eitaa logo
شهیده نسرین افضل
628 دنبال‌کننده
5.6هزار عکس
4.3هزار ویدیو
9 فایل
شهیده نسرین افضل پیوسته دعای حضرت امیر (علیه السلام) را بر لب زمزمه می کرد: « الهی قلبی محجوب و نفسی معیوب. » ادمین خانم هادی دلها : @HADiDelhaO00
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥شهادت از نگاه شهید محمدحسین فهمیده 🔻روایت مادر و پدر شهید... شادی روح پدر و مادر شهیدان فهمیده🌸
🔸از منطقه که می آمد، با هم به دیدن فرزندان شهدا می رفتیم. به بچه ها می گفت: ⛔️«منزل شهدا که هستیم، به من بابا نگین». 🕋 عازم حج بود. از من خواست لیستی از بچه های شهدا بنویسم. آن را با خودش برد. در بازگشت برای همه شان سوغات خریده بود. 🎁 به دیدنشان می رفتیم. یک یک آنها را نوازش می کرد و سوغاتشان را می داد. می گفت: ♥️ «بزرگ ترین شادی من وقتی‌یه که و خوشحال می کنم». "" ✍راوی: همسر شهید 🌷یادشھداباذڪر اللهم‌عجل‌لولیک‌‌الفرج
✨﷽✨ شهدا چشـم‌هـایـشـان‌ را بستنـد تـا مـا زنـدگی‌ کنـیـم....🌷 بـه احتـرام‌ چشـم‌هایشان، چشم‌هایمان‌ را باز و هوشیار نـگه داریـم.. 🤍 شادی روح شهدا و حضرت زهرا اَللّٰٰھُــمَ صَّــلْ علٰـےمُحَمَّــدِﷺ وَآل مُحَمَّــدﷺ وَ؏َجْــل فَرَجَهُــم بحقّ حضرت زینب🌹
✊ایستادن پای امام زمان خویش ... 💐 هشتم آبان ماه سالروز شهادت ۳ شهید مدافع حرم گرامی باد. 🌷شهید مدافع حرم 🌷شهید مدافع حرم 🌷شهید مدافع حرم
🕊🌹:) ... بهش گفتن ... چرا جبهه رو ول نمیکنی بیای دیدار ؟ گفت ما امام رو برای اطاعت میخوایم نه برای تماشا:) شادی روح امام(ره) و شهداء الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وعَجّل‌فَرَجَهم🌹
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸 ﷽یاد خاطرات عاشقان خدا ﷽ شهید ردانی­‌پور می‌گفت: اگر شهید شدم جنازه‌ام را جلوی در گلستان شهدای اصفهان دفن کنید، دلم می‌خواهد وقتی پدر و مادرها می‌آیند زیارت بچه‌هایشان پاهایشان را روی قبر من بگذارند، شاید خدا از سر تقصیرات من هم بگذرد؛ ولی پیکر پاکش هیچ‌گاه پیدا نشد و برای او سنگ یادبودی در گلستان شهدای اصفهان، قطعه کربلای 5، در کنار سردار شهید حاج حسین خرازی گذاشته شده است شهیدمصطفی ردانی پور 🌹 رویاد کنیم... 🌺با و یک ... 🌹 🌹اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍ وعَجِّلْ فَرَجَهُمْ🌹 🦋🦋🦋
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥آرزوی فرزند شهید رضا آذربار شهید رضا آذربار ۱۱ تیرماه ۱۳۷۲ در شهرستان کامیاران به دنیا آمد و سرانجام در اغتشاشات ۲۴ آبان ۱۴۰۱ توسط اغتشاشگران به شهادت رسید. از این شهید بزرگوار یک دختر به نام ریحانه به یادگار مانده است.
*یک صلوات در این دنیا حال اهل آن دنیا را عوض می‌کند! ای کاش در این دنیا حال صلوات را بفهمیم... همه چیز است!* حاج اسماعیل دولابی
آقا جلال مشکل بچه ها را واقعا با حل می کرد. طرف می گفت : مرخصی می خواهم، می گفت:، بفرست. می گفت : مسئله روحی روانی دارم، می گفت : بفرست. مشکل اعتقادی دارم، می گفت: بفرست. مشکل مادی دارم، می گفت: بفرست. بعد هم به طرف حالی می کردند، که کار، کار جلاله و مشکل حل شده... 📚 شهد فروش ناداستان شگفت انگیز شهید سعدالله شهد فروش (جلال صلواتی ) صفحه ۴٧
سیمای را خدا از بچگی توی صورتش گذاشته بود. سعید عجیب چهره‌ای نورانی داشت، آنقدر که هروقت نگاهش می‌کردم بلند ذکر «ماشاءالله و لاحول و لاقوه الا بالله» را به زبان میاوردم. «اصلا انگار سیمای را خدا از همان بچگی روی صورت سعید نقاشی کرده بود.» «وقتی که در تابوت را برداشتند تا چهره‌ ماه سعید را ببینم، بلند گفتم مادر حیف این چشم‌ها بود که با مرگی غیر از بسته شوند. اصلا حیف این صورت و سیما بود که نشود!» یک روز رفتم مزار، دیدم آقایی روی قبر سعید افتاده و دارد بلند بلند گریه می‌کند. از او پرسیدم سعید من را می‌شناسید، گفت من تا لحظه آخر کنارش بودم. آتش دشمن بی‌امان روی سرمان می‌بارید ولی سعید با آرامش خاصی داشت توی سنگر نماز می‌خواند. از نگرانی چندین مرتبه رفتم دنبالش که از سنگر بیرون بیاید ولی اصرار داشت اجازه بدهم نماز آخرش را با حال بخواند. می‌گفت این نماز، نماز آخرم است. خمپاره آمده بود و تا سینه‌اش سوخته بود، صورت و چشمش هم سوخته بود و دستش هم تقریباً قطع شده بود...😭 مادر
!! 🌷هر وقت از سر کار می‌اومد، یه راست می‌رفت توی اتاقش دراز می‌کشید روی پتو. از این پهلو به اون پهلو هر کار می‌کرد آروم نمی‌شد. گریه می‌کرد از بس درد داشت. می‌رفتم کنارش، می‌گفتم: مادر، بذار تا پهلوت رو بمالم، شاید دردش آروم بگیره. می‌گفت: نه مادر جان این درد ارث مادرم حضرت زهراست، بذار با همین درد به آرامش برسم. 🌹خاطره ای به یاد جانباز شهید سیدمجتبی علمدار 📚 کتاب "بر خوشه خاطرات" 🌹🌹🌹
🌷معبر زالواب با شهید میرزایی چند شب رفتیم باز نمی‌شد. آمدیم داخل سنگر اتفاقی جلال در سنگر ما بود، با با مهدی میرزایی از خط آمدیم و خسته و مانده، جان راه رفتن نداشتیم... گفتم: جلال گیر کردیم چیکار کنیم؟ جلال خیلی طبیعی گفت: بفرستید... گفتم: چی میگی؟ گفت: بفرستید... گفتم: جلال راه‌ باز نمی‌شه! بفرستیم؟!... مهدی را بیدار کردم. گفتم: مهدی بلند شو چرا گرفتی خوابیدی؟ راست میگه! ما نفرستادیم بلند شو دوباره بزنیم به خط... شب مجدد رفتیم حدود ساعت ۲ رسیدیم... دیدم عراقی‌ها با فانوس آمده‌اند داخل معبر و میدان مین و دارند برمی‌گردند ۷، ۸ نفری بودند... گفتم: به آقا مرتضی قربانی خبر دهیم که معبر زالو آب هم باز شد... وقتی که جلال می‌گفت: بفرست کار تمام بود. راهی که چندین شب باز نشده بود آن شب باز شد... 📚 منبع : کتاب شهد فروش ناداستان شگفت انگیز شهید سعدالله شهد فروش (جلال صلواتی ) صفحات ١٢۴ و ١٢۵ 🇮🇷شادی روح تمام شهدا بخصوص شهید سعدالله (جلال ) شهد فروش صلواتی هدیه بفرمائید. 🇮🇷 🌹اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّلْ‌ فَرَجَهُمْ
🇮🇷 شهیدان زنده اند : آقای یدالله یزدی زاده، ساکن روستای کاظم آباد کرمان، مداح اهل بیت(علیهم السلام ) است. می گوید در شب 22 ماه مبارک رمضان 1427 (24 مهرماه 1385) در شبکه 3 تلویزیون مراسم تشییع پیکر شهید گمنام را دیدم و با خودم گفتم: این شهیدان اهل کجا هستند و چه کسانی هستند؟! همان شب در خواب دیدم آن پنج شهید را تشیع می کردند و به من گفتند : تو باید شهید سوم را تشییع و داخل قبر دفن کنی. گفتم: از میان این همه مردم چرا من؟! بالأخره جنازه را برداشتم و داخل قبر رفتم و دیدم که قبر مانند اتاقی بزرگ شد. در کنار اتاق تختی بود. شهید را روی تخت گذاشتم با خود گفتم: خدایا چه کنم؟ دیدم شهید از جا برخاست. ترسیدم و از او دور شدم، اما دوباره برگشتم و نزدیک رفتم و با شهید صحبت و درد دل کردم. روضه قتل گاه امام حسین(عليه‌السلام ) را خواندم و سینه زدم و شهید هم با من سینه می زد. شهید گفت: من یک درخواست از تو دارم، برو به روستای خانوک، مرا آنجا به اسم حسین اکبر عرب نژاد می شناسند. از قول من به پدر و مادرم بگو من دیروز در تهران در اینجا در قبر سوم دفن شده ام. سپس گفت: هر حاجتی داری بگو من برآورده می کنم. من تو را در روز قیامت شفاعت می کنم. آقای یدالله یزدی زاده در ادامه می گوید: صبح برخاستم و نماز صبح را خواندم و در تعجب از خوابی که دیده بودم، آن را برای همسرم تعریف کردم. گفتم: به خانوک بروم و چه بگویم؟ بگویم شهید حسین اکبر را در خواب دیده ام؟ مگر از من قبول می کنند! ما خانواده فقیری هستیم. ممکن است فکر کنند این خواب را ساخته ام که از آنها کمکی بگیرم. همسرم گفت: شما پیام شهید را برسان، کاری نداشته باش که آنها چه فکر می کنند، باور می کنند یا نمی کنند. آقای یزدی زاده می گوید: موتور خود را برداشتم و به طرف روستای خانوک حرکت کردم. روستای خانوک با کاظم آباد، سی کیلومتر فاصله دارد. همسرم را هم سوار کردم و با من آمد و به روستای خانوک رسیدیم. پس از جستجوی بسیار، دایی شهید را پیدا کردیم. در همین حال پدر شهید هم سر رسید. خود را معرفی کردم و خواب را برای آنها گفتم. آنها با تعجب به من نگاه می کردند. می خواستم خداحافظی کنم اما آنها مرا به خانه شان دعوت کردند. آنها مرا به خانه خود بردند و بعد از پذیرایی مختصر از من پرسیدند در خواب صورت شهید ما را دیده ای، آیا یادت هست فرزند ما در خواب چه شکلی بود؟ آن گاه عکس پنج شهید را آوردند و گفتند اینها شهیدان ما هستند، بگو کدام یک را در خواب دیده ای؟ به عکس شهیدان نگاه کردم. پدر شهید هم زیر چشم با دقت به من نگاه می کرد. چهرهٔ شهیدی را که در خواب دیده بودم، در بین عکس ها ندیدم. بالاخره گفتم چهرهٔ شهیدی که من در خواب دیدم در میان این عکس ها نیست. گویا می خواستند صداقت مرا بسنجند که چنین روشی را به کار بستند. در مرحله دوم رفتند و یک عکس دیگر را آوردند، تا عکس را دیدم گفتم: بله، همین است... اعضای خانواده با چشمان اشک بار برای شهیدشان فرستادند و اظهار خوشنودی و شادی می کردند. و به این ترتیب صداقت مرا تأیید کردند. من هم خدا را شکر کردم که پیام شهید را رساندم. بعد از ساعتی به روستای خود بازگشتم. آقاي حاج حسين اسدي، همرزم شهيد و از خويشاوندان اوست که هم اکنون با درجه سرهنگي در سپاه کرمان خدمت مي‌کند و مسئول شهيدان خانوک است. او مي‌گويد: از آن روزي که خواب را شنيدم، براي اطمينان بيشتر به تحقيق پرداختم. همه نشاني‌ها با شهيد ما، حسين‌اکبر، تطبيق مي‌کرد محل شهادت و سن شهيد همه مطابقت داشت و شهيد در منطقه‌اي پيدا شده بود که لشکر کرمان در آن منطقه عمليات داشته و من نيز در آن عمليات بودم. آقاي يزدي‌زاده در حضور نمازگزاران مسجد فائق گفت: خدا را شکر مي‌کنم که به برکت اين شهيد، بيماري من و همسرم  شفا گرفت. روستاي خانوک در فاصله 56 کيلومتري کرمان، نرسيده به شهر زرند قرار دارد و پدر و مادر شهيد و اقوام او، مکرراً به زيارت اين شهيد در تهران آمده‌اند. 🌹 شادی ارواح طیبه شهدا صلواتی هدیه بفرمائید اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّلْ‌ فَرَجَهُمْ
🔴 دی ماه، همانطور که سرد ترین ماه سال هست سخت‌ترین ماه هم هست. ماهی که تعدادی از خاص ترین نیروهای انقلابی به شهادت رسیده‌اند: 🔸از ۱۹دی ماه مردم قم، تا حاج قاسم، ابومهدی، سیدرضی، منصور ستاری، مصطفی اردستانی، علیرضا یاسینی، شهید علم الهدی، شیخ صالح العاروری، حاج احمد کاظمی، حمید تقوی، مصطفی احمدی روشن، مسعود علی‌محمدی، هواپیمایی اکراینی، حادثه گلزار شهدای کرمان و درگذشت آیت الله آقا مجتبی تهرانی، علامه مصباح یزدی و... بخشی از این رخدادها است. 🔹چه باید گفت، چه باید نوشت نمی دانم... برای ما که سخت و سرد است، اما ظاهرا برای اهلش بهارست همانطور که گفته اند «الشِّتاءُ رَبیعُ المُؤمِنِ» زمستان بهار مؤمن است. دی ماه برای آنها که دلتنگ شهادت و وصل اند بهار است، روزنه امید است ماه شهادت است. ✍ حسن شفیعی 🌹نثار ارواح مطهر شهدا 👌 🌹
🕊 👇اینجا گذری بر قدمگاه شهیدان است👇 🌴(اصفهان-نجف آباد- امیرآباد) 💠کانال رسمی حرم ویادمان شهرامیرالمومنین علیه‌السلام (امیرآباد) 📿خادم الشهدا👇🏻: 🆔 @fath_khyber 🆔https://eitaa.com/joinchat/1984561317C5ce82162d4 💐شادی ارواح طیبه شهداء
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🕊❤️ قافلة شهداء القنيطرة... 🕊💐سالروز شهادت سردار شهید محمد علی الله دادی و جهاد مغنیه ، فرزند شهید عماد مغنیه از فرماندهان عالی‌رتبه حزب الله و یاران همرزم و همراهانشان که در منطقه قنیطره سوریه بدست دژخیمان و تروریست صهیونیست گرامی باد. 🌹نثار ارواح مطهر شهدا 🌹
دست نوشته شهید سید امیر تشت زرین(از شهدای تفحص ) : ممکن است کسانی که در شهرها هستند، باورشان نشود که پس از گذشت سال ها از حال و هوای جنگ و شهادت، اعضای گروه تفحص بدون استثناء، هر شب را به جای می آورند و روزی یک بار، زیارت امام حسین (علیه السلام ) را می خوانند. ذکر ها و پانزده هزار بار لااله الاالله گفتن ها، اسم اعظم خدا بردن ها و تمامی این عوامل هستند که بچه های ما با توسل به آن ها، پیدا کردن پیکر شهدا برایشان ممکن می شود وگرنه صرف تلاش و کندن خاک، ره به جایی نمی برند. هر چند باز ممکن است خیلی ها باورشان نشود. آن هایی که ادعا می کنند زمان ایثار و اخلاص گذشته و دور، دور مادیات و ماشین های چند میلیونی و … است، ممکن است ما را عقب مانده بدانند ولی افتخار ما این است که هم چنان پیرو پیرمان حضرت امام (ره) هستیم… باید خدا انسان را بطلبد تا لیاقت حضور در جمع باصفای تفحص را پیدا کنیم. سعادت الهی می خواهد. خدا را شکر که هم چنان باب شهادت باز است... 🇮🇷 شادی ارواح طیبه شهدا صلواتی هدیه بفرمائید... اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّلْ‌ فَرَجَهُمْ
ا{🌷🇮🇷﷽🇮🇷🌷}ا ♥️⃟🕊دل ڪه هوایے شود... پرواز است ڪه آسمانیت مے ڪند. و اگر بال خونیـن داشته باشے دیگر آسمــان، طعم ڪربلا مے گیرد...✨ 📎بیایید دلها را راهے ڪربلاے جبهه ها ڪنیم... 🏳 زیارتنامه "شهــــــداء" ⚘🌿بِسمِ اللّٰهِ الرَّحمٰن الرَّحیم🌿⚘ اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یَا اَولِیاءَ اللہ وَ اَحِبّائَهُ اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یَا اَصفِیَآءَ اللہ و َاَوِدّآئَهُ اَلسَلامُ عَلَیڪُم یا اَنصَارَ دینِ اللهِ اَلسَلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ رَسُولِ اللہِ اَلسَلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ اَمیرِالمُومِنینَ اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ فاطِمَةَ سَیِّدَةِ نِسآءِ العالَمینَ اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ اَبے مُحَمَّدٍ الحَسَنِ بنِ عَلِےّ الوَلِےّ النّاصِحِ اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ اَبے عَبدِ اللهِ، بِاَبے اَنتُم وَ اُمّے طِبتُم وَ طابَتِ الاَرضُ الَّتے فیها دُفِنتُم، وَ فُزتُم فَوزًا عَظیمًا فَیا لَیتَنے ڪُنتُ مَعَڪُم فَاَفُوزَ مَعَڪُم...🌿⚘ ✋🏽✨ هدیه به ارواح طیبه شهــدا، سلامتی وتعجیل در ظهـور مولاصاحب الزمان
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
●•🌹 پاسدار عاشق‌ ولایت‌ است پاسدار عاشق شهادت‌ است رفیق شهیدم ابراهیم هادی دعاکنید که ماهم خوب از ارزشهای شما شهیدان پاسداری کنیم و جهاد..🌱.•° سلام بر یادشان گرامی با اَلّلهُمَّ‌صَلِّ‌عَلى‌مُحَمَّدٍوآلِ‌مُحَمَّدٍوَعَجِّلْ‌فَرَجهم
هرچه امروز کشور ما دارد وهرچه در آینده بدست بیاورد به برکت خون این جوانان شهید است ▫️5 اسفند روز سالروز عروج ۱۴۶ شهید گلگون کفن دیار شهدای خط‌شکن شهرستان فلاورجان در عملیات خیبر
🌹✍رهبر معظم  انقلاب: 🌸 از ابزارهای توسل به پروردگار، توجه به ارواح مطهــر شهیدان است. " باید به خودمان بقبولانیم که در این زمان به دنیا آمده‌ایم و شیعه هم به دنیا آمده‌ایم که مؤثر در تحقق مولا باشیم و این همراه با تحمل مشکلات ، مصائب ، سختی‌ها ، غربت‌ها و دوری‌هاست و جز با فدا شدن محقق نمی‌شود ..." 🌱 ‌‌ ‌‌ ‌‌ ‌‌  ‌‌ ‌‌ ‌ ‌‌ ‌‌ ‌‌‌ ‌‌ 🌼🌹✍# شهدای عزیز و گرانقدرمان را با ذکر نورانی یاد ڪنیم و یقین داشته باشیم یادمان خواهند کرد.🌹 🌺 اَللّٰهُــمَّ صَلِّ عَلی ٰمُحَمَّدٍ وَّ آلِ محمد وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ🌺
جانباز قطع نخاعی ناصر توبه‌ای‌ها در سن 21 سالگی فرماندهی یکی از گردان های لشکر 41 ثارالله کرمان را برعهده داشت که در آن زمان سپهبد قاسم سلیمانی در سمت فرماندهی لشکر خدمت می کرد. سردار شهید قاسم سلیمانی وقتی نزدیک ایام عید می خواست به کرمان و به دیدار والدین خود برود، به همسر این جانباز زنگ می زد و می گفت من دو روز به خانه شما می آیم. لباسی تهیه می کرد و به خانه او می رفت. جانباز را استحمام می داد، تخت او را آماده می کرد و در این دو روز به همسر جانباز می گفت کار آشپزخانه هم به عهده من است؛ دو روز خدمت گذاری این جانباز قطع نخاعی را داشت، بعد به سمت کرمان می رفت. این جانباز در دی ماه سال 1392 به دیار حق شتافت. هدیه به روح مطهر شهید @shahidnasrinafzall
قبل از حرکت همسرش را به حضرت فاطمه (س) قسم داد و حلالیت طلبید و گفت: مرا حلال کنید.. من پدر خوبی برای بچه ها و همسر خوبی برای شما نبوده ام. حالا پیش خدا می روم ... مطمئنم که دیگر برنمی گردم. همیشه می گفت: خدا کند جنازه من به دست شما نرسد. گفتم: چرا؟ گفت: برادران ، بسیار به من لطف دارند و می دانم که وقتی به مزار شهیدان می آیند ، اول به سراغ من خواهند آمد اما قهرمانان واقعی جنگ ، شهیدان بسیجی اند. دوست ندارم حتی به اندازه یک وجب از این خاک مقدس را اشغال کنم. تازه اگر جنازه ام به دستتان برسد یک تکه سنگ جهت شناسایی خودتان روی مزارم بگذارید و بس ... 🌷شهید علی تجلایی🌷 شهادت: ۶۳/۱۲/۲۵ ،عملیات بدر هدیه به روح مطهر شهید @shahidnasrinafzall