eitaa logo
شهید گمنام🇵🇸
9.2هزار دنبال‌کننده
12.3هزار عکس
6.1هزار ویدیو
99 فایل
ادمین ثبت خاطرات @Mahdis1234 کانال دوم ما مسیر بهشت https://eitaa.com/joinchat/3022192798C43e1b256ae تبلیغات شما پذیرفته میشود https://eitaa.com/joinchat/4173332642Cacf0e5f1fb
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✨گفتم امشب رو میرم زیارت امام رضا 🎤نجوای محمد ناصری 🍃🌷✨🍃🌷✨🍃🌷✨ 🌤 🍃🌷🍃🌷 @shahidma 🍃🌷🍃🌷
کسی هست بگوید این جانباز، جا مانده‌است؟؟ و الله که ما جا مانده‌ایم از راه، و او که بر تخت خوابیده، رسیده به مقصد... 🍃🌷✨🍃🌷✨🍃🌷✨ 🌤 🍃🌷🍃🌷 @shahidma 🍃🌷🍃🌷
او با سپاهی از شهیدان خواهد آمد 🕊امروز سالروز شهادت مدافع حرم "" است 💐شادی روح پرفتوح شهید . 🍃🌷✨🍃🌷✨🍃🌷✨ 🌤 🍃🌷🍃🌷 @shahidma 🍃🌷🍃🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
وداع ، تنها یک کلمه است ، اما آبستن تمام دلتنگی ها و داغ های دنیاست ... 🌷 تقدیم به همه ی همسران و خواهران و دختران شهدای سرزمینم 📎 امان از دل زینـــب (س) انتشار با ذکر 🍃🌷✨🍃🌷✨🍃🌷✨ 🌤 🍃🌷🍃🌷 @shahidma 🍃🌷🍃🌷
♦️شهادت یک پلیس در درگیری با قاچاقچیان 🔹در درگیری شب گذشته تکاوران پلیس در جیرفت با قاچاقچیان منجر که به کشف بیش از ۲۰۰ کیلوگرم موادمخدر شد. 🔹در این درگیری ستوان سوم یاسین ملائی‌نژاد به درجه رفیع شهادت نائل شد. 🍃🌷✨🍃🌷✨🍃🌷✨ 🌤 🍃🌷🍃🌷 @shahidma 🍃🌷🍃🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔸 و‌دیگری از ترس جانش به سمت پناهگاه میدود…! انتشار با ذکر 🍃🌷✨🍃🌷✨🍃🌷✨ 🌤 🍃🌷🍃🌷 @shahidma 🍃🌷🍃🌷
مقام ارشد حماس شهادت یحیی السنوار را تایید کرد 🔹باسم نعیم یکی از مقامات ارشد حماس شهادت رهبر این جنبش در درگیری با نظامیان صهیونیست را تأیید کرد. 🔹نعیم گفته: ازدست‌دادن افراد محبوب، به‌ویژه شخصیتی مثل یحیی السنوار بسیار دردناک است اما چیزی که ما از آن مطمئن هستیم، این است که در نهایت پیروزیم. انتشار با ذکر 🍃🌷✨🍃🌷✨🍃🌷✨ 🌤 🍃🌷🍃🌷 @shahidma 🍃🌷🍃🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شعری که حاج قاسم خوند و در وصف یحیی السنوار و فرماندهان مقاومت هستش انتشار با ذکر 🍃🌷✨🍃🌷✨🍃🌷✨ 🌤 🍃🌷🍃🌷 @shahidma 🍃🌷🍃🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔻یحیی سنوار: ایران نبود ما هم نبودیم وقتی امت در سخت ترین زمان‌ها پشت ما را خالی کرد و تنها گذاشت؛ بله! ایران بود که به داد ما رسید 🍃🌷✨🍃🌷✨🍃🌷✨ 🌤 🍃🌷🍃🌷 @shahidma 🍃🌷🍃🌷
⭕️آقای ظریف، انتصاب غیرقانونیِ خودش را طوری جلوه داده که گویا پای یک دعوای جناحی در میان است! چرا نمی‌فهمند که قانونِ مصوب مجلس زیر پا گذاشته شده و این مسئله، هیچ ربطی به جبهه‌ی پایداری یا طیف سیاسیِ خاصی ندارد که حالا بخواهند منت بگذارند و عطوفت به خرج دهند که بله، باید با آنها هم ساخت! این موضوعِ واضح بیش از حد طولانی شده و خواست جدی ما از رئیس مجلس و نمایندگان، صیانت از اجرای قانون و عزل جناب ظریف و بازخواستِ رئیس جمهور است. انتشار با ذکر 🍃🌷✨🍃🌷✨🍃🌷✨ 🌤 🍃🌷🍃🌷 @shahidma 🍃🌷🍃🌷
باشه‌ای گفتم و قدم زنان اومدیم خونه از اوضاع خونه معلومه که مامانم با اصرار تونسته بابا رو راضی کنه نگاهم رو دادم به سارا لب خونی پرسیدم چی شد؟ سارا چشم‌ش رو گذاشت رو هم آروم لب زد _حله دوست داشتم به مامانم بگم حالا که بابا راضی شده اتاق رو خالی کنیم اما فضای خونه خیلی سنگینه ترجیح دادم حرف نزنم. ساسان بستنی‌ها رو گذاشت توی یک سینی آورد تو حال اول گرفت جلوی بابا _بفرما بابا بابا نگاه چپی بهش انداخت _ داری شیرینی اومدن اکرمو تو این خونه پخش می‌کنی ساسان سرش رو کج کرد _نه بابا یه همچین قصدی ندارم همینطوری رفتم یه خورده تخمه و بستنی خریدم بخوریم بابا دلخور سرش رو انداخت بالا روش رو از ساسان برگردوند _من نمی‌خورم ساسان هم اصرار نکرد سینی را گرفت جلوی مامان مامانم یه دونه بستنی برداشت و تشکر کرد. من و سارا هم از توی سینی بستنی برداشتیم مو خوردیم مامان خیلی آهسته لب زد باباتون ناراحت و عصبانیِ بیخیال تخمه خوردن شید یه وقت حرصش می‌گیره اوقات هممون رو تلخ می‌کنه ساسان رو کرد به من و آروم گفت _مامان راست میگه پاشو تخمه‌ها رو بذار تو کابینت چشمی گفتم و کاری رو که گفت انجام دادم فضای خونه خیلی سنگینه هیچ کسی جرات نمی‌کنه حرف بزنه رو کردم به مامانم _من میرم بخوابم _برو مادر شب بخیر پشت سر من ساسان هم شب بخیر گفت و اومد تو اتاق. تا در رو بست گفت _این بابا تا ازدواج من رو کوفتم نکنه دست بردار نیست همینطوری که از نردبون تخت دارم میرم بالا گفتم خودت رو ناراحت نکن تا اینجاش رو خدا درست کرده از اینجا به بعدشم رو هم درست میکنه..‌. ادامه دارد... کپی حرام⛔️ جمعه ها و روزه‌های تعطیل داستان نداریم .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍃🌹🍃 🖼 | اين همان موهبت «ولايت فقيه» است 🔸باسل از لبنان نوشته: يك «ايرانى» براى دفاع از مظلومين «فلسطينى» در «» به شهادت مى رسد ودر «عراق» هزاران نفر از عاشقان مقاومت براى نماز و تشیيع او مى آيند. | ┄┅┅❅🌸❅┅┅┄ ┄┅┅❅🌸❅┅┅┄ ┄┅┅❅🌸❅┅┅┄┄┅┅❅🌸❅┅┅┄
🔹🍃🌹🍃🔹 ﷽ ✨🌸اَللّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الْحُجَّهِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَعَلى آبائِهِ فی هذِهِ السّاعَهِ وَفی کُلِّ ساعَهٍ وَلِیّاً وَحافِظاً وَقائِداً وَناصِراً وَدَلیلاً وَعَیْناً حَتّى تُسْکِنَهُ أَرْضَکَ طَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فیها طَویلاً🌸🍃 🍃🌹🍃🔹ـــــــــــــــــــــــ 🌿اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا اَبا عَبْدِاللهِ وَعَلَى الاَْرْواحِ الَّتي حَلَّتْ بِفِنائِكَ عَلَيْكَ مِنّي سَلامُ اللهِ اَبَداً ما بَقيتُ وَبَقِيَ اللَّيْلُ وَالنَّهارُ وَلا جَعَلَهُ اللهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّي لِزِيارَتِكُمْ، اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَيْنِ وَعَلى عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ وَعَلى اَوْلادِ الْحُسَيْنِ وَعَلى اَصْحابِ الْحُسَيْن🌿 🍃🌹🍃🔹ــــــــــــــــــــــــــ السلام علیک یا علی ابن موسی: اللهّمَ صَلّ عَلي عَلي بنْ موسَي الرّضا المرتَضي الامامِ التّقي النّقي و حُجّّتكَ عَلي مَنْ فَوقَ الارْضَ و مَن تَحتَ الثري الصّدّيق الشَّهيد صَلَوةَ كثيرَةً تامَةً زاكيَةً مُتَواصِلةً مُتَواتِرَةً مُتَرادِفَه كافْضَلِ ما صَلّيَتَ عَلي اَحَدٍ مِنْ اوْليائِكَ 🔹🍃🌹🍃🔹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🥀هر روزمون رو با یاد یک شهید متبرک کنیم.. ✦🌺❥🥀🕊❥🌺✦ 🔷️به غیبت کردن خیلی حساس بود.. 🔶️شهید علی اکبر جوادی ..رفیق شهید،شهیدت میکند..🕊 .
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸 ﷽یاد خاطرات عاشقان خدا ﷽ السَّلامُ علیڪَ یا بقیَّةَ اللهِ✋ عالم به عشق روی تو بیدار می‌شود هر روز عا‌شقان تو بسیار می‌شود وقتی سلام می‌دهمت در نگاہ من تصویر مهربانی تو تکرار می‌شود 💚✋ 🦋🦋🦋🍃🌷✨🍃🌷✨🍃🌷✨ 🌤 🍃🌷🍃🌷 @shahidma 🍃🌷🍃🌷
‍ ‍ ‍ ‍ ‍ 💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸 ﷽یاد خاطرات عاشقان خدا ﷽ 🌹🕊 🕊🌹 🌷اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَولِیاءَ اللهِ وَ اَحِبّائَهُ ، 🌷اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَصفِیَآءَ اللهِ وَ اَوِدّآئَهُ ، 🌷اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصَارَ دینِ اللهِ ، 🌷اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ رَسُولِ اللهِ ، 🌷اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَمیرِالمُومِنینَ ، 🌷اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ فاطِمَةَ سَیِّدَةِ نِسآءِ العالَمینَ ، 🌷اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبی مُحَمَّدٍالحَسَنِ بنِ عَلِیٍّ الوَلِیِّ النّاصِحِ، 🌷اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبی عَبدِ اللهِ ، بِاَبی اَنتُم وَ اُمّی طِبتُم ، وَ طابَتِ الاَرضُ الَّتی فیها دُفِنتُم ، وَفُزتُم فَوزًا عَظیمًا ،فَیا لَیتَنی کُنتُ مَعَکُم. فَاَفُوزَمَعَکُم 🦋🦋🦋🍃🌷✨🍃🌷✨🍃🌷✨ 🌤 🍃🌷🍃🌷 @shahidma 🍃🌷🍃🌷
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸 ﷽یاد خاطرات عاشقان خدا ﷽ ❤️ ❤️ جوانان برای خرسندی ات جان در دایره ی شهادٺ گذاشتند و مردان مان موب در ساحٺ انتظار، سپید ڪردند و پیران مان بی تاب لحظه ی دیدارٺ از سرای دنیا ڪوچیدند؛ و دریغا که نیامدی یا مهدی😢 🌙✨💫 🦋🦋🦋🍃🌷✨🍃🌷✨🍃🌷✨ 🌤 🍃🌷🍃🌷 @shahidma 🍃🌷🍃🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸 ﷽یاد خاطرات عاشقان خدا ﷽ ❇️ 💚اَسیرِ عِشقِ حٌسِینَم اَسیرْ میمیرَم ❇️بِه شٌوقِ کَرببلاٰیَشْ حَقیر میمیرَم 💚لِباٰسِ نٌوکَریَت دِادهْ اِعتباٰر مَرا ❇️اَگر چِه نوٌکرَم اَماّ اَمیر میمیرَم.. 💚اَلسَلامُ عَليَڪ يا اباعَبدِالله ♡••♡••♡••♡••♡ 🦋🦋🦋🍃🌷✨🍃🌷✨🍃🌷✨ 🌤 🍃🌷🍃🌷 @shahidma 🍃🌷🍃🌷
آهی کشید و زمزمه کرد _توکلت علی الله روی تختم دراز کشیدم ساسان صدام زد _ماهان _جانم داداش _میخوای بخوابی؟ _آره _بیا پایین بشینیم با هم حرف بزنیم _نمیشه بزاری برای صبح _من الان کلافه‌ام تو میگی بزار برای صبح _جون داداش خیلی خوابم میاد. صبحم میخوام برم مدرسه اون وقت اذیت میشم شب بخیر همچین چشم هام رو گذاشتم روی هم خوابم رفت به صدای اذان صبح که از مسجد بلند شد بیدار شدم از تخت اومدم پایین که برم دستشویی و وضو بگیرم نگاهم افتاد به ساسان که لب تختش نشسته. جلوش ایستادم _سلام تونستی بخوابی سرش روانداخت بالا _نه خوابم نرفت دلم براش سوخت عجب بابای بی فکری دارم من یه خودش میگه زنگ بزن ساسان رو پیدا کن بیاد بره به خواست دلش برسه. حالا که ساسان اومده اخم و تخم راه انداخته نفس عمیقی کشیدم و با تاسف گفتم _خیلی ببخشید که دیشب نتونستم پیشت بشینم _اشکال نداره تو هم میخوای بری مدرسه بایدبخوابی که صبح بتونی بیدار شی اومدم دستشویی وضو گرفتم دست صورتم رو خشک کردم آستین هام رو آورم پایین که یه وقت بابام بیدار نشه بفهمه آروم اومدم توی هال و وارد اتاق شدم ساسان سر سجاده نشسته و داره ذکر تسبیحات فاطمه زهرا سلام الله علیها رو میگه. منم کنارش ایستادم نمازم رو خوندم و دوباره اومدم روی تختم سرم رو آوردم پایین _داداش بخواب مریض میشی ها _ممنون ماها جان دراز کشیدم ان شاالله که خوابم ببره به خودم گفتم توکل بر خدا صبح به بابا میگم که این رفتارهاش داره ساسان رو میکشه یا سرم داد میزنه و یه به توچه میگه و یا یه فکری به حال این بدرفتاریهای های خودش میکنه... کپی حرام⛔️ جمعه ها و ایام تعطیل داستان نداریم
هدایت شده از شهید گمنام🇵🇸
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸 ﷽یاد خاطرات عاشقان خدا ﷽ بهنام بعدازتعویض پرچم نزدماآمده بود؛ پرچمی که بازیرکی ونامحسوس ازبالای ساختمان اشغال شده توسط بعثی ها،پایین آورده بود. دست اوهنگام تعویض پرچم به دلیل ضخامت طناب وسرعتی که درپایین کشیدن پرچم عراق وبالا بردن پرچم کشورمان داشت،مجروح شده بود. به گروهبان مقدم گفتم باندبیاورد ودست بهنام راپانسمان کند،امابهنام اجازه پانسمان دستش رانمیداد.بادویدن به دورمن،مقدم رابه دنبال خودمی‌کشاندگفتم:"چرا نمی‌ایستی‌می‌خواهدپانسمانت کندتازخمت چرک نکند." گفت:"باندرابگذاریدبرای سربازانی که مادرندارندوتیرمی‌خورند." هرچه سعی کردیم اجازه نداددستش راببندیم.اویک مشت خاک روی دستش ریخت و رفت. ۲۸ مهر ماه سالروز شهادت بزرگ‌ مرد ڪوچکی ڪہ ثابت ڪرد در ره عشق سزاوارتر از صد مرد است ... 🦋🦋🦋🍃🌷✨🍃🌷✨🍃🌷✨ 🌤 🍃🌷🍃🌷 @shahidma 🍃🌷🍃🌷
نام تو برای ما رمز شد.. نام تو را جحود و تمام دشمنان فلسطین تا ابد فراموش نخواهند کرد؛ کارستانِ ابوابراهیم همان نبرد داوود و جالوت بود، جایی که حق با سنگ در برابر لشکر جالوت ایستاد و عدالت را اجرا کرد. حالا هم عدالت خداوند اجرا می‌شود. اگر حقیقت پس از کربلا تا همیشه زنده ماند، اگر عدالت پس از سلاخی اهل بیت (س) در صحرای کربلا به بهترین شکل خود اجرا شد و نام «شکست‌خورده‌ها» تا ابد جاودانه ماند، بدون شک نام یحیی ابراهیم السنوار که «حسین‌وار» جنگید و تا جان در بدن داشت تسلیم نشد، هم جاودانه خواهد شد. در روزگاری که بسیاری اعراب را به پلشتی و زبونی، به فلاکت و مزدوری می‌شناسند، او و همرزمانش نام و جایگاهی برای اعراب دست و پا کردند؛ اما نه با تفکر اخوانی و با وهابی، بلکه با افکار عاشورایی و حسینی. به قول مولانا که فرمود «آزمودم مرگ من در زندگی‌ست / چون رهم زین زندگی پایندگی‌ست» او هم به پایندگی رسید. نه تسلیم شد و نه حاضر شد معامله کند... 🦋🦋🦋🍃🌷✨🍃🌷✨🍃🌷✨ 🌤 🍃🌷🍃🌷 @shahidma 🍃🌷🍃🌷
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸 ﷽یاد خاطرات عاشقان خدا ﷽ 🌹شهیدبیضایی و شهیدهادی شجاع🌹 آسمان بر خودش چه می بالد میهمانش دلیر و خوش نام است هـادی ما شــجاع و باغــیرت وهـبی در سپاه اســـلام است ◻️تاریخ ولادت: ۱۳۶۸/۰۸/۲۳ ◻️محل ولادت: تهران ◻️تاریخ شهادت: ۱۳۹۴/۰۷/۲۸ ◻️محل شهادت: سوریه توسط که قبل از شهادت در اسلامشهر زندگی می کرد آموزش نظامی دیده بود و ارادت ویژه ای به این شهید داشت. وقتی خبر شهادت محمودرضا را شنید بغض عجیبی گلویش را گرفته بود و گفت باید انتقام شهیدبیضایی را از این تکفیری ها بگیرم. هادی به خاطر علاقه ای که به مولایش حضرت ابوالفضل (ع) داشت در روز تاسوعا به درجه رفیع شهادت نائل آمدند. هادی بسیار خوش اخلاق بود و علاقه خاصی به مجاهدت و رشادت داشت. او خیلی به اهل بیت (ع) علاقه داشت. وی پانزده روز پس از مراسم ازدواجش و در حالیکه برای دفاع از حرم زینب (ع) به جنگ تروریست های تکفیری رفته بود، لباس شهادت برتن کرد. 🕊🌹🕊🌹🕊 🦋🦋🦋🍃🌷✨🍃🌷✨🍃🌷✨ 🌤 🍃🌷🍃🌷 @shahidma 🍃🌷🍃🌷
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸 ﷽یاد خاطرات عاشقان خدا ﷽ شھید شدن اتفاقے نیست اینطور نیست ڪہ بگویے: گلولہ اے خورد و مُرد . . . شهــــید رضایت نامہ دارد و رضایت نامہ اش را اول حسین(ع) و علمدارش امضاء میڪنند بعد مُھر حضرت زهـــــرا(س)میخورد . . . شهـــید قبل از همہ چیز دنیایش را بہ قربانگاه برده او زیر نگاه مستقیم خـــدا زندگے ڪرده . . . شھادت اتفاقے نیست سعادتے ست ڪہ نصیب هرڪسے نمیشود باید شهیدانہ زندگے ڪنے تا شهیدانہ بمیرے . . . 🦋🦋🦋🍃🌷✨🍃🌷✨🍃🌷✨ 🌤 🍃🌷🍃🌷 @shahidma 🍃🌷🍃🌷
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸 ﷽یاد خاطرات عاشقان خدا ﷽ ‍ میخواستی یک قهرمان ملی باشی! طوری که همه ی به خوبی یادت کنند.نمیدانستی با این غیرت و شجاعت مردانه ات در همان ، نه فقط اینجا روی زمین، که عرش هم به تو میبالد میبالیم به تویی که هیچ نبودی.کاری نداشتی چه کسی میاید چه کسی نمی آید.تو بودی و خودت که با موهای ژولیده میرفتی توی دل ،بهانه میاوردی برایشان که دنبال مادرت میگردی و کی فکرش را میکرد یک بچه ی لاغر و استخوانی و ریز جثه آمده باشد برای ! چه سر نترسی داشتی . چه بودی تو! چقدر هوای شهر و دیارم این روزها مردهایی مثل تو را کم دارد. که توی وصیت نامه سه خطی شان بنویسند نمیدانم چه بگویم فقط آرزوی دارم. 🕊به مناسبت سالروز شهادت 📅تاریخ تولد : ۱۲ بهمن ۱۳۴۵ 📅تاریخ شهادت : ۲۸ مهر ۱۳۵۹ 🥀مزار شهید : قطعه شهدای کلگه، شهرستان مسجد سلیمان بـرشهــدا همان هایی که به خاک افتادند اما خاک ندادند... ای رها گردیدگان آن سوی هستی ، قصه چیست ؟؟؟ ای شهدا گاهی نگاهی ... ا🌷 🦋🦋🦋🍃🌷✨🍃🌷✨🍃🌷✨ 🌤 🍃🌷🍃🌷 @shahidma 🍃🌷🍃🌷
‍ •┈••✾•🌿🌺🌸🌺🌿•✾••┈• 🍁‍ دلم تنگ، زبانم قفل و چشم هایم بارانی است. زندگی نامه اش روضه ای بود ، برای دل گمشده من و تاریخ تولدش، تلنگری برای من که روزهایم بی هدف، شب می شوند. 🍁هم نام الغربا است. شاید هم ضامن آهو، ضامن عاقبت بخیری اش شد. ورزشکار قهرمانی که غیرتش اجازه نداد، بماند و خبر تهدید حرم را بشنود. 🍁وقتی ۱۹ ساله بود، سربند یا بر پیشانی بست و به هیئت فاطمیون پیوست و راهی سوریه شد. حتی خبر پدر شدنش هم نتوانست، قدم هایش را برای رفتن به سست کند. 🍁نمی دانم از عمه سادات و بچه های حسین چقدر دلش به درد آمده بود که می گفت، دعا کنید اسیر نشوم. اما، خواب ارباب بی کفن، شد تسکین ساعات اسیری اش و با ذکر و یاعلی، سرش را از تن جدا کردند و باز هم ماجرای سری که در طبق گذاشتند. گویی هنوز هم شمشیر کینه علی، بر دست این اهالی کور دل است. 🍁ای خدا کند، فرزندت که بعد از شهادتت، چشم به دنیای بدون پدر گشود. اگر بهانه ات را گرفت؛ کسی عکس سر بریده شده ات را نشانش ندهد. 🍁راستی، چه به حال آمد وقتی فیلم ذبح کردنت را دید. همان مادری که داغ برادر شهیدش را هم بر دل شکسته اما با ایمانش دارد. 🍁گویی تاریخ از این داغ ها بسیار بر دل دارد. در هم، خواهری از روی تَل، شاهد لحظه ای بود که سر حسینش را از تن جدا کردند و مادری که در یا بُنَیَّ گفت.. 🍁ای شهید، تورا قسم به اسیران عصر عاشورا، سفارشمان را به مادر کن و پیش ارباب کمی دعایمان کن، دعا کن شویم، راه را گم کرده ایم... 🕊به مناسبت سالروز 🔷تاریخ تولد : ۲۶ مهر ۱۳۷۱ 🔷تاریخ شهادت : ۸ بهمن ۱۳۹۲ 🔷مزار شهید : بهشت رضا مشهد •┈••✾••🍃🌷✨🍃🌷✨🍃🌷✨ 🌤 🍃🌷🍃🌷 @shahidma 🍃🌷🍃🌷
‍ ┈••✾•🌿🌺🌸🌺🌿•✾••┈ 💍 🟣شهید مدافع‌حرم هادی شجاع 📀راوے: همسر شهید 💚پنج‌سال بود که همسایه‌ی دیوار به دیوار بودیم ولی همدیگر را یکبار هم ندیده بودیم. مادر شوهرم برای خواستگاری به منزل ما آمدند و گفتند که مرا در راهِ رفتن به مدرسه دیده‌اند. وقتی آقا هادی را دیدم و با هم صحبت کردیم، به دلم نشست؛ بیشتر از همه‌چیز صداقت‌شان مجذوبم کرد. مرا در جریان همه فعالیت‌ها و عقایدشان قرار دادند و من با اطلاع از همه‌ی شرایط به ایشان پاسخ مثبت دادم. 💜مردادماه۱۳۹۳ نامزد شدیم. آن موقع من هفده‌ساله بودم و آقا هادی ۲۴ساله. موقع خواستگاری ایشان سرباز بودند. بعد از عقد، از شغل پاسداری و علاقه‌شان به این شغل گفتند و جبهه سوریه! یک‌ماه گذشته بود که به او گفتم:«آقا هادی! ممکنه شغل‌تان را عوض کنید؟» ایشان هم بدون تعارف گفتند:«نه! من به این شغل علاقه دارم.» 💚پنجم مهر سال۱۳۹۴ عروسی‌مان بود؛ ما فقط یک جشن ساده عروسی داشتیم و خیلی هم به هر دو نفرمان خوش گذشت و خوشبخت بودیم. من از همان موقعی که آقا هادی به خواستگاری آمدند، توقّع مالی زیادی نداشتم و اعتقادی هم ندارم که تجمّلات خوشبختی می آورد؛ حتی خرید عروسی هم نداشتم! مهم دوست‌داشتن است. ده‌روز بعد از عروسی‌مان، آقا هادی به جبهه رفتند، پنجم مهر عروسی کردیم و ایشان، پانزدهم مهرماه عازم جهاد با تکفیری‌ها شدند. ..🌿🌺🌿 ✨هدیه به روح مطهر شهید صلوات ☂اَللهُمَّ‌صَلِّ‌عَلَى‌مُحمَّـدٍوآل‌مُحَمَّد☂🍃🌷✨🍃🌷✨🍃🌷✨ 🌤 🍃🌷🍃🌷 @shahidma 🍃🌷🍃🌷
️۲۹ اکتبر به دنیا اومد ۱۸ اکتبر از زندان آزاد شد ۷ اکتبر طوفان الاقصی ‌بپا کرد ۱۶ اکتبر درمیدان جنگ شهید شد انتشار با ذکر 🍃🌷✨🍃🌷✨🍃🌷✨ 🌤 🍃🌷🍃🌷 @shahidma 🍃🌷🍃🌷
سال ۱۳۴۲ امام خمینی به سوی تبعیدگاه برده می‌شدند؛ یک مأمور ساواک از ایشان پرسید: "پس یاران شما کجا هستن؟" امام خمینی در جوابش این جمله تاریخی را فرمودن که "یاران من در گهواره‌های مادرانشان هستند! راز شهادت این بزرگواران در ۶۳ سالگی همین هست و بس ... 🍃🌷✨🍃🌷✨🍃🌷✨ 🌤 🍃🌷🍃🌷 @shahidma 🍃🌷🍃🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
جدیدترین تصاویر از میدان نبرد در غزه ویدئوی نجوای حزن‌انگیز رزمنده فلسطینی هنگام انهدام یک عراده نفربر زرهی نمر: «خدایا آنان زنان و اطفال را میکشند، پس این را از ما بپذیر، الله‌اکبر و لله الحمد» 🍃🌷✨🍃🌷✨🍃🌷✨ 🌤 🍃🌷🍃🌷 @shahidma 🍃🌷🍃🌷
انقدر دلم برای داداشم سوخت که تا ساعت هفت صبح خوابم نرفت. از صدای نفس کشیدن ساسان متوجه شدم که خوابش رفته خیلی آروم از نردبون تخت اومدم پایین کیفم و لباس‌های مدرسم رو برداشتم از اتاق اومدم بیرون مامانم صبحانه رو آماده کرده و بابامم سر سفره نشسته بعد از سلام و صبح بخیر رو کردم به بابا _ساسان دیشب از فکر خیال تا نصفه‌های شب بیدار بود بابا یه نگاه چپی بهم انداخت _خب فکر می‌کردم خیلی شجاع هستم الان هرچی تو دلم هست می‌ریزم سر زبونم اما همچین از نگاه بابا ترسیدم که دیگه ادامه ندادم. و تو دلم خودم رو ملامت میکنم که ای ترسو بزدل دو کلمه حرف بود دیگه میزدی نشستم سر سفره بابام نگاهی بهم انداخت _خب می‌گفتی سر چرخوندم سمتش. قلبم شروع کرد به گورپ گورپ زدن ولی به هر زحمتی هست لب وا کردم _بابا به خدا ساسان گناه داره حالش اصلاً خوب نیست همش تو فکره اگر بلایی سرش بیاد میخواید چیکار کنید؟ خودتون می‌گید پشینونی فایده‌ای نداره. مامانم که انگار منتظر این حرف من بود نگاهش رو داد به بابا _منم دیشب بهت گفتم اینجوری نکن خودت بهش گفتی بیا بریم دختره رو برات بگیریم پس این رفتارهات دیگه چیه حتماً باید یه اتفاق بدی بیفته بزنیم تو سر خودمون. بعد اون موقع نمی‌دونیم آیا وقتی برای جبران داریم یا نه بابا صورتش قرمز شد و سری تکون داد _خودمم موندم می‌تونم با این دختره کنار بیام یا نه اومدم حرفی بزنم که مامانم لبش رو گاز گرفت سرش رو انداخت بالا یعنی هیچی نگو مامانم قلق‌های بابام رو خوب بلده و هر وقت که... ادامه دارد... کپی حرام جمعه‌ها و روزهای تعطیل داستان نداریم