📷 👆 آخرین تصویر قبل از شهادت
🚩🏴 سالگرد شهادت مرجع شهید جهان تشیع، حضرت آیت الله العظمی علامه شیخ فضل الله نوری، شهید رابع اعلی الله مقامه الشریف، زعیم نهضت اسلام خواهی مشروطه (مشروعه) بر ولایتمداران، تسلیت باد.
🌹شهادت:۱۳ رجب ۱۳۲۷ قمری (۹-۱۱ مرداد ۱۲۸۸ هجری شمسی) توسط عوامل دین ستیز جریان غربگرا و انگلیسی مشروطه
◽️انسان نماهایی که با فرهنگ غرب آمیختند
◽️نقشههای شوم، بهر دین ستیزی ریختند
◽️علامه شیخ فضلالله را از بغضِ با دین نبی(ص)
◽️روز میلاد علی (ع) بر دارِ کین آویختند
◽️حامیانِ دستاربندِ آنان، این ننگ را تا ابد بر خود خریدند![۱]*
أَلَا لَعْنَةُ اللَّهِ عَلَيْ القوم الظَّالِمِينَ
[۱]* اشاره ایست به مُعَممینِ بی بصیرتِ مشروطه طلب، که با عملکرد نادرست خود باعث بردار شدن علامه شیخ فضل الله نوری(ره) شدند
🌺 جهت شادی روح مرجع سربدار مشروطه🔰
«رحم الله من یقرأ الفاتحة مع الصلوات»
اللّهُمَّ صَلّ عَلَی محَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجّل فَرَجَهُم
✳️ @ShahidRabe
✍ آقا با طمأنینه برخاست و عصازنان به طرف نظمیه رفت. جمعیت جلوی در نظمیه را مسدود کرده بود. آقا زیر در، مکث کرد. افراد مسلح، راه را جلوی او باز کردند. آقا همانطور که زیر در ایستاده بود نگاهی به مردم انداخت و رو به آسمان کرد و این آیه را تلاوت فرمود: «وَ اُفُوِضُ اَمْری اِلَیالله اِنَاللهَ بَصیرٌ بِالْعِباد» و به طرف دار به راه افتاد...
روز 13 رجب 1327 قمری بود. روز تولد امیرالمؤمنین علی (علیهالسلام). یک ساعت و نیم به غروب مانده بود. درهمین گیراگیر باد هم گرفت و هوا به هم خورد. همین طور عصازنان و به طور آرام و با طمأنینه به طرف دار میرفت و مردم را تماشا میکرد... به پای چهارپایه دار رسید. زیر بغل آقا را گرفتند و رفت روی چهارپایه... قریب ده دقیقه برای مردم صحبت کرد...«خدایا تو خودت شاهدی که من آنچه را که باید بگویم به این مردم گفتم، خدایا تو خودت شاهد باش که من برای این مردم به قرآن تو قسم یاد کردم ...خدایا تو خودت شاهد باش در این دم آخر باز هم به این مردم میگویم که مؤسسین این اساس[مشروطه دستپخت انگلیس] لامذهبین هستند که شما را فریب داده اند این اساس مخالف اسلام است...محاکمه من و شما مردم بماند پیش پیغمبر محمدبن عبدالله(ص)...»/مشرق نیوز، کد مطلب 757435 /لحظه بر دار شدن علامه شیخ فضلالله نوری(ه)، دکتر تندرکیا[۱]* از زبان مدیر نظام نوابی👇
mshrgh.ir/757435
💠 امام خمینی رضوان الله تعالی علیه:
شما می دانید که مرحوم شیخ فضل الله نوری(ره) را کی محاکمه کرد؟
یک معمم زنجانی، یک ملای زنجانی [ابراهیم زنجانیِ فراماسون، شاگرد و معتمدِ آخوند خراسانی] محاکمه کرد و حکم قتل را او صادر کرد. وقتی معمم، ملا، مهذب نباشد، فسادش از همه کَس بیشتر است.در بعضی روایات هست که در جهنم بعضی ها، اهل جهنم، از تعفن بعضی روحانیین در عذاب هستند و دنیا هم از تعفن بعضی از اینها در عذاب است.۵۹/۹/۲۷
مرحوم شیخ فضل الله ایستاد که مشروطه باید مشروعه باشد، باید قوانین موافق اسلام باشد.در همان وقت که ایشان این امر را فرمود و متمم قانون اساسی هم از کوشش ایشان بود،...خارجیها که یک همچو قدرتی را در روحانیت می دیدند، کاری کردند در ایران که شیخ فضل الله مجاهد مجتهد دارای مقامات عالیه را، یک دادگاه درست کردند و یک نفر منحرف روحانی نما، او را محاکمه کرد و در میدان توپخانه، شیخ فضل الله را در حضور جمعیت به دار کشیدند.۵۹/۸/۲۷
💠 امام خامنه ای(حفظه الله):
ملتی [عوام و خواصی] که در شهر تهران ایستادند و تماشا کردند که مجتهد بزرگی مثل شیخ فضلاللَّه نوری _را که از بانیان و بنیانگذاران و رهبران #مشروطه بود، به جرم اینکه با #جریان_انگلیسی و غربگرای #مشروطیت همراهی نکرد، ضد مشروطه قلمداد کردند، که هنوز هم یک عده قلمزن های ما، گوینده ها و نویسنده های ما همین حرف دروغ بی مبنای بی منطق را نشخوار می کنند و تکرار می کنند_ بالای دار کشیدند و دم نزدند!؟...چوبش را هم خوردند...این یک گناه ملی بود.
#گناه جمعی ملت ها که مجازات عمومی را به دنبال دارد! گناهی که نعمت های بزرگ را زایل میکند و بلاهای سخت را بر سر جماعت ها و ملت های گنهکار مسلط می نماید! گناهی که #استغفار مخصوص خود را دارد.۸۴/۸/۸
🔰ادامه در بخش دوم🔰
🔰بخش دوم🔰
⁉️چگونگی دستگیری، زندانی شدن، محاکمه فرمایشی و بر دار شدن مرجع شهید علامه شیخ فضل الله نوری (اعلی الله مقامه)🔰
[۱]* ✍ ادیب بزرگ، مرحوم دکتر شمس الدین تندر کیا، نوه پسری شیخ شهید و فرزند میرزا هادی نوری (فرزند خلف شیخ) است. اختصار و روان بودن نثر وی در کنار دسترسی به جزئیات اطلاعات خانوادگی و شاهدان عینی موجب ایجاد یک گزارش خواندنی از داستان غم انگیز بر دار رفتن شیخ شده است. خصوصاً که او خود از شاعران برجسته نسل شعر نو در دهه چهل بوده است و حتی قلم او شبیه به جلال آلاحمد است. از قضا، جلال نیز در مورد سرنوشت شیخ با او همداستان است.
او در صفحه 78 کتاب غربزدگی می گوید: «من با دکتر تندر کیا موافقم که نوشت، شیخ شهید نورى، نه به عنوان مخالف مشروطه که خود در اوایل امر مدافعش بود، بلکه به عنوان مدافع مشروعه باید بالاى دار برود و من مى افزایم به عنوان مدافع کلیت تشیع اسلامى، از آن روز بود که نقش غرب زدگى را همچون داغى بر پیشانى ما زدند و من نعش آن بزرگوار را بر سر دار، همچون پرچمى مى دانم که به علامت استیلاى غربزدگى، پس از دویست سال کشمکش بر بام سراى این مملکت افراشته شد و اکنون در لواى این پرچم، ما شبیه به قومى از خود بیگانهایم.
در لباس و خانه و خوراک و ادب و مطبوعاتمان و خطرناک تر از همه در فرهنگمان، فرنگى مآب مىپروریم و فرنگىمآب، راه حل هر مشکلى را مى جوییم.» آنچه می خوانید به مناسبت ایام شهادت مرجع شهید علامه شیخ فضل الله نوری و سالروز مشروطیت است. برگرفته از کتاب «سرّ دار» به قلم دکتر تندر کیا/کامل مطلب👇
«آنچه بايد ميگفتم گفتم! | پایگاه اطلاع رسانی رجا» https://www.rajanews.com/news/40655
💠 مورخ و پژوهشگر فقید استاد علی ابوالحسنی (منذر):
...فقیه #عاشورا اندیش بزرگ عصر ما، (مرجع شهید علامه شیخ فضل الله نوری اعلی الله مقامه) که تقدیر، سرنوشت #حسینی برایش رقم زده بود، در فصل پایان زندگی-کشاکش سخت مشروطه-همواره صحنه های #کربلا را پیش چشم داشت و یاد آور حوادث شگفت آن بود...فرجام سرخ شیخ نیز، بی شباهت به سرگذشت خونبار مولایش #حسین علیه السلام نبود.../ بر گرفته از کتاب، خانه بر دامنه آتشفشان
✍ عالم اندیشمند و روشنگر، مرحوم حجتالاسلام والمسلمین استاد علی ابوالحسنی (منذر) در شناخت زندگی و زمانه مرجع شهید علامه شیخ فضلالله نوری، اعلی الله مقامه، ید طولایی داشت و آثاری که در اینباره از خویش برجای نهاد بیانگر این امر است. گفتو شنودی که در پی میآید در سال 1380 با آن فقید سعید انجام شده و ترجمانی از اندیشههای او در این فقره بهشمار میآید.
✍ موضوع گفتگو :
«درنگی در نسبت شهید آیتالله شیخ فضلالله نوری(ره) با مشروطیت ایران»
💠 استاد منذر:
مرحوم آیتالله حاج شیخ فضلالله نوری(ره)، یکی از فقها و #مراجع برجسته قرن چهاردهم هجری است...کامل گفتگو🔰
http://www.iichs.ir/s/5914
🔰ادامه در بخش سوم🔰
🔰بخش سوم🔰
‼️روایتی شگفت از زمان بردار شدن مرجع شهید علامه شیخ فضل الله نوری(ره)! در روز #میلاد_امام_علی علیه السلام/۱۳ رجب ۱۳۲۷ق (۹-۱۱ مرداد ۱۲۸۸ش)
‼️امیرالمؤمنین علی علیه السلام در معیت رسول گرامی اسلام(ص) در صحنه بر دار شدن شیخ حضور داشته اند و زمانی که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله عمامه سیادت بر سر شیخ می نهد، مولای متقیان #علی علیه السلام، شیخ را بغل کرده و به آسمانها می برد.(الله اکبر)!
✍ ماجرای شگفت فوق شهرت بسیار دارد و از طرق گوناگونی از سوی افراد معتبر و صادق نقل شده است. حاج ابوالقاسم جاودان (نواده عالم ربانی، عارف بالله آشیخ مرتضی زاهد، که با امام زمان عج در ارتباط بود) در فروردین ۱۳۸۰ از مرحوم آشیخ مرتضی زاهد نقل کرد که می گفت: شام شهادت شیخ، او را در خواب با عمامه سبز دیده. پرسید: آقا! به شما چه گذشت و ماجرای این عمامه سبز چیست؟! فرمود: وقتی بالای دارم می کشیدند، نبی اکرم صلی الله علیه و آله را دیدم که عمامه سبزی در دست داشته و به من می فرمایند: چند دقیقه صبر کن تا این را بر سرت بگذارم. یعنی نگران نباش، تو پیش ما خواهی آمد [تو از ما هستی].
آیت الله حاج میرزا عبدالعلی تهرانی (پدر حضرات آیات حاج شیخ مرتضی و حاج شیخ مجتبی تهرانی) می گفت: حاج میرزا حبیب الله از معتمدین و متشخصین [از نیکان و صادقان تهران] در عالم خواب شیخ فضل الله را دید که، به رسم سادات، عمامه ای سبز بر سر بسته! عرض کرده بود: آقا، ما میدانیم که شما "شیخ" بوده اید، پس این نشان سیادت از چیست؟ شیخ فرمود: زمانیکه پای دار بودم، هنوز طناب را بالا نکشیده بودند که، حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله را روبه روی خود مشاهده کردم که عمامه مبارکشان را برداشته و فرمودند:
"آشیخ فضل الله! چند لحظه صبر کن، خودم این عمامه را بر سرت می گذارم"
همچنین در نقل های فوق، نکاتی افزون نیز وجود دارد از جمله اینکه: امیرالمؤمنین علی علیه السلام نیز در صحنه حضور داشته اند و زمانی که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله عمامه سبز بر سر شیخ می نهد، مولای متقیان #علی علیه السلام، شیخ را بغل کرده و به آسمانها می برد.(الله اکبر)
دیگر راویان این مطلب شگفت، به ترتیب، حجت الاسلام قلی زاده (به نقل از آیه الله العظمی حاج شیخ مهدی امامی مازندرانی) و حاج احمد شهامت پور (به نقل از آیه الله حاج شیخ ابوالفضل خراسانی پیش نماز مسجد ترکها در تهران) هستند.
🔸مأخذ: ک، خانه بر دامنه آتشفشان، علی ابوالحسنی(منذر)
🔰ادامه در بخش چهارم🔰
🔰بخش چهارم🔰
⁉️ روایت های شگفت از تلاوت قرآن توسط جنازه سالم مانده شیخ و اثر هدیه سوره والفجر(سوره امام حسین علیه السلام) به روح ملکوتی ایشان🔰
✍ عارف فرزانه مرحوم سيد ذبيح الله قوامی معروف و مشهور به «حاج آقا فخر تهرانی» ازسالكين الی الله و عرفای بزرگواری بود كه هنوز قدر و منزلتش پنهان باقی مانده است.
حاج آقا فخر تهرانی، از تربیت شدگان علمای بزرگ تهران بود که در قم سکونت گزید، نزد بسیاری از اساتید حوزه، ارج و قرب داشت و بویژه طلاب تهرانی، ارادت خاصی به وی مبذول می داشتند.
ایشان در خصوص کرامات و عظمت مرجع شهید علامه شیخ فضل الله نوری، شهید رابع (ره) مطالبی دارند که به برخی اشاره می کنیم🔰
💠 حاج آقا فخر:
«آنقدر بزرگان گفته اند که شیخ فضل الله (ره)، شخص اول خدمت حضرت معصومه سلام الله علیهاست که حد ندارد، آنقدر بزرگان گفته اند که سلام ما را به شیخ فضل الله(ره) برسانید، ایشان به حضرت معصومه(س) می رساند، که حد ندارد»
✍ برای اولین بار اثر توسل به روح ملکوتی شیخ فضل الله نوری ، از زبان حاج آقا فخر تهرانی بیان گردید.
ایشان به افراد نزدیک می فرمودند: که «شیخ، مستجابالدّعوَة است، سوره فجر را به روح ملکوتی شیخ فضل الله هدیه نمایید»
بسیاری با عمل به این دستور ، سرانجام به دعای شیخ فضل الله به حاجت خویش رسیدند. هم اکنون این جریان مشهور عام و خاص گردیده و برخی زائران حضرت معصومه سلام الله علیها روزانه با حضور در مقبره شیخ فضل الله نوری و با هدیه این سوره ی با برکت (والفجر) ، حاجات خویش را طلب می کنند.
‼️ جنازه سالم شیخ، به احتمال زیاد، سوره والفجر تلاوت می فرمود
✅ روایت های شگفت از عارفان بالله🔰
💠 مرحوم آیت الله حاج شیخ ابوالفضل خراسانی(ره)🔰
✍ جناب حاج احمد شهامت پور مشهور به (انگشتر ساز)، از معتمدین محله حمام گلشن تهران، اظهار داشت: من نوزده سال خدمت مرحوم حاج شیخ ابوالفضل خراسانی، پیشنماز پارسای مسجد ترکها (واقع در بازار تهران) بودم، در عظمت مقام آیت الله شیخ ابوالفضل خراسانی همین بس، که شخصیتی چون مرحوم آیت الله العظمی سید محسن حکیم از نجف به ایشان نامه می نوشت و درخواست موعظه می کرد.
آقای خراسانی می فرمود: مأموری که پس از اعدام مرحوم شیخ فضل الله نوری، محافظ [مأمور نگهبانی از] جنازه ایشان بود، به من گفت: شب که من کنار جنازه بودم گهگاه صوت قرآن می شنیدم ولی گوینده را نمی دیدم./ک، خانه بر دامنه آتشفشان، علی ابوالحسنی منذر (ره)
💠 مرحوم آیت الله العظمی شیخ محمد تقی بهجت(ره)🔰
✍ مرحوم بهجت(ره)، از قول آقای اشعری نقل کردند که، می گفت: دایی من که از شاگردان مرحوم شیخ فضل الله نوری رحمه الله بود، در شبی که جنازه ایشان را به قم آورده بودند که فردا در حجره دفن کنند، در همان حجره از جنازه ایشان صدای تلاوت قرآن شنیده بود (الله اکبر)/ک، در محضر بهجت
💠 مرحوم آیت الله العظمی شیخ محمد علی اراکی(ره)🔰
✍ آیت الله اراکی فرمودند: فردی به نام مشهدی حسین کبابی در بازار "خان قم" داشتیم که در طبخ کباب، ماهر و بی نظیر بود. یک شب، کار او در مغازه به طول می کشد. اواخر شب از کار دست کشیده و برای نماز به صحن حضرت معصومه علیها السلام می رود... پس از نماز، سرش را به حالت سجده بر مهر می گذارد و خوابش می برد... پس از چندی بیدار شده می بیند هیچ کس نیست و همه رفته اند. به نظرش می رسد که نزدیک جلوخان مقبره حاج شیخ فضل الله نوری(ره) برود و به حالت سر روی زانو، به استراحت بپردازد. وقتی می رود صدای قرآن می شنود. دقیق که می شود می بیند صوت قرآن از داخل مقبره شیخ می آید. حال آنکه کسی داخل مقبره نبوده است!
✍ پس از شهادت مرجع شهید علامه شیخ فضل الله نوری(ره)، جنازه مطهر، مخفیانه در یکی از اتاق های بیت ایشان به امانت گذاشته شد. پس از گذشت ۱۸ ماه که از بیم مشروطه چیان غربگرا، تصمیم به انتقال مخفی به قم گرفته شد "جنازه" صحیح و سالم بود (الله اکبر).
دور تا دور صحن اتابکی حرم در قم، کتیبه ای از کاشی های هفت رنگ وجود دارد که روی آن، قصیده ای بلند در مدح حضرت معصومه علیها السلام و اوصاف بنا، درج شده. جالب آنکه، این ابیات از قصیده مزبور بر کتیبه بالای مقبره شیخ شهید نقش بسته که الحق، بیان واقعیت تاریخ است:🔰
نه جنت است، چون جنت مقام رحمت حق/نه کعبه است، چو کعبه است قبله ابرار🔰
مقبره مرجع شهید در قم، سالها محل تجمع اهل دل، خصوصا" امام خمینی(ره) بود.
♦️منابع این بخش: Imgkoa نشانی از مزار اولیاء/کانال تلگرامی نشانی از مزار اولیاء الله (گزارشی از قبور مجرب جهت استجابت دعا)/خبرگزاری بین المللی قرآن iqna/ ک، سر دار، مرحوم دکتر شمس الدین تندر کیا/ خاطرات مرد دین و سیاست، مرحوم شیخ حسین لنکرانی(ره)/ ک، در محضر بهجت/بیانات مورخ فقید استاد علی دوانی/ک، خانه بر دامنه آتشفشان، مورخ فقید مرحوم استاد علی ابوالحسنی (منذر)...
🔰ادامه در بخش پنجم/پایانی🔰
🔰بخش پنجم/پایانی🔰
‼️ شیخ قتل خود را پیش بینی کرده بود
✍ مرجع شهید علامه شیخ فضل الله نوری(ره)، اندیشمندی ژرف بین و مبارزی ثابت قدم بود. جمع این دو صفت "ژرف بینی" و "ثبات قدم" و نیز بهره گیری از محضر بزرگانی همچون میرزای شیرازی و میرزای رشتی(وارثان سیاست و علم شیخ الاعظم انصاری) رضوان الله تعالی علیهم، از او شخصیتی دانا و شناسای راز ساخته بود که نظیرش را در میان سیاستگران دو قرن اخیر ایران، کمتر می توان یافت.
شیخ، عمری دراز در راه عقیده اش قلم و قدم زده و بویژه در پگاه مشروطه، پیش بینیها کرده(از جمله قتلش را) و هشدارها داده است. نکته بسیار قابل دقت آن است که وی هرچه پیش بینی کرده یا هشدار داده، درست از آب در آمده است!👇
◽️در اواخر سال ۱۳۲۶ق سفرای انگلیس و روس با تهدید واخطار، محمد علی شاه را به تجدید مشروطه و مجلس مورد نظر، اجبار کردند.ظاهر امر، حکایت از آن داشت که شاه قاجار، سخت سرگشته و مضطرب می نمود.در چنان موقعیتی، شیخ خطاب به شاه گفت: اگر در برابر سفارتخانه ها، سستی نشان دهد به اسوه حال گرفتار خواهد شد. از توپ و تشر سفرای روس و انگلیس نترسد. در برابر آنها دست به مقاوت قاطع بزند و عوامل نفوذی آنها را براند. شاه قاجار تذکرات شیخ را نشنیده گرفت و با امیدی که به وعده های تزار روسیه داشت، در مقابله با متجاسرین و حامیان خارجی آنها جدیت نشان نداد و همانگونه که شیخ گفته بود، به اسوه حال گرفتار شد و تبانی انگلیس و روس، او را با رسوایی تمام، خلع و به خارج کشور تبعید کرد! شیخ همچنین پیش بینی کرده بود که اگر شاه، به خواست اجانب، جانب حمایت از اسلام را رها کند، مملکت به صد درجه زیاده اغتشاش می شود، به درجه ای قتل و مقابله شود که هیچ دولتی نتواند جلو گیری کند...
این پیش بینی نیز پس از عزل و اخراج محمد علی شاه و تجدید مشروطه، محقق شد. علی محمد دولت آبادی، از سران مشروطه، در خاطرات خود به قتل و غارتهای مشروطه چیان اعتراف دارد که برکناری محمد علی میرزا، منشأ چه در گیری ها و قتل عامها و خرابیها و تباهی ها شده است.
◽️شیخ همچنین، قتل خود و سید عبدالله بهبهانی (از حامیان مشروطه) را پیش بینی کرده و گفته بود، والله!... مسلم بدان که هم مرا می کشند و هم تورا! بهبهانی در جواب گفته بود، نخیر چنین نیست! شیخ گفت: اکنون باشد تا معلوم شما خواهد شد!
شیخ در گفتگو با طباطبایی و بهبهانی در حرم حضرت عبدالعظیم(ع)، اظهار داشته بود: ... می دانم اگر دست شورشیان اشرار به من برسد، از هیچگونه بی آبرویی و افتضاح و هتک شرف مضایقه ندارند!این پیش بینی مع الأسف دو سال بعد به بدترین شکل محقق شد. پیکر شیخ بردارشد، پای آن رقصیدند و کف زدند، پس از پایین آوردن، با اسلحه و... فرو کوفتند و خدو افکنده و ادرار کردند و قصد سوزاندنش را هم داشتند ... گویی مقید بودند، شاهد صدقی بر کلام شیخ به بهبهانی و طباطبایی باشند، که قبلا" این وضع را برایشان پیش بینی کرده بود!
پس از قتل شیخ، همان کسانی که در مشروطه اول و فترت بعد آن، علیه شیخ در کشور فعالیت داشته و حمله شان را روی او متمرکز کرده بودند، دست به ترور و منزوی کردن علمای حامی خود از جمله بهبهانی و طباطبایی کردند! بهبهانی را یک سال پس از شهادت شیخ، در خانه اش کشتند!
◽️شیخ در تحصن حرم حضرت عبدالعظیم(ع)، طی مکتوبی خطاب به علمای ایران و عراق، نسبت به پیامد های سوء مشروطه هشدار داد و پیش بینی کرد که مشروطه چیان غربزده، کشور را به سمت نابودی اسلام و روحانیت، رواج بی بند و باری، شیوع منکرات و مسکرات، کشف حجاب و دوری قرآن از جامعه، سوق خواهند داد!🔰
⁉️ براستی آیا چنین نشد که شیخ گفته بود؟!
👈جالب است، بسیاری از علما و روحانیونی که در مکتوب فوق، مورد خطاب شیخ محسوب می شدند، تحقق هشدار های او را در عصر مشروطه و عصر رضاخان دیدند، همچون،
آخوند خراسانی و آقازاده اش، محمد حسین نائینی،
حاج آقا نورالله اصفهانی،
سید محمد طباطبایی و آقا زاده اش،
سید عبدالله بهبهانی و آقا زاده اش...
[اما متأسفانه، حرکت جدی هم برای جبران، انجام نگرفت‼️⁉️ یا بهتر است بگوییم که عزمی برای جبران نبود‼️]
✍سیر تاریخ مشروطه کاملا" بر صدق تمامی اظهارات و پیشگویی های شیخ، صحه گذاشت. ندامت بعدی مخالفین شیخ و نیز سیر معکوس و متنزل تاریخ مشروطه، گواه دور بینی و آینده نگری شیخ شهید و صحت هشدار های اوست.
بهر روی، در هوش یا بهتر بگوییم، نبوغ سیاسی شیخ، جای هیچ حرفی نیست.اما، آیا آن پیش بینی های شگفت، صرفا" از نبوغ سیاسی او بر می خواست یا وی، به یمن عشق و اخلاص استواری که به خداوند و اولیای پاک وی داشت، از یک بصیرت باطنی و روشن بینی الهی و معنوی نیز برخوردار بود، و رابطه ای با غیب و نهان جهان داشت؟...به نظر می رسد که، جواب مثبت باشد./
🔸منبع این بخش: برگرفته از ک، خانه بر دامنه آتشفشان، اثر مورخ و پژوهشگر فقید استاد علی ابوالحسنی(منذر)
✳️ @ShahidRabe
آیت عظمای الهی.pdf
21.46M
📚 #PDF
📖 نگاهی به «تاریخِ مکتوم»
❇️ آشنایی با مرجعی انقلابی که در اعتقادِ امام راحل، سمبُل مبارزه با استکبار و در کلام و باورِ امام خامنه ای(حفظه الله)، شهید بزرگ اسلام بود. بزرگ مَردی که توسط عواملِ #انگلیسِ_خبیث، ترورِ شخصیت و سرانجام به شهادت رسید
✍ در این مجموعه مُستند، با اندیشه های والا و ابعاد عظیم علمی پژوهشی سیاسیِ #مرجع_شهید حضرت آیت الله العظمی علامه شیخ فضل الله نوری، #شهید_رابع اعلی الله مقامه الشریف، زعیم نهضت اسلام خواهی #مشروطه (مشروعه)، به صورت مختصر و مفید، آشنا می شوید🔰
❇️ موضوعات🔰
◽️ کسب دانش کلان «جامعیت علمی»
◽️ کسب لقب «علامه»
◽️ کسب مقام «مرجعیت»
◽️ #رساله_عملیه
◽️ فتاوای مشهور
◽️ تألیفات و آثار
◽️ منابع و مستندات
❇️ به ضمیمه آلبوم تصاویر🔰
📷 ۶۰ #تصویر و #عکس_نوشته تاریخیِ مستند از زندگانی، اندیشه و کلامِ ایشان
✳️ @ShahidRabe
📷 مزار شریف ،قم حرم مطهر حضرت معصومه سلام الله علیها
✳️ @ShahidRabe
هدایت شده از کانال تخصصی شهید رابع علامه شیخ فضل الله نوری
✅ رمز #بصیرت و ترک معصیت در کلام #مرجع_شهید علامه شیخ فضل الله نوری #شهید_رابع اعلی الله مقامه الشریف
✳️ @ShahidRabe
هدایت شده از کانال تخصصی شهید رابع علامه شیخ فضل الله نوری
✅ زمانِ بهروزیِ مملکت در کلام #مرجع_شهید علامه شیخ فضل الله نوری #شهید_رابع اعلی الله مقامه الشریف
✳️ @ShahidRabe
هدایت شده از کانال تخصصی شهید رابع علامه شیخ فضل الله نوری
✅ خصوصیات #عالمان_واقعی_دین در کلام #مرجع_شهید علامه شیخ فضل الله نوری #شهید_رابع اعلی الله مقامه الشریف
✳️ @ShahidRabe
💠 مورخ و پژوهشگر خبیر، مرحوم استاد علی دوانی(ره):
در اینجا خاطره ای را درباره نوشتن تاریخ مشروطه بیان مى کنم.
وقتى در سال ۱۳۴۱ شمسى این قسمت از کتاب «نهضت دو ماهه روحانیون» را در قم مى نوشتم، ناگهان متوجه شدم که عصر روز سیزدهم رجب [زمانِ شهادت علامه شیخ فضل الله نوری(ره)] است و از این جهت تکان سختى خوردم و تا لحظاتى ناراحت و منقلب بودم. همین نکته را هم در پاورقى آن صفحه نوشتم. عجیب تر این که وقتى هیجده سال بعد (سال ۱۳۵۹) همین واقعه را در جلد اول «نهضت روحانیون ایران» ـ که یازده جلد است ـ مى نوشتم، باز متوجه شدم عصر روز سیزدهم رجب و نزدیک غروب است! و جالب تر این که صبح همان روز، نخستین «مجلس شوراى اسلامى» ـ که حاج شیخ فضل اللّه آن را مى خواست ـ به امر حضرت امام خمینى (جانشین به حق حاج شیخ فضل اللّه) با شکوه هر چه تمام تر افتتاح شد!
🔰کامل مقاله🔰
✅ 📃 #مقاله
✍ موضوع:[#مرجع_شهید علامه] شیخ فضل الله نورى(ره) و مشروطه
🖋به قلم: محقق و پژوهشگر فقید معاصر، مرحوم استاد علی دوانی(ره)
بسم الله الرحمن الرحیم. وقتى براى اولین بار تاریخ مشروطه را مرور کردم و از نقش ارزنده آیت الله شهید حاج شیخ فضل الله نورى در حفظ و نگاه دارى جنبه دینى آن نهضت آگاه شدم، از سرانجامِ شوم بر خورد مخالفان با آن رهبر بزرگ مذهبى بسیار ناراحت و منقلب شدم، و در صدد برآمدم که آن را جبران کنم. تا قبل از آن که کتاب «نهضت روحانیون ایران» را بنویسم (سال 1341) تاریخ مشروطه را بعضى از افراد بى قید و لامذهب نوشته بودند که از روحانیان عقده به دل داشتند و از روشن فکرى دم مى زدند. همه آنان حق بزرگ و نقش ارزنده آیت الله شهید نورى را تضییع کرده و انگ ها به آن مرد بزرگ علم و دین زده بودند؛ از جمله آنان ناظم الاسلام کرمانى[بابی ازلی، از بنیانگذا ان انجمن های مخفی ماسونی]، [ماسون] مهدى ملک زاده[فرزند بابی ازلی ماسون، ملک المتکلمین] و [ماسون]احمد کسروى[دین ستیز] هستند؛ هر چند کسروى تا حدّى حقایق را گفته و بهتر از دیگران واقعیت را ابراز داشته است؛ زیرا مثلاً کسروى در نتیجه گیرى مى گوید: حاج شیخ فضل الله، مشروطه مشروعه مى خواست، و دو سید طباطبائى و بهبهانى مى گفتند: وجود ناقص بهتر از عدم محض است.
[موضع شیخ، طباطبائى و بهبهانى در برابر مشروطه]
آرى، حاج شیخ فضل الله عقیده داشت مشروطه اى که روشن! فکران به وجود آوردند، غل و زنجیرى است که به دست و پاى ملت ایران مى بندند، و آنان را از آن چه مى باید تحقق یابد، محروم مى کنند؛ ولى دو سیّد مى گفتند با تمام زحماتى که در این راه کشیدیم، به نقطه اى رسیدیم که مطلوب نیست؛ اما همین هم تا حدودى مقصود ما را تأمین مى کند و خودکامگى شاه و اطرافیانش را قید مى زند. ما مشروطه را به این جا رسانده ایم و نمى توانیم آن را به کلى رها کنیم؛ همین که قانونى تدوین شده، مهم است.
حاج شیخ فضل الله مى گفت مجلس باید «مجلس شوراى اسلامى» باشد. در دو پیش نویس فرمان مشروطیت هم، چنین بود؛ ولى منورالفکرها در آخر کار که باید به امضاى مظفرالدین شاه مى رسید، آن را به مجلس شوراى ملى تغییر دادند.
آیت اللّه شهید با موضع گیرى هاى خود هنگام تحصن در زوایه حضرت عبدالعظیم، سرانجام قسمتى از متمم قانون اساسى، از جمله اصل دوم آن را از مجلس گذراند؛ اما عقیده داشت که آن مشروطه اى که ما در آغاز کار مى خواستیم، محقق نشده و بر سر این کار هم جان خود را از دست داد. دو سیّد نیز از کار خود طرفى نبستند؛ زیرا طباطبائى را به مشهد تبعید کردند و به کلى منزوى نمودند؛ به طورى که کاملاً فراموش شد و آقا سیّد عبد اللّه[بهبهانی] را هم به قتل رساندند. نتیجه آن شد که با روى کار آمدن رضاخان، شاه ایران[رسما"] عامل انگلیس ها شد که اگر مى ماند، حکومت لائیک را مانند ترکیه در ایران بر قرار مى ساخت.
این دست بیگانگان است که با قوّت، در حساس ترین موضع کشورهاى ضعیف فعالیت مى کند.
[ریشه یابى واقعه مشروطه و نقش شیخ فضل الله]
براى این که بدانیم واقعه مشروطه و حق بزرگ شیخ فضل الله در آن از کجا سرچشمه گرفته، به قبل برمى گردیم در قرون وسطى، از فلسفه و شعب علوم عقلى ـ که فروغ تمدن غرب در یونان و روم بود ـ خبرى نبود و ظلمت جهل و بى خبرى سراسر اروپا را گرفته بود. مهم ترین کار اروپاییان، حفظ کتاب هاى مذهبى نقاشى در دِیْرها بود، تا این که اسلام از راه جبل الطارق به اسپانیا و از آن جا به جنوب فرانسه و شمال ایتالیا رسید و از راه دریا هم به جزیره سیسیل و سایر جزایر دریاى مدیترانه آمد که در دست نصارا و اصحاب انجیل قرار داشت.
سرداران اولیه قواى اسلام ـ مخصوصا عبدالرحمن که در سرزمین تور فرانسه شکست خورد و شهید شد ـ به قصد گسترش اسلام به آن نقاط رفتند و نداى اسلام را در آن جا گستردند.
ماجراى آن را مفصل شکیب ارسلان، نویسنده بزرگ دنیاى عرب، در کتاب خود ـ که بنده آن را به نام «تاریخ فتوحات مسلمانان در فرانسه، سوئیس، ایتالیا و جزایر دریاى مدیترانه» ترجمه و چاپ و منتشر کرده ام، و تا کنون هفت بار چاپ شده است ـ آورده است. عظمت اسلام و نقش آن در بیدارى ملل مغرب زمین، از همین کتاب ـ که مآخذ آن هم بیش تر نوشته هاى مورخان غربى است ـ کاملاً پیداست.
نخست در اسپانیا بارقه علوم عقلى که روزى در دست حکماى یونان و روم بود، از شرق به غرب تابید. رسائل فلسفى اخوان الصفا از بصره، و حکمت فارابى و ابن سینا از شرق ایران به اسپانیا رسیده؛ علماى اسلامى در اسپانیا به آن دل بستند و تدریس و تحصیل آن را آغاز کردند. مسلمانان این آثار را در قرن دوم و اوائل قرن سوم هجرى به زبان عربى ترجمه کردند و اخوان الصفا، فارابى و ابن سینا به تکمیل ترجمه ها مبادرت ورزیدند و در شعب گوناگون تدوین نمودند.
🔰ادامه در بخش دوم🔰
🔰بخش دوم🔰
فلسفه و علوم عقلى به زودى جاى خود را در اسپانیاى اسلامى (اندلس) باز کرد و به وسیله ابن صانع، ابن باجه و بیش تر ابن رشد سیر نهایى خود را پیمود. این علوم از آن جا به اروپا رفت و به شاخه هاى زبان لاتین درآمد و باعث بیدارى غربیان شد. ماجراى آن هم از این قرار بود: غربیان به اسپانیا آمدند و نخست زبان عربى را به خوبى آموختند؛ پس از مهارت یافتن در زبان عربى، آن کتب را با خود به اروپا بردند و به سرعت آن ها را ترجمه کردند، و چه بسا که نسخه اصل آن ها را در تمام رشته هاى علمى (فلسفه، نجوم، ریاضیات، هیأت، طب، شیمى، فیزیک، و غیره) به دست آوردند و پس از ترجمه، به تدریس و تحصیل و گسترش آن ها اهتمام ورزیدند. آنان از راه جنگ هاى صلیبى که دویست سال بین اروپاییان و مسلمانان ادامه یافت، به تمام ممالک اسلامى راه یافتند، و از نزدیک تمدن عظیم اسلامى و گسترش علوم و فنون مسلمانان را ملاحظه کردند و آن چه را دیده بودند، در اروپا براى خود پدیدآوردند.
مهم ترین و قدیمى ترین کلیساها و بناهاى تاریخى اروپا، بعد از آمدن اسلام به اسپانیا در اواخر قرن اول هجرى بنا شد. این بناها را هم از روى نقشه مسجد عظیم قرطبه و دیگر بناهاى تاریخى، مانند کاخ ها، سدها، پل ها و جاده هاى مسلمانان در اسپانیا پدید آوردند.
از آن پس غارت کتاب ها و میراث فرهنگى ما را آغاز کردند؛ زمین ها را براى بردن آثار تاریخى ما کاویدند که امروز آن ها را در کتاب خانه ها و موزه هاى آنان مى بینید. همچنین از راه اعزام میسیون هاى تبشیرى به ممالک اسلامى، باقى مانده آثار تمدن اسلامى را با خود به اروپا بردند و براى ما که صاحب اصلى آن ها بودیم، چیزى باقى نگذاشتند. آنان اسلام را از اسپانیا و شرق اروپا عقب زدند.
براى این که بدانید اروپاییان چگونه تمدن، علم و صنعت را از ما مسلمانان گرفتند، به کتاب پر ارزش «آفتاب اسلام در غرب» نوشته خانم دکتر «زگرید هونکه» آلمانى را مطالعه کنید که حقیقت را مانند آفتاب روشن ساخته است؛ به مصداق این بیت:
خوش تر آن باشد که وصف دلبران گفته آید در حدیث دیگران
خواندن این کتاب براى مبلغان ضرورى است؛ مخصوصا مبلغانى که به خارج مى روند. بنده در شهر برلین آلمان، سراغ این خانم را گرفتم که بروم از وى تقدیر کنم؛ ولى گفتند در فلان شهر بوده و پنج سال است که به بهشت رفته است! واقعا تأسف خوردم و گفتم باید هم به بهشت برود. شما هم این کتاب را بخوانید و ببینید که جا دارد به بهشت برود یا نه؟
اروپاییان پس از آن، به استعمار و استثمار ممالک اسلامى پرداختند؛ شبه قاره هند را به وسیله کمپانى هند شرقى بلعیدند؛ امپراطورى عثمانى را تجزیه نمودند و کشورهاى اسلامى شمال آفریقا و مصر و سودان را مستعمره خود کردند؛ آن گاه چشم طمع به کشور ما دوختند؛ یعنى ایران بزرگ آن روز؛ ولى در این جا با سدّ پولادینى به نام مرجعیت مطلق مواجه شدند. اگر در دیگر کشورهاى اسلامى، مقام شامخ مرجعیت کاربرد داشت و علما، تابع حکومت وقت و حقوق بگیر آن ها نبودند، مراجع شیعى مى توانستند با حکم جهاد و فتواى قاطع خود، جلو هجوم بیگانگان و نقشه ها و دسیسه هاى آنان را بگیرند؛ ولى در آن جا چنین نبود.
[توطئه هاى انگلیس در ایران و مقابله علما با آن]
در نقشه انگلیس ها که نخست با حضور کمپانى رویتر انجام گرفت، با فتواى اعلم علماى ایران، حاج ملاعلى کنى، مواجه شدند. ایشان به ناصرالدین شاه تلگراف زد که اگر میرزا حسین خان سپهسالار، عاقد قرارداد خائنانه رویتر، با تو از اروپا وارد خاک ایران شود، او را تکفیر مى کنم. همین پایمردى موجب شد که قرارداد مزبور لغو شود.
سپس انگلیسى ها از راه کمپانى رژى وارد شدند و تا پنجاه سال خرید و فروش تنباکوى ایران را در اختیار داشتند. این توطئه هم با فتواى قاطع میرزا شیرازى در هم شکست. مرحوم میرا در فتواى خود چنین نوشت:
بسم الله الرحمن الرحیم. الیوم استعمال تنباکو ـ بأىّ نحو کان ـ در حکم محاربه با امام زمان است.
شاه مستبد پس از این حکم، مجبور شد قرار داد مذکور را لغو کند تا ملت ایران از خطرهاى آن دو واقعه آسوده شوند.
شایان ذکر است که اگر دو کمپانى انگلیسى در کار خود موفق مى شدند، قضایاى بعدى هم طبق خواست و نقشه آن ها عملى مى شد. اگر هم ایران به استعمار آن ها در نمى آمد، حداقل مثل ترکیه، حکومت آن به صورت لائیک و بدون قید اسلام اداره مى شد. اگر چنین اتفاقى در ایران رخ نداد، بر اثر وجود مراجع عالى قدر و حکم نافذ آنان بود.
پس از لغو قرارداد کمپانى رژى، به دستور ناصرالدین شاه هیأتى مرکب از شاه زادگان، رجال سرشناس و علما تعیین شدند که قرارداد را بررسى کنند و خسارت کمپانى را ارائه دهند تا پرداخت شود. یکى از آن علماى بزرگ تهران، مرحوم آیت اللّه حاج شیخ فضل اللّه نورى بود.
🔰ادامه در بخش سوم🔰
🔰بخش سوم🔰
این عده از علما وقتى دیدند نفوذشان چنین قراردادى را لغو کرده، تقاضاى تشکیل دیوان عدالت کردند تا بر سیاست مملکت نظارت داشته باشد و اختیارات شاه و اعضاى دولت را محدود کند و از صورت استبدادى در آورد.
تقاضاى تشکیل دیوان عدالت کم کم گسترش یافت و به صورت حکومت مشروطه درآمد. آیت اللّه شهید، ابتدا از این هدف پشتیانى کرد؛ ولى همین که دید روشن فکران و ایادى بیگانه وارد عمل شده و سردمدار تدوین قانون مشروطه و تشکیل مجلس شورا شده اند، هشتاد روزنامه یکى بعد از دیگرى به صورت خلق الساعه پدید آمد و دهن کجى به دین و روحانیان را آغاز کرده و از حقوقى که از غرب آمده دفاع مى کنند، خود را کنار کشید و به مخالفت با آن پرداخت تا جایى که جان خود را بر سر این راه گذاشت.
انگلیسى ها، به موقع در نقاط مختلف ایران گشته بودند و از امکانات موجود در ایران و معادن غنى و سرشار آن، از جمله نفت به خوبى اطلاع داشتند؛ به همین جهت پس از شکست دو کمپانى مزبور، از راه رخنه در حکومت مشروطه وارد شدند ـ که گفتیم ـ اگر آیت اللّه حاج شیخ فضل اللّه در تدوین متمم قانون اساسى موفق نمى شد، حتما نقشه انگلیسى ها جامعه عمل مى پوشید و مانند ترکیه ـ که یک سال قبل از ما حکومت مشروطه را به دست آورد ـ، حکومتى لائیک بر سر کار مى آمد.
[نقش علما در مبارزه با بیگانگان]
براى این که بدانید سهم علما و زعماى دینى در جلوگیرى از نفوذ بیگانگان در سیاست مملکت چقدر بوده، نامه اى را ارائه مى دهم که مرحوم آیت اللّه سیّد محمدکاظم یزدى در 14 صفر سال 1321 قمرى، پنج سال قبل از تأسیس حکومت مشروطه، به آقا سیّد حسین صدر قمى، شاگرد میرزاى شیرازى و مشاور مخصوص مرحوم حاج شیخ فضل اللّه نورى، نوشته و از او خواسته است وى را از غائله اى که پدید آمده، آگاه سازد تا تکلیف خود را بداند.
این نامه بسیار پر ارزش است. من از برادرمان آقاى ابوالحسنى (منذر) خواهش کردم روى آن کار کند و اعلام نماید که چگونه آیت اللّه یزدى پنج سال قبل از تأسیس مشروطه خطرهاى آن را پیش بینى کرده است؟!
این نامه را در جلد اول «نهضت روحانیون ایران» آورده ام. در این جا چند جمله آن را مى خوانم، و توجه اهل نظر را به آن جلب مى کنم:
بسم اللّه الرحمن الرحیم... اکنون تکلیف فعلى اقتضا نموده در خصوص مواد متجدده و قوانین مستحدثه که چندى است اخبار موحشه آن، انتظام امور غالبى را مقدّر به انفصام نموده، چون داعى استحضار تام از مواقع ورود و صدور آن به نحوى که موافق نظام و محصل مرام است، ندارم، استکشاف حال و استعلام وظیفه فعلیه آن را از آن جناب نمایم، (1) به جهاتى که مربوط به ورود بر این گونه مواد، از آن جناح مشهود بود، انشاء اللّه تعالى اهتمامى بسزا و تأملى وافى نموده، داعى را هم مسبوق دارید؛ چه این که به نحوى که مربوط است، از گوشه و کنار شورش را موجب گردیده که چنان چه این آشفتگى را برقرار و زمانى پراکندگى به استمرار گذرد، واهمه آن است که طایفه بیگانه که زمانى است به انتظار بازار آشفته اند، وقت را غنیمت شمرند و خداى نخواسته این بُقعه مبارکه ایران که از بین تمامى مملکت وسیعه (اسلامى) اختصاص به اهل ایمان داشته، مانند کشور هندوستان به دست دشمن برسد....
نامه مفصل است. پیداست که آقا سیّدحسین هم کل مطالب را که بعدها در لوایح حاج شیخ فضل اللّه درج شده، به آن مرجع دل سوز به حال اسلام و مسلمانان اطلاع داده است و همان هم موجب شد که آیت اللّه سیّد محمّدکاظم یزدى در ماجراى مشروطه، [در عین حال که همفکر و دوست شیخ شهید بود] روشى احتیاط آمیز داشته باشد و مانند (آخوند محمد کاظم خراسانى، حاج میرزا حسین تهرانى و حاج شیخ عبداللّه مازندرانى) طرفدار مشروطه کذایى نباشد؛ بلکه خود را از آن ورطه کنار بکشد.
این که مشهور است سیّد کاظم یزدى مخالف مشروطه بوده، از همین جا سرچشمه گرفته؛ زیرا او پنج سال قبل از واقعه، دچار تشویش مى شود که مبادا کارگردان واقعى، بیگانگان و ایادى داخلى آن ها باشد. که این چنین نیز بود و آن شد که نمى بایست بشود.
نکته دیگر این که یکى از صاحب نظران امور سیاسى دین، در کتابش نوشته است:
در زیر هیچ قرارداد استعمارى که در دویست سال گذشته در ایران منعقد شده، شما امضاى یک آخوند نجف رفته را نمى بینید؛ ولى امضاى آقا مهندس و دکتر هست.
اخیرا عده اى از همان قماش ایادى اجانب در صدر مشروطه، گفته اند:
مگر روحانیت وزیر و مسؤول مملکتى بوده اند که امضایشان زیر قراردادها نیست.
مى گوییم اولاً این نوشته روحانیان نیست، نوشته کسى است که تا همین اواخر وقتى قصد توهین به روحانیان را داشتند، به کلام دکتر...؛ استناد مى کردند؛ ثانیا اگر از بیم روحانیان نبود یا آنان با عاقدان قراردادهاى استعمارى کنار مى آمدند یا بى تفاوت مى ماندند، قراردادها بسته مى شد و از لغو آن ها هم خبرى نبود؛
🔰ادامه در بخش چهارم🔰
🔰بخش چهارم🔰
ثالثا حاج میرزا آقاسى، صدراعظم محمّد شاه قاجار، یک آخوند نجف رفته و شاگرد ملا عبدالصمد همدانى و معروف به «آخوند ایروانى» بود. او چهارده سال صدراعظم بود. در تمام دوران صدارت وى یک قرارداد استعمارى به زیان دولت ایران بسته نشد و امضاى او پاى چنان قراردادهایى نیست. با این که ما او را ـ به دلیل خلع لباس قرار گرفتن در ارکان دولت ـ روحانى نمى دانیم. آیا همین کافى نیست که دیگر لب فروبندید و سخنان سخیف بر زبان نیاورید؟
[اصل دوم قانون اساس، خون بهاى شیخ شهید]
بارى، سخن از نقش ارزنده آیت اللّه شهید حاج شیخ فضل اللّه نورى در نجات مشروطه بود، تا جایى که جان خود را در این راه از دست داد. در این جا مناسب مى دانم اصل دوم قانون اساسى را که خون بهاى آیت الله شهید حاج شیخ فضل الله است، عینا بیاورم:
مجلس مقدس شوراى ملى که به توجه و تأیید... حضرت امام عصر ـ عجل الله فرجه ـ و بذل رحمت اعلى حضرت شاهنشاه اسلام ـ خلد الله سلطانه ـ و مراقبت حجج اسلامیه ـ کثّرالله امثالهم ـ و عامّه ملت ایران تأسیس شده، باید در هیچ عصرى از اعصار، مواد قانونیّه آن مخالفتى با قواعد مقدسه اسلام و قوانین موضوعه حضرت خیرالانام صلى الله علیه و آله نداشته باشد. و معیّن است که تشخیص مخالفت قوانین موضوعه با قواعد اسلامیه، بر عهده علماى اعلام ـ ادام الله برکات وجودهم ـ بوده و هست؛ لهذا رسما مقرر است در هر عصرى از اعصار هیأتى که کم تر از پنج نفر نباشد، از مجتهدین و فقهاى متدینین که مطلع از مقتضیات زمان هم باشند، به این طریق که علماى اعلام و حجج اسلام مرجع تقلید شیعه، اسامى بیست نفر از علما که داراى صفات مذکور، باشند به مجلس شوراى معرفى بنمایند. پنج نفر از آن ها را یا بیش تر به مقتضاى عصر، اعضاى شوراى ملى به اتفاق یا به حکم قرعه تعیین نموده به سمت عضویت بشناسند، تا موادى که در مجلسین عنوان مى شود، به دقت مذاکره و غور و بررسى نموده، هر یک از آن مواد معنونه که مخالفت با قوانین مقدسه اسلام داشته باشد، طرح و رد نمایند که عنوان قانونیت پیدا نکند و رأس این هیأت علما در این باب مطاع و متّبع خواهد بود و این ماده تا زمان ظهور حضرت حجت عصر ـ عجل الله فرجه ـ تغییرپذیر نخواهد بود.
[شهادت شیخ فضل الله ]
آرى، نیروهاى سپهدار تنکابنى و بختیارى تهران را فتح کردند و مشروطه خواهان بر پایتخت مسلط شدند. در این بحبوحه فوج مجاهدان اداره شهربانى را قبضه کردند و یپرم ارمنى به ریاست شهربانى رسید. پس از فتح تهران خیرخواهان و نزدیکان به آیت اللّه شهید گفتند براى حفظ جانتان به سفارت روس پناه ببرید. سفیر روس هم از وى دعوت کرد که اگر به سفارت نمى آید، اجازه دهد پرچم روس را روى بامش به اهتزار درآورند تا مصونیت پیدا کند؛ ولى او نپذیرفت و گفت:
براى یک عالم اسلامى ننگ است که پناه به کفر ببرد.
سفیر عثمانى از این موضوع اطلاع یافت و از وى خواست به آن سفارت پناه ببرد که دولتى اسلامى است؛ ولى آیت اللّه شهید به نزدیکانش گفت:
یک عمر نان على را خورده ام، این آخر عُمْرى نمى خواهم وام دار... باشم.
سرانجام عصر روز سیزدهم رجب سال 1327 او را که ـ حتى به گفته دشمنانش ـ اعلم علماى تهران بود، به جرم مخالفت با مشروطه کذایى و گذراندن اصل دوم متمم قانون اساسى، به میدان توپخانه و به پاى دار بردند.
در آن حال آن مرد بزرگ هفتاد ساله، بدون این که رنگ ببازد و از خود ضعف نشان دهد، این آیه شریفه را مى خواند: «و افوض امرى الى اللّه ان اللّه بصیر بالعباد». و مى گفت: «اگر نا مهربان بودیم، رفتیم». هنگامى که به پاى دار رسید، عمامه اش را از سر برداشت و به طرف مردم پرت کرد و گفت:
عمامه را از سر من برداشتند، از سر دیگران هم بر مى دارند.
و لحظه اى بعد در بالاى دار، جان به جان آفرین تسلیم کرد؛ در حالى که مردم فریب خورده و طرفداران مشروطه به شدت کف مى زدند و شادى مى کردند!
واقعا روانشاد، جلال آل احمد، چه زیبا مى گوید:
من نعش آن بزرگوار را بر سردار هم چون پرچمى مى دانم که به علامت استیلاى غرب زدگى پس از دویست سال کشمکش بر بام سراى این مملکت افراشته شد.
🔰ادامه در بخش پنجم/پایانی🔰
🔰بخش پنجم/پایانی🔰
در پایان خاطره جالبى را درباره نوشتن تاریخ مشروطه بیان مى کنم. وقتى در سال 1341 شمسى این قسمت از کتاب «نهضت دو ماهه روحانیون» را در قم مى نوشتم، ناگهان متوجه شدم که عصر روز سیزدهم رجب است و از این جهت تکان سختى خوردم و تا لحظاتى ناراحت و منقلب بودم. همین نکته را هم در پاورقى آن صفحه نوشتم. عجیب تر این که وقتى هیجده سال بعد (سال 1359) همین واقعه را در جلد اول «نهضت روحانیون ایران» ـ که یازده جلد است ـ مى نوشتم، باز متوجه شدم عصر روز سیزدهم رجب و نزدیک غروب است! و جالب تر این که صبح همان روز، نخستین «مجلس شوراى اسلامى» ـ که حاج شیخ فضل اللّه آن را مى خواست ـ به امر حضرت امام خمینى (جانشین به حق حاج شیخ فضل اللّه) با شکوه هر چه تمام تر افتتاح شد!
در خاتمه از آیت الله آقاى مصباح یزدى و مدیریت محترم حوزه، جناب حجت الاسلام و المسلمین آقاى حسینى بوشهرى تشکر مى کنم که مرا به جهت پیشکسوتى در نگارش صحیح تاریخ مشروطه در حوزه علمیه، مورد عنایت قرار دادند.
◽️پی نوشت
1. یعنى شما تحقیق کنید و به من خبر بدهید چه خبر است؟ چه اتفاقى در شُرُف وقوع است.
🔸منبع: پایگاه جامع تاریخ معاصر ایران،(مؤسسه مطالعات و پژوهش های سیاسی) از فصلنامه آموزه
✅ قسمتی از مقاله استاد دوانی در یادمان «تندیس پايداری» درنکوداشت مرجع شهید علامه نوری(ره):🔰
آنچه مايه كمال تأسف است، اين است كه هرچند پس از پيروزی انقلاب اسلامی ملت ايران به رهبری حضرت امام خمينی(قده)، بيشتر مقاصد آيت الله شهيد حاج شيخ فضل الله نوری، از جمله «مشروطه مشروعه» و تاسيس «مجلس شورای اسلامی» و حضور شورای ناظر بر مصوبات مجلس (نگهبان)، جامه عمل پوشيده، و آنچه آن #مرجع_بزرگ و #مجاهد می خواست به وسيله جانشین بحقش حضرت امام خمينی انجام گرفت، ولی از آن آيت بزرگ الهی تقدير شايسته ای به عمل نيامد، حال آن كه بسيار به جا بود درباره وی كتاب های تحقيقی، تأليف و تصنيف شود، و كنگره بزرگی بگيرند.
در يك كلام، آيت الله شهيد حاج شيخ فضل الله نوری، شهيد راه اسلام شد. كسی حق او را چنان كه بايد ادا نكرد، و تاكنون هم ادا نشده است، ولی چنان كه گفتم همين كه بازار آشفته ای به وجود می آيد، مزدوران اجانب در گوشه و كنار، بيرون آمده و به سمپاشی بر ضد او و مثله ساختن تاريخ می پردازند، و از اين راه ماموريت خود را به انجام می رسانند./از مقاله استاد دوانی دریادمان «تندیس پايداری»،ویژه نامه روزنامه رسالت درنکوداشت مرجع شهید نوری(ره)/ویژه نامه روزنامه رسالت/نوید شاهد...
🌹جهت شادی روح عالمان واقعی دین، بخصوص مرحوم استاد دوانی «رحم الله من یقرأ الفاتحة مع الصلوات»
اللّهُمَّ صَلّ عَلَی محَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجّل فَرَجَهُم
✳️ @ShahidRabe
🚩🏴 #زینب مظلومه بنگر با زبان پُر گله،
می دهد شرح ستم از کوفه تا شام خراب
◽️شعر: از #مرجع_شهید علامه شیخ فضل الله نوری #شهید_رابع، اعلی الله مقامه الشریف
🚩🏴 #وفات_حضرت_زینب کبری سلام الله علیها، پیامدار عفاف و حجاب، مظهر لطافت و رحمت، زلال مهربانی، قامت سبز ایستادگی، نهال بارور صبر و تحمل، سلاله عفت و پاکدامنی، سرود زیبای حمایت از ولایت، شعر بلند ایمان و یقین و آیینه صراحت بیان، تسلیت باد
🚩🏴 «ألسَّلامُ عَلَیکِ یَا زِینَبَ الکُبري اَلسَّلامُ عَلَیکِ یَا بِنتَ وَلیِّ اللهِ الأَعظَمِ، اَلسَّلامُ عَلَیکِ یَا بِنتَ وَلیِّ اللهِ المُعَظَّمِ، اَلسَّلامُ عَلَیکِ یَا عَمَّةَ وَلیِّ اللهِ المُکَرَّمِ، اَلسَّلامُ عَلَیکِ یَا اُمَّ المَصَائِبِ یَا زَینَبُ، وَ رَحمَةُ اللهِ وَ بَرَکاتُهُ»
🏴🚩 @ShahidRabe
🏴 سوگنامه،
اشعاری از #مرجع_شهید علامه شیخ فضل الله نوری #شهید_رابع اعلی الله مقامه درباره مراجعت اهل بیت علیهم السلام از شام، خطاب به امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف)
ای نموده آفتاب رخ نهان اندر حجاب / سبط پیغمبر، سرش بر نی، تنش در آفتاب
داد از سفیانیان، فریاد از مروانیان / دختر زهرا ز جور کوفیان شد بی حجاب
یک دم شه خیمه اجلال زن در کربلا / ناقه عریان ببین و دختران بوتراب
یا ولی الله! ببین، ای حجت روی زمین / یوسف آل محمد (ص) را به چنگ آن ذئاب(۱)
آن کَسان کز روی ایشان شرمسار است آفتاب / یک زمان در کوفه بنگر، گاه در شام خراب
یا ولی! الثار آمد #اربعین و شد عزا / کاروان رفته باز آمد از رخ نقاب
جابر انصاری از یک سو نگر با اشک و آه / سوی دیگر بین اسیران، دل پریش از اضطراب
محشر کبری شد آنگه چون بدیدند آن زنان / آه آه از آن ذهاب و داد داد از آن ایاب
ناگهان افکند خود را از فراز اشتران / هر زنی قبری به بر بگرفت و با وی در خطاب
از طپانچه نیلگون ز آن بی کسان بنگر عذار / زخم زنجیر و غل آنان را به دست و دل، کباب
گفت لیلی (لیلا) قبر اکبر را چو او در بر کشید: / خیز از جا مادرت برگشته با چشم پر آب
#زینب_مظلومه بنگر با زبان پر گله / می دهد شرح ستم از کوفه تا شام خراب
گاه گوید ظلم های مجلس ابن زیاد / گه ز شام و از یزید شوم و از جام شراب
وقت آن شد تیغ موعود از نیام آری برون / جامه صبر محبان چاک شد تا کی غیاب
نوری محزون ز بهرت روز و شب در انتظار / الغیاث ای سرّ پنهان العجل بنما شتاب
(۱) ذئاب: جمع ذئب: گرگها
🔸منبع: ک، تنهای شکیبا، استاد علی ابوالحسنی(منذر) ره
💠 مورخ و پژوهشگر فقید استاد علی ابوالحسنی (منذر):
...فقیه #عاشورا اندیش بزرگ عصر ما، (مرجع شهید علامه شیخ فضل الله نوری اعلی الله مقامه) که تقدیر، سرنوشت #حسینی برایش رقم زده بود، در فصل پایان زندگی-کشاکش سخت مشروطه-همواره صحنه های #کربلا را پیش چشم داشت و یاد آور حوادث شگفت آن بود...فرجام سرخ شیخ نیز، بی شباهت به سرگذشت خونبار مولایش #حسین علیه السلام نبود.../ بر گرفته از کتاب، خانه بر دامنه آتشفشان
🏴 @ShahidRabe
Zeynab zeynab moazen zade (UpMusic).mp3
10.53M
🚩🏴 نوحه مشهور و ماندگار، «زینب، زینب»
🎙مداحی: مرحوم سلیم مؤذن زاده اردبیلی
#وفات_حضرت_زینب (س)
◽️زیارتنامه حضرت زینب، سلام الله علیها🔰
https://www.google.com/amp/s/library.tebyan.net/fa/Viewer/TextAMP/49559/1
🏴🚩 @ShahidRabe