🥀🕊#لاله_های_زینبی
💐مدافعان حرم اهل سنّت در قالب گردان «نبویّون» برای جنگ با داعش اعزام میشدند. آی که چه حالی داشت سلمان وقتی اجازه اعزامش را دادند. اینها را حرفهای پدر وصف میکند. توی راه بارها صورت پدر را بوسید. سرش را روی شانهاش گذاشت و سایید تا اگر بین کلکلهای اعزام چیزی گفته و دل پدر رنجیده جبران شود. رسول برجسته پدر شهید میگوید: «۳،۴نفر اهل سنّت بودیم و الباقی شیعه. چه عزت و احترامی داشتیم. آنقدر که یکجا صدایمان درآمد. فرماندهمان خیلی حواسش به رخت، غذا و جای خواب ما بود و معمولاً بقیه را برای کمین و شناسایی میفرستاد.
🌷یکبار گفتم: حاجی، ما آمدهایم جنگ. نیامدیم بخور و بخواب! وقتی عزم ما را جزم دید، در دو گردان مختلف من و سلمان هم اعزام شدیم. نزدیک مرز بودیم. پیشروی میکردیم و داعشیها عقبنشینی اما به کمین خوردیم. بعد خبر آمد ترکش خمپاره سلمان را شهید کرده و گفتم: الحمدالله! به آرزویش رسید.»🕊😭
✍به نقل از: پدر شهید
🌹#بسیجی_مدافع_حرم
#شهید_سلمان_برجسته
#سالـروز_شهـادت🕊
#نشرمطالب_صدقه_جاریه_است
🍃┅🦋🍃┅─╮
@shahidma
╰─┅🍃🦋🍃
🥀🕊#لاله_های_زینبی
💐مدافعان حرم اهل سنّت در قالب گردان «نبویّون» برای جنگ با داعش اعزام میشدند. آی که چه حالی داشت سلمان وقتی اجازه اعزامش را دادند. اینها را حرفهای پدر وصف میکند. توی راه بارها صورت پدر را بوسید. سرش را روی شانهاش گذاشت و سایید تا اگر بین کلکلهای اعزام چیزی گفته و دل پدر رنجیده جبران شود. رسول برجسته پدر شهید میگوید: «۳،۴نفر اهل سنّت بودیم و الباقی شیعه. چه عزت و احترامی داشتیم. آنقدر که یکجا صدایمان درآمد. فرماندهمان خیلی حواسش به رخت، غذا و جای خواب ما بود و معمولاً بقیه را برای کمین و شناسایی میفرستاد.
🌷یکبار گفتم: حاجی، ما آمدهایم جنگ. نیامدیم بخور و بخواب! وقتی عزم ما را جزم دید، در دو گردان مختلف من و سلمان هم اعزام شدیم. نزدیک مرز بودیم. پیشروی میکردیم و داعشیها عقبنشینی اما به کمین خوردیم. بعد خبر آمد ترکش خمپاره سلمان را شهید کرده و گفتم: الحمدالله! به آرزویش رسید.»🕊😭
✍به نقل از: پدر شهید
🌹#بسیجی_مدافع_حرم
#شهید_سلمان_برجسته
#سالـروز_شهـادت🕊
#نشرمطالب_صدقه_جاریه_است
🍃┅🦋🍃┅─╮
@shahidma
╰─┅🍃🦋🍃
🥀🕊#لاله_های_زینبی
🌴از سپاه ایرانشهر جهت دوره آموزشی به فرماندهی جناب سرهنگ میرزائیان به تهران اعزام شدیم.بعد از اتمام دوره آموزشی ما را به سوریه منتقل کردند.چه ایام بیاد ماندنی بود.سه شب جهت عرض ادب و زیارت قبر مطهر حضرت زینب (س)در دمشق ماندیم.شب چهارم به ما گفتند باید به حلب اعزام شوید.وقتی که پا به شهر حلب گذاشتیم.غصه تمام وجودمان را فرا گرفت.چون شهر حلب توسط داعشی ها به یک مکان ویران تبدیل شده بود تمام منازل و ساختمان ها با آرپی چی تخریب شده بودند.ما جهت پاکسازی به منطقه حمیدیه منتقل شدیم. این منطقه چهاربار از دست داعشی ها آزاد شده بود.
🌷در شب عملیات همه همرزمان نظر محمد درکنار او بودند و با هم شعر شهادت را بانوای گرم حاج صادق آهنگران نجوی می کردند.آن شب عملیات شکل گرفته بود.تعدادی از بچه ها به شهادت رسیده و تعدادی مجروح شدند در همان عملیات نزدیک صبح روز سوم آذرماه ۱۳۹۴ در حلب سوریه نظرمحمد نیز به خیل عاشقان حرم پیوست و روحش را به خاندان رسالت هدیه داد.🕊😭
✍به نقل از:همرزم شهید
🌹#بسیجی_مدافع_حـرم
#شهید_نظرمحمد_بامری
#سالروز_شهادت 🕊
#نشرمطالب_صدقه_جاریه_است
🍃┅🦋🍃┅─╮
@shahidma
╰─┅🍃🦋🍃
🥀🕊#لاله_های_زینبی
🌴از سپاه ایرانشهر جهت دوره آموزشی به فرماندهی جناب سرهنگ میرزائیان به تهران اعزام شدیم.بعد از اتمام دوره آموزشی ما را به سوریه منتقل کردند.چه ایام بیاد ماندنی بود.سه شب جهت عرض ادب و زیارت قبر مطهر حضرت زینب (س)در دمشق ماندیم.شب چهارم به ما گفتند باید به حلب اعزام شوید.وقتی که پا به شهر حلب گذاشتیم.غصه تمام وجودمان را فرا گرفت.چون شهر حلب توسط داعشی ها به یک مکان ویران تبدیل شده بود تمام منازل و ساختمان ها با آرپی چی تخریب شده بودند.ما جهت پاکسازی به منطقه حمیدیه منتقل شدیم. این منطقه چهاربار از دست داعشی ها آزاد شده بود.
🌷در شب عملیات همه همرزمان نظر محمد درکنار او بودند و با هم شعر شهادت را بانوای گرم حاج صادق آهنگران نجوی می کردند.آن شب عملیات شکل گرفته بود.تعدادی از بچه ها به شهادت رسیده و تعدادی مجروح شدند در همان عملیات نزدیک صبح روز سوم آذرماه ۱۳۹۴ در حلب سوریه نظرمحمد نیز به خیل عاشقان حرم پیوست و روحش را به خاندان رسالت هدیه داد.🕊😭
✍به نقل از:همرزم شهید
🌹#بسیجی_مدافع_حـرم
#شهید_نظرمحمد_بامری
#سالروز_شهادت 🕊
#نشرمطالب_صدقه_جاریه_است
🍃┅🦋🍃┅─╮
@shahidma
╰─┅🍃🦋🍃
🥀🕊#لاله_های_زینبی
💐مدافعان حرم اهل سنّت در قالب گردان «نبویّون» برای جنگ با داعش اعزام میشدند. آی که چه حالی داشت سلمان وقتی اجازه اعزامش را دادند. اینها را حرفهای پدر وصف میکند. توی راه بارها صورت پدر را بوسید. سرش را روی شانهاش گذاشت و سایید تا اگر بین کلکلهای اعزام چیزی گفته و دل پدر رنجیده جبران شود. رسول برجسته پدر شهید میگوید: «۳،۴نفر اهل سنّت بودیم و الباقی شیعه. چه عزت و احترامی داشتیم. آنقدر که یکجا صدایمان درآمد. فرماندهمان خیلی حواسش به رخت، غذا و جای خواب ما بود و معمولاً بقیه را برای کمین و شناسایی میفرستاد.
🌷یکبار گفتم: حاجی، ما آمدهایم جنگ. نیامدیم بخور و بخواب! وقتی عزم ما را جزم دید، در دو گردان مختلف من و سلمان هم اعزام شدیم. نزدیک مرز بودیم. پیشروی میکردیم و داعشیها عقبنشینی اما به کمین خوردیم. بعد خبر آمد ترکش خمپاره سلمان را شهید کرده و گفتم: الحمدالله! به آرزویش رسید.»🕊😭
✍به نقل از: پدر شهید
🌹#بسیجی_مدافع_حرم
#شهید_سلمان_برجسته
#سالـروز_شهـادت🕊
#نشرمطالب_صدقه_جاریه_است
🍃┅🦋🍃┅─╮
@shahidma
╰─┅🍃🦋🍃
🥀🥀🥀🕊🥀🥀🥀🕊🥀
🌷🕊#لاله_های_زینبی
💐هنگامی که در منطقه ماووت عراق، پدر برای بازدید از منطقه و سرکشی از نیروها میروند.در حین سرکشی به سنگرها متوجه میشوند که یکی از سنگرها مشکل دارد و سرما به داخل سنگر نفوذ میکند،برای اینکه نیروهای ایشان سرما نخورند؛به دنبال جعبه خالی مهمات میروند تا محل ورود سرما به سنگر را به وسیله آن مسدود کنند که در مسیر پای ایشان روی مین رفته و پا ایشان قطع میشود.
🌷هنگامی که پای پدر قطع میشود، وی را به بیمارستان منتقل میکنند و طی این مدت خون زیادی از بدن وی خارج می شود. پس از عمل،دکتر جراح میگوید: چنانچه تا صبح دوام بیاورد عمل موفقیت آمیز خواهد بود؛اما با توجه به اینکه خون بسیاری از بدن پدر خارج شده بود عمل جواب نمیدهد و به فیض شهادت میرسند.
✍به نقل از:پسر شهید
🌹او حبیـبِ حسینِ زمان بود
پیر جنـگ آوری ، پیرِ غیـرت
رفت و دنیا هنوز از شکوهش
بر دهـان دارد انگشت حیرت...🌹
💐ولادت:۱۳۳۳/۰۱/۱۰تربت حیدریه
🌷شهادت:۱۳۹۳/۱۱/۱۷سامرا
🌹#شهید_محمدرضا_حسینی_مقدم
#جانبـاز_دفـاع_مقــدس
#سردار_مدافـع_حـرم
#سالـروز_شهـادت🕊
#نشرمطالب_صدقه_جاریه_است
🍃┅🦋🍃┅─╮
@shahidma
╰─┅🍃🦋🍃