eitaa logo
کانال رسمی شهید محمدرضا الوانی🇮🇷
1.3هزار دنبال‌کننده
16.7هزار عکس
16.9هزار ویدیو
223 فایل
*اللهم عجل لولیک الفرج* شهیدمدافع حرم در سجده‌یِ آخرِ نمازهایش این دعا را میخواند: ‌اللهم أخرِج حُب الدُّنیا مِن قُلوبِنا...✨ تاریخ تولد🎂:1361/1/2 تاریخ شهادت🕊️:1395/7/7 مزارشهید🥀:باغ بهشت همدان «زیرنظر همسر شهید» ادمین پیشنهادات:۰۹۱۸۵۴۶۱۲۶۰
مشاهده در ایتا
دانلود
یا صاحب الزمان، چقدَر گریه می‌کنی شب زنده دار، تا به سحر گریه می‌کنی حق داری ای عزیز دلِ آل فاطمه  بر پهلوی شکسته‌ اگر گریه می‌کنی بر بازویی که دادِ علی را بلند کرد زیرِ غلاف و ضربه‌ی در گریه می‌کنی وقتی نشد عمو حسنَت، بینِ کوچه‌ها دستش رسد به دفعِ خطر گریه می‌کنی بر آن مصیبتی که چهل سال مجتبی گرئید بی‌صدا به سحر گریه می‌کنی بر غنچه‌ای که سقط شد از کفوِ مرتضی حتی ندید روی پسر گریه می‌کنی بر قطره‌ای که از نوکِ مسمار می‌چکد بر زخمِ سینه، خونِ جگر گریه می‌کنی پرسی ز دربِ خانه و دیوارِ کوچه نیز این در چه سخت دیده اثر گریه می‌کنی از دردهای مادرِ مظلومه روز و شب وز دستمالِ بسته به سر گریه می‌کنی بر خطبه‌ای که هیچ کس آنرا نکرد درک جز از خواص، چند نفر گریه می‌کنی گاهی به کعبه، گاه نجف، گاه کربلا بر مادرِ خمیده کمر گریه می‌کنی عمری برای خانه نشینیِ جدّ خویش بر حیدرِ بدونِ سپر گریه می‌کنی تقدیر بود غسلِ شبانه برای او تا صبح زین قضا و قدَر گریه می‌کنی هر روز و شب، به یاسِ کبودِ مدینه ات تا علقمه به اشکِ قمر گریه می‌کنی : 💔 جانِ بانویی که گیر افتاد پشت در، بیا... داغ او را در دلم تا روز محشر می کشم سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، کانال رسمی شهید محمدرضا الوانی👇 https://eitaa.com/shahidmohammadrezaalvani
این ریشه‌ی عشق است از دل کندنی نیست بالاتر از فهم است پس فهمیدنی نیست هرکس دلش گیر است یکجایی به هرحال من که دلم این روزها ام البنینی‌ست با اینکه اصلاً زاده‌ی است آشفته‌تر از امشب زنی نیست این خانواده کلهم نور اند، یک نور پس بچه‌ی این پنج تن که ناتنی نیست در شهر ما نامش به روی ارمنی‌هاست هرچند این باب الحوائج ارمنی نیست ما با فرات کربلایش قهر کردیم چون بعد او این آبها که خوردنی نیست تیری که به مشکش زدید عباس را کشت دیگر نیازی به عمود آهنی نیست : … هر که آید ز سفر، همره او سوغاتی‌ست خواهرت از تو برایم سپری آورده است سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، کانال رسمی شهید محمدرضا الوانی👇 https://eitaa.com/shahidmohammadrezaalvani
روضه‌خوان استغفرالله از عذاب‌َالنّار گفت از بهشتی که در آتش سوخت، از اَسرار گفت واژه‌ها از روضه‌ها گفتند جای روضه‌خوان تا "زبانم لالِ" او از عجز در گفتار گفت باغ را آتش زدم، باید بسوزم تا ابد هیزم از شرمِ نمک‌نشناسی‌اش هربار گفت من سپر بودم که نامردی به بختم زد لگد در، به خون آغشته، زیرِ چکمه‌ی کفار گفت گِل شدم با اشکهایش، تا مبادا صورتش باز خِشتم شعله خورد و سنگ شد، دیوار گفت کاشکی سرنیزه‌ای بودم کنارِ ذوالفقار تا سلاحِ قاتلانِ همسرش، مسمار گفت مردِ خیبر دست بسته! کار دنیا را ببین یک جُهود از روزگارِ حیدر کرار گفت کاش می‌کوبیدم آن را روی تابوت خودم یا که بی‌مسمار، در می‌ساختم، نجّار گفت آن‌طرف همسایه‌ها گفتند کمتر گریه کن مادر اما این طرف "اَلجار ثُمَّ الدّار" گفت : گره وا می‌کند از کار شیعه، گریه بر مادر مگیر از ما خدایا روضه‌ی امّ ابیها را سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، یکشنبتون و کانال رسمی شهید محمدرضا الوانی👇 https://eitaa.com/shahidmohammadrezaalvani
ابری رسید و ماهِ تو را ناپدید کرد داغی رسید و سروِ تو را مثل بید کرد الماس ریزه‌ها جگرت را بهم زدند اما تو را مصیبت کوچه شهید کرد حرفی بزن به موی سفیدت قسم بگو با روزِ تو چه سایه ی دستی پلید کرد یا رب نصیب هیچ غریبی دگر مکن داغی که گیسوانِ حسن را سفید کرد با صد امید حامی مادر شدی ولی آن نانجیب امید تو را نا امید کرد💔🏴🕊 : خدا کند که نبینی به خواب هم حتی مصیبتی که چشیده به بیداری😭 سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، کانال رسمی شهید محمدرضا الوانی👇 https://eitaa.com/shahidmohammadrezaalvani
شهیدی در میان کاروانت می‌شوم یا نه؟ غبار رهگذار عاشقانت می‌شوم یا نه؟ دلم سنگ است می‌دانم، دلم تنگ است میدانی نمیدانم که خاک آستانت می‌شوم یا نه... مرا با گوشه‌ چشمی خواندی اما کاش می‌گفتی فدای چشمهای مهربانت می‌شوم یا نه... فدای تو چه جانهای جوانی شد بگو آیا فدای آن شهیدان جوانت می شوم یا نه؟ سرم را کاش بر زانو بگیری یوسف زهرا بگو وقت شهادت، میهمانت می‌شوم یا نه؟ : یا که می‌میرم و جسم و کفنم میپوسد یا که روزی لب من پای تو را می‌بوسد سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير کانال رسمی شهید محمدرضا الوانی👇 https://eitaa.com/shahidmohammadrezaalvani
هرچند حال و روز زمین و زمان بد است یک قطعه از بهشت در آغوش مشهد است حتی فرشته ای که به پابوس آمده اینجا میان رفتن و ماندن مردد است اینجا مدینه نیست، نه مدینه نیست پس بوی عطر کیست که مثل محمد است؟ حتی اگر به آخر خط هم رسیده ای اینجا برای عشق شروعی مجدد است جایی که آسمان به زمین وصل می شود جایی که بین عالم و آدم زبانزد است هرجا دلی شکست به اینجا بیاورید اینجا بهشت، شهر خدا، شهر مشهد است : دستش دراز نیست به هر جا و هر طرف هر کس به درب خانه‌ی لطفت گدا شود سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، کانال رسمی شهید محمدرضا الوانی👇 https://eitaa.com/shahidmohammadrezaalvani
به زخم زخم تنت گریه می‌کنم هر شب برای پیرُهَنَت گریه می‌کنم هر شب شبیهِ سرخیِ خورشیدِ آسمانِ غروب به دست و پا زدنت گریه می‌کنم هر شب به خشکیِ لبِ مثل کویرت به خشکی دهنت گریه می‌کنم هر شب به پیکری که سه شب روی ریگ صحرا ماند به جسم بی کفنت گریه می‌کنم هر شب به لحظه‌ای که تنت را گذاشت بین حصیر به بوریا شدنت گریه می‌کنم هر شب اگر شود ز دو دیده دوباره خون جاری به زخم زخم تنت گریه می‌کنم هر شب : یک عمر گریه کردی و گفتی فقط حسین ای مادر بهشت تو را غصه ها شکست سلام عليكم و رحمة الله، روزتون بخير، سالروز شهادت ، ، حضرت سلام‌ الله علیها را تسلیت عرض می‌کنیم🏴 🏴 🏴 کانال رسمی شهید محمدرضا الوانی👇 https://eitaa.com/shahidmohammadrezaalvani
خلاصه عرض کنم حال گریه دارم را دلا بسوز که گم کرده ام‌ نگارم‌ را نشسته ام سر راهت بلند می گریم مگر که گوشه ی چشمی کنی، هوارم را هزار بار دعای خودت نجاتم داد ببخش یاد نکردم یک از هزارَم را به کار تو نمیایم ولی مرا نفروش به هم نریز عزیزم تو روزگارم‌ را بگیر بغض مرا تا کمی سبک بشوم گذاشتم به سوی خیمه ی تو، بارم را دلی که سوخته را هدیه می کنم بَردار بریز دور و بر خیمه ات غبارم را بگو به نوکریه خیمه ات قبول شدم به دست راست بده حکم افتخارم را مرا بخاطر زینب به کربلا بفرست به کربلا ببر این قلب بی قرارم را به اقتدای تو هر صبح و شام می سوزم چه بد زدند امام بزرگوارم را : 💔 چون کودکی که گم شده در ازدحام شهر دنبال رد پای تـو هر میـدوم سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، کانال رسمی شهید محمدرضا الوانی👇 https://eitaa.com/shahidmohammadrezaalvani
از غمت ویرانم امّا خانه آبادم حسین میرسد با ناله اش زهرا به فریادم حسین میروم آشفته و زخمی سرِ خاک بقیع میرود تا کربلایت داد و بیدادم حسین بس که بین گریه هایم جلوه کرده اسم تو اسم عباس خودم را بُردی از یادم حسین آنقدر از خشکی لبهای تو شرمنده ام یاد خشکی لب سقا نیفتادم حسین مشک پاره دیدم و گفتم که بیچاره رباب میزند بر سر رباب تو که نوزادم...حسین مادرت زهرا به جایم رفت بین علقمه ای فدای مادر تو هرچه اولادم حسین ذره ذره آب شد عباس و آب مشک ریخت قطعه قطعه ریخت آنجا شاخ شمشادم حسین من شنیدم فاطمه تا بین آن گودال رفت سوخت از ذکر بُنیَّ عالم و آدم حسین زیر پا ذکر لبت را بی وضو برهم زدند ای فدای ناله ی جدّ تو اجدادم حسین روی نی با خواهرت رفتی ز کوفه بین شام معجرش را پاره دیدی در میان ازدحام : سرِ پیری پسری نیست عصایت بشود گریه دار است عجب، این لقبِ ام بنین سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، کانال رسمی شهید محمدرضا الوانی👇 https://eitaa.com/shahidmohammadrezaalvani
آه از غمی که هست و ز غمپروری که نیست ازسنگری که هست و ز همسنگری که نیست طفلان من به نان و غذا لب نمی‌زنند گیرم که سفره پهن شده، مادری که نیست زینب نشسته اشک مرا پاک می‌کند کوثر شده به جای همان کوثری که نیست شُستیم خون مانده به دیوار را ولی.. از خاطرم چگونه رَوَد آن دری که نیست؟ من در اتاق، سوم و هفتم گرفته‌ام دراین محل برای تو چشم تری که نیست از من حسین قول زیارت گرفته است از دیدن تو آرزوی بهتری که نیست وقتی تو و حسین نشستید در تنور زینب نشسته چشم‌ براه سری که نیست یک روز داغ چادر خاکی مرا شکست یک روز هم مصیبت آن معجری که نیست...🏴 : بساط اشک علی در غم تو یک‌ریز است چقدر خانه ی بی فاطمه غم انگیز است💔🏴😭 سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، یکشنبتون و کانال رسمی شهید محمدرضا الوانی👇 https://eitaa.com/shahidmohammadrezaalvani
کارزار بین کوچه کار ما را زار کرد حال گل را زار کرد و کوچه را گلزار کرد دیده ی شیر خدا  را دور دید و شیر شد آن که روز مادرم را همچو شام تار کرد داشت مادر حرف میزد بی حیا مهلت نداد ناشنیده وحی را با سیلی اش  انکار کرد مادر نازکتر از برگ گل ما را زدند سنگ میداند چه با آن شیشه رخسار کرد نیمی از گلبرگ  او پژمرد از سیلی خصم نیم دیگر را چو لاله ضربه ی دیوار کرد او رشیده بود آه افتاد  و آن افتادنش زخمهایی را به زخم  کهنه اش تکرار کرد شکر من بودم عصای مادرم در کوچه ها بعد ازآن  ظلمی که در کوچه بر او اغیار کرد وای اما از رقیه در شب تاریک دشت خواب بود و زجر او را بی هوا بیدار کرد هیچ کس در آن سیاهیهای شب یارش نشد زیر دست پای زجر او مرگ را دیدار کرد قد او تا زانوان زجر هم حتی نبود بی حیا اما برای زجر او اصرار کرد : کابوس هر شب حسنت میکشد مرا این ماجرای گم شدن گوشواره چیست؟🥺💔😭 سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، کانال رسمی شهید محمدرضا الوانی👇 https://eitaa.com/shahidmohammadrezaalvani
ما سائلیم و نوکریت آبروی ما نظر کن به سوی ما تا کی برای نافله های سحر گهی با خون دل شود دل شبها وضوی ما گر مانده ایم شکر خدا پای پرچمت بر تار موی تو گرهی خورده موی ما ساقی اشک، بر دل ما هم سری بزن بوی میِ طهورِ تو دارد سبوی ما همچون نسیم در به درم می کنی چرا؟ پس کی رسد به خیمه ی تو جستجوی ما آیا شود که نیمه شبی بهر درد دل بد بگذرانی و شوی هم گفتگوی ما ای شهریار عشق به نام مقدست باشد وصال تو همه ی آرزوی ما روضه گرفته ایم قدم رنجه ایی کنی شاید فتد مسیر عبورت به کوی ما از لحظه ایی که حرمت مادر شکسته شد بغضی نهفته مانده ز غم در گلوی ما ای نازنین برگرد از سفر خیمه نشین فاطمه برگرد از سفر : بوی پیراهنی اِی باد بیاور، ورنه غم یوسف بکُشد عاشق کنعانی را... سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير کانال رسمی شهید محمدرضا الوانی👇 https://eitaa.com/shahidmohammadrezaalvani