📄 مقاله
🔸عنوان: مروری بر زندگی و مبارزات مرجع شهید علامه شیخ فضل الله نوری، اعلی الله مقامه
🔸نویسنده: سید صادق سید نژاد
✍ بی تردید مطالعه رخ دادهای انسان بزرگ و تحلیل و بررسی وقایع مهم گذشته، می تواند در نوع تصمیم گیری و برنامه ریزی های فردی و اجتماعی آینده مفید واقع شود; چرا که علی رغم تفاوت های ظاهری و زمانی این پیش آمدها اغلب علل و ریشه های یکسانی هستند. بنابراین، از بررسی و مطالعه علل حوادث تلخ و شیرین گذشته، هم می توان از وقوع بسیاری از پیش آمدهای تلخ آینده جلوگیری به عمل آورد و برای تداوم دست آوردهای سازنده و افتخار و عزت آفرین گذشته، گام های بیش تر و بهتری برداشت . به این مهم دربررسی های تاریخی، به عنوان «چراغ راه » ، «معلم »، «سرمشق » آیندگان یاد شده است.
در مجموعه آیات قرآن کریم و روایات اهل بیت نیز در موارد زیادی ضمن اشاره به اهمیت دقت در علل پیش آمدهای گذشته، به عبرت گیری و درس آموزی از آن تاکید شده است . خداوند متعال به پیامبراکرم صلی الله علیه وآله دستور می دهند که به مردم بگو: در روی زمین بگردند و بررسی کنند تا ببینند سرانجام کسانی که پیش از آن ها زندگی می کردند و به خدا شرک می ورزیدند، چه شد! (روم: 42) در آیه ای دیگر ضمن سرزنش مردم به خاطر عدم دقت در وقایع گذشته و عبرت آموزی از حوادث می فرماید: «. . . چرا در زمین نمی گردند تا بنگرند که سرانجام کسانی که که پیش از آنان بودند چگونه بوده است . . . ؟» (یوسف: 110 - 109)
در وصیت نامه ای که حضرت علی علیه السلام به فرزند بزرگوارشان امام حسن مجتبی علیه السلام نوشته اند، درباره عبرت آموزی از تاریخ گذشتگان می فرمایند: «فرزندم . . . دلت را با پند و اندرز زنده کن و . . . تاریخ سرگذشت در گذشتگان را بر او تذکر بده و آنچه بر سر پیشینیان آمده است، به یادش آر و در دیار و آثار ویران شده آنان گردش کن و در کارهای ایشان اندیشه کن . . .» (1)
رهبر کبیر انقلاب اسلامی حضرت امام خمینی قدس سره نیز همواره به ضرورت عبرت آموزی از تاریخ توجه داشتند و در مناسبت های گوناگون تاکید می فرمودند که: تاریخ باید سرمشق ما باشد.(2)
با توجه به آن چه گذشت نیز و با توجه به شباهت های زیاد وقایع دوران مشروطیت، به ویژه رخ دادهای زندگی مرحوم آیة الله مجاهد مرجع شهید شیخ فضل الله نوری(ره) با پیش آمدهای دوران تثبیت و تداوم اهداف انقلاب اسلامی، شایسته است به بهانه نکوداشت این رهبر بیدارگر فرزانه، مروری کوتاه به زندگی و موضع گیری های روشنگرانه آن فقیه شجاع و متعهد و تیزبین بیفکنیم . باشد که تاریخ گذشته و عبرت های آن چراغ راه آینده ما باشد.
کامل مقاله در👇
https://hawzah.net/fa/Magazine/View/114/4646/35221
✳️ @ShahidRabe
🔴 بیش از یک قرن پیش
⁉️ اعلام خطر از فعالیت فرقه ها و مکاتب نوظهور انحرافی،
توسط بزرگ مردی که به گفته بزرگان،
"می فهمید، می دید، می دانست و پیش بینی می کرد. جلوتر از زمانش بود و جامع علوم معقول و منقول"
✅ ...در این عصر ما فرقههایی پیدا شدهاند که بالمره منکر ادیان و حقوق و حدود هستند. این فرق مستحدثه را، بر حسب تفاوت اغراض، اسمهای مختلف است: آنارشیست[۱]، نیهیلیست[۲]، سوسیالیست[۳]، ناطورالیست[۴]، بابیست[۵]؛ و اینها یک نحو چالاکی و تردستی در اثاره [برانگیختن] فتنه و فساد دارند و به واسطه ورزشی که در این کارها کردهاند، هر جا که هستند، آنجا را آشفته و پریشان میکنند. سالهاست که دو دسته اخیر از اینها، در ایران پیدا شده و مثل شیطان، مشغول وسوسه و راهزنی و فریبندگی عوام اضل من الانعام هستند. یکی فرقه "بابیه" است و دیگر فرقه "طبیعیه" (ماتریالیست[۶]). این دو فرقه، لفظاً مختلف است و لبّاً [= در باطن] متفق هستند و مقصد صمیمی آنها نسبت به مملکت ایران، دو امر عظیم است: یکی تغییر مذهب، و دیگری تبدیل حکومت[از صورت و ظاهر اسلامی به صورت و باطن صد در صد ضد اسلامی] / از فرمایشات مرجع شهید علامه شیخ فضل الله نوری(شهید رابع) اعلی الله مقامه(رهبر نهضت مشروطه مشروعه که توسط عوامل فراماسون #انگلیس_خبیث ناجوانمردانه به شهادت رسید)/ (ر. ک: رسائل، اعلامیهها…، ترکمان، ص ۷۴)
[۱] اقتدارگریزی، سروریستیزی یا آنارشیسم (به فرانسوی: Anarchisme) در زبان سیاسی به معنای نظامی اجتماعی و سیاسی بدون دولت، یا بهطور کلی جامعهای فاقد هرگونه ساختار طبقاتی یا حکومتی است. آنارشیسم، همکاری داوطلبانه را درست میداند در قالب ایجاد گروههای خودمختار! آنارشیستها بهطور کلی با حاکمیت هرگونه دولت مخالفند و دموکراسی را نیز استبداد اکثریت میدانند.نهایت کار آنارشیسم، هرج و مرج است.
[۲] در فلسفه، بیمعنیاِنگاری، به معنای انکار معنی و ارزش برای هستی جهان است. هیچانگاری، نیستانگاری یا نیهیلیسم (برگرفته از nihil لاتین به معنای هیچ)، نامهای دیگر بیمعنیانگاری است.
بیمعنیانگاری، به هر نوع دیدگاه فلسفی گفته میشود که وجود یک بنیان عینی (ابژکتیو) برای نظام ارزشی بشر را رد میکند.این اندیشه معمولاً در ارتباط نزدیک با بدبینی عمیق و شکگرایی رادیکال است.
[۳] جامعهخواهی، جامعهگرایی یا سوسیالیسم (به فرانسوی: Socialisme)، اندیشهای سیاسی، اقتصادی و اجتماعی است که برای ایجاد نظم اجتماعی مبتنی بر انسجام همگانی میکوشد.هدف سوسیالیسم نفی و لغو مالکیت خصوصی است و برقراری مالکیت اجتماعی بر ابزارهای تولید. این «مالکیت اجتماعی» ممکن است مستقیم باشد، مانند مالکیت و ادارهٔ صنایع توسّط شوراهای کارگری، یا غیرمستقیم باشد، از طریق مالکیت و ادارهٔ دولتی صنایع…
[۴] طبیعتگرایی یا ناطورالیسم یا ناتورالیسم (به فرانسوی: Naturalisme) گرایش و جنبش ادبی است که اواخر قرن نوزده تحت تأثیر نظریات داروین که معتقد بود انسان از نسل میمون است! شکل گرفت. این جنبش بر جزئیات روزمرهٔ زندگی تأکید میکرد، چرا که رفتار آدمی و سرنوشتش را در چارچوب جبر تحمیل شده از سوی وراثت و محیط به رسمیت میشناخت.
[۵] بابیت یا آیین بابی (بیانی)، بابیه، بابیست، فرقه ای ضاله است که در سال ۱۲۶۰ قمری توسط علیمحمد باب با کمک انگلیس برای خدشه به تشیع جعفری اثنی عشری در ایران پدید آمد.باب خود را پیامبری جدید و بشارت دهندهٔ دینی که قرار است پس از او توسط «من یُظهِرهالله» (آنکه خداوند او را ظاهر خواهد ساخت)، ظاهر شود خواند.دستگیر و اعدام شد، پیروانش که به «بابی» مشهور بودند بر طبق بیانات باب به دنبال «من یظهره الله» میگشتند. تا اینکه بهاءالله، باکمک انگلیس خود را «من یظهره الله» یا همان موعود خواند.برخی بابیان به او ایمان آورده و بهائی نام گرفتند.
[۶] مادّهگرایی، مادّهباوری یا ماتریالیسم (به انگلیسی: Materialism)، به دیدگاهی گفته میشود که بر این باور است که هر آنچه در هستی وجود دارد ماده یا انرژی است و همهٔ چیزها از ماده تشکیل شدهاند و همهٔ پدیدهها (از جمله آگاهی) نتیجهٔ برهمکنشهای مادی است. به عبارت دیگر، ماده تنها چیز است و واقعیت عملاً همان کیفیتهای در حالِ رخ دادنِ ماده و انرژی است. شاخههای مهم آن مادهباوری مکانیکی و مادهباوری دیالکتیکی میباشند.
@ShahidRabe
✅ انقلاب اسلامی، بازگشتی به شیخ شهید
✍ نویسنده: مرحوم شمس آل احمد 🔰
تحریم تنباکو توسط میرزای شیرازی و فتوای «الیوم استعمال تنباکو و توتون بای نحو کان در حکم محاربه با امام زمان صلواه الله علیه است» و همچنین زعامت و رهبری سیاسی چند تن از مراجع تقلید صدر مشروطیت، آیات عظام (همچون شیخ فضل الله نوری) نمونه های زنده تحرک روحانیت مبارز بود. اگر سلسله قاجار، ناچار شد تن به حکومت مشروطه بدهد، به علت پایداری مراجع روحانی بود. اما در تداوم انقلاب، روحانیت نقش مؤثر خود را از دست داد و عملاً از سیاست انزوا جست. دو علت عمده این انزوای سیاسی روحانیت، یا جدایی سیاست از روحانیت را باید در عوامل زیر جست:
۱- سیاست جهانی استعمار زمان، با فتوای میرزای شیرازی و تحریم تنباکو، در ایران مواجه با شکست شد. این ضربه، استعمار جهانی را متوجه نقطه مثبت منطقه کرد. این نقطه مثبت، نفوذ کلام بی رقیب روحانیت بود در توده مردم. آن چنان که حتی زنان حرم ناصرالدین شاه هم دیگر قلیان کشیدن و چاق کردن را ترک کردند. اگر طرف مذاکره سیاست استعماری دربار بود و اگر دربار، عامل زنده سیاست آن روز، حتی کلامش در اندرون و خانه خویش نفوذی نداشت، تنها چاره آن بود که روحانیت از این نفوذ کلام خلع شود.
۲- وقتی انقلاب مشروطه، به زعامت و رهبری انحصاری روحانیون، دربار را تا صحه و امضا گذاشتن به یک قانون، عقب نشاند، آن وقت این سئوال پیش آمد که آن قانون، چه قانونی باید باشد. آنچه بی تردید و یک قول، تمام روحانیون دوران می گفتند و در آن وحدت کلام داشتند، این بود که منصفانه و خداپسندانه نیست که تمایلات فردی یک تن به نام شاه، قانونیت داشته باشد. اما در این که چگونه تمایلاتی به جاست که قانونیت پیدا کند، بین روحانیت اختلاف سلیقه وجود داشت. و این اختلاف سلیقه در طی هشت ده ماه، تبدیل شد به اختلافات اصولی و اساسی. و روحانیت یکپارچه، منشعب شد به دو گروه:
الف: گروه طالب مشروطه مشروعه؛ کسانی بر این باور بودند که هیچ تمایلی جز تمایل پروردگار نمی تواند قانونیت داشته باشد. و تمایلات پروردگار در کتاب آسمانی قرآن مدون است. قانون گذار اصلی و به حق، خداست. مجاهد شهید، حضرت شیخ فضل الله نوری، جلوه شناخته شده این نوع باورمندی بود.
ب: گروه طالب مشروطه سلطنتی؛ کسانی که بعضاً، قرآن را قدر می گذاشتند. اما اداره جامعه را تنها با تکیه بر آن عملی نمی شناختند. شاید بین افراد این گروه آرا و افکار مونتسکیو و روسوی فرانسوی شیفتگانی یافته بود، افرادی که قانون را قراردادهای اجتماعی موضوعه می شناختند. قرادادهایی که باید بین افراد یک جامعه وضع و محترم و مجری شمرده شوند. تجلی این طرز تفکر، مجاهدان دوگانه، حضرات سید محمد طباطبایی و سید عبدالله بهبهانی، شناخته شده اند که به زعم من زیر سلطه فرزندان از فرنگ برگشته خویش بودند.
بروز این اختلاف و شکاف، سیاست استعماری را که گوش خوابانده و مترصد بود، در کار آورد. و آنان به تشویق و تحریض روحانی زادگانی چون پسران طباطبایی و بهبهانی و روحانیون جوان و فرصت طلب آن زمان چون تقی زاده، سید ضیاء طباطبایی، شیخ علی دشتی، محمد تدین، یعقوب انوار و امثالهم پرداختند. وجه مشترک اینها، آن بود که شیفته تمدن مغرب بودند. و به نقاط ضعف روحانیت آشنا بودند، به پشتوانه پدران روحانی شان، بین مردم نفوذ کلام داشتند. با این ویژگی ها، دامن همت و خدمت به کمر زدند و آتش نفاق را بین مراجع روحانی سه گانه (که جرقه اش در اختلاف سلیقه اولی بین آنان راجع به تدوین و تنظیم قانون اساسی به وجود آمده بود) دامن زدند. و مآلا" شدند رجال زادگان به مشروطیت رسیده ای که وظیفه اساسی شان آن بود تا زهر یا تیزی قانون اساسی اولیه را بگیرند که تأکید داشت مصوبات مجلس باید مورد قبول پنج تن از نمایندگان مراجع تقلید باشد [که طرح مرجع شهید علامه شیخ فضل الله نوری، برای نظارت بر مصوبات مجلس بود]. انقلاب بهمن 1357 و حوادث پیروزمندانه سال اول انقلاب (تصویب قانون اساسی جمهوری اسلامی و تثبیت ولایت فقیه) نمی تواند دلیلی باشد بر حقانیت تلقی و برداشت آن گونه روحانیونی که در صدر مشروطیت قبول عام نیافتند؟ و این حوادث، ما را موظف نمی کند در قضاوت های قالبی مورخان مشروطه، که غالباً مقهور عواطف و احساسات و مجذوب ظواهر تمدن مغرب بوده اند، تجدیدنظری بکنیم؟
🔸برگرفته از: کتاب جلال، "از چشم برادر" تألیف، شمس آل احمد
✳️ @ShahidRabe
آغاز هفته #تربیت_بدنی
همه ساله از 26 مهر تا دوم آبان به منظور آشنایی جامعه با اهمیت و اثرات کاربرد ورزش در زندگی فردی و اجتماعی، اشاعه و توسعه و ترویج #ورزش در خانه و خانواده و هدایت و ارشاد جامعه به #ورزش_های_همگانی برگزار می شود.
همانطور که می دانیم، مراقبت و تربیت جسم در دین بزرگ اسلام سفارش شده و بزرگان دین از جمله برخی مراجع معظم تقلید شیعه، با کلام و عمل خویش، ورزش را در میان آحاد جامعه نهادینه نمودند.
در اینجا به نمونه ای اشاره می کنیم که مربوط به بیش از یک قرن پیش است.
🔻🔺برداشتی بر مبنای مستندات، از سیره مرجع شهید علامه شیخ فضل الله نوری(ره)
شیخ فضل الله نوری(ره)، مجتهد طراز اول ایران (در عصر قاجار و مشروطه) هنگام تردد در تهران با اینکه می توانست مسافت های طولانی را از درشکه استفاده نماید، ولی ترجیح می داد حتی الامکان با پای پیاده این مسیر ها را طی نماید! وقتی از ایشان علت را جویا می شدند،
می فرمود:
«خداوند این پاهارا به ما داده که راه برویم. تا جایی که قدرت استفاده از آن باشد و تا جایی که پاها، صحیح و سالم باشد و یاری کنند، باید از این موهبت به نحو احسن استفاده کنیم. جسم و روح ما با #پیاده_روی طراوت و تعادل و قدرت می یابد و به تبع آن، فکر و ذهن ما، متعالی می گردد»
ایشان به پیاده روی، #کوه_نوردی و #اسب_سواری علاقه و اهتمام داشت، ضمن اینکه به عنوان اهل خطه شمال، #شنا (به شیوه های رایج قدیم) را هم می دانست.
نقل از: یکی از منابر مرحوم جعفر شجونی از وعاظ مبارز تهران (ارسالی مخاطبین)
✳️ @ShahidRabe
📄 #مقاله
✍ ویژگیهای نظام سیاسی مطلوب در آرای مرجع شهید علامه شیخ فضلالله نوری(ره)
.
🖋📄 نویسنده: سید محمد جواد قربی
عضو هیأت علمی گروه اندیشه سیاسی مرکز اسناد انقلاب اسلامی
✍ [مرجع] شهید شیخ فضلالله نوری(ره) از علمای مطرح دوران مشروطه بود که دیدگاههای وی در امور سیاسی در آن برهه تاریخی در نوع خود بینظیر بود. از منظر شیخ فضلالله، نظام سیاسی مطلوب یک نظام قانونی است. او همچنین بر اسلامی بودن مجلس تاکید دارد و معتقد به آزادی در چارچوب موازین اسلامی است. شیخ همچنین به نیابت فقها از جانب امام معصوم(ع) تصریح دارد و استقلال را از جمله ملزومات حکومتداری میداند.
در این نوشتار کوتاه تلاش میشود ویژگیهای نظام سیاسی مردم سالار از دیدگاه شهید شیخ فضلالله نوری مورد بررسی و مداقه قرار گیرد.
🔹۱. التزام به قانون
از دیدگاه شیخ فضلالله نوری، نظام سیاسی مطلوب یک نظام قانونی است و در جامعه اسلامی، حاکمیت قوانین اسلامی لازمه بقای جامعه است و به تعبیر او، حفظ نظام اسلامی در پیوند با قانون مداری قرار دارد. وی تاکید میورزد: «حفظ نظام، محتاج به قانون است و هر ملتى که تحت قانون داخل شدند و بر طبق آن عمل نمودند، امور آنان به استعداد قانونشان منظم شد، ولى بهترین قوانین، قانون الهى است و این مطلب از براى مسلمانان، محتاج به دلیل نیست. این قانونى است که خداوند عالم بسوى خاتم الانبیاء(ص)، وحى فرموده: «الیوم اکملت لکم دینکم و اتممت علیکم نعمتى.»[1]
🔹۲. تاکید بر اسلامی بودن فعالیتهای مجلس
شيخ فضلالله هرگز با مشروطه و مجلس مخالف نبود، هر چند مخالفينش وي را با اين اتهام منزوي كردند. مخالفت شيخ با اساسنامه غيرشرعي و گفتار غربگرايان و نوشتههاي توهينآميز مطبوعات نسبت به اسلام بود و شيخ تصميم داشت اصولي را به قانوناساسي اضافه كند كه حرمت اسلام حفظ شود.
شیخ فضل الله نوری معتقد به کنشگری مجلس در نظام سیاسی بود ولی برای فعالیت این نهاد قانونی نیز شرطی قائل بود و آن اینکه، روندهای قانونی مجلس نباید خارج از امور شرعی و قوانین اسلامی باشد. از این رو، اساس مجلس باید بر مدار اسلام و احکام مبتنی بر آن باشد. به اعتقاد او «کسي ضدّ مجلس نيست. علما هم اختلافي ندارند که مجلس بايد بر اساسه اسلام باشد».[2]
شیخ در تحصن حرم حضرت عبدالعظیم(ع) همواره از دارالشورای کبرای اسلامی دم میزد و تأکید داشت که هیچ وقت منکر مجلس نبوده و فقط در پی تصحیح و تکمیل مجلس و حفظ اسلامیت آن است. وی در این تحصن از دو نوع مجلس شورای اسلامی و مجلس فرنگیمآب سخن گفت و از اولی دفاع نمود و با دومی مخالفت کرد. مخالفت شیخ فضلالله با مجلسی بود که پذیرای احکام و قوانین الهی نبود. شيخ براي جلوگيري از وضع قوانين خلاف شريعت نظريهاي جالب ارائه داد و براي حل مشكل، اصل نظارت هيئتي از مجتهدين منتخب مراجع تقليد را پيشنهاد كرد.
🔹۳. آزادی در چارچوب موازین اسلامی
يكي ديگر از اعتراضهاي شيخ، نسبت به قانون مطبوعات بود كه بر طبق آن عامه مطبوعات غير از كتب ضلال و مواد مضره به دين مبين آزاد بود. شيخ معتقد بود: «بهموجب اين ماده، بسياري از محرماتِ ضرورالحرمه، تحليل شد؛ زيرا كه مستثني فقط دو امر شد و حال آنكه يكي از محرمات ضروريه افترا است و يكي از محرمات مسلّمه غيبت از مسلم است و همچنين قذف مسلم، ايذاء و سبّ و فحش و توهين و تخويف و تهديد و نحو آن من الممنوعات الشرعيه و المحرمات الالهيه. آزادي اين امور، آيا غير ازتحليل ما حرّمهالله است؟»[3]
در خصوص افراط در «آزادي» که در صدر مشروطيت مطرح بود، مرحوم شيخ در يکي از لوايح خود چنين مينويسد: «از جمله يک فصل از قانونهاي خارجه که ترجمه کردهاند، اين است که مطبوعات مطلقاً آزاد است (يعني هر چه را که هر کسي چاپ کرد، احدي را حق چون و چرا نيست) اين قانون با شريعت ما نميسازد؛ لهذا علماي عظام تغيير دادند و تصحيح فرمودند، زيرا که نشر کتب ضلال و اشاعه فحشا در دين اسلام ممنوع است و کسي که شرعاً نميرسد که کتابهاي گمراه کننده حرام را منتشر کند و يا بدگويي و هرزگي را در حق مسلماني بنويسد و به مردم برساند».[4]
🔰ادامه در قسمت دوم🔰
✅ قسمت دوم/پایانی🔰
🔹۴. ولایت فقیه
شیخفضلالله نوری نیز همانند دیگر فقهای شیعه به نیابت فقها از جانب امام معصوم(ع) معتقد است. وی در یکی از لوایح تحصن حرم حضرت عبدالعظیم(ع) تصریح کرده که در منطق شیعه، دولت و سلطنتی که زمام آن به دست خدا، رسول، امام و نایبان امام، یعنی فقهای عادل نباشد، اوامرش واجبالاطاعه نیست.
شیخ نه تنها مشروعیت حکومت را به نصب امام و از جانب خدا و نیابت از امام معصوم(ع) میداند، بلکه نیابت فقیه جامعالشرایط را در امور اجتماعی و سیاسی انحصاری تلقی میکند و به مشروعیت نداشتن حکومت غیر فقیه تصریح مینماید و میگوید: «امور عامه یعنی اموری که مربوط به تمام افراد رعایای مملکت باشد و تکلّم در امور عامه و مصالح عمومی ناس، مخصوص است به امام(ع) یا نواب او و ربطی به دیگران ندارد.»[5]
🔹۵. حکومت مستقل و آزاد
مرحوم شیخ فضلالله نوری در واقع از حکومت، به یک نوع امانت الهی تعبیر میکند و از همان ابتدا با دو شعار، گفتمان سیاسی خود را شکل میدهد و در واقع نگاه خویش را به سیاست بیان میکند؛ مقابله با استبداد و خودکامگیهای رژیم استبدادی؛ و رهایی از سلطه استعمار بیگانه.
تأکید شیخ بر شعار دوم، بسیار بیشتر از شعار اول بود؛ چون نفوذ روسیه و انگلستان را میدید و گرایشهای برخی از غرب زدگان را به این دو کشور مشاهده میکرد؛ اما به طور کلی شیخ شهید در نوشتههایش به هر دو مطلب اشاره کرده است. در مورد استبداد داخلی هم به طور مکرر خصوصا هنگام تحصن به شاه فشار آورد تا نظامنامهای تدوین شود و رفتار پادشاه و طبقاتی که همراه او بودند، تا حدودی محدود گردد. عدالتخانه را که شیخ مطرح کرد و بعضی نیز به آن اشاره نمودند، در واقع وسیلهای برای همین کار بود که در قالب یک روش اسلامی مطرح شد؛ چون بحث عدالت یک مفهوم دینی بود و مردم با این مفهوم آشنایی داشتند؛ از این رو، برای مهار خودکامگیهای شاه، بحث عدالتخانه مطرح شد.
🔸پینوشتها:
1- سيّد ميرصالح حسينى جبلّى، «شيخ فضل الله نورى؛ هويت و نظريه»، ويژهنامه آموزه ، شماره پنجم، 1383، ص352.
2- هما رضواني، لوايح آقا شيخ فضل الله نوري، تهران، نشر تاريخ، 1362، ص53.
3- حجتالاسلام حسینیان، چهارده قرن تلاش شیعه برای ماندن و توسعه، تهران: مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1397، ص 409
4- موسی نجفی، « انديشه سياسي شيخ فضل الله نوري»، در انديشه سياسي متفکران مسلمان، به کوشش علي اکبر عليخاني، تهران: پژوهشکده مطالعات فرهنگي و اجتماعي، 1390، جلد10.
5- حمید هوشنگی، «آرای محمد حسین نائینی و شیخ فضل الله نوری»، زمانه شماره 59، مرداد1386، ص14.
✳️ @ShahidRabe