⚘﷽⚘💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸
﷽یاد خاطرات عاشقان خدا ﷽
🌹 متن «بیانیه حضور» آیتالله سید ابراهیم رئیسی در سیزدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری
♦️خدایا تو شاهدی که هیچگاه دنبال مقام و قدرت طلبی نبوده ام و در این مرحله نیز برخلاف میل و مصلحت شخصی و تنها به منظور انجام وظیفه در جهت اجابت توده مردم وجوامع نخبگان و رعایت مصالح اجتماعی و رفع رنج مردم و ایجاد امید پا به عرصه گذارده ام و در این مسیر از تو و اولیاءت استمداد می طلبم تا خدمتگذاری شایسته برای این مردم قدرشناس و رنج کشیده باشم. انشاء الله. بعونه و کرمه.
#رئیسی_عزیز 🌹❤️
#شهید_جمهور
#انتخابات_۱۴۰۳
🦋🦋🦋
⚘﷽⚘💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸
﷽یاد خاطرات عاشقان خدا ﷽
💟#زندگی_به_سبک_شهدا
🟢شهید مدافعحرم حیدر جلیلوند
تربیت بچهها برای حیدر👨👧👧
خیلــــی مهــــم بــــــــود👌
و خودش از هر فرصتی⏳
استفاده میکــــرد💫
و ثنا را با ائمه و قرآن آشنا میکرد🕌
به من هم سفارش میکرد🧏♂
که هرروز ضمن اینکــه☝️
من خودم قرآن میخوانم📖
به ثنا هم یاد بدهم👩🎓
و دوســــت داشت ثنا👧🏻
با قــــرآن اُنس بگیــــرد📖💞
📀راوے: همسر شهید
#بهمناسبت_سالروز_شهادت...
✨هدیه به روح مطهر شهید صلوات
🦋اَللهُمَّصَلِّعَلَىمُحمَّـدٍوآلمُحَمَّد🦋
🦋🦋🦋
نفس عمیقی کشید_ نمیدونم یه مقدار که رفت دوباره ازش پرسیدم داداش کجا میخوای بری یه دستش رو از فرمون ول کرد و گذاشت رو دنده، دنده ماشین رو عوض کرد جواب داد _یه خورده بچرخیم حالم جا بیاد ببینم باید چیکار کنم. تکیه دادم به صندلی ماشین و ساکت نشستم و ساسان هم گاز میداد و میرفت همزمان رانندگی گوشی رو از تو جیبش درآورد زنگ زد صدای همون دختره که تو پارک بود با ناز و عشوه به گوشم خورد _ بَه آقا ساسان بفرمایید. فوری نشستم و گفتم. عه چرا به این زنگ زدی. همزمان که با اخم و اشاره به من گفت ساکت باش جواب دختره رو داد. مهسا جان میتونم ببینمت_ نه هنوز شام نخوردم_ تو بیا با هم میریم یه رستوران خوب _ آخه غذای جسی هم تموم شده میخواستم براش غذا بخرم_ کشدار جواب داد_ غذای جسی رو هم میخرم. آدرس بده بیام دنبالت. آدرس یه پارک رو داد و تماس رو قطع کرد. به تندی گفتم_ اگر این دختره رو سوار ماشین کنی من پیاده میشم_ نیش خنده تلخی زد_ اونوقت کجا میری؟ _ میرم قبرستون تو چیکار داری! صورتشُ مشمئز کرد بشین سر جات حرف نزن_ داداش راست میگم پیاده میشما هر کجا برم بهتر از اینه که پیش این دختره با اون سگش بشینم. محل به من نداد و به رانندگیش ادامه داد داد زدم اگه میخوای بری سراغ اون دختره نگهدار من پیاده شم ماشین رو کشید کنار خیابون و پاشو گذاشت رو ترمز چرخهای ماشین قیژی صدا داد و ایستاد. برگشت سمت من یقه ام رو گرفت و با حرص گفت...
ادامه دارد...
کپی حرام⛔️
⚘﷽⚘💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸
﷽یاد خاطرات عاشقان خدا ﷽
✍برای #رفیق_آسمانی🕊
🍂 #پنج_سال گذشت از اولین
روزی که خبر آسمانی شدنت در دنیـ🌎ــا پیچید و هزار هزار چشم خیره به عکس📸 هایی که از #تو دست به دست میشد
🌾آری پنج سال گذشت از #اولین
نگاهی که به نگاه معصوم تو گره خورد
و انگار دلمـ💗 پر شد از #وجود_تو!
🍂پنج سال گذشت از اولین روزی که
دوست داشتم #خودم را در آینه دلم شبیه تو👥 ببینم، همان قدر #معصوم
و پاک و نورانی✨
🌾دوست داشتم از تو بشنوم🎧 از زندگی پر برکتی که در #جوانی، آسمانی ات کرد و بدانم چه کردی‼️ که خدا کنار نامت به خط خون نوشت #شهیـــد!
🍂دوست داشتم شبیه تو نمــاز بخوانم؛ شبیه تو #زندگی کنم، جایی باشم که تو بودی👤 و راهی را بروم
که #تو_رفتی و دقیقا پا👣 جای پای
تو بگذارم که شاید من هم #شبیه_تو
عاقبت به خیر باشم✅
که شاید ...
#شـهـید_شوم_شبیه_تو!
#شهید_عباس_دانشگر🌷
#شهید_دهه_هفتادی_مدافع_حرم
#سالروز_شهادت
🦋🦋🦋
9.61M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
خیلی قشنگ خونده حسین طاهری ، بفرستید برای کسانیکه قصد رای ندادن دارن
⚘﷽⚘💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸
﷽یاد خاطرات عاشقان خدا ﷽
🔸 روسری قرمز
هنوز ازدواج نکرده بودیم
تو یکی از سفراش همراش بودم
تو ماشین یه هدیه بهم داد!
اولین هدیه ش به من بود ...
خیلی خوشحال شدم
همونجا بازش کردم ، روسری بود ...
یه روسری قرمز با گلای درشت !!
جا خورده بودم
با لبخند و شیرین گفت :
"بچهها دوست دارن با روسری ببیننت"
میدونستم که بهش ایراد میگیرن
که چرا خانومی رو که بی حجابه
با خودت میاری...؟
خیلی سعی میکرد منو به بچهها نزدیک کنه
می گفت :
" ایشون خیلی خوبن
اینطور که شما فکر میکنید نیست!
به خاطر شما میان اینجا
و میخوان از شما یاد بگیرن...
انشاءالله خودمون یادش میدیم "
نگفت این حجابش درست نیست...!
نگفت مثه ما نیست…!
نگفت فامیلش چنین و چنان هستن!
این رفتارش خیلی روم اثر گذاشت
اون منو مثه یه بچهی کوچیک
قدم به قدم جلو برد و به اسلام آورد ...
نُه ماهِ زیبا با هم داشتیم ...
✍🏻 راوی: خانم غاده جابر (همسرشهید)
#شهید_دکتر_مصطفی_چمران
#عاشقانه_شهدا
🦋🦋🦋
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸
﷽یاد خاطرات عاشقان خدا ﷽
روز سه شنبه متعلق است به وجود نازنین امام سجاد وامام باقر وامام صادق علیهم السلام هدیه به محضرشان صلوات.
" خداوندا ".......!
آرامم کن همان گونه که دریا را...
پس از هرطوفانی آرام میکنی...
راهنمایم باش که در این چرخ و فلک...
روزگار بدجور سرگیجه گرفتم...
ایمانم راقوی کن...
که تو را در تنهایی خود گم نکنم...
" خداوندا "......!
من فراموش کارم اگر گاهی...
یا لحظه ای فراموشت کردم...
تو هیچ وقت فراموشم نکن...
" خداوندا ".....!
رهایم مکن حتی اگر همه رهایم کردند...خداوندا تقدیردوستانم را انگونه که صلاح میدانی رقم بزن
" آمین یارب العالمین
🦋🦋🦋
⚘﷽⚘💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸
﷽یاد خاطرات عاشقان خدا ﷽
🔖#معرفی_شهدا
نام : سید علی
نام خانوادگی : منصوری
نام پــــدر : سید احمد
تاریخ تولد : ۱۳۳۵/۰۱/۲۰ - نیشابور🇮🇷
دیـن و مذهب : اسلام شیعه
وضعیت تأهل : متأهل
شـغل : پاسدار
درجه : سرتیپ دوم
ملّیت : ایرانی
تاریخ شهادت:۱۳۹۵/۰۳/۲۰-خانطومان🇸🇾
مــزار : گلــزار شهــدای نیشابور
توضیحات: رزمنده و جانباز دفاع مقدس ، یکی از فرماندهان تیــــپ زرهی۲۱ امامرضــــا علیهالســــلام نیشــــابور ، بازنشسته سپــــاه پاســــداران
#سالروزشهادت.....🕊🕊
#ڪلام_شهید
خداونـدا ...
من درطول زندگی نتوانستهام
خدمتی به اسلام بڪنم
اگر با ریختن خونـم میتوانم
خدمتی به اسلام بڪنم
پس ای رگبار مسلسل ها
و ای غرش توپخـانه ها
و ای ترکش خمپـاره ها
مـرا دریـابیـد ...
🔹رزمنده و جانباز دفاعمقدس
🔸از مصدومان حادثه منا در مکه
🔹پنجمین شهید مدافع حرم نیشابور
🔸شهادت:۹۵/۳/۲۰ خانطومان سوریه
#شهید_سردار_سیدعلی_منصوری
#سالروز_شهـادت.....🕊
🦋🦋🦋
⚘﷽⚘💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸
﷽یاد خاطرات عاشقان خدا
💠زهی خیال باطل
●| یک ماه بعد از نامزدی اش آمد پیش من؛ گفت «میخواهم به سوریه بروم»، قبلا هم چند بار به من گفته بود، بهش گفتم عباس سوریه رفتن تو با منه، من نمیخوام جوانی پیش من باشه که جنگ و خون و آتش را ندیده باشه؛ مطمئن باش بالاخره تو را میفرستم؛ اما چرا آنقدر اصرار میکنی که الان بروی؟
●عباس گفت «حاجی؛ من دارم زمینگیر میشم میترسم وابستگی من را زمینگیر کنه!». اصرار عباس آنقدر زیاد شد که گفتم عباس برو، وقتی گفتم برو، گل از گلش شکفت
●چون تازه داماد بود رفقای عباس در سوریه همقسم شده بودند که از او مراقبت کنند و او را سالم به ایران برگردانند. بعد از شهادتش، من به بچهها گفتم: زهی خیال باطل...!!! خداوند برای او نقشه کشیده بود؛ عباس درس عاشقی را چشیده بود و باید میرفت.
📎پ ن : شهیــدی ڪہ ماننـد مادرش زهــــــرا بین #در و #دیــوار
سوخت و پــــرڪشیـد .
#شهید_عباس_دانشگر🌷
#سالروز_شهادت
#بهیادشهیدمدافعحرمعباسدانشگر
#سالروزشهادت...🌿🌺🌿
#اللهمصلعلیمحمدوآلمحمدوعجلفرجهم
🦋🦋🦋