اللهم عجل لولیک الفرج 🍁🍂 پاییز به دل می نشیند نه فقط ‌برای رنگ های زیبایش نه فقط برای میوه ها و بوی بارانش پاییز مهری دارد که در هیچ فصلی نیست

برای سلامتی‌شون دعا کنید😭😭🤲🤲

تصویری از عمامه خونی امام جمعه و فرد ضاب @kazeronia

ورود سردار حبیبی به بیمارستان کازرون

بسمه تعالی در خصوص سو قصد به امام جمعه محترم شهرستان کازرون به اطلاع میرساند ضارب هیچ گونه نسبت ایثارگری نداشته و شایعه جانبازی ضارب به هیچ عنوان صحت ندارد. با هرگونه شایعه پراکنی در این خصوص برخورد قضایی و قانونی صورت خواهد گرفت. روابط عمومی اداره بنیاد شهید و امور ایثارگران شهرستان کازرون

زنده ورودی بیمارستان حجت الاسلام صباحی هنوز در اتاق عمل هستن و فوت نشدن @kazeronia

تکمیلی خبر نام فردی که به امام جمعه کازرون نادر نظریه میباشد وی در ایام سربازی به قصد خودکشی به خود نارنجک بسته ولی خودکشی ناموفق بود و اعضای بدن فرد قطع میشود هرگونه رابطه وی با ایثارگران و جانبازان شهرستان کازرون از سمت مهدی مزارعی ریاست بنیاد شهید شهرستان کازرون تکذیب شده و از مردم عزیز خواهشمند است به شایعات ایجاد شده دامن نزنند ضمنا امام جمعه کازرون هنوز در اتاق عمل و زنده هستند @@kazeronia

حضور سید صدرالله رجایی نسب رییس کل دادگستری کل فارس @kazeronia

مصاحبه تلفی با فرماندار شهرستان کازرون ،مصطفی بخرد درگیر کارهای پزشکی امام جمعه هستیم @kazeronia

اعزام به شیراز

🍂 چند جمله ذکر مصیبت به قصد فرج مولای غریبمان... 🔳 در وداع آخر، حضرت زینب کبری سلام اللّه علیها چون برادرش را تشنه و غریب و بی کس دید، عرض کرد: ای برادر، بلای تو شدیدتر است یا بلای انبیاء؟ امام حسین سلام اللّه علیه فرمودند: ای خواهر، از این سوال درگذر. زینب کبری سلام اللّه علیها اصرار کرد که میخواهم بدانم. سید مظلومان گریست و فرمود: ای خواهر! آدم صفیّ الله بعد از خروج از بهشت از فراق حوّا گریست، در حالی که حوّا را اَلَمی نبود (درد و رنجی نداشت)؛ اما عیال مرا بعد از کشته شدن من از خیمه ها بیرون می آورند و به اسیری می برند. نوح نجی الله، بدنش را سنگ باران کردند، جبرییل پر و بال خود را به بدن او مالید که اثر سنگ معلوم نباشد؛ اما بدن مرا بنی امیه تیرباران می کنند و به همین اکتفا نمی کنند، بلکه اسب بر بدن من بتازند. ابراهیم خلیل الله را وقتی در آتش انداختند، آتش بر او گلستان شد و بدن خلیل را اذیت نرسانید. اما در همین روز با آتش تیر و نیزه و شمشیرهای بنی امیه بدن برادرت را پاره پاره کنند. یونس پیغمبر را وقتی از شکم ماهی بیرون آوردند، درخت کدویی لب دریا سبز شد و به روی بدن او سایه انداخت و آفتاب بدن او را اذیت نکرد؛ اما بدن مرا بعد از شهادت، سه روز برهنه زیر آفتاب می اندازند و کسی مرا غسل نمی دهد و کفن نمی کند. یعقوب نبی، بعد از فراق یوسف و نابینا شدن، به وصل یوسف رسید و دیده اش روشن شد و به تاج و تخت فرزندش رسید؛ اما من علی اکبرم را با بدن پاره پاره روی خاک گرم کربلا دیدم. قوم صالح پیغمبر وقتی خواستند ناقه را پی کنند، گذاشتند که با طفلش آب بیاشامد و بعد او را پی کردند؛ اما مرا و طفلم علی اصغر را تشنه شهید می کنند. اسماعیل ذبیح الله را برایش از بهشت گوسفندی جهت قربانی کردن فرستادند و او را ذبیح الله نامیدند؛ اما کسی برای من قربانی نمی آورد. جدم رسول خداصلی اللّه علیه وآله در جنگ احد، کفار قریش یک دندان او را شکستند؛ اما روزی می آید که یزید (علیه اللعنة) چوب بر این لب و دندان می زند. پدرم علی سلام اللّه علیه را یک ضربت زدند؛ و مرا یکهزار و صد و پنجاه ضربت و زخم می زنند. برادرم حسن سلام اللّه علیه هنگام شهادت سرش در دامن من بود؛ اما سر من گاهی بر روی خاک، گاهی بر سر نیزه، گاهی بر روی درخت خرما آویخته می شود. زینب کبری سلام اللّه علیها عرض کرد: با این همه بلا ما را به که می سپاری؟ حضرت فرمود: به خدا که "نعم الوکیل" است. پس زینب کبری سلام اللّه علیها ناله ای زد و افتاد و گفت: «لیتَ الموتُ اَعدَمَنِی الحیاةُ قَبلَک؛ کاش زینب پیش از تو مرده بود و این احوال را مشاهده نمی کرد». 📚 انوار الشهادة ص۶۲ ✅ اللهم عجّل لمولاناالغریب الفرج بحق الحسین 🤲