#شایدتلنگر ✍🏻
گاهیبهقبرستانهاسربزنيد!
خانهدائمىخودراببينيد!
انسانوقتیميخواهدنقلمكانكند،بهخانه جديدخيلىدقتميكندكهكجاميرود.(:!!
_شیخحسینانصاریان🌿
9.13M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
تو نماز حواست پرته؟
دستور العمل ایت الله بهجت (ره)
استاد عالی
@mashlab1394
شهید احمد مَشلَب
#پاکسازی_گوشی 📲 #رهایی_از_روابط_حرام ❌🔴...اصل میدی؟؟؟؟....🔴❌ 😏شایدفڪر میڪنے #سرگرمے است 📱 😒و شاید
🔥👫با دوست پسر یا دوست دخترت کات کن...این روابط رو خدا نمیپسنده.نگو دلش میکشنه...دل خدا و اهل بیت و مادرت حضرت زهرا نمیشکنه یعنی؟؟
شاید گریه کنه بگه نه کات نکنیم ...
ولی اشکهای امام زمانت مهمتره...
مگه نه؟
@mashlab1394
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
*جانم فدای مهدی (عج)*
*چراامامزمان‹؏ِـــج›انقدربہماشیعیان تاکیدکردندبراۍفرجشاندعاکنیم💔🥺😭؟!*
*اللهم عجل لولیک الفرج به حق حضرت زینب سلام الله علیها 🤲*
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
@mashlab1394
برادرشهیدم
راهتوادامهمیدم....💔🙂
ساختخودمون🌱
کپی:باذکرصلواتبراظهورآقا🌙🌱
@mashlab1394
#تلنگرانهـ⚠️
پسرهتودانشگاه📚↶
جلوۍیہدخترروگرفٺوگفت😣:
خیلۍمغرورۍازتخوشممیادهرچۍبهتآماردادم نگاهنڪردۍ😒
ولۍچونخیلےازتخوشممیاد...
مناومدمجلوخودمازټشمارتوبگیرمـــ📱
باهمدوستشیم
دخترگفت:نمیتونممݩصاحبدارمــ♥️✨
پسرهکہازحسودۍداشتمیترڪیدگفټ: خوشبحالشکہباآدمباوفایےمثلتودوستهـ😏
دخترهگفٺ:نہخوشبحالمݩکہیہهمچینصاحبے دارمـ🌿
پسرهگفٺ:اووووچہرمانٺیڪ😯
ایݩخوشگلخوشبخٺکیہکہاینجورۍدلتوبرده🤨
عکسشودارۍببینمش؟!🙄
دخترگفت:عکسشوندارمخودمهمندیدمشاما مۍدونمخوشگلتریݩآدمدنیاستــ😇🌎
پسرهشرو؏کردبہخندیدنـ😂😬
ندیدهعاشقششدۍ؟؟😐
نکنہاسمشمنمیدونـے؟😏
دخترگفت:آرهندیدهعاشقششدم
امااسمشومیدونمـــ💞
اسمشمهدۍفاطمہستـ😍✨
مراقبصاحبدلمون✔ مہدیفاطمہ باشیم☺️☝️🏻
#عاشق_اماممون_باشیم😇
«نیتهایمانپنچراست🚶♀️
مانظرمیڪنیمبہخلقاللّٰھ . . .»
ولےبراے
شهیدشدنبـاید
زاویهنگـاهراعوضڪرد🙃؛)
💚¦⇜#شهیدانہ
تولدت مبارک آقا روح الله...❤️💐
دعامون کن ...
#شهیدروحاللهقربانی
@mashlab1394
16.32M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
• •
عشقترینروایتیکهتابهحالشنیدی!🌱
➖ برخورد لطیف آقا امام جواد؏➖
• •
خدایی، عشق کُن! :′)♥️
•••
@mashlab1394
AUD-20220430-WA0005.mp3
5.45M
رفیقِشیشبچگیمی ارباب! ..
والا تموم ِ زندگیمی ارباب :)
@mashlab1394
#عروسی_به_سبک_شهدا
🟢شهید مدافعحرم #علیرضا_نوری
💝همسر شهید نقل میکند: عروسیمون توی تالاری بیرون از شهر بود. علیرضا به اقوامش سپرد که وقتی دنبال ماشین عروس اومدین، فقط بیرون شهر بوق بزنید و نمیخواهم صدای بوق ماشین، مردم رو اذیت کند. شاید یکی به سختی بچهاش رو خوابونده باشه یا اینکه آدمِ سالخورده یا بیماری تو خونهای باشه.
💝خونهی خودمون مجتمع آپارتمانی سپاه بود. علیرضا گفت بریم منزل پدرم و همونجا مهمونها رو ببینیم. چون نمیخواهم کسی تا مجتمع دنبالمون بیاد. آخه سَروصدای مهمونها همسایهها رو بیدار میکنه! بعد از اینکه با مهمونا خداحافظی کردیم، فقط دوتا از خواهرام همراهمون آمدند؛ خیلی بیسروصدا وارد منزل شدند و چندتا عکس گرفتند و رفتند.
💝از اون شبی که زندگی مشترک ما در اون ساختمان شروع شد، خیلی حواسمون جمع بود که صدای تلویزیون زیاد نباشه! توی راهپلهها به آرومی قدم برداریم و ...! به این شکل علیرضا سعی میکرد که حقّالنّاسی بر گردنش نماند.
#مـــامــلت_شـــهادتــیـم🕊🥀#اللّهمَّعَجِّلْلِوَلِیِّڪَالفَرَج✨