eitaa logo
کانال رسمی شهید امید اکبری
1.1هزار دنبال‌کننده
6.2هزار عکس
2.4هزار ویدیو
40 فایل
اِلهی به #اُمید تو ♡.. "خیلی به حضرت رقیه ارادت داشت.." شهــــیدمدافـع‌وطـــن امیداڪبری🍃🥀 از شهدای حادثه تروریستی میلـاد: ۶۸/۱۰/۰۲ اصفهــان شهــادت: ۹۷/۱۱/۲۴ خاش_زاهدان ارتباط با ما: @shahidomidakbariii
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم الله الرحمن الرحیم 🔅 📖 صفحه ۱۸ شرکت در ختم قرآن برای فرج کانال 🍂 @shahidomidakbari
🍃🌸 نمی گیرد کسی مثل نفس در سینه جایت را چه باشی چه نباشی دم به دم دارم هوایت را 🥀 🌤 🍂 @shahidomidakbari
امام صادق عليه السلام: خانه ‏اى كه در آن، كتاب خداوند متعال خوانده شود، چنان نورى از آن بر آسمان مى ‏تابد كه در ميان خانه ‏ها ، شناخته مى ‏شود الدّارُ إذا تُلِيَ فيها كِتابُ اللَّهِ تَعالى‏ كانَ لَها نورٌ ساطِعٌ فِي السَّماءِ تُعرَفُ مِن بَينِ الدّورِ بحارالأنوار ج 92 ص 203 🍂 @shahidomidakbari
برا مادر حضرت کم کاری نکنیم..!! 🍂 @shahidomidakbari
▪️‏آمار رسمی می‌گوید ۴۲۰۰ نفر از انتحاری‌های عراق ‎ بوده‌اند. سازمان ملل مشکلی با این قضیه دارد؟ ابدا! اتحادیه اروپا؟ اصلا! آمریکا؟ عمرا! فقط زبانم لال یک گربه پرشین در عراق خرابکاری کند، ۶۰۰ قطعنامه و بیانیه حقوق بشری در ۶۰۰ ثانیه بر ضد ایران شلیک می‌شود! 🍂 @shahidomidakbari
بهمن‌ماه شبِ عید تولیدکننده‌هاست! روزی ۴ ساعت قطعی برق اکثر شهرک‌های صنعتی کشور در بهمن‌ماه یعنی چه؟ دیگه باید به چه زبونی بگن تولیدی رو ببندید و برید؟؟؟ با ؟ با ؟ با تعطیل نشدید ؟ با قطعی شاید کلکتون کنده شه 👌 🍂 @shahidomidakbari
بچہ‌شیعھ✌️🏻 باید‌ٺوموقعیت‌هایہ‌زندگیش🖇🍃 خودش‌بہ‌خودش‌بگہ:⇩ +اگہ‌حاج‌قاسم‌بود‌چیڪار میڪرد؟!🤔🎈 🍂 @shahidomidakbari
با شهادت انس بگیرید لذت ایثار را بچشید از فداکاری نترسید بگذاید که این فرهنگ نشأت گرفته از مکتب اسلام 🌱 بر قلب‌های مومنین نقش پیدا کند.♥️ ♥️ 🥀 🍂 @shahidomidakbari
4_6003325739535959378.mp3
868.1K
┄┄┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄┄┄ 📚 فضایل حضرت ام البنین سلام الله 🎤حجة الاسلام سید حسین مومنی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
کانال رسمی شهید امید اکبری
💔 #نیمه_پنهان_ماه زندگینامه سردار شهید مهدی زین الدین 🔸 #قسمت_سی_و_هشتم بعد از دو سال دوره
💔 زندگینامه سردار شهید مهدی زین الدین 🔸 خانه اي كه برايمان گرفته بود كنار سپاه بود . يك خانه ي دو اتاقه كه مهدي هيچ وقت فرصت نكرد شب آن جا بخوابد . به من گفت كه " خودت برو آن جا . مجيد را مي فرستم بيايد سر اسباب كشي كمكت كند . " مجيد آمد ووسايلمان را جابه جا كرد . موقع رفتن گفت: " من دارم مي روم منطقه . با آقا مهدي كاري نداريد ؟ " گفتم: " سلام برسان ." گفت :" سلام ليلا را هم برسانم ؟" گفتم :" سلام ليلا را هم برسان . " مجيد موقع رفتن واقعاً قيافه اش نوراني شده بود . اول كه به آن خانه رفتم ، خانم باكري قرار بود دو - سه ساعت بعدش برود اروميه ، خانم همت ، ژيلا را از قبل ، از اردوي تحكيم مي شناختم . ولي ژيلايي كه الآن مي ديم با آن دختر پر و شر و شور سابق خيلي فرق داشت . شكسته شده بود . با خانم باكري هم كم كم آشنا شدم . سعي مي كردم جلوي آن ها جوري رفتار كنم انگار كه من هم شوهر ندارم . فكر مي كردم زندگي آن ها بعد از رفتن آدم هايي كه دوستشان داشته اند چه قدر سخت است . فكر كردم خُب ، اگر براي من هم پيش بيايد چه ؟ اگر ديگر مهدي را نبينم …. فكر مي كردم حالا من پدرو مادرم توي قم هستند آنها چه ؟ ولي روحيه ي سرزنده و شوخشان را كه مي ديدم ، مي فهميدم توانسته اند خودشان را نگه دارند . بعضي وقت ها هم آن قدر به سر نوشت خانم همت و باكري فكر مي كردم كه يادم مي رفت من هم شايد روزي مثل آن ها بشوم . ادامه دارد..... کانال 🍂 @shahidomidakbari