چهارشنبه‌های‌امام‌رضایی کاش اولین سفر سالَم مشهدالرضا باشد... 🤍

تولدت مبارک محمدم امشب همه بودند ولی تو نبودی تویی که همیشه سر سفره هفت سین برات تولد می‌گرفتیم چقدر امشب جای خالیت احساس شد چقدر دلتنگ‌شدم و چقدر دوباره دلم‌تنگ‌شد...💔

#محفل_معنوی_یا_مهدی_عج و قرائت دعای پرفیض ندبه، به یاد شهدای هفته اول فرودین ماه #شهید_مسلم_اثنی_عشری #شهید_عبدالرحیم_اسماعیلی #شهید_عنایت_نجیبی #شهید_نادر_دبستانی #شهید_بهروز_غلامیان #شهید_سیداحمد_سعیدیان #شهید_مسعود_جلائی #شهید_حسینعلی_سبزواری_فرد با نوای گرم: #کربلائی_رضا_امینیان با سخنرانی: #حجت_الاسلام_احسان_قهرمانی زمان : جمعه 3فرودین ماه ساعت 7صبح مکان :گلزار شهدای بهشت زهرا سلام الله علیها #هیئت_فرهنگی_مذهبی_فاطمیون #محفل_معنوی_یا_مهدی_عج #هیات_فرهنگی_مذهبی_فاطمیون_کازرون #هیأت_فاطمیون_کازرون #هیات_تراز_انقلاب_اسلامی_کازرون #تشکل_تربیت_محور #مسجد_جمعه https://eitaa.com/fatemioon_kazeroon

هنگامِ "شبِ جمعه" دلم گوش به زنگ است در "کرب وبلا"" فاطمه" با سینهٔ تنگ است با روزه کمی از عطشت درک شد ارباب با گریه به لبهایِ تو افطار قشنگ است #ماه_رمضان🌙 #صلی_الله_علیک_یا_اباعبدالله🥀 #شب_جمعه🌙 کربلا میخواهیم ....💔

خدایا!

می‏خواهم فقیری بی‏‏ نیاز باشم
که جاذبه‏ های مادی زندگی 
مرا از زیبایی و عظمت تو غافل نگرداند

... - شهیدچمران 🌱

🎙روایتگری حاج علی اصغر رجبی در #یادواره شهید حاج شیر علی سلطانی سردار بی سر #شهر_مقدس_شیراز 💢پنجشنبه ۲ فروردین، #گلزارشهدای_شیراز #هیئت_شهداےگمنام_شیــراز #انجمن_راویان_فجر_فارس @raviyanfarss @golzarshohadashiraz

#رمضان_شهدایی در #ماه_رمضان امسال آیات مربوط به شهدا را برای شما با زبانی ساده بیان می‌کنیم 📌جلسه دوم: رفاقت با شهدا 📓آیات ۶۹ و ۷۰ سوره مبارکه النساء 🔰ما که توفیق درک انبيا و ائمه رو نداشتیم، می‌تونیم با شهدا رفاقت کنیم. 🎙بابیان: شيخ سعید آزاده 💥در این جلسه از رفاقت: ۱. شهید محمد مسرور با شهید آوینی ۲. شهید محسن حججی با شهید حاج احمدکاظمی ۳. مرحوم حاج عبدالله ضابط با شهیدان زین الدین، می‌شنویم 🎧 #ماه_مبارک_رمضان بهار قرآن ✾࿐༅🍂مـعـبــر🍂༅࿐✾ @mabar14 ┈••✾•🍃🥀🍃•✾••┈

بعد از شهادت محمد در سفر راهيان نور بود كه من از ويژگيهاي محمد براي خانمها صحبت كردم. در آنجا گفتم كه محمد خيلي باحيا بود و چشم پاكي داشت. باور كنيد حتي دخترخاله هايم را اگر ميديد نميشناخت. يكي از خانمهاي كاروان بعد از صحبت، پيش من آمد و گفت: من دوست همسر محمد آقا بودم. يك روز در بازار، محمد آقا را با همسرش ديدم. جلو رفتم و سلام كردم. اما محمدآقا بدون اينكه توجهي كند، سريع از آنجا دور شد. باخودم فكر كردم كه چقدر ايشان غرور دارد و خودش را ميگيرد و از او دلگیر شده بودم . اما امروز فهميدم كه همه اينها از حيا و ايمان اين شهيد بوده. #شهید_محمد_مسرور

از دست تو آب و دانه میخواست دلم در بـام بهشـت لانــه میخـواست دلــم این شعـــر بهـــانـه است اصـــلا آقـــا از دور سلام عاشقانه میخواست دلـم💔