بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸
﷽یاد خاطرات عاشقان خدا ﷽
📌امام جعفرصادق علیهالسلام میفرمایند:
از شامگاه پنجشنبه تا غروب جمعه، فرشتگانی با قلمهایی از طلا و لوحهایی از نقره، از آسمان بسوی زمین میآیند، و تا غروب روز جمعه، ثواب هیچ عملی را نمینویسند، به جز صلوات بر «محمّد و آل محمّد» (علیهمالسّلام)؛
📚من لا یحضره الفقیه، ج ۱، ص ۴۲۴
🌹تعجیل در فرج ۵ صلوات🌹
🦋🦋🦋
◻️🌼◻️
دائما نام تو را ورد زبانم کرده ام
تا نگردد غافل از یاد تو این لوح دلم
#العجل یا مولای یا صاحب الزمان
# یا ایها العزیز
سلام تنها پادشاه زمین
🦋🦋🦋
🌹اینجاشلمچه است !
🌹شلمچه و رمضان !
🌹شلمچه و کربلای پنج !
🌹شلمچه و بیت المقدس هفت !
🌹شلمچه و کانال ماهی !
🌹شلمچه و دوعیجی !
🌹شلمچه و میدان مین !
🌹شلمچه و نهر خین !
🌹شلمچه و خاکریزهای نونی !
🌹شلمچه و سه راهی شهادت !
🌹شلمچه و رد قناسه بین دو ابرو !
🌹شلمچه و سیم خاردار !
🌹شلمچه و سنگر های کمین !
🌹شلمچه و شهیـــدان شـاهـد !
🌹شلمچه و یک دنیا دلدادگی !
🌹شلمچه و پرواز تا بی نهایت !
🌹شلمچه و یک دنیا عاشقی !
🌹شلمچه و یک دنیا مظلومیت !
🌹شلمچه و بــوی کــربــلا !
🌹شلمچه وسرهای از تن جدا !
شلمچه و گمـنـامـــی !
اینجاشلمچه است😭😭❀✿┅┅┄
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸
﷽یاد خاطرات عاشقان خدا ﷽
☘ #ابراهیم خیلی در اعمالش دقت
می کرد. شنیده بود که نفوذ شیـطان
در اعـمال انسان بسیار #مخفی است.
👿شیطان هر کسی را به طریقی گمراه
می کند حتی کارهای خوبی که انجام
می داد مراقب بود که آلوده به نیت
های دنیوی نشود.
🔹مرتب با #علمای_ربانی در ارتباط بود
و تلاش می کرد تا شیطان را ناکام کند.
ابراهیم می دانست که شیطان سه بار
قسم خورده تا انسان را گمراه کند
🔸«قـالَ فَبِعـِزَّتِكَ لَأُغْوِيَنَّهُمْ أَجْمـَعِين»َ
#ابليس گفت: به عـزّت تو سوگـند كه
همـه ى مـردم را گمـراه خواهـم كرد.
سوره ص آیه ۸۲
#سلام_علی_ابراهیم
#بعدد_علم_الله
شهید #ابراهیم_هادی
شادی روح شهدا صلوات
🌹💫🌹💫🌹💫🌹💫 اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍ وعَجِّلْ فَرَجَهُمْ
💫
🌹💫🌹💫🌹💫🌹💫 اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍ وعَجِّلْ فَرَجَهُمْ
💫
اللهم الرزقنا توفیق شهادت 🤲🤲
🦋🦋🦋
1.05M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸
﷽یاد خاطرات عاشقان خدا ﷽
🌸پروردگارا...
✨بی نگاه لطف تو
🌸هیچ کاری به سامان نمیرسد
✨نگاهت را از ما دریغ نکن
🌸و با دستان قدرتمند و توانايت
✨چرخ روزگارمان را بچرخان
🌸الهی به امید تو
✨صبحتون معطر به ذکر الله
🌸بِسـمِ الله الرَّحمـن الرَّحیـم
✨الهـی بـه امیـد تـو
🦋🦋🦋🍃🌷✨🍃🌷✨🍃🌷✨
#اللهم_عجل_لولیڪ_الفرج🌤
🍃🌷🍃🌷
@shahidma
🍃🌷🍃🌷
4.89M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸
﷽یاد خاطرات عاشقان خدا ﷽
حسیـــن جان...💚
☀️هر روز،صبح زود، زیارٺ ڪنم تو را
🕌تا روبروے گنبدتان مےدهم سلام
💚هرجاڪه صحبٺ ازتو شدوذڪرخیرتو
🙏دستم بہ سینہ،عرض ادب ڪردم،احترام
❤️السَّلاَمُ عَلَى الْحُسَيْنِ
💚وَ عَلَى عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ
❤️وَ عَلَى أَوْلاَدِ الْحُسَيْنِ
💚وَ عَلَى أَصْحَابِ الْحُسَيْن
#آدینه_تون_حسینی❤️
🦋🦋🦋🍃🌷✨🍃🌷✨🍃🌷✨
#اللهم_عجل_لولیڪ_الفرج🌤
🍃🌷🍃🌷
@shahidma
🍃🌷🍃🌷
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸
﷽یاد خاطرات عاشقان خدا ﷽
سلام آقا💚🙏
"یاد تو" خیمه زد
به صحرای "دل ما"
بیا "یابن الحسن"
"جانم فدایت"🙏
💚اللّٰھـُــم ؏جِّل لِوَلیڪَ الفَرَجـْــ💚
#یا_مهدی_اردکنی 🙏
🦋🦋🦋🍃🌷✨🍃🌷✨🍃🌷✨
#اللهم_عجل_لولیڪ_الفرج🌤
🍃🌷🍃🌷
@shahidma
🍃🌷🍃🌷
- صوت دعا صنمی قریش به نیت فرج همه بر خواندنش روزانه مداومت داشته….mp3
زمان:
حجم:
3.15M
صوت #دعا_صنمی_قریش
#تندخوانی با سرعت مناسب برای شنیدن
لطفاً برای یک نفر ارسال کنید
و اما از برکات اهمیت و مجرب بودن
مداومت داشتن بر این دعا برکات عجیبی رو در زندگیت به همراه داره گرههای بسیار بزرگی باز میشه
ولی خب چون که صد آید ۹۰ هم پیش ماست
لطفاً به نیت تسهیل و تعجیل در امر فرج مولایمان صاحب الزمان قرائت کنید
🍃🌷✨🍃🌷✨🍃🌷✨
#اللهم_عجل_لولیڪ_الفرج🌤
🍃🌷🍃🌷
@shahidma
🍃🌷🍃🌷
❇️این روایت خیلی عجیبه یعنی هر چی لعن کنی باز کمه ❗️
🔴قَالَ أمير المؤمنين عليه السلام:
و اَللَّهِ لَوْ أَنَّ هَذِهِ اَلْأُمَّةَ قَامَتْ عَلَى أَرْجُلِهَا عَلَى اَلتُّرَابِ وَ اَلرَّمَادَ وَاضِعَةٌ عَلَى رُءُوسِهَا وَ.....
🔴حضرت امیر المؤمنین عليه السلام فرمودند:
والله اگر این امّت تا روز قیامت بر خاک ایستاده و خاکستر بر سر خویش بریزند و به درگاه خداوند ضجّه و زاری نمایند و بر کسانی که آنان را گمراه ساخته و از صراط مستقیم منحرف نمودهاند و آنها را به سوی آتش جهنم خوانده اند و به غضب پروردگار مبتلایشان ساخته اند و عذاب الهی را بر آنها واجب کرده اند، لعن و نفرین نمایند، باز هم در لعن آنها کوتاهی و کم کاری کرده اند.
📚کتاب سلیم بن قیس، ص 250🍃🌷✨🍃🌷✨🍃🌷✨
#اللهم_عجل_لولیڪ_الفرج🌤
🍃🌷🍃🌷
@shahidma
🍃🌷🍃🌷
👈 در اهميّت و مجرب بودن دعاي صنمی قریش در حلّ مشكلات و حفظ از بلايا سرگذشتهاي زيادي مشاهده شده است كه يكي از آنها مربوط به واقعه شهادت زائرین امام رضا عليه السلام مي باشد.
این عالِم چنین نقل میکند که در ماه ذي القعدة الحرام 1426مشرف به زيارت حضرت امام علی بن موسی الرضا سلام الله علیه شده بودم،
يكي از زوار در حين تشرّف به حرم، هارون را لعنت نمود و چاشي [چاووشي] مي كرد و مردم هم جواب او را ميدادند.
من در حين زيارت ديگر نتوانستم زيارت را ادامه بدهم و مشغول لعنت به دشمنان اهل بيت علیهم السلام شدم، ناگهان ملاحضه نمودم تمام اطرافيان مشغول لعن نمودن هستند.
در همين حين جوان نوراني از شيعيان عراقي كه مشغول خواندن دعاي صَنَمَي قريش بود توجه من را به خود جلب كرد.
پس از اتمام دعایش به او سلام کردم و او را دعوت به غذا نمودم و او هم پذیرفت. از او پرسیدم دعاي صَنَمَي قُرَيش ميخواندي؟
گفت: بله، از اين دعا بركات زيادي ديدم و يكي از آنها ماجرای بمب گذاری در عاشوراي سال 1415 ق. است.
مشتاق شنیدن داستان آن جوان كه نامش سيد حسين موسوي بود شدم.
گفت ماجرا از این قرار بود که درحرم حضرت علی بن موسی الرضا علیه السلام حین خواندن دعای صنمی قریش بودم که پيرمردي آمد و گفت:
آقا من سواد ندارم ميشود اين زيارت را بلند بخواني،
به او گفتم: اين زيارت نيست بلكه يك دعا است،
گفت: هر چه هست بلند بخوان تا من هم با تو بخوانم. گفتم: باشد
و دعاي صَنَمَي قُرَيش را از اول شروع كرديم به خواندن،
تقریباً وسط دعا كه رسيديم صدای مهیبی آمد که بعد فهمیدیم بمبی منفجر شده است.
موج انفجار ما را گرفت و در آن حال به نظرم رسيد كه دنيا آخر شده است ولي يك وقت به خود آمدم حس كردم مثل اينكه هنوز زنده هستم،
آرام چشمانم را باز كردم ديدم چه وضع عجيبي است
من با اينكه در جبهه و جنگ صحنه هاي دلخراشي ديده بودم اما اصلاً تحمل ديدن اين وضع را نداشتم، تمام افراد دور تا دور من در حرم تکه تکه شده بودند،
آينه ها شکسته بود و حتي تعدادی از شمشيرها از آن بالا روي زمين افتاده بود و بدنهای زوّار همه قطعه قطعه و غرق به خون بود، وضع بسیار وحشتناکی بود. صدای جیغ و شیون از بیرون میآمد.
من کنار آن پير مرد افتاده بودم و او هم روي پاي شخصی ديگر، هر كس آنجا بود كشته شده بود الّا من و آن پيرمرد كه مشغول خواندن دعاي صَنَمَي قُرَيش بوديم.
سر تا پای هر دویمان پر از خون بود. بلند شدم و خودم را چک میکردم
را چک میکردم که آیا این خونها از خودم است یا دیگران. به آن پيرمرد گفتم: شما سالمی؟ مشكلي نداري؟
گفت: نمیدانم، فکر کنم خوبم. جمعيت همه از حرم بیرون میدویدند. با همديگر به طرف صحن حركت كرديم، مردم از آن دور به استقبال ما آمدند
و همه با تعجب به قيافه خون آلود من و آن پيرمرد نگاه میکردند و ميپرسيدند چه شده؟ چطور شما زندهاید و كشته نشدهايد؟
مدام به آنها ميگفتم به بركت خواندن اين دعاست و این دعا ما را از تکه تکه شدن حفظ کرد.
شایان ذکر است كه حضرت امام رضا عليه السلام به همه زائرین شان عنايت دارند
ولي ما بايد در مقام اظهار محبت راستگو باشيم
و صداقت در اظهار محبت با ابراز بغض به دشمنان اهل بيت علیهم السلام ظاهر میشود
که ما باید این مسلک را با حفظ شئونش و توجه به موقعیت زمانی و مکانی به نحو احسن داشته باشيم که امام صادق سلام الله علیه راجع به دین میفرمایند:
«هل الدین الا الحب و البغض »(5) آیا دین جز دوست داشتن خداوند و اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام و مؤمنین، و بغض و دشمنی با دشمنان خداوند و دشمنان اهل بیت علیهم السلام و دشمنان مؤمنین، چیز دیگری است.
و این دعای صَنَمَی قُرَیش از کتاب شریف بحار الانوار " علامه محمد باقر مجلسی رحمه الله علیه" ذکر میشود،
دعایی که مرحوم علامه آن را از کتاب شریف بَلَدُالاَمین مرحوم کفعمی متوفای سال 900 ق. نقل فرموده است.
#اللهم_عجل_لوليڪ_الفرج 🌹
╭─┅═ঊঈ🌺🍃ঊঈ═┅─╮
@NedayeRezvan
╰─┅═ঊঈ🌺🍃ঊঈ═┅─
•❥•़़༅◉़़༅❥•़़༅◉़़༅❥•़़༅◉़़༅❥•
☆بـــسـم الله الرحـمــن الرحــیــم☆
🔲 ختم7روزه دعای صنمی قریش
🔴#جهت مطالب و حوائج مشروعه🤲
🎁 #هدیه به شهید محمدرضا دهقان
🍀✨ دعای صنمی قریش دعائی عظیم الشأن و بلند مرتبه است و ازاسرار مشکله و بهترین اذکار است.
🍀✨عبدالله ابن عبّاس از امیرالمؤمنین علی علیه السلام نقل کرده است که آن حضرت در قنوت نماز آنرا می خواندند و شبها و روزها و سحرها بر آن مواظبت داشتند
🍀✨بعضی از علما نوشته اند خواندن این دعا برای بر آمدن حوائج وخواسته ها مجرب است و روایت شده است که خوانندۀ این دعا مانند کسی است که در رکاب رسول اکرم صلّی الله علیه و آله و سلّم در جنگ بدر احد و حنین هزار تیر انداخته است.
📜کتاب بحارالانوارجلد85 صفحه 240 از مصباح کفعمی نقل شده است.
🍃برای مطالب و حوائج مشروعه ۴۰ مرتبه خواندن مجرب است و کیفیت آن این است که👇🏻
🔸 #شنبه یک مرتبه
🔸 #یکشنبه۳ مرتبه
🔸 #دوشنبه۵ مرتبه
🔸 #سهشنبه۷ مرتبه
🔸 #چهارشنبه۷ مرتبه
🔸 #پنجشنبه۸ مرتبه
🔸 #جمعه ۹ مرتبه
که در مجموع ۴۰ مرتبه خواهد شد بخواند.
📚 منتخب الختوم ص ۹۲
☀️ #شروع👈🏻شنبه از اذان صبح تاساعت24
🔴 #نیت🪄
▪️سلامتے آقا♡
▪️دعابراے حاجتروایی
▪️حاجت قلبےتون♡
👇دعاے صنمی قریشی 👇
🍂🍃بسم الله الرّحمن الرّحیم ..
اللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ العَن صَنَمَی قُرَیشٍ وَ جِبتَیها وَ طاغُوتَیهاوَ إِفکَیها وَ إِبنَتَیهِما اللَّذینَ خالَفا أمرَک وَ أنکَرا وَحیَک وَ جَحَدا إِنعامَک
وَ عَصَیا َرسُولَک وَ قَلَّبا دینَک وَ حَرَّفا کِتابَک وَ أحبا أعداءَک وَ جَحَدا آلاءَک وَ عَطَّلا أحکامَک وَ أبطَلا فَرائِضَک وَ ألحَدا فِی آیاتِک وَ عادَیا أولیاءَک وَ والَیا أعداءَک وَ خَرَّبا بِلادَک وَ أفسَدا عِبادَک اللّهُمَّ العَنهُما وَ أتباعَهُما وَ أولیاءَهُما وَ أشیاعَهُما وَ مُحِبّیهِما فَقَد
أخرَبا بَیتَ النُّبُوَّه وَ رَدَما بابَه وَ نَقَضا سَقفَهُ وَ ألحَقا سَماءَهُ بِأرضِهِ وَ عالیَهُ بِسافِلِه وِ ظاهِرَهُ بِباطِنِه وَ استَأصَلا أهلَه وَ أبادا أنصارَه وَ قَتَلا أطفالَه وَ أخلَیا مِنبَرَه مِن وَصیِّه وَ وارِثِ عِلمِه وَ جَحَدا إمامَتَهُ وَ أشرَکا بِرَبِّهِما فَعَظِّم ذَنبَهُما وَ خَلِّدهُما فی سَقَرٍ وَ ما أدراکَ ما سَقَر لا تُبقی وَ لا تَذَر َاللّهُمَّ العَنهُم بِعَدَدِ کُلِّ مُنکَرٍأتَوهُ وَ حَقّ ٍاَخفَوهُ وَ
مِنبَرٍ عََلوهُ وَ مُؤمِنٍ أرجَوهُ وَ مُنافِقٍ وَلَّوهُ وَ وَلیّ ٍآذُوهِ وَطَریدٍ آوَوهُ وَ صادِقٍ طَرَدوهُ وَ کافِرٍ نَصَرُوهُ وَ إِمامٍ َقهَرُوهُ وَ فَرضٍ غَیَّرُوهُ وَ أثَرٍ أنکَرُوهُ وَ شَرٍّ آثَرُوهُ وَ دَمٍ أراقُوهُ وَ خَیرٍ بَدَّلُوهُ وَ ُکفرٍ نَصَبُوهُ وَ إرثٍ غَصَبُوهُ وَ فَیءٍ اقتَطَعُوهُ وَ سُحتٍ اَکَلُوهُ وَ خُمسٍ استَحَلُّوهُ وَ باطِلٍ أسَّسُوهُ وَ جَورٍ بَسَطُوهُ وَ نِفاقٍ أسرَوُهُ وَ غَدرٍ أضمَرُوهُ وَ ظلمٍ نَشَرُوهُ وَ وَعدٍ أخلَفُوهُ وَ أمانٍ خانُوهُ وَ عَهدٍ نَقَضُوهُ وَ حَلالٍ حَرَّمُوهُ وَ حَرامٍ أحَلُّوهُ وَ بَطنٍ فَتَقُوهُ وَ جَنینٍ أسقَطُوهُ وَ ضِلعٍ دَقُّوهُ وَ صَکٍّ مَزَّقُوهُ وَ شَملٍ بَدَّدُوهُ وَ عَزیزٍ أذَلُّوهُ وَ ذَلیلٍ أعَزُّوهُ وَ حَقٍّ مَنَعُوهُ وَ کِذبٍ دَلَّسُوهُ وَ حُکمٍ قَلَّبَوهُ .اللّهُمَّ العَنهُم بِکُلِّ آیَهٍ حَرَّفُوها وَ فَریضَهٍ تَرَکُوها وَ سُنَهٍ غَیَّرُوها وَ
رُسُومٍ مَنَعُوها وَ أحکامٍ عَطَّلُوها وَ بَیعَهٍ نَکَسُوها وَ دَعوى أبطَلُوها وَ بَیِّنَهٍأنکَرُوها وَ حیلَهٍ أحدَثُوها وَ خیانَهٍ أورَدُوها وَ عَقَبَهٍ اِرتَقُوهاوَ دِبابٍ دَحرَجُوها وَ أزیافٍ لَزَمُوها وَ شَهاداتٍ کَتَمُوها وَ وَصیَّهٍ ضَیَّعُوها .اللّهُمَّ العَنهُما فی مَکنُونِ السِّر وَ ظاهِرِ العَلانیَهِ لَعناً کَثیراً أبَداً دائِمَاً دائِباً َسرمَداً لا انقِطاعَ لِأمَدِه وَ لا نَفادَ لِعَدَدِه لَعناً یَغدُو أوَّلُهُ وَ لا یَرُوحَ آخِرُهُ لَهُم وَ لِأعوانِهِم وَ أنصارِهِم وَ مُحِبّیهِم وَ مُوالیهِم وَ المُسَلِّمینَ لَهُم وَ المائِلینَ إلَیهِم وَ الناهِضینَ بِاحتِجاجِهِم وَ المُقتَدینَ بِکَلامِهِم وَ المُصَدِّقینَ بِأحکامِهِم ..
🍂🍃پس چهار مرتبه بگو :
اللّهُمَّ عَذِّبهُم عَذاباً یَستَغیثُ مِنهُ أهلُ النّار آمینَ رَبَّ العالَمین
🥍🥍🥍🥍🥍
#اللهم_عجل_لوليڪ_الفرج 🌹
╭─┅═ঊঈ🌺🍃ঊঈ═┅─╮
@NedayeRezvan
╰─┅═ঊঈ🌺🍃ঊঈ═┅─
شهیدی که پس از ۱۷ سال زنده شد!!
✖️این ماجرا مربوط میشود به یکی از اعضای کمیته تفحص شهدا که در زندگی شخصی خود دچار مشکل مالی میشود و در جریان جستجوی پیکر شهدا به شهیدی برمیخورد که #زنده میشود و قرض هایش را ادا میکند!!
نقل از برادر شهید👇
▪️می گفت: اهل تهران بودم و عضو گروه تفحص و پدرم از تجار بازار تهران..
علیرغم مخالفت شدید خانواده و به خاطر عشقم به شهداء حجره ی پدر را ترک کردم و به همراه بچه های تفحص لشکر ۲۷ محمد رسول الله (ص) راهی مناطق عملیاتی جنوب شدم..
یکبار رفتن همان و پای ثابت گروه تفحص شدن همان... بعد از چند ماه، خانه ای در اهواز اجاره کردم و همسرم را هم با خود همراه کردم..
یکی دو سالی گذشته بود و من و همسرم این مدت را با حقوق مختصر گروه تفحص میگذراندیم.. سفره ی ساده ای پهن می شد اما دلمان ، از یاد خدا شاد بود و زندگیمان، با عطر شهدا عطرآگین.. تا اینکه..
🔺تلفن زنگ خورد و خبر دادند که دو پسرعمویم که از بازاری های تهران بودند برای کاری به اهواز آمده اند و مهمان ما خواهند شد.. آشوبی در دلم پیدا شد.. حقوق بچه ها چند ماهی می شد که از تهران نرسیده بود و من این مدت را با نسیه گرفتن از بازار گذرانده بودم... نمی خواستم شرمنده ی اقوامم شوم...
🔺با همان حال به محل کارم رفتم و با بچه ها عازم شلمچه شدیم..
بعد از زیارت عاشورا و توسل به شهدا کار را شروع کردیم و بعد از ساعتی استخوان و پلاک شهیدی نمایان شد...
🌷شهیدسیدمرتضیدادگر🌷
فرزند سید حسین... اعزامی از ساری... گروه غرق در شادی به ادامه ی کار پرداخت اما من..!
🔹استخوان های مطهر شهید را به معراج انتقال دادیم و کارت شناسایی شهید به من سپرده شد تا برای استعلام از لشکر و خبر به خانواده ی شهید، به بنیاد شهید تحویل دهم...
قبل از حرکت با منزل تماس گرفتم و جویای آمدن مهمان ها شدم و جواب شنیدم که مهمان ها هنوز نیامده اند اما همسرم وقتی برای خرید به بازار رفته بود مغازه هایی که از آنها نسیه خرید می کرد به علت بدهی زیاد ، دیگر حاضر به نسیه دادن نبودند و همسرم هم رویش نشده اصرار کند...
با ناراحتی به معراج شهدا برگشتم و در حسینیه با استخوانهای شهیدی که امروز تفحص شده بود به راز و نیاز پرداختم...
"این رسمش نیست با معرفت ها... ما به عشق شما از رفاهمان در تهران بریدیم.... راضی نشوید به خاطر مسائل مادی شرمنده ی خانواده مان شویم..." گفتم و گریه کردم...
دو ساعت در راه شلمچه تا اهواز مدام با خودم زمزمه کردم : «شهدا! ببخشید... بی ادبی و جسارتم را ببخشید... »
🔹وارد خانه که شدم همسرم با خوشحالی به استقبال آمد و خبر داد که بعد از تماس من کسی درب خانه را زده و خود را پسرعموی من معرفی کرده و عنوان کرده که مبلغی پول به همسرت بدهکارم و حالا آمدم که بدهی ام را بدهم.. هر چه فکرکردم، یادم نیامد که به کدام پسرعمویم پول قرض داده ام... با خودم گفتم هر که بوده به موقع پول را پس آورده...
لباسم را عوض کردم و با پول ها راهی بازار شدم... به قصابی رفتم... خواستم بدهی ام را بپردازدم که در جواب شنیدم:
بدهی تان را امروز پسرعمویتان پرداخت کرده است... به میوه فروشی رفتم...به همه ی مغازه هایی که به صاحبانشان بدهکار بودم سر زدم... جواب همان بود....بدهی تان را امروز پسرعمویتان پرداخت کرده است...
گیج گیج بودم... مات مات... خرید کردم و به خانه بر گشتم و در راه مدام به این فکر می کردم که چه کسی خبر بدهی هایم را به پسرعمویم داده است؟ آیا همسرم ؟
وارد خانه شدم و پیش از اینکه با دلخوری از همسرم بپرسم که چرا جریان بدهی ها را به کسی گفته... با چشمان سرخ و گریان همسرم مواجه شدم که روی پله های حیاط نشسته بود و زار زار گریه می کرد...
جلو رفتم و کارت شناسایی شهیدی را که امروز تفحص کرده بودیم را در دستان همسرم دیدم... اعتراض کردم که: چند بار بگویم تو که طاقت دیدنش را نداری چرا سراغ مدارک و کارت شناسایی شهدا می روی؟
🔹همسرم هق هق کنان پاسخ داد : خودش بود... بخدا خودش بود... کسی که امروز خودش را پسر عمویت معرفی کرد صاحب این عکس بود... به خدا خودش بود... گیج گیج بودم... مات مات...
کارت شناسایی را برداشتم و راهی بازار شدم... مثل دیوانه ها شده بودم... عکس را به صاحبان مغازه ها نشان می دادم... می پرسیدم: آیا این عکس، عکس همان فردی است که امروز..؟
نمی دانستم در مقابل جواب های مثبتی که می شنیدم چه بگویم... مثل دیوانه هاشده بودم... به کارت شناسایی نگاه می کردم...
💎شهید سید مرتضی دادگر...
فرزند سید حسین...
اعزامی از ساری...
وسط بازار ازحال رفتم...
💠ولاتحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله امواتا بل احیاء عند ربهم یرزقون
شادی ارواح طیبه امام و شهدا صلواتی مرحمت کنید عزیزان
🍃🌷✨🍃🌷✨🍃🌷✨
#اللهم_عجل_لولیڪ_الفرج🌤
🍃🌷🍃🌷
@shahidma
🍃🌷🍃🌷