🌷 #هر_روز_با_شهدا_4386🌷
#ما_را_هم_ببريد....🌷
🌷شیرینترین خاطرهام، جانبازیام بود در سال ١٣٧٠. میخواهم هدیهای باشد برای روز قیامتم. توی گروه تفحص بودم. میرفتیم برای پیدا کردن شهدای زمان جنگ. چون با مناطق آشنا بودم ١٣۵۰ شهید را با دست خودم درآوردم. یک روز رفتیم به قله ١٤۵۰، منطقهای مالِ والفجر چهار. آنجا حدود چهل شهید پیدا کردیم. براى تفحص، جای شهدا را از آزادهها میگرفتیم که بعد از جنگ کویت آزاد شده بودند. آنها میدانستند کجا شهید افتاده است. گفتند آنجا یک سنگر منهدم شده و شهید هست.
🌷با یکی از دوستان رفتیم که تمام نقاط عملیاتی را میشناخت. والفجر چهار، والفجر ده و نه. بیتالمقدس پنج و ماووت. همه عملیاتها و نقاطشان را خوب میشناخت. قبل از انقلاب هم عراق بود و خاک عراق را خوب میشناخت. باهم رفتیم و چهل شهید پیدا کردیم. ....آن شب خواب دیدم دو نفر قله سنگی را نشانم دادند و گفتند شهدا را که بردهاید ما دو نفر جا ماندهایم. ما را هم ببرید. بیدار شدم. صبح با بچهها رفتیم آن موقعیت را پیدا کردیم. آن کوه سنگی را پیدا کردیم و زیر سنگ ها پوتینی بیرون بود و دو شهید را آنجا پیدا کردیم.
🌷هر روز شهید پیدا میکردیم تا اینکه پایم رفت روی مین. شهدای ما جایی جا مانده بودند که عراق آنجا را از ما گرفته بود. و ما دیگر نمیتوانستیم حین جنگ بچهها را از آنجا خارج کنیم. بعضی ارتفاعات ده بار دست به دست میشد. بچههایی که شهید میشدند، عراقیها خاک میریختند رویشان و....
#راوى: ماموستا عبدالکریم فتاحى
#شهدا_را_ياد_كنيم_با_ذكر_صلوات
❤️اَلّلهُمَّـ؏عَجِّللِوَلیِّڪَالفَرَج❤️
#کانال_شهیدمحمدنکاحی👇
♥️ @shahidnekahi
تنها خداست که میداند
بهترین در زندگی تو
چگونه معنا میشود
من آن بهترین را
هرلحظه برایت از خدا میخواهم ❤️
واقعا امشب هم نمیخوای بیدار بشی!!!؟
سخته
نمیشه
خوابمون میاد
ولی تلاشمون رو بکنیم
بیدار بشیم یه کم درد و دل کنیم
جدای از همه خواسته ها و مشکلاتی که داریم
فقط به خاطر خود خدا پاشیم و
باهاش حرف بزنیم
اگه حال داشتی #نماز_شب بخون
اگه نداشتی هم اصلا اشکال نداره
فقط بیدارشو!
قدم اول بیدارشدنه :)🌸😊🌸❤️
دل شهیـد
وسیع و بی انتهاست...
زیرا هرگاه رود به اقیانوس
متصل شود دیگر رود نیست
اقیانوس است...
دل شهید است که ،
به معدن عظمت الهی متصل است
و معدن عظمت هم که می دانی
بی انتهاست…
ســردار دلهـا
📎سلام ، #صبـحتون_شهـدایـی
💜 اللهم عجل لولیک الفرج💜
🌹 #کانال_شهیدمحمدنکاحی👇
🍃🌹 @shahidnekahi
❣ #سلام_امام_زمانم❣
💠 #هرصبح که دیده می گشایم
خودم را به نگاه پرمهرت💖
به دم مسیحایی ات
و به #عنایت بیکرانت می سپارم
💠بسان مرغی کوچک
که در پهنه ی #نیلگون آسمان🕊
به خورشیـ☀️ـد دلخوش است
و می دانم که مرا #درمی_یابی
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج🌸
🌹 #کانال_شهیدمحمدنکاحی👇
🍃🌹 @shahidnekahi
🍃🌷🍃🌷
💟 #مهدی_جان 💟
🌸جمعه ها دلها حزين است و غمين😔
🌸چشم ها در انتظاري نازنين😔
🌸اي گل خوش بوي دشت انتظار😔
🌸اي ظهورت منجي دل هاي زار😔
🌸کي بيايي #مهدي_صاحب_زمان؟
🌸مظهر نور خدا اي چشم و جان😔
💚اللهم عجل لولیک الفرج💚
#کانال_شهیدمحمدنکاحی❤️
🌹 @shahidnekahi
«با حسین برای شناسایی رفتیم. وقت نماز شد. اوّل، عالی نماز را با صوتی حزین و دلی شکسته خواند. بعد به نگهبانی ایستاد و من به نماز.
من در قنوت از خدا خواستم یقینم را زیاد کند و نمازم را تا به آخر خواندم. پس از نماز دیدم حسین میخندد. به من گفت:« میخواهی یقینت زیاد بشه؟»با تعجّب گفتم: «بله،اما تو از کجا فهمیدی؟» خندید
و گفت: «چهقدر؟»
گفتم: «زیاد.» ادامه داد: «گوشت رو بذار روی زمین و گوش کن.»
من همان کار را کردم. شنیدم که زمین با من حرف میزد و من را نصیحت میکرد و میگفت: «مرتضی! نترس.عالم عبث نیست و کار شما بیهوده نیست. من و تو هر دو عبد خداییم، اما در دو لباس و دو شکل. سعی کن با رفتار ناپسندت خدا را ناراضی نکنی و...» زمین مدام برایم حرف میزد. سپس حسین گفت: «مرتضی! یقینت زیاد شد؟
راوی:شهید مرتضی بشارتی
شهید_حسین_علی_عالی
شهید_مرتضی_بشارتی