🔆 خیلی اتفاق می افتاد که دوستان و آشنایان برای کارهای خود به پدر مراجعه می کردند و می خواستند به علی بگوید تا مشکل شان را حل کند. علی هم سبک کارش این بود هر کسی به او مراجعه می کرد؛ اگر درخواستش منع قانونی نداشت انجامش می داد و اگر منع قانونی داشت، توجیهش می کرد و علت نشدنش را بیان می کرد.
🔸 یک بار یکی از همشهری ها کاری داشت. پدر به علی نامه نوشت. آن شخص به تهران رفته بود و علی به او ناهار هم داده و علت انجام نشدنش را بیان کرده بود. اما او شیطنت کرده، به پدر گفته بود: «دیدی پسرت اعتنایی به تو و حرفت نکرد.» این مطلب باعث نارحتی پدر از علی شد.
🔸 آن وقت ها علی تیمسار بود و فرمانده نیروی زمینی ارتش. وقتی هم می آمد همه خواهرها و برادرها جمع می شدیم تا ببینیمش. علی از در که وارد شد به سمت پدر رفت تا دستش را ببوسد؛ اما پدر با ناراحتی علی را هل داد و روی زمین انداخت.
👈 علی دیگر بلند نشد. همین طور با زانو آمد و خودش را روی پای پدر انداخت و گفت: اگر مرا نبخشید از روی پای تان بلند نمی شوم. او التماس می کرد و ما همه گریه می کردیم. پدرم ناگاه تکانی خورد و علی را بلند کرد.
🔸 علی وقتی بلند شد بعد از دست بوسی پدر و مادر کنار پدر نشست. گویی اصلا اتفاقی نیفتاده است. در ضمن حرفها، پدر را روشن کرد که آن شخص حقش نبوده. بعدا پدر مفصل خدمت آن شخص رسیده بود.
راوی: خواهر شهید
📚 برگرفته از کتاب؛
«خدا می خواست زنده بمانی»
#شهید_علی_صیاد_شیرازی
بقلم فاطمه غفاری
نشر روایت فتح
#از_شهدا_بیاموزیم
#شهیدانه
#مزاحم 6
با صدای بغض آلودی گفتم _ احسان وجود فتانه واقعاً آزارم میده تو رو خدا اگه دوستم داری یه کاری بکن که فتانه برای همیشه از زندگیمون بیرون بره من دیگه نمیتونم طاقت بیارم... من بهت اطمینان دارم عزیزم اما واقعاً حضور اون زن آزارم میده احسان سری تکون داد و با مهربونی گفت _ عزیزم من خودم میدونم و نمیخوام که اذیت شی خودت که میدونی به خاطر کارم عوض کردن خطم کمی سخته وگرنه تا تو این ده سال این کارو میکردم اما دیگه نمیتونم ببینم که تو داری اذیت میشی تنها راهش همینه که خطمو عوض کنم.
این مدت چقدر التماسش کردم که خطو عوض کنه اما فقط میگفت نه!
الان با شنیدن این جمله آروم گرفتم کاری که باید خیلی وقت پیش میکرد ...درسته که خیلی عذاب کشیدم اما همین که پای فتانه از زندگیم قطع شه برای من کافیه! من فقط میخوام با خانوادم خوشبخت باشم . خیلی خوشحال بودم از تصمیمی که احسان گرفت احسان انقدر منو دوست داشت که با وجود شرایط سخت کاریش خطشو عوض کرد و از اون روز دیگه فتانه مزاحم زندگیمون نشد.
ادامهدارد.
کپی حرام.
41.06M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🦋شاهکارقرائت من سوره:آل عمران🦋
#آیه:102الی104
#القاری:الاستاد:شهیدحسن دانش
#شهید:منا
#محل اجراشده:بیت رهبری
سعی کنید قران انیس و مونستان باشد ، نه زینت دکورها وطاقچه های منزلتان شود ،بهتر است قرآن را زینت قلبتان کنید.
شهید سید مجتبی علمدار
شهادت آرزومه🕊💚🌷🖤
#نشرمطالب_صدقه_جاریه_است
🍃┅🦋🍃┅─╮
@shahidma
╰─┅🍃🦋🍃
9.33M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
﷽یاد خاطرات عاشقان خدا﷽
بِسْمِ رَبِّ الشُّهَداءوَالصِّدیٖقین🕊
🕊#سلام برشهدا...🌷
♥️دل ڪه هوایے شود، پرواز است ڪه آسمانیت مے ڪند
و اگر بال خونیـن داشته باشے
دیگر آسمــان، طعم ڪربلا مے گیرد
دلها را راهے ڪربلاے جبهه ها مے ڪنیم به زیارت "شهــــــداء" مے رویم...
🕊 #زیارتنامهیشهدا🕊
🌷اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یَا اَولِیاءَ اللهِ وَ اَحِبّائَهُ ،
🌷اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یَا اَصفِیَآءَ اللهِ وَ اَوِدّآئَهُ ،
🌷اَلسَلامُ عَلَیڪُم یا اَنصَارَ دینِ اللهِ ،
🌷اَلسَلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ رَسُولِ اللهِ ،
🌷اَلسَلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ اَمیرِالمُومِنینَ ،
🌷اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ فاطِمَةَ سَیِّدَةِ نِسآءِ العالَمینَ ،
🌷اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ اَبے مُحَمَّدٍالحَسَنِ بنِ عَلِیٍّ الوَلِیِّ النّاصِحِ،
🌷اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ اَبے عَبدِ اللهِ ، بِاَبے اَنتُم وَ اُمّے طِبتُم ، وَ طابَتِ الاَرضُ الَّتے فیها دُفِنتُم ، وَفُزتُم فَوزًا عَظیمًا ،فَیا لَیتَنے ڪُنتُ مَعَڪُم. فَاَفُوزَمَعَڪُم
#اللهم_ارزقنا_توفیق_شهادت_فی_سبیلک
🌺شادی ارواح طیبه شهدا صلوات
🦋🦋🦋
#شکسته 1
شب عروسی پسرعمه م بود که یکی از دوستاش سپهر منو دیده بود و عاشقم شده بود.
سپهر فورا به پسرعمه م گفته بود که بیاد با من حرف بزنه. نشسته بودم که صدای یونس، پسر عمه م، تو گوشم پیچید _ شیدا چند لحظه بیاد کارت دارم .
پرسشگرانه نگاهش کردم_ اتفاقی افتاده ؟
_ میخوام باهات حرف بزنم .
سری تکون دادم و بدون هیچ سئوال دیگه ای از جام پاشدم و دنبال یونس رفتم.
فکرم خیلی درگیر بود که میخواد چی بگه.
رفتیم یه گوشه که با شوخی گفتم_ آقا یونس دیگه نوبتی هم باشه نوبت شماست. حمید که امشب رفت قاطی مرغ ها شمام دیگه باید يواش يواش دست به کار شی!
خندید و گفت_ چشم خانم اما قبلش باید شمارو بفرستیم خونه بخت !
ادامه دارد .
کپی حرام.
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸
﷽یاد خاطرات عاشقان خدا ﷽
محسن خزايي ۱۵ آذر سال ۵۱ در خانواده اي مذهبي که ذاکر اهل بيت بودند به دنیا آمد 🌹.
او در سال ۷۴ به عنوان متصدي صدا فعاليت خود را در صداو سيما آغاز کرد و بخاطر شور و نشاط خاصي که در برنامه هاي جوان ايجاد مي کرد و با جوانان ارتباط زيادي داشت مدير باشگاه خبرنگاران جوان زاهدان شد.😊
اوج کارش زماني بود که جريان تکفيري گروهک جندالشيطان در جنوب شرق فعال شده بود.☝️
وی يکبار از کمين گروهک تکفيري در حادثه تروريستي تاسوکي نجات يافت.😥
شهيد محسن خزايي پس از موفقيت در باشگاه خبرنگاران جوان زاهدان به عنوان مدير خبر گیلان معرفي شد ☺️و پس از فعاليت هاي تخصصي و حرفه اي خبر، عشق دفاع از حرم او را به سوريه کشاند.❤️
شهید خزایی در سوريه بعد از هر گزارش خبري خود، در بين رزمندگان مقاومت مداحي اهل بيت مي کرد.💔
سردار عرصه رسانه شهید مدافع حرم محسن خزایی🌹
🖊مشخصات فردی شهید
نام : محسن خزایی🌹🕊
تاریخ ولادت: ۱۳۵۱
شهادت : ۱۳۹۵
محل شهادت : سوریه، حلب
نحوه شهادت : ترکش خمپاره
#سالروزولادت......🌸🎉🌸🎉🌸
🦋🦋🦋
﷽یاد خاطرات عاشقان خدا ﷽
#میگفت:مابایدشبیهحضرتزهرا(س)
باشیم،
#بایدمثلپروانهدورسرامامزمانمان
بچرخیم،
#بایدبهخاطرامامزمانمونازخیلی
چیزا بگذریم،
#ساام علییک مشتیاا
#وقت شومااا؟؟ شهداااییی!!
Ghasedake par par shodeh 🖤
🦋🦋🦋
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸
﷽یاد خاطرات عاشقان خدا ﷽
روایتی از رشادت مدافع حرم شهید #سید_سجاد_خلیلی در عقب آوردن جنازه شهید بواس از زبان یکی از همرزمانشان ؛
« …. من با موتور راه افتادم . وسط راه، با خمپاره بارانی که بر سرمان می ریختند، زمین خوردم و پایم آسیب دید.
تویوتا نگه داشت. سید سجاد پرید پایین و چفیه اش را به پایم بست . بعد هم خودش پرید عقب تویوتا و جایش را جلوی ماشین ، به من داد.
با رسیدن به خط، سیدسجاد، پیشقدم شد و جلو رفت. بواس و برادری از لشکر فاطمیون شهید شده بودند.
دشمن با تانک و نفربر لحظه به لحظه جلوتر می آمد. دقیقه ای نبود که چند خمپاره کنار دستمان نخورد.
سید سجاد رفت و بواس و برادر افغانی را روی پتو گذاشتند و به عقب منتقل کردند. اگر سید سجاد این کار را نمی کرد، جنازه ی این دو نفر هم مانند دیگر جنازه هایی که در دست تکفیری ها ماند، هرگز به میهن باز نمی گشت
🌸ولادت ۱۵ آذر ۱۳۷۰
🌸شهادت۲۱ فروردین ۱۳۹۵
🌸بازگشت پیکر :ایام عیدغدیر۱۳۹۷🌸
🌸#سالروزولادت🎂🎈🎂🎈🎂🎈
🦋🦋🦋
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸
﷽یاد خاطرات عاشقان خدا ﷽
شهید حسین طاهریان
متولد 1376/02/26
محل تولد : خراسان رضوی - کاشمر
تاریخ شهادت : 1396/02/06
محل شهادت : هنگ مرزی میرجاوه
تحصیلات : دی
درجه : سرباز
استان سکونت : آذربایجان شرقی
شهر سکونت : آبش احمد
نوع استخدام : سرباز
تعداد فرزندان :0
تاریخ حادثه : 1396/02/06
استان حادثه : سیستان و بلوچستان
علت شهادت : درگیری با گروهک جیش الظلم
عامل شهادت : اشرار
شرح علت شهادت : در ساعت ۱۸۳۵ مورخه ۱۳۹۶/۰۲/۰۶ عوامل پاسگاه میل ۱۰۰ گروهان چاهندو هنگ مرزی میرجاوه طی درگیری با اشرار مسلح ۹ نفر از مرزبانان شهید و ۲ نفر مجروح گردیدند
🌿🌾 اَللَّهُـــمَّ صَلِّ عَلــَی مُحَمـّـــَدٍ وَآلِ مُحَمـّــَدٍ وَعَجّـــِـلْ فــَرَجَهُـــمْْ 🌾🌿
🌹اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج🌹
╭─┅🍃🦋🍃┅─╮
@wesiop123
╰─┅🍃🦋🍃┅─╯
5.76M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸
﷽یاد خاطرات عاشقان خدا ﷽
پرواز تا بی نهایت
روایت حاج حسین یکتا از شهادت شهید عباس بابایی؛🌹
🕊 یاد شهدا با ذکر صلوات 🕊
🌼 خدایا شهادت در راه اسلام و انقلاب را نصیب ما بگردان🌼
🇮🇷🇮🇷🇮🇷
#راه_شهیدان
#مقتدایم_ولایت_است
#بصیرت
🕊به مناسبت تولد 👏👏👏👏🌺🌺🌺🌺🎉🎊🎁🎈🎁🎈🎈🎈🎁🎁🎁🎈🎁🎁
#شهید #عباس_بابایی
📅تاریخ تولد: ۱۴ آذر ۱۳۲۹
فراموش نڪنیم ڪہ ،
از #شهدا شرمندہ ایم
🍃🌸الّلهُمَّ صَلِّ عَلے مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم🌸
🍃شبتون شهدایی و مملو از دلتنگی برای شهدا 💔
🦋🦋🦋
#شکسته 2
گیج و منگ نگاهش کردم و گفتم_ چی می گی تو یونس ؟ اصلا بگو ببینم چیکارم داشتی؟
خندید و گفت _ نترس شیدا خانم خیره!
منتظر نگاهش می کردم_ خب زودتر بگو جون به لبم کردی!
سری تکون داد و گفت_ این دوستم هست سپهر که باهماومدیم.
کلافه گفتم _ خب؟
_ حقیقتش از تو خوشش اومده و از من خواست که بیام قضیه رو بهت بگم.
اولش شوکه شدم_ یعنی چی یونس؟ من که همین امشب اولین باره این دوستت رو میبینم .
به تایید سری تکون داد_ سپهر پسر خیلی خوبیه و من کاملا تاییدش میکنم دختردایی....نه اینکه فکر کنی دوستمه دارم ازش تعریف میکنم! خیلی پسر خوبه و با حجب و حیاییه.
ادامه دارد.
کپی حرام.