزام رزمندگان لشگرعملیاتی 25کربلا - سوریه خانطومان 😔چه حزن جانڪاهی است بین ماندن و رفتن ... چه احساس غریبی است بین دل و دلبر ... چه پرواز قریبی است بین حق و حق نما ... چه مدافع دلیری است بین این همه هیاهوهای روزگار.... می بالم به خطه استانم ، این مهد شیران نام آفرین ، از تا ! همان قهرمانان ایران زمین ، همان پهلوانان دلیر ، همان مرادن نیک روزگار ، همان تداعی گران ! از ڪدامشان بگویم ؟! به ڪدامشان افتخار ڪنم ؟!.... زبانم قاصر است..... مروارید اشڪهایم در صدف چشمانم سنگینی می‌ڪند ، بغض دیگر صبر ماندن ندارد .... نزدیڪ است اشڪ و شوق هم آغوش شوند ! اینجاست ڪه خاطره ڪربلای زنده می شود ، مظلومیت شیر مردان مازندران ، آن ۱۳ مرد مبارز علیه باطل ، سرود افتخار سر می دهد ، فریاد" لبیڪ یاحسین " بر آسمان بوسه می زند و جلوه ایثار ، گره می خورد به روح بی آلایش آنان؛ به گمانم ڪربلا تڪرار می گردد و ندای بانوی صبر و وفا طنین انداز می شود ؛ اما اینبار رساتر و شیواتر ڪه سر می دهد : به جز زیبایی چیزی ندیده ام...... آری زینب (س) عباسهایش را می شناسد! برادرم ای بی ادعا ترین مدعی !.... ای برهم زننده لشڪر دژخیمان داعش !... تو همانی ڪه به روشنایی چراغ هدایت حسین (ع )منور شدی ! تو همانی ڪه سڪنی گزیدی در ڪشتی نجات حسین ع ! تو همانی ڪه اثبات نمودی شهادت اتفاقی نیست بلڪه انتخابیست ! تو همانی ڪه بر پرسش شهید اهل قلم مهر تایید زدی: آیا آن روز نیز خواهد رسید ڪه بلبلی دیگر در وصف ما سرود بسراید؟ حال میخواهم از نام آوران ڪربلای خان طومان ؛ از زهیرها ، حبیب بن مظاهرها ، از وهب ها و......نام ببرم: 🌹 عزیز چه عاشقانه با تلالوء وجودت نور را نورانی کردی ! 🌹 ای بی ریا ترین ! چه هنرمندانه دانه آخر تسبیح را شمردی تا ازسلسله بپیوندی به صف شهدا .... جایت در کاروان های سفر نور خالیست....... هنوز تن خسته ات رنگ آرامش نگرفته بود که آرام گرفتی ..... خداقوت برادر !... 🌹 چه مشتاقانه در صراط مستقیم حسین ، قدم برداشتی تا برسی به مقصد جاودانگی .... به چه عارفانه جاودان شدی ! 🌹 چه طاهرانه مطهر کردی سرزمینمان را با عطر دل انگیز شهادتت..... هنوز شمیم خوش پیکر مطهرت به مشام می رسد! 🌹 که رادی و جوانمردی سر تعظیم فرود می آورد در برابر منشت ! 🌹 می دانم که غیرت و همیت در کلاس شجاعتت همیشه نمره قبولی می گرفته اند! 🌹 عزیز چه با کمال صلابت به جمال شهادت مزین شدی ! 🌹 بزرگوار چه گوارا جرعه شهادت را نوشیدی ! 🌹 چه زهیر گونه لبیک گفتی به ندای هل من ناصر ینصرنی اربابت ! 🌹 چه زیبا رها شدی از دنیای مادی ، 🌹 چه عاشقانه سجاده شهادت را پهن نمودی در محضر معبودت ! 🌹 چه غریبانه پر کشیدی ! 🌹 چه سرافرازانه مسیرت را پیمودی ! در وصفتان هر چه بگویم کم گفته ام ........... اما حرفهایی ...... بهتر بگویم گزافه هایی از اطراف به گوش میرسد حاڪی از جهل و نادانی ، حاڪی از و ڪه دلمان را به درد می آورد ، نڪند مهر خاموشی خورده بر دلهایشان! نڪند اقتدا ڪرده اند به شیطان زمانمان! همانها ڪه ژست روشنفڪریشان را چاشنی نقدشان می ڪنند ؛ همانها که در جبهه انتقادی می جنگند علیه جبهه حق ؛ همانها که شهادت را قیاس می کنند با زرو زیور دنیا ، اینان حتی معنای مادیات را هم نمی دانند.... اینان حتی فرق و را هم نمیدانند...... اینان با واژه هم بیگانه اند ...... در جوابشان باید اعلام ڪرد: شهیدان را شهیدان می شناسند!🌺 از شام بپرس دشمنی یعنی چه ان دلهره نگفتنی یعنی چه روباه صفت های حلب می دانند بی باکی ببر مازنی یعنی چه 🦋🦋🦋
به گفته این ، و و اینکه همیشه را دارند و تبدیل به و بیت(ع)🌷 در مراسم‌ باعث می‌شود کمتر به فکر کند. 🍃🌷🍃 رحیمی، قربانعلی ترک‌فرخانی در ابتدای سخنان خود در رابطه با با لبخندی بر لب و از صمیم قلب، گفت: پسرم، کسی که همواره در دوران زندگی خود و را داشته و از هیچ ک به آنان خودداری نکرده، بود.  که همواره با و بر لب می‌آورم. 🍃🌷🍃 فرزند ترک‌فرخانی و رحیمی است که با توجه به حمله ناجوانمردانه رژیم بعث به خاک ایران اسلامی همانند دیگر ، حضور در را برای از و اش بر خود دانست و با وارد میدان حق علیه باطل شد. 🍃🌷🍃 به گفته ، که در زمان فقط ۱۶ بود با و  برای به از طرف با حضور در احوال را در شناسنامه سال کرد. 🍃🌷🍃 ادامه دارد👇👇
و نور، محمود توکلی 🍃🌷🍃 در سال   ۱۳۴۵#  در شهر فلاورجان ،استان اصفهان  در خانواده ای متدین ومذهبی متولدشد. تفحص لشکر 14 حسین علیه السلام بود.🌷ایشان تحمیلی و مقدس هم بود. 🍃🌷🍃 بعد از در مناطق و ماند تا تن این وطن را بیاورد😔 و مرهمی‌ شود بر دل مادران و پدران به راه.😔 🍃🌷🍃 ، و ، از بارز ایشان بود، اگر کسی وارد محل کارش می‌شد، نمی‌توانست تشخیص بدهد که آنجا چه کسی است. 🍃🌷🍃 درحسرت می سوخت.😔 در یکی از سخنرانی هایش گفت: «آهای مردم! چقدر رفتید با آشنا شدید؟ چقدر رفتید با رفیق شدید؟»😔 🍃🌷🍃 ایشان بود. بارها در منطقه اتفاق‌های عجیبی می افتاد،ولی در وجودش نبود، اتفاقی نبود که بتواند در کار ایشان ایجاد کند، به کاری که انجام می‌داد، بسیار بود. 🍃🌷🍃
هادی عزتی ‌می‌خواست حرم شود، امنیت شد. 🍃⚘🍃 هادی عزتی متولد۱۳۷۱/۵/۵ سرویس ایثار و مقاومت جوان آنلاین: در روز از فروردین در حال اجرای به دست اشرار به می‌رسد. 🍃⚘🍃 آرزو‌های زیادی داشت. نمونه‌ای که می‌خواست در قامت یک حرم حاضر شود تنها به خاطر جسمی پدر از اعزام جا ماند، اما برایش طوری دیگر رقم زد و او با در از و کشورش شد. 🍃⚘🍃 کبری علی‌مرادی مادر هادی عزتی را پیش رو دارید. من دو فرزند پسر داشتم. متولد ۵ مرداد ۱۳۷۱ بود که در روز از بهار سال گذشته حین انجام به رسید. بود و حدود ۵/ ۱ سال پیش عقد کرده و قرار بود بهار سال گذشته جشن عروسی‌شان را برگزار کنیم که شد. 🍃⚘🍃 ادامه دارد👇👇
یک روز آمد و به من گفت اسمم را برای به و از حرم نوشتم. من هم مخالفت کردم و گفتم: نه اجازه نمی‌دهم که بروی. خندید و گفت: چرا مادر؟ چرا می‌گویی نه؟ گفتم: من که جز تو و برادرت کسی را ندارم، اگر خدای نکرده اتفاقی برایت بیفتد من نمی‌توانم تحمل کنم. با همان مهربانی همیشگی‌اش می‌گفت: مادر شما که فیلم مختارنامه را می‌بینی و میگی خدا لعنت‌شان کند! چرا امام حسین (ع)⚘ را خالی کردند. حالا خودت اجازه نمی‌دهی که پسرت برود و از آل‌الله (ع)⚘ دفاع کند. گفتم: قربان زینب (س)⚘بروم، خیلی دوستش دارم عاشقش هستم، اما یک شرط دارم. گفت: چه شرطی مامان؟ گفتم: باهم برویم. گفت: مادر به خانم‌ها که اجازه نمی‌دهند. گفتم چرا پسرم من لباس می‌پوشم. لباس رزم، سر و صورتم را محکم می‌پوشانم، اصلاً نمی‌فهمند من زنم یا مرد. آن‌قدر خندید. اسمش را نوشت و نامش هم برای اعزام درآمد، اما مشکل و بیماری خونی پدرش باعث شد نرود. به خاطر پدرش اعزام نشد. 🍃⚘🍃 ادامه دارد👇👇
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
قسمت_۲ در کمال شجاعت در مقابل عوامل ضد انقلاب ایستاد تا جایی که آن‌ها ناجوانمردانه ایشان به بستند و کردند و را در اطراف روستای نرگسله از توابع شهرستان ديواندره به خاک سپردند.😔 🍃🌷🍃 به روایت از همسر: بنده دردها و سختی‌هایی، خودم و و فرزندانم در راه و دینی در جامعه کشیده‌ ایم. 🍃🌷🍃 سال ۱۳۶۰ که ساکن روستای باقرآباد بودم از طرف و که در آن سال‌ها در کنار از به و در می‌پرداختند از من خواستند تا برای آب روستای حسین آباد سنندج چند حلقه چاه کنم در آن سال‌ها چاه با دست و بدون استفاده از امکانات امروزی انجام می‌شد. ظرف چند روز کار را به خوبی انجام دادم و شرب مورد نیاز مردم را تأمین کردم ولی نمی‎دانستم که این و من محسوب می‌شود. 🍃🌷🍃 زمستان همان سال که برف زیادی هم بر روی زمین جا خوش کرده بود سه نفر از اعضای گروهک ضد انقلاب مرا كه در خانه بودم به # همکاری با نظام نوپای دستگیر و چشم بسته از روستا خارج کردند.😔 ادامه دارد👇👇
قسمت دوم مقدس استان مازندران، الله شیعه زاده 🍃🌷🍃 درتاریخ ۱۳۴۸/۶/۱۰ در روستای محمود آباد، استان مازندران در خانواده ای روستایی متولد شد. در دوران کودکی مادرش را ازدست داد. طعم بی‌مادری را چشید و بر حسب زمانه مورد تازیانه ناملایمات روزگار قرار گرفته و از آغوش گرم خانواده جدا شد.😔💔 🍃🌷🍃 ۵ فرزند بودند،ایشان فرزند خانواده بود، ۳ برادر و ۲ خواهر بودند. سال 1350 بدلیل ازدواج مجدد پدرش و برای نگهداری فرزندان، ابتدا خواهرش که آن موقع چهار ساله بود، و پس از شش ماه ایشان که ساله بود به بهزیستی تحویل داده شد.😔💔 🍃🌷🍃 برادر بزرگش پیش پدرشان ماند، دو برادر و خواهرش هم بدلیل سن پایین‌شان به سرپرستی دو خانواده درآمدند و ایشان و خواهرش تحت حمایت بهزیستی قرار گرفتند.😔💔 بدلیل سن کوچک و بی‌پناهی‌اش به خواهرش روی آورد و تمام تنهایی‌اش را با وابستگی به ایشان تامین می‌کرد. ایشان و خواهرش ، مدت هفت سال در بهزیستی آمل زندگی کردند سپس به بهزیستی مشهد انتقال یافتند و طی این سال‌ها یک بارهم هیچ خانواده‌ و بستگانی به دیدن آنها نیامدند.😔💔 🍃🌷🍃 ادامه دارد👇👇
قسمت اول ترین فرمانده شهید دفاع مقدس، پیش بهار 🍃🌷🍃 در ۱۶ ۱۳۴۱# در شهرستان بهبهان در خانواده ای متدین ومذهبی متولدشد. هنگام شروع تحمیلی ۱۸ بیشتر نداشت که راهی شد، زمان نوجوانی‌اش با زمان انقلاب  گره خورده بود، هیچ‌گاه سنگر و را ترک نکرد. 🍃🌷🍃 ایشان را با معدل ۱۸ هنرستان آیت‌الله سعیدی گرفت که رشته خیلی سختی هم بود و تعداد بسیار کمی می‌توانستند در این رشته درس بخوانند. 🍃🌷🍃 درحالی که بعضی وقت‌ها سر کلاس درس حاضر نمی‌شد و کسی آنگونه که باید، ایشان را در حال درس خواندن نمی‌دید، اما چون آدم بسیار و با بود با نمرات خوبی هم می‌شد. 🍃🌷🍃 با مقدس جزو نفراتی بود که را به رساند.  در ۱۳۵۹# برای گذراندن نظامی به مراجعه کرد. 🍃🌷🍃 یک دوره و را طی کرد و نبرد شد و بعد از چند در به پاسداران انقلاب اسلامی درآمد. 🍃🌷🍃 ادامه دارد👇👇
قسمت پنجم همیشه میگفت به مادرم چیزی نگویید قصد رفتن به و از   را دارم. رفتار و ذوق و اشتیاقی که داشت به دلم افتاده بود که حتما میشود 😭😭😭 🍃🌷🍃 سرانجام بهزاد سیفی هم درتاریخ  آبان ماه 94# طی جایی در عراق در منطقه به آرزویش که همانا در راه 🤍بود رسید. 🍃🌷🍃 #شهید پس از تشییع باشکوهی که انجام شد در روستای پرین در شهرستان نورآباد ممسنی خاکسپاری شد. 🍃🌷🍃 شادی ارواح طیبه ی شهدا،امام شهدا،شهدای انقلاب، شهدای دفاع مقدس،شهدای مدافع حرم، شهدای مدافع امنیت، شهدای مدافع سلامت،شهدای هسته ای و علی الخصوص شهید سرفراز    💠  شهید بهزاد سیفی💠                            🌷  صلوات 🌷‌ ✨ التماس دعای فرج وشهادت✨ یاعلی مدد🍃🌷🍃 پایان
قسمت چهارم در زمان فتنه 88 گفته بود هرکس از علی حمایت نکند فردا زمانش را همراهی نخواهد کرد یعنی با آن کم ذوب در  بود. 🍃🌷🍃 همیشه از من بعنوان پدرش می‌خواست  و را بازگو کنم. وقتی از  و برایش صحبت می‌کردم انگار داشت  می‌کرد. 🍃🌷🍃 فتح بود تا جایی که وقتی فتح پخش می‌شد می‌رفت جلوی تلویزیون می‌نشست. همیشه می‌گفت مایی که انقدر درس خوانده‌ایم نمی‌توانیم مثل این  که بعضاً سواد کمی هم دارند باشیم. 🍃🌷🍃 یک‌بار حین تماشای فتح دست‌هایش را بلند کرد و گفت: "خدایا ای کاش ماهم در زمان بودیم و این‌قدر  مقدس را نمی‌خوردیم. اگر من نشوم نامردی ست"😭 🍃🌷🍃 ادامه دارد👇👇 🍃🌷✨🍃🌷✨🍃🌷✨ 🌤 🍃🌷🍃🌷 @shahidma 🍃🌷🍃🌷
قسمت ششم همیشه میگفت به مادرم چیزی نگویید قصد رفتن به و از   را دارم. رفتار و ذوق و اشتیاقی که داشت به دلم افتاده بود که حتما میشود 😭😭😭 🍃🌷🍃 سرانجام بهزاد سیفی هم درتاریخ  آبان ماه 94# طی جایی در عراق در منطقه به آرزویش که همانا در راه 🤍بود رسید. 🍃🌷🍃 #شهید پس از تشییع باشکوهی که انجام شد در روستای پرین در شهرستان نورآباد ممسنی خاکسپاری شد. 🍃🌷🍃 شادی ارواح طیبه ی شهدا،امام شهدا،شهدای انقلاب، شهدای دفاع مقدس،شهدای مدافع حرم، شهدای مدافع امنیت، شهدای مدافع سلامت،شهدای هسته ای و علی الخصوص شهید سرفراز    💠  شهید بهزاد سیفی💠                            🌷  صلوات 🌷‌ ✨ التماس دعای فرج وشهادت✨ یاعلی مدد🍃🌷🍃 پایان🍃🌷✨🍃🌷✨🍃🌷✨ 🌤 🍃🌷🍃🌷 @shahidma 🍃🌷🍃🌷
به روایت از یکی از دوستان: در زمان غربت امام(ره) در سال‌های ۴۰ و ۴۱ پا به عرصه زندگی گذاشت و شاید جزو همان‌ها بود كه امام فرمود من در قنداق هستند، قرار گرفت. 🍃🌷🍃 رشد و نمو در خانواده‌ای بسیار اصیل با پدرش حاج عبدالرحمن و شدید به لقمه و دامن پر مهر مادری به سرعت می‌گذشت مثل اینكه او باید سریع رشد می‌كرد و برای خدایی آماده شود. 🍃🌷🍃 سرشار از و و شدیداً و رفته رفته در بحبوحه انقلاب و پیروزی آن گویی به رشید برای آماده می‌شد. 🍃🌷🍃 و# تربیت دینی و برخاسته از خاص باعث شده بود كه در كنار تمام مسجد و در مراحل مختلف پا به پای او را در دیگری نیز به برساند. 🍃🌷🍃 زیادش به كسب و او را به بی‌بدیل در تاریخ اسلام تبدیل كرده بود، كه با به و و پس از آن در مقدس همیشه برای او در و مجادله بود. 🍃🌷🍃 🍃🌷✨🍃🌷✨🍃🌷✨ 🌤 🍃🌷🍃🌷 @shahidma 🍃🌷🍃🌷
﷽یاد خاطرات عاشقان خدا﷽ 🗓امروز ۹ آذر سالروزشهادت 🍃منصور صرفا نه برای شهادت که باز هم برای پا در میدان گذاشت، مثل رفقایش . با این تفاوت که منصور از آنها جا مانده بود. و این به وقت اذان ظهر جمعه ده آذر در به وصال رسید. ♡ حبیب حرم!♡ پ.ن:برادر شهید آیت‌الله عباسی در عملیات آزادسازی شهید شد. 🥀به مناسبت سالروز تاریخ تولد : ۹ فروردین ۱۳۳۶ تاریخ شهادت : ۱۰ آذر ۱۳۹۶ مزار شهید : بهشت دو معصوم شهرکرد محل شهادت : سوریه صبحتون روشن به نگاه شهدا🌞🌺 🌟شادے ارواح مطهر شـهدا صلوات ‏اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍ وعَجِّلْ فَرَجَهُمْ 🦋🦋🦋🍃🌷✨🍃🌷✨🍃🌷✨ 🌤 🍃🌷🍃🌷 @shahidma 🍃🌷🍃🌷
🍃حلب، و چه نام آشنای غریبی. نامش را بارها شنیده‌ام، سرزمینی غریب که لاله‌های زیادی در آن آرمیده‌اند، لاله‌هایی که هر کدامشان رنگ و بوی ویژه‌ای از داشتند. ایمان، هم جز این قافله است. متقی‌ای که آخر، آرام جانش را در راه از حریم آل‌الله در میانه‌ی این لاله‌زار پیدا کرد. 🍃آسمان عاشقانه‌ی پاییز ۱۳۹۴، وهب‌گونه برخاست و از نوعروس بیست و چند روزه‌اش دل را پرواز داد، خداحافظی را گرفت و راهی کاروان زمانش شد. 🍃لاله‌ی قصه‌ی ما دنیا را با تمام دلبستگی‌هایش داده بود، سبک‌بال و سبک‌بار رفت تا از نوامیس دفاع کند و اجازه ندهد بار دگر زبانه‌ی آتش پَرِ معجری را بسوزاند و گوشواره‌ای خون‌آلود از دختر بچه‌ای غصب شود. آری ایمان رفت تا بازار شام دیگری رخ ندهد. رفت و را به آموخت... 🍃به وضوح روشن است، ایمان و ایمان‌ها اهل این وادی نبودند. خوشا به حالتان ای لاله‌های ، شهادت مبارکتان باد💜 🌸به مناسبت سالروز 🔷تاریخ تولد : ٣ خرداد ۱٣۶۶ 🔷تاریخ شهادت : ٢٣ آبان ۱٣٩۴ 🔷محل شهادت : سوریه 🔷مزار شهید : جهرم 🦋🦋🦋🍃🌷✨🍃🌷✨🍃🌷✨ 🌤 🍃🌷🍃🌷 @shahidma 🍃🌷🍃🌷