لذت گناه مارو سقوط میده
اونم یه سقوط سرسام آور و عمیق
وقتی گناه میکنی باطنت زشت میشه...وقتی گناه میکنی روحت ضعیف میشه....
هیچ وقت سمت لذتی که تورو از یه انسان به یه حیوان تنزل میده نرو✋
🚫لذت گناه❌
تلنگر🫴
چیزی که از آن توبه کردهاید
را به شکل خاص و زیبایی
به شما عرضه میکند
تا ببیند که آیا واقعاً
در توبهتان صادق هستید!
🌸🌹🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دارو و دوست💊👩❤️👩
🌺هر دو دردها را تسکین میدهند...
💫با این تفاوت كه «دوست»...
🌺نه قیمت دارد؛
💫نه نياز به بيمهٔ حمايتی ؛
🌺چون خودش حمايت است!
🌺نه مقدار دارد ؛
💫نه تاريخ انقضا ،
🌺بلكه هر چه قديمیتر باشد ،
💫اثرش عميقتر و شفابخشتر است!
🌺هر دارو برای دردی مؤثر است ،
💫و برای يک درد ديگر مُضِر...؛
🌺اما دوست ، بر هر دردی دواست!
تقدیم به دوستان خوبم 🌺💫
❤️اللهم عجل لولیک الفرج ❤️
#کانال_شهیدمحمدنکاحی ❤️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
☀️هر صبح سپید،
دارد از مهر پیام🤍
از شور رها شدن ز تاریکیِ شام
لبخندبزن به😊
لحظه های خوشِ عشق🤍
ای هموطن
ای رفیق ای دوست سلام🤍
سلام😊✋
صبح زیبایتون بخیر و شادی🌼
امروزتون
سراسر عشق و نیکبختی🤍🌼🍃
❤️اللهم عجل لولیک الفرج ❤️
#کانال_شهیدمحمدنکاحی ❤️
رضا آرپی جی زن
🔹️در جبهه به رضا آرپی جی مشهور بود. یک روز در یکی از پاتکهای دشمن تانکی نزدیکش آمد. حمیدرضا در میان شهدا خودش را به شهید شدن زد به محض نزدیک شدن تانک نیم خیز بلند شد لوله تانک را گرفت و نارنجک را داخل تانک انداخت و آن را منفجر کرد.
🔹️آرزویش پوشیدن لباس سبز مقدس پاسداری و به عضویت در آمدن در این نهاد مقدس بود چون شاغل در کارخانه نساجی بود سپاه قبول نکردند . به مادرش سفارش کرد بعد از شهادتش آرم سپاه را روی کفنش بگذارند که مادرش به این سفارش عمل کرد.
شهید حمیدرضا بازیار🕊
مهریۀ من یک جلد کلامالله مجید بود و یک سکۀ طلا. سکه را که بعد از عقد بخشیدم، اما آن یک جلد قرآن را سیدمحمدعلی بعد از ازدواج برایم خرید و در صفحهی اولش نوشت:
امیدم به اینست که این کتاب اساسِ حرکتِ مشترکِ ما باشد، نه چیز دیگر؛ چرا که همه چیز فناپذیر است، جز این کتاب... حالا هر چند وقت یکبار که خستگی بر من غلبه میکند، این نوشته ها را میخوانم و آرام میگیرم.
📚 بانوی ماه ۵/ به روایت همسر شهید
شهید_سیدمحمدعلی_جهان_آرا
🌷 #هر_روز_با_شهدا_4426🌷
#سرنوشت_ما_سه_برادر🌷
🌷ما سه برادر بودیم؛ من، بهمن و خسرو. من کار فرهنگی میکردم، بهمن از فرماندهان طرح و عملیات بود و خسرو نیز جزو نیروهای یگان خطشکن. روزها هر کس مشغول کار خود بود و شبها دور هم جمع میشدیم. شبی به همراه رضا شاه ویسی فرمانده طرح و عملیات نشسته بودیم که بهمن برادر بزرگم، گفت: «از ما سه نفر کداممان شهید میشود؟» من گفتم: «خب معلوم است، من اول شهید میشوم.» خسرو گفت: «نه اول من شهید میشوم.» بهمن خطاب به من گفت: «چرا تو اول؟» پاسخ دادم:...
🌷پاسخ دادم: «چشمان من بسته است و تنها از طریق دریچه دوربینم منطقه را میبینم، پس اول من شهید میشوم.» بهمن گفت: «تو که شبها فیلم و عکس نمیگیری اما ما شبها میزنیم به خط، پس من اول شهید میشوم.» خسرو گفت: «اولین نفر منم که شهید میشوم، چون جزو نیروهای خط شکن هستم.» بهمن گفت: «نه تو شهید میشوی و نه سهراب، اولین نفر منم که شهید میشوم.» پرسیدم تو که در سنگر فرماندهی نشستی و دستورات را صادر میکنی. بهمن....
🌷بهمن جواب داد: «ما طراح عملیاتیم، قبل از هر کس به قلب دشمن میرویم، منطقه را شناسایی میکنیم، نقشه عملیات را میکشیم و نیروها را میشماریم. هر رفتنی ممکن است دیگر برگشتی نداشته باشد.» بعد از مدتی منطقه بمباران شد و اولین کسی که مجروح و به بیمارستان منتقل شد و توفیق شهادت نصیبش نشد من بودم. خسرو در ارتفاعات سلیمانیه به شهادت رسید و جسدش را بعد از هفت سال آوردند و بعد، بهمن بر اثر اصابت مین به شهادت رسید....
🌹خاطره ای به یاد برادران شهید بهمن و خسرو آرمین
#راوی: رزمنده دلاور سهراب آرمین، عکاس و فیلمبردار جنگ
منبع: خبرگزاری ایسنا
#شهدا_را_ياد_كنيم_با_ذكر_صلوات
❤️اَلّلهُمَّـ؏عَجِّللِوَلیِّڪَالفَرَج❤️
#کانال_شهیدمحمدنکاحی❤️
همسر شهید برونسی درگذشت
روح مطهره حاجیه خانم «معصومه سبک خیز» همسر سردار شهید «عبدالحسن برونسی» پس از تحمل یک دوره بیماری به همسر شهیدش پیوست.
مرحومه سبک خیز در سال ۱۳۴۷ با شهید برونسی ازدواج میکند که حاصل آن ۸ فرزند بود.
شهید عبدالحسین برونسی از شهدای بزرگ دوران دفاع مقدس بود که در عملیاتهای متعددی چون عاشورا، فتحالمبین، بیتالمقدس، والفجر ۳و ... حضور فعال داشت و سرانجام در حالی که فرماندهی تیپ ۱۸ جوادالائمه (ع) را بر عهده داشت، به شهادت رسید.
مقام معظم رهبری درباره شهید برونسی فرمودند: «به نظر من شهید برونسی و امثال او را باید نماد یک چنین حقیقتی به حساب آورد؛ حقیقت پرورش انسانهای بزرگ با معیارهای الهی و اسلامی، نه با معیارهای ظاهری و معمولی. به هر حال هر چه از این بزرگوار و از این بزرگوارها تجلیل بکنید، زیاد نیست و بجاست».
«خاکهای نرم کوشک» کتابی نوشتهٔ سعید عاکف در حوزهٔ جنگ ایران و عراق است و پیرامون زندگی عبدالحسین برونسی است.