🔴 به بهانه ثبت جهانی هنر نگارگری(مینیاتور) در یونسکو
🔴 آشنایی با بزرگترین بنای تاریخی مذهبی کاشی مینیاتور جهان، در کرمانشاه (تکیه سید الشهداء معاون الملک، پایگاه انقلابیون مشروعه خواه در عصر مشروطه) که اثری از مرجع شهید علامه شیخ فضل الله نوری(ره) را در خود دارد
⁉️ چگونه این مکان مقدس و تاریخی با مدیریت و تسلط غربگرایان بر میراث فرهنگی، تبدیل به محلی برای عرض اندام هنجارشکنان لاقید و لامذهب شده است⁉️
✍ چگونگی دستگیری مدل کلیپ مبتذل، که اقدام به کشف #حجاب در تکیه نموده بود‼️
🔰کامل مطلب در بخش دوم🔰
🔰بخش دوم🔰
🔴 به بهانه ثبت جهانی هنر نگارگری (مینیاتور) در یونسکو
🔴 آشنایی با بزرگترین بنای تاریخی، مذهبی، کاشی مینیاتور جهان، در کرمانشاه (تکیه سید الشهداء معاون الملک، پایگاه انقلابیون مشروعه خواه در صدر مشروطه) که اثری از مرجع شهید علامه شیخ فضل الله نوری(ره) را در خود دارد
⁉️ چگونه این مکان مقدس و تاریخی با مدیریت و تسلط غربگرایان بر میراث فرهنگی، تبدیل به محلی برای عرض اندام هنجارشکنان لاقید و لامذهب شده است⁉️
✍ چگونگی دستگیری مدل کلیپ مبتذل، که اقدام به کشف #حجاب در تکیه نموده بود‼️
🔰👇👇
✍ به گزارش خبرنگار خبرگزاري صداوسيما ، در جلسه عصرچهارشنبه (۲۶ آذر ماه)پانزدهمین کمیته جهانی میراث ناملموس سازمان علمی، آموزشی و فرهنگی ملل متحد (یونسکو - UNESCO) که به دلیل شیوع بیماری کرونا به صورت مجازی (آنلاین) به میزبانی جامائیکا برگزار ميشود پرونده هنر نگارگری (مینیاتور) ايران به صورت مشترک با(دیگر مدعیان این هنر)، کشورهای ترکیه، جمهوری آذربایجان و ازبکستان کمیته جهانی مطرح شد و پس از بررسی با رای اکثریت آرا و بدون مخالفت به عنوان پانزدهمین میراث ناملموس در فهرست جهانی یونسکو ثبت شد.
نگارگری، هنری است که در آن هنرمند نگارگر آنچه را که در عالم واقعی یا در پرده خیال دیده به تصویر میکشد و با چنگ انداختن به ریسمان معنوی و بهرهگیری از تعالیم اسلامی، مفاهیم فرهنگی به خلق اثر هنری ایرانی اسلامی میپردازد. نگارگری ایرانی به عنوان هنری برگرفته از مفاهیمی، چون تعالی روح و رسیدن به عالم معنا و جاودانگی با نگرش حقیقتگرا و هنر قدسی در سراسر دنیا شناخته شده است. اوج شکوفایی این هنر با ظهور چهره هایی، چون کمالالدین بهزاد و رضا عباسی در عهد صفویه شکل گرفت که بیانگر دوران طلایی آن و مایه مباهات هر ایرانی است.
✅ آشنایی با بزرگ ترین بنای نگار گری جهان🔰
✍ تکیه مذهبی تاریخی معاون الملک کرمانشاه، بزرگ ترین تکیه کاشی نگارگری (مینیاتوری) جهان، پایگاه انقلابیون اسلام خواه (مشروعه خواه) در مشروطه، سال ۱۲۸۸ شمسی، توسط مشروطه چیان لامذهب جریان انگلیسی مشروطه، به توپ بسته و به آتش کشیده شد و بانی آن نیز ناجوانمردانه ترور گردید.
📷 تصویری کاشی مینیاتور از مرجع شهید علامه شیخ فضل الله نوری، شهید رابع اعلی الله مقامه الشریف، زعیم نهضت اسلام خواهی مشروطه (مشروعه) در تکیه معاون الملک قرار دارد (تصویر در بخش اول)
✅ تاریخچه و تصاویری از تکیه معاون الملک کرمانشاه؛ جلوه ای بی مانند از پیوند کاشی کاری و معماری(کلیک بر لینک)👇
https://www.kojaro.com/2016/5/7/118853/moaven-almolk-tekiye/
⁉️ تکیه عزاداری حضرت سیدالشهداء علیه السلام، اکنون با مدیریت وتسلط غربگرایان بر میراث فرهنگی، تبدیل به محلی برای عرض اندام سلفی بگیران و فیلبرداران هنجارشکن شده است⁉️🔰
🔴 «مدل» کلیپ مبتذل تکیه معاون الملک دستگیر شد (تصویر در بخش اول)
♦️سرهنگ «حسن حیدری» : پس از انتشار تصاویر و کلیپی از یک اقدام هنجارشکنانه در محوطه تکیه معاون الملک کرمانشاه، رسیدگی به موضوع در دستور کار قرار گرفت.
♦️ماموران پلیس امنیت عمومی پس از بررسی جوانب مختلف، شناسایی عوامل دخیل در این اقدام هنجارشکنانه و غیراخلاقی را در دستور کار قرار دادند.
♦️در همین راستا ماموران با انجام اقدامات اطلاعاتی موفق به شناسایی محل سکونت خانمی (کشف حجاب کرده) که به عنوان مدلینگ مقابل دوربین های فیلمبرداری و تصویربرداری قرار گرفته بود، شده و پس از هماهنگی با مقام قضائی وی را دستگیر کردند./منبع: نشریه عبرت های عاشورا
✳️ @ShahidRabe
🗓 ۲۹ آذر (۹۶ ش) سالگرد ارتحال آیت الله محی الدین حائری شیرازی رضوان الله تعالی علیه، نماینده امام راحل در استان فارس و امام جمعه اسبق شیراز، از پیروان مکتب مرجع شهید علامه شیخ فضل الله نوری(ره)، تسلیت باد
🌹«رحم الله من یقرأ الفاتحة مع الصلوات»
اللّهُمَّ صَلّ عَلَی محَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجّل فَرَجَهُم
💠 آیت الله حائری شیرازی(ره):🔰
عکس [ #مرجع_شهید علامه ] آقا شیخ فضل الله نوری درحالیکه بر سر دار است را نگه دار و به خودت بگو: این آخوند است! اگر می خواهی آخوند بشوی مثل این بشو. اگر نمی خواهی مثل آشیخ فضل الله بشوی، طلبه نشو.
🔸روحانی نباید تابع جوّ باشد🔸
روحانی باید #جوّشکن باشد. آن که تابع جوّ قرار می گیرد، به درد روحانیت نمی خورد. همیشه هر وقت به ذهنتان می آید که من آخوند شدم، دست بوسی ها را نبینید. تکریم ها و تجلیل ها را نبینید. این ها شیطانی است.
آقا #شیخ_فضل_الله نوری را بر #بالای_دار ببینید. بگویید من این را دیدم که آمدم آخوند بشوم. اگر برای آقا شیخ فضل الله شدن آمدی، آخوند شدی. بعد اگر فحش به تو بدهند برایت مهم نیست. آن که #فحش_خوری اش محکم نباشد، این نقطه ضعف است.
🔸نقل از کانال نکات و تمثیلات آیت الله حائری شیرازی(ره)
✍ زندگینامه اجمالی آیت الله حائری(ره) به نقل از باشگاه خبرنگاران جوان:🔰
محمدصادق (محیالدین) حائریشیرازی در اسفند سال ۱۳۱۵ در شیراز در خانوادهای اصیل و روحانی که به تعبیر وی «رغبتشان الی الله بود» به دنیا آمد. پدرش آیتالله عبدالحسین حائری، مجتهد زاهد و عارفی بود که جز به ضرورت سخن نمیگفت و مادرش بانویی مسلمان، پارسا و دین باروری بود که در دوران منع حجاب و رضاخانی، نزدیک به ۲۵ سال به اعتراض در خانه نشست.
آیتالله حائری تحصیلات کلاسیک خود را تا اخذ دیپلم ریاضی در شیراز طی کرد و در سال تحصیلی ۳۵-۳۴ به قصد شرکت در کنکور و ورود به دانشگاه به تهران آمد. اما مأموران رژیم پهلوی، وی را با وجود داشتن همه شرایط برای ورود به دانشگاه به دلیل مسائل سیاسی از تحصیل در دانشگاه باز داشتند. او از آن پس، به خاطر درک وجود جوهر استقلال در روحانیت و نظام طلبگی (سال ۱۳۳۵) به تحصیل علوم حوزوی رو آورد.
دوره سطح را ابتدا در مدرسه منصوریه و مدرسه سید علاءالدین حسین و سپس مدرسه آقا باباخان طی نمود. در این دوره از محضر درس آیتالله بهاءالدین محلاتی و آیتالله شیخ محمدعلی موحد بهره وافر برد.
وی پس از فراغت از دروس سطح، برای ادامه تحصیلات حوزوی به قم هجرت کرد و در درس حاج آقا حسین بروجردی و همچنین درس آیتالله داماد و امام خمینی(ره) حاضر شد و به کسب فیض پرداخت.
ورود آیتالله حائری به عرصه مبارزات سیاسی به سالهای پس از تبعید امام خمینی (ره) به ترکیه باز میگردد که به علت شدت تعلق خاطر به حضرت امام خمینی (ره) قادر به ادامه تحصیل در قم نگردید و به شیراز مراجعت نموده و به تدریس دروس حوزوی و سامان دادن یک حرکت فکری و فرهنگی به روز در مسجد شمشیرگرها پرداخت.
در طول ۱۰ سال جلسات مستمر در این مسجد مبارزات سیاسی فرهنگی خود با رژیم را پی گیری نمود؛ و پس از تجربه سالها زندان و تبعید در سال ۱۳۵۳ به قم مهاجرت نمود؛ و این بار در کنار شهید آیتالله دکتر بهشتی، شهید آیت الله قدوسی و آیتالله جنتی و علامه مصباح یزدی کمر همت به تربیت طلاب علوم دینی در مدرسه حقانی بست که بسیاری از خدمتگزاران فعلی نظام ثمره این سالیاناند.
پس از انقلاب جلسات درس منظمی را برای دانشجویان پیرو خط امام و دفتر تحکیم وحدت در محل لانه جاسوس اداره نمود و به دفاع از مبانی نظام پرداخت که کتاب ولایت فقیه حاصل این جلسات هست.
ایشان در دوره اول مجلس شورای اسلامی به عنوان نماینده اول شیراز به این مجلس راه یافت و ریاست کمیسیون اصل ۹۰ را به عهده گرفت.
پس از شهادت شهید محراب حضرت آیتالله دستغیب(ره) در ۲۰ آذر ۱۳۶۰ از جانب امام به امامت جمعه شیراز منصوب گردید.
حاصل سالها امامت جمعه ایشان ایراد خطبههای محققانه و تشکیل جلسات مستمر علمی با اساتید حوزه و دانشگاه حول محور علوم انسانی اسلامی است. تقدیم بیش از بیست عنوان کتاب و ارائه مقالات تخصصی در حوزه اقتصاد اسلامی از دیگر ثمرات این سالیان است.
ایشان در دوره اول و دوم خبرگان رهبری به نمایندگی از مردم فارس به مجلس خبرگان راه یافت و پس از ارتحال امام راحل به عنوان اولین مخالف شورایی شدن رهبری، (که از اهداف اکبر رفسنجانی بود)، سخنان مؤثری را در این مجلس ایراد نمود؛ که در نهایت به انتخاب مقام معظم رهبری منجر گردید.
✳️ @ShahidRabe
✍ #زینب مظلومه بنگر با زبان پُر گله، می دهد شرح ستم از کوفه تا شام خراب/شعری از مرجع شهید علامه شیخ فضل الله نوری(ره)، نورالاشعار
🌺🍃ولادت با سعادت حضرت زینب کبری سلام الله علیها، پیامدار عفاف و حجاب، مظهر لطافت و رحمت، زلال مهربانی، قامت سبز ایستادگی، نهال بارور صبر و تحمل، سلاله عفت و پاکدامنی، سرود زیبای حمایت از ولایت، شعر بلند ایمان و یقین و آیینه صراحت بیان، بر رهروان راستین آن حضرت تبریک و تهنیت باد
🌺🍃«ألسَّلامُ عَلَیکِ یَا زِینَبَ الکُبري»
اَلسَّلامُ عَلَیکِ یَا بِنتَ وَلیِّ اللهِ الأَعظَمِ، اَلسَّلامُ عَلَیکِ یَا بِنتَ وَلیِّ اللهِ المُعَظَّمِ، اَلسَّلامُ عَلَیکِ یَا عَمَّةَ وَلیِّ اللهِ المُکَرَّمِ، اَلسَّلامُ عَلَیکِ یَا اُمَّ المَصَائِبِ یَا زَینَبُ، وَ رَحمَةُ اللهِ وَ بَرَکاتُهُ. »
✳️ @ShahidRabe
⁉️حقیقت مکتوم‼️
✅ با گفتمان و اندیشه های سیاسی مرجع شهید علامه شیخ فضل الله نوری، شهید رابع اعلی الله مقامه الشریف، آشنا شویم
✍آرا و نظرات معظم له درباره🔰
◽️حکومت◽️سلطنت قاجار ◽️ولایت فقیه◽️آزادی ◽️مساوات◽️مجلس شورا ◽️قانون اساسی◽️قانونگذاری ◽️حقوق زنان و ...
✍ و پاسخ به ادعاهای واهی مغرضانه و تهمت های ناروا به مرجع شهید
🔰در هفت بخش🔰
🔰بخش اول🔰
💢مقدمه:
✍ شیخ، به رغم دلبستگی شدیدش به عدالت واصلاحات اجتماعی، نمی توانست با مشروطه سکولار موافقت کند و ناگزیر کارش به نزاعی سخت و جدی با آن می کشید. منتها، مخالفت با مشروطه مطلقه از سوی شیخ شهید و همفکران وی، در دو مرحله انجام گرفت🔰
✅ مرحله نخست:
طرح شعار "مشروطه مشروعه" بود. شیخ و یارانش، در این مرحله، بر لزوم انطباق اصول متمم قانون اساسی (که در دست تهیه و تدوین بود) با موازین شرع، پای فشردند و خواهان تعبیه اصولی چون: لزوم پای بندی شخص اول سلطنت به "طریقه حقه تشیع اثنی عشری"، نظارت فائقه رسمی و دائمی هیئتی از طراز اول مجتهدین بر مصوبات مجلس، وجود شرط فقاهت در قاضی و...در قانون اساسی شدند. مقصود شیخ، در این مرحله، مهار دمکراسی اروپایی به زمام شریعت و اطلاق صورت دیانت به ماده مشروطه بود، چیزی که به قول مرحوم شیخ حسین لنکرانی: مسخ المسخ نهضت عدالتخواهی بود! حریف می خواست با صد ترفند، نفوذ و سیطره سیاسی و اجتماعی اسلام را حتی در قد و قواره پیش از مشروطه آن، نابود سازد، و شیخ با مشروطه مشروعه اش، این نفوذ و سیطره را به نحوی قانونمند، گستره ای فراگیر می بخشید!
مشروطه چیانی که دل و دین به غرب باخته بودند، زیر بار تقیید مشروطه به چنین "مشروعه" ای نمی خواستند بروند، چرا که این کار، کاملا در حکم "نقض غرض" آنان بوده، و کلاهی بود که برسر استعمار و ایادی آن میرفت!
تحصن شیخ در حرم حضرت عبدالعظیم(ع)، در این مرحله و در تعقیب همین امر انجام گرفت.
✅ مرحله دوم:
در این مرحله که با ماه های آخر عمر شیخ مقارن است، وی به تحریم مشروطه کذایی و تلاش برای احیای عدالتخانه (مجلس محدود) برخاست و مقصدش باز گرداندن نهضت به مسیر نخستین بود. ورود شیخ و همفکرانش به این مرحله از ستیز با مشروطه، نتیجه آشنایی کامل آنان با ماهیت صحنه گردانان غرب زده مشروطه و دسایس استعمار در این برهه حساس بود. تأثیر شدید اقلیت فراماسون و منحرف مجلس اول بر اکثریت مسلمان اما مشتبه آن، مشاهده تبانی و سازش امثال سردار اسعد (تجدید گر مشروطه) با قدرت های استکباری و حمایت صریح روس و انگلیس از مشروطه و جناح تندرو آن در دوران موسوم به استبداد صغیر، و بالاخره یأس شیخ از اصلاح غائله به شیوه های قانونی و مسالمت آمیز، او را نهایتا" به درگیری حاد و بی پرده با مشروطه کشید. این مرحله، چندی پس از انحلال مجلس اول آغاز شد و تا قتل مرجع شهید علامه شیخ فضل الله نوری و ملا محمد خمامی و... و انزوا و تبعید برخی دیگر از علما، ادامه یافت.
نکته قابل توجه، این است که، شیخ، حتی در استبداد صغیر نیز مخالف وجود مجلس شورا و مشروطه (به معنی تحدید استبداد و مهار آن توسط شورایی از عقلای ملت) نبود. بلکه، به قول خود: "مشروطه مشروعه و مجلس محدود" می خواست. لذا چند روز پس از انحلال مجلس اول، به شاه تأکید کرد: مشروطه باید باشد، ولی مشروطه مشروعه و مجلس محدود، نه هرج و مرج.
مخالفت صریح و بی پروای شیخ با مشروطه در ماههای آخر عمر، ممکن است در نگاه ابتدایی، نوعی عدول آشکار از (حتی) مواضع پیشین ایشان (مشروطه مشروعه) تلقی شود. درحالی که اگر نیک دقت کنیم، شیخ نسبت به مشروطه در شکل غربی آن از روز نخست، تأمل های جدی و اصولی داشت و قائل به اصلاحات اساسی بر وفق اصول و مبانی اسلام در آن رژیم وارداتی بود. علاوه، معتقد بود فتنه گران و غوغا سالاران، با بلوا آفرینی خود فرصت و امکان اصلاحات قانونی را از دولت و ملت می گیرند و راه را بر سلطه دشمنان استقلال و آزادی ایران هموار می سازند. مع الاسف، جناح تندرو با شهر آشوبی هایش در مشروطه اول و بند و بست با روس و انگلیس برای براندازی حکومت مرکزی در فترت موسوم به استبداد صغیر، نشان داد که نگرانی شیخ و همفکرانش بی اساس نیست و اسف بارتر آنکه : روس و انگلیس در اولتیماتومی که در فترت مزبور به حمایت از مشروطه به محمدعلی شاه دادند، بر عفو و آزادی عمل مشروطه چیان تبعید شده، اصرار داشتند و مفهوم این امر آن بود که باز باید بساط تندروی ها و بلواگری های مشروطه اول تجدید شود و این چیزی نبود که مرجع شهید علامه نوری (ره) و مصلحان همفکر وی، به هیچ وجه آنرا برتابند./ک، کارنامه، شیخ فضل الله نوری(ره)، علی ابوالحسنی(منذر)
🔰ادامه در بخش دوم🔰
🔰بخش دوم🔰
💢گفتمان سیاسی مرجع شهید علامه شیخ فضل الله نوری(ره)
✍ از محقق و پژوهشگر معاصر، دکتر عبدالحسین خسرو پناه🔰
شیخ شهید در ضرورت عقلی حکومت و وظایف عقلایی آن یعنی، حفظ نظامات داخلیه مملکت و تحفظ از مداخله اجانب تردیدی نداشت. وی حکومت و سلطنت را امانت الهی می دانست و به شدت با الگوی حاکمیت استبدادی مخالفت می ورزید.
شیخ فضل الله نوری با دو شعار سلبی وارد عرصه سیاست شد و با این دو شعار، رویکرد و پارادایم اندیشه سیاسی خود را نشان می دهد. یکی، رهایی از سلطه بیگانه و استعمار غرب در همه عرصه های فکری، فرهنگی، سیاسی و اجتماعی و دوم، مقابله و رویارویی با استبداد و خودکامگیهای رژیم استبدادی.
شعار نخست گفتمان سیاسی شیخ از مهمترین عوامل مخالفت او با مشروطیت وارداتی بود؛ زیرا هواداران افراطی مشروطیت با بیگانگان در ارتباط مستقیم بودند و اجانب نیز حمایت متقابل می نمودند. شیخ شهید می فرماید: «ای عزیز، اگر مقصود، تقویت اسلام بود، انگلیس حامی آن نمی شد و اگر مقصودشان، عمل به قرآن بود، عوام را گول نداده پناه به کفر (سفارت انگلیس) نمی بردند و آنها را یار و معین و محل اسرار خود قرار نمی دادند. اگر بنای آن بر حفظ دولت اسلام بود، چرا یکی، عضوی از روس پول می گرفت و دیگری از انگلیس؟»
به ظاهر مراد شیخ از این جمله، وابستگی سپهدار تنکابنی به روسها و سردار اسعد بختیاری به انگلیسیها است این دو نفر از رهبران و مشروطه خواهان افراطی ای بودند که به ترتیب از شمال و جنوب به تهران حمله کردند و پس از شکست قوای قزاق و نظامیان هوادار محمدعلیشاه، تهران را فتح کردند. شاه به سفارت روس گریخت و از سلطنت عزل شد. به اعتراف تقی زاده(قطب مشروطه)، دکتر مصدق و عین السلطنه،
سپهدار تنکابنی تابع روسها بود و خیلی از آنها حرف شنوی داشت وحتی اقدامات نظامی او علیه محمدعلی شاه با همراهی روس انجام گرفت و سردار اسعد بختیاری نیز از انگلیسیها اطاعت می کرد و سهام نفت جنوب را هم داشت. انگلیسیها و روسها نیز خواستار قیامی علیه محمدعلی شاه بودند تا با نفی اقتدار حکومت، مجالی برای دستیابی به منافع مادی خود از ایران پیدا کنند.
شیخ شهید برای تحقق شعار دوم خود یعنی، مقابله با استبداد و خودکامگیهای رژیم استبدادی فرمودند: «مردم جمع شوند و از پادشاه بخواهند که سلطنت دلخواهانه را تغییر بدهد و در تکالیف دولتی و خدمات دیوانی و وظایف درباری قراری بگذارند که من بعد رفتار و کردار پادشاه و طبقات خدم و حشم او هیچوقت از آن قرار تخطی نکند و این قرارداد را هم مردمان عاقل و امین و صحیح از خود رعایا به تصویب یکدیگر بنویسند و به صحه پادشاه رسانده و در مملکت منتشر نمایند.»
طرح عدالتخانه شیخ فضل الله نیز مهاری برای استبداد و روحیه تملکیه شاه و دولت بود؛ بنابراین، در لوایح ایام تحصن در حرم حضرت عبدالعظیم (علیه السلام) تصریح دارد که انگیزهاش از طرح عدالتخواهی، تغییر رژیم خودکامه و قانونمندساختن عملکرد شاه و دولت بود.
بنابراین، شیخ فضل الله از مخالفان حکومت خودکامه و استبدادی و از مدافعان استقلال کشور و حفظ مصالح نوعیه مردم بود.
شیخ فضل الله نوری نیز همانند دیگر فقهای جامعالشرایط با منطق شیعه به تبیین دولت و حکومت اسلامی می پردازد و در یکی از لوایح تحصن حرم حضرت عبدالعظیم تصریح می کند که در منطق شیعه، دولت و سلطنتی که زمام آن به دست خدا ، رسول ،امام و نایبان امام یعنی فقهای عادل نباشد، اوامرش واجب الاطاعه نیست. وظیفه نواب عام و صحیح اسلام نزد شیخ شهید آن است که احکام کلیه که مواد قانون الهی است را از چهار دلیل شرعی استنباط فرمایند و به عوام برسانند. آیت الله شیخ فضل الله نوری نه تنها مشروعیت حکومت را به نصب امام واز جانب خدا و نیابت از امام معصوم(ع) می داند؛ بلکه نیابت فقیه جامع الشرایط در امور اجتماعی و سیاسی را انحصاری دانسته و به عدم مشروطیت حکومت غیرفقیه تصریح می کند و می فرماید:
«امور عامه یعنی، اموری که مربوط به تمام افراد رعایای مملکت باشد و تکلم در امور عامه و مصالح عمومی ناس، مخصوص است به امام(علیهالسلام) یا نواب او و ربطی به دیگران ندارد»، «اگر مقصد امور شرعیه عامه است، این امور راجع به ولایت است نه وکالت و ولایت در زمان غیبت امام زمان با فقها و مجتهدین است.»
بنابراین، مرحوم شیخ فضل الله به حکم اولی، از مشروعیت ولایت فقیه و حکومت ولایی اسلامی دفاع می کند؛
🔰ادامه در بخش سوم🔰
🔰بخش سوم🔰
شیخ فضل الله نوری قلمروی وسیعی برای دین معتقد است و انتظاراتش از دین، منحصر به عرصه عبادات و رابطه انسان با خدا نبوده و سیاست راستین را بخشی از دین اسلام معرفی می کند. به گفته وی:« قانون الهی ما، مخصوص عبادات نیست؛ بلکه حکم جمیع مواد سیاسیه را بر وجه اکمل و اوفی داراست، حتی ارش الخدش یعنی، دیه جراحت.»
و همچنین ، حکومت ایده ال در عصر غیبت نزد شیخ، حکومت دینی فقهای جامعالشرایط است؛ اما در دوران قاجار که تحقق حکومت ایده ال امکان ندارد، شیخ، راهبرد حکومت دولت شریعت را با دولت سلطنت جابهجا می کند و برای کنترل دولت سلطنت، نهاد عدالتخانه را پیشنهاد داده و هنگامی که مشروطه خواهان سکولار زمام امور را به دست گرفتند، نظریه مشروطه مشروعه و نظارت فقها را جایگزین کرد.
پس، وقتی شیخ مشاهده کرد که جریان جامعه به سمت تبدیل استبداد مطلقه سلطنتی به حکومت مشروطه غربی است و زمینه تحقق حکومت دینی و حتی تشکیل نهاد عدالتخانه برای حکومت سلطنتی میسر نیست، به تئوری مشروطه مشروعه روی آورد و تاکید کرد که قوانینی که سلطنت را مقید میسازد، باید قوانین شرع باشد.
بنابراین، شیخ نه با استبداد موافقت کرد و نه با مشروطه غربی؛ بلکه بهدنبال تحقق حکومت دینی فقهای عادل و در صورت عدم امکان تشکیل عدالتخانه و تحقق حکومت مشروطه مشروعه بود.
پس، اصل و حکم اولی شیخ این بود که در زمان غیبت امام( علیه السلام) مرجع در حوادث، فقهای شیعه هستند و مجاری امور به دست آنها است و بعد از تحقق موازین، احقاق حقوق و اجرای حدود مینماید و هیچ گاه منوط به تصویب احدی نخواهدبود.
همچنان که گفته شد، به اعتقاد وی، وکالت در امور عامه، صحیح نیست و مساله حکومت از باب ولایت شرعیه است؛ یعنی، تکلم در امور عامه و مصالح عمومی مردم، مخصوص به امام( علیه السلام) یا نواب عام او است و ربطی به دیگران ندارد و دخالت غیر آنها در این امور، حرام و غصب نمودن مسند پیغمبر و امام (علیه السلام) است. پس شیخ، خواهان حاکمیت احکام و ارزشهای اسلامی بود که به حکم و تنفیذ #فقیهان تحقق می یابد.
حال که این زمینه فراهم نگشت، پس باید به فکر مهار خودکامگیهای شاه، دولت و سلطنت استبدادی بود و بهترین فرض این مهار، تحقق نهاد عدالتخانه و به تعبیر شیخ، دارالشورای کبرای اسلامی است.
در آن زمان، شیخ، خود را بین دو محذور مخیر دید، دو گزینش که احتمال سوم آن در عصر قاجار تصور نمی شد. یکی، حاکمیت عمال بیگانه روس و انگلیس و سیاستهای انگلیس و دیگری حاکمیت محمدعلی شاه بود و بدون شک، استراتژی استعمار [استکباری انگلیس]، خطرناکتر از حاکمیت شاه بود؛ از این رو، در آن مقطع از شاه حمایت کرد و بر او تاکید داشت که شاه باید در مسیر اسلام و مصالح مسلمین گام بردارد. بر این اساس، شیخ در لوایح متحصنین حرم حضرت عبدالعظیم(ع) تصریح دارد که زمام دولت باید به دست خدا ، رسول، امام و نائبان امام یعنی فقهای عادل باشد و الا اوامرش واجبالاطاعه نیست.
شیخ، در اجتماع علما و مردم در باغشاه در شوال 1326، شاه را مکلف کرد که در چارچوب شرع حرکت کند و طبق فتوای علما بر حرمت مشروطه دستخطی بر رفع مشروطه [مورد نظر انگلیس] صادر نماید و شاه به شرط مذاکره با صدراعظم پذیرفت؛ ولی شیخ، مذاکره با صدر اعظم را رد کرد و گفت:« مشورت در محلی است که طریق دیگر داشته باشد» و شاه به ناچار پذیرفت. پس، شواهد گوناگونی مبنی بر این است که شیخ، از شاه شریعت مدار حمایت می کند نه از شاه مستبد و دفاع از شاه شریعت مدار هم به حکم ثانوی برای جلوگیری از نفوذ بیگانه است.
🔰ادامه در بخش چهارم🔰
🔰بخش چهارم🔰
مرحوم شیخ فضل الله نوری با مجلس شورای اسلامی ، قانون اساسی اسلامی ، آزادی و مساوات شرعی مخالفتی نداشته و تنها با تعریف مشروطه خواهان افراطی از این مفاهیم که برگرفته از غرب استعمارگر بوده، تعارض داشته است. وی در زمینه مجلس شورا فرمودند: «ایها الناس، من به هیچوجه منکر مجلس شورای ملی نیستم؛ بلکه مدخلیت خود را در تاسیس این اساس پیش از همه کس می دانم. الان هم من همان هستم که بودم. تغییری در مقصد و تجددی در رای من به هم نرسیده است.»
شیخ در تحصن حرم حضرت عبدالعظیم، همواره از دارالشورای کبرای اسلامی دم می زد و تاکید داشت که هیچوقت منکر مجلس نبوده و تنها در پی تصحیح و تکمیل مجلس و حفظ اسلامیت آن است. وی در این تحصن ازدو نوع مجلس شورای اسلامی و مجلس فرنگی مآب سخن گفت و از اولی، دفاع نموده و به مخالفت با دومی پرداخت. حمله شدید شیخ در عصر فترت پس از مشروطه صغیر به مجلسی بود که تسلیم احکام اسلام و شریعت محمدی(ص) نبود و این مطلب، مورد تایید همه فقهای شیعه است؛ زیرا، اسلام، خداوند متعال و شارحان او یعنی پیامبر و ائمه را قانونگذارمی داند و بر اساس توحید در قانونگذاری، احدی حق وضع قوانین را ندارد. و نیز قوانین الهی، از آن جهت که ناظر به مصالح و مفاسد واقعی نوع انسانها وضع گردید، دائمی و در همه اعصار مستمر است و شریعت پیامبر اکرم(ص) به عنوان خاتم شرایع، ابدیت دارد و به تعبیر پیشوایان اسلام:« حلال محمد(ص)، حلال ابدا الی یوم القیامه و حرامه، حرام ابدا الی یوم القیامه.»
پس شیخ با مجلس غربگرایی که پذیرای احکام و قوانین الهی نیست، مخالفت نموده، شیخ با دارالشورای کبرای اسلامی که مسوولیتش برنامه ریزی برای اجرای احکام الهی در جامعه بوده، برنامههایی که با موازین شرع تعارضی ندارد و موافقت با شرع داشته و مجتهدان عادل بر آن مراقبت نمایند، هماهنگ و مدافع است.
به تعبیر شیخ فضل الله:« من آن مجلس شورای ملی را می خواهم که عموم مسلمانان، آن را می خواهند. به این معنا که البته عموم مسلمانان مجلسی می خواهند که ... برخلاف قرآن و برخلاف شریعت محمدی(ص) و برخلاف مذهب مقدس جعفری(ع) قانونی نگذارد.»
مخالفت شیخ با رای اکثریت و بدعت دانستن آن در زمانی است که قوانین بدون اذن فقیه صاحب ولایت مشروعیت پیداکند.
شیخ فضل الله، قانون اساسی را نیز لازم دانسته و می فرماید: «مجلس شورای ملی و اجتماع وکلا و مبعوثین در آن و مقصد رفع ظلم و نشر عدالت و اصلاح مملکت، بدون نظامنامه [یعنی قانون اساسی] که عموم اهالی و حکام و کارگزاران ممالک به آن رویه حرکت نمایند، چگونه تصور می شود. تدبیر منزلی که اول مرحله حکمت عملی است بدون دستور [ قانون اساسی] نمی شود، تدبیر مملکتی، چگونه بدون قانون ممکن خواهدبود». وی در ادامه می فرماید:
«بعضی از اشخاص، مذاکره می نمایند که ما نظامنامه نمی خواهیم. این چه کلمه ای است؟ آیا می شنوید یا نه؟ و می دانید غرض را یا نه؟ این حرف، بر جمیع تقادیر، غلط و موجب تضییع حقوق نفوس است بلکه مودی به فساد اصل مجلس است.»
و نیز می فرماید: «ای برادر، نظامنامه، نظامنامه ... لکن اسلامی، اسلامی ... یعنی، همان قانون شریعت که 1300 و اندی است در میان ما هست و جمله ای از آن که به آن، اصلاح مفاسد ما می شود در مرتبه اجرا نبود، حالا بیاید به عنوان قانون و اجراشود» شیخ به شدت از ثبات قوانین اسلام دفاع می کند و می گوید: «اگر کسی را گمان آن باشد که مقتضیات عصر، تغییر دهنده بعض مواد قانون [قطعی] الهی است یا مکمل آن است، چنین کسی از عقاید اسلامی خارج است؛ به جهت آنکه:« پیغمبر ما خاتم انبیا است و خاتم، آن کسی است که آنچه مقتضی صلاح حال عباد است الی یوم الصور به سوی او وحی شده باشد و دین را کامل کرده باشد. پس بالبدیهه، چنین اعتقادی، کمال منافات را با اعتقاد به خاتمیت و کمال دین او دارد و انکار خاتمیت، به حکم قانون الهی، کفر است.»
اما در باب دیدگاه شیخ نسبت به حریت و آزادی باید توجه داشت که شیخ با آزادی به معنای بی بندوباری اخلاقی و رهایی از دین و شریعت و آشوب و هرج و مرج مخالف بود، نه با آزادی به معنای مقابله با استبداد.
شیخ با کمال دقت و شجاعت، هم با استبداد فردی شاه مبارزه کرد و طرح عدالتخانه را برای مهار خودکامگی او مطرح ساخت و هم با استبدادهای گروهی در ستیز بود.
وی در زمینه استبدادهای گروهی می فرماید: «در هر شهر و هر روستا جماعتی به اسم انجمن محلی همدست و همداستان شده، در غایت قساوت و استبداد، مشغول خودکامی و بیداد هستند، همان رفتاری را که سابقا" حکام و ظلام با رعایای سوخته فرسوده ولایات می کردند؛ الحال، آحاد این انجمنها و بستگان و پیوستگان آنها می کنند، فی الحقیقه، یک استبداد را صدهزار استبداد ساخته اند و با صدهزار حاکم ظالم بر این مملکت و رعیت جورکش آن تاخته اند.»
🔰ادامه در بخش پنجم🔰