🌷 #هر_روز_با_شهدا_🌷
#داماد_آسمانها_در_حجله_الهى
🌷برای عملیات والفجر ٦ با کاروان «طرح لبیک یا امام» به منطقه اعزام شدیم. آن وقتها فرمانده سپاه شهرستان سیمرغ «سردار شهید موسی محسنی» بود. قبل از اينکه به قائمشهر جهت اعزام برویم، برایمان صحبت کرد. بیشتر حرفهایش سفارش و توصیه بود اینکه: «شما رزمندگان باید الگوی بقیه افراد جامعه باشید. نظم و انضباط را رعایت کنید و....»
🌷هنگام خارج شدن از سپاه، حاج آقا روحانی فرد، قرآن روی سرمان گرفت و همهی بچه ها از زیر قرآن رد شدند. جلوی من سردار شهید صمصام طور و پشت سرم، شهید میررمضان هاشمی ایستاده بود. وقتی آمدیم تو خیابان اصلی شهر، مادر شهید میررمضان با چشمان گریان آمد. دست میررمضان را گرفت و هی التماس میکرد که نرو....
🌷....راستش را بخواهید من حوصله ام سر رفت و گفتم: «مادرجان! فقط تو نیستی که مادری، ما هم مادر داریم. این چه بدرقهای است که داری انجام میدهی؟!» با همان چشمان گریان به من گفت: «بیا تا برایت بگویم چرا گریه میکنم.» سرم را جلو بردم و او گفت: «جمعهی بعد عروسیاش است و او دارد به جبهه میرود.» من ساکت شدم و دیگر حرفی نزدم.
🌷حرف مادرش تو دلم مانده بود. میررمضان هم میدانست که مادرش قضیه عروسی اش را به من گفته است. خیلی دوست داشتم به او بگویم برگردد و بعد از مراسم عروسی به جبهه بیاید ولی میدانستم او گوش نخواهد کرد. شب عملیات دلم طاقت نگرفت و به او گفتم: «میررمضان! برگرد، نیا. به خدا عذرت موجه است.»
🌷لبخندی زد و گفت: «دو_سه روز دیگر جمعه است؛ روز عروسی من. غصه نخور من داماد میشوم.» میررمضان در همان شب به درجه رفیع شهادت نائل آمد و پیکر مطهرش بعد از چند ماه به آغوش گرم خانواده بازگشت.
#راوی: رزمنده دلاور شیداله اسدی
#لبیک_یا_خامنه_ای
#شهدا_را_ياد_كنيم_با_ذكر_صلوات
❤️اَلّلهُمَّـ؏عَجِّللِوَلیِّڪَ الفَرَج❤️
💖 #کانال_شهیدمحمدنکاحی👇
https://eitaa.com/shahidnekahi
❤️
اللّٰهمالرزُقنٖیشَفٰاعَةَالحُسَینیَومَالوُرود
اللّٰهمالرزُقنٖیشَفٰاعَةَالحُسَینیَومَالوُرود
اللّٰهمالرزُقنٖیشَفٰاعَةَالحُسَینیَومَالوُرود
یا آقای امام حسین عليهالسلام شب اول قبرمون تنهامون نزار.🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹باسلام و دعا🌹
🌲امروز یک هدیه از
🤍طرف خداست
❄️همین که امروز هم
🌲میتوانی از نعمت
🤍دوباره دیدن
❄️دوباره شنیدن
🌲و دوباره لمس کردن
🤍این جهان زیبا لذت ببری
❄️خدارو شکر شکر کن..
🌲و روزتو زیبـا بساز
🤍ســلام
❄️صبح زیبـاتون پر ازنور امید
🌲وعشق به خالق مهربون
🌸یکشنبه ۲۵ دی ماه تون
🌿ان شاءالله 🙏
🌸امروزحال دلتون
🌿خوب خوب باشه
🌸پرازآرامش
🌿پراز دلخوشی
🌸پرازمهربانی و
🌿پرازحس خوش خوشبختی
❤
❤️اَلّلهُمَّـ؏عَجِّللِوَلیِّڪَ الفَرَج❤️
💖 #کانال_شهیدمحمدنکاحی👇
https://eitaa.com/shahidnekahi
❤️
و سلام بر او که می گفت:
«کسی که به پدر و مادرش احترام بگذارد
یعنی طوری با آنها رفتار کند
که رضایت آنها را جلب نماید
همیشه پیش خداوند عزیز بوده
و در زندگی خوشبخت خواهد بود»
• شهید عباس بابایی🕊•
#شهیدانه
❤️اَلّلهُمَّـ؏عَجِّللِوَلیِّڪَ الفَرَج❤️
💖 #کانال_شهیدمحمدنکاحی👇
https://eitaa.com/shahidnekahi
❤️
💬سجده روی مهر چرکدار چه حکمی داره؟
🔹 همه مراجع:
👈 با توجه به اینکه بين پيشونى و مهر نباید چيزى قرار بگیره، اگه مهر چرک داشته باشه، طوری که پيشونى به خود مهر نرسه، سجده باطله.
🔸 امّا...
👌اما اگه اون سیاهیها که گاهی روی مهر میبینیم، چرک نیست و رطوبته؛ اگه مثلاً مهر رو روی بخاری یا جای گرم بذاریم، ظاهرش عوض و سفید میشه، اون اشكال نداره.
🔺توضيحالمسائل مراجع، م1060؛ نورى، توضيحالمسائل، م1061؛ وحيد، توضيحالمسائل، م1069؛ خامنهاى، اجوبةالإستفتائات، س491؛ پرسمان احکام.
❤️اَلّلهُمَّـ؏عَجِّللِوَلیِّڪَ الفَرَج❤️
💖 #کانال_شهیدمحمدنکاحی👇
https://eitaa.com/shahidnekahi
❤️
🌷 #هر_روز_با_شهدا 🌷
#نمیدانم_چه_نوشته_بود...!
🌷چند سال بعد از شهادت برادرم در اسارت، یکی از دوستانش خانواده ما را پیدا کرد و ماجرای واسطه شدن مجتبی برای آشتی دادن خودش و همسرش را شرح داد. وی گفت: "مدتی از اسیر شدنم میگذشت. همسرم از اینکه در اسارت بودم ناراحت بود و اظهار نارضایتی میکرد. میگفت از اینکه نمیدانم کی آزاد میشوی خسته شدهام و طلاق میخواهم. برادرهای وی هم مدام به او میگفتند شوهرت برنمیگردد پس طلاقت را بگیر.
🌷میخواستم جواب نامه همسرم را که درخواست طلاق کرده بود بدهم. مانده بودم توی اسارت چه کار کنم و چه چیزی بنویسم. قضیه را برای مجتبی تعریف کردم. همانجا مجتبی گفت که نامه را بده من بنویسم. نمیدانم مجتبی چه نوشته بود که بعد از آن همسرم دیگر حرفی از طلاق نزد. پس از آزاد شدن و برگشتن به خانه دیگر حرفی از جدایی نشد و سالهاست که با همسرم به خوبی و خوشی زندگی میکنیم. انگار نوشتههای مجتبی کار خودش را کرده بود.
🌹خاطره ای به یاد #شهید معزز مجتبی احمد خانیها
#راوی: خواهر گرامی شهید
منبع: پایگاه خبری _ تحلیلی مشرق نیوز
#لبیک_یا_خامنه_ای
#شهدا_را_ياد_كنيم_با_ذكر_صلوات
❤️اَلّلهُمَّـ؏عَجِّللِوَلیِّڪَ الفَرَج❤️
💖 #کانال_شهیدمحمدنکاحی👇
https://eitaa.com/shahidnekahi
❤️
با وصل نمیپیچم وز هجر نمینالم
حکم آن چه تو فرمایی من بنده فرمانم
ای خوبتر از لیلی بیمست که چون مجنون
عشق تو بگرداند در کوه و بیابانم
شهید محمد اسدی🌷
📎شبــــتون شهــــدایی
❤️اَلّلهُمَّـ؏عَجِّللِوَلیِّڪَ الفَرَج❤️
💖 #کانال_شهیدمحمدنکاحی👇
https://eitaa.com/shahidnekahi
❤️
#خدایا همه چیز را به تو می سپارم
خداوندا آرامشی عطا فرما تا بپذیرم آنچه را که نمیتوانم تغییر دهم، شهامتی تا تغییر دهم آنچه را که می توانم، و دانشی که تفاوت این دو را بدانم.
همه با هم آمین 🌸
از فراقت چشم هايم غرق باران میشود
عاشق هجران کشيده زود گريان میشود
درد غفلت يک طرف ، درد جدايی يک طرف..
مشکلاتم يک به يک دارد فراوان میشود..
#سلام_امام_مهربانم
#صبحت_بخیر_آقا
❤️اَلّلهُمَّـ؏عَجِّللِوَلیِّڪَ الفَرَج❤️
💖 #کانال_شهیدمحمدنکاحی👇
https://eitaa.com/shahidnekahi
❤️
و
تمـام جهان هم که
بگویند تـو نیستی
من شهـادت میدهم که حضـور داری
پس آرام روبـروی تـو مینشینـم
و به تو فکر میکنم
منی كه
عاشـق تو هستم...
شهید حاج یونس زنگی آبادی🌷
سالروز شهادت
📎سلام ، صبـحتون شهـدایـی
❤️اَلّلهُمَّـ؏عَجِّللِوَلیِّڪَ الفَرَج❤️
💖 #کانال_شهیدمحمدنکاحی👇
https://eitaa.com/shahidnekahi
❤️
🌷 #هر_روز_با_شهدا 🌷
#دست_يك_مشت_استخوان!!
🌷ايام جنگ بود و دليرمردى از مازندران قصد حضور در جبهه داشت. مادر با دلشوره اى پر از مهر از او پرسيد: «مادر جان كِى برمیگردى؟» او به اطراف نگاهى كرد و با لبخند گفت: «عروسى دخترعمو برمیگردم.» همه خنديدند. دختر عمو فقط ٨ سال داشت!! دلاور رفت و ديگر بازنگشت. گفتند: به شهادت رسيده اما پيكرش مفقود است. ٨ سال بعد چند پاره استخوان به مادر او تحويل دادند و گفتند: «اين پيكر پسر توست.» مادر كنار پاره هاى استخوان نشست و گريست، آن هم در شب عروسى دخترعمو.
🌷عروس ١٦ ساله گوشهاى نشست، غصه، دلش را فرا گرفت. كسى در گوش دلش زمزمه كرد كه: «حالا نمیشد اين چند پاره استخوان فردا بيايد؟» شب از نيمه گذشت كه همه به بستر رفتند. خواب چشمان عروس غم آلود را در خود گرفت. ....در خواب ديد كه در منجلابى افتاده و دائم فرو میرود. كار به جايى رسيد كه فقط دستش بيرون مانده بود و در دل گفت: «خدايا چرا كـسى به فريادم نمیرسد؟!» ناگهان دستى از غيب آمد و او را از منجلاب بيرون كشيد و صدايى در دل تاريكى گفت: «اين دست، دست همان يك مشت استخوان است كه ديشب به ميهمانى تو آمد.»
📚 كتاب "كرامات شهدا"
#لبیک_یا_خامنه_ای
#شهدا_را_ياد_كنيم_با_ذكر_صلوات
❤️اَلّلهُمَّـ؏عَجِّللِوَلیِّڪَ الفَرَج❤️
💖 #کانال_شهیدمحمدنکاحی👇
https://eitaa.com/shahidnekahi
❤️