eitaa logo
کانال تخصصی شهید رابع علامه شیخ فضل الله نوری
5.4هزار دنبال‌کننده
4.3هزار عکس
294 ویدیو
416 فایل
کانال تخصصی شهید رابع علامه ذوالفنون، فرید و بصیرِ عصر، جامع معقول و منقول، مرجع شهید علامه شیخ فضل الله نوری ره سیره، مواضع و آثار مقالات، نظرات پژوهشگران و... کانال دوم در سروش(لوایح): 📲https://splus.ir/Lavayeh_ShahidRabe خادم کانال: @HHAMIDII20
مشاهده در ایتا
دانلود
✍ به بهانه اهدای کتابخانه شخصیِ یک چهره ماندگار در آذر ماه ۱۳۸۷ شمسی 🔰👇👇
🔰باز نشر یک گزارش🔰 ✍ کتابخانه شخصی مورخ شهیر معاصر، نویسنده و پژوهشگر فقید، مرحوم استاد جواد بهمنی، چهره ماندگار سال ۱۳۸۶ ش، در آذر ۸۷ به یک کتابخانه عمومی اهدا شد. به گفته دكتر «شهاب بهمني»، فرزند«استاد جواد بهمني» اهداي كتابخانه‌هاي شخصي به جاي مانده از اهالي دانش و فرهنگ، بهترين حمايت از كتابخواني در شهرستان‌هاي دور از پايتخت است. دكتر «شهاب بهمني» كه 25 آذرماه ۸۷ كتابخانه شخصي پدرش را با پنج هزار نسخه به كتابخانه تازه تاسيس دکتر سید جعفر شهيدي بروجرد اهدا كرد در گفت وگو با خبرگزاري كتاب ايران(ايبنا)، هدف از اين كار را به پايان رساندن فعاليت‌هاي فرهنگي و تحقق آرزوي پدر فرهیخته اش در اعتلاي دانش جوانان بروجرد عنوان كرد. به گفته دكتر «شهاب بهمني»، 70 درصد كتاب‌هاي موجود در اين كتابخانه ارزش تاريخي دارند و از اسناد مهم و منحصر به فرد محسوب می شوند. وي گفت: استاد جواد بهمني از نويسندگان معروف لرستان و نويسنده آثاري تحقيقي در تاريخ و فرهنگ چون « هنگامه تاريخ خوارج» در دو مجلد و «فاجعه قرن» درباره اعدام علامه شيخ فضل‌الله نوري(ره) بود كه در سال ۸۶ از ایشان به عنوان چهره ماندگار تجليل شد. ✅ اعتبار و صدق گفتار و قَلمش چنان بود که مورخین معاصر همچون مرحوم استاد منذر در تألیفاتشان، به آثار او استناد می کردند. صراحت لهجه، روشنگریِ بدون پرده پوشیِ مبتنی بر منابع صحیحه، از ویژگی های آثار او می باشد. استاد جواد بهمني، چهار ماه قبل از اهدای کتاب هایش بر اثر بيماري در 87 سالگي دعوت حق را لبیک گفته بود. 🌹جهت شادی روحش «رحم الله من یقرأ الفاتحة مع الصلوات» اللّهُمَّ صَلّ عَلَی محَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجّل فَرَجَهُم 📗 معرفی یکی از آثار ارزشمند استاد بهمنی🔰 🔸عنوان: فاجعه قرن یا کشتن شیخ فضل الله نوری، والاترین روحانی و مجتهد تهران 🔸پژوهشگر و مؤلف : مرحوم استاد جواد بهمنی 🔸ناشر کتاب : نشر محمد/انتشارات سعیدی 🔸سال نشر : 1359 🔸تعداد صفحات : 172 ✍ تقریبا" چهل سال از انتشارش می گذرد ولی همچنان به خاطر صدق گفتار و صراحت لهجه مؤلف و بیان جزئیات تاریخی ناگفته و ناشنیده، جذابیتی خاص دارد. هرچند، مطالبش به مذاق برخی خوش نیامد! کتاب با روایات رسیده از امام جعفر صادق و امام جواد علیهما السلام در پیش بینی به شهادت رسیدن مرجع شهید علامه شیخ فضل الله نوری اعلی الله مقامه شروع می شود و در انتها نیز مؤلف اشاره دارد به دست رَدّ آیت الله سید محمد کاظم یزدی (صاحب عروة) به سینه معمّمین ثلاث نجف (محمد کاظم خراسانی، حسین تهرانی و عبدالله مازندرانی) معمّمین ثلاث، از حامیان جریان غربگرای مشروطه و مخالف مرجع شهید نوری بودند و از صاحب عروة خواستند با آنان در تضعیف وی همکاری نماید! که با مخالفت شدید ایشان که خود عالمی مشروعه خواه بود و از دوستان و همفکران مرجع شهید، مواجه شدند. ◀️ تهیه کتاب: متأسفانه این کتاب تجدید چاپ نشد ولی نسخه هایی استفاده شده از آن در فضای مجازی و فروشگاه های اینترنتی کتاب به فروش می رسد. امید است با همت فرزند ایشان، تجدید چاپ گردد. 🔰ادامه در بخش دوم/پایانی🔰
🔰بخش دوم/پایانی🔰 🖋📄 نوشتاری از استاد فقید جواد بهمنی، محقق و تاریخ پژوه معاصر (برگرفته از كتاب فاجعه قرن) ◽️عنوان: مخالفت با مشروطه/آغاز - علت ✍ آنچه مطمح نظر شیخ شهید [مرجع شهید علامه شیخ فضل الله نوری اعلی الله مقامه الشریف] بود آزادی و عدالت در چهارچوب اسلام بود نه پای نهادن در جای پای بیگانگان و مللی که خود در منجلاب بی بندو باری و انحطاط اخلاقی غوطه ور هستند. اجتماعی که سقوطش به درکات پست غرائز تا آن حد می باشد که شهامت و از خود گذشتگی را در جهت جوانمردی و غیرت همچون "هاملت" که در برابر خائنی چون "کلادیوس" که پدر او را کشته و مادرش را تصاحب کرده است اگر از جا در رفت و در صدد انتقام و یا لااقل رهایی مادر از چنگ این متجاوز درآید، دلیل بی ظرفیتی و امل بودن او می داند نه غیرتش! بلکه به عقیده آنها انسان باید همیشه با محیط خود سازش داشته باشد و زندگی را از "کرمینه" هایی یاد بگیرد که بر روی برگ بعضی درختان زندگی می کنند و برای اینکه هرگز دیده و شناخته نشوند و حیوانی دیگر آنها را شکار نکند بزودی همرنگ برگ درخت می شوند، عاقل نیز به نظر آنها باید همیشه همرنگ محیط و موقعیت باشد، این خوی و روش تا آنجا مورد عنایت و خواست این ملل راقیه!!! بوده و هست که فیلسوف بزرگ!! آنها "برتراند راسل" جنبه علمی در اخلاق عملی به آن داده و می گوید: مردان آنگاه که با عشقبازی همسران خود با اجنبی مواجه می شوند و احساس ناراحتی می کنند باید اغماض کنند! مزاحم آنها نشوند! بلکه از آن مرد بیگانه که همسر محبوب آنها را خوشحال و مسرور کرده! شکر گزار و ممنون باشند!!!! اینها و هزاران خصوصیت های دیگر غربیان که شاید در اثر تغذیه از گوشت گراز [خوک] و قرباغه و خرچنگ برایشان، با گذشت ایام ایجاد شده، هرگز نمی تواند عملا" این رویه در اجتماع ما ایرانیان مسلمان، امری عادی و با روحیه و سنت ما شرقیان، ساز گار باشد و از دیدگاه روشنفکران واقعی، قابل اغماز باشد. روی این اصل بود که وقتی محمد علی شاه و رئیس الوزرای اولین کابینه مشروطه (اتابک اعظم) از علما دعوت کردند که برای بررسی قانون اساسی مدون ایران جلساتی تشکیل دهند، وقتی شیخ فضل الله که در رأس بود، زمینه و انتظارات اکثریت دعوت شدگان را دید که همان بدو کار می خواستند مواد قانون اساسی را از قوانین خارجی اقتباس نمایند! علنا" به مخالفت برخاست و گفت: چرا مجلس شورای اسلامی، تبدیل به مجلس شورای ملی می شود؟! آیا چه شده و چرا دستور عدل ما از پاریس و ترتیب شورای ما از انگلیس، باید برسد. هدف شیخ این بود: با آن همه کوشش هایی که برای انهدام اساس استبداد مطلقه پادشاهان معمول گردیده بود، باید قانون شریعت جایگزین آن شود و طبق فرامین قرآن عمل گردد. نه اینکه صحبت از تدوین قانون اساسی به سبک ممالک اروپا و گرایش مردم به جانب پدیده های به اصطلاح دموکراسی که با همکاری دستجات بابی، بهایی، ازلی و گروه فراماسونری و عده ای مستفرنگ (کسی که در پوشیدن لباس و آداب و عادات شیوه فرنگیان را تقلید کند) باشد. لذا مسرا" عَلَم مشروعه را در مقابل مشروطه [غربی] برافراشت، تا مبادا گروه های منحط، با افکار و نوآوری های پوچشان، موجب گمراهی اجتماع گردند./ ک، فاجعه قرن ص ۵۰-۵۱ ✳️ @ShahidRabe
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📄 «مرجع شهید علامه شیخ فضل‌الله نوری» تاوان «نه» به غربزدگی را داد ◽️نوشتاری از امین رحیمی/گروه تاریخ خبرگزاری فارس ✍ ۹ [۱۱] مرداد سال ۱۲۸۸ شمسی «شیخ فضل‌الله نوری» بالای دار سرافراز شد؛ جرمش اینکه مشروطهِ خالی نمی‌خواست و مشروطهِ مشروعه می‌خواست؛ و این اتفاق عجیب در میدان توپخانه تهران، فقط یک واقعه تاریخی نبود؛ یک عبرت تاریخی بود و یک «گناه ملی»! سال ۱۲۸۷ شمسی محمدعلی قاجار مجلسِ [دین ستیز و غربگرای مشروطه] را به توپ بست ...و دوره استبداد صغیر شروع شد. البته این استبداد صغیر یک سال بیش‌تر طول نکشید و مشروطه‌خواهان تفنگ‌ به‌ دست از شمال و جنوب آمدند و تهران را فتح کردند و محمدعلی قاجار را از سلطنت عزل کردند و دوباره مجلس برپا شد، اما همان موقع فتح تهران یک اتفاق تاریخی افتاد و [علامه] شیخ فضل‌الله نوری [مرجعیت دینی پایتخت و زعیم نهضت اسلام خواهی مشروطه] به حکم [انگلیس و توسط] فاتحان تهران شهید شد. شیخ فضل‌الله مشروطه‌خواه بود و از رهبران مشروطه هم بود ولی وقتی که دید غربگراها و غربزده‌ها عنان مشروطه را در دست گرفته‌اند و در آن هیاهوی مشروطه‌خواهی دنبال اهداف خودشان هستند، پیشنهاد داد یک گروه از مجتهدان بر قوانین مجلس نظارت کنند و همین به مذاق خیلی‌ها خوش نیامد. بعد هم هر چقدر می‌توانست جلوی خلاف شرع را در مشروطه‌خواهی گرفت و عاقبت این شد که هنگام فتح تهران عده‌ای رفتند پیش فاتحان و گفتند تا این شیخ زنده است مردم را علیه مشروطه‌خواهان می‌شوراند و دادگاهی برپا شد که البته محاکمه‌ای نداشت و حکمش از پیش معلوم بود و شیخ فضل‌الله در میدان توپخانه تهران بالای دار رفت؛ ۹ یا ۱۱ مرداد سال ۱۲۸۸ شمسی بود. عکسی هم از پیکرش بر بالای دار باقی است و این همان است که «جلال آل‌احمد» گفت: «و من نعش آن بزرگوار را بر سر دار، همچون پرچمی می‌دانم که به‌علامت استیلای غرب‌زدگی پس از ۲۰۰ سال کشمکش بر بام سرای این مملکت افراشته شد». «شیخ فضل‌الله نوری» گفته بود: «من والله با مشروطه مخالفت ندارم، با اشخاص بی‌دین و فرقه گمراه و گمراه‌گر مخالفم» ◽️ترور شخصیتی و ترور فیزیکی درباره شیخ فضل‌الله از همان‌موقع که مشروعه خواست، شروع شد و هنوز هم ادامه دارد که جعلیات می‌بافند. همان دوران مشروطه او را تا توانستند ترور شخصیتی کردند و البته یک‌بار هم در سال ۱۲۸۷ ترور فیزیکی کردند: «جمعه‌شب بود و شیخ از دیدن کسی برمی‌گشت که هنگام پیاده‌شدن از درشکه توسط شخصی که بعد معلوم شد کریم دواتگر است به وسیله ششلولی هدف قرار گرفت. گلوله‌ها به همراهان شیخ اصابت کرد و شیخ مجروح شد ولی جان سالم به در برد». ضارب دستگیر شد و به زندان افتاد و شیخ فضل‌الله او را بخشید و آزاد شد. وقتی هم تهران فتح شد، گفتند به سفارت روسیه تزاری برود و جان خودش را نجات بدهد که قبول نکرد. پای چوبه دار هم گفتند بیا حکم تأیید مشروطه را امضا کن و جانت را نجات بده و امضاء نکرد. عاقبت، مشروطه‌خواهانی که پس از فتح تهران «عین‌الدوله» را که مشهور به «مستبد» بود و دشمن درجه‌یک مشروطیت بود، عفو کردند و خیلی‌های دیگر را، شیخ فضل‌الله را بالای دار بردند و رسوایی خریدند برای خودشان. شیخ فضل‌الله به «عبدالله بهبهانی» یکی دیگر از رهبران مشروطه هشدار داده بود که اینها هر دو ما را خواهند کشت و عاقبت همین هم شد ◽️دستور عدل از پاریس، نسخه شورا از انگلیس! شیخ فضل‌الله چرا رفت بالای دار؟ چون می‌گفت: «من والله با مشروطه مخالفت ندارم، با اشخاص بی‌دین و فرقه گمراه و گمراه‌گر مخالفم که می‌خواهند به مذهب اسلام لطمه وارد بیاورند». و می‌گفت: «ایها‌ الناس من به‌هیچ‌وجه مخالف فکر مجلس شورای ملی نیستم، بلکه دخلیت خود را در تأسیس آن اساس بیش‌از همه می‌دانم. صریحا می‌گویم همه بشنوید و به غایبین هم برسانید که من آن مجلس شورای ملی را می‌خواهم که عموم مسلمانان آن را می‌خواهند. به این معنی که البته عموم مسلمانان مجلسی می‌خواهند که اساسش به اسلامیت باشد و برخلاف شریعت محمدی و بر خلاف مذهب مقدس جعفری قانون نگذراند». و می‌گفت: «چه افتاده است که امروز باید دستور عدل ما از پاریس‌ برسد و نسخه شورای ما از انگلیس بیاید». و یک‌بار هم به «سید عبدالله بهبهانی» که طرفدار مشروطه‌خواهان بود و مخالف شیخ بود، نصیحت کرد که:«جناب آقا! اگر از من می‌شنوی... والله مسلم بدان هم مرا می‌کشند هم تو را». و همین هم شد و یک سال بعد بهبهانی را گروهی از مشروطه‌خواهان در خانه‌اش به قتل رساندند. شیخ چگونه رفت بالای دار؟ «مهدی ملک‌زاده» از مورخان [فراماسون] مشروطه که مخالف شیخ هم بود چنین [اعتراف می کند]، آورده است : «شیخ از زمانی که حبس شد تا موقعی که اعدام گشت تمام ساعات را با بردباری و خونسردی و متانت گذراند و ضعف‌نفس از خود نشان نداد و راه عجز و ناله و توسل به این و آن را در پیش نگرفت و شخصیت خود را حفظ کرد... 🔰ادامه در بخش دوم/پایانی🔰
🔰بخش دوم/پایانی🔰 برق تفنگ و سرنیزه ها در زیر آفتاب گرم تابستان چشم را خیره می کرد. محکوم، فاصله میان محبس و محل اعدام را با خونسردی و متانت پیمود و با کِبَر سن و پیری، ضعف و ناتوانی از خود نشان نداد و در دقایق آخر عمر، ثبات و استقامت خود را به ظهور رسانید». ◽️بالای همان چوبه دار! خیلی‌ها بعدها فهمیدند که اشتباه بوده است و فهمیدند «کار خوبی نکردند که مجتهد جامع‌الشرایطی مانند حاج شیخ‌ فضل‌الله نوری را به دار آویختند». خیلی‌ها هم بعدها فهمیدند که شیخ فضل‌الله چه می‌گفت اصلا و کجا را دیده بود از کجا. شیخ ولی جَسته بود و رَسته بود و در زندگی حقانیتش را ثابت کرد بالای همان چوبه دار. بی‌دلیل نیست که امام خمینی (ره) این روحانی بزرگوار را نماد مبارزه با استعمار و اندیشه‌های انحرافی می‌دانستند و فرمودند: «تاریخ یک درس عبرت است برای ما. شما وقتی که تاریخ مشروطیت را بخوانید، می‌بینید که در مشروطه بعد از اینکه ابتدا پیش رفت، دست‌هایی آمد و تمام مردم ایران را به دو طبقه تقسیم‌بندی کرد؛ نه ایران تنها، از روحانیون بزرگ نجف یک‌دسته طرفدار مشروطیت، یک‌دسته دشمن مشروطه، ‌علمای خود ایران یک‌دسته طرفدار مشروطه، یک‌دسته مخالف مشروطه... تا آنجا که مثل مرحوم حاج شیخ فضل‌الله نوری در ایران برای خاطر اینکه می‌گفت باید مشروطه مشروعه باشد و آن مشروطه‌ای که از غرب و شرق به ما برسد قبول نداریم، ‌در همین تهران به دار زدند و مردم هم پای [دار] او رقصیدند یا کف زدند». شیخ فضل‌الله، بالای دار شهادت ◽️گناه ملی و عمومی حالا اگر بخواهیم افق دید را وسیع‌تر کنیم و حقیقت ماجرا را بخواهیم و از بالاتر بخواهیم نگاه کنیم به ماجرای شیخ فضل‌الله، سخنان رهبر انقلاب موجز و روشنگر است. ایشان در یک سخنرانی، سکوت در برابر اعدام شیخ فضل‌الله را نظیر سکوت در برابر عملکرد مجلس مؤسسانی که رضاخان را بر سر کار آورد یک گناه ملی و عمومی نامیدند و فرمودند: سه جور گناه وجود دارد... نوع سوم، گناهان جمعی ملت‌هاست. بحث یک نفر آدم نیست که خطایی انجام دهد و یک‌عده از آن متضرر شوند؛ گاهی یک ملت یا جماعت مؤثری از یک ملت مبتلا به گناهی می‌شوند... یک ملت گاهی سال‌های متمادی در مقابل منکر و ظلمی سکوت می‌کند و هیچ عکس‌العملی از خود نشان نمی‌دهد؛ این هم یک گناه است، شاید گناه دشوارتری هم باشد، این همان «انّ الله لا یغیّر ما بقوم حتّی یغیّروا ما بانفسهم» است، این همان گناهی است که نعمت‌های بزرگ را زایل می‌کند، این همان گناهی است که بلاهای سخت را بر سر جماعت‌ها و ملت‌های گنه‌کار مسلط می‌کند. ملتی که در شهر تهران ایستادند و تماشا کردند که‌ مجتهد بزرگی مثل شیخ فضل‌الله نوری را بالای دار بکشند و دم نزدند؛ دیدند که او را با اینکه جزو بانیان و بنیان‌گذاران و رهبران مشروطه بود به جرم اینکه با جریان انگلیسی و غرب‌گرای مشروطیت همراهی نکرد، ضد مشروطه قلمداد کردند- که هنوز هم یک عده قلمزن‌ها و گوینده‌ها و نویسنده‌های ما همین حرف دروغ بی‌مبنای بی‌منطق را نشخوار و تکرار می‌کنند- اینها را دیدند و دم برنیاوردند، چوبش را هم خوردند؛ آن کسانی که در همین شهر تهران مجلس مؤسسانی تشکیل شد و در آنجا انتقال سلطنت و حکومت به رضا شاه را تصویب کردند... آن‌ها یک‌عده آدم خاص نبودند؛ این یک گناه ملی و عمومی بود... گاهی مجازات فقط شامل افرادی که مرتکب گناهی شدند، نمی‌شود؛ مجازات عمومی است؛ چون حرکت عمومی بوده؛ ولو همه‌ افراد در آن شرکت مستقیم نداشتند. ✳️ @ShahidRabe
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌺🍃ولادت با سعادت حضرت زینب کبری سلام الله علیها، پیامدار عفاف و حجاب، مظهر لطافت و رحمت، زلال مهربانی، قامت سبز ایستادگی، نهال بارور صبر و تحمل، سلاله عفت و پاکدامنی، سرود زیبای حمایت از ولایت، شعر بلند ایمان و یقین و آیینه صراحت بیان، بر رهروان راستین آن حضرت تبریک و تهنیت باد 🌺🍃«ألسَّلامُ عَلَیکِ یَا زِینَبَ الکُبري» اَلسَّلامُ عَلَیکِ یَا بِنتَ وَلیِّ اللهِ الأَعظَمِ، اَلسَّلامُ عَلَیکِ یَا بِنتَ وَلیِّ اللهِ المُعَظَّمِ، اَلسَّلامُ عَلَیکِ یَا عَمَّةَ وَلیِّ اللهِ المُکَرَّمِ، اَلسَّلامُ عَلَیکِ یَا اُمَّ المَصَائِبِ یَا زَینَبُ، وَ رَحمَةُ اللهِ وَ بَرَکاتُهُ. » 🌹زیارتنامه حضرت زینب علیها السلام نسخه متنی🔰 https://www.google.com/amp/s/library.tebyan.net/fa/Viewer/TextAMP/49559/1 مظلومه بنگر با زبان پُر گله، می دهد شرح ستم از کوفه تا شام خراب/شعری از مرجع شهید علامه شیخ فضل الله نوری(ره)، نورالاشعار ✅ سلاح و زرهِ زنان و دخترانِ زینبی، و است./از سخنان قصارِ علامه نوری، نورالکلام ۱۴۰ ✳️ @ShahidRabe
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا