ناکام اونه که شهیدنشه

در باغ شهادت باز باز است.. رنج سنی شهدای مظلوم حرم حضرت شاه چراغ را ببینید. شهادت به ما بسیار نزدیک باید وصل بشیم تا خریدارمون بشن. اللهم الرزقنا توفیق شهادت فی سبیلک😭

شَبٰایِ جُمْعهِ کَرْبَلٰا شَبْ زیٰارَته ... خدایا دلمون گرفته کربلا را با چشممون داریم می بینیم..... قتل و وحشیگری... زدن ناموس... روضه ناموس... شهید شدن فرزند در بغل مادر... و...😭

هم اکنون #شاهچراغ چادرهای خونین بر ایوان شاهچراغ آویزان شده

هم اکنون #شاهچراغ و زیارت مردم فکر نمیکنم از قرن سوم که حضرت شاهچراغ اینجا دفن شد تابحال چنین حالی در زیارت بوجود اومده باشه😭

راهپیمایی امروز بر هر ایرانی واجب است اگر تابحال نرفتی امروز باید بری👌🏻 وعده ما راهپیمایی بعد از اقامه نماز جمعه

پست خادم شاهچراغ😭😭😭😭

🏴 کوچک‌ترین شهید شاهچراغ اسمش "اصغر" بود 😭😭

هُوَ الَّذِي أَنْزَلَ السَّكِينَةَ فِي قُلُوبِ الْمُؤْمِنِينَ فتح/۴ او کسی است که بر قلبهای مومنین آرامش را نازل میکند. خدایا ببار بر دلهای ما آرامش را، بزرگترین گمشده‌ی این روزهایمان آرامشی که با هیچ طوفانی دلم نلرزد از آن آرامش‌هایی که مزه ی آغوش مادر را میدهد از آنها که ابدی‌ست

#روایتگری آی مهمونای شهدا خوش آمدید... سختی کشیدید خوش آمدید...ما شهدا قول میدیم هواتونو داشته باشیم 🎙راوی: آقای احمدیان

ای بنازم... اون لب و دهانت رو باید طلا گرفت حضرت روح الله! قشنگ داره میگه آزادی چیه و با دواعش و فواحش فتنه گر چیکار باید کرد؟ مماشاتی های التماس کننده اونموقع هم اعصاب نذاشته بودن واسه امام عزیز... #امام_خمینی ♥

و الصّبحِ اذا تنفّس ... قسم به صبح وقتی کم کم جان میگیرد التکویر/۱۸ این شب ها که غم و درد و بی خوابی رهایم نمی کند ... به صبح #ایمان می آورم ... به طلوع، به وقت سپیده، که دردهایم تمام می شود.... و قسم به صبح #روزی_که_تو_خواهی_آمد ...

اللّهُ لَطیفٌ بِعِبادِه الشوری/۱۹ خدا نسبت به بندگانش بسیار مهربان است. اندوهگین تنگی و فشار نباش شاید در آغوش می فشاردت...

یعنی حواس‌ #امام_زمان‌ به من هست؟! اره رفیق‌، چون آقا‌ فرموده: لا ناسینَ لِذِکْرِکُمْ ... هیچ وقت فراموشتون نمی کنم ! #‌امام‌مهربونم‌🌸

اذان مغرب بود، دور ضریح خلوت‌تر از باقی اوقات، فرصت مناسب بود برای عکس گرفتن. از سیرجان اومدیم با خانواده، بچه‌ها رو جلو ضریح گذاشتم، گفتم دست‌تون رو بذارید رو پنجره‌های ضریح آقا،به گوشی نگاه کنید من عکس بگیرم.داشتم آماده می‌شدم که ازشون عکس بگیرم،یک‌دفعه صدای جیغ و داد همه‌جا رو برداشت. فقط جیغ و این‌که می‌شنیدم فرار کنید.گیج شدم،نمی‌دونستم چی‌شده تا این‌که صدای تیراندازی نزدیک‌تر شد.بچه بزرگم ۸سالش بود،دستشو گرفتم و این کوچیکه رو هم بغل کردم دویدیم.رفتیم پشت یکی از این کولرگازی‌های ایستاده،پناه بگیریم.بچه‌ها رو خوابوندم زمین و خودمو انداختم روشون که تیر نخورن. اون نامرد ما رو دید و شروع کرد تیراندازی، هی داد می‌زدم نزن بچه‌ست،نزن،ولی کارشو کرد.پسر بزرگم یک لحظه سرشو از زیر بدن من آورد بالا ببینه چیشده که تیر خورد بهش و..😭 بعد از گریه مفصلش گفت زنش رو هم از دست داد و حالا خودش مونده و این بچه ۳ساله‌ش که هردو مجروح هستن. این پسر ۳ساله‌اش حرف نمی‌زد، ترس و تنهایی همه وجودش رو گرفته بود. پرسیدم تونستی آخرین عکس رو از پسرت بگیری یا نه که بغض هردومدن ترکید

🎬 | ۴ دقیقه متفاوت از تشییع پیکر شهید آرمان علی وردی درتهران

این ۱ دقیقه را خیلی دوست دارم؛ اولین بار در اینستاگرام پست شد بعد یک ساعت صفحه مسدود شد. ما روزی نیست که دلتنگ این مرد بزرگ نباشیم. بیاد سردار دلهاشهید حاج قاسم سلیمانی و همه شهداءخصوصا شهدای شاهچراغ صلوات بر محمد و آل محمد