eitaa logo
در محضر استاد
1.1هزار دنبال‌کننده
67 عکس
20 ویدیو
3 فایل
این کانال به بیان دیدگاه و اندیشه های استاد شهید مطهری(ره) در مناسبت های مختلف اختصاص دارد. ازاینکه با نظرات خویش ما را در اداره بهتر کانال یاری می کنید، سپاسگزارم. بازنشر مطالب با ذکر آدرس کانال بلامانع است. ارتباط با مدیر: https://eitaa.com/hpouryahya
مشاهده در ایتا
دانلود
🏴إنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَیْهِ رَاجِعُونَ🏴 ▪️ضایعه ارتحال عالم وارسته حضرت آیت الله العظمی سید محمد علی علوی گرگانی(قدس سره الشریف) را محضر حضرت ولی عصر ارواحنا فداه، مقام معظم رهبری مدظله العالی، مراجع عظام دامت برکاتهم، بیت معظم آن مرجع عظیم الشأن رضوان الله تعالی علیه، حوزه های علمیه، شاگردان و علاقمندان آن مرحوم و عموم ملت ایران و مسلمانان جهان تسلیت می گوییم.
مقام عالِم نزد خدا 🔸«اِذَا اجْتَمَعَ الْعالِمُ وَ الْعابِدُ فَقِیلَ لِلْعابِدِ اُدْخُلِ الْجَنَّةَ وَ تَنَعَّمْ بِعِبادَتِکَ وَ قِیلَ لِلْعالِمِ قِفْ هُنا فَاشْفَعْ مَنْ اَحْبَبْتَ فَاِنَّکَ لاتَشْفَعُ اَحَداً اِلاّ شَفَعْتُ فَقامَ مَقامَ الاْنْبِیاءِ». 🔹«آن گاه که عالم و عابد در روز رستاخیز محشور می شوند، به عابد گفته می شود: به بهشت درآی و به برکت عبادت خود، از نعمت های بهشت بهره مند شو، ولی به عالم می گویند: اینجا بایست و هر که را می خواهی، شفاعت کن و هیچ کس را شفاعت نخواهی کرد، مگر آنکه شفاعت تو پذیرفته می شود و بدین ترتیب، عالم در جایگاه پیامبران می ایستد». 📚یادداشتهای استاد مطهری، جلد15، صفحه27 ╭─────────── 🆔@shahidmotaharihowzeh ╰───────────
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❇️ "افْضَلُ الْاعْمالِ انْتِظارُ الْفَرَجِ‏" یعنی چه؟ 🔹بعضی خیال می‌کنند اینکه افضل اعمال انتظار فرج است، به این معناست که انتظار داشته باشیم امام زمان (عجّل الله تعالی فرجه) با عده‌ای که خواص اصحابشان هستند یعنی سیصد و سیزده نفر و عده‌ای غیرخواص ظهور کنند، بعد دشمنان اسلام را از روی زمین بردارند، امنیت و رفاه و آزادی کامل را برقرار کنند، آن وقت به ما بگویند بفرمایید! ما انتظار چنین فرجی را داریم و می‌گوییم افضل اعمال هم انتظار فرج است! نه، انتظار فرج داشتن یعنی انتظار در رکاب امام بودن و جنگیدن و احیاناً شهید شدن، یعنی آرزوی واقعی و حقیقی مجاهد بودن در راه حق، نه آرزوی اینکه تو برو کارها را انجام بده، بعد که همه کارها انجام شد و نوبت استفاده و بهره گیری شد آن وقت من می‌آیم! 🔹انتظار فرج داشتن یعنی واقعاً در نیت ما این باشد که در رکاب امام زمان و در خدمت ایشان دنیا را اصلاح کنیم. در زیارت اباعبدالله (علیه السلام) می‌گوییم: «یا لَیتَنا کنّا مَعَک فَنَفوزَ فَوْزاً عَظیماً». معنایش این است که‌ ‏ای کاش ما در خدمت تو بودیم و شهید می‌شدیم و از راه شهادت، رستگاری عظیم پیدا می‌کردیم. آیا این ادعای ما از روی حقیقت است؟ افرادی هستند که از روی حقیقت ادعا می‌کنند ولی اکثر ما که در زیارتنامه‌ها می‌خوانیم، لقلقه زبان است. 📚آزادی معنوی، صفحه 173 ╭─────────── 🆔@shahidmotaharihowzeh ╰───────────
❇️ مهدویت، یک فلسفه بزرگ جهانی‏ 🔹کوشش کنید فکر خودتان را در مسئله‌ حضرت حجت با آنچه که در متن اسلام آمده تطبیق بدهید. غالب ما این مسئله‌ را به صورت یک آرزوی کودکانه یک آدمی که دچار عقده و انتقام است درآورده‏ ایم. گویی حضرت حجت فقط انتظار دارند که کی خداوند تبارک و تعالی به ایشان اجازه بدهند که مثلا بیایند ما مردم ایران را غرق در سعادت کنند یا شیعه را غرق در سعادت کنند، آنهم شیعه هایی که ما هستیم که شیعه نیستیم. نه، این یک فلسفه بزرگ جهانی است، چون اسلام یک دین جهانی است، چون تشیع به معنی واقعی‏ اش یک امر جهانی است. این را ما باید به صورت یک فلسفه بزرگ جهانی تلقی کنیم. 🔹وقتی قرآن می‌گوید: وَلَقَدْ کتَبْنا فِی الزَّبورِ مِنْ بَعْدِ الذِّکرِ انَّ الْارْضَ‏ یرِثُها عِبادِی الصّالِحونَ‏، صحبت از زمین است، نه صحبت از این منطقه و آن منطقه و این قوم و آن نژاد. 1⃣اولًا امیدواری به آینده است که دنیا در آینده نابود نمی‌شود. اصول دین و مذهب به ما می‌گوید: زندگی سعادتمندانه بشر آن است که در آینده است. 2⃣دوم: آن دوره، دوره عقل و عدالت است. شما می‌بینید یک فرد سه دوره کلی دارد: دوره کودکی که دوره بازی و افکار کودکانه است، دوره جوانی که دوره خشم و شهوت است، و دوره پیری که دوره پختگی و استفاده از تجربیات و دوره حکومت عقل است. اجتماع بشری هم همین‌طور است. اجتماع بشری سه دوره را باید طی کند. یک دوره، دوره اساطیر و افسانه‌ها و به تعبیر قرآن دوره جاهلیت است. دوره دوم دوره علم است، ولی علم و جوانی، یعنی دوره حکومت خشم و شهوت. آیا دوره‌ای نخواهد آمد که آن دوره، حکومت، نه حکومت اساطیر باشد و نه حکومت خشم و شهوت؟! دوره‌ای که واقعاً در آن دوره معرفت و عدالت و صلح و انسانیت و معنویت حکومت کند؟ چگونه می‌شود که چنین دوره‌ای نیاید؟! مگر می‌شود که خداوند این عالم را خلق کرده باشد و بشر را به عنوان اشرف مخلوقات آفریده باشد، بعد بشر به دوره بلوغ خودش نرسیده یکمرتبه تمام بشر را زیرورو کند؟! 🔹پس مهدویت یک فلسفه بسیار بزرگ است. ببینید مضامینی که ما در اسلام داریم چقدر عالی است! نزدیک ماه مبارک رمضان است، دعای افتتاح را موفق خواهید بود و در شبهای ماه مبارک رمضان خواهید خواند. قسمت زیادی از آخر این دعا اختصاص به وجود مقدس حضرت حجت دارد که من همانها را می‌خوانم و دعای من هم همانها خواهد بود: «اللهُمَّ انّا نَرْغَبُ الَیک فی دَوْلَةٍ کریمَةٍ تُعِزُّبِهَا الْاسْلامَ وَ اهْلَهُ وَ تُذِلُّ بِهَا النِّفاقَ وَ اهْلَهُ وَ تَجْعَلُنا فیها مِنَ الدُّعاةِ الی‏ طاعَتِک وَالْقادَةِ الی‏ سَبیلِک» 🤲 خدایا تو را به ذات مقدست و به حقیقت اولیاء کرامت قسم می‌دهیم که ما را از کسانی قرار بده که شایسته این آرزوی بزرگ بوده باشیم. 📚سیری در سیره ائمه اطهار، صفحه 259 ╭──────────── 🆔@shahidmotaharihowzeh ╰────────────
✅مشخصات دوره حضرت مهدی(عج) 🔸به اتفاق علمای شیعه و اهل تسنن این جمله از پیغمبر اکرم متواتر است. احدی در این جمله تردید ندارد که پیغمبر اکرم فرمود: «لَوْ لَمْ یبْقَ مِنَ الدُّنْیا الّا یوْمٌ واحِدٌ لَطَوَّلَ اللهُ ذلِک الْیوْمَ حَتّی‏ یخْرُجَ رَجُلٌ مِنْ وُلْدی». حال ببینید پیغمبر چگونه آن روز را روشن و دوره کمال بشریت می‌بیند. فرمود: «الْمَهْدی یبْعَثُ فی امّتی عَلَی اخْتِلافٍ مِنَ النّاسِ وَالزَّلازِلِ» مهدی در یک شرایطی می‌آید که اختلاف در میان بشر شدید و زلزله‌‏ها برقرار است (مقصود زلزله‏‌های ناشی از مواد زیر زمین نیست)، اصلًا زمین به دست بشر دارد تکان می‌خورد و خطر، بشریت را تهدید می‌کند «فَیمْلَأُ الْارْضَ قِسْطاً وَ عَدْلًا کما مُلِئَتْ ظُلْماً وَ جَوْراً» بعد از آنکه پیمانه ظلم و جور پر شد، دنیا را پر از عدل و داد می‌کند. «یرْضی‏ عَنْهُ ساکنُ السَّماءِ وَ ساکنُ الْارْضِ» از او، هم خدای آسمان راضی است و هم خلق خدای آسمان و مردم روی زمین. بعد فرمود: «یقَسِّمُ الْمتمام صِحاحاً» ثروت را به طور صحیح تقسیم می‌کند «وَ یمْلَأُ اللهُ قُلوبَ امَّةِ مُحَمَّدٍ غِنی وَ یسَعُهُمْ عَدْلُهُ»، خداوند دل امت اسلام را مملوّ از غنا می‌کند؛ دلها غنی می‌شود، فقرها و نیازها و حقارتها و بیچارگی‌ها و کینه‌‏ها و حسادتها، همه از دلها بیرون کشیده می‌شود. 🔸امیرالمؤمنین در نهج البلاغه می‌فرماید: حَتّی‏ تَقومَ الْحَرْبُ بِکمْ عَلی‏ ساقٍ، بادِیاً نَواجِذُها، مَمْلوءَةً اخْلافُها، حُلْواً رَضاعُها، عَلْقَماً عاقِبَتُها. پیش‌بینی می‌کند که قبل از ظهور حضرت مهدی آشوب عجیب و جنگهای بسیار مهیب و خطرناکی در دنیا هست. می‌فرماید: جنگ روی پای خودش می‌ایستد، دندانهای خودش را نشان می‌دهد مثل یک درنده‌‏ای که دندان نشان می‌دهد؛ شیرِ پستان خودش را نشان می‌دهد، یعنی آن ستیزه‌جویان و آتش‌افروزان جنگ نگاه می‌کنند می‌بینند این پستان جنگ خوب شیر می‌دهد یعنی به نفعشان کار می‌کند، اما نمی‌دانند که عاقبتِ این جنگ به ضرر خودشان است. «الا وَ فی غَدٍ وَ سَیأْتی غَدٌ بِما لا تَعْرِفونَ» بدانید که فردا دنیا آبستن چیزهایی است که هیچ پیش‌بینی نمی‌کنید، نمی‌شناسید و آگاه نیستید، ولی بدانید هست و فردا با خود خواهد آورد. «یأْخُذُ الْوالی مِنْ غَیرِها عُمّالَها عَلی‏ مَساوی اعْمالِها» اول کاری که آن والی الهی می‌کند این است که عمال و حکام را یک یک می‌گیرد، اعوان خودش را اصلاح می‌کند، دنیا اصلاح می‌شود. «وَ تُخْرِجُ لَهُ الْارْضُ افالیذَ کبِدِها» زمین هر موهبتی که در خودش دارد از هر معدنی، و هر استعدادی که شما تصور بکنید، همه را بیرون می‌دهد؛ «وَ تُلْقی الَیهِ سِلْماً مَقالیدَها» زمین می‌آید مثل یک غلام در حالی که تسلیم است کلیدهای خودش را دراختیار او قرار می‌دهد. یعنی دیگر سرّی در طبیعت باقی نمی‌ماند مگر اینکه به دست او کشف می‌شود، «فَیریکمْ کیفَ عَدْلُ السّیرَةِ» آن وقت او به شما نشان خواهد داد که عدالت واقعی یعنی چه؛ «وَ یحْیی مَیتَ الْکتابِ وَالسُّنَّةِ»، قوانین کتاب و سنت را که متروک مانده و به حسب ظاهر مرده و از میان رفته است زنده خواهد کرد. 🔸و نیز فرمود: اذا قامَ الْقائِمُ حَکمَ بِالْعَدْلِ...حضرت یک لقبی دارد مخصوص به خود، لقبی که از مفهوم «قیام» گرفته شده است، آن که در جهان قیام می‌کند: الْقائم. اصلًا ما حضرت مهدی را به قیام و عدالت می‌شناسیم. هر امامی به یک صفت شناخته می‌شود، این امام به قیام و عدالت شناخته می‌شود. «وَ ارْتَفَعَ فی ایامِهِ الْجَوْرُ» جور و ظلمی دیگر در کار نیست. «وَ امِنَتْ بِهِ السُّبُلُ» همه راهها، راههای زمینی، دریایی و هوایی امن می‌شود، چون منشأ این ناامنیها ناراحتیها و بی‌‏عدالتی‏‌هاست. وقتی که عدالت برقرار بشود، [چون‏] فطرت بشر فطرت عدالت است، دلیل ندارد که ناامنی وجود داشته باشد. «وَ اخْرَجَتِ الْارْضُ بَرَکاتِها» و زمین تمام برکات خودش را بیرون می‌آورد. «وَ لا یجِدُ الرَّجُلُ مِنْکمْ یوْمَئِذٍ مَوْضِعاً لِصَدَقَتِهِ وَ لا بِرِّهِ...»، ناراحتی مردم فقط این است که اگر بخواهند یک صدقه‌‏ای بدهند، یک نفر [مستحق‏] پیدا نمی‌کنند. 🔸اینها براساس چه فلسفه‌ای است؟ اسلام می‌گوید عاقبتِ بشر عدالت است، عدالت برای بشر محبوب و مثل یک معبود است و این نمی‌شود جز اینکه یک حکومت عادل جهانی بر مبنای ایمان، خداپرستی و خداشناسی و بر مبنای حکومت قرآن به وجود آید؛ و ما مسلمین خوشوقتیم که برخلاف این همه بدبینی‌هایی که در دنیای غرب به وجود آمده، به آینده بشریت خوش‌بین هستیم. به ما گفته‌اند: «افْضَلُ الْاعْمالِ انْتِظارُ الْفَرَجِ»، این خوشبینی و انتظار فرج فضیلتش از همه اعمال بیشتر است، چرا؟ برای اینکه این یک ایمانی است در سطح بسیار عالی. 📚سیری در سیره ائمه اطهار، صفحه 235 ╭─────────── 🆔@shahidmotaharihowzeh ╰───────────
سهم انسان از فصل بهار 🔸بهار طبیعی را خورشید به وجود می‌آورد که پس از مدتی دوری و فاصله، با اشعه گرم خود طبیعت مرده را زنده و زمین خفته را بیدار می‌کند؛ و بهار معنوی را خورشید تابنده قرآن در دلهای مرده و روحهای افسرده ایجاد می‌کند. هم از فرصت بهار معنوی باید استفاده کرد و هم از فرصت بهار طبیعی. 🔸در قرآن کریم مکرر از این تجدید حیاتی که برای زمین رخ می‌دهد یاد شده ولی به عنوان یک درس و تعلیم و به عنوان راهنمایی بشر، که از این فصل چه استفاده‌ای باید بکند و چه الهامی باید بگیرد. 🔸هریک از فرزندان زمین از گیاهان و حیوانات و انسان از این فصل حیات‌بخش سهمی و حقی دارند...انسان هم از آن جهت که انسان است، عقلی دارد و فهمی، دلی دارد و احساساتی و عواطفی، او هم از این فیض عام سهمی دارد. سهم انسان چیست؟ 🔸برای بعضی از مردم فصل حیات‌بخش بهار الهام‌دهنده است، درس است، آموزنده است، نکته‌ها و رمزها و حقیقتها درمی‌یابند. اما متأسفانه استفاده بعضی دیگر از افراد از حدّ استفاده یک حیوان تجاوز نمی‌کند. حاصل بهره آنها از این تجلّی باشکوه خلقت، شکم پرکردن و عربده کشیدن و بدمستی کردن و سقوط در منتها درجه حیوانیت است. آنها در این فصل الهام می‌گیرند اما نه از این فصل بلکه از صفات و ملکات پلید خودشان؛ الهام می‌گیرند اما چه چیز الهام می‌گیرند؟ جنایت و آدمکشی، فحشا و فساد اخلاق، شکستن قیود و حدود انسانی. آیا این منتهای بدبختی نیست که محصول رسیدن ایامی به این لطف و صفا و طراوت، تیرگی دل و تاریکی روح و قساوت قلب باشد؟ آری، هرکسی بر طینت خود می‌تند. 🔸به هرحال، فصل بهار فصل تجدید حیات و زندگی از سر گرفتن زمین ماست؛ فصل نشاط و خرّمی زمین است؛ فصلی است که زمین در شرایط تازه و جدیدی قرار می‌گیرد و مستعد می‌شود که بزرگترین موهبتهای الهی یعنی حیات و زندگی به او افاضه شود...در قرآن کریم به این موضوع اشاره شده، ولی به عنوان یک درس و یک تعلیم و یک حکمتِ آموختنی. 📚 بیست گفتار، صفحه ۲۰۴ ╭─────────── 🆔@shahidmotaharihowzeh ╰───────────
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❇️زردتشت، آیینی توحیدی یا ثنوی؟ 🔸از نظر تاریخ،به‌روشنی معلوم نیست که آیین زردشت در اصل توحیدی بوده است یا ثنوی؟«اوستا»ی موجود،این ابهام را رفع نمی‌کند، زیرا قسمتهای مختلف این کتاب تفاوت فاحشی با یکدیگر دارد.بخش «وندیداد» صراحت در ثنویت دارد،ولی از بخش «گاتاها» چندان دوگانگی فهمیده نمی‌شود،بلکه بر حسب ادعای برخی از محقّقین،از این بخش،یکتائی استنباط می‌گردد.تحقیقات تاریخی در اینجا نارسا است. 🔸ما بر حسب اعتقاد اسلامی‌ که درباره مجوس داریم می‌توانیم دین زردشت را در اصل،یک شریعت توحیدی بدانیم،زیرا بر حسب عقیده اکثر علمای اسلام،زردشتیان از اهل کتاب محسوب می‌گردند.محقّقین از مورّخین نیز همین عقیده را تأیید می‌کنند و می‌گویند نفوذ ثنویت در آئین زردشت،از ناحیه سوابق عقیده دو خدایی در نژاد آریا قبل از زردشت بوده است.البته تنها از طریق تعبّد، یعنی از راه آثار اسلامی می‌توانیم شریعت زردشت را یک شریعت توحیدی بدانیم. 🔸اما از نظر تاریخی،یعنی از نظر آثاری که به زردشت منسوب است،هر چند بخواهیم فقط «گاتاها» را ملاک قرار دهیم نمی‌توانیم آئین زردشتی را آئین توحیدی بدانیم؛زیرا حدّاکثر آنچه محققان در باب توحید زردشت به استناد «گاتاها» گفته‌اند این است که زردشت طرفدار «توحید ذاتی» بوده است،یعنی تنها یک موجود را قائم به ذات و غیر مخلوق می‌دانسته است و آن «آهورامزدا» است و همه موجودات دیگر را،حتی اهریمن(انگره مئنیو)را آفریده آهورامزدا می‌دانسته است؛و به عبارت دیگر زردشت برای درخت هستی بیش از یک ریشه قائل نبوده‏ است؛ و هم می‌توانیم با اتکاء به گفته برخی محقّقین، زردشت را طرفدار «توحید در عبادت» یعنی یگانه‌‏پرست بدانیم.ولی برای اینکه یک آئین،آئین توحیدی باشدعلاوه بر توحید ذاتی و توحید در عبادت، توحید در خالقیت لازم است و آئین زردشت به حسب مدارک تاریخی،از نظر خالقیت، کاملا ثنوی بوده است،زیرا از این تعلیمات اینچنین استفاده می‌شود که قطب مخالف «انگره مئنیو»،«سپنت مئنیو»است. سپنت مئنیو منشأ اشیاء نیک است اما انگره مئنیو یا اهریمن منشأ اشیاء بد است و آهورا مزدا یا سپنت مئنیو مسؤول آفریدن آنها نیست، بلکه انگره مئنیو مسؤول آفریدن آنها است. مطابق این فکر، هر چند هستی دو ریشه‌‏ای نیست ولی دو شاخه‌‏ای است، یعنی هستی که از آهورامزدا آغاز می‌گردد به دو شاخه منشعب می‌شود: «شاخه نیک» که عبارت است از سپنت مئنیو و آثار نیکش، و «شاخه بد» که عبارت است از انگره مئنیو و همه آفریده‏ها و آثار بدش. اگر گاتاها را که اصیل‏ترین و معتبرترین و توحیدی‏ترین اثری است که از زردشت باقی مانده است ملاک قرار دهیم زردشت را در شش و پنج خیر و شر، و اینکه نظام موجود نظام احسن نیست و با حکمت بالغه جور نمی‌آید گرفتار می‌بینیم. این جهت، او را از پیامبران آسمانی کاملًا جدا می‌کند. 🔸آئین زردشت به موجب همین نقص و یا به جهات دیگر نتوانست با ثنویت مبارزه کند، بطوری که بعد از زردشت بار دیگر ثنویت به مفهوم دو ریشه‏‌ای بودن هستی در میان ایرانیان پدید آمد. زردشتیان دوره ساسانی و مانویان و مزدکیان که نوعی انشعاب از زردشتی‏گری در ایران محسوب می‌شوند، در حدّ اعلی ثنوی بوده‌اند. در حقیقت باید گفت دین زردشت نتوانسته است ریشه شرک و ثنویت را حتی در حدود تعلیمات گاتاها را از دل ایرانیان برکند، خودش نیز مغلوب این عقیده خرافی گشته و تحریف شده است. 🔸تنها اسلام بود که توانست این خرافه چند هزار ساله را از مغز ایرانی خارج سازد.این یکی از مظاهر قدرت شگرف اسلام و تأثیر عمیق آن در روح ایرانیان است که توانست مردمی را که ثنویت با گوشت و پوستشان آمیخته شده بود از این پندار گرفتار کننده نجات دهد.آری اسلام بود که از ایرانیان دوگانه پرست،انسانهای موحّد ساخت که با فرا گرفتن این حقیقت که:"الحمد للّه الّذی خلق السّموات و الارض و جعل الظّلمات و النّور" و با اعتقاد به این معنی که:"الّذی احسن کلّ شی‏ء خلقه‏" و با ایمان و درک این واقعیت که: "ربّنا الّذی اعطی کلّ شی‏ء خلقه ثمّ هدی‏"آنچنان عشق به خدا و آفرینش و هستی و جهان،سراپای وجودشان را فرا گرفت که در ستایش نظام هستی چنین سرودند:به جهان خرّم از آنم که جهان خرّم از اوست‏/عاشقم بر همه عالم که همه عالم از اوست‏/به حلاوت بخورم زهر که شاهد ساقی است‏/به ارادت ببرم درد که درمان هم از اوست. 🔸ایرانی پس از اسلام نه تنها برای شرور مبدأی رقیب خدا قائل نیست،بلکه در یک دید عالی عرفانی،بدیها در نظام کلّی آفرینش از نظرش محو می‌شود،می‌گوید:اساساً بدی وجود ندارد یا «بد آن است که نباشد». غزالی می‌گوید:«نظامی زیباتر از نظام موجود،امکان ندارد».این،انسان دست پرورده اسلام است که فکری اینچنین لطیف و عالی پیدا کرده،درک می‌کند که بلاها و رنجها و مصیبتها که در یک دید،زشت و نامطلوب است، در نظری بالاتر و دیدی عمیق‏‌تر، همه لطف و زیبایی است. 📚عدل الهی، صفحه 65 🆔@shahidmotaharihowzeh
❇️جمهوری اسلامی 🔸«جمهوری اسلامی» از دو کلمه مرکب شده: کلمه «جمهوری» و کلمه «اسلامی». کلمه جمهوری شکل حکومت را مشخص می‌کند. می‌دانیم که حکومت های دنیا، چه در گذشته و چه در حاضر، شکلهای مختلفی داشته‌اند از قبیل حکومت فردی موروثی که نامش سلطنت و پادشاهی است؛ حکومت متخصصان، حکیمان، فیلسوفان، خبرگان، که در قدیم «اریستوکراسی» می‏ نامیدند؛ حکومت متنفذان، سرمایه‏ داران، مالیات دهندگان. یکی از آنها هم حکومت عامه مردم است، یعنی حکومتی که حق انتخاب حاکم با همه مردم است قطع نظر از این که مرد هستند یا زن، سفید هستند یا سیاه و دارای هر فکر و هر عقیده‌ای هستند، فقط شرط بلوغ سنی و رشد عقلی در آن معتبر است. 🔸و اما کلمه «اسلامی» محتوای این حکومت را بیان می‌کند، یعنی این حکومت با اصول و مقررات اسلامی اداره شود و در مدار اصول اسلامی حرکت کند، چون می‌دانیم که اسلام به عنوان یک دین در عین حال یک مکتب و ایدئولوژی است و طرحی است برای همه شئون زندگی بشر. 🔸بنابراین «جمهوری اسلامی» یعنی حکومتی که شکل آن انتخاب حاکم است از طرف عامه مردم و نه شکل موروثی و محتوای آن اسلامی است یعنی بر اساس معیارها و موازین اسلامی است. ✅ دو دلیل بر رد «جمهوری دموکراتیک اسلامی» 🔸در نامگذاری «جمهوری اسلامی» عده‌ای از به اصطلاح روشنفکران ما بدون آن که کوچکترین سوء نیتی داشته باشند اصرار داشتند که بگوییم «جمهوری دموکراتیک اسلامی» ولی ایشان{امام خمینی(ره)} زیر بار این کلمه نرفت، چرا؟ آیا با دموکراسی مخالف بود؟ نه. چند دلیل داشت. 1⃣ یک دلیلش این بود که دموکراسی در مفهوم غربی با دموکراسی در مفهوم اسلامی تفاوتی دارد. دموکراسی در مفهوم غربی در حدود آزادی ها و رهایی‌های حیوانی خلاصه می‌شود. انگلستان مسئله‌ همجنس‏ بازی را روی چه اساسی قانونی کرد؟ روی اساس دموکراسی. گفت قانون آن است که ملت بخواهد، مردم بخواهند. ما می‌گوییم خواسته بشر و این که انسان بخواهد، ملاک نیست. انسان که نباید تابع شهوت و میل‌های خودش باشد. ما می‌خواهیم دموکراسی را بر اساس آزادیهای انسانی بنا نهیم، نه بر اساس رهایی حیوانیت؛ و امکان ندارد انسانیت انسان آزاد باشد در حالی که حیوانیت او رهاست. 2⃣ دلیل دوم: به کار بردن این نام تقلید از غرب و به معنای الگو گرفتن از غرب است. آیا در کلمه «اسلامی» و در متن اسلام حرّیت و آزادی هست یا نه؟ آیا در متن اسلام حاکمیت ملی، حکومت مردم بر مردم هست یا نه؟ آیا در متن اسلام مردم حق دارند با انتخاب و با آراء خود نماینده خویش را انتخاب کنند یا نه؟ آیا مردم حق دارند که رئیس جمهوری خودشان را انتخاب کنند یا نه؟ بله، مردم حق دارند. وقتی می‌گوییم جمهوری اسلامی، کلمه «اسلامی» در محتوای خودش همه اینها را دارد. می‌خواهیم به ملت خود بگوییم این را خودت داری. ما چرا برای آنچه که خودمان داریم برویم سراغ دیگران؟ ما باید کوشش کنیم تا می‌توانیم این ملت را به خود مؤمن و معتقد کنیم که روی پای خودش بایستد، به منِ اسلامی خودش معتقد شود. 📚 آینده انقلاب اسلامی ایران، صفحه 139 و 253 ╭─────────── 🆔@shahidmotaharihowzeh ╰───────────