🏴 تسلیت باد، ایام شمسی ارتحال بزرگ مرجع تقلید جهان تشیع، وارث علم شیخ الاعظم مرتضی انصاری(ره) و از اساتید اصلی مرجع شهید علامه شیخ فضل الله نوری(ره)
🌹 آیت الله میرزا حبیب الله رشتی(املشی)، رضوان الله تعالی علیه، ملقب به محقق رشتی(رضوان الله تعالی علیه)
🏴 تاریخ ارتحال:
۲۲ آذر ۱۲۷۳ / ۱۴ جمادیالثانی ۱۳۱۲
🌹«رحم الله من یقرأ الفاتحة مع الصلوات»
💠 میرزا حبیب الله رشتی(ره):
«شیخ[انصاری] سه چیز ممتاز داشت: علم، سیاست و زهد
سیاست را به حاج میرزا محمد حسن شیرازی و علم را به من داد و زهد را با خود برد.» /زندگی و شخصیت شیخ انصاری، ص262
✍ میرزا حبیب الله رشتی که در دادن اجازه اجتهاد به افراد بسیار سخت گیر بود، اما مرجعیت شاگرد اصلی و طراز اول حوزه تدریس خود یعنی شیخ فضل الله نوری(ره) را با عباراتی شگرف، در تقریظ رساله فقهی «فی قاعدة ضمان الید، تألیف شیخ فضل الله نوری» تأیید نمود و از مؤمنین خواست وی را بعنوان مرجع دینی خود قرار دهند👇
نور چشمم شیخ فضل الله نوری، مجتهدی متبحر و کامل و جامع معقول و منقول گردیده، رواست مؤمنین وی را در امور دینی، مرجع خود قرار دهند
✍ اجمالی درباره میرزا حبیب الله رشتی(ره)🔰
🖋📃 به قلم: سهیلا عین الله زاده
✍ حاج میرزا حبیب الله رشتی از علمای روحانی و از مراجع تقلید عالم تشیع و از شاگردان مبرز شیخ مرتضی انصاری به سال 1324 ق در املش متولد شد. در 18 سالگی در پی آرمانی بلند با همراهی پدرش میرزا محمدعلی خان راه هجرت در پی گرفت و عازم حوزه علمیه قزوین شد. پدر لوازم معیشتش فراهم ساخت و همسری نیز برای وی برگزید تا فارغ البال به تحصیل علوم دینی بپردازد. میرزا حبیب الله در درس علامه آخوند ملا عبدالکریم ایروانی از فقهای برجسته و نامدار قرن سیزدهم هجری به فراگیری فقه و اصول پرداخت و در 25 سالگی، به مقام عالی اجتهاد از ایشان نائل آمد و با نظر شیخ عبدالکریم ایروانی خود را مهیای سفر به املش نمود. سال 1259 ق از قزوین به املش بازگشت و چهار سال مرجع امور دینی مردم بود. سپس با خانواده خود برای تکمیل مدارج علمی به نجف اشرف مشرف شد و سه سال از درس مرحوم شیخ محمدحسن نجفی (صاحب جواهر) بهره برد 1 تا اینکه روزی در اثنای درس اشکالی به ذهنش رسید و تکاپویش در طریق حل آن مشکل، زمینه آشنایی و سپس ارتباط جدی و دیرپای وی با شیخ اعظم انصاری را فراهم ساخت. لذا مصمم بر اقامت در نجف شد و حدود 7 سال از محضر شیخ بهره برد. 2
پس از مرحوم شیخ انصاری کرسی تدریس حوزه علمیه نجف به وی منتقل گردید. در حلقه درس وی شاگردان زیادی از علما و فضلا و مجتهدان حاضر می شدند و شاگردان بسیاری از درس وی به مقام اجتهاد نائل آمدند. وی از مراجع تقلید درجه اول شیعه بود و او را بر معاصرانش مانند میرزا حسن شیرازی ، حاج میرزا محمدحسین کوه کمری ترجیح می دادند. 3
حاج میرزا حبیب الله رشتی، مدرس والا مقام و پرشاگردی که «از روی عمد، تجاهل می ورزید و شاگردان خود را نمی شناخت و گوش به حرف آنان نمی داد تا از او پول و اجازه اجتهاد نخواهند» در تقریظ خویش بر رساله محققانه ای که مرحوم #مرجع_شهید حاج شیخ فضل الله نوری(ره)، پیرامون قاعده فقهی « ضمان الید»، نگاشته و ضمن آن به نقل اقوال و نقد آراء فقها در این زمینه پرداخته است شیخ شهید نوری را از نظر علمی در اوج قلۀ تحقیق و تدقیق، شناخته و مرجعی شایسته، و مجتهدی ماهر و متبحر و کامل و جامع شمرده است. و هرگز مانع از اعطای اجازه اجتهاد به شیخ شهید و تأیید مقام مرجعیت ایشان نمی گردد و در این میان، از جمله تعبیرات لطیف و پرمعنایی که وی در توصیف فرد طراز اول حوزه، و « نور دیده خویش، شیخ فضل الله» به کار گرفته، تعبیر «العالم الاواه» (عالم پر سوز و گداز) است، که این امر خود ارزش مفاد تقریظ حاجی بر رساله مزبور را ، بیشتر می سازد. 4 نامبرده کتبی در فقه و اصول ازجمله بدایع الافکار در اصول فقه تألیف نموده و دارای سه فرزند ذکور بود که هر سه از علمای عصر خود بودند. ویژگیهای اخلاقی میرزا او را به شخصیتی وارسته تبدیل کرد که زهدش زبانزد خاص و عام بود. وی در سال 1312 ق، در نجف درگذشت و در صحن مطهر امیر مؤمنان به خاک سپرده شد. 5
◽️منبع http://www.iichs.ir/s/858
1. گلشن ابرار : خلاصه ای از زندگی اسوه های علم و عمل از ثقه الاسلام کلینی تا آیه الله خامنه ای، ج 1، تهیه و تدوین جمعی از پژوهشگران حوزه علمیه قم، قم: نشر معروف ، 1382، صص 378-379 .
2. علی ابوالحسنی (منذر)، پایداری تا پای دار: سیری در حیات پربار علمی، معنوی، اجتماعی و سیاسی شهید علامه فضل الله نوری، تهران : نور، 1368، صص 169-170 .
3. محمدعلی (صدرالدین) قربانی لاهیجی، پیشینه تاریخی – فرهنگی لاهیجان و بزرگان آن، تهران: نشر سایه، 1375، ص 743 .
4. علی ابوالحسنی (منذر) ، پیشین ، صص 181، 183 .
5. گلشن ابرار، ج 1، پیشین ، صص 380، 382، 384 .
🏴 @ShahidRabe
🗓 ۲۲ آذر ۱۳۰۴ شمسی و در تکمیل کودتای سوم اسفند ۱۲۹۹ ش، با هدایت و تصمیم انگلیس، به منظور تغيير متمم قانون اساسي و تفويض و انتقال مقام سلطنت، مجلس مؤسسانی تشکیل! و سلطنت، از سلسله قاجار به فردی بی اصل و نسب و دین ستیز بنام رضا پالانی (پالاندوز)، ملقب به قلدر و میر پنج، انتقال یافت!
🏴 این روز رسماً شروع "دوره دیکتاتوری رضاخانی (پهلوی) " است.
⁉️ اما قبل از آن چه حوادثی پیش آمد؟🔰
یکی از وقایع مهم تاریخ معاصر ایران، کودتای سوم اسفند ۱۲۹۹ ش رضا قلدر میرپنج است که دولت انگلیس به دلایلی چند همچون تصویب نشدن قرارداد 1919میلادی در مجلس، جلوگیری از نفوذ روسیه کمونیستی در ایران و حفظ منافع خود در هندوستان، نقش اصلی را در آن ایفا کرد.
انگليسيها پس از مشروطه و جنگ جهاني اول به اين نتيجه رسيدند که جهت دستيابي کاملتر و بيشتر به منابع ايران، به ناچار بايد کودتايي در ايران انجام دهند و حلقه سرسپردگان خود را تکمیل نمایند. در اين راستا آنان دو مهره وابسته سياسي و نظامي نياز داشتند که از اين ميان سيدضياءالدين طباطبايي را به عنوان چهره سياسي، و رضا قلدر را به عنوان چهره نظامي برگزيدند. قبل از کودتا، رضا میرپنج توافق کرد که پس از فتح تهران توسط نيروهاي قزاق، مقام نخست وزيري به سيد ضياءالدين سپرده شود.دولت انگلیس از ابتدا سیدضیاءالدین طباطبایی را به عنوان مهره اصلی در نظر گرفت بود و مقدمات کودتا را با مشورت و مذاکره با وی فراهم آورد. سپس رضا میرپنج را به عنوان فرمانده قزاق ها انتخاب کرد.
سرانجام در اوايل اسفند ۱۲۹۹ش، قواي قزاق به فرماندهي رضا میر پنج از قزوين به سوي تهران حرکت کردند و در سحرگاه سوم اسفند، وارد تهران شدند و با مختصر زدوخوردی با ژاندارمری، تهران را بر اساس تبانی های قبلی تصرف کردند. احمدشاه قاجار از روي ترس و ناچاري، بدون هيچ واکنش جدي، رضا قلدر را به عنوان فرمانده کل قوا و همدست وي، سيدضياءالدين طباطبايي را به سمت نخست وزيري منصوب کرد.
سپس کودتاچیان تصمیم های بعدی خود را تحت نظارت و سیاست انگلیس، مثل انتشار اعلامیه هایی با مضمون اعلام حکومت نظامی، دستگیری افراد مورد نظر، لغو ظاهری قرارداد 1919 و... به اجرا درآوردند...
💠 برگرفته از فرمایشات امام خامنه ای(حفظه الله):🔰
...ماجرای به [قدرت] و سلطنت رسیدن رضاخان از ماجراهای بسیار پر عبرت تاریخ است، ماجرایی که جوانان ما باید آنرا بدانند! ۷۹/۷/۱۴
رضاخان را انگلیسیها بر سر کار آوردند، این حرف مخالفین او نیست بلکه اعتراف وابستگان اوست، برای یک ملت هیچ ننگی بالاتر از این نیست که حکام کشور را سفارت انگلیس بیارد و ببرد!۷۷/۲/۲
چه گناهی باعث شد که رضاخان بر این ملت مسلط شود؟
گناه بزرگی که باعث شد، در همین شهر تهران مجلس مؤسسانی تشکیل شود و در آن انتقال سلطنت و حکومت به رضاشاه را تصویب کنند؟ ...ملتی [عوام و خواصی] که در شهر تهران ایستادند و تماشا کردند که مجتهد بزرگی مثل شیخ فضلاللَّه نوری _را که از بانیان و بنیانگذاران و رهبران #مشروطه بود، به جرم اینکه با #جریان_انگلیسی و غربگرای #مشروطیت همراهی نکرد، ضد مشروطه قلمداد کردند، که هنوز هم یک عده قلمزن های ما، گوینده ها و نویسنده های ما همین حرف دروغ بی مبنای بی منطق را نشخوار می کنند و تکرار می کنند_ [در مرداد ۱۲۸۸ ش و در روز ولادت امیر مؤمنان حضرت علی علیه السلام] بالای دار کشیدند و دم نزدند!؟...بعد چوبش را خوردند...در همین شهر تهران مجلس مؤسسانی تشکیل شد و در آنجا انتقال سلطنت و حکومت به رضاشاه را تصویب کردند. این یک #گناه_ملی بود! گناه جمعی ملت ها که مجازات عمومی را به دنبال دارد! گناهی که نعمت های بزرگ را زایل میکند و بلاهای سخت را بر سر جماعت ها و ملت های گنهکار مسلط می نماید! گناهی که #استغفار مخصوص خود را دارد.۸۴/۸/۸
💠 کلام و اعتراف تلخ میرزا کوچک خان:🔰
اگر به تذکرات حضرت آقا شیخ فضل الله نوری که مرجعی عامل و کامل و آینده نگر بود توجه می شد دیگر شاهد این رضا قلدر میرپنج نبودیم./۱۳۰۰ش
✍ وقتی مرد قدرتمند و با نفوذ انگلیس، چگونگی روی کار آوردن و کنار گذاشتن رضا خان را بیان می کند!👇
💠 وینستون چرچیل نخست وزیر وقت انگلستان خطاب به کمیته ویژه روابط خارجی مجلس عوام/ به نقل از رویترز:🔰
باید افرادی را با ویژه گی های رضا خان بر مستعمرات حاکم کنیم، او مستبد، دشمن دین و بی اصالت بود. ما او را از پست ترین طبقه به پادشاهی ایران و با هویتی جدید رساندیم [نام خانوادگی پهلوی، مختص او که القاب متعددی همچون، پالاندوز، پالانی، سوادکوهی، قلدر، قزاق، میرپنج و... داشت، انتخاب شد] و وقتی هم که تاریخ مصرفش تمام شد به راحتی از او گذشتیم!
🔸منابع: گروه تاريخ و انديشه معاصر موسسه امام خميني(ره)، نشریه عبرتهای عاشورا، حوزه انقلابی، بیداری ملت، جهادتبیینی، خبرگزاری رویترز انگلیس و...
✳️ @ShahidRabe
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✍ به بهانه سالگرد، آخوند محمد کاظم خراسانی، از آقایان حامی و تثبیت کننده مشروطه🔰
🔰#بخش_اول/عناوین🔰
1⃣ 🎥 فیلم فرمایشات امام خامنه ای(حفظه الله) در نقد عملکرد علمای غفلت زده و فریب خورده حامی #مشروطه! عملکردی که باعث بردار شدن مرجع شهید علامه شیخ فضل الله نوری(اعلی الله مقامه الشریف) شد. در دیدار شورای مرکزی و کمیتههای علمی همایش صدمین سالگرد مشروطیت۱۳۸۵/۰۲/۰۹
2⃣ گفتگو با دکتر موسی حقانی، مورخ شهیر معاصر در چگونگی بازی خوردن علمای حامی مشروطه! و اینکه چطور نفوذی ها با تغییر محاسبات[فریب دادن] علمای نجف، عامل شهادت علامه شیخ فضل الله نوری(ره) شدند/ رجانیوز به نقل از نسیم آنلاین، کد مطلب، 249867
3⃣ سخنان آیت الله العظمی بهجت(ره)، در رابطه با مشروطه و اینکه، چگونه
"کشته شدن مرحوم شیخ فضلالله نوری(ره) مثل توپ در نجف صدا کرد و علیه آخوند خراسانی تمام شد و نتوانست به جایگاه مرجعیت عامه برسد./ تسنیم، نقل از در محضر بهجت، کد مطلب
1398/05/11/2067343/
🔰ادامه در #بخش_دوم🔰
🔰#بخش_دوم🔰
💠 نظرات امام خامنه ای(حفظه الله):
باید دشمنیها را شناخت. مشکل ما این است. اینکه بنده مسئلهی #بصیرت را برای خواص تکرار میکنم، به خاطر این است. گاهی اوقات غفلت میشود از دشمنیهائی که با اساس دارد میشود؛ اینها را حمل میکنند به مسائل جزئی. ما در صدر مشروطه هم متأسفانه همین معنا را داشتیم. در صدر مشروطه هم علمای بزرگی بودند که اینها ندیدند توطئهای را که آن روز غربزدگان و به اصطلاح روشنفکرانی که تحت تأثیر غرب بودند، مغلوب تفکرات غرب بودند، طراحی میکردند؛ توجه نکردند که حرفهائی که اینها دارند در مجلس شورای ملىِ آن زمان میزنند، یا در مطبوعاتشان مینویسند، مبارزهی با اسلام است؛ این را توجه نکردند، مماشات کردند. نتیجه این شد که کسی که میدانست و میفهمید - مثل مرحوم [#مرجع_شهید] شیخ فضلالله نوری(ره)- جلوی چشم آنها به دار زده شد و اینها حساسیتی پیدا نکردند؛ بعد خود آنهائی هم که به این حساسیت اهمیت و بها نداده بودند، بعد از شیخ فضل الله مورد تعرض و تطاول و تهتک آنها قرار گرفتند و سیلی آنها را خوردند؛ بعضی جانشان را از دست دادند، بعضی آبرویشان را از دست دادند. این اشتباهی است که آنجا انجام گرفت؛ این اشتباه را ما نباید انجام بدهیم.امام "رضوان الله" که جامعالاطراف بود، یکی از اطراف شخصیت ایشان همین بود؛ حساس بود. بمجرد اینکه نسبت به قانون قصاص یک حرکتی انجام گرفت، فهمید که معارضهی با قصاص اسلامی، معنایش چیست؛ و آن برخورد قاطع را انجام داد.ما باید اینجور باشیم. بایدحساس باشیم ۸۸/۱۲/۶
چه شد كه غربیها، مشخصاً انگلیسیها، در این مسأله[مشروطه] كامیاب شدند؛ از چه شگردی استفاده كردند كه كامیاب شدند. در حالی كه مردم كه جمعیت اصلی هستند، میتوانستند در اختیار علما باقی بمانند و اجازه داده نشود كه شیخ فضلاللَّه جلو چشم همین مردم به دار كشیده شود؛ قاعدهی قضیه این بود. به نظر من مشكل كار از اینجا پیش آمد كه اینها توانستند یك عدهای از اعضای جبههی عدالتخواهی - یعنی همان اعضای دینی و عمدتاً علما[حامیان مشروطه در نجف و ایران] - را فریب بدهند و حقیقت را برای اینها پوشیده نگه دارند و اختلاف ایجاد كنند. انسان وقتی به اظهاراتی كه آسید عبداللَّه بهبهانی و سید محمد طباطبایی در مواجهه و مقابلهی با حرفهای شیخ فضلاللَّه و جناح ایشان داشتهاند، این مسأله را درمییابد...این حرفها به نجف هم منعكس میشده ...كه همین اظهارات در مذاكراتی كه در نجف در جریان بوده، اینها را میبیند - و [آقایان نجف] حرفهایی را كه از سوی روشنفكرها و بهوسیلهی عمال حكومت گفته میشد و وعدههایی را كه داده میشد، حمل بر صحت میكردند.
اینطور[به آنها] میگفتند كه: اینها[یعنی عوامل جریان غربگرای مشروطه] قصد بدی ندارند؛ اینها هم هدفشان دین است! این مسائل در مكاتبات، نامههای صدر اعظم و ... به آخوند [خراسانی] منعكس شده است. انسان میبیند كه حساسیت آنها (آقایان حامی مشروطه) را در مقابل انحراف كم كردهاند؛ اما حساسیت بعضیها مثل مرحوم آشیخ فضلاللَّه باقی ماند؛ اینها حساس ماندند؛ اصرار كردند و در متمم، آن مسألهی پنج مجتهد جامعالشرایط را گنجاندند و مقابله كردند. ولی جمع دیگر، این حساسیت را از دست دادند و دچار خوشباوری و حُسنظن و شاید هم نوعی تغافل شدند. البته انسان حدس میزند كه بعضی از ضعف شخصیتیها و ضعفهای اخلاقی و هوای نفس بیتأثیر نبود؛ ...کامل سخن🔰
🎥 فیلم فرمایشات امام خامنه ای(حفظه الله) در نقد عملکرد علمای غفلت زده و فریب خورده حامی مشروطه را در #بخش_اول ملاحظه نمایید. عملکردی که باعث بردار شدن مرجع شهید علامه شیخ فضل الله نوری(اعلی الله مقامه الشریف) شد./ در دیدار شورای مرکزی و کمیتههای علمی همایش صدمین سالگرد مشروطیت۱۳۸۵/۰۲/۰۹
🔰ادامه در #بخش_سوم🔰
🔰#بخش_سوم🔰
🎤گفتگو با دکتر موسی حقانی
⁉️✍ چرا و چگونه، فتوای آقایان فاقد #بصیرت! مشروطه خواه، باعث «بردار» شدن مرجع شهید علامه شیخ فضل الله نوری (ره) می شود؟!🔰
💠 دکتر موسی حقانی (مورخ شهیر معاصر):🔰
مراجع [حامی مشروطه در] نجف، [آخوند محمد کاظم خراسانی، محمد حسین نائینی، حسین خلیلی طهرانی، عبدالله مازندرانی] از یک موضوع بسیار مهم غافل بودند و آن هم اینکه گروههای ساختار شکن و دین ستیز توانسته بودند در ظرف یک دهه، کاملاً در کانونها و مراکز مختلف دولتی #نفوذ کنند و مستقر شوند و منتظر فرصت مناسب بنشینند. آخوند خراسانی و طرفداران مشروطه نتوانستند تحلیل درستی از میزان تأثیرگذاری گروههای ساختار شکن داشته باشند. عبدالله مازندرانی می گوید: «ما در دفع شجره خبیثه استبداد وارد شدیم و بعضی از مواد فاسده مملکت هم با ما همراهی کردند!» که منظور همان گروههای ساختارشکن هستند.[یعنی برای دفع فاسد از فاسد تر کمک گرفتن!] همین اشتباه در [عمل] باعث شد که جریانات به سمت دیگری تغییر مسیر بدهند. فقط شیخ فضلالله است که ارزیابی دقیقی از این جریانات دارد. ایشان میگوید: اینها گروه منسجم و تردستی هستند که از همه ابزارها بهخوبی استفاده میکنند! #بهاییها، نیهیلیستها، ماتریالیستها و کلاً گروههایی که در «جامعه آدمیت» و «لژ #فراماسونری» جمع شدهاند و میخواهند زمام امور مشروطه را در دست بگیرند و لذا بیکار نمینشیند. اینها در باغ سلیمان خان میکده تشکیل جلسه میدهند. اغلب افراد شرکت کننده، بابی [ازلی] یا مثل اردشیر جی هستند که در آن موقع سر جاسوس انگلیس در ایران بود. یکی از این افراد، سید اسدالله خرقانی است که به او مأموریت میدهند به نجف برود و شعبه «انجمن مخفی» را در آنجا ایجاد کند. در نجف در بیت مراجع و علمای بزرگ نفوذ و «انجمن مخفی» را راه میاندازد. کارش این است که این جریان افراطی هر جا کارش گیر کرد، از مراجع فتوا بگیرد و کارش را راه بیندازد و از طرف دیگر درباره جریان اصیل دینی [که مرجع شهید علامه نوری، نمادش بود]، در ذهن علمای [حامی مشروطه] شبهه و تردید ایجاد کند! اعضای این انجمن هر خبری را که از تهران میرسید و به نفع خودشان بود به علما ارائه میکردند و هر چه که به نفعشان نبود، واژگونه ارائه میدادند. در نتیجه، هر چه شیخ شهید فریاد میزد، به گوش علمای نجف نمیرسید [یا آن حضرات، تحت تأثیر عوامل #نفوذی، حاضر به شنیدن سخنان شیخ نبودند]، اینگونه جلوه میدادند که شیخ با مشروطه مخالف است! بعد هم از مراجع کسب تکلیف میکنند که تکلیف کسی که با مشروطه و مجلس مخالفت میکند، چیست؟! آنها هم حکم میدهند او مطرود است! باید چنین فردی را از بین برد! (یک حکم کلی از آنها می گیرند!)، کسی [به آخوند خراسانی و مازندرانی و نائینی و طهرانی...] هشدار میدهد که: شاید اینها بروند و با این حکم کلی، هزار کار بکنند! ولی عملاً دیر میشود. [و مرجع مجاهد، علامه شیخ فضل الله نوری، اعلی الله مقامه را بر دار می کنند]
[اسد الله] خرقانی (روحانی نمای فراماسون نفوذی که این فتوا را از این آقایان گرفته بود) در نامه ای به تقیزاده و دو نماینده افراطی مجلس میگوید:🔰
تا دیر نشده است هر چه فتوا میخواهید بگویید که برایتان از علمای نجف بگیرم! که میزان نفوذ او در بیوت مراجع [حامی مشروطه] را بهخوبی نشان میدهد! «خرقانی» بعدها گرایش شبه #وهابی پیدا کرد و امامت حضرت امیر(ع) را منکر شد! او هم با بهائیان همکاری میکرد، هم با بابیان سَر و سِرّ داشت، اما به هر حال نقش او در رساندن واژگونه اخبار ایران به علمای حامی مشروطه در نجف [و گول زدن آنها] یک نقش کلیدی بوده است./
🔰ادامه در #بخش_چهارم🔰
🔰#بخش_چهارم🔰
✍ کامل گفت و شنود با، پژوهشگر و محقق ارجمند جناب دکتر موسی فقیه حقانی، در خصوص چگونگی بازی خوردن علمای حامی مشروطه!
❓به نظر شما اختلاف مرجع شهید آیت الله شیخ فضلالله نوری(ره) با علمای حامی مشروطه در نجف، در سطح مسائل کلان و احکام است یا در سطح خرد و موضوعات؟
به نظر بنده این اختلافات در سطح موضوعات و یا به عبارتی در سطح خرد هستند. دلیلش هم این است که خود شیخ شهید باعث شد مرحوم آخوند خراسانی وارد جریان مشروطه شود، یعنی علمای نجف به اعتبار شیخ وارد این میدان شدند، چون شیخ فضلالله مهمترین مجتهد تهران بود و بر جزئیات امور اشراف داشت و نامه ها و گزارشاتی در باره شرایط ایران به نجف می فرستاد.
❓اگر علمای نجف به اعتبار حضور شیخ فضلالله و با اعتماد به قول او وارد میدان شدند، پس چرا اختلافات بعدی پیش آمدند؟
بحث مفصلی است. مرحوم شیخ فضلالله در طول مدتی که مشکلات و اختلافات در مشروطه پیش آمد، بارها اعلام کرد: به دنبال همان مشروطهای هستم که آخوند خراسانی و علمای نجف میخواهند! این سخن مربوط به دورهای است که شیخ مجبور شد در حرم حضرت عبدالعظیم(ع) متحصن شود و به افشاگری [بر علیه ماهیت واقعی مشروطه و مشروطه طلبان] بپردازد. از آن سو هم بعضی از مشروطه خواهان و طیف افراطی مجلس که آنجارا قبضه کرده بودند، علیه شیخ سمپاشی میکردند. در چنین معرکهای است که شیخ چنین حرفی را میزند. بعدها هم که میبینیم پس از اعدام شیخ فضلالله و در مشروطه دوم، علمای نجف همان دیدگاههای شیخ در خصوص مشروطه را دنبال میکنند.
❓مثلا کدام دیدگاهها؟
پافشاری بر اجرای اصل دوم متمم قانون اساسی که عبارت بود از نظارت علما بر مصوبات مجلس، یعنی همان اصلی که شیخ فضلالله پیشنهاد داد.
❓پس چرا در آن معرکه فشار روشنفکران غربزده و مشروطهخواهان به شیخ، کسی از او حمایت نکرد؟ مراسلات علمای نجف نشان میدهد چندان هم از اوضاع ایران بیخبر نبودند، بنابراین نمیشود این توجیه را پذیرفت که امثال مرحوم آخوند و شیخ عبدالله مازندرانی از اوضاع خبر نداشتند، چون اگر اینطور باشد همراهی آنان با شیخ شهید هم ارزش نخواهد داشت.دیدگاه شما در این باره چیست؟
واقعیت این است که پس از کشته شدن ناصرالدین شاه در سال 1317 در پی حکومتی 50 ساله، اوضاع ایران به هم میریزد و گروههای سیاسی گوناگون اعم از مذهبی و غیر مذهبی تصمیم میگیرند ساختار سیاسی و حاکمیت قاجار را تغییر بدهند. در فاصله ده ساله کشته شدن ناصرالدین شاه تا شروع مشروطه، این گروهها منسجم میشوند و با هم ارتباط برقرار میکنند.
یکی «جامعه آدمیت» بود که کارکرد فراماسونری داشت. دیگری «لژ فراماسونی بیداری ایران» بود که در واقع پوششی برای اجتماع گروههای ساختار شکن بود. منظور از ساختارشکنی...حمله به علما، مفاهیم و شعائر دینی که در طی این یک دهه بهشدت افزایش یافت، بهطوری که در سال 1319 عدهای از اراذل و اوباش، اعم از فیزیکی و فکری، به علمای بزرگی چون مرحوم میرزا حسن آشتیانی و شهید شیخ فضلالله نوری حمله میکنند.
وضعیت بهقدری وخیم است که مرحوم آخوند در نامهای سئوال میکند: مگر ایرانیها تغییر دین دادهاند که اینطور به علما و شعائر توهین و حمله میشود؟ از آن سو هم شاهزاده قاجاری از قبیل ظلالسلطان با این جریانات پیوندهای مشکوکی دارند و دست در دست هم، حملات گستردهای را علیه علما و جریانات دینی سازماندهی میکنند.
شهید شیخ فضلالله سعی میکند در درون ساختار دولتی تغییراتی را ایجاد کند، از جمله بهشدت روی عزل امینالسلطان که گرایشهای فرقهای از قبیل بهاییت پیدا کرده بود، پافشاری میکند. امینالسلطان در سال 1315ق که در قم تبعید بود، با این کانونها ارتباط داشت و بعدها عضو لژ فراماسونری شد! او مدتی با روسها وارد معاملات سیاسی میشود و بعد به سراغ انگلیسیها میرود
و در دوره ای، امینالسلطان از هر دو کشور امتیازات عمدهای میگیرد. بعدها مرحوم آخوند به این موضوع اشاره میکند و میگوید ما دیدیم وضعیت ایران به این شکل قابل ادامه نیست و باید در آن تغییراتی ایجاد شود.
🔰ادامه در #بخش_پنجم🔰
🔰#بخش_پنجم🔰
در جلوگیری از استبداد هیچ اختلافی بین علما نبود
❓آیا واقعاً تغییراتی انجام شد؟
خیر، به دلایلی که بحث آن مفصل است و در اینجا مجال پرداختن به آنها نیست، این تغییرات انجام نمیشوند تا وقتی که نهضت مشروطه شکل میگیرد و ورود فعالانه شیخ فضلالله نوری در این میدان، اعتماد و اطمینان علمای نجف را به دنبال دارد،
اما مراجع نجف از یک موضوع بسیار مهم غافل بودند و آن هم اینکه گروههایی که بر شمردم، توانسته بودند در ظرف این یک دهه، کاملاً در کانونها و مراکز مختلف دولتی نفوذ کنند و مستقر شوند و منتظر فرصت مناسب بنشینند.
پس در اینکه اوضاع ایران باید تغییر کند و باید جلوی استبداد قاجار را گرفت و دست امثال امینالسلطان را از حاکمیت قطع کرد، هیچ اختلافی بین علمای نجف نبود. در بین کسانی هم که باید برای صدارت انتخاب میشدند، عینالدوله از بقیه بهتر به نظر میرسید. در یکی دو سال اول صدارت هم چندان رفتار دور از انتظار و قاعدهای نداشت، اما بعد رفتارهای افراطی فراوانی از او سر زد.
❓علت چه بود؟
علت این بود که مراجع نجف یا دستکم آخوند [خراسانی] و طرفداران مشروطه نتوانستند تحلیل درستی از میزان تأثیرگذاری گروههای ساختارشکن داشته باشند.
ملا عبدالله مازندرانی[از حامیان مشروطه] درباره این دوره چنین می گوید: «ما در دفع شجره خبیثه استبداد وارد شدیم و بعضی از مواد فاسده مملکت هم با ما همراهی کردند!» که منظور همان گروههای ساختارشکن هستند.[یعنی برای دفع فاسد از فاسد تر کمک گرفتن!] همین اشتباه در محاسبه و ارزیابی باعث شد که جریانات به سمت دیگری تغییر مسیر بدهند.
علمای نجف، دچار اشتباه محاسباتی شدند!!!
❓ظاهراً فقط شیخ فضلالله است که ارزیابی دقیقی از این جریانات دارد.اینطور نیست؟
دقیقاً. ایشان همان دوران در اعلامیهای میگوید: اینها گروه منسجم و تردستی هستند که از همه ابزارها بهخوبی استفاده میکنند! بهاییها، نیهیلیستها، ماتریالیستها و کلاً گروههایی که در «جامعه آدمیت» و «لژ فراماسونری» جمع شدهاند.
❓نکته عجیب و در عین حال تأسفبار این است که علمای نجف چطور به بعضی از مشروطه خواهان مشکوک تهران اعتماد کردند و به شیخ با آن سابقه روشن و عظیم اعتماد نکردند؟!
به نظرم قضیه به همان اشتباه محاسباتی و ارزیابی نادرست از بعضی از جریانات ظاهرالصلاح سیاسی برمیگردد. این خطر در تمام نهضتها وجود دارد که بدون شناخت کافی از ماهیت برخی از عناصر و جریانات، نسبت به آنها دچار خوشبینی میشویم و از مبانی نظری و تئوریک آنها غفلت میکنیم. به قول شیخ شهید [علامه فضل الله نوری]، این جریان تردست و چالاک است و میخواهد زمام امور مشروطه را در دست بگیرد و لذا بیکار نمینشیند. اینها در باغ سلیمان خان میکده تشکیل جلسه میدهند. اغلب افراد شرکتکننده در این جلسه، بابی یا مثل اردشیر جی هستند که در آن موقع سر جاسوس انگلیس در ایران بود. یکی از افرادی که در این جلسه شرکت دارند، سید اسدالله خرقانی است که به او مأموریت میدهند به نجف برود و شعبه «انجمن مخفی» را در آنجا ایجاد کند. او هم همین کار را میکند و در نجف در بیت مراجع و علمای بزرگ نفوذ و «انجمن مخفی» را راه میاندازد.
❓کار «انجمن مخفی» چیست؟
کارش این است که این جریان افراطی هر جا کارش گیر کرد، از مراجع فتوا بگیرد و کارش را راه بیندازد و از طرف دیگر در باره جریان اصیل دینی [که مرجع شهید علامه نوری، نمادش بود]، در ذهن علمای[حامی مشروطه] شبهه و تردید ایجاد کند! اعضای این انجمن هر خبری را که از تهران میرسید و به نفع خودشان بود به علما ارائه میکردند و هر چه را که به نفعشان نبود، واژگونه ارائه میدادند. در نتیجه هر چه شیخ شهید فریاد میزد، این سخن به گوش علمای نجف نمیرسید [یا آن علما، تحت تأثیر عوامل نفوذی، حاضر به شنیدن سخنان شیخ نبودند]، اینگونه جلوه میدادند که شیخ با مشروطه مخالف است! بعد هم از مراجع کسب تکلیف میکنند که تکلیف کسی که با مشروطه و مجلس مخالفت میکند، چیست؟ علما هم حکم میدهند او مطرود است!
حکم کلی؟
بله، آنها به هیچوجه اشارهای به شیخ فضلالله نمیکنند و یک حکم کلی در باره هر کسی که با مشروطه مخالفت میکند، از مراجع میگیرند و آنها هم حکم میدهند که: باید چنین فردی را از بین برد! کسی که در آن مجلس بود [به آخوند خراسانی و مازندرانی و نائینی خلیل طهرانی..] هشدار میدهد که: شاید اینها برود و با این حکم کلی، هزار کار بکنند! ولی عملاً دیر میشود.[و مرجع مجاهد، علامه شیخ فضل الله نوری، اعلی الله مقامه الشریف را بر دار می کنند]
خرقانی نفوذی فراماسونری در بیوت علما بود
🔰ادامه در #بخش_ششم🔰
🔰#بخش_ششم🔰
❓محسن کدیور (از فتنه گران سال ۸۸) در یکی ا ز پاورقیهای کتاب خود درباره آخوند خراسانی مینویسد: عبدالله مازندرانی در نامهای نوشته است که این مفسد،- یعنی شیخ فضلالله- را به عتبات بفرستید.این برداشت را چگونه ارزیابی می کنید؟
در اینکه علیه جریان مشروعهخواه به سردمداری شیخ فضلالله در نجف سعایتهایی میشد، اسناد محکم تاریخی وجود دارد. سید اسدالله خرقانی به مستشارالسلطنه نامهای نوشته که تاریخ آن، بعد از شهادت شیخ فضلالله است و کاملاً نشان میدهد خرقانی به خاطر اینکه اخبار ایران را سانسور میکردند و یا واژگونه به علمای نجف ارائه میدادند، حسابی ترسیده است، چون پس از شهادت شیخ اخبار ناخوشایندی از ایران به علما میرسد و نشان میدهد که شیخ فضلالله درست می گفته است.
❓محتوای نامه خرقانی به مستشارالسلطنه چیست؟
او در آن نامه با اشاره به تقیزاده و دو نماینده افراطی مجلس میگوید:
مشروطه روی کاکل شما سه نفر میگردد، تا دیر نشده است هر چه فتوا میخواهید بگویید که برایتان از علمای نجف بگیرم! بعد هم به فتواهایی که در موارد مختلف [به نفع مشروطه انگلیسی و علیه شیخ شهید فضل الله نوری(ره)] گرفته است اشاره میکند که میزان نفوذ او در بیوت مراجع را بهخوبی نشان میدهد.
❓به نظر میرسد اصل ماجرای مشروطه و مناسبات علمای نجف و شیخ فضلالله را باید در «انجمن های مخفی» در نجف که سر از جاهای عجیب و غریبی در میآورد، جستجو کنیم.
نهایتا کار «خرقانی» به کجا کشید؟
او بعدها گرایش شبه وهابی پیدا کرد و امامت حضرت امیر(ع) را منکر شد! او هم با بهائیان همکاری میکرد، هم با بابیان سَر و سِرّ داشت، اما به هر حال نقش او در رساندن واژگونه اخبار ایران به علمای حامی مشروطه در نجف [و گول زدن آنها] یک نقش کلیدی است.
🔸منبع: رجانیوز به نقل از نسیم آنلاین، کد مطلب249867
🔰ادامه در #بخش_هفتم/پایانی🔰
🔰#بخش_هفتم/پایانی🔰
💠 نظرات آیت الله العظمی بهجت(ره):
"کشتهشدن مرحوم شیخ فضلالله نوری(ره) مثل توپ در نجف صدا کرد، و علیه مرحوم آخوند خراسانی تمام شد. اگر این قضیه نبود، ریاست مطلقه و مرجعیت عامه به ایشان میرسید. لذا وقتی بعد از قتل مرحوم نوری نزد آخوند آمدند، گفت: دنیای مرا از بین بردید.../در محضر بهجت، ج2، ص 620.
"علمای مشروطهخواه به اسم تقلیل ظلم قاجار به میدان آمدند و مشروطه را تأیید و امضا کردند، اما چه تقلیلی، که سرانجام حاضر نشدند بگویند ما با مشروطه موافق شرع و دین (مشروطه مشروعه) موافقیم و سرانجام کار به جایی رسید که موافقت قوانین مجلس با نظر طراز اول فقها را که به همین وسیله مردم و علمای اسلام و نجف را اغفال کرده بودند، اسقاط کردند و آن شخصی که موافق مشروطه بود گفت: مگر میشود قانون با مذهب موافقت کند، آن هم مذهب شیعه؟! و وکلای مجلس در تطابق قانون با دین توقف و تردید داشتند، از اطراف تلگراف آمد که از این بهتر نمیشود." در محضر بهجت، ج2، ص381.
"امضای تأیید مشروطیت را زمانی از آخوند [خراسانی] گرفتند که کاملاً مشغول به فکر و در حال آمادهسازی و ترتیب مطالب درسی اش بود، هنگامی که آخوند از پلههای اطاق مطالعه شخصی به پایین میآمد تا به مجلس درس برود که تمام فکرش در جمعآوری درس بود و برای فکر کردن در امر دیگر وقت نداشت! اساسنامه و مرامنامه مشروطیت را
به ایشان نشان دادند تا امضا کند. ایشان هم [بدون بررسی و تحقیق] دید قانون اساسی و مجلس قانونگذاری و وکلا و نمایندگان مورد وثوق و منتخب مردم و… همه موافق اسلام و دین است و همه احکام و قوانین جاری مملکت بر طبق قرآن و اسلام و زیر نظر شش نفر از فقهای طراز اول است، بیدرنگ در همانجا امضا کرد!!!
ما این قضایا را میبینیم و میشنویم، ولی باز هم مثل این است که ندیده و نشنیدهایم. یک امضا از روی غفلت و اشتباه و یا در اثر فریبخوردن که از انسان صادر میشود، خدا میداند که چقدر آثار زیانبار بر او مترتب میشود. نباید به خود تکیه کنیم، باید در هر حال به خدا پناه ببریم." در محضر بهجت، ج2، ص373.
دلیل مشروطهخواهان این بود که دولت قاجار ظالم و مستبد است و دفع ظلم قاجار با مشروطه امکانپذیر است؛ بنابراین، برای دفع ظلم قاجار، مشروطه واجب است. غافل از اینکه ظلم را چگونه باید رفع و برطرف کرد. هیچکس با ظلم و استبداد موافق نیست، ولی آیا میشود ظلم را با اشد ظُلماً (با ظلم بیشتر) برطرف نمود و آنگاه اسم آن را رفع ظلم گذاشت؟!
لذا آقایی که معتقد به مشروطه بود گفت: بعد از بیست سال فهمیدیم که به سود انگلیس تلاش میکردیم! آری، ما مسلمانها در گولخوردن مهارت داریم و آنها (کفار و ابرقدرتها) در گولزدن و فریبدادن مهارت دارند. به خدا پناه میبریم." در محضر بهجت، ج2، ص374.
"مرحوم شیخ فضلالله نوری میفرمود: مشروطه، مقدمه کشف حجاب است و کشف حجاب از لوازم مشروطیت است، همچنین مشروطه مقدمه جلوگیری و مبارزه با روحانیون است. ولی طرفداران مشروطه میگفتند: آیا میشود مجلس شورا و مشروطه را که خود آخوندها تأسیس کردهاند، آخوندها را از بین ببرد؟!
ولی چنان شد که مرحوم شیخ فضلالله نوری میفرمود، یعنی بعد از مدتی دستور دادند که نمایندگان مجلس، حتی مرحوم بهبهانی باید عمامهها را از سرها بردارند." در محضر بهجت، ج2، ص 261.
"مرحوم شیخ فضلالله نوری که از مخالفین مشروطه بود، از پیش خبر میداد که کشف حجاب از لوازم مشروطه است. آن مرحوم میدید که مقررات مشروطه به ظاهر اسلامی است، ولی از مصادر لاابالی و بلکه بیدین (سفارت انگلیس) سرچشمه میگیرد و تأیید میشود. لذا به مشروطهخواهان گفته بود: مرا میکشند، شما را هم میکشند. در نهایت نیز چنین شد، آقا سید عبدالله بهبهانی رحمهالله را که طرفدار مشروطه بود، بدتر از مرحوم آقا شیخ فضلالله نوری از بین بردند و تیر باران کردند!" در محضر بهجت، ج2، ص189.
" رؤسای مشروطه حتی روحانیون بانفوذ را یکی پس از دیگری کشتند، همانهایی را که توسط آنها دیگران را کشته بودند! حتی سید عبدالله بهبهانی رحمهالله را بدتر از شیخ فضلالله نوری رحمهالله کشتند، و همچنین بقیه روحانیون و امثال مرحوم مدرس را بعد از آن کشتند، بهحدی که بعد از قضیه شهادت شیخ فضلالله نوری رحمهالله هرکس از علما که مخالفت میکرد میکشتند، بلکه قبل از قضیه مرحوم شیخ فضلالله هم چنین بود." در محضر بهجت، ج1، ص 325.
🔸تلخیص از تسنیم، کد مطلب
1398/05/11/2067343/
✳️ @ShahidRabe
31.74M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✅ معرفی و تقسیم بندی معممین مخالف امام راحل
🎥 گفتگوی شنیدنی برنامه #سرچشمه (۱۷ بهمن ۹۸ش) با مورخ امین امام راحل، حجت الاسلام والمسلمین دکتر سید حمید روحانی، رئیس بنیاد تاریخ پژوهی و دانشنامه انقلاب اسلامی و رئیس اسبق مرکز اسناد انقلاب اسلامی (تنها مورخی که حکم تاریخ نویسی انقلاب اسلامی را از امام خمینی دریافت نمود)
✍ در این گفتگو، آقای سید حمید روحانی، با صراحت، آقای احمد کفایی (فرزند آخوند محمد کاظم خراسانی) را در تقسیم بندی معممین، جزء طبقه #آخوندهای_درباری قرار می دهد و....
✍ برخی در نقل قول های بدون سند، مدعی بودند که امام راحل، احمد کفایی را از جرگه آخوند های درباری، مستثنی کرده! که با صحبت دکتر سید حمید روحانی که امین امام بودند، پوچی این ادعا ثابت می شود.
از سوی دیگر، طرفداران آقای احمد کفایی در توجیه ارتباط تنگاتنگ وی با دربار و شخص شاه، بهانه کارگشایی برای مردم را آورده اند! که مشخص نیست، کدام مردم!
در دوره ستمشاهی، نیروهای انقلابی از ارتباط او با دربار و حمایت دربار از وی سخت ناراحت و گلایه مند بودند.
آقای احمد کفایی، با نقل قول هایی بدون سند! سعی نمود عملکرد اشتباه پدرش(آخوند خراسانی) را در قضایای اعدام مرجع شهید علامه شیخ فضل الله نوری(ره) و حمایت از مشروطه چیان غربگرای سکولار، به نوعی توجیه کرده و موجه جلوه دهد!...
📷 تصاویر استقبال احمد کفایی از شاه، در حرم رضوی
✳️ @ShahidRabe
⁉️ ادیب الممالک فراهانی کیست؟
به بهانه ۲۸ ربیع الثانی، سالمرگش!
✍ ادیب الممالک؛ شاعر دربار قاجار! مشروطه خواه غربزده! عضو لژ #فراماسونری! از دشمنان مرجع شهید علامه شیخ فضل الله نوری(ره) و شاعر مورد علاقه رضاخان!/ ۱۳۳۵ق
ادیب الممالک به عضویت لژ ماسونی «بیداری ایران» در آمد و در ترویج آیین ماسونی و «برادران ماسون» اشعار مطول سرود. آن گونه که از محتوای بسیاری از اشعار او بر می آید ادیب الممالک از مروجان ناسیونالیسم و در عین حال در اشعارش تعلقات غربزدگی منورالفکرانه کاملا مشهود است!
ادیب الممالک فراهانی را می توان برجسته ترین شاعر زمینه ساز #مشروطه غربی در ایران دانست. نام او محمد صادق است و زیر برخی اشعار خود را "امیری قائم مقام فراهانی" امضا کرده است. آن گونه که در مقدمه دیوان اشعارش آمده، کُنیه اش "ابو عیسی" بود.
محمد صادق، از طریق آشنایی با یکی از شاهزادگان قاجاری و سرودن شعری در مدح او دارای مشاغل دیوانی و دولتی گردید و صاحب مال و منال شد. در سال 1314 ه.ق مظفرالدین شاه لقب ادیب الممالک را به او اعطا کرد.او به لحاظ فرم و قالب شعری، در برخی از اشعارش به ترویج محتوای تجدد خواهانه پرداخت.در مشروطه به فعالیت های مطبوعاتی نیز اشتغال داشت و به ترویج آراء دین ستیزانه و غربگرایانه خود از طریق مطبوعات پرداخت.
او در مشروطه، اشعاری در هجو و تخریب شخصیت شیخ فضل الله نوری(ره) زعیم نهضت مشروعه خواهی، سرود و هواخواه اعدام او بود. #رضاخان، یکی از اشعار ادیب الممالک را به عنوان "سرود ملی" سلطنت #پهلوی انتخاب نمود.../برگرفته از پایگاه اطلاع رسانی مشرق نیوز، کد خبر 694078
✳️ @ShahidRabe