eitaa logo
شهید موسوی نژاد
385 دنبال‌کننده
2.3هزار عکس
1.3هزار ویدیو
7 فایل
🌷🌷 اینجا قراره که فقط و فقط از #شـهدا درس زندگی بگیریم 🌷🌷 مطمئن باشین شهدا دعوتتون کردن 🌹سرهنگ پاسدار شهیدسیدعبدالحسین موسوی نژاد ولادت: خمین ۱۳۴۸/۲/۱     شهادت: منطقه سردشت ۱۳۹۰/۴/۳۰ مزار:گلزارشهدای قم "روزانه خواندن زیارت عاشوراراامتحان کنید"
مشاهده در ایتا
دانلود
شهید موسوی نژاد
چشمشان که به مهدی افتاد از خوشحالی بال درآوردند.. دوره اش کردند و شروع کردند به شعار دادن: "فرمانده
خوابی که حاج‌ قاسم‌ پس از شهادت شهید زین‌الدین دید. 🌷هیجان‌زده پرسیدم: «آقا مهدی مگه تو شهید نشدی؟ همین چند وقت پیش،‌ توی جاده‌ سردشت؟» حرفم را نیمه‌تمام گذاشت. اخم كوتاهی كرد و چین به پیشانی‌اش افتاد. بعد باخنده گفت: «من توی جلسه‌هاتون میام. مثل اینكه هنوز باور نكردی شهدا زنده‌ن.» عجله داشت. می‌خواست برود. حرف با گریه از گلویم بیرون ریخت: «پس حالا كه می‌خوای بری، لااقل یه پیغامی چیزی بده تا به رزمنده‌ها برسونم.» رویم را زمین نزد. قاسم، من خیلی كار دارم، باید برم. هرچی که می‌گم زود بنویس. 🌷هول‌هولكی گشتم یک برگه‌‌ كوچك پیدا كردم. فوری خودكارم را از جیبم درآوردم و گفتم: «بفرما برادر! بگو تا بنویسم» بنویس: «سلام، ‌من در جمع شما هستم» همین چند كلمه را بیشتر نگفت. موقع خداحافظی به او گفتم:‌ «بی‌زحمت زیر نوشته رو امضا كن.» برگه را گرفت و امضا كرد. زیرش نوشت: «سیدمهدی زین‌الدین» نگاهی بهت‌زده به آن‌ كردم و با تعجب پرسیدم: «چی نوشتی آقامهدی؟ تو كه سید نبودی» اینجا بهم مقام سیادت دادن. از خواب پریدم. موج صدای مهدی هنوز توی گوشم بود «سلام من در جمع شما هستم»
7.73M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
کار قشنگی که میتونی هر صبح انجامش بدی
آخرین پنج شنبه سال شادی روح اسیران خاک ، مسافران بهشی ، اموات ، شهدا و امام شهدا در صورت امکان امشب حتما به نیابت از عزیزان سفر کرده چند صفحه قرآن بخونید...
يَا مُصْطَفِىَ مُوسىٰ بِالْكَلِماتِ ای برگزیننده موسی برای سخن گویی! من طاقت این فراز را ندارم یعنی تو با موسی حرف زده ای؟! یعنی او صدای تو را شنیده است؟! یعنی دل موسی را با حرف هایت قرص کرده ای؟! خوشا به احوالش، با ما هم می شود لطفا...؟!
ما حاصل یک جنگه ؛ جنگ میان بهانه و اراده سرنوشت خودته انتخاب کن با کدوم یکی هستی!! پیروزِ این جنگ رو مشخص میکنی
صدای پای بهار نزدیکه، قدمشو برامون پر برکت کن...
از چه پریشانی؟! آنجا که دگر راه نیست خدا راهی خواهد گشود صبوری کن!
انسان شناسی ۲۳٠.mp3
12.7M
چرا در طول یکروز، یا یکماه، یا یکسال، یا در طول همه عمرمان، یکبار هم برای ما پیش نیامد، که واقعاً، بدون ذره‌ای ادا و اغراق، ناگهان ترمز کنیم و سؤال کنیم از خودمان که؛ • الآن من در نگاه امام حسین علیه‌السلام چقدر می‌ارزم؟ • الآن من چقدر برای خدا عزیز هستم؟ • من چکار کنم بیشتر عزیزِ خدا باشم؟ چه کسانی واقعاً اهل این دغدغه‌اند ؟
شهید موسوی نژاد
از چه پریشانی؟! آنجا که دگر راه نیست خدا راهی خواهد گشود صبوری کن!
اونجایی که همه گفتن دیگه کاری از کسی ساخته نیست! خدا در گوشم گفت..؛ هیچ کاری نشد نداره تو بندگی کن ، باقیش بامن...🌱
🦋روایت عشق : پیکرش را با دو شهید دیگر تحویل بنیاد شهید داده و گذاشته بودند سردخانه. نگهبان سردخانه می‌گفت: یکی‌شان آمد به خوابم و گفت: جنازه‌ی من رو فعلاً تحویل خانواده‌ام ندید! از خواب بیدار شدم. هر چه فکر کردم کدام یک از این دو نفر بوده، نفهمیدم؛ گفتم ولش کن خواب بوده دیگه. فردا قرار بود جنازه‌ها رو تحویل بدیم که شب دوباره خواب شهید رو دیدم. دوباره همون جمله رو بهم گفت. این‌بار فوراً اسمشو پرسیدم. گفت: امیرناصر سلیمانی. از خواب پریدم، رفتم سراغ جنازه‌ها. روی سینه یکی‌شان نوشته بود «شهید امیر ناصر سلیمانی». بعدها متوجه شدم توی اون تاریخ، خانواده‌اش در تدارک مراسم ازدواج پسرشان بودند؛ شهید خواسته بود مراسم برادرش بهم نخوره شهید امیرناصر سلیمانی 📚فرمانده، فرمان قهقهه، ص۳۶ و به کسانی که در راه خدا کشته می‌شوند، مرده نگویید بلکه آنها زنده‌اند؛ امّا شما درک نمی‌کنید! «سوره بقره»
إِلَهِی أَبْلَیتُ شَبَابِی فِی سَكرَةِ التَّبَاعُدِ مِنْك خدایا جوانی ام را در مستی دوری از تو پیر نمودم... - داریم پیر می شیم آهسته آهسته و چقدر حواسمون نیست...! بعد از جوونی ، هیچی نیست ! اگه تو جوونی عاشق خدا نشیم تو پیری ، خواهیم مُرد...
اگه یه روزی فکر کردی آرزوهات دوره یادت بیار که خدا نزدیکه، گوش‌های خدا پُره از آرزو و دستهایش پُر از معجزه...