eitaa logo
شهید گمنام🇵🇸
9هزار دنبال‌کننده
12.9هزار عکس
6.5هزار ویدیو
108 فایل
ادمین ثبت خاطرات @Mahdis1234 کانال دوم ما مسیر بهشت https://eitaa.com/joinchat/3022192798C43e1b256ae تبلیغات شما پذیرفته میشود https://eitaa.com/joinchat/4173332642Cacf0e5f1fb
مشاهده در ایتا
دانلود
‌انصارالمهدی: ‍ 📨 🟣شهید مدافع‌حرم امین منوچهری پور 🎙راوی: جانباز مدافع‌حرم موسی‌نژاد حدود ساعت شش صبح به همراه سردار رحمان پورجوادی وارد عملیات شدم. من هماهنگ‌کننده فرمانده بودم و مسئولیت داشتم در کنار فرمانده باشم. پیش از ورود ما به کانالی که منتهی به آزادی نبل و الزهرا می‌شد، سردار نقطه‌ای را نشانم داد و گفت: ما باید حدود ۲کیلومتــــر تا آنجا بدویم. سپس با لحن شوخی گفت: «حســــن حرف گوش می‌کنی و حتی یک قدم از من جلوتــــر نمی‌دوی. اگر در این حین به شهادت برسی، شهادتت قبــــول نیســــت»🤨 زمانی که من و سردار شروع به دویدن کردیم، انواع گلولــــه و خمپــــاره به سمت ما می‌آمد. این کانال در شمال حلــــب قرار داشت که دو جــــداره و به روش صهیونیســــت‌ها ساخته شده بود. در این عملیات، نیــــرو از فرمانده و فرمانــــده از نیرو جهت فتح کانال، سبقــــت می‌گرفتند🔋🏃 «شهید احمد مجدی» به عنوان فرمانده پیش می‌رفت و نیرو‌ها به دنبالش می‌رفتند. حاج علی طاهری هم که یکی از معاونــــان این عملیات بود، در این درگیری به شدت مجــــروح شد. شهید سعید علیزاده و چند تن از دیگر دوستــــان اطلاعات و عملیات، به خوبی منطقه را تحت نظر داشتنــــد🦅🤓 «شهید احمد مجدی»، «شهید عبدالحسین سعادت خواه» و دیگر فرماندهــــان این عملیات نیز پیش‌تر از این، برای شناسایی و با پای پیاده تا نزدیکی دشمن رفته بودند؛ تا آنجایی که شهید سعادت‌خواه می‌گفت: ما بوی سیگار نیرو‌های دشمن را هم حس می‌کردیم🚬🤫 من نیز یکبار به طور مختصر وارد منطقه شده بودم. مسافت ما تا نبل و الزهرا تقریبا هفت کیلومتر بود. حاج احمد مجدی از هر جهت، چه از نظر نظامی و تاکتیکی و چه از نظر اخلاقی یک فرمانده بود. خیلی زود با نیرو‌ها صمیمی می‌شد که گویی سال‌ها همدیگر را می‌شناسند. اهل مزاح و شوخی بود، اما زمانی که پای درس و عمل می‌رسید، بسیار جدی و در چارچوب نظامی برخورد می‌کرد💙👌 نیرویی داشتیم به نام «امیــــن منوچهــــری‌پور». جثّــــه‌ی تنومندی داشت. در این عملیات با شهید مجدی مسابقه گذاشته بودند که کدام یک زودتر به انتهای کانال می‌رسند. گاهی نبــــرد آنقدر سخت می‌شد که امین و احمــــد بر روی زمین می‌خوابیدند تا برای لحظاتی نفس تازه کنند. امیــــن در این عملیات رشادت‌های بسیاری انجام داد🔥😘 ساعتی پس از آغاز عملیــــات، امین را دیدم که در داخل کانــــال، شهید احمد مجدی را بر دوش دارد. به سَمت‌شان دَویــــدم. حاج‌احمــــد به من چشمک زد. پرسیدم چی شده؟ امیــــن گفت: حاج احمــــد مجروح شده…
یا رب نظر تو برنگردد  با اینکه دو روزه اومدم دلم می‌خواد برگردم جبهه انگار اینجا هیچ انگیزه‌ای ندارم، خیلی به هم ریختم، به قول بچه‌های بسیج جبهه،باید تو هر شرایطی راضی باشی و خدا را شکر کنی با اینکه غم و ناراحتی داره از سرم روم، میریزه، نگاهم رو دادم بالا به خدا گفتم، الحمدالله حتما که حکمتی تو این کار هست، اون روز، رو تا فردا صبح تمام مدت سعی می‌کردم خودم رو از فکر فاطمه بیارم بیرون اما نمی‌شد، صبحانه رو که خوردم اومدم خونه خاله معصومه بعد از سلام و علیک همچین که نشستم رو به خالم گفتم_ خاله چرا گفتن فاطمه رو به من نمیدن خالم سری تکون داد_ چه می‌دونم مصطفی جان، گفتن قصد شوهر دادنش رو نداریم_واقعا نمی‌خوان شوهرش بدن یا اینکه به من نمیدنش، چی بگم خاله جون، نمی‌دونم والا، آروم زد روی پام_ ول کن خاله جون، از این فکرا بیا بیرون یزنه حسین رو اونجا ندیدی؟( ما به شوهر خاله میگیم یزنه) نه خاله ندیدمش ولی این دفعه برم حتماً سعی می‌کنم برم ببینمش. مصطفی رو کرد به من_ عزت کی رفت جبهه؟_ (عزت همسر بنده است که اون موقع در جبهه بود) دو ماهه رفته. رو کرد به مامانم پس شما دیگه تو خونه مرد ندارید. مامانم دستش رو گرفت رو به آسمون و گفت_ مرد ما خود خداست، تا خدا داریم غم نداریم_ درست میگی خاله همه چی تو دست خداست، دلم نمیاد بگم ای کاش دو تاشون با هم نمی‌رفتن، اوضاع و احوال الان خوب نیست باید همه با هم دست به دست بدن برن جبهه حمایت کنن دشمن از خاکمون بریزیم بیرون... ادامه دارد... کپی حرام⛔️
8.88M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
من سوره:الفرقان :48الی49 :الاستاد:حامدشاکرنژاد ایرانی سعی کنید قران انیس و مونستان باشد ، نه زینت دکورها وطاقچه های منزلتان شود ،بهتر است قرآن را زینت قلبتان کنید. شهید سید مجتبی علمدار شهادت آرزومه🕊💚🌷🖤 🌹 🍃┅🦋🍃┅─╮ @shahidma ╰─┅🍃🦋🍃
9.33M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
﷽یاد خاطرات عاشقان خدا﷽ بِسْمِ رَبِّ الشُّهَداءوَالصِّدیٖقین🕊 🕊 برشهدا...🌷 ♥️دل ڪه هوایے شود، پرواز است ڪه آسمانیت مے ڪند و اگر بال خونیـن داشته باشے دیگر آسمــان، طعم ڪربلا مے گیرد دلها را راهے ڪربلاے جبهه ها مے ڪنیم به زیارت "شهــــــداء" مے رویم... ‌‍ ‍ ‍ ‍ ‍ 🕊 🕊 🌷اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یَا اَولِیاءَ اللهِ وَ اَحِبّائَهُ ، 🌷اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یَا اَصفِیَآءَ اللهِ وَ اَوِدّآئَهُ ، 🌷اَلسَلامُ عَلَیڪُم یا اَنصَارَ دینِ اللهِ ، 🌷اَلسَلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ رَسُولِ اللهِ ، 🌷اَلسَلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ اَمیرِالمُومِنینَ ، 🌷اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ فاطِمَةَ سَیِّدَةِ نِسآءِ العالَمینَ ، 🌷اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ اَبے مُحَمَّدٍالحَسَنِ بنِ عَلِیٍّ الوَلِیِّ النّاصِحِ، 🌷اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ اَبے عَبدِ اللهِ ، بِاَبے اَنتُم وَ اُمّے طِبتُم ، وَ طابَتِ الاَرضُ الَّتے فیها دُفِنتُم ، وَفُزتُم فَوزًا عَظیمًا ،فَیا لَیتَنے ڪُنتُ مَعَڪُم. فَاَفُوزَمَعَڪُم 🌺شادی ارواح طیبه شهدا صلوات 🦋🦋🦋
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸 ﷽یاد خاطرات عاشقان خدا ﷽ مشخصات فردی نام و نام خانوادگی :سعید علیزاده نام پدر : علی اصغر تاریخ تولد :۱۳۶۸/۰۲/۱۲ محل تولد :دامغان شغل :پاسدار وضعیت تاهل :مجرد مسئولیت :نیروی اطلاعات و عملیات سن :۲۶ سال خانواده چند شهید :یک شهید شناسنامه شهادت تاریخ شهادت :۱۳۹۴/۱۱/۱۲ محل شهادت :سوریه - شمال حلب نام عملیات :آزاد سازی شهرک های نبل و الزهرا موضوع شهادت :عملیات ویژه برون مرزی نحوه شهادت :اصابت گلوله به سینه و پا شناسنامه تدفین کشور :ایران استان :سمنان شهر :دامغان روستا : تاریخ تدفین :۱۳۹۴/۱۱/۱۵ گلزار :گلزار شهدای دامغان •┈••✾•🌿🌺🌸🌺🌿•✾••┈• امیـدوارم ... حضرت زهرا (س) عنایتی ڪند تا به هـدفی ڪہ از ورود به سپاه داشته‌ام آن هم تنها خواستنِ شهادت از خـداوند بود ، نائل آیم . 🌷 📎 پنج شنبه های دلتنگی هدیه به روح پاک و معطر شهـدا صلوات🌷 🌿🌾 اَللَّهُـــمَّ صَلِّ عَلــَی مُحَمـّـــَدٍ وَآلِ مُحَمـّــَدٍ وَعَجّـــِـلْ فــَرَجَهُـــمْْ 🌾🌿 💫اللّٰھـُــم ؏جِّل لِوَلیڪَ الفَرَجـْــ💫 🦋🦋🦋
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸 ﷽یاد خاطرات عاشقان خدا ﷽ گفت: به نظرم اینطور میاد که خداوند شهادت رو به کسایی میده که پُر کار هستن... . . . . راست میگفت 🙂 شهادت نتیجه‌ی کارِ زیاد ست. 🦋🦋🦋
صادق حاتم نژاد و پدر بزرگوارش فتاح حاتم نژاد🌷 هر جا اثر باشد دل همسفر باشد جاری به فضای محفل ما عطر پدر باشد در بزم غم پدر نشستیم بر ما نظر باشد اشک است که آمده به پرواز یا بال و پر باشد در سینه نشسته شعله غم در دل شرر باشد امروز فروغ محفل ما چشمانِ تر باشد گردد چو جاودانه این هم ثمر باشد دارد به بهشت مُلک جاوید هر کس پدر باشد هر واژه به دفتر تو “یاسر” گلگون گهر باشد🌷
: سید عزیز صادق حاتم نژاد : فتاح : ۴/۱۰ ۱۳۴۷ شمسی : آذربایجان شرقی مراغه خراجو : ۲۸/۶ ۱۳۶۶ شمسی : شلمچه گلزار بلوک نام گلزار صومعه سفلی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸 ﷽یاد خاطرات عاشقان خدا ﷽ گفت: به نظرم اینطور میاد که خداوند شهادت رو به کسایی میده که پُر کار هستن... . . . . راست میگفت 🙂 شهادت نتیجه‌ی کارِ زیاد ست. 🦋🦋🦋
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸 ﷽یاد خاطرات عاشقان خدا ﷽ در شعله شبانه پر گشودی برگرد! سردارِ سپاهِ دل تو بودی، برگرد! دلتنگ توایم حاج قاسم؛ لطفاً با حضرتِ منتقم بزودی برگرد! 🦋🦋🦋
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸 ﷽یاد خاطرات عاشقان خدا ﷽ 🦋 ✨احترام به جانبازان در زندگی شهدا 🍃جواد احترام خاصی برای شهدا و جانبازان قائل بود. گاهی وقت‌ها به آسایشگاه جانبازان امام خمینی رحمة‌الله‌علیه سرمی‌زد؛ در آنجا به استحمام جانبازان قطع نخاعی کمک می‌کرد و کارهایشان را انجام می‌داد. 🍃چون پسر شوخ‌طبعی بود، اسباب خنده‌ی جانبازان را فراهم می‌کرد و برخی از بچه‌های آسایشگاه، او را مثل رفیق خودشان می‌دانستند. روزی که جواد شهید شد، تعداد زیادی از جانبازان به مراسمش آمدند. آن‌ها با ویلچر از راه‌های دور و نزدیک آمده بودند. ✍راوی:پدر شهید ....🌸🎉🌸 🕊روزتون منور به لبخند 🌷🌷 🌿🌾 اَللَّهُـــمَّ صَلِّ عَلــَی مُحَمـّـــَدٍ وَآلِ مُحَمـّــَدٍ وَعَجّـــِـلْ فــَرَجَهُـــمْْ 🌾🌿 🌹اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج🌹 🦋🦋🦋
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸 ﷽یاد خاطرات عاشقان خدا ﷽ اذان ظهر به افق تهران قنوت سبزِ نمازم به التماس درآمد .. چه می‌شود كه مرا ، سهمی از دعای تـو باشد .. 🌷شهید محمدتقی سالخورده🌷 🦋🦋🦋