eitaa logo
شهید گمنام🇵🇸
9.1هزار دنبال‌کننده
12.5هزار عکس
6.2هزار ویدیو
101 فایل
ادمین ثبت خاطرات @Mahdis1234 کانال دوم ما مسیر بهشت https://eitaa.com/joinchat/3022192798C43e1b256ae تبلیغات شما پذیرفته میشود https://eitaa.com/joinchat/4173332642Cacf0e5f1fb
مشاهده در ایتا
دانلود
‼️رضا چراغی آن شب پیش ما ماند و دو سه ساعتی خوابید. اذان صبح که بیدار شد، بعد از خواندن نماز، دیدم شلوار نظامی نویی که در ساک‌اش داشت، از آن درآورد و پوشید. با تعجب پرسیدم «آقا رضا هیچ‌وقت شلوار نو نمی‌پوشیدی، چی شده؟» ‼️با لب‌هایی خندان به من گفت «با اجازه شما می‌خواهم بروم خط مقدم» گفتم «احتیاجی نیست بری این جلو. همین جا بیشتر به شما نیاز داریم». ناراحت شد. به من گفت «حاجی جان می‌خوام برم جلو وضعیت فعلی خط رو بررسی کنم الان اونجا بچه‌های لشکر خیلی تحت فشار هستن». ‼️در همین اثنا از طریق بی‌سیم مرکز پیام خبر رسید که لشکر یک مکانیزه سپاه چهارم بعثی‌ها، پاتک سختی را روی خط دفاعی بچه‌های ما انجام داده‌. ‼️رضا رفت جلو چند ساعت بعد خبر دادند فرمانده لشکر 27 محمد رسول‌الله (ص) در خط مقدم دارد با خمپاره شصت، کماندوهای بعثی را می‌زند؛ همین خبر نشان می‌داد وضعیت آنجا برای بچه‌های ما تا چه حد وخیم شده. ‼️گوشی بی‌سیم را برداشتم و شروع کردم به صدا زدن برادر چراغی؛ مدام می‌گفتم «رضا، رضا همت... رضا رضا همت» ناگهان یک نفر از آن سر خط گفت «حاجی جان دیگر رضا را صدا نزنید، رضا رفته موقعیت کربلا»!‌ و من فهمیدم رضا شهید شده. ✍به روایت سردارشهیدمحمدابراهیم همت 📎فرماندهٔ لشگر۲۷محمدرسول‌الله (ص) 🌷 ●ولادت : ۱۳۳۶ ساوه ، مرکزی ●شهادت : ۱۳۶۲/۱/۲۵ فکه ، عملیات والفجر۱
مراسم تموم شد به هر خانمی دوتا دوتا ظرف غذا می‌دادند مهمونها که رفتن حسینیه رو که تمیز کردیم خواستم بیام خانم احمدی مسئول حسینیه بهم گفت چند تا بچه داری گفتم سه تا گفت خودتو شوهرتم ۵ نفر میشید؟سر تکون دادم_ بله. خانم احمدی ۵ تا غذا گذاشت توی مشما داد دستم بهش گفتم به همه دوتا دوتا دادید به منم مثل بقیه دو تا بدید گفت عزیزم شما از ظهر که اومدی سرپایی داری زحمت می‌کشی الان دیگه خسته‌ای بخوای بری خونه غذا درست کنی بردار ببر. خانمی که نذری رو آورده بود اونم رو کرد به من. راست میگه عزیزم ببرید بخورید نوش جونتون مال امام حسینه ۵ تا غذا رو گرفتم فقط خدا می‌دونه چقدر خوشحال شدم یک هفته بود که برنج نخورده بودیم یک ماهم بود گوشت نخورده بودیم همینطوری که با خوشحالی غذاها را می‌آوردم خونه به خودم گفتم هی میگن نذری ندید خرج فقرا کنید خب مگه ما فقیر نیستیم درسته که من بوروز نمی‌دم ولی واقعاً ما به این غذا نیاز داریم با غذاها اومدم خونه تا همسرم چشمش به غذاها خورد گفت از حسینیه آوردی گفتم بله گفت یکیشو بده به من یه قاشقم بده که دارم ضعف میرم یه ظرف غذا و یه قاشق بهش دادم با چه اشتهای غذا رو خورد وقتی که غذاش تموم شد رو کردم بهش سعید تو همیشه انتقاد می‌کردی که که نذر امام حسین میدن اسراف می‌کنند اینو خرج فقرا کنن خب الان مگه ما فقیر نیستیم چپ چپی نگاهم کرد و ساکت موند منم دیگه ادامه ندادم... ادامه دارد... کپی حرام⛔️
‍ ‍ ﷽⚘💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸 ﷽یاد خاطرات عاشقان خدا ﷽ ‍ 🌺زیارت نامه شهدا 🌺 بسم الله الرّحمن الرّحیم 💫اَلسَّلامُ عَلَيْكُمْ‏ يا اَوْلِيآءَ اللَّهِ وَاَحِبَّائَهُ، اَلسَّلامُ عَلَيْكُمْ يا اَصْفِيآءَ اللَّهِ وَاَوِدَّآئَهُ،💫 🌹اَلسَّلامُ‏ عَلَيْكُمْ يا اَنْصارَ دينِ اللَّهِ، اَلسَّلامُ عَلَيْكُمْ يا اَنْصارَ رَسُولِ اللَّهِ،🌹 ✨اَلسَّلامُ عَلَيْكُمْ يا اَنْصارَ اَميرِ الْمُؤْمِنينَ، اَلسَّلامُ عَلَيْكُمْ يا اَنْصارَ فاطِمَةَ سَيِّدَةِ نِسآءِ الْعالَمينَ،✨ 🍀اَلسَّلامُ عَلَيْكُمْ يا اَنْصارَ اَبي مُحَمَّدٍ الْحَسَنِ بْنِ عَلِىٍّ، الْوَلِىِّ النَّاصِحِ، اَلسَّلامُ عَلَيْكُمْ يا اَنْصارَ اَبى‏ عَبْدِاللَّهِ،🍀 💫بِاَبى‏ اَنْتُمْ وَاُمّى‏ طِبْتُمْ، وَطابَتِ الْأَرْضُ‏[ اَنْتُم‏] الَّتى‏ فيها دُفِنْتُمْ، وَفُزْتُمْ‏ فَوْزاً عَظيماً،💫 فَيا لَيْتَنى‏ كُنْتُ مَعَكُمْ، فَاَفُوزَ مَعکم 🍃🌷✨🍃🌷✨🍃🌷✨ 🌤 🍃🌷🍃🌷 @shahidma 🍃🌷🍃🌷
﷽⚘💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸 ﷽یاد خاطرات عاشقان خدا ﷽ خدا تو رو آفرید تا دنیا قشنگ تر باشد ....♥️ 🍃🌷✨🍃🌷✨🍃🌷✨ 🌤 🍃🌷🍃🌷 @shahidma 🍃🌷🍃🌷
‼️رضا چراغی آن شب پیش ما ماند و دو سه ساعتی خوابید. اذان صبح که بیدار شد، بعد از خواندن نماز، دیدم شلوار نظامی نویی که در ساک‌اش داشت، از آن درآورد و پوشید. با تعجب پرسیدم «آقا رضا هیچ‌وقت شلوار نو نمی‌پوشیدی، چی شده؟» ‼️با لب‌هایی خندان به من گفت «با اجازه شما می‌خواهم بروم خط مقدم» گفتم «احتیاجی نیست بری این جلو. همین جا بیشتر به شما نیاز داریم». ناراحت شد. به من گفت «حاجی جان می‌خوام برم جلو وضعیت فعلی خط رو بررسی کنم الان اونجا بچه‌های لشکر خیلی تحت فشار هستن». ‼️در همین اثنا از طریق بی‌سیم مرکز پیام خبر رسید که لشکر یک مکانیزه سپاه چهارم بعثی‌ها، پاتک سختی را روی خط دفاعی بچه‌های ما انجام داده‌. ‼️رضا رفت جلو چند ساعت بعد خبر دادند فرمانده لشکر 27 محمد رسول‌الله (ص) در خط مقدم دارد با خمپاره شصت، کماندوهای بعثی را می‌زند؛ همین خبر نشان می‌داد وضعیت آنجا برای بچه‌های ما تا چه حد وخیم شده. ‼️گوشی بی‌سیم را برداشتم و شروع کردم به صدا زدن برادر چراغی؛ مدام می‌گفتم «رضا، رضا همت... رضا رضا همت» ناگهان یک نفر از آن سر خط گفت «حاجی جان دیگر رضا را صدا نزنید، رضا رفته موقعیت کربلا»!‌ و من فهمیدم رضا شهید شده. ✍به روایت سردارشهیدمحمدابراهیم همت 📎فرماندهٔ لشگر۲۷محمدرسول‌الله (ص) 🌷 ●ولادت : ۱۳۳۶ ساوه ، مرکزی ●شهادت : ۱۳۶۲/۱/۲۵ فکه ، عملیات والفجر۱
غروب بچه‌هام اومدن خونه گفتن مامان شام چی داریم گفتم حسینیه عدس پلو می‌دادن برای شماها هم دادن پسر کوچیکم گفت آخ جون مامان برای ما هم گرفتی یه خانومه از حسینیه اومد بیرون غذاش رو داد به بچه ش داشت می‌خورد انقدر دلم خواست که دوست داشتم چنگ بزنم گوشت چرخ کرهاش رو بردارم و بخورم.لبخندی زدم و گفتم به قول حاج خانم که امروز روضه می‌خوند امام حسین حواسش به همه هست آره عزیزم. سفره انداختم و نشستیم با بچه‌ها شروع کردیم به خوردن رو کردم به سعید سارا این همه غذا نمی‌تونه بخوره می‌خوای نصف کنم تو هم بیای با ما بخوری سری به تایید تکون داد. منم نصف غذای سارا را کشیدم برای باباش نشستیم دور هم گفتیم و خندیدیم غذا رو خوردیم خدا شاهده که تا اون روز غذایی به این خوشمزگی نخورده بودیم. سامان رو کرد به من مامان ای کاشکی که ماهم یه نذری می‌دادیم قبل از اینکه من جواب بدم باباش گفت اولاً اینکه ما به نون شبم محتاجیم دوماًم من از این اسراف کاریا خوشم نمیاد. اینکه خرج می‌کنن این همه غذا درست می‌کنن اگر بدن به یک مستمند گره از کارش باز بشه خیلی بهتره اومد. سر زبونم بگم تو چه می‌دونی شاید مثل ما توی اون حسینیه زیاد باشن و به خاطر حفظ عزت نفس به زبون نمیارن. حالا خوبه که ما خودمونم الان فقیر شدیم و داریم از غذای امام حسین می‌خوریم ولی بازم شوهر من به این حرف هاش ادامه میده ولی اگر این حرفا رو می‌گفتم جلوی بچه‌ها جر و بحثمون می‌شد اعصاب بچه‌هام خورد می‌شد منم ساکت شدم تا روز عاشورا... ادامه دارد... کپی حرام⛔️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
؛🔴🍂🔴🍂🔴🍂•°•○ ؛🔴🍂🔴•°•○ ؛🍂🔴 ؛🍂 .🍂•﷽•🔴 💛 💫💞هرکه دارد هوس کرب وبلا ساعت 🕗 💫💕دست برسینه سری خدمت سلطان بزند✋ 💛 ✅صلوات خاصه ✅باصدای کربلایی وحیداصغری ✅بسیار زیبا👌👌 🦋🦋🦋
⚘﷽⚘💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸 ﷽یاد خاطرات عاشقان خدا ﷽ 💠امام على عليه السلام: ✨سخت ترين پشيمانى و بيشترين سرزنش دامنگير كسى مى‌شود كه شتابكار و بى‌فكر است و وقتى كار از كار گذشت تازه به سر عقل مى‌آيد. 📿ذکر روز جمعه ۱۰۰ مرتبه 🌸اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🌸 🦋💜🦋💜 روزهای جمعه آثار خاصی دارد! 🎙آیت الله محمد شجاعی رضوان الله تعالی علیه: ذكر با عددهای مخصوص دارای آثار وبركات خاصی است مخصوصا در اوقات خاصی كه دستور داده شده مثلا روزهای جمعه فرستادن بسیار مجرب است و دارای آثار خاصی است و نیز شبهای جمعه. 🎙آیت الله محمد شجاعی رضوان الله تعالی علیه بر ۱۰۰۰ (هزار) ذکر در روز جمعه قبل از ظهر تاکید داشتند و خودشان عمل می‌کردند؛ هزار بدون اینکه فاصله ای بیفتد یا کلام دیگری از دهان خارج شود. ✍(راوی: حجت الاسلام سیدعلی سیدعربی از شاگردان آیت الله محمد شجاعی ره). 💥 عاشقان صلوات به ما بپیوندید 🦋🦋🦋
⚘﷽⚘💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸 ﷽یاد خاطرات عاشقان خدا ﷽ 💐ماجرای دیدار خانواده شهید محمدرضا(علی) بیات با رهبر انقلاب و کار جالب برنامه در فرزندار کردن خانواده شهدای جاویدالاثر(فروردین ۹۷) 💠پدر شهید : 🌙ماه رمضان خدمت رهبر انقلاب رسیدیم، من به ایشان گفتم جانم به قربان شما هیچی از شما نمی خواهیم و ادعایی نداریم جانمان فدای حضرت زینب (س)، تنها خواسته ای دارم و اینکه مزاری در بهشت زهرا (س) به ما بدهید که پنجشنبه ها آنجا برویم و درد دل کنیم. ☎️چند روز بعد از ماه رمضان برای دعوت در برنامه خندوانه تماس گرفتند. توضیح دادند پنج شهید بهزیستی هستند که پدر و مادر نداشته اند و از ما که هنوز پیکر پسرمان برنگشته خواستند تا این شهدا را فرزند خودمان کنیم. چند خانواده بودیم که به هر کداممان یک شهید دادند. 🕊شهید مدافع حرم محمدرضا(علی) بیات در ۲۴ فروردین ماه سال ۹۵ در دفاع از حریم اهل بیت به فیض عظیم شهادت نائل آمد و پیکرش به کشور بازنگشت. 💐شادی روح پرفتوح شهید صلوات 🕊🕊🌷🌷🕊🕊 🦋🦋🦋
⚘﷽⚘💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸 ﷽یاد خاطرات عاشقان خدا ﷽ اردیبهشت ماه ۱۳۵۲ ،‌ محمدرضا در منطقه شمیران واقع در تهران متولد شد . ۵ سالش بود که به همراه خانواده ، به شهرستان ملارد عزیمت نموده و در آنجا ساکن شدند . را تا مقطع سوم دبیرستان ادامه داد . در سن ۱۳ سالگی به همراه با گذراندن ۴ ماه دوره آموزشی در پادگان سید الشهدا ۶ ماه به جبهه اعزام گردید وقتی به سن خدمت سربازی رسید ، به در آمد و وارد ستاد کل نیروهای مسلح شد . و در /۲/۲ در نیروی هوایی سپاه در قسمت لجستیک گروه مخابرات استخدام گردید و پس از چند ماه به مرکز آموزش ۰۶ نزاجا معرفی شد و موفق به اخذ گردید یک سال پس از در تاریخ ۲۳/۱/۱۳۷۴ به همراه همرزمانش در منطقه مهران – قلاویزان مشغول کار تفحص پیکر مطهر شهدا بودند که پایش به قله انفجاری مین والمیر گیر کرد و برای جلو گیری از شهادت سایر دوستان خودش را روی مین انداخته و از ناحیه دست و صورت و سینه ه شدت جراحت برداشته و در راه انتقال به بیمارستان به فیض شهادت نائل شد 💦 🦋🦋🦋
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
°﷽یاد خاطرات عاشقان خدا﷽ إمٰآم‌حُسِےٓـ؏ـن‌،أوَل‌فَقَط‌حَࢪَم... °حَࢪَم‌آرآمِش‌دآرِھ♥️° ••❪چون‌آتَـش‌فِـراقِ‌تـوراآزمـودِھ‌اَم خُوف‌اَزعذآب‌سَخـت‌جھنّـم‌نمۍڪُنم••❫ °بہ‌ضریح‌تو‌گره‌میزنم‌همه‌ ثـٰانیہ‌ثـٰانیہ‌هـٰآم‌ح‌ـسین°🤍° ‌°اَلسَّلامُ‌عَلَیْکَ‌یااَباعَبْدِاللَّهِ‌° 🌹 🌹 ..! شما شاهد باش دل من در عطش کرب و بلا می سوزد 🌹 🌹 ♡••♡ 🦋🦋🦋
⚘﷽⚘💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸 ﷽یاد خاطرات عاشقان خدا ﷽ 💌بسمـ رب الشـهدا.. |💔| 🍃🌼 تاریخ تولد: ۱۳۷۱/۰۷/۱۴ محل تولد: اصفهان تاریخ شهادت: ۱۳۹۳/۰۱/۲۳ محل شهادت: لاذقیه_سوریه وضعیت تأهل: مجرد محل مزارشهید: گلزارشهدای‌شیراز 👇🌹🍃 ✍..چندروزقبل ازشهادت؛"سید جواد"شیرینی دردست واردمقرشد.خوشحال بودومیگفت:بخوریداین شیرینی خوردن دارد،آخه شیرینی شهادت منه من دیگه برنمیگردم بعدانگیدشیرینی نداده رفت.همه خندیدم وکسی حرف جوادرا جدی نگرفت بعدازعملیات برای آوردن پیکرشهدارفتیم که سیدجواد به شهادت رسید.فرمانده راضی به اومدنش نبودبچه های داوطلب گفتند که مراقب سیدهستند فرمانده به شرط جلونرفتن جواد راضی شده بود.جواد پیشتاز بود و ما نتوانستیم جلوی اورا بگیریم.. (‌عج) 🥀 🥀 🕊🕊 🦋🦋🦋