eitaa logo
شهید گمنام🇵🇸
9.2هزار دنبال‌کننده
12.2هزار عکس
6.1هزار ویدیو
98 فایل
ادمین ثبت خاطرات @Mahdis1234 کانال دوم ما مسیر بهشت https://eitaa.com/joinchat/3022192798C43e1b256ae تبلیغات شما پذیرفته میشود https://eitaa.com/joinchat/4173332642Cacf0e5f1fb
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⚘﷽⚘ از اول نامزدی من با خودم کنار اومده بودم که من اینو تا ابد کنارم نخواهم داشت یه روزی از دستش میدم اونم با شهادت وقتی که گفت میخواد بره انگار ته دلم آخرین بند پاره شد انگار میدونستم که دیگه برنمیگرده اونقد ناراحت بودم نمیتونستم گریه کنم چون میترسیدم اگه گریه کنم بعداً پیش ائمه(ع) شرمنده شم یه سمت ایمانم بود و یه سمت احساسم احساسم میگفت جلوش وایسا نذار بره ولی ایمانم اجازه نمیداد یعنی همش به این فکر میکردم که قیامت چطور میتونم تو چشای امیرالمؤمنین(ع)نگاه کنم و انتظار شفاعت داشته باشم در حالی که هیچ کاری تو این دنیا نکردم اشکامو که دید دستامو گرفت و زد زیر گریه و گفت “دلمو لرزوندی ولی ایمانمو نمیتونی بلرزونیا“ 🍃┅🦋🍃┅─╮ @shahidma ╰─┅🍃🦋🍃
💠 عجله براى شهادت....! 🌷از رادیو شنیدم که پایگاه مالک اشتر اعزام داره. اتفاقاً همان شب سعید تازه از جبهه برگشته بود به باباش گفتم یک جعبه شیرینی بخره. 🌷....فردا صبح که راه افتادم برم بدرقه رزمنده ها. سعید بیدار شده بود منو که دید گفت: کجا داری [مى رى] مامان؟ گفتم: دارم می رم بدرقه رزمنده ها. گفت: صبر کن من هم دارم میام. 🌷هنوز بلند نشده بودم که دیدم با یک ساک برگشت. گفتم: این چیه؟ خندید و گفت: مگر نمی خواهی بری بدرقه رزمنده ها خب منم رزمنده ام دیگه. با تعجب گفتم: آخه تو همین دیروز اومدی! 🌷.... بر خلاف دفعات قبل با من روبوسی کرد و در همان عملیات یعنی کربلای ۵ به شهادت رسید. (راوى: مادر طلبه شهید سعید رجبی فاضل) ا🌱🌷🌱🌷🌱🌷🌱 🌷«یادی که دردلهاهرگزنمی میردیاد شهیدان است»🌷 🦋🦋🦋 🍃┅🦋🍃┅─╮ @shahidma ╰─┅🍃🦋🍃
نام و نام خانوادگی :حمید برناکی نام پدر :عباسعلی تاریخ تولد :۱۳۴۵/۰۱/۰۱محل تولد :دامغان شغل :محصلوضعیت تاهل :مجرد مسئولیت :تک تیراندازسن :۱۵ سال خانواده چند شهید :یک شهید تاریخ شهادت :۱۳۶۰/۱۲/۰۱ محل شهادت :تنگه چزابه نام عملیات :مولای متقیان موضوع شهادت :جبهه نحوه شهادت :اصابت ترکش پانزده‌‌ساله روحی بزرگ داشت؛ آن‌‌چنان بزرگ که یک ماه در جبهه‌‌های جنگ مردانه جنگید و سپس در شب عملیات مولای متقیان در تنگۀ چزابه بی‌‌ هیچ هراسی به قلب دشمن زد. تیربار دشمن را از کار انداخت و الله‌‌اکبرگویان به دیدار حضرت حق شتافت. پیکر رزمندۀ کوچک جبهه‌‌های جنگ و سردار بزرگ عاشقی، ماه در بیابان‌‌های تفتیدۀ جنوب قرین ماه و خورشید بود😭😭 و بعد از آزادی تنگۀ چزابه در عملیات پاک‌‌سازی منطقه کشف و در دوازدهم تیرماه هزاروسیصدوشصت‌‌ویک به دامغان آورده شد.✍مراسم تشییع، پس از پنج ماه دوری و صبوری زینب‌‌وار😭😔، پوتین‌‌هایش را بیرون آوردند؛ پیکر آفتاب‌‌سوخته‌‌اش را با گلاب شستشو دادند😭😭 و برادرانش کوچکترین برادر را بر شانه نشاندند و تا گلزار شهدای دامغان مشایعت کردند و در کنار دیگر هم‌‌سنگرانش به خاک سپردند.😔😔 🦋🦋🦋 🍃┅🦋🍃┅─╮ @shahidma ╰─┅🍃🦋🍃
من بخاطر ازدواج با اون و حمل و زایمان بچه بدهیکل شده بودم مگه به اختیار خودم زیباییمو از دست داده بودم که به همین راحتی بکشم کنار تا اقا با دیدن زیباییهای یکی دیگه چشمشو پر کنه؟ اونم بدون توجه به حالو روز من رفت و خوابید تا صبح به زندگیم و اینده ی پسرم و بچه ی تو شکمم فکر کردم، همسرم درحقم جفا کرده بود ولی من باید زندگیمو دوباره میساختم، فقط یاد خدا میتونست دوباره زندگیم رو بهم برگردونه. ستایش از وقتی ازدواج کرده بود میگفت خوندن سوره ی نور برای حفظ زندگی از وسوسه های شیطانی خوبه. شروع کردم به خوندن سوره ی نور ، دیگه به رفتارهای همسرم توجه نکردم. با خدا عهد کردم حجابم رو رعایت کنم. وظایفم رو در قبال شوهرم و بچه هام درست انجام بدم و هرروز سوره ی نور بخونم من واقعا از کارهام پشیمون شده بودم و با گریه و زاری توبه کردم، زیا استغفرالله و ربی و اتوب و الیه میگفتم، به فضل الهی روزهای سخت رو پشت سر گذاشتم. اوایل ارش بی پرواتر شده بود ولی به لطف خدا اونم کم کم به کانون گرم خونواده برگشت، و خدا رو شکر حالا که سالها از اون روزها میگذره زندگی من دوباره رنگ ارامش و خوشیختی به خود گرفته... ✍پایان #⛔️ 🍃┅🦋🍃┅─╮ @shahidma ╰─┅🍃🦋🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹روزمون رو متبرک میکنیم به آیاتی از جنس نور🌹 # قرائت من سوره: ق # آیه:40 : الاستاد: شحات محمدانور سعی کنید قران انیس و مونستان باشد ، نه زینت دکورها وطاقچه های منزلتان شود ،بهتر است قرآن را زینت قلبتان کنید. شهید سید مجتبی علمدار شهادت آرزومه🕊💚🌷🖤 🍃┅🦋🍃┅─╮ @shahidma ╰─┅🍃🦋🍃
🌺فعالیت امروز کانال متبرک به نام شهیدبزرگوار 🌷 ‍ 🌹🕊 🕊🌹 🌷اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یَا اَولِیاءَ اللهِ وَ اَحِبّائَهُ ، 🌷اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یَا اَصفِیَآءَ اللهِ وَ اَوِدّآئَهُ ، 🌷اَلسَلامُ عَلَیڪُم یا اَنصَارَ دینِ اللهِ ، 🌷اَلسَلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ رَسُولِ اللهِ ، 🌷اَلسَلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ اَمیرِالمُومِنینَ ، 🌷اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ فاطِمَةَ سَیِّدَةِ نِسآءِ العالَمینَ ، 🌷اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ اَبے مُحَمَّدٍالحَسَنِ بنِ عَلِیٍّ الوَلِیِّ النّاصِحِ، 🌷اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ اَبے عَبدِ اللهِ ، بِاَبے اَنتُم وَ اُمّے طِبتُم ، وَ طابَتِ الاَرضُ الَّتے فیها دُفِنتُم ، وَفُزتُم فَوزًا عَظیمًا ،فَیا لَیتَنے ڪُنتُ مَعَڪُم. فَاَفُوزَمَعَڪُم 🌹 🦋🦋🦋 🍃┅🦋🍃┅─╮ @shahidma ╰─┅🍃🦋🍃
دخترم رو باید هرچه زودتر عمل میکردیم،اخه غده ی کوچیکی توی حنجره ش در حال رشد بود که ممکن بود قدرت تکلم رو ازش بگیره و برای همیشه لال بشه،اما بخاطر اینکه بیمه نداشتیم و هزینه ی جراحی سنگین میشد پولمونم نمیرسید، همسرم به هر دری میزد تا پول جراحی رو فراهم کنه اما هربار به در بسته . توی میدون وسط پارک نززدیک خونه مون دو تا شهید گمنام رو به تازگی دفن کرده بودند، تا بحال با شهدا درد دل نکرده بودم اما شنیده بودم حاجت میدن، برای اولین بار با دلی شکسته و چشمای اشکی سرسجاده برای هردوشون فاتحه خوندم و باهاشون شروع کردم به درددل کردن،گفتم از قدیم گفتن همسایه از فامیل به ادم نزدیکتره،ما که به تازگی همسایه ی هم‌ شدیم حقی به گردن هم داریم، من تو این مدت باید میومدم سرمزارتون بهتون خوش امد میگفتم و فاتحه میخوندم اما توفیق حضور و شرفیابی نداشتم ،شمارو به امام زمان ازم دلگیر نشید کم سعادتی از من بوده که نسبت به شما بزرگواران کم لطفی کردم... ✍ادامه دارد... #⛔️ 🍃┅🦋🍃┅─╮ @shahidma ╰─┅🍃🦋🍃
📸 تصویر دو خلبان شهید سانحه سقوط جنگنده ▪️سرهنگ دوم صادق فلاحی از استادخلبانان پایگاه هوایی شهید فکوری تبریز و یکی از خلبانان جوان این پایگاه در سانحه سقوط جنگنده صبح امروز به شهادت رسیدند. سرهنگ از بهترین استاد خلبانان و سروان از خلبانان جوان در سانحه امروز ۱۴٠٠/۱۲/۲ به رسیدند. 🌴روحشان شاد یادشان گرامی 🌷 🌴نثار روح پاکشون “صلوات “ 🌿🌾 اَللَّهُـــمَّ صَلِّ عَلــَی مُحَمـّـــَدٍ و َآلِ مُحَمـّــَدٍ و َعَجّـــِـلْ فــَرَجَهُـــ 🦋🦋🦋 🍃┅🦋🍃┅─╮ @shahidma ╰─┅🍃🦋🍃
! 🔺شهادت : 6اسفند 🔺شهادت : 8 اسفند 🔺شهادت : 10اسفند 🔺شهادت : 17 اسفند 🔺شهادت :18اسفند 🔺شهادت : 23 اسفند 🔺شهادت : 24 اسفند 🔺شهادت : 25اسفند 🔺شهادت "26اسفند 🍃سالگرد شهادت همه شهداے عزیز بالاخص شهداے اسفندماه را گرامے میداریم. 🍃اسفندماه هفته و هم هست ڪه این موضوع به قابلیت این ماه افزوده است... 🦋🦋🦋 🍃┅🦋🍃┅─╮ @shahidma ╰─┅🍃🦋🍃
✍مُرفهین ِ بے درد اینها بودند ! غرق ِنعمت !! اخلاص ... ایمان ... مقاومت ... شجاع... 🦋🦋🦋 🍃┅🦋🍃┅─╮ @shahidma ╰─┅🍃🦋🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔺حضور کاروانی از پاکستان بر مزار سردار شهید قاسم سلیمانی 🔹 حاضرین بر مزار شعار امریکا مُرده‌باد، اسرائیل مرده باد(مرگ بر آمریکا، مرگ بر اسرائیل) سر دادند 🔹دست خدا بر سر ماست، خامنه ای رهبر ماست از دیگر شعارهایی بود که توسط آنان سر داده شد 🦋🦋🦋 🍃┅🦋🍃┅─╮ @shahidma ╰─┅🍃🦋🍃
از امروز صبح به صبح یه فاتحه برای سلامتی امام زمان از طرف شما دو بزرگوار میخونم یه فاتحه هم از طرف شما برای پدرومادرهاتون اگه زنده اند عمرشون طولانی باشه اگه هم در قید حیات نیستند برسه به روحشون. هرروزم برای شادی روح شما دو عزیز فاتحه میخونم کار دیگه ای از دستم برنمیاد فقط از شماها میخوام پیش خدا واسطه بشید پول عمل بچه م جور بشه، هم شوهرم بنده خدا گناه داره بس که به هرکی رو زد و پول جور نشد هم بچه م که زبونم لال معلوم نیست چه بلایی میخواد سرش بیاد. همینطور گریه میکردم و با اون دو شهید بزرگوار درد دل میکردم، دلم روشن بود پول جور میشه، ده روز از قول و قرارم با شهدا میگذشت که هنوز همسرم کسی رو نتونسته بود پیدا کنه که اون مبلغ پول رو به ما بده، گاهی ناامیدی میومد سراغم اما سریع افکار منفی رو از ذهنم پاک میکردم و اجازه نمیدادم بهم هجوم بیارن. من به اون دو شهید گمنام توسل کرده بودم من بهشون امید بسته بودم . با خودم زمزمه میکردم و میگفتم اگه خودم به درگاه خدا عجز و انابه میکردم شاید خدا بخاطر گناهانم بهم جواب نمیداد... ✍ادامه دارد... #⛔️ 🍃┅🦋🍃┅─╮ @shahidma ╰─┅🍃🦋🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌼🍃 . هردری بسته شود جز در پر فیض ♥️ این در خانه عشق ♥️ است که باز است هنوز السَّلامُ_عَلیکَ_یااَباعَبْدِالله ♥️ ........♥️):✋ 🌸گر در همه عمر خویش سلطان بودم 🌿روزی خور مور آن سلیمان بودم 🌸آن روز ولادتم که گریان بودم 🌿گریه کن سالار شهیدان بودم 💚 ✨ 🦋🦋🦋 🍃┅🦋🍃┅─╮ @shahidma ╰─┅🍃🦋🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
~🕊💔~ خـوش بہ حال مدافعـٰان حـرم عشـق را در عمل نشـٰان دادند تا بفهمیـم یوسـف زهـرا عاشقۍ جان نثـٰار مےخواهد♥️! 🕊 🦋🦋🦋 🍃┅🦋🍃┅─╮ @shahidma ╰─┅🍃🦋🍃
🌨 🗓امروز ۲ اسفند ‌۱۴۰۰ مصادف با سالروز: 🦋 ولادت شهید ابوالفضل راه چمنی 🦋الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ 🦋وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ 🦋وَالْعَنْ أعْداءَهُم أجْمَعِینَ 🦋🦋🦋 🍃┅🦋🍃┅─╮ @shahidma ╰─┅🍃🦋🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍁 نواے گرم مداحے هواےاین روزاے من هواےسنگره یہ حسے روحمو تا زینبیہ مےبره تا ڪے باید بشینم و خدا خدا ڪنم بہ عڪس صورت شیهدامون نگاه ڪنم ✨امیرے حسین و نعم الامیر✨ 🕊🕊 🦋🦋🦋 🍃┅🦋🍃┅─╮ @shahidma ╰─┅🍃🦋🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
وقتۍ‌ڪسۍ‌بہ‌جایۍ‌مۍ‌رسد.. کہ‌خود‌را‌بـرای‌اعتـقاد یا‌قضیہ‌خاصۍ‌قربانۍڪند، پس‌این‌بـالاتریـن‌سطح‌مقـاومت است..🌿 🌸🌱 💛 شبتون شهدایی و مملو از دلتنگی برای شهدا 💔 🦋🦋🦋 🍃┅🦋🍃┅─╮ @shahidma ╰─┅🍃🦋🍃
🌷🕊 🌾همراه شهید حجت می‌گفت:با عجله خودمان را به مجروحین رساندیم،نزدیک حرم شدیم،اوضاع اصلا خوب نبود،تقریبا با حجت ۳۰ متری فاصله داشتم، نمی‌دانستم چرا؟اما دلهره‌ای عجیب که در من سابقه نداشت تمام وجودم را فرا گرفته بود،چشمم مدام دنبال حجت بود، مدام برمی‌گشتم عقب به حجت نگاه می‌کردم. 💐عامل انتحاری دوم که نزدیک به آقا حجت بود خودش رو منفجر کرد و آقا حجت که نزدیک بود ساچمه‌های انفجار به پهلوی سمت چپ و سر و صورت خورد .آقا حجت به آرزوی دیرینه‌اش که از بچگی در سر می‌پروراند،رسید😭 شهادت مزد کسانی است که در راه عمل به تکلیف مجاهدت کردند. صبح فردا شهادت سالروز حضرت زهرا بود وقتی رسیدم بالای سر آقا حجت بلند بلند گریه می‌کردم پس از انتقال پیکر با جمعی از دوستان عراقی و افغانی شهید رو برای وداع به حرم حضرت زینب(س) روانه کردیم.🕊😭 📌دوباره یاد شعری افتادم که شهید می‌خواند : 🌹چی می‌شه پرچم حرم برام کفن بشه سلام به بی بی شهادتین من بشه تو کوچه‌های زندگی غریب و در به در پی شهادتم من شکسته بال و پر باید برای اینکه جونمو فدا کنم به حضرت علی اکبر اقتدا کنم 🦋🦋🦋 🍃┅🦋🍃┅─╮ @shahidma ╰─┅🍃🦋🍃
قبلا هروقت توی تلویزیون تشییع پیکر شهدای گمنام یا حتی شهدای شناسایی شده و تحویلشون به خانواده ها موافق نبودم، همیشه با خودم میگفتم. اونها که شهید شدند و به ارزوشون رسیدند چرا باید بخاطر تشییع پیکر شهدا اونم بعد این همه سال مردمی رو که خودشون هزار غم و اندوه و دردسر دارن رو افسرده تر و غمگین تر کنیم. اما حالا خودم دستم از همه جا کوتاه بود و برای نجات بچه م هر کاری لازم بود میکردم، چاره ای جز اعتماد و توسل و امید به این بزرگواران نداشتم .مدام به خودم میگفتم من شهدا رو واسطه کردم محاله اون دوتا شهید خواسته ی منو اجابت نکنند، و محال تر اینه که خدا نخواد به وساطت اونها پاسخ بده. بین امید و نا امیدی گیر کرده بودم. انگار تو هوا معلق مونده بودم خودمم نمیدونستم امید کامل بستم یا نه تا اینکه یروز همسرم خسته و تکیده اومد خونه خیلی اعصابش خورد بود نشست روی مبل رفتم براش چای بیارم دیدم سرشو تکیه داده به پشتی مبل دستشم گذاشته روی چشماش... ✍ادامه دارد... #⛔️ 🍃┅🦋🍃┅─╮ @shahidma ╰─┅🍃🦋🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌺روح وجانمان را صفا می‌دهیم با تلاوت آیاتی از جنس نور🌺 # قرائت من سوره: القصص # آیه:82 : الاستاد: محمدصدیق المنشاوی سعی کنید قران انیس و مونستان باشد ، نه زینت دکورها وطاقچه های منزلتان شود ،بهتر است قرآن را زینت قلبتان کنید. شهید سید مجتبی علمدار شهادت آرزومه🕊💚🌷🖤 🍃┅🦋🍃┅─╮ @shahidma ╰─┅🍃🦋🍃
‍ 🌹🕊 🕊🌹 🌷اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یَا اَولِیاءَ اللهِ وَ اَحِبّائَهُ ، 🌷اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یَا اَصفِیَآءَ اللهِ وَ اَوِدّآئَهُ ، 🌷اَلسَلامُ عَلَیڪُم یا اَنصَارَ دینِ اللهِ ، 🌷اَلسَلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ رَسُولِ اللهِ ، 🌷اَلسَلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ اَمیرِالمُومِنینَ ، 🌷اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ فاطِمَةَ سَیِّدَةِ نِسآءِ العالَمینَ ، 🌷اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ اَبے مُحَمَّدٍالحَسَنِ بنِ عَلِیٍّ الوَلِیِّ النّاصِحِ، 🌷اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ اَبے عَبدِ اللهِ ، بِاَبے اَنتُم وَ اُمّے طِبتُم ، وَ طابَتِ الاَرضُ الَّتے فیها دُفِنتُم ، وَفُزتُم فَوزًا عَظیمًا ،فَیا لَیتَنے ڪُنتُ مَعَڪُم. فَاَفُوزَمَعَڪُم 🌹 🦋🦋🦋 🍃┅🦋🍃┅─╮ @shahidma ╰─┅🍃🦋🍃
دومین گام رفاقت با امام زمان عج رعایت محرم ونامحرم است - @mahdidaneshmand110.mp3
9.87M
🔴سومین گام رفاقت با امام زمان عج "رعایت محرم ونامحرم" سخنران:استاددانشمند 🎤 تلنگرانه پیشنهادی 🔺ادامه دارد.... 🍃┅🦋🍃┅─╮ @shahidma ╰─┅🍃🦋🍃
فکر کردم خوابش برده یه‌لحظه دیدم شونه هاش تکون میخوره صداش کردم نگاهم کرد دیدم صورتش خیس اشکه .با نگرانی پرسیدم چی شده؟ گفت الان که از سرکار میومدم مادرجونم بهم زنگ زد، یادم اومد مادربزرگش خیلی به شهدا علاقه و ارادت داره،گفتم خوب چی گفته مگه؟ گفت مادرجونم گفت:مجید چی از شهدای گمنام خواسته بودین دیشب خواب دوتا جوون رعنا دیدم بهم گفتن ما شهدای همسایه‌ی اقا مجیدیم ،به مجیدت بگو دنبال پول نره،دیگه نیازی به تهیه ی پول نیست. مشکلش رو حل کردیم. بعدم زل زد تو صورتم گفت ماهرخ تو فکر میکنی منظورشون چی بوده؟ من در به در دنبال پول برای عمل این بچه بودم گفتن مشکلت رو حل کردیم یعنی چی؟ هنوز تو شوک شنیدن حرفای مجید بودم زانو زدم روی زمین سر به سجده گذاشتم و با هق هق و گریه شکرا لله شکرا لله میگفتم ،مجید شونه هام رو تکون داد گفت تروخدا تو بگو معنی خواب مادرجونم چیه؟ ✍ادامه دارد... #⛔️ 🍃┅🦋🍃┅─╮ @shahidma ╰─┅🍃🦋🍃