eitaa logo
شهید گمنام🇵🇸
9.3هزار دنبال‌کننده
12.2هزار عکس
6.1هزار ویدیو
98 فایل
ادمین ثبت خاطرات @Mahdis1234 کانال دوم ما مسیر بهشت https://eitaa.com/joinchat/3022192798C43e1b256ae تبلیغات شما پذیرفته میشود https://eitaa.com/joinchat/4173332642Cacf0e5f1fb
مشاهده در ایتا
دانلود
او ایستاد پای امام زمان خویش ... 🌸به مناسبت سالروز 📅تاریخ تولد : ۱٣٣۶ 📅تاریخ شهادت : ٢۴ اردیبهشت ۱٣۶۱ 🕊محل شهادت : دشت جفیر 🥀مزار شهید : کویه سفلی آنگاه که مسیر شهادت را بر تمامی علایق دنیویت ترجیح و با هوشیاری و زیرکی انتخاب کردی. 🍃انتخابی که تمام حقیقت وجودت را تفسیر 🍃شهید تقی جمالی، جوانی ح.ز.ب الهی از دیار امت قهرمان و پرور رودسر بود. عشق و در وجود پاکش موج میزد و باور داشت تمام کارها باید برای رضای الهی باشد... 🍃منطق شهید، صحنه ی کارزار را صحنه امتحان الهی میدید. پس چون ندای مظلومین تحت ستمِ صدام کافر را شنید تاب نیاورد و خود را به رزمندگان اسلام در منطقه عملیاتی دشت«جُفیر» رساند تا در عملیات بزرگ آزادسازی یعنی بیت المقدس، به صف دشمن زد و به همراه دیگر رزمندگان، شهر را از مزدوران بعثی باز ستانند... 🍃سرانجام این جوان حماسه ساز، در مراحل اولیه این ، در روز ۲۴ اردیبهشت ۶۱، در کربلای دشت جفیردر سنّ ۲۵ سالگی، آسمانی شد. ✨روحت شاد و راهت پر رهرو باد ای ♥️ 🦋🦋🦋
ولی ما را به 10 دادند و اصرارهای ما به جایی نرسید و با هم رفتیم علی اکبر (ع)🌷 🌷 را به نصر دادند و من را به دسته . 😔 🍃🌷🍃 در کربلای 1 با هم شرکت کردیم ، به دچار گرفتگی شد به طوری که تونست بر بزنه😔 چون به تنش می افتاد این وضع مدتی ادامه یافت تا این که این مشکل کمتر شد. 🍃🌷🍃 در کربلای 2 هم باز شرکت کردیم و بعد از برگشتیم تهران و باز هم مهر ماه .😊 🍃🌷🍃 همین روزها بود که یک بسیار سخت در اطراف منطقه اسلام آباد غرب برگزار کردیم و بعد از اومدیم تهران بعد از برگشتن من به متوجه شدم که گرفته برای عمار و دیگر را ندیدم. 🍃🌷🍃 تهران بودم که رفتم به راه آهن بلیط گرفتم برگردم که رفته بود بعد از گرفتن بلیط در خیابان چیتگری را دیدم بود. 🍃🌷🍃 اون گفت از خبر داری ؟ گفتم نه . دارم می رم ،گفت نرو،گفتم چرا؟ گفت شده و الان هم را آوردن تهران برو به خانواده اش خبر بده.😭😭 🍃
شوکه شدم در حالی که اشک در چشمانم حلقه زده بود گفتم مگه بود؟ گفته نه نمی دونم چطور شده؟ برگشتم بلیط را پس دادم رفتم 😭 🍃🌷🍃 به مسئول گفتم شده میگذارید برم اونو ببینم با یک نفر رفتیم سردخانه در یک تابوت را باز کرد دیدم 😭😭چند لحظه ای بهش خیره شدم😭😭 🍃🌷🍃 برگشتم بیرون😔 دلم راضی نشد گفتم اجازه می دهید یک بار دیگر برم ببینم رفتم بالای سرش نشستم باهاش کلی نجوا کردم و گلایه کردم که مگر قرار نبود باهم باشیم........😭 🍃🌷🍃 بعد رفتم ابوذر دیدم دارند می روند به خانواده اش خبر بدهند من را هم با خودشان بردند نامردا منو انداختند جلو😭 🍃🌷🍃 رفتم در زدم # امیر (حاج حسین) اومد تا منو دید رنگش پرید😔 گفت چیزی شده چیزی شده گفتم نه مجروح شده در بیمارستانه بیاییدبرویم اصرار کرد گفت اگر شده بگو من تحملش را دارم 😭 🍃🌷🍃 با اصرار فهمید😭 با هم رفتیم بالای سر .... باید می بودید و میدیدید که این پدر با چه می کرد بویید و بوسید....😭😭 🍃🌷🍃
به روایت از محمدرضا غیاث‌الدین و : محمود در دوران مقدس زیادی انجام می‌داد و زیادی هم داشت اما در واحد لشکر ۱۷ بن ابیطالب (ع)🌷 او بود. 🍃🌷🍃 از همان اوایل مقدس تا در مناطق حضور داشت، همچنین بلافاصله بعد از گذار حرکتی شد که امروز به نور معروف است. 🍃🌷🍃 در همان زمان به صورت را به سمت هدایت می‌کرد که بعد از الی سال مقوله نور در شد لذا در اندازی این محوری داشت. 🍃🌷🍃 نور برای را اندازی کردند، همیشه یک در نور بود و هر مشکلی پیش می‌آمد ایشان آن را می‌کرد. 🍃🌷🍃 در یکی از که در به عنوان نور داشت با یکی از کشور ملاقاتی می‌کند و از آن پس کار نیز در زندگی این بزرگوار جای خود را باز می‌کند. 🍃🌷🍃 🍃┅🦋🍃┅─╮ @shahidma ╰─┅🍃🦋🍃
شهدا را که نمی کنند! گاهی باید آدم های زنده() را هم تفحص کرد و پیدا کرد!! خود شان را... شان را... عقل شان را... . گاهی در این پر پیچ و خم! مردانگی ، غیرت ، ، عزت ، شرف ، ... را گم می کنیم... . نمی گوییم نداریم! داریم! اما می کنیم... . باید گشت و پیدا کرد... نگردیم، وِل معطل هستیم! باید بگردیم و در این زار دنیا! که هر آن ممکنِ باد بیاد و قسمت دیگه وجودمان را زیر های گم کند... . خودمان را پیدا کنیم... ببینیم کجای قصه ایم... کجای سپاه عج هستیم... کجا به درد خوردیم... کجا آقا عمل کردیم... . کجا مثل دستواره؛ اینقدر کار کردیم تا از خوابمان نبرد بلکه بیهوش بشیم! . کجا مثل ابراهیم هادی برای فرار از گناه چهره مان را ژولیده کردیم... . . حرف آخر! به قول بچه های ؛ نقطه صفر صفر و دست مادرمان زهرا سلام الله علیها ست... . همون که وقتی برونسی؛ راه را در گم کرد! وقتی به مادرش حضرت زهرا کرد! . حضرت گفت چهار تا به راست پنج تا به چپ!! رفتند و را پیدا کردند... . پس و نقطه صفر صفر! دست مادرمان حضرت زهرا سلام الله علیها ست... شبتون ذاکری و عاقبتتان شهدایی التماس دعای فرج و شهادت یا علی مدد
۱۵ مرداد ۱۳۶۶ 🔺سالروز سرلشکر خلبان فرمانده نیروی جمهوری اسلامی ایران گرامی باد . 🌷 آسمان سردشت نقل شده که وی چند روز قبل از شهادت در پاسخ پافشاری‌های بیش از حد دوستانش جهت عزیمت به مراسم حج گفته بود: «تا عید قربان خودم را به شما می‌رسانم.« بابایی در هنگام شهادت ‌٣٧ سال داشت. او اسوه‌ای بود که از کودکی تا واپسین لحظات عمر گرانقدرش همواره با فداکاری و ایثار زندگی کرد و سرانجام نیز در روز عید قربان، به آرزوی بزرگ خود که مقام شهادت بود نائل شد و نام پرآوازه‌اش در تاریخ پرا فتخار ایران جاودانه شد. بابایی با دارا بودن تعهد، ایمان، تخصص و مدیریت اسلامی چنان درخشید که شایستگی فرماندهی وی محرز و در تاریخ ‌۱۳۶۰/۵/۷ فرماندهی پایگاه هشتم هوایی بر عهده او گذاشته شد. سرلشکر خلبان 🌿🌾 اَللَّهُـــمَّ صَلِّ عَلــَی مُحَمـّـــَدٍ وَآلِ مُحَمـّــَدٍ وَعَجّـــِـلْ فــَرَجَهُـــمْْ 🌾🌿 🌹اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج🌹 🦋🦋🦋
شهدا را که نمی کنند! گاهی باید آدم های زنده() را هم تفحص کرد و پیدا کرد!! خود شان را... شان را... عقل شان را... . گاهی در این پر پیچ و خم! مردانگی ، غیرت ، ، عزت ، شرف ، ... را گم می کنیم... . نمی گوییم نداریم! داریم! اما می کنیم... . باید گشت و پیدا کرد... نگردیم، وِل معطل هستیم! باید بگردیم و در این زار دنیا! که هر آن ممکنِ باد بیاد و قسمت دیگه وجودمان را زیر های گم کند... . خودمان را پیدا کنیم... ببینیم کجای قصه ایم... کجای سپاه عج هستیم... کجا به درد خوردیم... کجا آقا عمل کردیم... . کجا مثل دستواره؛ اینقدر کار کردیم تا از خوابمان نبرد بلکه بیهوش بشیم! . کجا مثل ابراهیم هادی برای فرار از گناه چهره مان را ژولیده کردیم... . . حرف آخر! به قول بچه های ؛ نقطه صفر صفر و دست مادرمان زهرا سلام الله علیها ست... . همون که وقتی برونسی؛ راه را در گم کرد! وقتی به مادرش حضرت زهرا کرد! . حضرت گفت چهار تا به راست پنج تا به چپ!! رفتند و را پیدا کردند... . پس و نقطه صفر صفر! دست مادرمان حضرت زهرا سلام الله علیها ست... التماس دعای فرج و شهادت یا علی مدد
شهدا را که نمی کنند! گاهی باید آدم های زنده() را هم تفحص کرد و پیدا کرد!! خود شان را... شان را... عقل شان را... . گاهی در این پر پیچ و خم! مردانگی ، غیرت ، ، عزت ، شرف ، ... را گم می کنیم... . نمی گوییم نداریم! داریم! اما می کنیم... . باید گشت و پیدا کرد... نگردیم، وِل معطل هستیم! باید بگردیم و در این زار دنیا! که هر آن ممکنِ باد بیاد و قسمت دیگه وجودمان را زیر های گم کند... . خودمان را پیدا کنیم... ببینیم کجای قصه ایم... کجای سپاه عج هستیم... کجا به درد خوردیم... کجا آقا عمل کردیم... . کجا مثل دستواره؛ اینقدر کار کردیم تا از خوابمان نبرد بلکه بیهوش بشیم! . کجا مثل ابراهیم هادی برای فرار از گناه چهره مان را ژولیده کردیم... . . حرف آخر! به قول بچه های ؛ نقطه صفر صفر و دست مادرمان زهرا سلام الله علیها ست... . همون که وقتی برونسی؛ راه را در گم کرد! وقتی به مادرش حضرت زهرا کرد! . حضرت گفت چهار تا به راست پنج تا به چپ!! رفتند و را پیدا کردند... . پس و نقطه صفر صفر! دست مادرمان حضرت زهرا سلام الله علیها ست... التماس دعای فرج و شهادت یا علی مدد
﷽یاد خاطرات عاشقان خدا ﷽ . شهدا را که نمی کنند! گاهی باید آدم های زنده() را هم تفحص کرد و پیدا کرد!! خود شان را... شان را... عقل شان را... . گاهی در این پر پیچ و خم! مردانگی ، غیرت ، ، عزت ، شرف ، ... را گم می کنیم... . نمی گوییم نداریم! داریم! اما می کنیم... . باید گشت و پیدا کرد... نگردیم، وِل معطل هستیم! باید بگردیم و در این زار دنیا! که هر آن ممکنِ باد بیاد و قسمت دیگه وجودمان را زیر های گم کند... . خودمان را پیدا کنیم... ببینیم کجای قصه ایم... کجای سپاه عج هستیم... کجا به درد خوردیم... کجا آقا عمل کردیم... . کجا مثل دستواره؛ اینقدر کار کردیم تا از خوابمان نبرد بلکه بیهوش بشیم! . کجا مثل ابراهیم هادی برای فرار از گناه چهره مان را ژولیده کردیم... . . حرف آخر! به قول بچه های ؛ نقطه صفر صفر و دست مادرمان زهرا سلام الله علیها ست... . همون که وقتی برونسی؛ راه را در گم کرد! وقتی به مادرش حضرت زهرا کرد! . حضرت گفت چهار تا به راست پنج تا به چپ!! رفتند و را پیدا کردند... . پس و نقطه صفر صفر! دست مادرمان حضرت زهرا سلام الله علیها ست... Ghasedake par par shodeh 🖤 🦋🦋🦋
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸 ﷽یاد خاطرات عاشقان خدا ﷽ شرح عملیات ✴️ فرمان آغاز درگیری در ساعت 01:35 مورخ 1365/10/19 - (س) - به یگان‌های خط‌ شكن ابلاغ شد. نیروهای با درهم شكستن مواضع دشمن در محورهای ، منطقه پنج ضلعی و درصدد برآمدند با یكدیگر الحاق كنند. قرارگاه نجف نیز كه در شب اول عملیات تنها با یك لشكر در جزیره - به منظور فریب دشمن - وارد عمل شده بود، توانست بطور موقت و محدود در خط اول ارتش عراق در این جزیره رخنه كند. 🔹در ادامه ، نیروهای خودی ضمن درهم شكستن دو پاتك عراق به سوی پیشروی كرده و در ساعت 10 صبح به مجاورت كانال هفت دهنه رسیدند و با تصرف دو شكل اول و دوم و موقعیت خود در منطقه پنج ضلعی و شلمچه را مستحكم كردند. عملیات در شب دوم در حالی ادامه یافت كه دشمن با آگاهی از تلاش اصلی عملیات، را كه به فاو و سایر مناطق عملیاتی برده بود، به سرعت به منطقه منتقل می‌كرد. 🔹بخش اعظم تلاش دشمن به عقب راندن نیروها از غرب كانال و نیز جلوگیری از ایجاد الحاق در مثلث نوك معطوف شده بود. به همین خاطر، در این شب كه قوای و نجف وارد عمل شده بودند، عواملی همچون آتش دشمن، نداشتن مواضع مناسب برای پدافند و ... موجب شد تا فقط به انهدام نیروی دشمن و مواضع متصرفه در روز اول و نیز برهم ریختن آرایش كه خود را برای پاتك آماده می‌كردند، بسنده شود. آمار رزمندگان، ، مجروحان و مفقودان نیروهای خودی 🌷در عملیات کربلای5 حدود 210 هزار تن از شرکت کردند که به تفکیک بیش از 27هزار تن آنها ، 66هزار تن نیروی وظیفه و 120هزار تن بودند. معاونت نیروی انسانی نیروی زمینی سپاه آمار رزمندگان، شهدا، مجروحان و نیروهای خودی را در عملیات کربلای5 به شرح زیر ، اعلام کرد. 🔹در این آمار که به‌صورت مشروح وضعیت کلی یگان‌های عمل‌کننده را به تفکیک نیروهای ، پاسدار و وظیفه مشخص کرده، آمده‌است: «در این عملیات در مجموع 209705 نفر نیرو شامل 27094 پاسدار، 65977 نیروی وظیفه و 116634 نیروی شرکت کرده‌اند که 13درصد از نیروهای عمل‌کننده را نیروهای پاسدار، 31درصد را وظیفه و 56درصد را نیروهای بسیجی تشکیل می‌دادند 🔹که از این تعداد، 7651 نفر شهید (شامل 912 پاسدار، 978 وظیفه، 5761 بسیجی)، 53299 نفر مجروح (شامل 5899 پاسدار، 10572 وظیفه، 36828 نفر بسیجی) و 3529 نفر (شامل 257 پاسدار، 257 وظیفه و 3015 ) می‌باشند.» 🦋🦋🦋
قسمت دوم به روایت از فردوس حاجیان»، شیمیایی و 25 وقتی در حین ، دشمن زد، را به یکی از داد و ‌ماند.😭 🍃🌷🍃 وقتی در بیمارستان از او سوال کردند چرا ماسک نزدی؟ در جواب نوشت: ماسک و لباس تا حدی دوام دارند، جائی که را دارد، ماسک را چه کار؟😭 🍃🌷🍃 دلهره داشتم. آن شب همه منتظر بودند. حاج مرتضی قربانی هم بود. همان شجاعی که رضا (ع)🌷 را بر فراز فاو نصب کرد. شیرسوار هم بود. محور ما کنار نهر رفیه بود. نم نم باران می‌‌بارید. ابتدا لازم بود به آب می‌زدند و اروند را طی می‌کردند. آن شب متلاطم بود و امواجی به بزرگی صخره داشت. همه آماده در سنگر نشسته بودیم که یک مرتبه بی‌سیم‌ها به صدا در آمدند. عملیات که شروع شد، یکهو تمام به هم ریخت! فرانسوی، مهیب و لرزه‌های وحشتناک و... نعمت‌الله ملیحی آن لحظه دراز کشیده بود، بهش گفتم: «نعمت! بلند شو عملیاته» 🍃🌷🍃 ادامه دارد👇👇
قسمت دوم در فتح المبین محمد حسن روزی طلب کوچکترِایشان به رسید و پس از 15 در شیراز تشییع و به خاک سپرده شد. 🍃🌷🍃 ایشان چند ماه بعد که به تازکی به رسمی پاسداران پیوسته بود با عبدالحمید حسینی که در شیراز به عنوان زمان (عج)♡ معروف است، ازدواج کرد. 🍃🌷🍃 حاصل این ازدواج فرزند به نام های ، و محسن است در اسفند 1362#، محسن  خانواده  در 15# سالگی در خیبر و در مجنون به رسید. 🍃🌷🍃 ایشان در پاسداران های متعددی مانند و تیپ امام سجاد(ع)🌷  و پذیرش فارس را عهده دار شد. 🍃🌷🍃 از چهره ها در استان فارس بود که در مقابل نفاق سید علی محمد دستغیب در دهه 60# ایستاد و به خاطر این مورد و و شتم این باند قرار گرفت. 🍃🌷🍃 در سال 1365# و با مستقل 35 حسن (ع)🌷 پرسنلی این تیپ را بر عهده گرفت و در کربلای 4 شرکت کرد. 🍃🌷🍃 ادامه دارد👇👇
قسمت سوم به روایت از مادر: راه و ساختمان بود و که در آن ساکن هستیم را حسن ، دیگرم تنها سال داشت که به رفت و در "خیبر" به درجه نائل شد.😭 🍃🌷🍃 هم استان فارس بود، پس از به رسیدن خود آرام و قرار نداشت اما به ایشان  اجازه  نمی‌دادند به همین دلیل مجبور شد به خود بگوید اگر اجازه# حضور در به ایشان ندهند از می‌دهد.😔 🍃🌷🍃 برای کردن مسئولان خود برای در 9 طول کشید و در نهایت مسئولان وی با شرط اینکه فقط در پ حاضر شود رضایت دادند و در "کربلای 5" به رسید. 🍃🌷🍃 راه و ساختمان بود در فاصله تعطیلی دانشگاه‌ها و انقلاب فرهنگی حسن نیز ساخت منزل مسکونی‌مان را آغاز کرد. 🍃🌷🍃 ادامه دارد👇👇
قسمت چهارم اولم ، در فتح‌المبین به رسید و او و دیگر از پس از 13 در خاک عراق پیدا شد، تمام مقدمات ازدواج فراهم شده بود اما از به رسید.😭 🍃🌷🍃 همسرم بعد از که قرار بود داماد شود منزل را ۹ و روز چراغانی کرد و خودم نیز با انجام و قرآن را بر خود آسان کردم.😭 🍃🌷🍃 محسن هنگام تنها 15 داشت، از 13 به رفت و با اینکه و سال داشت اما در داشت، در سال‌های 1360# تا 1362# در بود و در خاک عراق به رسید. 🍃🌷🍃 سومم، پس از که بزرگ خود را به کرده و در سن 18 وارد شد و در همان 18# سالگی نیز با سید عبدالحمید حسینی ازدواج کرد. 🍃🌷🍃 پس از خود به رفت و در کربلای 5 به خود و  از دست دادن برای بسیار بود.😭😭😭 🍃🌷🍃 ادامه دارد👇👇
قسمت سوم ایشان در به کمک رفت و در آنجا باهاشون آشنا شد، در سازی سهم بسزایی داشت. 🍃🌷🍃 چند ماه در بود بعد از برگشتن و به دلیل اینکه در از خودش های زیادی نشان داده بود جزو آن زمان شد. 🍃🌷🍃 باشروع ایران و عراق رستمی به کمک ایشان در تشکیل دادند و های هم به این شکل وارد شدند. در   به تبدیل شد. 🍃🌷🍃 بسیجی های آن زمان که از به این آمده بودند وحدود کیلومتراز خود بودند به دنبال دست مهربان ای می گشتند که این دست را در ایشان  یافتند و از آن زمان دیگر برای های بود. 🍃🌷🍃 در خیلی از ها داشت و در بیشتر این ها نیز بود که  میشه چپ در و شدن گوش ایشان در و شدن فقرات در نام برد. 🍃🌷🍃 ادامه دارد👇👇
قسمت چهارم و وارد شدن و به های ایشان و شدن بیش از ۱۶۰ و در که به دلیل تیر و ترکش های بدن به ایشان  #آهنین   دادند. 🍃🌷🍃 بعد از برای به سفر کرد  که سفر ایشان  همزمان شد با خمینی (ره) و با شنیدن این خبر رو تمام کرد  و ایشان به برگشت. 🍃🌷🍃 جزو کسانی بود که به رفت و افرادی بود که از برگشت. 🍃🌷🍃 در سال۱۳۷۰# بود که از بازگشت و در ۵نصر به عنوان با تمام که داشت به شد. 🍃🌷🍃 ویک لحظه از که بعد از بدون هیچ نوع در این شده بودند . 🍃🌷🍃 ادامه دارد👇👇
قسمت ششم مادرم نقل می‌کنند که پدرتان را در هر در شیراز و تهران می‌کردیم.😭😭 🍃🌷🍃 و پدرم نقل می‌کردند ما ندیدیم که حتی توپ و موشک بیاید و روی زمین بکشد.😭 🍃🌷🍃 سرانجام حسن نظر نژاد معروف به هم درتاریخ ۱۳۷۵/۵/۷# راهی شد تا از لشکر بازدید کند،وقتی  به ارتفاعات رسید، به دلیل هوا دچار نفس شد و قبل از این که امدادی ایشان را به پایین بیارند ،به رسید. 🍃🌷🍃 ادامه دارد👇👇
قسمت دوم سال ۱۳۶۰# در منتظران که مرکز در بود به نوعی ایشان را کشف کردند و پی بردند که از لحاظ و   لایقی هست و برای یک دوره و شد. 🍃🌷🍃 پس از طی این دوره تا زمان به عنوان و نصر در کنار حسن باقری بود و تا لحظه هم هیچ‌کس نمی‌دانست که ایشان در هست. 🍃🌷🍃 به روایت از امین شریعتی درمورد  و : لحظه به لحظه که پیش می‌رفتیم و به نفس و را می‌دیدم واقعاً می‌شدم. 🍃🌷🍃 به‌گونه‌ای که بدون آب و غذا و خواب را انجام دادیم و حتی ایشان را طرح کردند که باعث شد را دوباره کنیم. 🍃🌷🍃 بالاخره بعد از چند روز،# مسعود طرح را به‌عنوان تهیه کرد و با تنظیم آن توسط عالی‌رتبه منطقه جنوب به و ارائه شد. 🍃🌷🍃 هم شد و بعد از مدتی با انجام شد. 🍃🌷🍃 ادامه دارد👇👇
قسمت سوم دقیقاً پیش‌بهار در تهیه ، و الی نقش بسیار داشتند. 🍃🌷🍃 مسعوداز و بود که را در برای حسن باقری انجام می‌داد. 🍃🌷🍃 یعنی هر جایی که حسن می‌خواست شود که دشمن چه دارد و چه ا افتاده به می‌گفت برو یک کن. 🍃🌷🍃 تونست با در و در ، را به خود جلب کنه و شد یکی از در و گُلف. 🍃🌷🍃 حسن باقری با که داشت، خیلی را داشت.  به خاطر و درک و بالای . 🍃🌷🍃 خیلی خوب هم از استفاده می‌کرد و نمی‌توانست به این از او استفاده کند و هم را خیلی داشت و می‌گفت او بهتر از . 🍃🌷🍃 ادامه دارد👇👇
قسمت چهارم مسعود پیش‌بهار، جوانی که می‌توانست بسیار درخشانی داشته باشد و مهمی در باشد اما مدتی بعد به رسید.😭😭 🍃🌷🍃 سرانجام مسعود پیش بهار  هم  بعد از ۱۸ در در بیت‌المقدس در تاریخ ۲۱ /۲ / در به آرزویش که همانا در راه 🤍 بود رسید. 🍃🌷🍃 : گلزار شهرستان بهبهان. 🍃🌷🍃 ادامه دارد👇👇
شهید دفاع مقدس مجتبی قطبی 🍃🌷🍃 در پانزدهم شهریور ماه 1340در شیراز و در جوار بارگاه ملکوتی بن موسی شاهچراغ (ع)🌷 در خانواده ای متدین ومذهبی متولدشد. 🍃🌷🍃 در سن سالگی وارد مدرسه شدو پس از سالها تلاش و کوشش، با اخذ مدرک دیپلم به تحصیلات خود پایان داد. پس از پیروزی انقلاب به سپاه پاسداران  شیراز در آمد. متاهل بود و تنها یادگار ایشان دختر عزیزشان هست. 🍃🌷🍃 ایشان از اولین روزهای به عنوان و سپاه در چندین از جمله سرنوشت ساز «خیبر» که به مجروحیت شدیدش از ناحیه انجامید شرکت کرد. 🍃🌷🍃 🍃🌷✨🍃🌷✨🍃🌷✨ 🌤 🍃🌷🍃🌷 @shahidma 🍃🌷🍃🌷