#دستنوشته_شهید_محمد_مسرور
ای برادران و خواهران محترم بیایید راه شهدا را ادامه دهیم و هرگز آنها را فراموش نکنیم که گمراه می شویم چون شهیدان مثل چراغ و مشعلی هستند که ما را راهنمایی می کنند هر راهی که شهدارفتند همان راه مستقیم است و سرانجام آن رضایت خدا است که بالاترین عبادت نزد خداوند است .که این هدف بالاتر از بهشت است چون خداوند فرموده است که رضایت خداوند بالاتر از بهشت است پس با زنده نگه داشتن فرهنگ شهادت خداوند را راضی نگه بدارید. 25/04/84 محمد مسرور
https://eitaa.com/shahidmasroor
به نام خدای کریم
#میلاد_امام_حسن_ع
میلاد امام حسن ع برای من سراسر عنایت وخاطره است.
چند سالی است که منزل مادر ختم قرآن داریم تولد امام حسن ع رو جشن می گیریم وسفره میندازیم.
هرسال هم که یکم سرد شدیم یا مشکلی پیش آومده یا خود امام حسن ع یا مادرشون حضرت زهرا س تو خونه سفره رو پهن کردند.(در خواب)
دوسال قبل، تولد امام حسن ع ، حدود سه ماهی از شهادت محمد بیشتر نمی گذشت.ما هم داغدارمحمد،
یه روز قبل از تولد امام حسن ع بود.
خانم مداحی که زحمت میکشید میومد منزل مادر شب تولد امام حسن ع مراسم جشن داشتند.قبل از ظهر که میخواست از خونه مادر بره ،گفت امروز بعدازظهر تشریف بیارید منزلمون برای مراسم،من ومادر گریه کردیم ،بهش گفتیم به امام حسن ع بگو شرمنده امسال ما عزاداریم ،نمیتونیم فردا صبح جشن بگیریم وسفره پهن کنیم.تودلم غوغا بود ،آخه نمیشد که سفره نندازیم ولی واقعا امکانش سخت بود😔
منم رفتم خونه استراحت کردم .
بعداز ظهر خواب بودم تلفنم زنگ خورد.
خانم یکی از دوستای محمد بود که از قم آومده بودند وتو ماه رمضون منزل مادر سخنرانی میکردند وارادت بسیار زیادی به محمد داشتند.
گفتم بفرمایید.گفت میتونی بیای خونه مادر کارت دارم..گفتم چی شده!
گفت ظهر خواب آقا محمد رو دیدم.
دیدم یه خیمه کوچک تو اتاق گوشه دیوار بود.محمدم داشت سفره پهن میکرد.
ومنم کمکش میکردم.آقا محمد گفت این خیمه امام حسن ع هست ودارم سفره امام حسن ع رومیندازم.
گفت :مگه میشه تولد امام حسن باشه وسفره پهن نکنید؟!!!!😢
بعد دیدم داره کاسه های کوچک آش رو میزاره تو سفره گفتم محمد آقا این کاسه آش ها خیلی کوچولوه .گفت همین خوبه .مگه نمیدونی این آش ها رو مامانم درست کرده.😢هرکسی از این آش بخوره حاجت روا میشه !!!!
منم داشتم نقل میپیچیدم تو زرورق .گفت چیکار میکنی نقل ها رو بپیچ تو پارچه سبز تا پارچه اونم برای تبرک ببرند!!!
گفتم آقا محمد چون میدونم زیارت عاشورا رو خیلی دوست داری فردابرات زیارت عاشورا میخونم،گفت نه زیارت عاشورا نخون ،حدیث کسا بخون!!!
بعدیه متن مداحی بیرون آوردم گفتم این خوبه برات بخونم .گفت آون مداحی که شهید احمدی در مدح امام حسن ع رو خونده برام بخون😢
ای گهر ناب دودریا حسن
ماه دو خورشید دل آرا حسن
سید ومولای شباب بهشت
رهبر خلق دوجهان یا حسن
........😭😭😭😭😭😭😭😭😭
آون شب سریع وسائل آش رو خریدیم ووسایل پذیرایی رو هم آماده کردیم وخیمه کوچکی درست کردیم وصبح طبق درخواست محمدسفره افتاده شدو همه چی محیا،وچقدر حاجت گرفتند از آون سفره
محمدعزیزم امسال هم سفره امام حسن ع رو انداختیم وجشنم گرفتیم .
حاجت میخوایم🙏😭
هدایت شده از 🌷دریغ از فراموشی لاله ها🌷
زمان:
حجم:
5.06M
مداحی شهید احمدی در مدح امام حسن ع
مداحی که شهید مسرور در خواب درخواست خواندن آن را داشتند.
#شهید_ابراهیم_باقری_زاده
تولد: ۱/۱/۱۳۳۷- کازرون
سمت: مسئول عقیدتی لشکر۱۹ فجر. فرمانده گردان امام رضا (ع)
شهادت: ۱۹/۱۰/۱۳۶۵- شلمچه
#کمیل
⚜شب جمعه بود و ما در پادگان شهید باهنر اهواز. ابراهیم گفت:« بچه ها بیایید دعای کمیل بخوانیم.»
دعا شروع شد، دعایی که بی هیچ نوحه و روضه قرائت می شد. با این حال ابراهیم خیلی بی تابی می کرد. آنقدر گریه کرد که در میان جمع چند نفره ما از هوش رفت. به زحمت او را به هوش آوردیم. وقتی هوشیار شد، با همان حال ندار گفت:« دعا را ادامه بدهید.»
درخواستش را اجابت کردیم و دعا ادامه پیدا کرد. خوف و ترس عجیبی از خداوند در وجودش نمایان بود.
http://eitaa.com/joinchat/54919173C5eae2b2581
هدایت شده از منصور دلها
منصور دلها🌹
باسلام
لطفا این پیام را برای دوستان خود ارسال کنید
تا در صورت تمایل در کانال "منصوردلها " عضو شوند
باتشکر 🌹
Http://eitaa.com/khademsadegh_ir
Http://sapp.ir/khademsadegh
#شعر_از_شهید_محمد_مسرور
كي شود بلبل دل پربكشد
قفس ِتنگ تنم پر بكشد
الا اي عشق ديرينه كجايي
كه سوي خود دل من را كشاني
خداوندا به جز عشقت نخواهم
به جز عشق شهادت من نخواهم
هدایت شده از اشعار ناب آئینے
#امام_علی #مرثیه_امام_علی
@shere_aeini
☑️ ضربت خوردن حضرت امیر (ع)
وقت پرواز آسمان شده بود
گوئیا آخر جهان شده بود
کعبه می رفت در دل محراب
لحظه ی گریه ی اذان شده بود
کوفه لبریز از مصیبت بود
باد در کوچه نوحه خوان شده بود
شور افتاد در دل زینب
پی بابا دلش روان شده بود
در و دیوار التماسش کرد
در و دیوار مهربان شده بود
شوق دیدار حضرت زهرا
در نگاه علی عیان شده بود
خار در چشم و تیغ بین گلو
زخم، مهمان استخوان شده بود
سایه ای شوم پشت هر دیوار
در کمین علی نهان شده بود
ناگهان آسمان ترک برداشت
فرق خورشید خون فشان شده بود
در نجف سینه بیقرار از عشق
گفت "لا یمکن الفرار" از عشق
🔸شاعر:
#سیدحمیدرضا_برقعی
________________________________
🔹کانال اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini