eitaa logo
کانال رسمی شهید امید اکبری
1.2هزار دنبال‌کننده
6.2هزار عکس
2.4هزار ویدیو
40 فایل
اِلهی به #اُمید تو ♡.. "خیلی به حضرت رقیه ارادت داشت.." شهــــیدمدافـع‌وطـــن امیداڪبری🍃🥀 از شهدای حادثه تروریستی میلـاد: ۶۸/۱۰/۰۲ اصفهــان شهــادت: ۹۷/۱۱/۲۴ خاش_زاهدان ارتباط با ما: @shahidomidakbariii
مشاهده در ایتا
دانلود
‍ 🍃 بعضی ها از ابتدا آفریده می‌شوند! به سِیر زندگیشان که نگاه می‌کنی، با بقیه فرق‌هایی دارد. مثلا ! متولد شهر قم است. از ابتدا زیرِ سایه حضرت (سلام الله علیها) بزرگ شده است😌 🍃پسری باهوش، با استعداد و توانمند، در رشته تحصیل کرد و توانایی هایی بی‌نظیرش در حل معادلاتِ ریاضی او را قبولِ رشته کرد. 🍃اما او آگاهانه، مسیر زندگی اش را تغییر داد! دل از رشته عالی و موقعیت های بعدش کَند و وارد دانشگاه (علیه‌السلام) شد. جایی که دستِ عاشقی کردنش باز باشد😉 🍃اما به قولِ همسرش"بیش از اینکه به فکر باشد به فکر انجام وظیفه بود. مرتضی حتی وصیت‌نامه هم ننوشت!" 🍃به سوریه رفت، منطقه ، در ردیف جنوبی دمشق. پایش به عراق باز شد، آن زمان که داعش پا از گلیمش فراتر گذاشت و به همراهِ سردار دلها در خارجِ شهرِ کمربند دفاعی تشکیل دادند تا مانعِ پیشروی دشمن شوند. بال و پر می‌گشود. آماده می‌شد و گویی جسمش جایی برای روحِ بزرگش نداشت!😓 🍃عاشقانه پایِ عشق جان داد ترکشی پهلویش را شکافت و خونی که وارد ریه اش شد، راه نفسش را بست. جسمِ بی‌جانش درون خاک و روحِ بلندش در ها نظاره گرِ فرزندی است که چهارماه پس از شهادت پدر چشم به جهان گشود😔 🍃 که هیچ گاه طعمِ آغوش پدر را نچشید... 💔 پ.ن: شهید در سال۹۷ شهید نمونه کشوری معرفی شدند. ✍نویسنده : 🕊به مناسبت سالروز 📅تاریخ تولد : ۳۰ شهریور ۱۳۶۴ 📅تاریخ شهادت : ۱۶ مرداد ۹۶.دیرالزور سوریه 🥀مزار شهید : گیلان، روستای شلمان 🍂 @shahidomidakbari
🔰دیدار آخر 🔻مادر شهید 🔸روزی که می خواست شود، نماز صبح📿 را که خواندم دیدم هم نمازش را تمام کرده است.بعد آمد جلوی من پای سجاده . دست هایم را گرفت بوسید💖 صورتم را بوسید. من همینجا یک حال غریبی شدم. 🔹گفتم: جان تو هردفعه می رفتی تهران مأموریت، هیچ وقت این طوری خداحافظی👋 نمی کردی. گفت: این دفعه طولانی تر است دلم برای شما تنگ💔 می شود. من دیگر چیزی نگفتم،بلند شدم قرآن آوردم و از زیر قرآن ردش کردم 🔸بعد که محمد رفت🚗 برگشتم سر و ناخودآگاه گریه کردم😭 انگار همان موقع همان خداحافظی به من الهام کرده بود که این است.   🍂 @shahidomidakbari
🦋 🔸گاهی اوقات می خوابیدم و می آمد کف پایم را می بوسید. بهش می گفتم:《آقا امید! مامان! دیگه این کار رو نکن من ناراحت میشم》. میگفت:《تو !》 می گفتم:《مادرم ولی با این کارت من ناراحت میشم!》 🔸همیشه میگفت:《مامان جان چیزی کم و کسر نداری؟》می گفتم:《نه مادر!》 می گفت:《قَسَمِت میدم نصف شبم که باشه هر کاری داری به من زنگ بزن هر موقعی هر کاری داری، اگه سرِت درد گرفت، اگه چیزی خواستی حتما بهم بگو!》 🍃 می گفت:《نمی دونی دعای شما چقدر برام تاثیر داره! فقط شما کن من بشم..》 🔸می آمد اینجا و پدرش را می برد حمام، ناخن هایش را می گرفت و کارهایش را می کرد. بهش می گفتم:《مامان! بابات خودش میتونه بره.. این کار ها برا چیه؟》 می گفت:《نه! بابامه! باید ببرمش》.. ✨ 📌 @shahidomidakbari
『🇮🇷🌱』 براے شهیــد شدن هنــر لازم استــ❗️ هنر بہ ↫ خـدارسیدن... هنر مبارزه با ↫ نَفــس... هنر ↫ صبوری... تا هنــرمند نشــویم... نمےشـــویم...🕊 پاسدار مدافع وطن @shahidomidakbari
🌸🍀🍃 🍃 🔸 شهید رضا همیز شاگرد ممتاز در رشته ریاضی فیزیک بود و پدر گرامی برایش یک دوچرخه کورسی(خیلی مورد علاقه اش بود) را به عنوان جایزه اش خریده بود. چون من ازدواج کرده بودم دوست داشت با دوچرخه به منزل من بیاید مدتی نگذشت که دیگر اثری از نبود !!! بعدا فهمیدیم به کسی بخشیده بود که بیرون شهر در کوره آجرپزی کار میکرد تا رفت و آمدش آسان شود... 🔸 سال آخر دبیرستانش بود که جنگ شروع شد با تلاش فراوان از پدر اجازه گرفت و در گروه جنگهای نامنظم عضو شد، بعدا فهمیدیم در گروه آقای است.👌 با عشق به همکاری با ایشان در گروه ایشان رفته بود رابطه روحی او با شهید چمران بسیار قوی بود و حدودا چهل روز پس از شهادت فرمانده اش در در بخش چولانه روحش در ملکوت آسمانها به فرمانده عزیزش پیوسته و به دیدار خداوند ی که عاشقش بود، رسید. 💛در وصیت نامه اش بعد از توصیه های به خانواده در انتهای آن نوشته بود: عکسم را چاپ نکنید و روی سنگ قبرم چیزی ننویسید تا گمنام باشم و به عنوان سرباز آقا امام زمان علیه السلام (عج)پذیرفته شوم.🌷 هم اکنون در بهشت زهرای تهران به عنوان یکی از چهار شهید نامدار است. وقتی خبر به ما رسید بیتابانه منتظر دریافت بدن مطهرش بودیم ولی حدودا پنج روز در راه بود بدون آنکه در سردخانه باشد از سوسنگرد به اهواز از آنجا به شیراز و چون هواپیما نقص فنی پیدا کرده بود دوباره به اهواز برگردانده شده بود و سپس به تهران رسید. من نمی‌خواستم باورکنم که شده و فکر میکردم کسی دیگر است به جای او... برای کسب اطمینان از مردان محرم خواستم با دست، زنجیربگیرند و ما را به غسالخانه راه بدهند و برویم و از نزدیک ببینیم. خدای من آنقدر تازه بود انگارنفس میکشید خواهرم گفت اوزنده است زنده است ولی... خمپاره پشت سرش را برده بود... وقتی خارج شدیم او را غسل دادند و... بدنش شروع کرد به خون ریزی شدید هر چه می شستند باز خون باز خون... انگار اعتراض میکرد چرا مرا با به خاک نمی سپارید؟ چون در خاک جبهه جان داده و تمام کرده بود.. 😔😩 ماهم نبودیم و در بین آقایان هم کسی به این امر توجه نداشت همه مشغول کارهای جانبی بودند. در آخر کار، پنبه های زیادی روی زخمها گذاشتند و با نایلون سراپا را پوشاندند و بعد کفن کردند. و زمانی که ایشان را به قبر منتقل می‌کردند کاملا کمر خم شده بود یعنی بدنی که پنج روز ازروح مفارقت داشت نه تنها خشک نبود بلکه مثل بدن انسان زنده انعطاف می‌پذیرفت . 🌹🌾🌷⁦🍀🌸🌱🌹 زمانی که بیست تن از همرزمانش به منزل ما آمده بودند که بعدها اکثرشان شهید شدند. ازکمالات اخلاقی او سخن فراوان داشتند با قرآن کوچکش تماما مأنوس بوده و... روز شهادتش، آب در سنگر تمام شده بود و نوبت یک رزمنده ارتشی بود که پدر خانواده بود، شهید رضا فداکارانه نوبت او را عقب انداخت خودش برای آوردن آب به خارج از سنگر پا گذاشت و با خمپاره دشمن نقش زمین شد.😩😩😩 بعدها که فرزند دوم را بارداربودم خیلی دلتنگش میشدم. شبی در خوابم آمد بسیار زیبا و برای رفع ناراحتی ام با من شوخی میکرد و گفت میخواهی جای مرا ببینی با شوق گفتم بله ناگهان از دیوار اتاقم پنجره ای رو به آسمان باز شد و گل کوکب مثل درختی سر به آسمان کشیده روبروی من پیداشد. به اتاقش رسیدم خیلی باشکوه بود میز گردی که با پارچه ترمه گرانقیمت زینت شده بود در وسط اتاق بود. و آقای سیدی که ازپشت سرش می دیدمش جلوی میز نشسته بود با اشاره از برادرم پرسیدم چه کسی است؟ با اشاره گفت پیش ایشان درس میخوانم و باز با اشاره گفت دیگر وقت تمام است باید برگردی اصرار کردم بمانم ولی دیدم پایین پنجره ام... 🔸 پس ازشهادتش به اقوام سر میزند و مشکلاتشان را حل میکند. یادم هست در اقوام ما خانمی بود که همسرداری بلد نبود چون مدام قهر میکرد و منزل پدر می رفت. شوهرش جان به لب شده بود برادرم به خواب شوهر رفت و گفت برای آخرین بار برو و به خانه ببرش!!!! دیگر آن خانم این کار را ترک کرد. 🔸 خانمی در کلاسم شرکت میکرد بسیار ممتاز بود ولی در شأنش خواستگار نمی آمد و اطرافیانش فشار می آوردند. نذر شهید رضا کرد که تا چهل روز برایش(سوره النجم) را بخواند. موفقی کرد از من آدرس گرفت که بر سر قبرش برود. چند ساعت بعد به من زنگ زد و با صدای گریان گفت: تاریخ تولد همسرم به روز و ماه وسال دقیقا روز و ماه و سال شهادت ایشان است. من به شوخی میگویم تو عروس خانواده ماهستی...❤️ ⁦ سال بعد دقیقا دخترش شب شهادت شهید رضا به دنیا آمد. چند نفری نقل می‌کردند که گره گشایی های بزرگی در زندگیشان از طرف شهید رضا رحمة الله علیه رخ داده. 🌷واقعا شهیدان زنده اند الله اکبر 🌷 *نقل از خانم دکتر همیز خواهر شهید 🍃ولادت: ۱۳۴۳ تهران 🥀شهادت: ۱۳۶۰ چولانه کانال @shahidomidakbari
خوشبختـی‌یعنی‌حس‌ڪنـی‌ داردبه‌تومی‌نگرد وتوبه‌احتـرامش ازگنـاه‌فاصله‌می‌گیری‌...‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌🌿 🍃ولادت: ۱۳۶۸ اصفهان 🥀شهادت: ۱۳۹۷ جاده خاش-زاهدان 🦋 @shahidomidakbari
🔴 رنج زنده نگه داشتن خون شهید، از شهادت کمتر نیست ✍رهبر انقلاب: گاهی رنج و زحمتِ زنده نگهداشتن خون ، از خود شهادت کمتر نیست. رنج سی ساله امام سجّاد علیه الصّلاة والسّلام و رنج چندین ساله زینب کبری علیهاسلام از این قبیل است. رنج بردند تا توانستند این خون را نگه بدارند. 🗓 ۱۳۷۶/۰۲/۱۷ کانال @shahidomidakbari
از دهانش پرید که تو بالاخره از طریقِ این چشم‌هات میشی.. چشماش درخشید و پرسید:چرا..؟! گفت: چون خدا به این چشم‌ها هم جمال داده هم کمال.. این چشم‌ها در راهِ خدا بیداری زیاد کشیده.. اشک هم زیاد ریخته.. *نقل از همسر شهید 🍃 ولادت: ۱۳۳۴ اصفهان 🥀 شهادت: ۱۳۶۲ جزیره مجنون @shahidomidakbari
🕊🏴🕊 چہ مےفهمیم شهادت چیست مردم ؟ و همنشینش ڪیست مـردم ؟ تمام جستجومان حاصلـش این شد: شهـادت نیست مـردم ... 🥀 @shahidomidakbari
📷کلاس هست، غیرت هست اما علی نیست... بزرگداشت قهرمان ملی، در مدرسه اش. 💬 سعید اکبری او بوی بهشت می‌دهد 💔 🍂 @shahidomidakbari
پــروردگارا واژۀ چیست ...!؟ ڪه روے هر جـوانے میگذارے این چنـین زیـبا میشـود... پاسدار مدافع وطن 🥀 @shahidomidakbari
♨️ «محمد بنا سرمربی تیم ملی کشتی فرنگی»از می گوید: 🌀همدیگر را می‌شناختیم. در یک باشگاه تمرین می‌کردیم، در باشگاه ابومسلم؛ انتهای خیابان عارف، نزدیک میدان خراسان. خانه‌اش همان جا بود. مدتی کشتی فرنگی را رها کردم به باشگاه ابومسلم آمدم و کشتی آزاد کار کردم. ابراهیم هم آنجا تمرین می‌کرد، مدتی که در باشگاه ابومسلم کشتی آزاد تمرین کردم، باعث شد را بشناسم. قبل از انقلاب در دوره‌ای با هم رفیق بودیم. او چند ماهی از من بزرگتر بود. بعد از انقلاب هم ما از آن محله رفتیم و از هم جدا شدیم. جنگ شده بود، ابراهیم به جبهه رفت و بعد خبر شهادتش را شنیدم. او انسانی والا مقام بود ابراهیم همان سال‌های ابتدایی جنگ شهید شد. 🔸بنا عنوان کرد: هادی قبل از جنگ کشتی‌گیر بود اما در جنگ به قهرمانی رسید، در واقع قهرمانی‌ ابراهیم مقابل دشمن اتفاق افتاد. سنی هم نداشت که شد. آن موقع خیلی‌ها در سطح ملی خوب بودند و می‌توانستند مدال بگیرند، اما به جبهه رفتند. اصغر منافی‌زاده هم فرنگی‌کاری بود که شهید شد، او قهرمان تیم ملی بود. رضا هوریار هم والیبالیست خوبی بود، او هم در کردستان شهید شد. خیلی از همدوره‌‌ای‌ها و رفقایم، دوستانی که در دوره کوتاهی که پاسدار بودم و آنها را می‌شناختم، شهید شدند. نمی‌شود بزرگی کار آنها را وصف کرد، دنبال هدف والای‌شان رفتند و به بالاترین درجه رسیدند و خانواده‌های‌ آنها را باید روی سرمان بگذاریم... * نقل از کانال نشر شهید هادی @shahidomidakbari
سفیرِعشق‌، است و‌ارباب‌ِعشق‌،حسین‌ووادےِعشاق‌کربلا جایےکہ‌‌ارباب‌ِعشق‌سربہ‌بادمےدهد؛ تااسرارعشاق‌رابازگوکند کہ‌براےعشاق‌ راهے‌جز نیست...💔✨ صبحت بخیر شهیدم🌷 @shahidomidakbari
✨بسم‌الله الرحمن الرحیم ✨ 💟کلام شهید مي گفت: هر كاري مي خواهم بكنم اول نگاه مي كنم ببينم امام زمان (عج) از اين كار راضيه؟ چه دردي از درد امام زمان (عج) دوا مي شود ؟ مي گفت :اگر مي بينيد امام زمان (عج) از كاري ناراحت مي شود ، انجام ندهيد .☝🏻 محمد مهدوی 🌷شهادت ۱۳۸۷ انفجار تروریستی حسینیه سیدالشهدا شیراز 📙برگرفته از کتاب کد ۸۲. اثر گروه شهید هادی @shahidomidakbari
سه رفیق، سه شهید سه کبوتر، سه برادر سه یار، سه دلدار رفاقت تا شهادت 🥀 از مکتب شهادت به سبک شهدا رفاقت را یاد بگیریم🥀 🍃🍃🍃🍃 به یکدیگر قول دادند که هر کسی شهید شد، دیگر برادران را کند. هر سه آنها یکی پس از دیگری شدند... (تصویر باز شود) 📚برگرفته از کتاب به قلم بهشتیان. اثر گروه شهید هادی @shahidomidakbari
.یــادت باشــد شهیــد اسـم نیســت، رســـم است!!! شهیــد عکس نیست ڪـه اگـر از دیوار اتاقت برداشتــی فراموش بشـــود!!!💔 شهیــد مسیــر است، زندگیـست،راه است، مــرام است! شهید امتحـان پس داده است.. ࢪوزنہ ایست بـه سوی خــدا🌿 پاسدار مدافع وطن @shahidomidakbari
🍃 💞 قبل ازدواج...💍 هر خواستگاری کہ میومد به دلم نمے‌نشست... اعتقاد و ایمان همسر آیندم خیلی واسم مهم بود... دلم میخواست ایمانش واقعی باشہ🙂 نه بہ ظاهر و حرف..🚶🏻‍♀️ میدونستم مؤمن واقعی واسه زن و زندگیش ارزش قائله...♥️ شنیده بودم چله زیارت عاشورا خیلی حاجت میده... این چله رو آیت‌ الله حق شناس توصیه کرده بودن... با صد لعـن و صد سلام... کار سختی بود اما ‌به نظرم ازدواج موضوع بسیار مهمی بود... ارزششو داشت، واسه رسیدن به بهترینا سختی بکشم. چهل روز به نیت همسر معتقد و با ایمان... سه چهار روز بعد اتمام چله… خواب شهیدی رو دیدم... چهره‌ ش یادم نیست ولی یادمہ... لباس سبز تنش بود و رو سنگ مزارش نشسته بود...💚 دیدم مَردم میرن سر مزارش و حاجت میخوان📿 ولی جز من کسی اونو نمی دید انگار... یه تسبیح سبز رنگ داد دستم و گفت: "حاجت روا شدے..."🌿 به فاصله چند روز بعد اون خواب... امین اومد خواستگاریم...😊 از اولین سفر سوریه که برگشت گفت: "زهرا جان…❤ واست یه هدیه مخصوص آوردم..." یه تسبیح سبز رنگ بهم داد و گفت: زهرا، این یه تسبیح مخصوصه💕 به همه جا تبرک شده و... با حس خاصی واست آوردمش...❤️ این تسبیحو به هیچ‌کس نده! تسبیحو بوسیدم و گفتم: خدا میدونه این مخصوص بودنش چه حکمتی داره... بعد شهادتش…💔 خوابم برام مرور شد... تسبیحم سبز بود که یہ بهم داده بود... ✍ نقل از همسر شهید مدافع حرم شهید امین کریمی کانال @shahidomidakbari
تا است دل من میل همراه شدن با دگران نیست مرا ...🕊❤️ کانال شهید امید اکبری ╭─┅─•🍃🌸🍃•─┅─╮ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ @shahidomidakbari ╰─┅─•🍃🌸🍃•─┅─╯
به قلبت نگاه می کند اگر جایی برایش گذاشته باشی می آید،می ماند،لانه می کند تا شهیدت کند. شادی روح شـــهــدا صلوات ╭─┅─•🍃🌸🍃•─┅─╮ ‌ @shahidomidakbari ╰─┅─•🍃🌸🍃•─┅─╯
شاهچراغ پر شد از ماتم و داغ لاله‌ها بر همه عرض تسلیت از سوی مشهدالرضا ▪️شهادت مظلومانه هموطنانمان را در حرم مطهر اخ‌الرضا، حضرت احمد بن موسی شاه‌چراغ علیه السلام را تسلیت عرض می نماییم.
این شما و این تلخ ترین برای ما وشیرین ترین برای آرمان حضور و غیاب دنیا ... 😭😭😭 نمیدونم چی بنویسم... ولی خدایا ما اینقدا مثه ارمان محکم نیستیم ولی کمکمون کن سرافراز باشیم... 😭😭😭 کمکمون کن که ماهم به جهاد نفس مون بریم و توی جهاد نفسمون بشیم...
📣📣 👹 داعشی ها محاصره اش کردن تا تیر داشت مقاومت کرد و جنگید، تیرش که تموم شد، داعشی ها نیت کرده بودن زنده بگیرنش همون موقع حاج قاسم هم توی منطقه بود خلاصه اینقدری این بچه رو زدن تا دیگه بدنش هم کم آورد و اسیر شد. ولی یک لحظه هم سرشو از ترس پایین نیاورد... تشنه بود آب جلوش می ریختن رو‌ی زمین فهمیدن حاج قاسم توی منطقه اس برای خراب کردن روحیه حاج قاسم بیسیم رضا اسماعیلی رو گرفتن جلو دهن رضا و چاقو رو گذاشتن زیر گردنش کم کم برا این که زجر کشش کنن آروم آروم شروع کردن به بریدن سرش و بهش می گفتن به حضرت زینب فحش بده پشت بیسیم اینقدر یواش یواش بریدن که ۴۵ دقیقه طول کشید... ولی از اولش تا لحظه ای که صدای خر خر گلو آمد این پسر فقط چند تا کلمه گفت: اصلا من آمدم جون بدم برای دختر مظلوم علی... اصلا من آمدم فدا بشم برای حضرت زینب... اصلا من آمدم سرم رو بدم... یا علی یا زهرا... 😭میگن حاج قاسم عین این ۴۵ دقیقه رو گریه می کرد. بعدم سر رضا رو گذاشتن جعبه و فرستادن ‌برای حاج قاسم... ⚠️امنیت ما اتفاقی نیست عزیزان، چقدر سرها و خون ها دادیم تا توانستیم به این آرامش برسیم... 🌷شهیدرضااسماعیلی شهید مدافع حرم تیپ فاطمیون خواهرم حجاب فاطمی، برادرم غیرت حسینی چایخانه که عکس شهید ندارد برای چی، وبرای کی زده شده ؟
همیشه کاری کن که خدا تو رو دید خوشش بیاد نه مردم ابراهیم هادی ╭─┅─•❀♡❀♡•─┅─╮ ‌ @shahidomidakbari ╰─┅─•❀♡❀♡•─┅─╯
امشب گمان کنم نرود سمت کربلا حالش بد است، مادرمان رو به قبله است 🥀💔 وای مادر🥀🥀🥀 کانال شهید امید اکبری ┄┅┄┅┄┄┅┄┅┄┄┅┄┅┄┅┄┅┄┅ ╭─┅─•❀♡❀♡•─┅─╮ ‌ @shahidomidakbari ╰─┅─•❀♡❀♡•─┅─╯