eitaa logo
شهید رحمان مدادیان (عمو رحمان)
617 دنبال‌کننده
11.1هزار عکس
8.3هزار ویدیو
72 فایل
فراموشم نکن حسین جان فراموشت نخواهم کرد قسمتی از وصیت نامه ی شهید مدادیان بیسمچیمون ⤵️⤵️⤵️ https://abzarek.ir/service-p/msg/584740 پیج اینستاگرام ⤵ https://www.instagram.com/shahidmedadian 💖 خادم کانال @Zsh313 اومدنت اینجا اتفاقی نیست
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هرگاه به تنگ آمدی وکار مشکل شد وتوطئه ها ، زیاد گردید ، به سوی نماز بشتاب ونماز بخوان. هرگاه روزها برایت سیاه شد وشبها تغییر کرد ودوستان عوض شدند به نماز روی بیاور. پیامبربزرگوار اسلام (ص) در کارهای سخت ومهم دلش را با نماز شاد می نمودند وتسکین می دادند @shahidmedadian
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
تبریک به مناسبت ماه ربیع الاول🌸 @shahidmedadian
🌷 ماه ربیع الاول، بهار زندگی است 💎 رهبر معظم انقلاب: 🌸🍃 بعضی از اهل معرفت و اهل سلوک معنوی معتقدند که ماه ، به معنای حقیقی کلمه، ربیع حیات است، ربیع زندگی است؛ ✨️ زیرا در این ماه، وجود مقدس پیامبر گرامی و همچنین فرزند بزرگوارش حضرت ابی‌عبدالله جعفربن‌محمدالصّادق ولادت یافته‌اند و ولادت پیغمبر سرآغاز همه‌ی برکاتی است که خدای متعال برای بشریت مقدر فرموده است. ۱۳۹۱/۱۱/۱۰ 💻 Farsi.Khamenei.ir
🌸 در ربیع الاول،این ماه خجسته، نسیم سحری جان مایه عشق را به گستره خاکیان می فرستد. جوانه های تبسم لب ها را شاداب از طراوت تغزلی دیگر کرده و همگی قدوم نوزادی را که سبب آفرینش است تبریک می گویند که یا محمّد! به جمع خاکیان دوستدارت خوش آمدی! 💐 حلول ماه ربیع الاول، ماه جشن و سرور اهل بیت(ع) مبارک باد ...
روح_برادر_شهیدمون_مجید_قربانخانی_صلوات🌹
🌸🍃 اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍ وعَجِّلْ فَرَجَهُم ْ🌸🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
شهید رحمان مدادیان (عمو رحمان)
💐#مجید_بربری #قسمت_46 گواهی نامه رانندگی نداشت.یه روز نشست پشت یکی از ماشین های پادگان و زد ماشین
💐 سال هشتاد و چهار بود.افضل سمند صفر رو تازه گرفته بود و مجید هم ذوق کرده بود.صبح بلند شد گفت،من ماشین رو از پارکینگ دربیارم.رفت و چند دقیقه بعد،با صورت مثل گچ برگشت. نگران و با صدای لرزون،صدام زد: _مریم کجایی،بیا کارت دارم. _چیه مجید،سر صبحی چی کارم داری؟ صداش را پایین آورد و طوری که به زور می شنیدم،گفت: _مریم!ماشینو له کرده م. _ماشین کی؟خودمون؟ _آره!حالا جواب افضل بابایی رو چی بدم؟ _فدای سرت مجید جون!من گفتم حالا چی شده،خدا رو شکر که خودت سالمی! _افضل بابایی چی؟ _تو بابات رو نشناختی.تا حالا کدوم خرابکاری هات رو،به رخت کشیده؟ پدرش وقتی فهمید،حتی اخم هم نکرد،چه برسه به اوقات تلخی.همیشه هم می گفت:حالا اگه من دعوا درست کنم و جنگ اعصاب راه بندازم،همه چیز درست میشه؟ ضررمون جبران میشه؟نه نمیشه! سال هشتاد و هشت هم یه پرشیا داشتیم که رفت ماشین رو له و لورده کرد.سراسيمه اومد خونه و گفت:مریم،مریم،بدو دو میلیون بهم بده. _مجید چی شده؟چرا اینقدر عجله داری؟پول برا چی میخوای؟ _هیچی،با ماشین داشتم توی اتوبان می رفتم،ماشین لای دو تا کامیون له شد،دو میلیون میخوام تا مثل روز اولش کنم.فقط نمیخوام افضل بابایی بفهمه. _برو بیا تا برات جور کنم. پول را از افضل بابایی گرفتم و بهش دادم،شب ساعت دوازده بود که خنده به لب اومد و گفت:مریم،پاشو بریم‌ پایین کارت دارم. _چی شده مجید؟همین جا بگو،من حال ندارم بیام پائین. صداش رو آورد پایین و گفت:بیا بریم ببینیم ماشین،مثل روز اولش شده یا نه. با هم رفتیم پائین. گفت:ببین مریم،مثل روز اولش شده،افضل می فهمه به نظرت ؟ _نه،متوجه نمیشه. فردای اون روز صبح زود،افضل رفت یه گوسفند برای قربونی خرید.مجید تا گوسفند رو دید،گفت مریم گوسفند برا چیه؟ _من دو میلیون تومن پول،از کجا آوردم؟از بابات گرفتم دیگه. _افضل دعوا کرد؟ _نه مجید جان،از دیشب مدام خدا رو شکر کرده که تو سالمی و یه قطره خون از دماغت نیومده. مجید تا یکی دو ماه آخر عمرش،دست از ادا و شوخی بر نمی‌داشت. 🌷🕊 💥ادامه دارد... @shahidmedadian