#کلام_استاد
❇️متن خیر مقدم بازگشت امام خمینی(ره) به ایران که در فرودگاه مهرآباد تهران قرائت شد (به قلم استاد مطهری)
بسم الله الرحمن الرحیم
«جاءَ الْحَقُّ وَ زَهَقَ الْباطِلُ انَّ الْباطِلَ کانَ زَهوقاً/فَانَّ حِزْبَ اللهِ هُمُ الْغالِبونَ»
🔸ای روح خدا و ای ابراهیم بت شکن اسلام و ای بنده پاکباز حق و ای جان عزیز ملت ایران! به عرض برسانم که: رواق منظر چشم من آشیانه توست/ کرم نما و فرود آ که خانه خانه توست.
🔸ملت ایران چه چیزی از جان عزیزتر دارد که نثار مقدم فرخنده رهبر فداکار و روشن بینش نماید، و چه ثنایی بالاتر از این سراغ دارد که او را بنده پاکباز حق بخواند.
🔸ای بنده پاکباز خدا! ای مسلمان محمدی! ای شیعه صادق! ای آیت خدا! ملت ایران در شخصیت شما و از تجربه زندگی شما بالاخص در شانزده سال اخیر زعامت امت که به شما سپرده شد مصداق عینی وعده خدا به رزمندگان و پویندگان راهش را مشاهده میکند که اگر به یاری خدا بشتابید به یاری شما میشتابد و شما را ثابت قدم نگاه میدارد، و هر کسی از آنِ خدا باشد خدا از آن اوست.
🔸هجرت شما از وطن عزیز در 14 سال پیش تحت فشار و اجبار سمبلهای استبداد و استعمار، یادآور هجرت جدّ مکرمتان رسول خدا صلی الله علیه و آله و یاران بزرگوار اوست که به گناه خواستاری جامعه توحیدی از شهر و دیار خود رانده شدند (الَّذینَ اخْرِجوا مِنْ دِیارِهِمْ بِغَیرِ حَقٍّ الّا انْ یقولوا رَبُّنَا اللهُ) و بازگشت امروزتان یادآور فتح مبین و عظیم مکه است که سمبلهای زر و زور و بتهای فلزی و گوشتی یکی پس از دیگری از مقرّ حکمرانی به زیر آورده شدند و حکومت خدایی جایگزین حکومت طاغوتی گردید. لَقَدْ صَدَقَ اللهُ رَسولَهُ الرُّؤْیا بِالْحَقِّ لَتَدْخُلُنَّ الْمَسْجِدَ الْحَرامَ انْ شاءَ اللهُ امِنینَ.
🔸ملت ایران، جان بر کف در انتظار فرمان رهبر عظیمالشأن خویش است و تا برقراری جامعه توحیدی، جامعهای که در آن، انسان از قید بندگی انسان آزاد باشد و بهرهکشی انسان از انسان ملغی گردد و از ناهمواریها و نابرابریهای مصنوعی اثری نماند و بتهای سیاسی، اقتصادی و اجتماعی یکسره سرنگون گردند و مساوات، برابری و برادری به معنی واقعی کلمه برقرار شود و آثار استبداد 2500 ساله و استعمار 400 ساله محو گردد و در یک کلمه، بندگی از آن خدا و حکومت، حکومت الهی باشد، از پای نخواهد نشست.
🔸جای چندین هزار شهید، شهیدان 15 ساله اخیر که حرکت انقلاب مقدس اسلامی ما را با خون خود سرعت بخشیدند، خالی است که بازگشت مظفرانه رهبر خود و شکوفههای به ثمر رسیده نهال انقلاب را به چشم خود ببینند. اگر امروز در میان ما نیستند ارواح پاکشان ناظر و شاهد خواهد بود.
وَ السَّلامُ عَلَیک وَ عَلَی الْارْواحِ الَّتی حَلَّتْ بِفِنائِک وَ رَحْمَةُ اللهِ وَ بَرَکاتُه.
برقرار باد جامعه توحیدی و جمهوری اسلامی به رهبری امام خمینی.
📚 آینده انقلاب اسلامی ایران، صفحه17
╭───────────
🆔@shahidmotaharihowzeh
╰───────────
💐سالروز تولد استاد مطهری(ره)💐
🔸امروز مصادف است با سالروز تولد استوانه دین و دانش، استاد مرتضی مطهری(ره)؛ او که پاره تن امام بود و حاصل عمرش محسوب می شد؛ او که مدافع دین و شریعت بود و کمر همت بسته بود تا کیان اسلام ناب را صیانت کند؛ او که با تکیه بر توانایی های علمی، عقیدتی و فلسفی خود از هرگونه شبهه و سؤال در حوزه دین استقبال می کرد و این امر را موجب پویایی و انتشار هرچه بیشتر اسلام می دانست. با شمشیر قلم و بیان و با منطق و استدلال، با التقاط و انحرافات شجاعانه مبارزه کرد و پندارهای غلط منحرفان را باطل ساخت و تلاش های دین ستیزان و معاندان اسلام را به یأس مبدل ساخت و با تقدیم جان، راهش را تداوم بخشید و با خون سرخش پای صفحات مبارزاتش را امضا کرد. او معلمی بود آشنا به علوم اهل بیت که در لحظه لحظه عمر شریفش، معارف ناب محمدی از قلم و بیان او تراوش می کرد و منتشر می شد.
🔸در سالروز تولد این استاد فرزانه به روان پاکش درود می فرستیم و امیدواریم که آثار پر برکتش هم چنان فراراه عموم طلاب و دانشجویان و تمامی جویندگان اسلام ناب محمدی قرار گیرد.
╭───────────
🆔@shahidmotaharihowzeh
╰───────────
#کلام_استاد
❇️اهمیت ماه رجب
🔸ماه مبارک رجب است. برای جمعه اول رجب یک سلسله اعمال وارد شده است و یک ارزشهایی که دیگر اصلاً این حرفها در میان ما مطرح نیست. مصداق «قُلْ أَرَأَیتُمْ انْ أَصْبَحَ ماؤُکمْ غَوْراً فَمَنْ یأْتیکمْ بِماءٍ مَعینٍ» همینهاست. نام ماهها از قمری تبدیل میشود به شمسی؛ انسان اول خیال نمیکند که به دنبال خودش چه چیزهایی میآورد. ما که بچه بودیم، در منزل خود ما اصلاً اینکه ماه رجب دارد میآید مشخص بود؛ میگفتند یک هفته به ماه رجب مانده، پنج روز مانده، سه روز مانده، امشب احتمالًا اول ماه رجب است، برویم برای استهلال؛ میرفتند برای استهلال، ماه را ببینند، شب اول ماه رجب است، اعمال ماه رجب را بجا بیاورند. در مسجد که جمع میشدند، همه صحبت آمدن ماه رجب بود. ماه مبارک رجب و ماه مبارک شعبان پیشدرآمدهای ماه مبارک رمضان هستند. مرحوم ابوی ما در بعضی از سالها دو ماه رجب و شعبان را پیوسته روزه میگرفتند و به ماه مبارک رمضان متصل میکردند، یعنی این سه ماه را یکسره روزه میگرفتند. اصلًا این ماه، ماه استغفار و توبه و عبادت است. حتی وارد شده است که اگر کسی نتواند روزه این ماه را بگیرد ذکری وارد شده است که روزی صد بار این ذکر را بگوید به عنوان جبران روزهای که نتوانسته است بگیرد.
🔸یادم است که در ماه مبارک رجب در سال 21- که تابستان بود و به اصفهان رفته بودیم- میرفتیم به درس آقای حاج آقا رحیم ارباب سلّمه الله تعالی که از بزرگان هستند. من این ذکر را اول بار از این مرد شنیدم. میدیدم که خیلی کند صحبت میکند و اذکار را بالخصوص خیلی با تأنّی و حضور قلب میگوید: سُبْحانَ الْالهِ الْجَلیلِ، سُبْحانَ مَنْ لاینْبَغِی التَّسْبیحُ الّا لَهُ، سُبْحانَ ذِی الْعِزَّةِ وَالْجَلالِ... میدیدم این مرد مرتب اینها را میگفت. چون پیرمرد بود و نمیتوانست روزه بگیرد، آن را با این جبران میکرد.
🔸و باز یادم نمیرود که در همان سالها روز بیست و پنجم رجب بود (روز وفات حضرت موسی بن جعفر سلام الله علیه)، ما در مدرسه نیماورد اصفهان بودیم، بعدازظهر بود، خوابیده بودیم، از خواب که بیدار شدیم یک وقت صدای مرحوم حاج میرزا علی آقا را شنیدم. طلبههای آن مدرسه به مناسبت وفات، از ایشان خواهش کرده بودند، آمده بود برای طلبهها موعظه میکرد و بعد هم ذکر مصیبت. حدیث دارد که در قیامت فریاد میکشند: «أینَ الرَّجَبیون» رجبیون کجا هستند؟ این مرد با همان آهنگی که داشت و با آن حال و روحی که داشت این تعبیر را به کار برد: آن وقتی که بگویند «أینَ الرَّجَبیون» و ما در پیشگاه پروردگار شرمسار باشیم، در ماه رجب هیچ چیزی نداشته باشیم و اصلًا جزء رجبیون شمرده نشویم، چه خواهیم کرد؟
🔸غرض این است: این ماه، ماه استغفار و عبادت و روزه است و این سنتها در میان ما به کلی دارد فراموش میشود. ماه رجب میآید، بزرگهایمان [متوجه نمیشوند] تا چه رسد به بچهها. کم کم اگر به بچهها بگوییم ماههای قمری را از محرم تا ذی الحجه بشمار، نمیتوانند؛ اصلًا فراموش میکنند که یک چنین ماههایی هم وجود داشته است. ولی به هرحال تکلیف هرگز از ما ساقط نمیشود.
📚آشنایی با قرآن، جلد 8، صفحه 232(با اندکی تلخیص)
╭───────────
🆔@shahidmotaharihowzeh
╰───────────
هدایت شده از در محضر استاد
#کلام_استاد
✅در بزم خليفه
🔹متوكل، خليفه سفاك و جبار عباسى، از توجه معنوى مردم به امام هادى (عليه السلام) بيمناك بود و از اينكه مردم به طيب خاطر حاضر بودند فرمان او را اطاعت كنند رنج مىبرد. سعايت كنندگان هم به او گفتند ممكن است على بن محمد (امام هادى) باطناً قصد انقلاب داشته باشد و بعيد نيست اسلحه و يا لااقل نامههايى كه دالّ بر مطلب باشد در خانهاش پيدا شود. لهذا متوكل يك شب بىخبر و بدون سابقه، بعد از آنكه نيمى از شب گذشته و همه چشمها به خواب رفته و هر كسى در بستر خويش استراحت كرده بود، عدهاى از دژخيمان و اطرافيان خود را فرستاد به خانه امام كه خانهاش را تفتيش كنند و خود امام را هم حاضر نمايند. متوكل اين تصميم را در حالى گرفت كه بزمى تشكيل داده مشغول مىگسارى بود.
🔹مأمورين سرزده وارد خانه امام شدند و اول به سراغ خودش رفتند. او را ديدند كه اتاقى را خلوت كرده و فرش اتاق را جمع كرده، بر روى ريگ و سنگريزه نشسته به ذكر خدا و راز و نياز با ذات پروردگار مشغول است. وارد ساير اتاقها شدند، از آنچه مىخواستند چيزى نيافتند. ناچار به همين مقدار قناعت كردند كه خود امام را به حضور متوكل ببرند.
🔹وقتى كه امام وارد شد، متوكل در صدر مجلس بزم نشسته مشغول مىگسارى بود. دستور داد كه امام پهلوى خودش بنشيند. امام نشست. متوكل جام شرابى كه در دستش بود به امام تعارف كرد. امام امتناع كرد و فرمود:«به خدا قسم كه هرگز شراب داخل خون و گوشت من نشده، مرا معاف بدار.». متوكل قبول كرد، بعد گفت: «پس شعر بخوان و با خواندن اشعار نغز و غزليات آبدار محفل ما را رونق ده». فرمود: «من اهل شعر نيستم و كمتر، از اشعار گذشتگان حفظ دارم». متوكل گفت: «چارهاى نيست، حتما بايد شعر بخوانى».
🔸امام شروع كرد به خواندن اشعارىكه مضمونش اين است: «قلههاى بلند را براى خود منزلگاه كردند، و همواره مردان مسلح در اطراف آنها بودند و آنها را نگهبانى مىكردند، ولى هيچ يك از آنها نتوانست جلو مرگ را بگيرد و آنها را از گزند روزگار محفوظ بدارد».
🔸«آخر الامر از دامن آن قلههاى منيع و از داخل آن حصنهاى محكم و مستحكم به داخل گودالهاى قبر پايين كشيده شدند، و با چه بدبختى به آن گودالها فرود آمدند!».
🔸«در اين حال منادى فرياد كرد و به آنها بانگ زد كه: كجا رفت آن زينتها و آن تاجها و هيمنهها و شكوه و جلالها؟».
🔸«كجا رفت آن چهرههاى پرورده نعمتها كه هميشه از روى ناز و نخوت، در پس پردههاى الوان، خود را از انظار مردم مخفى نگاه مىداشت؟».
🔸«قبر عاقبت آنها را رسوا ساخت. آن چهرههاى نعمت پرورده عاقبت الامر جولانگاه كرمهاى زمين شد كه بر روى آنها حركت مىكنند!».
🔸«زمان درازى دنيا را خوردند و آشاميدند و همه چيز را بلعيدند، ولى امروز همانها كه خورنده همه چيزها بودند مأكول زمين و حشرات زمين واقع شدهاند!».
🔹صداى امام با طنين مخصوص و با آهنگى كه تا اعماق روح حاضرين و از آن جمله خود متوكل نفوذ كرد اين اشعار را به پايان رسانيد. نشئه شراب از سر مىگساران پريد. متوكل جام شراب را محكم به زمين كوفت و اشكهايش مثل باران جارى شد. به اين ترتيب آن مجلس بزم درهم ريخت و نور حقيقت توانست غبار غرور و غفلت را، و لو براى مدتى كوتاه، از يك قلب پرقساوت بزدايد.
📚داستان راستان، جلد1، صفحه 103
╭───────────
🆔@shahidmotaharihowzeh
╰───────────