eitaa logo
کانال رسمی شهید محمد رضا الوانی
1.2هزار دنبال‌کننده
13.6هزار عکس
12.7هزار ویدیو
172 فایل
*اللهم عجل لولیک الفرج* شهیدمدافع حرم در سجده‌یِ آخرِ نمازهایش این دعا را میخواند: ‌اللهم أخرِج حُب الدُّنیا مِن قُلوبِنا...✨ تاریخ تولد🎂:1361/1/2 تاریخ شهادت🕊️:1395/7/7 مزارشهید🥀:باغ بهشت همدان «زیرنظر همسر شهید» ادمین پیشنهادات:۰۹۱۸۵۴۶۱۲۶۰
مشاهده در ایتا
دانلود
✍ دستخط مبارک رهبر معظم انقلاب در موضوع حضور بانوان در ورزشگاه: ♦️«اینجانب عدم رضایت خود را به جنابعالی گوشزد کردم» 🔻 اقدام برای حضور بانوان در ورزشگاه ها و شکستن حرمت نظرات مراجع عظام تقلید اصلا قابل اغماض نیست. ✍مسئولین مربوطه کجای مجلس نشستن؟!!! http://eitaa.com/shahidmohammadrezaalvani
رهبری دستور دادند مردم را قانع کنید ،وزارت بهداشت نامه زده به روازاده تهدیدش کرده است!!! معنی قانع کردن در وزارت بهداشت تهدید است. شما با نسخه های وزارت بهداشت از الکل پاشی،ماسک،وایتکس ،پلاسما ....نگاه کنید بی اثر و پر عوارض...یا به ادعای انها که گفتن با واکسینه کردن کادر درمان آمار فوت صفر شده!!ولی بعد از چند هفته عده ای با وجود تزریق واکسن فوت کردن!!!اون وقت خود را علمی خواندن !منتقدان رو غیر علمی!!پاسخ گوی عوارض و نسخه هایی که با باعث مرگ خیلی ها شده نیستن انداختن گردن کرونا و جهش جدید ولی منتقدان رو متهم به خطر انداختن جان مردم میکنن!!!! جالب اینکه در نامه نوشتن مقام معظم رهبری ره!!!! @AntiBBC
🔴 چرا فقط روازاده؟!! 🔹نظام پزشکی تهران برای دکتر "روازاده" احضاریه فرستاده که درباره اظهاراتش برضد های خارجی توضیح دهد... اینکه هر کسی باید نسبت به اظهاراتش مسئول و متعهد و پاسخگو باشد خیلی هم خوب است اما ای کاش یکی هم پیدا می شد تا اظهارات خلاف واقع پزشکان و مسئولین بهداشتی طی یک سال و نیم گذشته را در مورد تبلیغ داروهای گران قیمت خارجی که الان ثابت شده نه تنها تاثیر چندانی نداشته اند بلکه عوارض منفی نیز داشته اند را پیگیری نماید! ای کاش ... ✍️"قاسم اکبری" ✌️جنبش مستضعفین @jonbeshmostazafin
🍃🔹این سنگ قبر، هر انسانی رو شوکه میکنه... به غیر از کسانی که به نام خدمت، دارن سهمشون رو از سفره انقلاب بر می دارن... شهدا شرمنده ایم😔 http://eitaa.com/shahidmohammadrezaalvani
✍ حتما بخونید خیلی قشنگه ✨ سلام من جوانی بودم که سال‌ها با رفتارم دل امام زمانم رو به درد آوردم😔و خیری برای خانواده‌ام نداشتم همش با رفقای ناباب و اینترنت و ... شب تا صبح بیدار و صبح تا بعدازظهر خواب زمانی که فضای مجازی و شبکه‌های اجتماعی اومد منم از این باتلاق انحراف و بدبختی بی‌نصیب نماندم و اگر قرار باشد فردای قیامت موبایل بر اعمالم شهادت دهد حتی جهنم راهم نمی‌دهند😞 تا یه روز تو یکی از گروه‌های چت یه آقایی پست‌های مذهبی میذاشت، مطالبش برام جالب بودند🤗 رفتم توی اون و مثل همیشه فضولیم گل کرد و عکس پروفایلشو بزرگ کردم😐 دیدم که غرق در خون، بدون دست و پا، با سری خورد شده از ترکش، افتاده بر خاک، کنار او عکس دوبچه بود که حدس زدم باید بچه‌های او باشند😟 و زیر آن عکس یه جمله‌ای نوشته شده بود: "می‌روم تا جوان ما نرود"✋🏼💔 ناخودآگاه اشکم سرازیر شد😭😭دلم شکست باورم نمی‌شد دارم گریه می‌کنم اونم من، کسی که غرق در گناه و شهواته، منه بی‌حیا و بی‌غیرت، منه چشم چرون هوس باز😔😔 از اون به بعد از اینترنت و بدحجابی و فضای مجازی و گناه و رفقای نابابم شدم😠 دلم به هیچ کاری نمیرفت حتی موبایلم و دست نمی‌گرفتم🙂 تصمیم گرفتم برای اولین بار برم اولین نماز عمرمو خوندم با اینکه غلط خوندم ولی احساس آرامش معنوی خاصی می‌کردم، آرامشی که سال‌ها دنبالش بودم ولی هیچ جا نیافتم حتی در شبکه‌های اجتماعی✋🏼💔 از امام جماعت خواستم کمکم کنه ایشان هم مثل یه پدر مهربان همه چیز به من یاد می‌داد😇 نماز خوندن، قرآن، احکام، زندگی امامان و... کتاب می‌خرید و به من هدیه میداد، منو در فعالیت‌های بسیج و مراسمات شرکت میداد✌️ توی محله معروف شدم و احترام ویژه‌ای کسب کردم توسط یکی از دوستان به حرم حضرت معصومه برای معرفی شدم نزدیکای امام حسین، یکی از خادمین که پیر بود به من گفت: دلم میخواد برم کربلا ولی نمی‌تونم، میشه شما به نیابت از من بری؟ پول و خرج سفر و حق الزحمه شما رو هم میدم، زبونم قفل شده بود! من و کربلا؟ زیارت امام حسین؟💔 اشکم سرازیر شد😭 قبول کردم و باحال عجیبی رفتم🕊 هنوز باورم نشده که اومدم 🕌💔 پس از برگشت تصمیم گرفتم برم که با مخالفت‌های فامیل و دوستان مواجه شدم، اما پدرم با اینکه از دین خیلی دور بود و حتی نماز و روزه نمی‌گرفت قبول کرد✋🏼 حوزه قبول شدم و با کتاب‌های دینی انس گرفتم👌 در کنار درسم گاهی تبلیغ دین و احکام خدارو می‌کردم و حتی سراغ دوستان قدیمی ناباب رفتم که خدا روشکر توانستم رفیقام و با خدا آشتی بدم😍✋🏼 یه روز اومدم خونه دیدم پدر و مادرم دارن گریه میکنن😭منم گریه‌ام گرفت، تابحال ندیده بودم بابام گریه کنه! گفتم بابا چی شده؟ گفت پسرم ازت ممنونم گفتم برای چی؟ گفت: من و مامانت یه خواب مشترک دیدیم😔 تو رو می‌دیدیم با مرکبی از نور می‌بردن بهشت و ما رو می‌بردن و هر چه به تو اصرار می‌کردن که وارد بهشت بشی قبول نمیکردی و میگفتی اول باید پدر و مادرم برن بهشت بعد من✋🏼 👈یه آقای نورانی✨آمد و بهت گفت: آقا سعید! همین جا بهشون نماز یاد بده بعد با هم برین 🌸 و تو همونجا داشتی به ما نماز یاد میدادی😔 پسرم تو خیلی تغییر کردی دیگه نیستی همه دوستت دارن❤️تو الان آبروی مایی ولی ما برات مایه ننگیم میشه خواهش کنم هر چی یاد گرفتی به ما هم یاد بدی منم نماز و قرآن یادشون دادم و بعد از آن خواب، پدر و مادرم نمازخوان و مقید به دین شدند💔😍 چند ماه بعد با دختری پانزده ساله عقد کردم💍 یه روز توی خونشون دیدم که خیلی برام بود گریه‌ام گرفت😔 نتونستم جلوی خودم رو بگیرم صدای گریه‌هام بلند و بلندتر شد😭😭 👈این همون عکسی بود که تو بود👉 خانمم تعجب کرد و گفت: سعیدجان چیزی شده؟ مگه صاحب این عکس و میشناسی؟😊 و من همه ماجرا رو براش تعریف کردم😔✋🏼 خودش و حتی مادرش هم گریه کردند😭😭😭 مادر خانمم گفت: میدونی این عکس کیه؟ گفتم: نه گفت: این 😊 منم مات و مبهوت، دیوانه‌وار فقط گریه می‌کردم مگه میشه؟😳😭😭 آره شهیدی که منو هدایت کرد، آدمم کرد، آخر به عقد💍من درآورد💔😔 چند ماه بعد با چند تا از دوستانم برای اسم نوشتیم تابستون که شد و حوزه‌ها تعطیل شدند ما هم رفتیم خانمم باردار بود و با گریه گفت: وقتی نه حقوق میدن نه پول میدن نه خدماتی، پس چرا میخوای بری؟ همان جمله شهید یادم اومد و گفتم: میرم تا جوانان ایران بماند...✌️🏼🙂 🍃🌷 @zahrast http://eitaa.com/shahidmohammadrezaalvani
✋ 🔹بشنو از رندى كه از مشهد حكايت ميكند 🔹صاحب نقاره ها بر ماكرامت ميكند 🔹دست خالى برنگردد یک نفر از ارض طوس 🔹چون على موسى الرضا او را شفاعت ميكند 💚 (ع)🍂🖤 🥀 http://eitaa.com/shahidmohammadrezaalvani
(عج)❤️ ما حلقه اگر بر در مقصود زدیم از بندگی حضرت معبود زدیم این الفت ما به دوست امروزی نیست یک عمر دم از (عج)موعود زدیم http://eitaa.com/shahidmohammadrezaalvani
🌿امام باقر(ع) میفرمایند : سخن گفتن بازن نامحرم،ازدامهای شیطان است.😈 √صحبت با نامحرم باید رسمی و در حده ضرورت باشه... بیاییم بهونه دسته شیطون ندیم واسه دام پهن کردن🙌 http://eitaa.com/shahidmohammadrezaalvani
🕊🖇 _________________ هر‌موقع‌به‌بهشت‌زهرا‌میرفت آبی‌بر‌میداشت‌‌وقبور‌شهدا‌رو می‌شست‌میگفت‌:با‌شهدا‌قرار‌ گذاشتم‌‌که‌من‌‌غبار‌رواز‌رویِ‌ قبر‌های‌آنها‌بشورم‌وآنهاهم‌غبار‌ِ گناه‌‌رواز‌رویِ‌دل‌‌من‌‌بشورند! http://eitaa.com/shahidmohammadrezaalvani