eitaa logo
شهید گمنام🇵🇸
9هزار دنبال‌کننده
12.9هزار عکس
6.5هزار ویدیو
108 فایل
ادمین ثبت خاطرات @Mahdis1234 کانال دوم ما مسیر بهشت https://eitaa.com/joinchat/3022192798C43e1b256ae تبلیغات شما پذیرفته میشود https://eitaa.com/joinchat/4173332642Cacf0e5f1fb
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📽گوشه از خاطرات دفاع مقدس.... 🔸رادیو به جای آهنگ مهر و مدرسه، آماده‌باش و آژیر قرمز و هشدار حمله هوایی را پخش می‌کرد.... 🇮🇷"هفته دفاع مقدس بر ایرانیان غیور گرامی باد."🇮🇷 ┄┅┅❅🌸❅┅┅┄ ┄┅┅❅🌸❅┅┅┄ ┄┅┅❅🌸❅┅┅┄┄┅┅❅🌸❅┅┅┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌙✨ پنج نصیحت طلایی ┄┅┅❅🌸❅┅┅┄ ┄┅┅❅🌸❅┅┅┄ ┄┅┅❅🌸❅┅┅┄┄┅┅❅🌸❅┅┅┄
بیچاره ساسان عین سه ماه رو کار کرد و از حقوقش کمی برای خودش برمیداره و بقیه رو هرماه میده به مامان. سفره شام رو پهن کردیم ساسان رو کرد به بابا _بابا گفتی برو سر کار و سه تا حقوق بیار من کار کردم و سه حقوقم‌م پیش مامانِ امروزم حاج رحمان حقوقم رو زیاد کرد بابا لبخندی زد _باشه بابا جون میریم برات آستین بالا میزنم حالا برای کی باید بریم خواستگاری ساسان سرش رو انداخت پایین زیر لب گفت _من خودم یکی رو دوست دارم بابا نگذاشت ادامه بده پرید تو حرفش _اون مورد رو مامانت به من گفت، نه بیخیال شو ساسان تیز سرش رو گرفت بالا _یعنی چی بیخیال شو بابا من به اون دختر علاقه دارم بابا خونسرد نگاهش رو داد به تلویزیون جواب داد _تو بیخود می‌کنی که عاشقی یه دختر خیابونی میشی _بابا خیابونی نیست دختر خوبیه شما که هنوز ندیدیش بابا یه نیم نگاه به ساسان انداخت _نمی‌خوامم ببینمش اون دیدن نداره میری سراغ یه دختر با آبرو من رو نمی‌ندازی سر زبون مردم فهمیدی؟ رنگ از روی ساسان پرید با ناراحتی گفت نه نمی‌فهمم من همینی رو که میگم می‌خوام بابا گره‌ای تو ابروش انداخت و کامل چرخید سمت ساسان صداش رو برد بالا _تو واقعا نمی‌فهمی یا خودت رو زدی به نفهمی مگه نمیگم نه، من یه دختر فراریِ خیابونی نمی‌گیرم برای پسرم هر کاریم می‌خوای بکنی بکن _بابا من به امیدی که با اکرم ازدواج کنم به حرف شما سه ماه رفتم سر کار اونم یه کار سخت، از بس کیسه کچ و سیمان بلند کردم کتفم درد میکنه بابا صورتس رو مشمئز کرد ادامه دارد... کپی حرام⛔️ جمعه ها و روزهای تعطیل داستان نداریم
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸 ﷽یاد خاطرات عاشقان خدا ﷽ |💔| 🌼 تاریخ تولد:۱۳۳۷/۰۶/۰۱ محل تولد:مشهد تاریخ شهادت:۱۳۶۴/۰۶/۱۸ محل شهادت:بیمارستان‌شهدای‌تهران وضعیت تأهل:متأهل_داراے‌یک‌فرزند محل مزارشهید:بهشت رضامشهد 👇🌹🍃 ✍..مسلم وتسلیم هستم وشهادت میدهم به خداوند"حی لایموت واحد،رحمان ومحمد(ص)،بهترین برگزیده از۱۲۴هزاررسولش وعلی(ع)وصی برحقش ویازده فرزندعلی(ع)ازفاطمه(س)كه همگی برحقندواماتنهاحجت خدامهدی(عج)است كه به انتظارفرمان ظهورش(نگران از انسانیت)نشسته است.درودخدابه امام عزیزم كه ماراآگاهی بخشیدودرهرفرصت برای پاک كردن زنگارنیتهاپرداخت تافقط برای خداباشیم ورحمت خدابرشهدابادكه به ماآموختندچگونه بهتررفتن را. ••🍁مسئولیتها:فرمانده گردان،مسئول طرح و عملیات منطقه۶سپاه،مسئول طرح و عملیات نصر۵خراسان،قائم مقام فرمانده لشکر نصر.. 🕊صبحتون منور به لبخند 🌷🌷 🌿🌾 اَللَّهُـــمَّ صَلِّ عَلــَی مُحَمـّـــَدٍ وَآلِ مُحَمـّــَدٍ وَعَجّـــِـلْ فــَرَجَهُـــمْْ 🌾🌿 🦋🦋🦋 🍃🌷✨🍃🌷✨🍃🌷✨ 🌤 🍃🌷🍃🌷 @shahidma 🍃🌷🍃🌷
47.91M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸 ﷽یاد خاطرات عاشقان خدا ﷽ ای نخ عبات،رشته‌ی نجات ای یم نگات،معنی حیات ای دم و صدات،صدای قلب کائنات 📺 (ص)🌺 (ع) 🌼 🎙 🦋🦋🦋🍃🌷✨🍃🌷✨🍃🌷✨ 🌤 🍃🌷🍃🌷 @shahidma 🍃🌷🍃🌷
33.46M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸 ﷽یاد خاطرات عاشقان خدا ﷽ می‌گرده ماه تو مدار جمال محمد می‌ریزه عالم بهم از جلال محمد شد آسمون و زمین غرق فریاد صلی الله علی محمد و آل محمد 📺 (ص)🌺 (ع) 🌼 🎙 🦋🦋🦋🍃🌷✨🍃🌷✨🍃🌷✨ 🌤 🍃🌷🍃🌷 @shahidma 🍃🌷🍃🌷
8.11M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎞 نماهنگ / یاران چه غریبانه رفتند از این خانه ... (لطفا نشر حداکثری) 🦋🦋🦋🍃🌷✨🍃🌷✨🍃🌷✨ 🌤 🍃🌷🍃🌷 @shahidma 🍃🌷🍃🌷
7.13M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
شهید آوینی: حزب‌الله فداکار است و از مرگ نمی‌ترسد. 🦋🦋🦋🍃🌷✨🍃🌷✨🍃🌷✨ 🌤 🍃🌷🍃🌷 @shahidma 🍃🌷🍃🌷
بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸 ﷽یاد خاطرات عاشقان خدا ﷽ 🌺لبخند زدے و آسمان آبے شد شبهاے قشنگ بهار مهتابے شد✨ 🦋پروانہ پس از تولد زیبایت🎊 تا آخر عمر غرق بےتابے شد💞 🎊تولـد زیباتـریـن اتفاق زندگی‌ست امّـا زیباتـر از آن ، این‌است ڪہ زندگـی با تولـ🎉ـد آغـاز و با شهادت 💐 : ۱۳۵۰/۰۷/۰۱ 🎂🎉🌷 🦋🦋🦋🍃🌷✨🍃🌷✨🍃🌷✨ 🌤 🍃🌷🍃🌷 @shahidma 🍃🌷🍃🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⚘﷽⚘ داستان: دوره جوانی ابراهیم بود. در بازار کار میکرد. ابراهیم هفته ای یکبار ما را در چلوکبابی محل دعوت می‌کرد. چند هفته گذشت یکبار گفت: امروز مصطفی پول غذا را حساب کرد همه از او تشکر کردیم. هفته بعد گفت: امروز سعید پول غذا را حساب کرد و همینطور هفته های بعد... ابراهیم شهید شد. یکروز دور هم نشسته بودیم. بحث چلوکباب شد مصطفی گفت: یادتان می آید که ابراهیم گفت مصطفی امروز پول غذا را می‌دهد؟ آن روز هم پول را ابراهیم داد اما برای اینکه من خجالت نکشم سعید با تعجب گفت: من هم همینطور و بقیه هم همین را گفتند. آن روز فهمیدیم در تمام مدتی که ما با ابراهیم چلوکباب می‌خوردیم تمام پول غذا را خودش میداد. چون ما از لحاظ مالی ضعیف بودیم؛ اما این کار را کرد که ما هم از غذای خوب لذت ببریم. چه آدمی بود این ابراهیم. سلام بر ابراهیم2📚 🌷 🦋🦋🦋🍃🌷✨🍃🌷✨🍃🌷✨ 🌤 🍃🌷🍃🌷 @shahidma 🍃🌷🍃🌷