eitaa logo
کانال تخصصی شهید رابع علامه شیخ فضل الله نوری
5.5هزار دنبال‌کننده
4.1هزار عکس
288 ویدیو
403 فایل
کانال تخصصی شهید رابع علامه ذوالفنون، فرید و بصیرِ عصر، جامع معقول و منقول، مرجع شهید علامه شیخ فضل الله نوری ره سیره، مواضع و آثار مقالات، نظرات پژوهشگران و... کانال دوم در سروش(لوایح): 📲https://splus.ir/Lavayeh_ShahidRabe خادم کانال: @HHAMIDII20
مشاهده در ایتا
دانلود
👆 مجموعه ای ارزشمند، در راستای تاریخ نگاریِ مستند و قوی، مورد نظر مقام معظم رهبری (حفظه الله) 🔰👇👇
معرفی دوره هفت جلدی استاد منذر.pdf
3.13M
📚👆نسخه معرفی دوره هفت جلدی مشروطه و مرجع شهید علامه شیخ فضل الله نوری(ره) ✅ اثر: مورخ بصیر، مرحوم استاد دکتر علی ابوالحسنی (منذر) ✅ از معتبرترین منابع تاریخی در موضوع ✅ موجود در بازار نشر ✅ توضیحات + معرفی هر جلد به تفکیک + نشانی و تلفن تماس، جهت سفارش و خرید 💠 امام خامنه ای(حفظه الله): آنچه من بر آن اصرار دارم، مسأله‌ی تاریخ‌نگاری مستند و قوی درباره مشروطه است که از سال‌ها پیش با دوستان متعددی این را درمیان گذاشته‌ام،...این در حالی است که نوشته‌های قلم زنانِ جریانِ انگلیسی و غربگرا [عمدتاً فراماسون] ...که به وفور در اختیار مردم است غالباً برداشت صحیحی از مشروطه نیست [تحریف تاریخ است]... نشخوار دروغ های بی مبنای بی منطق... در مورد مجتهد بزرگ، شیخ فضل الله نوری...از آن دسته تحریفات است...  یکی از ماجراهای تلخ و عبرت آموز تاریخ اخیر ماست! ۸۳/۱۲/۲۴ من از اینکه میبینم جوانان ما از قضایای مشروطه بی‌اطلاعند رنج میبرم! ۸۰/۸/۲۰ ✍ این مجموعه ارزشمند، در راستای تاریخ نگاریِ مستند و قویِ مورد نظر مقام معظم رهبری (حفظه الله) می باشد. ✳️ @ShahidRabe
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
⁉️‌دسیسه در ۱۳۲۷ق بر علیه مرجع شهید علامه شیخ فضل الله نوری(ره) 🔰👇👇
📜 برگی از تاریخ ناگفته و ناشنیده🔰 ⁉️اصرار سفارت انگلیس بر تبعید مرجع شهید علامه شیخ فضل الله نوری(ره) از تهران، پس از ترور نافرجام ایشان توسط مزدوران انگلیس، در ربیع الثانی ۱۳۲۷ق!🔰 ✍ ترور علامه شیخ فضل الله نوری(ره) که ناکام ماند، سفارت انگلیس در ۱۳۲۷ (مارس ۱۹۰۹) دسیسه تازه ای را آغاز کرد. دسیسه جدید، آوردن فشار به شاه و دولت برای تبعید شیخ از پایتخت (کانون تصمیم گیری های سیاسی کشور) و وادار ساختن آنها - در غیاب شیخ - به اجرای تحکمات استعماری خویش بود. بارکلی، سفیر انگلیس در ایران، در راپرت به وزیر خارجه لندن (۲۱ فوریه ۱۹۰۹) عطف به تلگرام سرنیکلسون (سفیر انگلیس در دربار تزار) نوشت: "باید توصیه کنیم شیخ فضل الله را از تهران خارج نمایند، زیرا اگر چه او مقام رسمی ندارد ولی نفوذ بسیار زهرآگینی دارد"! انگلیسی ها پیشنهاد تبعید شیخ از پایتخت را با روسها مطرح کردند تا به اصطلاح از "نفوذ بسیار زهرآگین" وی در مرکز کشور جلوگیری کنند. منتها، این دسیسه نیز عقیم ماند. زیرا روسها، به لحاظ "نفوذ وسیع" شیخ بین ملت و حتی بین "مشروطه خواهان معتدل" ، احتمال دادند مردم در برابر تبعید وی بشدت واکنش نشان دهند و این عمل، به منافع سیاسی روس و انگلیس در ایران لطمه زند. لذا دولت روسیه طی یادداشتی که در مارس ۱۹۰۹ تسلیم سرآرتور نیکلسون (سفیر انگیس در دربار تزار) نمود خاطرنشان ساخت: دولت انگلیس در پیشنهادهای متقابل خود اظهار نظر نموده است که ... مایل است اعلیحضرت [محمدعلیشاه] ، شیخ فضل الله را از تهران تبعید کند... در مورد شیخ فضل الله باید به این نکته توجه داشت که این مجتهد [مرجع تقلید]، نه تنها در محافل محافظه کار [یعنی: مخالفین مشروطه] بلکه در میان عناصر میانه رو [یعنی: مشروطه خواهان معتدل و غیر افراطی] نیز نفوذ زیادی دارد و جلب همکاری او برای موفقیت اصلاحات طرح ریزی شده اجتناب ناپذیر است. هر نوع اقدامی که دو دولت [روس و انگلیس] علیه شیخ به عمل آورند، ممکن است نارضایتی توده های مردم را مخصوصا" در تهران که شیخ دارای پیروان زیادی در میان طلاب یا محصلین مدارس مذهبی است، برانگیزد. بنابراین، دولت امپراتوری [روس تزاری] عقیده دارد با توجه به این حقیقت که شیخ هیچ گونه مقام رسمی ندارد که بتوان او را از داشتن آن مقام محروم کرد، عاقلانه تر خواهد بود که به شخص شیخ فضل الله نوری کاری نداشته باشند.[۱] انگلیسی ها، برای زمینه سازی این توطئه و نیز خالی کردن دل یاران وی، شایعه صدور حکم شاه به تبعید او به کلات نادری را بر سر زبانها انداختند، که در بعضی از تواریخ مشروطه منعکس است.[۲] 🔰ادامه در بخش دوم/پایانی🔰
✍ بخش دوم/پایانی🔰 ⁉️ جرم مرجع شهید علامه شیخ فضل الله نوری(ره) چه بود که انگلیس خبیث و عوامل مزدورش او را مستحق طعن و لعن و ترور و تبعید و اعدام و تخریب شخصیت می دانستند؟ ✍ جرم شیخ، دفاع اصولی از دین و مبارزه جدی با استراتژی استکبار زورگو و متجاوز آن روز ایران ( انگلیس و روس)، بود که او را - در این هر دو عرصه - خواهی نخواهی با قدرت های استعماری و طیف همبسته آنان در داخل کشور، عناصر بریده از دین و ملت و وابسته به بیگانه به شدت درگیر می ساخت و چون می دیدند، از یک سو میان مردم نفوذ و محبوبیت دارد و از دیگر سو بر اصول خود پایداری می ورزد و "اسرار مگو" را بر خلق بازگو می کند و عملا" مانع رسیدن بازیگران به اغراض و مطامع خویش است، به حربه "تهمت" متوسل می شدند و برای مخدوش ساختن "منطق استوار"ش او را به انواع تهمت ها (از رشوه گیری از شاه و صدر اعظم گرفته تا ریاست خواهی و حتی وابستگی به روس ها، مخالف پیشرفت و ترقی!) متهم می کردند و سرانجام نیز، این همه را وافی به مقصود ندیده و در نخستین فرصتی که به دستشان آمد، پیکر وی را در میدان پایتخت به دار آویختند و حتی به جنازه اش نیز رحم نیاوردند. آنان - در اصل - با " شخص" شیخ و شکل و شمایل وی، دشمنی نداشتند، آنچه مورد کینه و نفرت آنان بود، دین و آیینی بود که با منطق سرخ عاشورایی اش، در طول تاریخ، از بدو ورود سلطه جویان غرب به این سرزمین، از هویت قومی، از شرف ملی، از تمامیت ارضی و از آزادی و استقلال سیاسی و فرهنگی این آب و خاک، دفاع کرده و گهگاه، از خشم و خروش بر ضد دشمنان دین و ناموس و شرف این مرز و بوم، طوفانی مهیب برپا ساخته بود. جرم اصلی شیخ، نوشیدن از چشمه زلال و حیات بخش این دین آسمانی و از بن جان خستو شدن به آن بود. جرم وی بالیدن و برآمدن در مکتب پرچمدار جنبش تحریم تنباکو، میرزای شیرازی و همنوایی با وی در این جنبش ضد استعماری و سپس بر دوش کشیدن درفش عدالتخواهی و درافتادن با رژیم استبدادی که چونان گوی چوگان، هر زمان در آغوش قدرتی می لغزید و تهیه مهاری برای آن تا دولتمردان، برای همیشه، اندیشه امتیاز دادن به بیگانگان(از سنخ رویتر و رژی) را از سر بیرون کنند و جز در راه منافع خلق گام نزنند، بود. و این چیزی نبود که خوشایند دولت های استکباری زورمند و حریص و گوش بر زنگ این کشور [همچون انگلیس خبیث] باشد و خواب خوش چند صد ساله شان بر نیاشوبد. این بود که با همه توش و توانشان، با افزارهای رزم و گروه های فشار و متخصصان جنگ روانی و باند های ترورشان و هرچه که در عرصه به کار حذف حریف می آمد، به جنگ شیخ فضل الله و یاران وی برخاستند. لحن سفیر انگلیس (جرج بارکلی) در نامه به وزیر خارجه، لندن (سر ادوارد گری، عامل قرارداد ۱۹۰۷ تجزیه ایران به مناطق نفوذ روس و انگلیس) را که پس از قتل شیخ نوشته، ببینید و عمق کینه و نفرتی که در آن موج می زند دریابید: شیخ فضل الله، برای مملکت خود خطر بزرگی بود، خوب شد که ایران! او را از میان برداشت. [این در حالیست که دولت انگلیس متهم اصلی و ردیف اول در به شهادت رساندن شیخ، از طریق عواملش بود]. همین سفیر، چندی پیش از این تاریخ، به همان وزیر خارجه می نویسد: باید توصیه کنیم، شیخ فضل الله را از تهران خارج نمایند، زیرا اگرچه او مقام رسمی ندارد ولی نفوذ بسیار زهر آگینی دارد... [منافع مارا به خطر انداخته و نقشه های ما را نقش بر آب!کرده...] وارد نمودن انواع و اقسام اتهام های ناچسب، ناروا و ناجوانمردانه به شیخ، همه و همه، به واقع، جنگ روانی یی بود که دشمنان دیرین اسلام و ایران، برای از میان برداشتن بزرگترین مانع دسائس خویش در این کشور، به راه افکنده بودند و صفحات تاریخ مشروطیت، چنانکه عالمانه و نقادانه و بی غرض بررسی شود، گواه این امر است. 💠 امام راحل: جرم شیخ(ره)، این بود که قانون باید اسلامی باشد 💠 امام خامنه ای(حفظه الله): مجتهد بزرگی مثل شیخ فضل‌اللَّه نوری _را که از بانیان و رهبران  بود، به جرم اینکه با و غربگرای همراهی نکرد، ضد مشروطه قلمداد کردند، که هنوز هم یک عده قلمزن ها، گوینده ها و نویسنده ها همین حرف دروغ بی مبنای بی منطق را نشخوار می کنند و تکرار می کنند. ۶۴/۸/۸ ... همیشه همینطور است. همیشه کسانی را که می خواهند از هدف ها و آرمان های عالی انسانیشان دور کنند، همیشه هرگاه می خواهند شتابندگان به سوی حکومت عدل اسلامی را متوقف کنند، آنها را به کهنه پرستی، به وابستگی، به ضدیت با آرمان های دموکراسی متهم می کنند و شیخ فضل الله قربانی شد/ ۵۹ ش 🔸منابع: [۱] تاریخ استقرار مشروطیت در ایران...، صص ۱۰۵۶ - ۱۰۵۷ [۲] ک، تاریخ بیداری ایرانیان، از بابی ازلی ماسون ناظم الاسلام کرمانی بخش دوم و سالشمار علامه شیخ فضل الله نوری(ره)، عبدالحسین طالعی، سید عبدالحسین علوی، ک، تنهای شکیبا، ک، خانه بر دامنه آتشفشان، علی ابوالحسنی... ✳️ @ShahidRabe
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📜 برگی از تاریخ ناگفته و ناشنیده🔰 ✍ به بهانه سالروز پایان تحصن مشروعه خواهان در حرم حضرت عبدالعظیم (ع)/ ۲۵ شهریور ۱۲۸۶ شمسی🔰 ✍ حرم حضرت در طول تاریخ، مکانی برای پناه و اجتماع اعتراضی بود. از جمله تحصن مشروعه خواهان(اسلام خواهان) به زعامت مرجع شهید علامه شیخ فضل الله نوری(ره) در جریان مبارزه با لامذهبین غربگرای مشروطه (در ۲۱ خرداد ۸۶ ش) که با عکس العمل شدید از سوی مشروطه خواهان جریان انگلیسی مواجه شد! محاصره، در تنگنا قراردادن، ممانعت از ارسال آب و غذا، تهدید و ضرب و شتم و تیراندازی به متحصنین که منجر به شهادت و مجروح شدن تعدادی شد تنها بخشی از جنایت غربگرایان مشروطه نسبت به متحصنین بی دفاع و غیر مسلح بود.(در این تحصن علاوه بر مردم متدین، بیش از پنجاه مجتهد طراز اول از سراسر ایران، مرجع شهید را همراهی نمودند)، شیخ در طول تحصن، در زاویه مقدسه حرم، هر شب، بالای منبر میرفت و با بیانات عالمانه و باصلابت، فتنه انگلیسی مشروطه را با استدلال منطقی، به چالش می کشید و ماهیت و چهره واقعی عاملان دین ستیز آنرا افشا می کرد، پایمردی شیخ در مقابل جناح سکولار مشروطه و خطر حمله تروریستهای آنان به متحصنین، او را وادار به نوشتن وصیت نامه در این تحصن نمود، شیخ همچنین برای شکستن انحصار رسانه ای غربگرایان، دستور انتشار روزنامه ای را تحت عنوان"لوایح"(روزنامه شیخ فضل الله) صادر نمود. شیخ در جریان تحصن، طی مکتوبی خطاب به علمای ایران و عراق، نسبت به پیامد های سوء مشروطه هشدار داد و پیش بینی کرد که مشروطه چیان غربزده، کشور را به سمت نابودی اسلام و روحانیت، رواج بی بند و باری، شیوع منکرات و مسکرات، کشف حجاب و دوری قرآن از جامعه، سوق خواهند داد!🔰 ⁉️ براستی آیا چنین نشد که شیخ گفته بود؟! ✍ امجد الواعظین تهرانی، از فعالان مشروطه، که در ایام تحصن مرجع شهید علامه نوری(ره) در حرم حضرت عبدالعظیم(ع) با ایشان دیدار و گفتگو داشته، می نویسد: ⁉️ از شیخ پرسیدم: علت مخالفت شما با آقایان علما [مشروطه خواه] و مشروطه خواهان چیست؟آیا علمای اعلامی مانند، آخوند ملا کاظم خراسانی، حاجی حسین تهرانی و آخوند عبدالله [دیوشلی] مازندرانی که فتوای مشروطه را داده اند، مشروعیت مشروطه را در نظر داشته اند یا خیر؟ ✅ ایشان جواب داد: در مملکت اسلام، مشروطه باید "مقید" به "قید" مشروعه باشد [ثبت رسمی قانونی، نه اینکه فقط در ذهن و باور و خیال، که قابل انکار و نقض باشد] این آقایان [آقایان مشروطه طلب مقیم نجف] از ایران دورند، حقیقت اوضاع را از نزدیک نمی بینند و نامه ها و تلگرافهایی که به ایشان می رسد [یکطرفه] از طرف مشروطه خواهان[غربگرا] است.و دیگر مکاتیب را[که مبتنی بر حقایق است] به نظر آقایان نمی رسانند. 👈جالب است، بسیاری از علما و روحانیونی که در مکتوب فوق، مورد خطاب شیخ محسوب می شدند، تحقق هشدار های او را در عصر مشروطه و عصر رضاخان دیدند، همچون، آخوند خراسانی و آقازاده اش، میرزای نائینی، حاج آقا نورالله اصفهانی، سید محمد طباطبایی و آقا زاده اش، سید عبدالله بهبهانی و آقا زاده اش...[اما متأسفانه، حرکت جدی هم برای جبران، انجام نگرفت‼️⁉️] ✍ سیر تاریخ مشروطه کاملا" بر صدق تمامی اظهارات و پیشگویی های شیخ، صحه گذاشت. ندامت بعدی مخالفین شیخ و نیز سیر معکوس و متنزل تاریخ مشروطه، گواه دور بینی و آینده نگری شیخ شهید و صحت هشدار های اوست. بهر روی، در هوش یا بهتر بگوییم، نبوغ سیاسی شیخ، جای هیچ حرفی نیست.اما، آیا آن پیش بینی های شگفت، صرفا" از نبوغ سیاسی او بر می خواست یا وی، به یمن عشق و اخلاص استواری که به خداوند و اولیای پاک وی داشت، از یک بصیرت باطنی و روشن بینی الهی و معنوی نیز برخوردار بود، و رابطه ای با غیب و نهان جهان داشت؟...به نظر می رسد که، جواب مثبت باشد. ✍ دکتر شهریار زرشناس استاد و پژوهشگر حوزه ادبیات، فرهنگ و سیاست می‌گوید: «شهید آیت‌الله شیخ فضل‌الله نوری یک نابغه و پدیده‌ای بی‌نظیر است. در دوره‌ای که هنوز مظاهر روشنفکری ظهور نکرده و ماهیت ادعاهای آن‌ها دقیقاً آشکار نشده و برخی روحانیون برجسته -اگر در برابر ظواهر زیبای روشنفکری همراه نمی‌شوند- اما دچار انفعال می‌شوند، شیخ فضل‌الله عمق این جریان را می‌بیند، این مسئله نشانه عظمت علمی و فکری ایشان است.» لوایحی (روزنامه شیخ فضل الله) که شیخ فضل‌الله در تحصن حرم حضرت عبدالعظیم (ع) نوشته نشان از شناخت عمیق از اندیشه غرب دارد. ایشان واقعاً اولین غرب‌شناس تاریخ ما و مظهر روحانیت بیدار، آگاه، هوشیار، هوشمند، مقاوم و مجاهد است. پرسش‌هایی که ایشان از ماهیت غرب مدرن مطرح می‌کند نسبت به زمان خود شاهکار است. چنین درکی بی‌نظیر است و کمتر کسی این درک را دارد.» 🔸 منابع: ک، گوشه ای از رویدادهای انقلاب مشروطیت ایران/ک، آخرین آواز قو/ک، خانه بر دامنه آتشفشان/گروه سیاسی بولتن نیوز/ک، بازخوانی روزنامه شیخ فضل الله نوری... ✳️ @ShahidRabe
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✍ به مناسبت ۲۷ شهریور، روز شعر و ادب پارسی🔰 ✅ مرجع شهید علامه شیخ فضل الله نوری(ره)، در منظر ادیبان بزرگ ایران🔰 ✍ الفاظی که دانشوران نامی ایران، در مورد علامه شیخ فضل الله نوری(ره) به کار گرفته اند، نوعا" واژه های بلند قله سان است. تو گویی کلمات سترگ، از گنجینه لغات پر می کشند، عقاب وار بر صدر قله می نشینند تا والاییهای آن فقیه فرزانه را وصفی در خور آورند! و انتخاب این گونه تعابیر، بخوبی نشان می دهد که اهل نظر، نوعا" شیخ را در پایگاهی بس رفیع از فضل و دانش می دیده اند. باهم دیدگاه🔰 ◽️ادیب پیشاوری (سید احمد رضوی) ◽️علامه محمد قزوینی ◽️دکتر عباس اقبال آشتیانی ◽️دکتر قاسم غنی ◽️دکتر سعید نفیسی ◽️دکتر شمس الدین تندرکیا ◽️نویسنده شهیر، سید جلال آل احمد ◽️میرزا محمد علی مدرس تبریزی«خیابانی» و ◽️میرزا لطفعلی صدرالافاضل را از نظر می گذرانیم. لازم به توضیح است که اینان پس از بیانِ نظراتشان در دفاع از علامه شیخ فضل الله، توسط غربزدگانِ سکولار، مورد هجمه، تهمت و تخریبِ شخصیت واقع شدند!(روحشان شاد)🔰 ❇️ ادیب پیشاوری(آقا سید احمد رضوی) ✍ حکیم، ریاضیدان، تاریخ پژوه، شاعر و حماسه سرای بی همال عصر قاجار است که بسیاری از رجال شاخص علمی و ادبی قرن اخیر همچون میرزا محمدرضا کلهر کرمانشاهی (خطاط مشهور عصر قاجار)، علامه محمد قزوینی، بدیع الزمان فروزانفر، عباس اقبال آشتیانی، مجتبی مینویی ... خوشه چین محضر او بوده و به شاگردیش افتخار کرده اند. او از اصحاب و مریدان مرجع شهید علامه شیخ فضل الله نوری اعلی الله مقامه، بود. چنین شخصیت دانشور و عدالتخواهی که به قول باستانی پاریزی: "از آزادیخواهان به نام بود و هیچ آلودگی نداشت" قصیده ای بلند و غراء به زبان عربی در سوگ شیخ شهید فضل الله نوری دارد که از شهرتی وافر برخوردار است، چندان که اهل نظر آنرا از غرر قصاید رثائیه تاریخ ایران، و تالی چکامه مشهور ابن انباری شمرده اند. وی درآن، قدرت ایمان و قوت قلب آن شهید بزرگ را به زیبایی و شیوایی تمام باز گفته است. ❇️ ادیب بزرگ، علامه ✍ قزوینی كه جايگاه رفيعش در نه ‌تنها در ميان ايرانيان بلكه در ميان ساير ايران ‌دوستان و ايران‌شناسان هم پر پيدا است، از جمله نوابغ و نخبگاني است كه در جريان به شايستگي و بايستگي دخالت كرد و شاعر ملي ايران لقب گرفت. او خود از شاگردان و مريدان شيخ‌ فضل الله نوری (ره) بود و در مكاتباتش با شيخ، خودش را خانه‌زاد معرفي مي‌كرد. قزويني به عنوان نماینده پژوهشی شیخ در اروپا، از پاريس نامه‌اي طويل براي شيخ فرستاد كه مشروحي از مواضع مطبوعات و محافل خارجي در قبال ايران را بازگو و به ایشان گزارش مي‌كرد. اين نامه به سفارش شيخ که اوضاع جهان را مستمر رصد می کرد، تتبع و نگارش يافته و قرار بود سلسله‌وار نیز تداوم يابد و داراي اهميت تاريخي است. 🔰ادامه در بخش دوم🔰
🔰بخش دوم🔰 ❇️ دکتر عباس اقبال آشتیانی ✍ کسی که شیوه تحقیق علمی را در ایران رواج داد، اقبال در پاریس با محمد قزوینی[از شاگردان خاص مرجع شهید علامه شیخ فضل الله نوری] مراوده یافت و از همکاری و راهنمایی او در تحقیق و تصحیح متون بهره برد. اقبال پژوهشگری پرکار و مورخی صمیمی و ادیبی آگاه به مقتضای زمان بود. او بعد از محمد قزوینی در شمار معدود پژوهشگرانی است که شیوه جدید تحقیق علمی را در تاریخ‌نویسی و تصحیح متون رواج دادند. دکتر اقبال آشتیانی در باره مرجع شهید علامه نوری(ره) می نویسد: در عصر ما، در میان مشتغلین به علوم قدیمه، دیگر کسی...در فقه، به درجه حاج شیخ فضل الله نوری (از علمای متنفذ تهران)...وجود ندارد. ❇️ دکتر قاسم غنی ✍ سیاست‌مدار، دیپلمات، پزشک، ادیب و نویسندهٔ ایرانی بود. او به سبب همکاری با ادیب بزرگ، علامه محمد قزوینی (شاگرد و نماینده پژوهشی علامه شیخ فضل الله نوری در اروپا) در تصحیح دیوان حافظ شهرت دارد که یکی از معتبرترین تصحیح‌های این دیوان به شمار می‌رود. دکتر قاسم غنی، در نامه ای که در ۲۳ بهمن ۱۳۳۰ از کالیفرنیا به دوستش فرستاده، درباره شیخ می گوید: مرحوم شیخ فضل الله نوری، از دانشمند ترین و بزرگ ترین علمای شرع بعد از مرحوم میرزا حسن شیرازی محسوب است.مرحوم [علامه محمد قزوینی] نزد او فقه درس خوانده بود.از وسعت مشرب، آزادی و آزادمنشی و رندی و صفات بزرگ و همه چیز او حکایت ها می کرد که متواترا" از همه شنیده ایم./نامه های دکتر قاسم غنی، ص ۲۶ و ۲۷ ❇️ دکتر سعید نفیسی ✍ دانش‌پژوه، ادیب، تاریخ‌نگار، نویسنده، مترجم و شاعر ایرانی بود. او جزء نسل اول استادهای دانشکدهٔ تاریخ دانشگاه تهران بود. وی از بنیانگذاران مکتب نثر دانشگاهی است که از جمله ویژگی این نثر پیراستگی عبارات در لفظ و معنا بوده، به‌طوری‌که نویسنده می‌کوشید، اندیشه خود را چنان ساده بیان کند که عبارات او از هر گونه پیچیدگی دور بماند و به جای زیورهای بیهوده لفظی، از استحکام دستوری بهره بگیرد. نفیسی را معمار نثر جدید معاصر ایران نامیده‌اند. یکی از افتخارات نفیسی، احیا و بنیانگذاری شیوه داستان‌نویسی تاریخ است. دکتر سعید نفیسی که در دوران جوانی خویش، علامه شیخ فضل الله نوری(ره) را درک کرده، درباره ایشان می نویسد: باسواد ترین و باذوق ترین آخوندهای تهران بود، بسیار خوش روی، خوش مشرب و شیرین زبان، موقوفات مهم را به او می سپردند و او هم وسایل مشکل گشایی بسیار داشته است./خاطرات سیاسی، ادبی، جوانی به روایت سعید نفیسی، ص ۶۸۷ ❇️ دکتر شمس الدین تندر کیا و ❇️ سید جلال آل احمد ✍ دکتر تندر کیا، نوه پسری شیخ شهید و فرزند میرزا هادی نوری (فرزند خلف شیخ) است.او بنیانگذار سبک نو در ادبیات فارسی تحت عنوان نهیب ادبی شاهین است. اختصار و روان بودن نثر وی در کنار دسترسی به جزئیات اطلاعات خانوادگی و شاهدان عینی موجب ایجاد یک گزارش خواندنی از داستان غم انگیز بر دار رفتن شیخ (تحت عنوان سرّ دار) شده است. خصوصاً که او خود از شاعران برجسته نسل شعر نو در دهه چهل بوده است و حتی قلم او شبیه به جلال آل‌احمد است. از قضا، جلال نیز در مورد سرنوشت شیخ با او همداستان است. جلال در صفحه 78 کتاب غربزدگی می گوید: «من با دکتر تندر کیا موافقم که نوشت، شیخ شهید نورى، نه به عنوان مخالف مشروطه که خود در اوایل امر مدافعش بود، بلکه به عنوان مدافع مشروعه باید بالاى دار برود و من مى افزایم به عنوان مدافع کلیت تشیع اسلامى، از آن روز بود که نقش غرب زدگى را همچون داغى بر پیشانى ما زدند و من نعش آن بزرگوار را بر سر دار، همچون پرچمى مى دانم که به علامت استیلاى غرب‌زدگى، پس از دویست سال کشمکش بر بام سراى این مملکت افراشته شد و اکنون در لواى این پرچم، ما شبیه به قومى از خود بیگانه‌ایم. در لباس و خانه و خوراک و ادب و مطبوعات‌مان و خطرناک تر از همه در فرهنگ‌مان، فرنگى مآب مى‌پروریم و فرنگى‌مآب، راه حل هر مشکلى را مى جوییم.» ❇️ مدرس تبریزی«خیابانی» ادیب بزرگی که در دوران خفقان مشروطه چیان غربگرا و دیکتاتوری پهلوی، مظلومیت مرجع شهید علامه شیخ فضل الله نوری(ره)را فریاد زد. 🔰ادامه در بخش سوم/پایانی🔰
🔰بخش سوم/پایانی🔰 ❇️ میرزا محمد علی مدرس تبریزی خیابانی(ره)، فقیه، ادیب، لغت شناس، مفسر، ریاضی دان، منجم، و تراجم نگار برجسته و سخت کوش معاصر است که قدرش چنان که باید شناخته نشده است. وی مراحل عالی تحصیلات دینی را در تبریز نزد آیات عظام آقا میرزا صادق آقا تبریزی میرزا ابوالحسن انگجی فرا گرفت و کسانی چون آیت الله صدرالدین صدر، آیت الله شیخ محمد حسین آل کاشف الغطاء و آیت الله شیخ محمد علی شاه آبادی، اجتهاد وی را کتبا" تصدیق کردند. سپس دامن همت به کمر زد و در کنار تدریس در مدرسه سپهسالار قدیم تهران به پرورش شاگردان فاضلی نظیر دکتر مهدی محقق و دکتر احمد مهدوی دامغانی، آثار ارزشمندی چون کفایه المحصلین در فقه، ریحان الادب در تراجم رجال و داشمندان، و قاموس المعارف و فرهنگ نوبهار و فرهنگ نگارستان در لغت و ادب فارسی و عربی، به جامعه علمی تقدیم کرد. در مورد مدرس تبریزی نوشته اند: از معدود کسانی است که در دوران خفقان مشروطه چیان غربگرا و عصر حاکمیت و دیکتاتوری پهلوی که نام آوردن از شهید مشروطه مشروعه آیت الله العظمی شیخ فضل الله نوری و دفاع از مرام وی، سخت و سنگین بود و نویسندگان غرب زده، سعی در تحریف و تخریب مرام و نام شیخ فضل الله نوری را داشتند (بابی ازلی ماسون هایی مانند، مهدی ملک زاده در تاریخ مشروطیت ایران، احمد کسروی در تاریخ مشروطیت، فریدون آدمیت در ایدئولوژی مشروطیت، یحیی دولت آبادی در حیات یحیی، ناظم الاسلام کرمانی در تاریخ بیداری ایرانیان...) به دفاع از مرجع شهید علامه شیخ فضل الله نوری(ره) برخاست و نام و مرام او را ستود و از وی جانانه تجلیل به عمل آورد و نوشت: حاج شیخ فضل الله نوری...از اکابر علما و مجتهدین و اجلای فقها و محدثین امامیه بود... و سالها در تهران حامل لوای ریاست مذهبی (مرجعیت تام تقلید)، و تمامی اوقات او در ترویج احکام دینیه، تدریسا" و تألیفا" مصروف و مصدر خدمات دینیه بسیاری بوده و سپس به نقل مرثیه ادیب بزرگ صدرالافاضل دانش پرداخته و دو تصویر از او - در حال مصلوبیت و عکس اواخر عمرش- را به چاپ رسانیده است(۶ /۲۵۰-۲۵۱). و این در حالی است که از مؤسسین و مبلغین مشروطه(سید عبدالله بهبهانی و سید محمد طباطبایی) نامی نبرده است. 💠 مدرس تبریزی(خیابانی): حاج شیخ فضل الله ابن ملاعباس مازندرانی، نوری الاصل، تهرانی المسکن و المقتل، قمی المدفن، از اکابر علما و مجتهدین و اجلای فقها و محدثین امامیه اوایل قرن حاضر چهاردهم هجرت است که خواهرزاده و داماد حاج میرزا حسین نوری صاحب مستدرک الوسایل و از تلامیذ میرزای مجدد و سالها حاضر درس او بود و تقریرات درسی او را به قید تحریر آورده است. بعد از تکمیل تحصیلات علمیه به ایران مراجعت کرد، سالها در تهران حامل لوای ریاست مذهبی[مرجعیت تام تقلید] بود، تمامی اوقاتش در ترویج احکام دینیه تدریسا و تألیفا مصروف و مصدر خدمات دینیه بسیاری بود تا در اوایل مشروطیت در سیزدهم رجب 1327 هجری در تهران مصلوب، جنازه اش به بلده طیبه قم منتقل و در صحن بزرگ حضرت معصومه(س) دفن شد. مقبره اش در آنجا معروف است و👇 ❇️ [ادیب بزرگ] آقای میرزا لطفعلی صدرالافاضل در تاریخ وفاتش موافق مذاق خود گفته است: «کفر دیدی چه کرد با اسلام ای عجب لا اله الا الله اعلم عصر را به دار زدند در کجا پایتخت شاهنشاه کفر شد آشکار و دین پنهان گشت اسلام خوار و علم تباه رفت منصوروار بر سر دار آن که حق گفت و شد ز حق آگاه داد از خواب غفلت امروز آه از انتقام فردا آه پی تاریخ این بلیه ز غیب گفته شد: الشهید فضل الله» واضح است عدد ابجدی این جمله 1326 و یک واحد کمتر است، مگر این که عدد لفظ جلاله را 67 فرض کنیم و حرف الفش را دو تا بگیریم و الف ملفوظی غیرمکتوبی را نیز برخلاف قاعده معمول در شمار آوریم. صاحب ترجمه، شعر خوب نیز می گفت و به نوری تخلص می کرد. و از تألیفات او: 1-تذکره الغافل و ارشاد الجاهل که فارسی و مختصر و یک سال پیش از وفات خود تألیف و پیش از قتلش نشر داده و در آنجا مرام خود را مبین داشته است و از بعضی از حوادث که بعد از او وقوع یافته اند خبر داده است. 2-صحیفه مهدویه که ادعیه حضرت ولی عصر(عج) را در آن جمع کرده است. و بسیاری تألیفاتِ ارزشمند دیگر... 🔸منابع: مقاله استاد ابوالحسنی در مورد علامه قزوینی و ادیب پیشاوری/ ک، خانه بر دامنه آتشفشان/ ک، آخرین آواز قو/ک، تنهای شکیبا/ ک، غرب زدگی/مجله یادگار، سال ۵، ش ۸ و ۹، ص ۶/تاریخ مفصل ایران از صدر اسلام تا انقراض قاجاریه/نامه های دکتر قاسم غنی/زندگینامه و خدمات علمی سعید نفیسی، انجمن مفاخر ایران/خبرگزاری قرآنی ایکنا/زندگی نامه و خدمات ...مدرس تبریزی خیابانی، همان، ص ۱۵۷- ۱۵۸ ، راحیه ریحانه الادب، ناصرالدین انصاری قمی. /ریحانه الادب، میرزا محمدعلی مدرس تبریزی، ج 6، صص 262-264(نوید شاهد)... ✳️ @ShahidRabe
نورالاَشعارِعلامه نوری.pdf
5.56M
📘 نسخه ✅ مجموعه و های بجا مانده از علامه شیخ فضل الله نوری، شهید رابع، اعلی الله مقامه الشریف با عنوان «نورالأشعار علامه نوری» ✍ مرجع شهید علامه نوری(ره)، دارای ذوق و طبع لطیف و شاعرانه بوده است و را نغز (نیکو) می سروده. مرحوم علامه عبدالحسین امینی صاحب الغدیر و از پیروان مکتب مرجع شهید نوری، در این رابطه می گوید: شعری صاف و روان داشت و «نوری» و «ممتاز» تخلص می کرد./ شهداء الفضیله ص ۳۵۸-۳۵۷ 📚 منابع: تنهای شکیبا، خانه بر دامنه آتشفشان، تألیف مورخ و پژوهشگر فقید، استاد علی ابوالحسنی(منذر)... ✳️ @ShahidRabe
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔳 به مناسبت ایام قمری درگذشت مشاور علامه امینی(ره)/ ۱۱ و به روایتی۱۴ صفر ۱۳۸۰ ق ‼️از جمله عالمان بزرگی که به خاطر تجلیل و دفاع از مرجع شهید علامه شیخ فضل الله نوری(ره)، عامدانه به فراموشی سپرده شده است! ✍آقا شیخ محمد علی اردوبادی(ره)، عالم و ادیب بزرگی که یار و یاور علامه امینی(ره) بود و از مریدان مرجع شهید علامه شیخ فضل الله نوری(ره) وی مشاور علامه امینی(ره) بوده و بخش ادبی کتاب ارزنده الغدیر، مرهون قلم ادبی آن ادیب فرزانه و آزاد اندیش است. شیخ محمد علی اردوبادی(ره) عالمی که برای خدمت به دین عرصه مطبوعات را برگزید 🔰 https://www.hawzahnews.com/news/408929/ لینک دوم🔰 https://hawzahnews.com/x5vkw 📷 تصاویر صفحات ۸۴۹-۸۵۰ کتاب تنهای شکیبا، اثر استاد فقید علی ابوالحسنی(منذر) با موضوع، علامه شیخ فضل الله نوری(ره)، از نگاه آقا شیخ محمد علی اردوبادی(ره) 🌹جهت شادی روح عالمان واقعی دین «رحم الله من یقرأ الفاتحة مع الصلوات» اللّهُمَّ صَلّ عَلَی محَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجّل فَرَجَهُم ✳️ @ShahidRabe
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📕 💠 امام خامنه ای(حفظه الله): هیچ بیانی نمیتواند تاریخ را مثل و بیان کند! نسل امروز باید از تاریخ کشور بالاخص از مشروطیت تاکنون اطّلاع داشته باشد تاریخ چیز مهمی است. تاریخ را به‌عنوان یک چیز کوچک یا حاشیه‌یی نباید خیال کرد؛ تاریخ واقعاً مهم است. ✍ رمان "قربانی طهران" که به وقایع مشروطه با زبان هنری می پردازد به مناسبت شهادت مرجع شهید علامه شیخ فضل الله نوری(ره) زعیم نهضت مشروعه خواهی، عرضه شده است... این کتاب سعی کرده پیچیدگی های مشروطه را به صورت رمان تاریخی بیان کند تا افراد بیشتری با این مقطع مهم و عبرت آموز تاریخی آشنا شوند/ منتشره در فارس نیوز از کانال کتاب "وارثین بوک" ✍ یادداشتی بر کتاب «قربانی طهران» اثر حامد اشتری؛ «هاشم» می‌خواست کدام آیت الله را بکشد؟👇 mshrgh.ir/976629 ✍ برای «قربانی طهران»؛ پیوند تاریخ و رمان؛ موفق یا ناموفق؟👇 mshrgh.ir/976827 ✍ نقد و بررسی کتاب "قربانی طهران" در قم 👇 https://tn.ai/2163258 ✅ قابل تهیه از مرکز کتاب وارثین با قابلیت ارسال به تمام نقاط کشور با ارسال پیام به:👇 @BookMan (👈 کلیک کنید)🔰 🔰ادامه در بخش دوم🔰
🔰بخش دوم🔰 ✅ گفت‌وگوی «صبح‌نو» با حامد اشتری، نویسنده کتاب «قربانی طهران» 💢 اشتری: بت‌های تاریخی[همچون اسعد بختیاری که در قتل شیخ مقصر بودند] را شکستم ✍ رمان "قربانی طهران" که به وقایع مشروطه با زبان هنری می پردازد به مناسبت شهادت مرجع شهید علامه شیخ فضل الله نوری(ره) زعیم نهضت مشروعه خواهی، عرضه شده است... این کتاب سعی کرده پیچیدگی های مشروطه را به صورت رمان تاریخی بیان کند تا افراد بیشتری با این مقطع مهم و عبرت آموز تاریخی آشنا شوند. کتاب «قربانی طهران» اولین اثر داستانی حامد اشتری است که وارد بازار نشر شد. انتخاب سوژه‌ای تاریخی برای اولین رمان شاید ریسک باشد؛ اما اشتری با این انتخاب نشان داد حرف‌های جدی‌تری در این عرصه دارد. به‌همین ‌بهانه، با وی گفت‌وگویی کردیم که از نظر می‌گذرد. ❓شما را سابقا به‌عنوان منتقد کتاب می‌شناختیم. چه شد که تصمیم به نوشتن رمان گرفتید؟ 🔸سابقه نویسندگی من 13ساله است که مدتی به‌دلیل کارهای اجرایی یک وقفه در آن افتاد. فعالیت‌های ادبی من پیش‌از‌این بیشتر در قالب داستان کوتاه و ویراست داستانی رمان‌ها جلوه کرده بود؛ اما این طرح که سه‌چهار سال پیش شکل گرفت، فرصتی شد رمان مستقل خودم را بنویسم. ❓اینکه تصمیم گرفتی از قامت منتقد به قامت نویسنده دربیایی، دائمی است یا موقت؟ 🔸هیچ‌گاه منتقد کامل نبوده‌ام؛ اگرچه در مواردی معدود چیزهایی در این قامت نوشته‌ام و در جلساتی هم شرکت کرده‌ام. از سال 86 داستان‌های کوتاهم در بعضی مجلات چاپ شده است و اولین جایزه داستانی‌ام را هم در سال 92 گرفتم. ❓البته هیچ‌گاه اثر مستقل چاپ‌شده نداشتی؟ 🔸بله، به‌عنوان اثر مستقل نداشتم. آنچه بیشتر به آن می‌پرداختم، ویراستاری داستان بود؛ یعنی ازلحاظ فنی کنار دست نویسنده‌بودن و کمک و پیشنهاد به نویسنده برای بهبود کار رمانی که در جریان بوده است؛ اما خیلی صبغه منتقد نداشته‌ام و آنچه بوده، بیشتر در قامت ویراستار داستانی و مدرس داستان بوده است. چند سالی است که درزمینه داستان تدریس می‌کنم و مقداری هم سخت‌گیرم و طبیعتا کسی که سخت‌گیر است، کمی دیرتر به تولید می‌رسد. ❓کار خودتان را چه کسی ویراستاری کرده است؟ 🔸خانم سفانه الهی که از ویراستاران خوب قم و خودشان هم نویسنده هستند. در این زمینه در رمان خودم، من کار خاصی نکرده‌ام و ترجیح دادم از کمک نویسنده دیگری استفاده کنم. ❓ویراستاری داستانی ظاهرا در ایران خیلی کمیاب است. تحلیل شما از این جریان چیست و خودتان از این تجربه راضی بودید؟ 🔸در ایران ویراستاری داستانی خیلی کم اتفاق می‌افتد، برخلاف سنت رایج داستان‌نویسی در دنیا. در بسیاری کشورها نویسنده، کتاب را به ناشر یا مؤسسه فرهنگی می‌دهد و بعد از آن ویراستار ورود می‌کند و می‌گوید کل کتاب را باید بریزی دور یا در جهات عناصر داستان وارد می‌شود و مثلا می‌گوید داستان زاویه‌ دید اشتباهی دارد، مستقیم‌گویی داری یا دیگر ایرادات فنی و داستانی؛ اما معمولا این قضیه در ایران رواج ندارد. در این کتاب، خانم الهی که پیش‌ازاین هم کارهای دیگری را ویراستاری داستانی کرده‌اند، به من کمک کردند و من راضی‌ام. قبل‌ازاین خودم این کار را انجام می‌دادم و وقتی نوبت خودم شد، دیدم اتفاق خوبی است. نویسنده هرچقدر هم قوه خلاقه داشته باشد، بعد از چندبار بازنویسی به متن خودش عادت می‌کند و زوایایی از نظرش پنهان می‌ماند؛ اما وقتی داستان‌نویس دیگری که با او هم‌منظر است، ورود کند و نظراتی بدهد، حتی اگر نیمی از آن‌ها را هم نپذیرد، بازهم بسیار کمک‌کننده است. ❓چرا نویسندگان از این فضا فرار می‌کنند؟ 🔸دو دلیل دارد. یکی اینکه بعضی از افراد ازلحاظ فنی خود را برای این عرصه آماده نکردند و ورود می‌کنند؛ پس طبیعی است نویسنده‌ای که زحمت کشیده و برای کار خود منطقی دارد، اگر آن ویراستار داستانی در این حد نباشد، طبیعتا از پذیرش نظراتش اعراض می‌کند. دیگر اینکه متأسفانه ما در بسیاری از زمینه‌ها حرفه‌ای عمل نمی‌کنیم. یکی‌اش همین است که حاضر به گفتن و شنیدن نقد قبل از چاپ نیستیم؛ در‌صورتی‌که این کار اگر از طرف فرد خیرخواه و تکنیکی باشد، بسیار خوب است. بحث دیگری هم هست و اینکه ویراستاری داستانی طبیعتا هزینه‌ای دارد که برعهده نویسنده یا ناشر یا بنگاه ادبی است. خب بنگاه یا مؤسسه واسطه ادبی که عملا در ایران نداریم. ناشر هم یک‌بار کتاب نویسنده را ویراستاری صوری می‌کند و برای آن هزینه می‌‌دهد و اگر بخواهد ویراستاری داستانی کند، باید گاهی تا چندبرابر این هزینه را پرداخت کند که متأسفانه شرایط مالی نشر ایران اجازه این کار را نمی‌دهد. با وجود تمام این حرف‌ها، شاید اگر صنعت نشر در ایران صنعت پویا و درآمدزایی بود، بنگاه ادبی هم به‌وجود می‌آمد و بدین‌ترتیب بین نویسندگان و ویراستاران داستانی ارتباط خوبی برقرار می‌شد. 🔰ادامه در بخش سوم🔰
🔰بخش سوم🔰 ❓اصولا ما در ایران ویراستار ادبی نداریم که تأیید و چاپ کتاب منوط به تأیید او باشد؟ 🔸البته به‌معنای دقیق کلمه فرق‌هایی بین ویراستاری ادبی و داستانی وجود دارد؛ اما با تسامح می‌توان آن‌ها را در یک معنا هم به‌کار برد. با لحاظ این نکته، باید بگویم تقریبا ویراستار ادبی با این بسط ید نداریم و استیلای ویراستاری برخلاف روال رایج دنیا در ایران معنایی ندارد. ❓خب برویم سروقت رمان شما. فضایی که شما برای رمان انتخاب کردید، تقریبا برای همه آشناست و مسأله مهم چگونگی ورود به آن است. بفرمایید جرقه اولیه برای شما به چه شکل ایجاد شد؟ 🔸شاید یکی از بحث‌هایی که باعث شد جرقه این داستان زده شود، نقلی تاریخی بود. آن نقل از این قرار است که شخصی از حامیان مشروطه تصمیم می‌گیرد یکی از مخالفان مشروطه را به‌قتل برساند و زمانی‌که در مکانی جاگیر می‌شود که به‌سوی آن شخص شلیک کند، می‌بیند آن شخص در بالکن منزلش اذان می‌گوید و این فرد از کشتنش پشیمان می‌شود. این جرقه‌ای بود برای من که اگر در فضایی مثل مشروطه که مه غلیظ است، قرار داشتیم چه انتخابی می‌کردیم. در اینجا وقتی نوبت انتخاب است، باید دید شخصیت رمان من در آن زمان چه تصمیمی می‌گیرد. با این اتفاق شخصیت رمان من در آن بستر رشد کرد و با افراد مختلفی روبه‌رو شد و شد آنچه در داستان خواندید. ❓چه شد که شخصیت اصلی کتاب را طلبه انتخاب کردید؟ 🔸شما ببیند فضا در آن زمان خیلی پیچیده بوده است. طیف مخالفان و موافقان مشروطه را که نگاه کنید، می‌بینید علمای مشهوری در صف دفاع یا مخالفت مشروطه قرار دارند. در این فضا، اگر کسی می‌خواهد درمقابل فکر شیخ‌فضل‌الله(ره) باشد، باید بهره‌ای از علم حوزوی او داشته باشد و بدانیم جهان این فردی که مثل او طلبه است؛ اما به این فضاها و درک شیخ نرسیده است، چیست. به‌نظرم با این جنس تقابل کشمکش بهتر و روشنگرتری شکل می‌گیرد. ❓به‌نظرم اینکه شما شخصیت اصلی و طلبه را از قم انتخاب کردید، می‌خواستید به حوزه‌های علمیه آن دوران هم نقدی داشته باشید که خیلی درک درستی از موقعیت نداشتند؟ 🔸این برداشت درست است و همین برداشتی است که این‌ها از قضایا دور بودند و حتی در حد روزنامه با فضای روز ارتباط نداشتند؛ بر‌خلاف شیخ‌فضل‌الله(ره) که از نزدیک ماجراها را درک می‌کرد و بهره‌ای از علوم روز هم داشت. در داستان، آن شخص به طعنه می‌گوید نروی مثل شیخ فضل الله خراب شوی و جای فقه و اصول، زبان فرانسه بخوانی. بسیاری از حامیان سینه‌چاک و علی‌الاطلاق مشروطه از دور مسائل را می‌شنیدند و بعید هم نیست بعضی از افراد زمان حالا هم حال‌و‌هوای آن‌گونه داشته باشند و دور از معرکه تصمیم بگیرند و به خطا بروند. ❓ما در دوران مشروطه شخصیت‌های زیادی داریم. چرا شخصیت اسعد بختیاری را برای روایت انتخاب کردید که در فرانسه زندگی می‌کند؟ 🔸اول اینکه ما برای بازنمایی شخصیت مشروعه‌خواهان باید نمایی هم از دشمنان آن‌ها داشته باشیم و از این منظر به‌ گمانم سردار اسعد نمونه خوبی است؛ اما حضور این شخص در خارج از کشور برمی‌گردد به زیست این افراد، یعنی بسیاری از خان‌زاده‌ها که در فرانسه و انگلیس بودند. خان‌های بختیاری هم بچه‌هایشان را برای تحصیل و درمان و... به آنجا می‌فرستادند و وقتی این سفرها زیاد می‌شود، دیگر بعضی با آن فضا اخت و آنجا ماندگار می‌شوند؛ ما برخی از اشتباهات را فکر می‌کنیم به‌دلیل تعصبات نباید بازگو کنیم. گمان می‌کنیم اگر قرار باشد از هویت و غیرت ایل بختیاری تعریف کنیم، نباید افرادی مثل سردار اسعد که اشتباه کرده‌اند، از دل تاریخ بیرون بکشیم. این برداشت‌های اشتباه گاهی منجر به تعصبات می‌شود و تا بعد انقلاب هم ادامه دارد و اجازه نمی‌دهد حقایق تاریخی بیان شود و به‌اشتباه اسطوره‌سازی می‌شود. طبق بعضی اسناد، برخی از این افراد حتی در لژهای ماسونی عضو و در قتل شیخ‌فضل‌الله(ره) هم مؤثر بوده‌اند. ما می‌خواستیم این بت را بشکنیم که به‌غلط از او [اسعد بختیاری]، قهرمان‌سازی نشود. باقی چهره‌ها خط قرمزی برای پرداختن نداشتند؛ اما این چهره کمتر پرداخته شده بود. البته خط قرمزهایی بود؛ ولی ما توجهی نکردیم. 🔰ادامه در بخش چهارم/پایانی🔰
🔰بخش چهارم/پایانی🔰 ❓کتاب شما بحث ورود نیروی خارجی به مشروطه را صراحتا بیان می‌کند. که مشروطه با هدایت جریان‌های خارج کشور کلید زده شده است؛ در‌حالی‌که می‌دانیم ابتدا منشأ داخلی داشت؟ 🔸ما موقعی از سیر تکوینی مشروطه و خواسته مشروطه صحبت می‌کنیم و وقتی دیگر، از سرانجام آن. رمان من ناظر به مقدمات شکل‌گیری و خواسته‌های بحق مردم آن دوره نیست؛ بلکه صحبت از بازخوانی اشتباهات تاریخی است. ما برای اینکه رمان تاریخی بنویسم باید به تاریخ تحلیلی رجوع و در آنجا با مطالعه، مبنایی را انتخاب کنیم. من براساس منابعی از تاریخ تحلیلی که این دیدگاه را تقویت می‌کرد، رمانم را نوشتم. آن دیدگاه این است که مشروطه از جایی محمل سوارکاری این نیروهای خارجی شد. البته نفی نمی‌کنیم حامیان داخلی داشته است و حتی خود شیخ [قبل از انحراف مشروطه] ابتدا یکی از حامیان آن بوده؛ اما این اسبی که راه افتاد، چه کسانی بعدها سوار شدند؟ حالا چرا حضور و تلاش‌های داخل را مفصل‌تر بیان نکردم؛ علتش این است، درام من ظرفیت محدود خودش را داشت و من به‌اندازه درام خودم حرف زده‌ام. ❓شخصیت‌پردازی طلبه هاشم کهکی در کتاب قابل قبول است و در رتبه دیگر سردار اسعد اما باقی شخصیت‌ها در حد ورود و خروج‌اند و خیلی مستقل در داستان نیستند؟ 🔸طبق تعریفی، ما در فضای داستان سه نوع موجود انسانی نقش‌آفرین می‌توانیم داشته باشیم: تیپ، کاراکتر و شخصیت. کاراکتر شخصیت‌پردازی ندارد و صرفا ممکن است در یکی‌دو صحنه از او کارکردی کشید. تیپ پرداخت بیشتری دارد؛ اما بازهم به شخصیت نمی‌رسد و عموما بر مدار کلیشه می‌گردد. شخصیت محوری پرداخت عمیق می‌خواهد. اینکه شما یکی از شخصیت‌ها را محور قرار بدهی، بزرگ‌ترین فایده‌اش این است که بیشترین میزان تمرکز و همدلی خواننده به آن سمت می‌رود و چیزی از توجه این وسط هدر نمی‌رود. آنچه در ذهن من بود، این بود که روشن‌ترین شخصیت هاشم باشد و کمی هم سردار اسعد و باقی افرادی به‌ تعبیر شما همان در حد ورودوخروج در داستان باقی بمانند. ❓کارکرد مائده که به‌عنوان طبیب و البته بعدا هاشم عاشق آن شد، چه بود؟ البته معتقدم اگر کل این شخصیت را حذف کنیم، خللی در داستان نمی‌افتد؟ 🔸خاصیت مائده مانند همان نارنج روی جلد است. می‌خواستم بگویم این شخصیت هاشم اگرچه دنبال حقیقت بود، چون فضا برای تصمیم‌‌گیری کاملا مناسب نبود، تنها با علم و معرفت به این نتیجه نرسید که از این راه جدا شود؛ بلکه چاشنی دیگری هم آمد ضمیمه شد که آن عشق بود. البته عشق عمیقی نبود؛ ولی جرقه‌ای زده شد و آتشی شکل گرفت. عشق این فرد را از خودبینی به دگربینی رساند. تا قبل از آن دنبال کینه بود و با ورود شخصیت مائده او برایش مهم می‌شود و یاد می‌گیرد که خودش را کنار بگذارد. ❓البته این نکته‌ای که شما گفتید، در داستان آشکار نیست؟ 🔸دیگر این نظر شماست. ❓کارهای دیگرتان را در فضای تاریخ ادامه می‌دهید؟ 🔸نه، الزما این‌طور نیست. البته یکی از رمان‌هایم که سه فصلی هم نوشته شده، در دهه 50 می‌گذرد؛ اما لزوما با نگاه صرفا تاریخی نیست./کد مطلب در صبح نو 31840 ✳️ @ShahidRabe