eitaa logo
شهید گمنام🇵🇸
9.3هزار دنبال‌کننده
12.2هزار عکس
6.1هزار ویدیو
98 فایل
ادمین ثبت خاطرات @Mahdis1234 کانال دوم ما مسیر بهشت https://eitaa.com/joinchat/3022192798C43e1b256ae تبلیغات شما پذیرفته میشود https://eitaa.com/joinchat/4173332642Cacf0e5f1fb
مشاهده در ایتا
دانلود
حاج خانم لبخندی زد گفت بله همینطوره که میگید، مامانم گفت، باشه من شب به باباش بگم شما فردا بیاید دنبال جواب، شب وقتی مامانم به بابام گفت که اومدن برای اعظم خواستگاری بابام گفت من احمد رو میشناسم برای یه روستای دیگه هستن، پارسال اومد دنبالم من با تراکتور زمین هاشون ررو شخم زدم، بگو بیان، فردا صبح حاج خانم اومد دنبال جواب مامانم گفت، بله تشریف بیارید، دو شب بعدش حاج خانم که اسمش منصوره بود اسم دخترشم منیژه به همراه پدرشون مشهدی حسین و احمد که داماد بود اومدن خونه ما، احمد بیست و پنج سالش بود قد بلند و هیکلی و بسیار خوش صدا، اون موقع رسم نبود که پسر دختر برن با هم حرف بزنن و شرط و شروطتهاشون رو بگن، فقط در همین حد که پسر دختر توی جمع همدیگر رو ببینن بود، من که خیلی راضی بودم، پدر مادرمم راضی بودن مخصوصا بابام که همیشه مورد ملامت مامانم بود از همه خوشحال تر بود. ✍ادامه دارد... ⛔️ 🍃┅🦋🍃┅─╮ @shahidma ╰─┅🍃🦋🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📀نماهنگ بارون می باره 🕊 شعبان با 🎼 بارون میباره رو کویر دل خستم ای خدا.. امسال چه غریبانه است مسجد جمکران اقا جان آسمان هم به خاطر غربتت 🍃┅🦋🍃┅─╮ @shahidma ╰─┅🍃🦋🍃
زمـانـے ڪه بگـذریـم از دلبـسـ🔒ـتـگـے هـا از خـود خـودمـاڹـ💔🕊 تـازه مـے شـویـم لایـق بـراے: 🌷شـــــهـــادتـــــ🌷 التماس دعای شهادت 🍃┅🦋🍃┅─╮ @shahidma ╰─┅🍃🦋🍃
بهار آمده، بابا جان برگرد! اين عكس ٢٨ اسفند ١٣٦٣ در جنوب بصره، گرفته شده. عكاسي به نام پاولوسكي، عكسي از جسد يك بسيجي جوان، مي اندازد كه جاودانه مي شود. همه اين عكس را قبلا ديده ايم. پسرك آرام خوابيده، مثل هر پسر جواني كه پس از ساعت ها تلاش، به خواب سنگيني فرورفته باشد. رنگ چهره اش نشان مي دهد چند روزيست كه همين جا آرميده. قيافه معصومش نشاني از وحشت ندارد. حالت دست هايش شبيه كسيست كه در خنكاي يك سحر بهاري، شيرين ترين قسمت از بهترين خواب عالم را تجربه مي كند. جورابش نو است. كفش به پا ندارد. كوله پشتي اش خاليست. فانوسقه اش باز شده. پسر رشيد مان، آنقدر عميق خوابيده بوده كه هرچه داشته ، برده اند و او بيدار نشده است. ويك دنيا گل وحشي بدن نازنينشش را در برگرفته اينجا دور از تو، در وطن، باز بهار آمده. اما ما نه حال و هواي تو را داريم ديگر ، نه باور و آرامشت را. از خواب كه بيدار شوی، مي بينی ما غالبا مرده ايم ايكاش يك كم از خواب هاي زيبايي كه مي بيني برايمان حواله كني يك ذره بركت ، يك بند ترانه يك كف دست خوشدلی🌱 🍃┅🦋🍃┅─╮ @shahidma ╰─┅🍃🦋🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⚘﷽⚘ ❤️ 💔اول با دو چشمِ پرآب 🌹 علیـڪ یـا اربـابــــ 💔دلِ من مانده از حرم محروم 🌹السـلام علیـڪ اَلـسـَّـلٰامُ عـَلـَيْكَ يٰـا اَبٰـا عَــبْـدِ اللهِ وَعـَلَى الْاَرْوٰاحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِـنـٰائِكَ عَلَيْكَ مِنّى سَلامُ اللهِ اَبَداً ما بَقيتُ و َبَقِىَ اللَّيْلُ و َالنَّهٰارُ وَ لاجَعَلَهُ اللهُ آخــِر َ الْـعَـهْـدِ مـِنّـى لـِزِيـٰارَتـِكـُمْ •اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَيْنِ 🌷 •وَعَلٰى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَيْنِ 🌷 •وَعَـلىٰ اَوْلادِ الْـحـُسَـيـْنِ🌷 •وَعَلىٰ اَصْحٰابِ الْحُسَيْن🌷 اللهم ارزقنا زیارت الحسیــــن علیه السلام♥️ 🍃┅🦋🍃┅─╮ @shahidma ╰─┅🍃🦋🍃
🔺مردی که سرانجام کوپنش را گرفت. در خرمشهر فک و صورتش خرد شد، علی‌رغم ۱۰ بار عمل جراحی، اثری دلخراش روی صورتش بر جای ماند ولی کوتاه نیامد و عاقبت در آوردگاه خیبر کوپنش را گرفت! این تعبیر خودِ شهید بود بارها گفته بود که «شهادت»، کوپنی است تا کوپن شهادت، به اسمِ کسی صادر نشود به شهادت نمی‌رسد. 🌷شهید محمدحسین شیخ‌حسنی🌷 سلام برشهدا 🕊 سلام بر شهدای گمنام 🥀 سلام برشما دوستان شهدایی🌹 صبحتون روشن به نگاه شهدا🌞🌺 🌺اللهم صل علی محمدوآل محمدوعجل فرجهم والعن اعدائهم اجمعین🌺 🍃┅🦋🍃┅─╮ @shahidma ╰─┅🍃🦋🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فرزندان خودمون رو از کودکی با امام زمان آشنا کنیم❤️ 🍃┅🦋🍃┅─╮ @shahidma ╰─┅🍃🦋🍃
﷽❣ ناگهان صبـح می شود🌼 و تو می آیی ، با لبخندِ خورشید☀️ بوسه های گرم تو با چای صبحانه ام دم می کشد🎋 و تمام من حل می شود در فنجان وجود تو 🌷 🦋الّلهُمَّ_صَلِّ_عَلَی_مُحَمَّدٍ_وَآلِ_مُحَمَّدٍ 🍃┅🦋🍃┅─╮ @shahidma ╰─┅🍃🦋🍃
قرار مدار ازدواج گذاشته شد، گفتن ما میخواهیم عرسمون رو زود ببریم، مامانم گفت اعظم جهازش اماده است هر تاریخی شما بگید ما اماده ایم، یه خرید توپ هم برای من کردن، شد روز عقد مون نشستم روی صندلی چادر سفید رو کشیدم روی صورتم که ارایشم پیدا نشه، آقا خطبه خوند منم گفتم بله، من منتظر کل کشیدن و شادی بودم که دیدم تک و توک دست میزنن، و کل میکشن، به خودم گفتم چی شده، چرا یه جوری دارن شادی میکنن، اقا جنای آقای منو چهر شما به بنده وکالت میدید، که دوشیزه خانم اعظم رضایی رو به عقد دائم شما در بیارم، یه صدای ضعیفی از شوهرم اومد گفت بله، تعجب کردم به خودم گفتم، اسمش احمد بود پس چرا آقا گفت منوچهر، خطبه رو خوند، منصوره خانم مادر شوهرم چادر رو از روی صورتم برداشت، با گوشه چشم به شوهرم نگاه کرد، با تعجب دیدم روی صندلی نشسته از من کوتاهتره، سر چرخوندم سمش دیدم این اصلا او اقایی که اومد خواستگاری من نیست، این قیافهش شبیه ادمهایی هست که کم دارن، نگاهم رو جرخوندم بین کسانیکه توی اتاق عقد هستند، بابام رو. که دیدم، با اشاره گفتم، این احمد نیست، یکی دیگه است، بابا با چشم پر اشگ و قیافه آدمهای بیچاره فقط من رو نگاه کرد ✍ادامه دارد... ⛔️ 🍃┅🦋🍃┅─╮ @shahidma ╰─┅🍃🦋🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🦋اولین روز هفته رو آغاز میکنیم با تلاوت آیاتی از نور🦋 من سوره:یوسف :10 :الاستاد:عبدالباسط محمدعبداصمد سعی کنید قران انیس و مونستان باشد ، نه زینت دکورها وطاقچه های منزلتان شود ،بهتر است قرآن را زینت قلبتان کنید. شهید سید مجتبی علمدار شهادت آرزومه🕊💚🌷🖤 🍃┅🦋🍃┅─╮ @shahidma ╰─┅🍃🦋🍃
فعالیت امروز کانال متبرک به نام شهیدان بزرگواراین روز 🌷۲۸ اسفند بسم رب الشهدا🕊 🥀دل ڪه هوایی شود، پرواز است ڪه آسمانیت می ڪند و اگر بال خونیـن داشته باشی دیگر آسمــان، طعم ڪربلا می گیرد دلها را راهی ڪربلای جبهه ها می کنیم و دست بر سینه، به زیارت "شهــــــداء" می رویم...🥀 بِسمِ اللّٰهِ الرَّحمٰن الرَّحیم 💐اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یَا اَولِیاءَ اللہ وَ اَحِبّائَهُ 🌺اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یَا اَصفِیَآءَ اللہ و َاَوِدّآئَهُ 💐اَلسَلامُ عَلَیڪُم یا اَنصَارَ دینِ اللهِ 🌺اَلسَلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ رَسُولِ اللہِ 💐اَلسَلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ اَمیرِالمُومِنینَ 🌺اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ فاطِمَةَ سَیِّدَةِ نِسآءِ العالَمینَ 💐اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ اَبے مُحَمَّدٍ الحَسَنِ بنِ عَلِےّ الوَلِےّ النّاصِحِ 🌺اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ اَبے عَبدِ اللهِ، بِاَبے اَنتُم وَ اُمّے طِبتُم وَ طابَتِ الاَرضُ الَّتی فیها دُفِنتُم، وَ فُزتُم فَوزًا عَظیمًا فَیا لَیتَنے کُنتُ مَعَڪُم فَاَفُوزَ مَعَڪُم...💐 🌸شهدا را یاد کنید با ۵ صلوات🌸 🍃┅🦋🍃┅─╮ @shahidma ╰─┅🍃🦋🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💡نامه مهم امام زمان (عج) خطاب به شیعیان 🎙سخنران:استاد 【 الّلهُــمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــــ الْفَــرَج 】 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ 🍃┅🦋🍃┅─╮ @shahidma ╰─┅🍃🦋🍃
محمد برای همه خیلی دلسوز بود و در حدّ توان به من و دوستانش از همه‌ لحاظ به‌ویژه از نظر مالی کمک می‌کرد، یکی از مهمترین ویژگی‌های خوب برادرم، یاری‌رساندن به مردم بود و این مسئله را چندین بار مشاهده کردیم، اگر کسی مشکل مالی داشت و نمی‌توانست به او کمک کند، در حدّ توان کارهایی انجام می‌داد تا بتواند در جهت رفع آن مشکل قدم بردارد، در بحث کمک به فقرا و رفع نیاز مستمندان، همیشه پیش‌قدم بود، حتی چندین‌بار به منظور محرومیت‌زدایی در قالب اردوهای جهادی به نقاط مختلف کشور سفر کرد. 🌷 شهید محمد ظهیری🌷 🍃┅🦋🍃┅─╮ @shahidma ╰─┅🍃🦋🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔸علت شکوه و عظمت مراسم تشییع شهیدان سلیمانی و ابومهدی‌المهندس 🔸به روایت حاج فاضل ابودکه، مدیرکل بین‌الحرمین 🔸بخشی از مستند حبیب مردم. 🍃┅🦋🍃┅─╮ @shahidma ╰─┅🍃🦋🍃
🔰 مريوان در زمان فرماندهی حاج احمد متوسلیان معروف بود به «قم كردستان» دليلش هم همين توبه كردن‌ كله‌گنده‌های ضدانقلاب با نفس گرم بچه‌های سپاه مريوان بود. حاج احمد واقعا از تبحر عباس كيف می‌كرد. با وجود وسواس عجيبی كه نسبت به مسائل اطلاعاتی داشت تقريبا دربست حرف‌های عباس رو قبول می‌كرد و كمتر بهش ايراد می‌گرفت. اتفاق افتاده بود كه كسی می‌اومد و اخباری راجع به تحركات ضدانقلاب می‌داد و عباس همه اونا رو رد می‌كرد و آمار و ارقام متفاوتی رو می‌گفت. وقتی می‌پرسيدند تو از كجا میدونی؟ می گفت: من خودم ديشب پيش اونا بودم. حاج احمد می گفت: رو اطلاعات برادر عباس بايد صد در صد حساب و برنامه‌ريزی كرد. اون زمان مريوان، امن‌ترين نقطه كردستان بود و هر آدم‌ساده‌ای هم میدونه كه برقراري امنيت جز با عمليات اطلاعاتی قوی و مستمر ممكن نيست. شهید عباس کریمی🌷 فرمانده لشکر ۲۷محمد رسول الله (ص) شهادت: ۲۴ اسفند ۱۳۶۳ 🍃┅🦋🍃┅─╮ @shahidma ╰─┅🍃🦋🍃
•|♥|• زیباست ولی… شهیدی گفت: «خواهرم…تو در سنگر حجاب مدافع خون منی..» .شهید دیگری گفت: «خواهرم… استعمار از سیاهی چادر تو بیشتر از سرخی خون من می ترسد…» .یادمان باشد که تا ابد مدیون این شهدائیم... شهدایی که لباس و نوع شلوار و مُد روز برایشان معنایی نداشت… .حجاب هم فرهنگی است که مُد روز و مدلهای مختلف بر نمی‌دارد… .بانوی خوبم ! .فلسفـه حجاب تنها به گنـاه نیفتـادن مردهـا نیست! .که اگر چنین بود ، چرا خدا تو را با حجـاب کامل به حضورمی‌طلبددر عاشقانه ترین عبادتت؟ .جنـس تو با حیـا خلق شده... .رعایت حجاب تو شرط انتظار حجت ابن الحسن (عج) است. 🥀بِدَمِ المَظلوم،عَجِّل الفَرَجَ المَظلوم🥀 🍃┅🦋🍃┅─╮ @shahidma ╰─┅🍃🦋🍃
🔰 کلام شهید؛ به نام خدا اول سلام و درود بی کران به روان شهيدان وطن و درود بی کران به رهبرکبير انقلاب اسلامی ايران. من به خاطر اين به جبهه می روم که امام بزرگ و خطاب به ما فرمود: «جوانان به جبهه ها برويد که اسلام به شما احتياج دارد به جبهه ها برويد فقط به خاطر خدا» من نمی‌خواهم از خودم يک قهرمان بسازم که بگويم ما می‌جنگيم، دشمن را شکست می دهيم و در وصيت خود در برابر ملت ايران يک قهرمان شوم. 🌷شهيد گلزار هوشيار نهم تیر سال ۱۳۴۱ در شهرستان مرودشت ديده به جهان گشود. پس از پیروزی انقلاب اسلامی عضو بسیج شد. با آغاز جنگ تحمیلی راهی جبهه جنگ شد و سرانجام ۳٠ بهمن ماه سال ۱۳۶۱ مفقوالاثر شد. پیکر پاکش پس از ۱۸ سال چشم انتظاری به آغوش وطن بازگشت. 🍃┅🦋🍃┅─╮ @shahidma ╰─┅🍃🦋🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
▫️والله هرکس تیر به سمت این نظام انداخت، آواره شد... 🌷 شهید حاج‌قاسم‌ سلیمانی🌷 🍃┅🦋🍃┅─╮ @shahidma ╰─┅🍃🦋🍃
اول خواستم مجلس رو بهم بزنم ولی دلم برای بابام سوخت، سکوت کردم، تمام سلسله اعصابم بهم ریخت، درمونده و بیچاره سرم رو انداختم پایین، همه اتاق رو ترک کردند من موندم و مثلا داماد، منوچهر کامل چرخید سمت من، با یه لحن مهربون ولی مثل کسی که تند صحبت میکنه گفت، خوبی شما، نفس عمیقی کشیدم، سکوت کردم، ادامه داد، غصه نخور خوشبختت میکنم، بر گشتم کامل. نگاهش کردم، یه پسر ریز و میز تقریبا نصف من بود، لبخند دندون نما که چه عرض کنم لبخند فک نمایی زد، گفت، منو دوست داری؟ آخه من خیلی دوست دارم، دارم عاشقت میشم، مات زده فقط نگاهش کردم، وقتی دید من حرفی نمیزنم، اونم ساکت شد، نیم ساعتی هر دو در سکوت نشستیم، و من در فکر کار ناجوانمردانه اون آقایی که خودش رو به عنوان خواستگار من نشون داد فرو رفتم خواهر بزرگش چند تقه به در زد، گفت یاالله، منوچهر گفت بیا تو آبجی، منیژه اومد توی اتاق رو کرد به منوچهر پاشو برو قسمت مردونه، منو چهر وقتی داشت از توی اتاق میرفت بیرون رو کرد به من اعظم جون مواظب خودت باش، و من همچنان سکوت کردم، خانم ها وارد اتاق شدند، دو به دو کله هاشون رو کردند توهم و شروع کردن پج پچ کردن ✍ادامه دارد... ⛔️ 🍃┅🦋🍃┅─╮ @shahidma ╰─┅🍃🦋🍃
زمانی که کار آزاد داشت و بنایی می‌کرد، کمتر کارگری بود که باهاش دووم بیاره، می‌گفت: من نونی که میخورم باید حلال باشه. معتقد بود که روز قیامت باید، من از این صاحب کار طلب داشته باشم نه بدهکارش باشم. کارش واقعا عالی بود و یه ذره از کارش نمی‌دزدید. هر خونه‌ ای که می‌ساخت فرض می کرد برای خودش می‌سازه، بناها که تعطیل می‌کردن، اون صبر می‌کرد و مثلا پانزده یا بیست دقیقه بیشتر کار می‌کرد تا احیانا کم کاری نکرده باشه.. شهید عبدالحسین برونسی🌷 فرمانده تیپ جواد الائمه (ع) شهادت: ۲۳ اسفند ۱۳۶۳ 🍃┅🦋🍃┅─╮ @shahidma ╰─┅🍃🦋🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
▫️یک راه خوب برای عاشق امام زمان (ع) شدن. ▫️خاطره‌ای زیبا از حاج‌قاسم سلیمانی🌷 🌿🌾 اَللَّهُـــمَّ صَلِّ عَلــَی مُحَمـّـــَدٍ وَآلِ مُحَمـّــَدٍ وَعَجّـــِـلْ فــَرَجَهُـــمْْ 🌾🌿 🌹اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج🌹 🍃┅🦋🍃┅─╮ @shahidma ╰─┅🍃🦋🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔰 انتظار برای امام زمان (عج) از زبان شهید حججی؛ برای امام زمان (عج) چه کرده‌ایم؟ واقعا به عنوان منتظر ظهور حضرت حجت چه کار مثبتی انجام دادیم؟؟ 🌿🌾 اَللَّهُـــمَّ صَلِّ عَلــَی مُحَمـّـــَدٍ وَآلِ مُحَمـّــَدٍ وَعَجّـــِـلْ فــَرَجَهُـــمْْ 🌾🌿 🌹اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج🌹 تقدیم به عاشقان گل نرگس 🌷🍃 میلاد باسعادت حضرت امام زمان (عج) مبارک باد 🎉 🎊 🎉 🍃┅🦋🍃┅─╮ @shahidma ╰─┅🍃🦋🍃
🟣شهید ایرانی مدافع‌حرم که در روز ولادت حضرت مهدی(عج) چشم به هستی گشو 💚شهید ☘تاریخ ولادت: ۱۳۶۰/۰۳/۲۸ ☘محل ولادت: شهر ری 🎈هدیه به روح مطهر شهید صلوات🎈 💐اَللهُمَّ‌صَلِّ‌عَلَى‌مُحمَّـدٍوآل‌مُحَمَّد💐 🍃┅🦋🍃┅─╮ @shahidma ╰─┅🍃🦋🍃
🖌فرازی از آقا ! خیلی دوست دارم برای نزدیک شدن ظهورت کاری کنم و باری از روی دوش شما بردارم. امیدوارم این حضورم در سوریه و خدمت در اینجا مرا به شما نزدیک کند تا جایی که وقتی به یاد من هستی لبخند رضایت بر لب داشته باشی. : ۱۳۶۷/۱۲/۲۶ : ۱۳۹۴/۷/۲۰ 🍃┅🦋🍃┅─╮ @shahidma ╰─┅🍃🦋🍃
فهمیدم که دارن در مورد من حرف میزنن، بهشون حق دادم، من هیچ عیبی نداشتم فقط سنم رفته بود بالا و درشت اندام بودم، ولی شوهرن شیرین عقل بود، مادرم مدام ریز ریز اشک میرخت و با گوشه چادرش اشکهاش رو. پاک میکرد، مجلس عروسی تموم شد و من با چشم گریون راهی خونه بخت شدم، خونه مادر شوهرم بزرگ بود و.چند اتاق داشت دوتا اتاق به ما داده بودند آشپز خونمون هم مشترک بود منو چهر شیرین عقل بود ولی خیلی دل رحم و مهربون بود، به خودم گفت، حالا که اومدی خونش، بله رو هم. گفتی دیگه بد پیلگی و بدقلقی فایده نداره، بشین زندگی کن، فردای روز عروسی منو چهر گفت، من هر وقت حقوق بگیرم همش رو. میدم به تو دستت باشه برای خونه خرج کن، شش ماه از زندگیمون گذشت تقریبا همه چی خوب بود، منم بار دار شدم و بعد از نه ما یه پسرم به دنیا اومد، اسمش اسمش رو. گذاشتیم محمد، پسرم چهل روزش شد، موقع حقوق منوچهر شد ولی حقپق رو خونه نیاورد بهش گفتم پس حقوقت کو، گفت دادم به مادرم هر چقدر لازم داشتی برو ازش بگیر، گفتم چرا این. کار رو. کردی، گفت مادرم دلسوزمونه برامون پس انداز میکنه، ✍ادامه دارد... ⛔️ 🍃┅🦋🍃┅─╮ @shahidma ╰─┅🍃🦋🍃