➣🔗🌿
{ #خاطره_داداشاحمد }
.
.
راوی:علی الهادی مشلب(برادر شهید)
من از احمد یاد گرفتم که..↯
[جنگ در سوریه جنگ تمام اسلام با تمام کفر است و ما نیز باید در این جنگ مجاهدت کنیم]
احمد به من آموخت که جهاد یک امر مقدس است و هرجایی که اسلام نیاز به حضورِ ما داشته باشد و هرجایی که ولایت فقیه ما را بخواهد ما عاشقانه پای ولایت آماده هستیم..✌️🏻❣
احمد همیشه این جمله را برای من تکرار می کرد:
«ما هرچه داریم از عاشورا و انقلاب امام خمینی (ره) است»
.
@moshleb1394
شهید احمد مَشلَب
حالم خوبھ با ٺو :) نفساے منی..🙃♥️ #برادرشهیدم #شهیداحمدمشلب @moshleb1394
➣🔗🌿
{ #خاطره_داداشاحمد }
.
.
راوی:برادرشهید
اعتقاد داشت که انقلاب اسلامی امام خمینے زمینه ساز انقلاب جهانی حضرت مهدی عج' و عامل پاینده ماندن اسلام است..✌️🏻💛
احمد عشق به انقلاب و پیروی از راه ولایت را در من زنده کرد..(:
.
.
@moshleb1394
➣🔗🌿
{ #خاطره_داداشاحمد }
.
.
احمد مشلب، دفاع از حریم اهل بیت را وظیفه می دانستند..✌️🏻
و برای دفاع از حرم خانم زینب جانانه می جنگیدند..🙂
تا این که در یکی از درگیری ها با گروه های تکفیری درسوریه از ناحیه ی دست
مجروح شدند..🥀
و به بیمارستان نبطیه لبنان انتقال داده شدند..🚑
امّا آن قدر عطش احمد برای شهادت بسیار
بود..🌷🌝
که دوباره احمد با رزمنده های دیگر حزب الله عازم سوریه شدند..🚶🏻♂
.
.@moshleb1394
شهید احمد مَشلَب
「میروۍ ازپیشچشم؛امازخاطر هیچوقت🌱💔...」 پن:چھـار عڪس جبـرانے ایـن مـدت✨ #شهید_احمد_مشلب💛🌿 #هر_ر
➣🔗🌿
{ #خاطره_داداشاحمد }
.
.
روزی برای تحویل یک امانتی به شهر”تبنین” رفته بودیم.
در راه برگشت، صدای اذان آمد.
احمد گفت:
( کجا نگه میداری تا نماز بخوانیم؟)
گفتم:
( ۲۰دقیقه ی دیگر به شهر میرسیم و همانجا نماز میخوانیم).
از حرفم خوشش نیامد و نگاه معناداری به من کرد و گفت:
( من مطمئن نیستم تا ۲۰ دقیقه دیگر زنده باشم! و نمیخواهم خدارا درحالی ملاقات کنم که نماز قضا دارم.
دوست دارم نمازم با نماز امام زمان و در همان وقت به سوی خدا برود.)
[برگرفته از کتاب “ملاقات در ملکوت” خاطرات شهید احمد مشلب]
@moshleb1394
شهید احمد مَشلَب
「میروۍ ازپیشچشم؛امازخاطر هیچوقت🌱💔...」 پن:چھـار عڪس جبـرانے ایـن مـدت✨ #شهید_احمد_مشلب💛🌿 #هر_ر
➣🔗🌿
{ #خاطره_داداشاحمد }
.
.
ماه رمضان برای احمد طعم
خاصی داشت..🌼
انتظار ماه رمضان را می کشید که اعتکاف کند و
شبهای قدر احیا و شب زنده داری نماید..🖤🥀
او رمضان را ایستگاهی
برای توقف و به راه افتادن با نیروی بیشتر می دانست✌️🏻🌙
سفارش می کرد
که به ایتام رسیدگی کنیم..☘✨
@moshleb1394
شهید احمد مَشلَب
چه کردی که خریدارت شدند ؟؟؟ بگو برادر 🙃 من نیز ، جانِ ناقابلی دارم ...💔 @moshleb1394
➣🔗🌿
{ #خاطره_داداشاحمد }
.
.
به جوانان توصیه میکنم که:
نماز خود را در اول وقت بخوانید
قرآن بخوانید
زیرا که بسیار مهم است.
مواظب نماز و دین خود باشید..🌝🍀
@moshleb1394
شهید احمد مَشلَب
چهبگویمکهناگفتهاپیداست..💔
➣🔗🌿
{ #خاطره_داداشاحمد }
.
.
[رابطهیسیدهبدرالدینواحمدمشلب]
او میگفت:
با این که شهید احمد پسرشان بودند، امّا او را دوست دوران جوانی خود میدانستم
و با عشق مادرانهاشان در تربیت احمد تلاش می کردم
و عاشقانه فرزندشان را راهی سوریه می کردیم..🙂🌿
.
.
@moshleb1394
➣🔗🌿
{ #خاطره_داداشاحمد }
.
.
او اعتقاد داشٺ امام زمان(عج) منتظـر سـربازانےاسٺ ڪہ زمینہ ساز ظہورش باشند🤞🏻❄️
.
.
@moshleb1394
#خاطره_داداشاحمد🌿
{نحوه ی شهادت شهید احمد مشلب}
. . .🥀
شهید احمد مشلب شب آخر ظرف غذای همرزمانش را شست،نماز شب خود را خواند.🙂🍀
شهید احمد مشلب پس از یک راهپیمایی طولانی در منطقه صوامع در ادلب (سوریه). . .💥
در درگیری با تکفیری ها براثر برخورد بمب هاون ۶۰ و اصابت ترکش های زیاد الخصوص به سر , و پا (قطع تاندون و اعصاب پا) و دیگر اعضای بدن به درجه رفیع شهادت نائل گشت.🕊
او از سوریه به آسمان پل زد و دنیا را به اهلش واگذاشت.🥀
—–——⃟⃟ ⃟🌿📿🌸⃟⃟ ⃟ ———
#خاطره_داداشاحمد
-☆-
[رفتنبهسوریه]
احمددرهفده سالگےمفتخربهعضویٺدر حزب اللهشدودورههایآموزشےمتعددیرا گذراند✨
همزمانبااعزاممدافعانحرم،درسال1394،برایدفاعازحریم آل اللهراهے سوریهشد🚶🏻♂
وباعشقوعلاقهایڪهبهعمهساداٺ داشت،جانانهمےجنگید✊🏻
احمدحبدنیاراازقلبشخارجڪردوراه جهاددرپیشگرفت🍃
اومےگفت:
《اگردرخانهبنشینیمومنتظرورودتڪفیریهاباشیمبههلاڪتخواهیمرسید》
#خاطره_داداشاحمد
{انتظار حضرت حجت}
اگر از من در قبر پرسیده شود که تو برای جبهه و این راه چه کرده ای؟🥀
چه می خواهی جواب بدهی ؟🥀
می گویی که می توانستم در این راه گام بردارم. . .
می توانستی؟چرانرفتی؟⛓
باید بیدار شد...🌺
می توانی و نمی آیی؟🐾
من خواب بودم و بیدار شدم. . .💔
اکنون جهاد کردم و به جبهه آمدم🙂