eitaa logo
کانال رسمی شهید امید اکبری
1.2هزار دنبال‌کننده
6.2هزار عکس
2.4هزار ویدیو
40 فایل
اِلهی به #اُمید تو ♡.. "خیلی به حضرت رقیه ارادت داشت.." شهــــیدمدافـع‌وطـــن امیداڪبری🍃🥀 از شهدای حادثه تروریستی میلـاد: ۶۸/۱۰/۰۲ اصفهــان شهــادت: ۹۷/۱۱/۲۴ خاش_زاهدان ارتباط با ما: @shahidomidakbariii
مشاهده در ایتا
دانلود
🌹برای رسیدن‌به‌روح پاک ظرف دلت رو تمیزکن !!
✍🏻کاری نکنید زمین، فقط شاهد گناهان شما باشد ! 🌸اگر در جایی گناه کردی آنجا را ترک مکـن تا اینکه درهمان جا کار نیکی انجام دهی ، کار نیکی مانند :👇🏻 💠📿 ذکـــری 🌸🌹 نصیحتی 💠💰صدقه یا نمازی ✍🏻 زیرا در روز قیامت ، زمین تمام خبرهای خود را بازگو میکند. اللّٰه متعال میفرماید: 👇🏻   ✨🌷 «ﻳَﻮْﻣَﺌِﺬٍ ﺗُﺤَﺪِّﺙُ ﺃَﺧْﺒَﺎﺭَﻫَﺎ» ✨🌷 «در آن روز زمین تمام خبرهایش را بازگو میکند »          زلزال/ 4 ~ ╭─┅─•🍃🌸🍃•─┅─╮ ‌ @shahidomidakbari ╰─┅─•🍃🌸🍃•─┅─╯
منتظر یه اشاره م هرچی که دارمو بزارم... دلمو زیارت بیارم🥺
رفیق! یه طوری زندگی کن، که لحظه مرگت امام رضا بتونه بیاد بالای سرت ...
کانال رسمی شهید امید اکبری
#من_میترا_نیستم #پارت_چهار پدر و مادرم هر دو دوست داشتند که من قرآن یاد بگیرم. مکتب خانه در کپر آب
فرزند ششم سرِ بچه ششم باردار بودم که یک خانه شرکتی دو اتاقه در ایستگاه چهار فرح آباد ، کوچه ده، پشت درمانگاه شرکت نفت به ما دادند.خانه ما نبش خیابان بود. همه می دانستیم که قدمِ تو راهی خیر بوده که بعد از سالها از مستاجری و اثاث کشی نجات پیدا کردیم. از آن به بعد ، خانه ای مستقل دستمان بود و این آخر خوشبختی و راحتی برای خانواده هشت نفره ما بود. مدتی بعد از اثاث کشی به خانه جدید ، درد زایمان سراغم آمد. دو روز تمام درد کشیدم. جیران سواد درست و حسابی نداشت و کاری از دستش بر نمی آمد. برای اولین بار و بعد از پنج زایمان طبیعی در خانه، من را به مطب خانم دکتر مهری بردند. آن زمان ، آبادان بود و یک خانم دکتر مهری. مطب او در لِین یک احمدآباد بود. من تا آن موقع خبر از دکتر و دوا نداشتم ؛ حامله میشدم و نُه ماه تمام شب و روز کار می کردم؛ نه دکتری و نه دوایی، تا روزی که وقتش می رسید؛ جیران می آمد و بچه را به دنیا می آورد و میرفت.بعد از دو روز تحمل درد و ناراحتی، خانم مهری آمپولی به من زد. به خانه برگشتم و با همان حال مشغول کارهای خانه شدم. نزدیک اذان مغرب حالم به قدری بد شد که حتی نتوانستم خودم را به خانه مادرم برسانم. جعفر رفت و جیران را آورد.در غروب یک شب گرم خرداد ماه برای ششمین بار مادر شدم و خدا یک دختر قشنگ قسمت و نصیبم کرد. جیران به نوبت او را در بغل بچه ها گذاشت و به هر کدامشان یک شکلات داد . پسربزرگم ، مهران، بیشتر از بقیه بچه ها ذوق خواهر کوچکش را داشت. هر کدام از بچه ها که به دنیا می آمدند، جعفر یا مادرم به نوبت برایشان اسم انتخاب می کردند.من هم این وسط مثل یک آدم هیچ کاره سکوت می کردم؛ جعفر، بابای بچه بود و حق پدری داشت. از طرفی مادرم هم یک عمر آرزوی مادرشدن داشت و همه دلخوشی زندگی اش من و بچه هایم بودیم. نمی توانستم دل مادرم را بشکنم. او که خواهر و برادری نداشت ، من را زود شوهر داد تا بتواند به جای بچه های نداشته اش، نوه هایش را بغل کند. جعفر هم به جز مادر و تنها خواهرش کسی را نداشت. تقریبا هر دوی ما بی کس و کار بودیم و فامیل درست و حسابی نداشتیم. جعفر اسم پسراولم را مهران گذاشت، او به اسم های اصیل ایرانی علاقه داشت. مادرم که طبعش را می دانست اسم پسر دومم را مهرداد گذاشت تا دامادش هم از این انتخاب راضی باشد و شانس اسم گذاری بچه هارا از او نگیرد. جعفر اسم دختر اولم را مهری و مادرم اسم بعدی را مینا گذاشت.جعفر اسم پنجمین فرزندمان را شهلا و مادرم هم آخرین دخترم را میترا گذاشت. من نه خوب میگفتم نه بد . دخالتی نمی کردم.همیشه سعی می کردم کاری کنم که بین شوهرم و مادرم اختلاف و ناراحتی پیش نیاید . تنها راه برای سازش آن ها گذشتن از حق خودم بود و بس. این روش همیشه ادامه داشت.کم ،کم به نادیده گرفتن خودم در همه زندگی عادت کردم. بقیه ی پارت های 👇🏻👇🏻 ╭─┅─•❀♡❀♡•─┅─╮ ‌ @shahidomidakbari ╰─┅─•❀♡❀♡•─┅─╯
بی عشق به دور خـودمان میگردیـم بی خود شب و روز، در جـهان میگردیـم دنیا قبرستـان بزرگی ست ڪه مـا دنبـال مزار خود در آن میگردیـم
صـبح ۳۳ آبان همگـی بخیر❤
‼️ نفس آدم مثل بچہ آدم می مونہ باید وقت گذاشت و تربیتش کرد! اگہ رهاش کنیم تربیت نداره کہ هیچ، خودمون رو هم به باد میده..... بزارید نفستون با تربیت باشہ؛ بدونہ جلوۍ امام زمانش نباید گناهـ کنہ برای ترک گناه، هنوز 💥 ╭─┅─•🍃🌸🍃•─┅─╮ ‌ @shahidomidakbari ╰─┅─•🍃🌸🍃•─┅─╯
سرِ ما و فرمان شما ... 💚 ╭─┅─•❀♡❀♡•─┅─╮ ‌ @shahidomidakbari ╰─┅─•❀♡❀♡•─┅─╯
|وَ انْقُلْنِي إِلَى دَرَجَةِ التَّوْبَةِ إِلَيْكَ| مَن عاشقـے را •° از یاد گـرفتم همان لحظہ کہ گفت: [ صدبار اگر توبه شکستی بازآ ] 📚 ╭─┅─•🍃🌸🍃•─┅─╮ ‌ @shahidomidakbari ╰─┅─•🍃🌸🍃•─┅─╯
.🌸🌸🌸 یادت بماند .... ابلیس هر چه گفت؛ تو باور نکنی. . یادت باشد؛ همه ی عالم را برای تو آفریده ام... حتی او را ! او فقط یک نردبان برای توست ؛ حتی بلند تر از نردبان های دیگر ! . حیله گر و مکار است ولی نترس! حیله هایش از خانه ی عنکبوت هم سست تر می شود اگر دستِ مرا وِل نکنی ... . خودم فرستادمش، کنارِ گوشَت ، سر و صدای الکی به راه بیندازد ... چرا که بهتر از هرکس تو را می شناسم! . یادت بماند؛ هر جا به او پشت کنی؛ همانجا بویِ پیراهن مرا می شنوی! . فقط ... یادت باشد؛ او هرچه گفت؛ تو باور نکن! . حالا سفرت را آغاز کن ... به امید روزی که با باطنی سالم و روحی آرام، به آغوش من بازگردی! . ✍(حرفهای درگوشیِ خدا؛ وقت تولد انسان) ╭─┅─•🍃🌸🍃•─┅─╮ ‌ @shahidomidakbari ╰─┅─•🍃🌸🍃•─┅─╯
🌿🌿🌿 🌸 السلام‌علیک یا ربیع‌الانام 🌸 سلام بر تو ای بهار انسان‌ها ڪانال رسمی شهیدامیداڪبری @shahidomidakbari
سخت‌تر از شهید شدن با خنجر داعش، شهادت با لگدِ هموطنه :) این‌درده💔 🖤 ╭─┅─•🍃🌸🍃•─┅─╮ ‌ @shahidomidakbari ╰─┅─•🍃🌸🍃•─┅─╯
ایران🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷✌✌✌✌
وضعیت جوری شده نمیدونیم اینا که بوق میزنن معترضن یا خوشحال😂
قهرمان ایران🇮🇷🇮🇷
میگن براندازای ولز با پرچم ایران ریختن تو خیابونا دارن شادی میکنن😂
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ اَللهمَّ کُن لولیَّک الحُجةِ بنِ الحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیهِ و عَلی ابائهِ فی هذهِ السّاعةِ، و فی کُلّ ساعَة وَلیّا و حافظاً وقائِداً وَ ناصرا وَ دلیلا و عَیناً حَتّی تُسکِنَهُ اَرضَکَ طَوعاً وتُمَتّعَهُ فیها طَویلاً. ♥️