باشهای گفتم و قدم زنان اومدیم خونه از اوضاع خونه معلومه که مامانم با اصرار تونسته بابا رو راضی کنه نگاهم رو دادم به سارا لب خونی پرسیدم چی شد؟
سارا چشمش رو گذاشت رو هم آروم لب زد
_حله
دوست داشتم به مامانم بگم حالا که بابا راضی شده اتاق رو خالی کنیم اما فضای خونه خیلی سنگینه ترجیح دادم حرف نزنم. ساسان بستنیها رو گذاشت توی یک سینی آورد تو حال اول گرفت جلوی بابا
_بفرما بابا
بابا نگاه چپی بهش انداخت
_ داری شیرینی اومدن اکرمو تو این خونه پخش میکنی
ساسان سرش رو کج کرد
_نه بابا یه همچین قصدی ندارم همینطوری رفتم یه خورده تخمه و بستنی خریدم بخوریم
بابا دلخور سرش رو انداخت بالا روش رو از ساسان برگردوند
_من نمیخورم
ساسان هم اصرار نکرد سینی را گرفت جلوی مامان
مامانم یه دونه بستنی برداشت و تشکر کرد. من و سارا هم از توی سینی بستنی برداشتیم مو خوردیم مامان خیلی آهسته لب زد
باباتون ناراحت و عصبانیِ بیخیال تخمه خوردن شید یه وقت حرصش میگیره اوقات هممون رو تلخ میکنه
ساسان رو کرد به من و آروم گفت
_مامان راست میگه پاشو تخمهها رو بذار تو کابینت
چشمی گفتم و کاری رو که گفت انجام دادم فضای خونه خیلی سنگینه هیچ کسی جرات نمیکنه حرف بزنه رو کردم به مامانم
_من میرم بخوابم
_برو مادر شب بخیر
پشت سر من ساسان هم شب بخیر گفت و اومد تو اتاق. تا در رو بست گفت
_این بابا تا ازدواج من رو کوفتم نکنه دست بردار نیست
همینطوری که از نردبون تخت دارم میرم بالا گفتم
خودت رو ناراحت نکن تا اینجاش رو خدا درست کرده از اینجا به بعدشم رو هم درست میکنه...
ادامه دارد...
کپی حرام⛔️
جمعه ها و روزههای تعطیل داستان نداریم
.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍃🌹🍃
🖼 | اين همان موهبت «ولايت فقيه» است
🔸باسل از لبنان نوشته: يك «ايرانى» براى دفاع از مظلومين «فلسطينى» در «#لبنان» به شهادت مى رسد ودر «عراق» هزاران نفر از عاشقان مقاومت براى نماز و تشیيع او مى آيند.
#طوفان_تبیین | #روشنگری
#پایان_اسقاطیل
┄┅┅❅🌸❅┅┅┄ ┄┅┅❅🌸❅┅┅┄
┄┅┅❅🌸❅┅┅┄┄┅┅❅🌸❅┅┅┄
🔹🍃🌹🍃🔹
﷽
✨🌸اَللّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الْحُجَّهِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَعَلى آبائِهِ فی هذِهِ السّاعَهِ وَفی کُلِّ ساعَهٍ وَلِیّاً وَحافِظاً وَقائِداً وَناصِراً وَدَلیلاً وَعَیْناً حَتّى تُسْکِنَهُ أَرْضَکَ طَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فیها طَویلاً🌸🍃
🍃🌹🍃🔹ـــــــــــــــــــــــ
🌿اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا اَبا عَبْدِاللهِ وَعَلَى الاَْرْواحِ الَّتي حَلَّتْ بِفِنائِكَ عَلَيْكَ مِنّي سَلامُ اللهِ اَبَداً ما بَقيتُ وَبَقِيَ اللَّيْلُ وَالنَّهارُ وَلا جَعَلَهُ اللهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّي لِزِيارَتِكُمْ، اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَيْنِ وَعَلى عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ وَعَلى اَوْلادِ الْحُسَيْنِ وَعَلى اَصْحابِ الْحُسَيْن🌿
🍃🌹🍃🔹ــــــــــــــــــــــــــ
السلام علیک یا علی ابن موسی:
اللهّمَ صَلّ عَلي عَلي بنْ موسَي الرّضا المرتَضي الامامِ التّقي النّقي و حُجّّتكَ عَلي مَنْ فَوقَ الارْضَ و مَن تَحتَ الثري الصّدّيق الشَّهيد صَلَوةَ كثيرَةً تامَةً زاكيَةً مُتَواصِلةً مُتَواتِرَةً مُتَرادِفَه كافْضَلِ ما صَلّيَتَ عَلي اَحَدٍ مِنْ اوْليائِكَ
🔹🍃🌹🍃🔹
#امام_زمان #صبح_بخیر #سلام
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🥀هر روزمون رو با یاد یک شهید متبرک کنیم..
✦🌺❥🥀🕊❥🌺✦
🔷️به غیبت کردن خیلی حساس بود..
🔶️شهید علی اکبر جوادی
..رفیق شهید،شهیدت میکند..🕊
#رفیق_شهیدم
#شهید
#شادی_روح_شهدا_صلوات
.
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸
﷽یاد خاطرات عاشقان خدا ﷽
السَّلامُ علیڪَ یا بقیَّةَ اللهِ✋
عالم به عشق روی تو بیدار میشود
هر روز عاشقان تو بسیار میشود
وقتی سلام میدهمت در نگاہ من
تصویر مهربانی تو تکرار میشود
#سلام_امام_زمانم💚✋
🦋🦋🦋🍃🌷✨🍃🌷✨🍃🌷✨
#اللهم_عجل_لولیڪ_الفرج🌤
🍃🌷🍃🌷
@shahidma
🍃🌷🍃🌷
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸
﷽یاد خاطرات عاشقان خدا ﷽
🌹🕊 #زیارتنامهیشهدا 🕊🌹
🌷اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَولِیاءَ اللهِ وَ اَحِبّائَهُ ،
🌷اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَصفِیَآءَ اللهِ وَ اَوِدّآئَهُ ،
🌷اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصَارَ دینِ اللهِ ،
🌷اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ رَسُولِ اللهِ ،
🌷اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَمیرِالمُومِنینَ ،
🌷اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ فاطِمَةَ سَیِّدَةِ نِسآءِ العالَمینَ ،
🌷اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبی مُحَمَّدٍالحَسَنِ بنِ عَلِیٍّ الوَلِیِّ النّاصِحِ،
🌷اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبی عَبدِ اللهِ ، بِاَبی اَنتُم وَ اُمّی طِبتُم ، وَ طابَتِ الاَرضُ الَّتی فیها دُفِنتُم ، وَفُزتُم فَوزًا عَظیمًا ،فَیا لَیتَنی کُنتُ مَعَکُم. فَاَفُوزَمَعَکُم
#سلام_بر_شهدا
🦋🦋🦋🍃🌷✨🍃🌷✨🍃🌷✨
#اللهم_عجل_لولیڪ_الفرج🌤
🍃🌷🍃🌷
@shahidma
🍃🌷🍃🌷
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸
﷽یاد خاطرات عاشقان خدا ﷽
#ایها_العزیز #روزهای_چشم_براهی
❤️ #یا_صاحب_الزمان_عج❤️
جوانان برای خرسندی ات جان در دایره ی شهادٺ گذاشتند
و مردان مان موب در ساحٺ انتظار، سپید ڪردند
و پیران مان بی تاب لحظه ی دیدارٺ از سرای دنیا ڪوچیدند؛
و دریغا که نیامدی یا مهدی😢
#صبحتون_مهدوی🌙✨💫
🦋🦋🦋🍃🌷✨🍃🌷✨🍃🌷✨
#اللهم_عجل_لولیڪ_الفرج🌤
🍃🌷🍃🌷
@shahidma
🍃🌷🍃🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸
﷽یاد خاطرات عاشقان خدا ﷽
❇️ #سلام_اربابم #روزم_بنامتان
💚اَسیرِ عِشقِ حٌسِینَم اَسیرْ میمیرَم
❇️بِه شٌوقِ کَرببلاٰیَشْ حَقیر میمیرَم
💚لِباٰسِ نٌوکَریَت دِادهْ اِعتباٰر مَرا
❇️اَگر چِه نوٌکرَم اَماّ اَمیر میمیرَم..
💚اَلسَلامُ عَليَڪ يا اباعَبدِالله
♡••♡••♡••♡••♡
🦋🦋🦋🍃🌷✨🍃🌷✨🍃🌷✨
#اللهم_عجل_لولیڪ_الفرج🌤
🍃🌷🍃🌷
@shahidma
🍃🌷🍃🌷
آهی کشید و زمزمه کرد
_توکلت علی الله
روی تختم دراز کشیدم ساسان صدام زد
_ماهان
_جانم داداش
_میخوای بخوابی؟
_آره
_بیا پایین بشینیم با هم حرف بزنیم
_نمیشه بزاری برای صبح
_من الان کلافهام تو میگی بزار برای صبح
_جون داداش خیلی خوابم میاد. صبحم میخوام برم مدرسه اون وقت اذیت میشم شب بخیر
همچین چشم هام رو گذاشتم روی هم خوابم رفت به صدای اذان صبح که از مسجد بلند شد بیدار شدم از تخت اومدم پایین که برم دستشویی و وضو بگیرم نگاهم افتاد به ساسان که لب تختش نشسته. جلوش ایستادم
_سلام تونستی بخوابی
سرش روانداخت بالا
_نه خوابم نرفت
دلم براش سوخت عجب بابای بی فکری دارم من یه خودش میگه زنگ بزن ساسان رو پیدا کن بیاد بره به خواست دلش برسه. حالا که ساسان اومده اخم و تخم راه انداخته نفس عمیقی کشیدم و با تاسف گفتم
_خیلی ببخشید که دیشب نتونستم پیشت بشینم
_اشکال نداره تو هم میخوای بری مدرسه بایدبخوابی که صبح بتونی بیدار شی
اومدم دستشویی وضو گرفتم دست صورتم رو خشک کردم آستین هام رو آورم پایین که یه وقت بابام بیدار نشه بفهمه آروم اومدم توی هال و وارد اتاق شدم ساسان سر سجاده نشسته و داره ذکر تسبیحات فاطمه زهرا سلام الله علیها رو میگه. منم کنارش ایستادم نمازم رو خوندم و دوباره اومدم روی تختم سرم رو آوردم پایین
_داداش بخواب مریض میشی ها
_ممنون ماها جان دراز کشیدم ان شاالله که خوابم ببره
به خودم گفتم توکل بر خدا صبح به بابا میگم که این رفتارهاش داره ساسان رو میکشه یا سرم داد میزنه و یه به توچه میگه و یا یه فکری به حال این بدرفتاریهای های خودش میکنه...
کپی حرام⛔️
جمعه ها و ایام تعطیل داستان نداریم
هدایت شده از شهید گمنام🇵🇸
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸
﷽یاد خاطرات عاشقان خدا ﷽
#خـاطره
بهنام بعدازتعویض پرچم نزدماآمده بود؛
پرچمی که بازیرکی ونامحسوس ازبالای ساختمان اشغال شده توسط بعثی ها،پایین آورده بود.
دست اوهنگام تعویض پرچم به دلیل ضخامت طناب وسرعتی که درپایین کشیدن پرچم عراق وبالا بردن پرچم کشورمان داشت،مجروح شده بود.
به گروهبان مقدم گفتم باندبیاورد ودست بهنام راپانسمان کند،امابهنام اجازه پانسمان دستش رانمیداد.بادویدن به دورمن،مقدم رابه دنبال خودمیکشاندگفتم:"چرا نمیایستیمیخواهدپانسمانت کندتازخمت چرک نکند."
گفت:"باندرابگذاریدبرای سربازانی که مادرندارندوتیرمیخورند."
هرچه سعی کردیم اجازه نداددستش راببندیم.اویک مشت خاک روی دستش ریخت و رفت.
۲۸ مهر ماه سالروز شهادت
#شهید_نوجوان_بهنام_محمدی
بزرگ مرد ڪوچکی ڪہ ثابت ڪرد
در ره عشق سزاوارتر از صد مرد است ...
🦋🦋🦋🍃🌷✨🍃🌷✨🍃🌷✨
#اللهم_عجل_لولیڪ_الفرج🌤
🍃🌷🍃🌷
@shahidma
🍃🌷🍃🌷
نام تو برای ما رمز شد..
نام تو را جحود و تمام دشمنان فلسطین تا ابد فراموش نخواهند کرد؛ کارستانِ ابوابراهیم همان نبرد داوود و جالوت بود، جایی که حق با سنگ در برابر لشکر جالوت ایستاد و عدالت را اجرا کرد. حالا هم عدالت خداوند اجرا میشود. اگر حقیقت پس از کربلا تا همیشه زنده ماند، اگر عدالت پس از سلاخی اهل بیت (س) در صحرای کربلا به بهترین شکل خود اجرا شد و نام «شکستخوردهها» تا ابد جاودانه ماند، بدون شک نام یحیی ابراهیم السنوار که «حسینوار» جنگید و تا جان در بدن داشت تسلیم نشد، هم جاودانه خواهد شد.
در روزگاری که بسیاری اعراب را به پلشتی و زبونی، به فلاکت و مزدوری میشناسند، او و همرزمانش نام و جایگاهی برای اعراب دست و پا کردند؛ اما نه با تفکر اخوانی و با وهابی، بلکه با افکار عاشورایی و حسینی. به قول مولانا که فرمود «آزمودم مرگ من در زندگیست / چون رهم زین زندگی پایندگیست» او هم به پایندگی رسید. نه تسلیم شد و نه حاضر شد معامله کند...
🦋🦋🦋🍃🌷✨🍃🌷✨🍃🌷✨
#اللهم_عجل_لولیڪ_الفرج🌤
🍃🌷🍃🌷
@shahidma
🍃🌷🍃🌷
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸
﷽یاد خاطرات عاشقان خدا ﷽
🌹شهیدبیضایی و شهیدهادی شجاع🌹
آسمان بر خودش چه می بالد
میهمانش دلیر و خوش نام است
هـادی ما شــجاع و باغــیرت
وهـبی در سپاه اســـلام است
#پاسدار_مدافع_حـرم
#شهید_هادی_شجاع
#شهید_تازه_داماد
◻️تاریخ ولادت: ۱۳۶۸/۰۸/۲۳
◻️محل ولادت: تهران
◻️تاریخ شهادت: ۱۳۹۴/۰۷/۲۸
◻️محل شهادت: سوریه
#شهید_هادی_شجاع توسط #شهید_محمودرضا_بیضایی که قبل از شهادت در اسلامشهر زندگی می کرد آموزش نظامی دیده بود و ارادت ویژه ای به این شهید داشت. وقتی خبر شهادت محمودرضا را شنید بغض عجیبی گلویش را گرفته بود و گفت باید انتقام شهیدبیضایی را از این تکفیری ها بگیرم. هادی به خاطر علاقه ای که به مولایش حضرت ابوالفضل (ع) داشت در روز تاسوعا به درجه رفیع شهادت نائل آمدند. هادی بسیار خوش اخلاق بود و علاقه خاصی به مجاهدت و رشادت داشت.
او خیلی به اهل بیت (ع) علاقه داشت. وی پانزده روز پس از مراسم ازدواجش و در حالیکه برای دفاع از حرم زینب (ع) به جنگ تروریست های تکفیری رفته بود، لباس شهادت برتن کرد.
#سالروز_شهادت🕊🌹🕊🌹🕊
🦋🦋🦋🍃🌷✨🍃🌷✨🍃🌷✨
#اللهم_عجل_لولیڪ_الفرج🌤
🍃🌷🍃🌷
@shahidma
🍃🌷🍃🌷