هدایت شده از ابصار...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 کی میتونه جلوی ما رو بگیره؟!
انتشار جدیدترین تیزر فیلم سینمایی "منطقه پرواز ممنوع"
🔹این فیلم با بازی متفاوت هادی حجازیفر، دو جایزه بهترین بازیگر و پرمخاطبترین فیلم جشنواره کودکان و نوجوانان را از آن خود کرده است.
🔹فیلم ماجراجویانه "منطقه پرواز ممنوع" از ۱۵ آبان در سینماهای سراسر کشور اکران میشود
@MParvazmamnooe
@absar313
لطفا در نشر این پیام همت داشته باشید🌷
تنها شهادت و پرهیزکاری است که عزت را به دنبال دارد و چرا انسان از این نعمتها برخوردار نشود و به عزت ابدی نایل نشود و به مرگ طبیعی بمیرد.
دستنوشته شهید مدافع حرم محمد مسرور
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
صوت شهید محمد مسرور
شهید محمد مسرور❤️
به نام خدایی که عشق را در دلهای ما نهاد آن هم عشق وصف نشدنی خواهر ،برادری را....
امروز حضور چند تن از دانش آموزان مدرسه شاهد شهید مرضیه شیروانی در منزل شهید مسرور خاطراتی را برایم زنده کرد ،،،خاطراتی شیرین و خاطراتی بسیار تلخ،وقتی یکی از دانش آموزان با شنیدن خاطره ای از مادر درخواست عکس محمد را کرد ،من بعد از ۳ ونیم مجبور شدم برموآلبوم های عکس محمد را بیارم.یادمه از بچگی همیشه عکس هاشرا تو آلبوم با دقت و وسواس میچیدم،چقدر عکس گرفتن را دوست داشت،همیشه باذوق آلبومش میآورد نشون میداد .آخرین بار که آلبومش را دیدم یکی دو ماهی بود محمد شهید شده بود آلبوم جدید براش گرفتم همه عکس ها را به ترتیب زمان تو آلبوم چیدم .چقدر سخت بود......
امروز بعد از سه ونیم دوباره آلبوم عکس ها....
زنده شدند خاطرات، یک به یک، به ترتیب سن محمد ....
رسیدیم به سربازی محمد خاطرات تلخ سربازی سخت محمد دیگر امان از دلم برید اشکم را نتوانستم کنترل کنم.عکسی که فقط در آن نگاه محمد مانده بود ،چیزی از زیبایی و اندام زیبایش نمانده بود ،لاغری بیش از حد محمد در ۴۰ روز اول سربازی فقط از نگاهش میشد اورا شناخت.خاطره ای تلخ تلخ تلخ حتی از شهادتش هم تلخ تر برزبانم آمداین خاطرات، شروع کردم به تعریف ،زمان آموزشی محمد مکان خیلی بدی نصیبش شد ۰۵ کرمان ،محمد از لحاظ روحی بهم ریخته بود از لحاظ جسمی هم همینطور،گفتند سربازی بره حالش بهتر میشه،ولی من دلم نارآم نارآم بود،در آن سال ها هم دسترسی به تلفن خیلی سخت بود ،چندین مرتبه باید تماس میگرفتیم تا یک بار بتوانستیم موفق شویم با محمد صحبت کنیم،یکبار که موفق شدم تماس بگیرم ،صدای محمد خیلی غمگین بود دلم ریخت ،گفتم محمد حالت چطوره،بهت سخت نمیگذره اذیتت نمیکنند.. ،هیچ وقت صدای همراه با گریه محمد از ذهنم خارج نمیشود ،وقتی بهم گفت ،فاطمه خیلی من را اذیت میکنند وکتکم میزنند ،فکر میکنند من عمدا تمرینات را انجام نمیدهم. وای که چه بر سرم آمد ،خدا شاهد است وبس،آن شب تا صبح برای محمد گریه میکردم،دستم هم به هیچ جا بند نبود،بند بند وجودم از هم پاشیده شد،در میان گفتن این خاطره، صدای محمد هنوز توی گوشم بود،اشکم سرازیر شد چه سخت گذشت،خیلی سخت،خیلی سخت بود.
آلبوم عکس را بستم ،آنها راجمع کردم ،اما دلموقلبم میان برگ برگ آلبوم جا ماند میان خاطرات شیرین مان ،میان لحظه لحظه قد کشیدنش ،دلم تنگ است محمد جان ،چقدر امشب دلم هوایی شده در هوایت😭