در مراسم فاطمیه
بیشتر کارها با خودش بود
از جارو زدن تا چای دادن؛
برای تمیز کردن سرویسهای بهداشتی
بیت الزهرا(س) کارگر گرفته بودیم
تا فهمید رفت پایین پیششان
نگذاشت کارگرها دست بزنند
بعد همه را بیرون کرد
قدغن کرد کسی پایین برود
در را بست و مشغول تمیز کردن شد
بعد از ۴۵ دقیقه آمد بیرون
یک نفس راحت کشید و گفت:
«آخیش؛ منم تونستم به عزاداری
حضرت زهرا (س) یه خدمتی بکنم»
#حاج قاسم
🔰 قسمتی از نامه شهید ورامینی خطاب به مادرش؛ ۱۳۶۱/۱۲/۲۱
مـادر!
آنقدر باید در آفتاب های سوزان و زیر رگبار مسلسل های کُفار بِدَوم تا آن گوشت هایی را که از غفلت بر بدنم روییده است، آب شود.
خدایا! خدایا!
تو شاهدی که سراندرپایم را مملو از گناه می دانم و اضطراب این را دارم که اگر تو اینها رو بر من نبخشی ،من در آن دنیا چه بکنم؟
پس مادر عزیزم ،از تو می خواهم که مرا دعا کنی خصوصا" در آنجایی که در برابر خدا دلت می شکند.
رئیس ستاد لشکر ۲۷ محمد رسول الله (ص)
🌷سردار شهید حاج عباس ورامینی🌷
شهادت: ۲۸ آبان ۱۳۶۲، عملیات والفجر ۴ ،پنجوین
1_200335906.mp3
3.33M
اسمتو بردم زیر بارون..بارون گریه کرد
تربت گذاشتم لای قرآن...قرآن گریه کرد
حسین جان
#بارانعشق
#چرا_دستمال_سرخ_ها؟
●شهید وصالی: علت این دستمال های سرخی که ما به گردن می بستیم بیشتر آن رسالت خونینی است که در طول تاریخ نسل هابیل به گردن داشت. احساس یک رسالت و امتداد راه اینها را داشتیم. لذا به خاطر این که همیشه به ما یادآوری شود که چنین رسالت خونینی را به دوش داریم،
دستمال های سرخمان همیشه به گردن مان بود و اکثر بچه هایی که این دستمال های سرخ را به گردنشان می بستند یا شهید شده اند یا این که زخمی و معلول و این واقعاً مایه افتخار است که برادران مان به این حد از رشد و بلوغ دینی و مکتبی رسیده باشند که امتداد راه هابیل های تاریخ را به گرده گرفته باشند و سرخی خونشان را به عنوان سمبل (دستمال سرخ) به گردن ببندند.
#سالروز_شهادت🌷
#شهید_اصغر_وصالی
#دستمال_سرخها