بسم الله الرحمن الرحیم
🔅 #هر_روز_با_قرآن
📖 صفحه ۱۸
شرکت در ختم قرآن برای فرج
کانال #شهید_امید_اکبری🍂
@shahidomidakbari
🍃🌸
#رفیق_شهیدم
نمی گیرد کسی مثل نفس در سینه جایت را
چه باشی چه نباشی دم به دم دارم هوایت را
#سلام_رفیق_شهیدم🥀
#صبحتون_شهدایی🌤
#شهید_امید_اکبری🍂
@shahidomidakbari
امام صادق عليه السلام:
خانه اى كه در آن، كتاب خداوند متعال خوانده شود، چنان نورى از آن بر آسمان مى تابد كه در ميان خانه ها ، شناخته مى شود
الدّارُ إذا تُلِيَ فيها كِتابُ اللَّهِ تَعالى كانَ لَها نورٌ ساطِعٌ فِي السَّماءِ تُعرَفُ مِن بَينِ الدّورِ
بحارالأنوار ج 92 ص 203
#شهید_امید_اکبری🍂
@shahidomidakbari
▪️آمار رسمی میگوید ۴۲۰۰ نفر از انتحاریهای عراق #شهروند_سعودی بودهاند. سازمان ملل مشکلی با این قضیه دارد؟ ابدا!
اتحادیه اروپا؟ اصلا!
آمریکا؟ عمرا!
فقط زبانم لال یک گربه پرشین در عراق خرابکاری کند، ۶۰۰ قطعنامه و بیانیه حقوق بشری در ۶۰۰ ثانیه بر ضد ایران شلیک میشود!
#شهید_امید_اکبری🍂
@shahidomidakbari
بهمنماه شبِ عید تولیدکنندههاست!
روزی ۴ ساعت قطعی برق اکثر شهرکهای صنعتی کشور در بهمنماه یعنی چه؟
دیگه باید به چه زبونی بگن تولیدی رو ببندید و برید؟؟؟
با #مالیات ؟ با #بیمه ؟ با #کرونا تعطیل نشدید ؟ با قطعی #برق شاید کلکتون کنده شه 👌
#مصائب_تولید
#شهید_امید_اکبری🍂
@shahidomidakbari
بچہشیعھ✌️🏻
بایدٺوموقعیتهایہزندگیش🖇🍃
خودشبہخودشبگہ:⇩
+اگہحاجقاسمبودچیڪار
میڪرد؟!🤔🎈
#شهید_امید_اکبری🍂
@shahidomidakbari
با شهادت انس بگیرید
لذت ایثار را بچشید
از فداکاری نترسید
بگذاید که این فرهنگ نشأت گرفته از مکتب اسلام 🌱
بر قلبهای مومنین نقش پیدا کند.♥️
#شهید_سیدجعفر_طاهری♥️
#پیام_شهید🥀
#شهید_امید_اکبری🍂
@shahidomidakbari
4_6003325739535959378.mp3
868.1K
┄┄┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄┄┄
📚 فضایل حضرت ام البنین سلام الله
🎤حجة الاسلام سید حسین مومنی
#سخنرانی_کوتاه
کانال رسمی شهید امید اکبری
💔 #نیمه_پنهان_ماه زندگینامه سردار شهید مهدی زین الدین 🔸 #قسمت_سی_و_هشتم بعد از دو سال دوره
💔
#نیمه_پنهان_ماه
زندگینامه سردار شهید مهدی زین الدین
🔸 #قسمت_سی_و_نهم
خانه اي كه برايمان گرفته بود كنار سپاه بود . يك خانه ي دو اتاقه كه مهدي هيچ وقت فرصت نكرد شب آن جا بخوابد . به من گفت كه " خودت برو آن جا . مجيد را مي فرستم بيايد سر اسباب كشي كمكت كند . "
مجيد آمد ووسايلمان را جابه جا كرد . موقع رفتن گفت: " من دارم مي روم منطقه . با آقا مهدي كاري نداريد ؟ "
گفتم: " سلام برسان ."
گفت :" سلام ليلا را هم برسانم ؟"
گفتم :" سلام ليلا را هم برسان . "
مجيد موقع رفتن واقعاً قيافه اش نوراني شده بود . اول كه به آن خانه رفتم ، خانم باكري قرار بود دو - سه ساعت بعدش برود اروميه ، خانم همت ، ژيلا را از قبل ، از اردوي تحكيم مي شناختم . ولي ژيلايي كه الآن مي ديم با آن دختر پر و شر و شور سابق خيلي فرق داشت . شكسته شده بود . با خانم باكري هم كم كم آشنا شدم . سعي مي كردم جلوي آن ها جوري رفتار كنم انگار كه من هم شوهر ندارم . فكر مي كردم زندگي آن ها بعد از رفتن آدم هايي كه دوستشان داشته اند چه قدر سخت است .
فكر كردم خُب ، اگر براي من هم پيش بيايد چه ؟ اگر ديگر مهدي را نبينم …. فكر مي كردم حالا من پدرو مادرم توي قم هستند آنها چه ؟ ولي روحيه ي سرزنده و شوخشان را كه مي ديدم ، مي فهميدم توانسته اند خودشان را نگه دارند . بعضي وقت ها هم آن قدر به سر نوشت خانم همت و باكري فكر مي كردم كه يادم مي رفت من هم شايد روزي مثل آن ها بشوم .
ادامه دارد.....
کانال #شهید_امید_اکبری🍂
@shahidomidakbari