زندگی با آرامش
به لجنزاری مبدل خواهد شد
و زندگی با تحرک به مبارزه صِرف.
تنها و تنها آن زندگی میتواند
در تكاثر حقيقت باشد
كه چون موج با امواج
تلفيق حاصل كند
و تكثير پذيرد.
شهید #غلامعلی_پیچک
📷 شهید غلامعلی پیچک در کنار شهید محسن وزوایی
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
تدبیر نظامی،
شجاعت کم نظیر،
نظم و ترتیب در امور؛
همه اش از ویژگی های
یک فرمانده نظامی است
اما ...
وقتی خنده های حاج حسین را در کنار نیروهای لشگر امام حسین می بینی،
وقتی نیمه های شب به محل خواب نیروهایش سر میزد و اگر پتوی کسی
کنار رفته بود با آرامش تمام
آن را بر روی او می کشید؛
شاید تفسیرش این باشد که
حاج حسین قبل از فرماندهی لشگر امام حسین،
فرمانده قلبِ نیروها بود...♡
#شهید_حسین_خرازی
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
کاروان های زیارتی را ترتیب می داد و کسانی هم که بی بضاعت بودند را از هزینه شخصی خودش به زیارت می برد. از دهه شصت تا قبل از شهادتش غسل و کفن و دفن اموات را فی سبیل الله انجام می داد. حتی کسانی که توان مالی خرید یک کفن را هم نداشتند از هزینه خودش برای آنها کفن تهیه می کرد. تا آنجا که برایش امکان داشت و در توانش بود تلاش می کرد به مردم کمک کند.
#شهید_رضا_ملایی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌷 #هر_روز_با_شهدا_4079🌷
#زیارتی_که_به_اسارتش_میارزید!!
🌷پس از آنکه در تاريخ ۲۷ تیرماه ۱۳۶۷ اولين بند قرارداد ۵۹۸ (آتش بست) اجرا گرديد، رژيم عراق تصميم گرفت تمامی اسرای جنگ تحميلی را به زيارت حرم اباعبدالله ببرد. اين درحالی بود که هنوز اولين بند و سومين بند قطعنامه که عقبنشينی به مرزها و آزادسازی اسرا بود اجرا نشده بود. اسرا را اردوگاه به اردوگاه برای زيارت به کربلا میبردند. اردوگاه ما در استان الانبار بود. گروه هشتم يا نهم بوديم که به زيارت میرفتیم و يک روز قبلش به ما اعلام کردند که فردا برای رفتن آماده باشيد. بعضی خوشحال بودند و بعضی هم ناراحت، چون دلشان میخواست با رزمندگان به کربلا میآمدند. صبح آن روز ساعت ۴ صبح سوار اتوبوسها شديم.
🌷در مسير حرکت، بچهها حالی داشتند و از شوق گريه میکردند، ذکر میگفتند و.... نزديک ظهر به کربلا رسيديم. قبل از اينکه وارد حرم شويم يک ملای عراقی زيارتنامه خواند و بعد از آن برای پدر و مادر بچهها دعا کرد و در آخر هم دعا به جان صدام کرد. در اين زمان بچهها همه با هم با صدای بلند دعای خدايا خدايا تا انقلاب مهدی خمینی را نگهدار را خواندند. ملای عراقی سعی میکرد هرطوری شده بچهها را ساکت کند و به زبان عربی میگفت: اُسکت، يعنی ساکت.... اما بچهها کار خود را میکردند. ديگر طاقت نداشتیم، با وجود اينکه چندين گروه قبلاً آمده بودند و ضريح آقا را تميز کرده بودند و گرد و خاکها را برای تبرک برده بودند اما هنوز بالای ضريح تميز نبود.
🌷همراه بچهها با پارچههايی که برای تبرک آورده بودیم ضريح را تميز کردیم و زیارت کردیم. آنجا حال خود را نمیدانستم، سالها جنگ و اسارت ما برای در آغوش کشیدن ضریح شش گوشه سرور و سالار شهیدان بود و اکنون به آرزوی خود رسیده بودم. پس از خارج شدن از صحن و سرای اباعبدالله(ع) به زيارت حضرت ابوالفضل العباس(ع) و چند تن از ياران امام عليه السلام رفتيم که حدود ۵۰۰ متر فاصله داشت. زيارت بچهها واقعاً ديدنی بود. شوق و ذوق زيارت حرم مولايشان تمام خستگی دوران اسارت را از بچهها گرفته بود. بعد از زيارت ما را سوار اتوبوسها کردند و به اردوگاه برگرداندند....
#راوی: آزاده سرافراز و جانباز ۳۰ درصد محمدمهدی محمدی که در ۱۵ سالگی به اسارت دشمن بعثی درآمد و برادر شهید معزز محمدرضا محمدی.
منبع: سایت کازرون نما
#شهدا_را_ياد_كنيم_با_ذكر_صلوات
❤️اَلّلهُمَّـ؏عَجِّللِوَلیِّڪَالفَرَج❤️
#کانال_شهیدمحمدنکاحی👇
♥️ @shahidnekahi
#السلام_علیک_یاصاحبالزمان
اللّٰهـمَ ڪُـڹ لـولیـڪَ الحُجَّـــة بـْـن الـحَسڹ
صلواٰتڪ علیہِ و علےٰ آبائٖہ فےٖ هذہ السّاعة
وَ فـےٖ ڪُلّ ســٰاعة ولیّاً وحافــظاً و قائــداً
ًوَ ناصِــراً وَ دَلیــلـاً وَ عَیــناً حتـے تُســڪِنہُ
أرضَـڪ طوْعـــاً و تُمتِّـــعَہُ فیٖـــھٰا طویــلـٰا
6.52M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
داستان هایی از پیاده روی اربعین ۶
داستان عجیبی از زنده شدن شخصی فاسق در پیاده روی اربعین
(دوکیلو شکر)
🎙حاج حسن خلج
🕊•⸤#خداے خوبِابراھیم ⸣
شما برترید، اگر ...🌿!
ابراهیم و دوستانش در شبهای عملیات با دست خالی به دشمن هجوم میبردند و با یک الله اکبر پیروز میشدند.
آنان عظمت اسمان خود را اثبات میکردند. خداوند در این کلام زیبا میفرماید که غم و سستی به خود راه ندهید. پیروزی از آن شماست، فقط یک شرط دارد، آن هم مومن بودن است .
وَ لَا تَهِنُوا وَ لَا تَحزَنُوا وَ أَنتُمُ الأعلَونَ إِن كُنتُم مَؤمِنِينَ
سستی مکنید و غمگین مشوید که شما برترید ، اگر مومن باشید . [آلعمران آیه۱۳۹]
شهیدابراهیم_هادی🕊
❣((شهیدی که خلقاً و خُلقاً همانند شهید ابراهیم هادی بود))
🌷داوود عابدی که یکی از یلان گردان میثم بود، با صدای رسا و قشنگی روضه می خواند و با لهجه اصیل تهرانی و بسیار تو دلی دعا می کرد. بچه ها به داوود می گفتن: «داوود غزلی»…
🌿علی رغم اینکه یک بار هم شهید هادی را ندیده بود اما او را الگوی خود قرار داد. وی آن چنان از نظر سیما و چهره به ابراهیم هادی شباهت داشت که وقتی وارد مجلس ختم شهید هادی شد او را با ابراهیم اشتباه گرفتند.
🌷شهید عابدی اخلاقا و رفتارا نیز همانند معشوق شهیدش بود. او توانست در اوایل جنگ هیئت رزمندگان با عنوان محبان المرتضی را در کشور راه اندازی کند.
#بخشی_از_وصیتنامه
《بدانید که نه تنها من بلکه تمام شهدا از کسانی که به هر نحوی و در هر لباسی با این انقلاب و امام مخالفت کنند و یا بی تفاوت باشند و امام امت را در این گرفتاری ها و مشکلات تنها بگذارند، نخواهیم گذشت. در خط رهبر قدم بردارید و به پدر و مادرتان احترام فراوانی قائل شوید. با کسانی که در خط رهبر قدم بر نمی دارند و ولایت فقیه را قبول ندارند، قطع رابطه کنید.》