eitaa logo
شهید گمنام🇵🇸
9هزار دنبال‌کننده
12.9هزار عکس
6.5هزار ویدیو
107 فایل
ادمین ثبت خاطرات @Mahdis1234 کانال دوم ما مسیر بهشت https://eitaa.com/joinchat/3022192798C43e1b256ae تبلیغات شما پذیرفته میشود https://eitaa.com/joinchat/4173332642Cacf0e5f1fb
مشاهده در ایتا
دانلود
‍ •┈••✾•🌿🌺🌸🌺🌿•✾••┈• 🌷شهید مدافع حرم 🌷 ▪️نام و نام خانوادگی :علیرضا قنواتی ▪️نام پدر:موجود نیست. 📅ولادت: 1348 ( رامهرمز _ جاییزان) 📅شهادت:1394/7/11 (سوریه _ حمص) ▪️وضعیت تاهل:متاهل _ دارای یک فرزند دختر و سه پسر ▪️نام جهادی:نداشتند ▪️آخرین مقام: مستشار نظامی وی بازنشسته سپاه لشگر 27 محمد رسول الله و دارای 60 ماه سابقه حضور در جبهه های دوران دفاع مقدس در مناطقی نظیر بستان، سوسنگرد، دهلاویه ، شلمچه و ... را در کارنامه کاری خود دارد. ▪️نحوه شهادت: در سوریه فرمانده گردان زرهی و مستشار نظامی بود که به واسطه فاش شدن محل عملیات توسط برخی نیروهای جاسوس بر اثر اصابت خمپاره در منطقه حمص به شهادت رسید. سه روز بعد نیز پیکرش به تهران منتقل و در زادگاهش شهر جایزان از توابع رامهرمز به خاک سپرده شد. ❤️علاقه: فرزند شهید: پدر همیشه می گفت که اگر روزی من به مرگ طبیعی بمیرم و امام حسین (ع) آن دنیا ازمن سوال کند که هنگامی که خانه خواهر من را خراب می کردند تو بچه شیعه چه کار می کردی من چه جوابی بدهم؟ اگر از من سوال کند که هنگام محرم حسین حسین می کردی چطور اجازه دادی به حریم خواهر من تجاوز شود شما چه جوابی می خواهید بدهید؟ در کل زندگی پدرم اواخر خیلی تغییر کرده بود و اکثر مواقع عبادت می کرد. او بسیار معتقد و پیرو ولایت فقیه بود. آخرین آرزوی ایشان اقامه نماز جماعت پشت سر رهبر معظم انقلاب در بیت المقدس بود . صبر او زبانزد خاص و عام بود، همیشه سعی می کرد سنگ زیرین آسیاب باشد و در مشکلات پیش آمده سکوت می کرد تا راه حلی برای آن پیدا کند، بسیار مهربان بود و دست دوست و همسایه را می گرفت. 💌 ء شهید: از نصایح همیشگی این بزرگوار به فرزندانشان این بود که انان را به صداقت توصیه می‌کرد و می‌گفت: صداقت حرف اول زندگیتان باشد. اول با خدا بعد با خود و خانواده. اگر صداقت باشد هر چیزی پشت‌بندش می‌آید. 📿همرزم شهید: شهید قنواتی همیشه می گفت : وقتی حضرت یوسف را برای فروش به بازار برده‌فروش‌ها آوردند، عده‌ای برای خرید ایشان به صف ایستادند، در میان آنها مرد فقیری بود. به او گفتند تو برای چه اینجا ایستادی؟ تو که پول خرید یوسف را نداری. مرد فقیر گفت: من پولی برای خرید یوسف ندارم اما اینگونه حداقل نامم درلیست خریداران یوسف ثبت می‌شود. حالا حکایت بچه‌های رزمنده مدافع حرم هم همین است، اگر شهید نشوند لااقل اسم شان در لیست مدافعان حرم حضرت زینب (س) ثبت خواهد شد. ما هم به این نیت راهی شدیم. 🌷شادی روح شهدا صلوات🌷 ....🕊🌸 •🍃🌷✨🍃🌷✨🍃🌷✨ 🌤 🍃🌷🍃🌷 @shahidma 🍃🌷🍃🌷
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ شهید صدرزاده در يادداشتى به دوستان بسیجی خود مى‌نويسد: چه مى‌شود روزی سوریه امن و امان شود و کاروان راهيان نور مثل شلمچه و فکه به سمت حلب و دمشق راه بیفتد ... فکرش را بکن! راه مى‌روى و راوی مى‌گويد: اینجا قتلگاه است، یا اینجا را که مى‌بينى همان جایی است که را دوره کردند و شروع کردند از پایش زدند تا ... شهید شد. یا مثلاً اینجا همان جایی است که، نماز جماعت مى‌خواند. بالای همین صخره نیروها را رصد مى‌كرد و کمین خورد. را که مى‌شناسيد؟ همین جا با لهجه آذری برای بچه‌ها مداحی مى‌كرد. یا ؛ آخرین لحظات زندگى‌اش را اینجا در خون خودش غلتیده بود. یا ؛ اینجا عباس‌وار پر کشید. خدا بیامرزد را ... همینجا سرش بالای نیزه رفت. ، در این دشت با یارانش پر کشید ... عجب حال و هوایی مى‌شود کاروان مدافعین حرم ... عجب حال و هوایی ... 🌷شهید مصطفی صدرزاده🌷 شهادت: ۱۳۹۴/۸/۱ ،سوریه ...🕊🌷🕊 •🦋🦋🦋 🍃🌷✨🍃🌷✨🍃🌷✨ 🌤 🍃🌷🍃🌷 @shahidma 🍃🌷🍃🌷
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸 ﷽یاد خاطرات عاشقان خدا ﷽ پنج پسر داشتم، اما عبدالله چیز دیگرے بود، یک روز آمد دو زانو نشست روبه رویم، زل زد تو چشم هایم، نگاهش دلم را لرزاند گفت : مامان من تو نمیخواے خمس پسرهات رو بدے؟ گفتم: مادر نرو سوریه عبدالله گفت: خودت یادم دادے مامان همان وقت ها ڪه چادرت رو مے ڪشدے سرت و دست ما پنج تا رو می‌گرفتے و می‌ڪشوندے تو هیئت و مسجد، در روضه ضجه می‌زدے و می‌گفتے: ڪاش ڪربلا بودیم یاری‌ات می‌ڪردیم، یادته؟ بلند بلند داد می‌زدے ڪه خانم زینب من و بچه هام فدات بشیم، بفرما الان وقت عمل شده گفتم: پسرم من هیچ؛ با این دخترهاے بابایے چه ڪنم؟! گفت: مادر با این حرفها دلم رو نلرزون، مگه هیچ ڪدام از اونایے ڪه زمان جنگ رفتن زن و بچه نداشتن، آنقدر گفت و گفت تا راضی‌ام ڪرد. 🌷شهید مدافع‌حرم‌حاج عبدالله باقری🌷 🔹تاریخ ولادت: ۱۳۶۱/۱/۲۹ 🔸محـل ولادت: تهران 🔹تاریخ شهادت: ۱۳۹۴/۰۷/۳۰ 🔸محل شهادت: حلب سوریه 🔹مزار: بهشت‌زهراسلام‌الله‌علیها ...🌿🌺🌸🌺🌿 🦋🦋🦋🍃🌷✨🍃🌷✨🍃🌷✨ 🌤 🍃🌷🍃🌷 @shahidma 🍃🌷🍃🌷
8.48M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸 ﷽یاد خاطرات عاشقان خدا ﷽ ے شهادت شهید مصطفے صدرزاده.😔☝️ بر روح پاک شهداے مدافع حرم. امنیت را مدیون شهدا هستیم.🤚 🔸 " در محضـر شهیــد " ... 🌹اگر می‌خواهیـد ... کارتـان برکت پیدا کنـد به خـانواده شهدا سر بزنید ، زندگینامه شـهدا را بخوانید سعی ڪنید در روحیه خـود شهادت طلبی را پـرورش دهید. 💐سخنان مقـام معـظم رهبری را حـتما گوش ڪنید ، قلب شـما را بیدار می کند و راه درسـت را نشــانتــان می دهد . 💔 ..🌿🌺🌸🌺🌿 🦋🦋🦋🍃🌷✨🍃🌷✨🍃🌷✨ 🌤 🍃🌷🍃🌷 @shahidma 🍃🌷🍃🌷
8.1M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸 ﷽یاد خاطرات عاشقان خدا ﷽ کَل کَل شیرین دو «مدافع حرم» شهید☝️🏻 🍃🌹 🌹🍃 ⁦✍️⁩...وقتی کار فرهنگی را شروع می کنیم ، با اولین چیزی که باید بجنگیم خودمان هستیم. 🌹✨وقتی که کارتان می گیرد و دورتان شلوغ می شود تازه اول مبارزه است زیرا شیطان به سراغتان می آید. 🌹✨پس مراقب باشید وقتی به اوج رسیدید شیطان ضربه ی نهایی اش را بهت نزند ، که چیزی جز پشیمانی و ناراحتی برات ، به ارمغان نمی گذارد. مدافع حرم ..🌿🌺🌸🌺🌿 🦋🦋🦋🍃🌷✨🍃🌷✨🍃🌷✨ 🌤 🍃🌷🍃🌷 @shahidma 🍃🌷🍃🌷
💌بسمـ رب الشـهدا. یاد خاطرات عاشقان خدا همسر شهید مسلم نصر نقل می‌ڪنند: از خصوصیات بارز مسلم ڪظم غیظ مسلم مثال‌زدنے او بود؛ به یاد ندارم ڪه عصبانے شده باشد❌😤 هر وقت با هم به گلزار شهدا می‌رفتیم، مدت زیادے میان مزار شهدا می‌ماند و از عطر وجودشان بهره می‌برد هر وقت تلویزیون مستند شهدا را پخش می‌ڪرد، آرام آرام زیر لب زمزمه می‌ڪرد شهیدان زنده اند الله اڪبر تا مے توانست نماز را به جماعت می‌خواند و نماز شبش هم ترک نمے شد حتے در سفرها و یا مأموریت هایش؛ در جمع آرام و ساڪت بود، اما در منزل خودمان شلوغ و شوخ‌طبع بود🤗 در منزل در ڪارِ خانه و غذا درست‌ڪردن به من ڪمک می‌ڪرد.🧑‍🍳☕️ احترام به پدر و مادر برایش در اولویت قرار داشت و به صله‌رحم خیلے اهمیت می‌داد. در این مقطع زمانے ڪه همگے استڪبار و گردن‌ڪشان ستمگر ڪمر به همت تضعیف و تسلیم‌ساختن انقلاب و نظام‌اسلامے با تمامے شیوه‌هاے فرهنگے، تبلیغے، جنگ نرم و تسخیر ڪردن فڪر و ذهن جوان ما دارند، همگے ما باید در فتنه‌ها از مسیر حق منحرف نشویم و چشم به چراغ‌بان و روشناے راه این مسیر، مقام عظماے ولایت باشیم. ✍🏼فرازے از وصیتنامه شهید مسـلم نصــر 🕊🕊🥀 🦋🦋🦋🍃🌷✨🍃🌷✨🍃🌷✨ 🌤 🍃🌷🍃🌷 @shahidma 🍃🌷🍃🌷
‍ ‍ 🌷 💠خوابی که رویای صادقه بود 🔰تازه بادنیای آشناشده بودم. اوایل اصلا باور نمیکردم که بخوادازهمه نعمتهای دنیوی دست بکشه📛 و در دیار غریب بادشمنان بجنگه👊 🔰تا اینکه، یکی از های ماه بعداز عاشورای سال۹۴خواب عجیبی دیدم🗯 توعالم رویا دیدم در یه مصلای بزرگ با دیوار های سفیدرنگ ساخته اند. معماری این مصلی خیلی زیبا بود😍 🔰همه رزمندگان باحالتی کاملا محزون😔 ومتضرعانه اقتدا به سردار حاج قاسم کرده بودن حاج آقا باحالتی کاملا معنوی👌 ودرحال قنوتش اشک ریزان😭 دعای «ربنا امنا سمعنا منادی ینادی» رومیخوندن 🔰وهمه هم صدایی میکردن یک دفعه تابوتی⚰ آوردن که پیکر یه شهید🌷بود حاج اقا وسایر رزمندگان احترام ویژه ای به این کردن. متعجبانه 😟پرسیدم این شهیدکیه⁉️ 🔰آقاسردارگفتن ، که بیدار شدم. فکرم تاوقت مشغول بود. بعدازادای نماز جمعه📿 و عصر در مصلی٬مکبر گفتن امروز شهیدی داریم ازدیار عشقـ❤️ که ظهر عاشور است. 🔰منم که شرکت درتشییع شهدا رو رفتم. وقتی بنراین شهید🌷رودیدم کاملامنقلب شدم😭مخصوصا وقتی تابوتشو دیدم و اسم شهید رو خوندم خوابم تعبیرشد وتامسیر خونه 🏘فقط گریه کردم😭 🔰اولین این شهید در 🌷 با مادروخواهرش آشنا شدم درمراسم اومدبه خوابم وبه مراسمش دعوتم کرد😍مسجدی که نمیشناختم توکدوم مسیره تو عالم معنا راهشو نشونم داد الانم با مادر وخواهرش ارتباط💞 دارم. 🔰حسن ختام این ام ازت ازته دل❤️ممنونم که دستموگرفتی؛ شفاعتم کن🙏. ....🌿🌺🌸🌺🌿🍃🌷✨🍃🌷✨🍃🌷✨ 🌤 🍃🌷🍃🌷 @shahidma 🍃🌷🍃🌷
‍ ‍ ‍ •┈••✾•🌿🌺🌸🌺🌿•✾••┈• *نماز آخـر*🕊️ *🌷شهید وحید نومی گلزار* تاریخ تولد: ۵ / ۵ / ۱۳۶۱ تاریخ شهادت: ۲ / ۸ / ۱۳۹۴ محل تولد: تبریز محل شهادت: سامرا *🌷راوی← مراسم عروسی‌اش ساده بود، فقط یک شام دورهمی که کل فامیل بودند🍲او نصف وسایل خانه‌اش را به دوستش که میخواست عروسی کند و دستش تنگ بود داد🌙و حتی موتورش را به یکی از دوستانش بخشید،🏍️ دست و دلباز و اهل کمک به مردم بود🍃همیشه با حق بود، ولی هیچ وقت به کسی بی احترامی نمی کرد🌙راوی← کارمند شرکت نفت بود و درآمد خوبی داشت و اصلا مشکل مالی نداشت🍁 گرفتن مرخصی از شرکت نفت خودش یک کار خیلی سختی بود🥀ولی وحید به خاطر اهدافش توانست چند ماه مرخصی بدون حقوق بگیرد🍂وقتی آوارگی و بدبختی مردم عراق و سوریه ویمن و...را میدید،🥀می‌گفت: « فکر می‌کنیم نماز می‌خوانیم و روزه می‌گیریم و خرده کار خیر انجام می‌دهیم مسلمانی تمام شد؟⁉️در عراق، مردم را ذبح می‌کنند🥀 انسانیت ، شیعه و اسلام را ذبح می‌کنند🥀اگر من و ما نرویم هر کس بهانه‌ای دارد که نرود🥀مثل زمانی که امام حسین (ع) صدای " هل من ناصر ینصرنی " سر داد🌙که فقط 72 تن ماندند و بقیه به همان عناوینی ماندند که شاهد مثله شدن باشند.»🥀او داوطلبانه برای دفاع از حرم به عراق رفت🕊️و عاقبت در ظهر عاشورا نمازش خواند📿 و سپس با تیربار تکفیری‌ها💥 به شهادت رسید*🕊️🕋 *شهید وحید نومی گلزار* *شادی روحش صلوات*💙🌹 ...🌿🌺🌸🌺🌿 به‌یادشهید‌مدافع‌حرم‌وحیدنومی‌گلزار ..🌿🌺🌸🌺🌿 🍃🌷✨🍃🌷✨🍃🌷✨ 🌤 🍃🌷🍃🌷 @shahidma 🍃🌷🍃🌷
10.13M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸 ﷽یاد خاطرات عاشقان خدا ﷽ 🔖 نام : جبّار نام خانوادگی : عراقی (طرفی) نام پــــدر : عوید نام جهادی : ابوعارف تاریخ تولد : ۱۳۴۷/۱۲/۱۰ - بستان🇮🇷 دین و مذهب : اسلام ، تشیّع وضعیت تأهل : متأهل تعداد فرزندان : ۶ فرزند شغل : پاسدار درجه : سرهنگ‌تمام ملّیّت : ایرانی تاریخ شهادت : ۱۳۹۴/۰۸/۰۳ - اثریا🇸🇾 تاریخ بازگشت پیکر : ۱۳۹۴/۰۸/۱۵ مــزار : اهواز، گلزار شهدای بهشت‌آباد توضیحات : رزمنده دفاع مقدس، فرمانده­ گردان امام حسین علیه‌السلام شهرستان کارون، فرمانده گردان پیاده سپاه ولیعصر(عج) استان خوزستان، فرمانده تیپ یک و جانشین قرارگاه محمد رسول‌اللهﷺ در استان حماه سوریه 🕊شهید مدافع‌حرم ♨️اگه شهید شدم، نصف نصف... 🎙روایت همسر شهید مدافع‌حرم از روزی که همسرش قصد عزیمت به سوریه کرد! بهش گفتم: «اگه شهید شدی، من باید چی کار کنم؟» گفت:«خب بهت میگن همسر شهید» گفتم: «این دنیا رو نمیگم! منظورم آخِرته! رضایت میدم بِری به شرطی که ...!» ...🌿🌺🌸🌺🌿 🦋🦋🦋🍃🌷✨🍃🌷✨🍃🌷✨ 🌤 🍃🌷🍃🌷 @shahidma 🍃🌷🍃🌷
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸 ﷽یاد خاطرات عاشقان خدا ﷽ |💔| 🌼 تاریخ تولد: ۱۳۵۳ محل تولد: خرمشهر تاریخ شهادت: ۱۳۹۴/۰۸/۰۴ محل شهادت: حماه_سوریه وضعیت تأهل: متأهل_داراے‌سه‌فرزند محل مزار شهید: خرمشهر 👇🌹🍃 ✍...به هر حال همان گونه که قبلا هم می گفتم ما الان در سفریم و بالاخره به مقصد خواهیم رسید . همان سفر همیشگی ، واقعی و متاسفانه مورد غفلت واقع شده ، آدم زرنگ آن است در این فرصت اندک بار سفرش را ببندد و برای آن جهان برنامه ریزی کند که متاسفانه من نداشتم ترا به خدا دعایم کن بتوانم به این مطلب عمل کنم . ••🍁فرمانده گردان امام حسین(ع)لشکر عملیاتی خوزستان..شهادت مصادف با یازده محرم الحرام ....🕊🌹 تولد ایشان در آبان ماه ۱۳۵۳می باشد. ورود ایشان به سپاه در آبان ۱۳۷۴ و شهادتش نیز در ۳ آبان ۱۳۹۴ بوده است. ...🕊🕊🌹🌹 .. 🦋🦋🦋🍃🌷✨🍃🌷✨🍃🌷✨ 🌤 🍃🌷🍃🌷 @shahidma 🍃🌷🍃🌷
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸 ﷽یاد خاطرات عاشقان خدا ﷽ |💔| 🌼 تاریخ تولد: ۱۳۵۳ محل تولد: خرمشهر تاریخ شهادت: ۱۳۹۴/۰۸/۰۴ محل شهادت: حماه_سوریه وضعیت تأهل: متأهل_داراے‌سه‌فرزند محل مزار شهید: خرمشهر 👇🌹🍃 ✍...به هر حال همان گونه که قبلا هم می گفتم ما الان در سفریم و بالاخره به مقصد خواهیم رسید . همان سفر همیشگی ، واقعی و متاسفانه مورد غفلت واقع شده ، آدم زرنگ آن است در این فرصت اندک بار سفرش را ببندد و برای آن جهان برنامه ریزی کند که متاسفانه من نداشتم ترا به خدا دعایم کن بتوانم به این مطلب عمل کنم . ••🍁فرمانده گردان امام حسین(ع)لشکر عملیاتی خوزستان..شهادت مصادف با یازده محرم الحرام ....🕊🌹 تولد ایشان در آبان ماه ۱۳۵۳می باشد. ورود ایشان به سپاه در آبان ۱۳۷۴ و شهادتش نیز در ۳ آبان ۱۳۹۴ بوده است. ...🕊🕊🌹🌹 .. 🦋🦋🦋🍃🌷✨🍃🌷✨🍃🌷✨ 🌤 🍃🌷🍃🌷 @shahidma 🍃🌷🍃🌷
*سالروز شهادت شهید مدافع حرم امین کریمی چنبلو گرامی باد* 🌷نام و نام خانوادگی: امین کریمی چنبلو 🌷نام پدر:الیاس 🌷ولادت:1365/1/1__ اصالتاً مراغه‌ای است‌ و ساکن تهران. 🌷شهادت:1394/7/30__ ریف سوریه مصادف با شب تاسوعای حسینی 🌷وضعیت تاهل:متاهل 🌷شغل :پاسدار این شهیدِ عزیز ،نخبه مدافع حرمی فارغ التحصیل رشته کامپیوتر و دانشجوی کارشناسی الکترونیک و ورزشکار حرفه‌ای در ۴ رشته ورزشی بود . *او در دفاع از حرم مطهر حضرت زینب (س) و در روز پنجشنبه 30 مهر سال 1394 در ایام تاسوعا و عاشورای حسینی به‌دست نیروهای تکفیری در کشور سوریه در سن ۲۹ سالگی به فیض عظیم شهادت نائل آمد. پیکر پاکش را در امام زاده علی اکبر چیذر به خاک سپردند* . ... . میخواست بره مأموریت... گفت: "راستی زهرا…❤ احتمالاً گوشیم اونجا آنتن نمیده...!"📴 داد زدم: "تو واقعاً‌ ۱۵ روز میخوای بری و موبایلتم آنتن نمیده...؟!"😠😞 گفت: "آره...اما خودم باهات تماس میگیرم... نگران نباش...❤" دلم شور میزد...😣 گفتم: "انگار یه جای کار میلنگه امین...! جاااان زهرا…💕 بگو کجا میخوای بری...؟"‌😢 گفت: "اگه من الآن حرفی بزنم... خب نمیذاری برم كه...❤ " دلم ریخت… گفتم: "نکنه میخوای بری سوریه...؟!" گفت: "ناراحت نشیا…آره میرم سوریه..." بی‌هوش شدم...💔 شاید بیش از نیم ساعت... امین با آب قند بالا سرم بود...❤ به هوش که اومدم... تا کلمه سوریه یادم اومد... دوباره حالم بد شد... گفتم:"امین...واااقعا،داری میر ی ی ی...؟❤ بدون رضایت من...؟💕" گفت: "زهرا... بیا و با رضایت از زیر قرآن ردم کن... حس التماس داشتم... گفتم: "امین تو میدونی که من چقدر بهت وابسته‌م...💕 تو میدونی که نفسم بنده به نفست...💕" گفت:"آره میدونم...❤" گفتم: "پس چرا واسه رفتن اصرار میکنی...؟💔" صداش آرومتر شده بود... . … . "زهرا جان…❤ ما چطور ادعا کنیم مسلمون و شیعه‌ایم...؟ مگه ما ادعای شیعه‌ بودن نداریم...؟ شیعه که حد و مرز نمی‌شناسه... اگه ما نریم و اونا بیان اینجا... کی از مملکتمون دفاع می‌کنه...؟" دو شب قبل اینکه حرفی از سوریه بزنه... خوابی دیده بودم که... نگرانیمو نسبت به مأموریتش دو چندان کرده بود... خواب دیدم یه صدایی که چهره‌ ش یادم نیست... یه نامه‌ ✉️واسم آورد که توش دقیقاً نوشته شده بود: "جناب آقای امین کریمی… فرزند الیاس کریمی… به عنوان محافظ درهای حرم حضرت زینب (س) منصوب شده است…" پایینشم امضا شده بود...✍ . (همسر شهید امین کریمی) ...🌿🌺🌸🌺🌿 •┈••✾•🌿🌺🌸🌺🌿•✾••┈•🍃🌷✨🍃🌷✨🍃🌷✨ 🌤 🍃🌷🍃🌷 @shahidma 🍃🌷🍃🌷