🗓 روز شهادت مرجع شهید علامه شیخ فضل الله نوری (اعلی الله مقامه الشریف) روز مرور و پیشگیری از جریان نفوذ سکولارسیم در قالب های مختلف است.
💠 حجت الاسلام والمسلمین دکتر محمد حسن زمانی، عضو هیئت علمی «جامعه المصطفی» و مدرسه عالی قرآن و حدیث مجتمع آموزشی امام خمینی(ره) با سمت مدیر گروه تفسیر و علوم قرآن:🔰
مجتهد مجاهد و فقیه شجاع دوران مشروطه، آیت الله شیخ فضل الله نوری(ره) در [۱۳ رجب ۱۳۲۷قمری، ۹-۱۱ مرداد] سال ۱۲۸۸ شمسی به دار آویخته شد.
بزرگداشت عالمان مجاهد و شهدای بزرگ تاریخ روحانیت امری ضروری است، زیرا از یک سوی احیای نام این بزرگواران است که حوزویان و جامعه ما باید قدر این بزرگان را بدانند و این نکته را مرور کنند که انقلاب اسلامی با چنین خون های ارزشمندی به پیروزی رسیده است و به همین جهت باید قدر این نظام و انقلاب را بدانند.
انقلاب ما نهالی پرثمر است که خون های پاک هزاران عالم مجاهد به پای این نهال ریخته شده است تا امروز شاهد این درخت تناور باشیم.
نکته دیگری که برگزاری چنین مراسم هایی را حیاتی کرده است، توجه به عوامل شهادت این بزرگان است؛ مرور این شهادت ها عبرتی برای نگبهانی از انقلاب برای توطئه هایی است که ممکن است، برای انقلاب ما نیز در این عصر پیش آید.
انقلاب مشروطه از جهتی شبیه به انقلاب اسلامی بود؛ وجه شباهت آن با انقلاب اسلامی ایران آن بود که در هر دو نهضت، عالمان و مراجع و حوزویان حضور داشتند و برای استقرار و حاکمیت دین و شریعت در ایران به پاخاستند.
شعار عالمان ما، تبدیل نظام مشروطه به مشروعه یعنی شرعی سازی و حاکمیت شریعت در ایران بود؛ نکته دوم، استقرار عدلیه و عدالت خانه برای استقرار عدالت و احقاق بود.
پس از پیروزی [مشروطه] روال خوبی در پیش گرفته شد و قانون اساسی جدید هم نوشته شد؛ یکی از بندهای قانون اساسی [که به همت مرجع شهید علامه شیخ فضل الله نوری گنجانده شد ] بر این امر قرار گرفت که پنج تن از مجتهدان و نمایندگان مراجع تقلید در مجلس حاضر باشند و ناظر قانون گذاری باشند.
مرحوم سید حسن مدرس که در نجف در سطح عالی تدریس داشت به عنوان نماینده به مجلس راه پیدا کرد و ناظر قانون گذاری بود و به حدی قدرت داشت که یک تنه در مقابل مخالفان می ایستاد.
امروزه باید رشادت ها و فداکاری های روحانیت در نهضت مشروطه را پاس بداریم ولی با کمال تاسف دشمنان حاکمیت دین با اجرای چند برنامه و توطئه [در مشروطه و با استفاده از بی بصیرتی برخی آقایان!] توانستند از پشت به کمر روحانیت خنجر زده و مسیر کشور را تغییر دهند تا استبداد دوباره حاکم شود.
واین توطئه به حدی موفق شد که وضعیت جامعه ایران و نظام را بدتر از زمان پیش از نهضت کردند؛ این مساله درس عبرتی برای ملت و روحانیت است.
نکته اول اینکه روحانیت ایران پیش از نهضت مشروطه لباس روحانیت را داشتند و کسی مزاحم آنها نبود؛ حتی در دوران استبداد قاجار و.. نیز وضعیت به همین شکل بود؛ ولی با سرنگونی نهضت مشروط تمامی روحانیت ایران خلع لباس شدند.
این فاجعه در نسل های گذشته پیش نیامده بود و پس از مشروطه و این قانون عجیب و ضد اسلامی و هتاکانه فقط افرادی چون آیت الله شیخ عبدالکریم حائری و چند نفر معدود اجازه لباس پوشیدن را داشتند.
زنان مسلمان پیش از نهضت مشروط حجاب داشتند ولی پس از مشروطه زنان از حق حجاب محروم شدند و پلیس کشف حجاب با هر حربه ای به دنبال حذف زنان محجبه در جامعه بود.
سومین حادثه بدی که پیش از نهضت مشروطه سابقه نداشت آن بود که پیش از نهضت مشروطه عالمان و مجتهدان(مراجع) آزاد بودند و حکم اعدام برای آنها صادر نمی شد؛ ولی پس از مشروطه حکم اعدام برای مجتهدی(مرجعی) چون آیت الله نوری(ره) صادر شد و ایشان در تهران پایتخت ایران به دارآویخته شد و ملت نیز دم بر نیاوردند...
🔰ادامه در قسمت دوم🔰
🔰قسمت دوم🔰
...چه کسانی پشت صحنه این تهاجمات همه جانبه به دین و فرهنگ کشور اسلامی ما بودند، اولین کاری که در این زمینه انجام شد و مشابه آن سعی شد در انقلاب ما هم انجام شود؛ نفوذ سکولار ها و فارغ التحصیلان کشورهای غربی و ورود متخصصانی که داعیه تخصص در علوم جدید را داشتند، بود. این افراد به اسم متخصصین از خارج برگشته به هر شکل وارد دستگاه اداره کشور شدند؛ این افراد هیچ التزامی به دین نداشتند، ولی کم کم ارکان حکومتی را به دست گرفتند. تعداد این افراد به حدی بود که فضای جامعه و ادارات و دستگاه را منحصر به خود کردند و علما و روحانیت را انسان های فاقد صلاحیت برای اداره جامعه معرفی کردند و جامعه نیز از آنها رنگ گرفت. پایگاه حمایتی مردمی نسبت به مشروطه از بین رفت و امکان تغییر و انحراف مسیر پیدا شد و حاکمان جامعه نیز سکولار شدند؛ افرادی چون تقی زاده و آخوند زاده ها وارد کار شدند و فرمانروایان و حاکمان نظام مشروطه شدند. نکته جالب آنکه با همین حربه نیز سعی شد در انقلاب ما نفوذ کنند ولی نتوانستند به موفقیت برسند؛ این گروه با نفوذ خود به مسئولیت هایی نیز رسیدند ولی هیچ گاه نتوانستند مسیر حکومت را منحرف کنند؛ هنوز هم لیبرال ها و سکولارها تلاش می کنند که در سه قوه و در لباس های مسئولین اجرایی و نماینده و قاضی و یا نویسنده و رسانه ای و .... حضور یابند.
شکار معممین و روحانیون، خطری همیشه در کمین
این عنصر، همان شکار برخی از معممین و روحانیون و منحرف کردن اندیشه آنها از اصالت دین گرایی به سمت روشنفکر مآبی بود.
این امر در جریان نهضت مشروطه انجام شد و تعدادی از روحانیون و معممین[در نجف و ایران] نیز فریب خوردند و عده ای از آنها که از قوت علمی خاصی برخوردار نبودند به سمت غربگرایی و شرق گرایی سوق پیدا کردند.
شیخ ابراهیم زنجانی قاضی که حکم اعدام شیخ فضل الله نوری(ره) را [در یک دادگاه فرمایشی] صادر کرد، از همین افراد بود.
ابراهیم زنجانی(روحانی نمای فاسد فراماسون) متولد ۱۲۷۲ قمری در سلطانیه زنجان بود، ابتدا طلبه شد و وارد حوزه علمیه مبارکه نجف شد و نزد علمایی از جمله آخوند محمد کاظم خراسانی، درس خواند [و در حلقه معتمدینِ آخوند قرار گرفت] پس از مدتی برگشت و امام جماعت شد! وی در همین دوران جوانی دسترسی زیادی به کتاب های مختلف شرقی و غربی از جمله رمان های روسی و کمونیستی پیدا کرد و تحت تاثیر آنها قرار گرفت. رمان سه تفنگذار، کنت مونت کریستو، حاجی بابا، تالیفات طالبوف و.... از جمله کتاب های مورد علاقه وی بود؛ وی در آن زمان این کتاب ها را می خواند و دو جریان متضاد در ذهن ابراهیم شکل گرفت؛ نخست جریان سوسیالیستی و حزب کمونیست که بعدها به سمت رئیس حزب دموکرات ایران هم انتخاب شد. دومین جریان موازی که در اندیشه وی رسوخ کرد، اندیشه غربزدگی و شیفتگی نسبت به فرهنگ انگلیس و فرانسه بود؛ وی بعدها مروج اندیشه های غربی نیز شد. وی در اولین مجلس شورای ملی به عنوان نماینده انتخاب [انتصاب] شد؛ وی در دو سه دوره بعدی هم نماینده مجلس شد، ولی دو نهاد و موسسه انحرافی در دورن ایران تشکیل شد که وی را جذب کرد. موسسه اول، موسسه و جامعه آدمیت بود که توسط عباسقلی آدمیت افتتاح شده بود و ابراهیم زنجانی نیز کم کم جذب این جامعه انحرافی شد؛ وی در این موسسه به فعالیت های سیاسی و ادبی با مسیر انحرافی پرداخت. سپس پس از این موسسه فرانسوی ها لژ [فراماسونری] بیداری ایرانیان را تاسیس کردند و به شکل غیر مستقیم به فعالیت پرداختند و یک شخصیت استعماری چون گراندا وریان فرانسوی موسس این لژ شد؛ وی تعدادی از این غرب گرایان را جذب کرد و ابراهیم زنجانی از جمله این افراد بود. وی به عنوان یکی از سران این لژ بود که بعدها به عنوان یکی از قضات وارد قوه قضائیه شد به عنوان قاضی برجسته و مسئولیت قضاوت را سالها به عهده داشت و بعدها دادستان شد. شیفتگی ابراهیم زنجانی نسبت به سوسیالیست زیاد شده بود به حدی که انقلاب روسیه را دست غیب الهی معرفی کرد و نسبت به جریان غرب هم به حدی شیفته شد که جزو مروجین فرهنگ فرانسه و اروپا قرار گرفت.
🔰ادامه در قسمت سوم/پایانی🔰
🔰قسمت سوم/پایانی🔰
با این دو تفکر انحرافی وقتی کسی به این قدرت می رسد اندیشه خود را نشان می دهد؛ وی آرام آرام در نظام سلطنتی جایگاه پیدا کرد و بعدها رئیس سازمان اوقاف شد و دست اش به ثروت ها رسید و به فردی ثروت مند مبدل شد؛ وی تا ۱۳۰۰ هجری شمسی ریاست اوقاف را به عهده داشت. در این شرایط است که سه جریان فکری بر شیخ ابراهیم زنجانی مستولی گشت؛ سه جریان فکری شامل سوسیالیسم و غربزدگی و پادشاهی و سلطنت قاجار بر وی تاثیر گذاشت که این سه جریان شخصیتی از وی ساخت که در مقابل جریان های اصیل اسلامی بایست . در نهایت در رجب ۱۳۲۷ قمری وقتی که شیخ فضل الله نوری(ره) در مقابل استبداد حکومت فریاد می زند هیئت قضات تشکیل جلسه می دهند و وی به عنوان دادستان لایحه الزامات تهیه می کند و اتهامات شیخ را مورد نظر قرار می دهد و اعضای هیئت مدیره که ۱۲ تا ۱۷ نفر بوده اند رای و فرمان اعدام مرحوم شیخ فضل الله نوری(ره) را صادر می کنند.
این ریشه و بنیاد اعدام به ریشه های انحرافی وی مرتبط بود که مرحوم فضل الله در مقابل این جریان ایستاد و طبیعی است که هر کسی در مقابل این جریان بایستد به این شرایط دچار می شود. سید حسن مدرس از کسانی بود که ابراهیم زنجانی در مقابل او ایستاد و ابراهیم کینه مرحوم مدرس را به عهده گرفت؛ این سخنان را از این جهت می گوییم که اگر یک روحانی منحرف شود این همه مشکلات خواهد داشت.
نفر دوم نیز سید حسن تقی زاده بود که او هم یک طلبه [روحانی نمانی فراماسون و از عوامل اصلی به شهادت رساندن علامه شیخ فضل الله نوری] اهل تبریز بود؛ که هم سرنوشتی شبیه شیخ ابراهیم زنجانی داشت. وی به دلیل تاثیر پذیری از شرق و غرب هم مؤسس حزب دموکرات می شود و هم به دولت انگلیس پناهنده می شود؛ سپس لباس روحانیت را کنار می گذارد و محاسن را می تراشد و کراوات می بندد و به عنوان یک روحانی مآب در نظام مشروطه جایگاه پیدا می کند.این دو نمونه از حاکمیت سکولارها برای این بود که در سالروز بزرگداشت این عالم بزرگ[مرجع شهید علامه شیخ فضل الله نوری ره] تجربه های تلخ نظام و جامعه ایرانی را رصد کنیم تا مبادا روزی فرابرسد که افراد منحرف و سکولار چه ملبس به لباس روحانی و چه با ظاهر غربی بر این کشور حاکم شوند و در مقابل عالمان فاضل ما قد راست کنند و حکم اعدام هم صادر کنند!
🔸در گفتگو با خبرگزاری رسمی حوزه
✳️ @ShahidRabe
✍ به بهانه ایام قمری
🗓۲۸ رجب ۱۴۴۴ ق
🏳رحلت مرجع مجاهدبصیر
🏳پیشرو مشروطه مشروعه
🏳مبارز با مشروطه انگلیسی
🏳حامی مرجع شهید علامه شیخ فضل الله نوری
🏳آية الله سيدمحمدکاظم یزدی
🌹شادی روحش، الفاتحه مع الصلوات
💠 رهبر انقلاب(امام خامنه ای حفظه الله):
‼️جهت دیگر شخصیت مرحوم صاحب عروه، مرحوم آسید محمدکاظم یزدی، آن جهت تقوایی و جهات معنوی است؛ در همین قضیّه مشروطه، وقتی مرحوم شیخ فضل الله نوری نوشت که یک چنین کاری در تهران دارد انجام میگیرد، جزو اولین کسانی که این را امضاء کردند، مرحوم آسیّد محمد کاظم بود. بعد که قانون اساسی مطرح شد، مرحوم آشیخ فضل الله نوری از تهران نوشت که ما دیدیم، درست است، خب، آشیخ فضل الله هم معاصر اینها بود، مرد بزرگی بود، به او اطمینان داشتند.
این نهایت اهتمام این مرد را نشان میدهد که با اینکه کسی مثل شیخ فضل الله نوری که مورد قبول اینها بوده تأیید میکند، ایشان میگوید من باید ببینم؛ چون کار، کار بزرگی است، میفهمیده که کار ریشه دار است، بعد هم قضایای بعدی تأیید کرد که همین درست بوده؛ یعنی باید از اول همین کار را میکردند. اگر در مشروطه آن شرط آشیخ فضل الله نوری که نظارت فقهای طراز اول بود، محقق میشد، مسیر مشروطه عوض میشد! ۹۱/۳/۲۲ ، /ازکانال جهادتبیینی
🔰ادامه در بخش دوم🔰
👆 یک اعلامیه تهدید آمیز
🔰بخش دوم🔰
👈 به یک تیرِ ششلول، تو را اعدام خواهیم کرد!!
👈 آنچه میبینید، اعلامیه تهدید به قتلِ صاحب عروه از سوی مشروطهخواهان تندروی [طرفدارِ آخوند خراسانی] است که در کشاکش مشروطه اول در نجف، کنار درب حرم حضرت امیرالمؤمنین (ع) نصب گردید و رسماً و آشکارا، سید [محمد کاظم طباطبایی یزدی مشهور به صاحب عروه و از اصحاب و همفکران مرجع شهید علامه شیخ فضل الله نوری] را تهدید به قتل میکرد که اگر دست از مخالفت با مشروطه برنداری، تو را از سر راه بر میداریم!!
(جملات زنده باد حضرت حجت الاسلام [آخوند] خراسانی و استوار باد مجلس شورای ملی[غربگرای] ایران در انتهای اعلامیه نمایان و مشهود است)
در پی انتشار این اعلامیه، عشایر غیور عراق به نجف ریختند و از جان سید محافظت کردند.
⬅️ تصویر اعلامیه: از کانال اسرار تاریخ
🔰ادامه در بخش سوم/پایانی🔰
🔰بخش سوم🔰
✍ چهره صاحب عروه، در پس فتنه مشروطه، مورد هجمه های گسترده، تحریف و ترور شخصیت واقع گردید. با آن که دوست و دشمن به زهد و پارسایی سید و بی اعتنایی او به دنیا، معترفند، برخی از مشروطهطلبان به جهت بغض و عداوتی که به سبب مواضعش داشتند، می کوشیدند شخصیتی وارونه و دنیاگرایانه از او ارائه دهند، بابی ازلی ماسون هایی همچون احمد کسروی، ناظم الاسلام کرمانی و یحیی دولت آبادی در این دسته قرار دارند که سعی کردند شخصیت سید یزدی را تخریب نمایند و وی را همچون مرجع شهید نوری، نماد افراطی گری و بیمنطقی معرفی و شخصیت وی را مخل آرامش حوزه نجف نشان دهند و مقلدان وی را نیز حرمت شکن به معممین ثلاث+۱ حامی مشروطه، یعنی آقایان، محمد کاظم خراسانی، حسین خلیلی طهرانی، عبدالله دیوشلی، معروف به مازندرانی + محمد حسین نائینی، قلمداد کنند.
مرحوم سید؛ از دست مشروطهخواهان هوادار معممین حامی مشروطه در نجف، به کرات آسیب دید./بنیاد تاریخ پژوهی
مرحوم آیة اللّه سید محمد کاظم طباطبایی یزدی، در جریان نهضت مشروطه بر اثر اشاعه افکار ضدّ دینی، ادامه این حرکت را به مثابه شبی ظلمانی و آسمانی تیره و تار در افقی نامعلوم و مبهم یافت. در هنگامه اختلاف مجلس، بر خلاف خراسانی و خلیلی و مازندرانی... حاضر نشد در این فضا تلگرافی در تأیید مشروطه و مجلس امضا کند تا مبادا بدخواهان آن را در تضعیف علامه شیخ فضل اللّه تبلیغ کنند./دانشنامه اسلامی(ویکی اهل البیت)
⁉️گوشه ای از اعمال خباثت آمیز حامیان مشروطه در نجف، نسبت به ساحت مرجع عالیقدر مشروعه خواه، آقا سید محمد کاظم یزدی(ره)، به جرم مخالفت با مشروطه غربگرا و دوستی و همفکری با مرجع شهید علامه شیخ فضل الله نوری(ره)🔰
آیت الله محسن ملایری نقل کرده که پدرم گفت:
یک روز مرحوم سید یزدی در حرم حضرت علی(ع) دعای سمات می خواند، ناگاه یکی از روحانیان مشروطه طلب! که سیگار میکشید! (اسمش را نمی خواهم بگویم!!!)[۱]*، رفت و سیگارش را گذاشت پشت گردن آقا سید محمد کاظم یزدی، او گردنش سوخت و یک نگاهی کرد و هیچ نگفت.(خط سوم در انقلاب مشروطیت، ص ۳۲)/بنیاد تاریخ پژوهی و دانشنامه انقلاب اسلامی
💠 سید یزدی(ره):
«من سالهاست، آماده شهادتم»
🔹به دنبال موضع گیری صریح سید یزدی رحمهالله، #مشروطهخواهان_تندرو تصمیم به تهدید و ارعاب ایشان می گیرند. در پی این تصمیم اطلاعیه ای دال بر ترور سید که بر روی آن تصویر دو عدد ششلول کشیده بودند به در و دیوار حرم مقدس[علوی] چسبانیدند./بنیاد تاریخپژوهی و دانشنامه انقلاب اسلامی.
🔸از یکی از روحانیان سرشناس یزد نقل شده است: روزی یکی از اهالی یزد به بهانه پرسش مسأله ای خدمت سیّد یزدی رسید و به محض حضور، نامه ای دالّ بر تأیید مشروطه جلوی آقا نهاد و با تهدید اسلحه خواستار امضای آن شد. سید سینه را سپر کرد و گفت: من سالهاست آماده شهادتم. در «النجوم المسرده» به نقل از سیّدهاشم بن سیّد عبدالحی آمده است: «یکی از اشرار به چنین کاری مبادرت کرده و سیّد در پاسخ گفته: جان فدا کردن پیش من آسان تر از امضا کردن این مشروطه [غیر شرعیست] است./دانشنامه اسلامی(ویکی اهل البیت)
📜 ناگفته و ناشنیده ای از یک کتاب تاریخی🔰
...وقتی که آخوند محمد کاظم خراسانی، ملا عبدالله مازندرانی و شیخ حسین[خلیلی] طهرانی(معممین ثلاث حامی مشروطه در نجف) تلگراف خود را برای حمایت از مجلس[غربگرای مشروطه] و تضعیف علامه شیخ فضل الله نوری، تهیه کردند، تلگراف را نزد آیت الله یزدی فرستادند که او هم تأیید و امضا کند، او از امضا خودداری کرده و گفته بود:
آخوند خراسانی عالم است ولی دین [۲]* ندارد، حاج میرزا حسین دین دارد ولی علم ندارد، مازندرانی نه دین دارد و نه علم، و من از چنین کسانی پیروی نمی کنم.
آیت الله سید کاظم یزدی پس از بردار شدن مرجع شهید نوری، به قدری از این جنایت، متأثر شد که بیشتر اوقات از ملاقات با ایرانیان خودداری می کرد.او تا آخر عمر با مشروطه، به دلیل مشروعه نبودن موافقت نکرد./از: کتاب فاجعه قرن، تألیف مورخ و پژوهشگر معاصر، مرحوم استاد جواد بهمنی
[۱]* از آقایان مشروطه طلب مورد اشاره
[۲]* واژه دین در فرهنگ لغات، مترادف با کلماتی چون: حکم و قضا، رسم و عادت، شریعت و مذهب، همبستگی و غیر آن آمده است.
در کاربردهای قرآنی نیز به معانی زیادی چون: جزا، حساب، قانون، شریعت، طاعت و بندگی، تسلیم و انقیاد، اسلام، روش و رویه، توحید و خداپرستی آمده است. اینکه صاحب عروه کدام معنی را در مورد این آقایان مد نظر داشته به کارشناسان واگذار می کنیم.
✳️ @ShahidRabe
🏴 ایام ارتحال مورخ و پژوهشگر بصیر و شهیر، استاد علی ابوالحسنی(منذر) رضوان الله علیه.۹۰/۱۲/۳
🌹 عالمی که از اسرار تاریخ ایران آگاه بود و منذرِ تاریخ شد 🔻
✍ در چنین روزهایی٬ عالمی دقیق النظر و مورخی ژرف اندیش روی از جهان برگرفت، که به باور بسیاری از صاحبنظران از نمونههای نادر تاریخ پژوهی در میان روحانیون به شمار میرفت.
◽️ مرحوم استاد علی ابوالحسنی (مُنذِر) از سلسله جنبانان مواجهه با انحرافات فکری و سیاسی در دوران معاصر بود که در مقابل جریانات انحرافی چون وهابیت، بهاییت، فرقانیسم، غربزدگی، باستانزدگی و تاریخ نگاری سکولار ایستاد و «مکتب بازنگری تاریخ معاصر» را بنا نهاد.
◽️ «غیرت دینی»، «جریان شناسی»، «جامعیّت علمی» و «اجتهاد در تاریخ پژوهی» او را به یکی از «سرمایههای بزرگ تاریخنگاری ایران» تبدیل کرد و توانست در طول عمر کوتاه و پربارش، قریب به 50 کتاب و بیش از 300 مقاله را در رشته های تاریخ، ادبیات، فرهنگ اسلامی و مقامات و شعائر اهل بیت (ع) سامان دهد.
◽️ افشای چهره حقیقی استعمار و عوامل آن در ایران، خشم فرقه های ضاله و جریانات انحرافی را برانگیخت و بارها وی را در معرض تهدید، تخریب و ترور قرار دادند اما تا آخرین نفس در این مسیر ثابت قدم ماند.
◽️ او در پی سالیان طولانی تحقیق و جست وجو، صاحب تئوری ویژهای در نگرش به تاریخ اسلام و ایران بود که رابطه ایران و تشیع را به مثابه ظرف و مظروف می دانست و ارزش ظرف را در گروی بقای مظروف قلمداد می کرد. اغلب آثار وی نیز در همین چارچوب قابل ارزیابی و تحلیل است.
🌹 «رحم الله من یقرأ الفاتحة مع الصلوات»
🔰ادامه در بخش دوم🔰
🔰بخش دوم🔰
✳️ اجمالی درباره مرحوم حجت الاسلام والمسلمین استاد علی ابوالحسني، مشهور و متخلّص به "منذر"، مورخ و پژوهشگر شهیر معاصر
✍ در سالروز ولادت مولی الموحدین(سیزدهم رجب) سال ۱۳۳۴ شمسی در يك خانواده روحانی در تهران متولد شد. پدرش مرحوم حجه الاسلام حاج شيخ محمد ابوالحسني از روحانيان وارسته و خدوم به شمار مي رفت.
وی پس از اخذ ديپلم وارد دانشگاه علم و صنعت تهران شد، ولی از آنجا كه دل در گرو تحصيلات حوزوی داشت، به حوزه علميه قم رفت و از محضر استادان بنامی بهره برد؛ اساتيدی همچون حضرات آيات و حجج اسلام: مدرس افغانی و موسوی گرگانی(ادبیات)، اعتمادی، راستی کاشانی، دوزدوزانی، جلال طاهرشمس گلپایگانی، موسوی تهرانی و سید علی محقق داماد، (اصول فقه)، ستوده و پایانی(مکاسب)، خزعلی و شب زنده دار(تفسیر)، جعفرسبحانی(رجال)، مصباح یزدی(معارف)، حسین مظاهری، جوادکربلایی (اخلاق) و جواد تبریزی و وحید خراسانی(فقه و اصول)
وی همچنین از برخی اساتید به صورت غیر رسمی بهره وافر برد که از آن جمله می توان به آیت الله شیخ حسین لنکرانی درتاریخ سیاست، تفسیر و ادبیات، سید محمد کاظم قزوینی در معارف اسلامی و ولایت، دکتر سید احمد فردید و دکتر رضا داوری اردکانی در غرب شناسی اشاره کرد.
مرحوم ابوالحسنی مدرک سطح ۴ حوزه (دکترا) را نیز اخذ نمود.
استاد منذر از ابتدای جوانی به نگارش و تاليف كتاب پرداخت و با توجه به شرایط قبل از انقلاب، همچون یک دیده بان بیدار به رصد شرایط فرهنگی کشور پرداخت و بر آن مبنا تکاپوی علمی و قلمی خویش را برگسترش فرهنگ اسلامی متمرکز ساخت که آثاری همچون:
« هجرت؛ ضرورت جاويدان تكامل»
« سكوت(ج۱) : گذرگاه تجهيز (به ضميمه راه ها و بيراهه ها)»
« سكوت(ج۲): زمينه ساز" بازكاوی" و" بازسازی" تكامل »،
« بررسی قرآنی و روائی توكل »،
را با نام مستعار "ع. منذر" روانه ی بازار نشر ساخت كه در آن روزگار تاثير بسزایی در آگاهی بخشی گروه های مختلف مردم به ويژه نسل جوان در مسیر تحقق انقلاب اسلامی ايفا نمود.
پس از پيروزی انقلاب اسلامی نيز ايشان، فعاليت های قلمی خود را در عرصه های مختلف تداوم و توسعه بخشید و نشان داد که در تحقیق و پژوهش صاحب سبک است و نگاهی دقیق و منحصر به فرد دارد. حاصل تلاشهای قلمی او تاليف حدود ۴۰ عنوان كتاب و دهها مقاله و مصاحبه در حوزه های مختلف فرهنگ اسلامی و تاريخ ایران و جهان است كه از جمله كتابهای آن دانشور فرزانه می توان آثار مندرج در ضمیمۀ شمارۀ ۱ را نام برد.
ایشان همچنين تاليف مجموعه ای پيرامون ابعاد مختلف شخصيت مرجع شهید، آيت الله العظمی علامه شيخ فضل الله نوري، شهید رابع (اعلی الله مقامه الشریف) را وجهه همت خويش قرار داده بود که ۷ جلد آن با عناوين زير انتشار يافت (ناشر: مؤسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران) که اکنون به چاپ پنجم رسیده است:
۱.آخرين آواز قو!؛ بازكاوی شخصيت و عملكرد شيخ فضل الله نوري(ره) بر اساس آخرين برگ زندگی او و فرجام مشروطه
۲.شيخ فضل الله نوري(ره) و مكتب تاريخ نگاری مشروطه (كتاب سال حوزه)،
۳.انديشه سبز، زندگی سرخ؛ زمان و زندگی شيخ فضل الله نوري(ره)،
۴.خانه بر دامنه آتشفشان؛ شهادت نامه شيخ فضل الله نوري(ره)،
۵.ديده بان بيدار!؛ دیدگاهها ومواضع سیاسی وفرهنگی شیخ فضل الله(ره)،
۶.كارنامه شيخ فضل الله نوري(ره) ؛ پرسش ها و پاسخ ها،
۷.كالبد شكافی چند شايعه درباره شيخ فضل الله نوري(ره)؛
همچنين خلاصه كتاب آينه دار طلعت يار به قلم ایشان و با نام\مرغ هند بر شاخسار ايران" توسط بنیاد اندیشه اسلامی به زبان اردو ترجمه ودر شبه قارۀ هند منتشر شد.
آن استاد فرهیخته درعرصه مطبوعات نيز حضور چشمگير و موثری داشتند، از جمله در ابتدای انقلاب اسلامي سه شماره نشريه مذهبی سياسی كوثر را منتشر ساختند؛ همچنين مقالات بسياری در فصلنامه تخصصی كلام اسلامی، فصلنامه تاريخ معاصر ايران، ماهنامه زمانه، فصل نامه كتاب نقد و ويژه نامه ايام و صفحه تاريخ (در روزنامه هاي جام جم و جوان) بخشی ديگر از تكاپوی علمی ايشان در مطبوعات را به نمايش میگذارد، نیز ایشان نظارت علمی بر صفحات روزانۀ مشروطه در روزنامۀ جام جم در مردادماه سال۱۳۸۵ ش(یکصدمین سالگرد شمسی مشروطه) و همچنین نظارت علمی بر ماهنامۀ زمانه شمارۀ ۱۰۴-۱۰۵ قدیم و ۱۵-۱۶ جدید پیرامون مشروطه با عنوان از استبداد قجری تا دیکتاتوری پهلوی را برعهده داشت.
🏴 غروب: ۳ اسفند ۱۳۹۰ ش
🔳 مزار: قم / باغ بهشت / مقبره العلما
✍ کامل مطلب به همراه معرفی دیگر کتب و مقالات ایشان/در منذرنامه👇
http://almonzer.blogfa.com/post/93
🔰ادامه در بخش سوم🔰
🔰بخش سوم🔰
✅ نظرات دکتر ذبیح الله نعیمیان، اندیشمند معاصر، درباره یکی از معتبرترین منابع مشروطه پژوهی
✍ مجموعه تاریخی تحلیلی «مشروطیت و شیخ فضل الله نوری»، از حجّت الاسلام و المسلمین علی ابوالحسنی (منذر)، می تواند در جهت پر کردن برخی خلأهای فکری تاریخ پژوهی ایران معاصر مفید باشد.
◽️نگاهی به کتاب های مذکور، خواننده را متوجّه عمق تحقیقات و تسلّط بسیار نویسنده در تاریخ معاصر می کند؛ چنان که انبوه ارجاعات و استنادهای وی، نظر هر خواننده ای را به خود جلب می کند. هرچند این کتاب ها در قطع رقعی و در حجم متوسّط به چاپ رسیده اند، چنین نگارش هایی می توانند افزون بر ترویج کتاب خوانی، الگوی مناسبی برای کتاب های علمی باشند.
◽️نثر روان و پرمایه نویسنده و انتخاب عناوین زیبا برای هر یک از کتاب ها، از جمله اموری است که توانسته جذابیت مجموعه حاضر را بیش تر کند.
◽️حوزوی بودن نویسنده و نکته سنجی های او، توانسته برخی از خلاهای اندیشه ای در شناخت افکار شیخ را پر سازد؛ حال آن که بسیاری از نویسندگان، به سبب عدم تخصّص و ناآشنایی با مبانی و اندیشه های اسلامی، در قالب هایی به مطالعه کارنامه عملی و فکری [مرجع شهید علامه] شیخ فضل الله [نوری(ره)] می پردازند که توان پاسخگویی به برخی از ابهام های اندیشه و زندگی او را ندارند. بی تردید عدم قرابت علمی میان آنان و فضای فکری شیخ می تواند این مشکل را دامن زند.
◽️نویسنده، ترجیح داده از زوایای گوناگون به تحلیل شخصیت و اندیشه شیخ بپردازد؛ چرا که از نظر او، فقط با چنین شیوه ای است که می توان جایگاه تاریخی حرکت شیخ را شناخت و کارنامه او را ارزیابی کرد؛ برخلاف بسیاری از تحقیق ها که فقط از یک منظر خاص به مسائل پیچیده می پردازند.
◽️نویسنده در پژوهش خویش، این شیوه را اتّخاذ کرده است که بر اساس چارچوبی منطقی و سلسله وار از منظر خویش، هر کتاب از این مجموعه را به دنبال یک دیگر در برابر خواننده قرار دهد.
◽️نویسنده، مقاومت شجاعانه و عزّتمند شیخ را در واپسین روزها و لحظه های زندگی اش که مانند برگ زرّینی در پرونده پر بار او است، به مثابه کلیدی برای بازکردن گنجینه اسرار حیات سیاسی او به کار گرفته است. بر این اساس، کتاب «آخرین آواز قو!»، با تحلیل واپسین برگ کارنامه شیخ، «برچسب های ناچسبی» را که مانع از درک واقعیت های زندگی او، یا وارونه شناختن آن می شود، برمی دارد.
◽️خواننده با مطالعه دفتر نخست، آمادگی می یابد تا وارد تأمّل و ارزیابی تاریخ نگاری سده اخیر در وادی شیخ پژوهی شود. این امر در «شیخ فضل الله نوری، و مکتب تاریخ نگاری مشروطه» دنبال می شود و با معرفتی که از مطالعه این دفتر حاصل می شود، غبار کینه های کهنه بر دل ها درباره شیخ، در جایگاه یکی از برجسته ترین مجاهدان روحانی شیعه، زدوده شده و راه برای رسیدن به معرفتی زلال درباره زمان و زندگی سیاسی شیخ فضل الله هموار می شود.
◽️بر اساس سیر منطقی این مجموعه، پس از برگرفتن حجاب چند لایه تاریخ نگاری تحریفگر، کتاب اندیشه سبز، زندگی سرخ، عهده دار بررسی «زمان و زندگی شیخ» است؛ چه آن که پیش از زدودن این مانع، فهم زمان و زندگی او امری مشکل است.
◽️دیگر حلقه منطقی در این سلسله از مباحث، در جهت تکمیل نوشتار پیشین، بررسی شهادتنامه شیخ است که در کتاب «خانه، بر دامنه آتشفشان!، شهادتنامه شیخ فضل الله نوری»، خواننده، با برخی از زوایای [ناشناخته] شیخ آشنا می شود. حجاب زمان، هرچند شهادت او را برای ما تا حدودی غیر قابل فهم کرده، سینه پر سوز تاریخ می تواند ما را در فهم سرّ شهادت وی مدد رساند. این برگ از تاریخ زندگی شیخ فضل الله بر اساس پایداری آهنین و عاشورایی او و تأثیری که بر صحنه رزم سنّت و تجدّد وارداتی و به ویژه خاطره تلخ اعدام وی در یادها داشت، نگاشته شده است.
◽️با آشنایی به زمان و زندگی شیخ، زمینه بررسی دیدگاه ها و مواضع سیاسی و فرهنگی وی فراهم می آید. نویسنده در تحقیق عمیق خویش، کتاب دیده بان، بیدار!، دیدگاه ها و مواضع سیاسی و فرهنگی شیخ » را به این حلقه از پژوهش، اختصاص داده است.
◽️با بررسی دیدگاه ها و مواضع سیاسی شیخ، ذهن خواننده به دنبال آن است تا سرّ به دار آویختن وی را شفّاف تر ببیند تا از این راه، تجربه ای عبرت آموز برای زمان خویش حاصل کند. کتاب، راز پنهان!، شیخ را چرا و چه کسانی کشتند؟» عهده دار حلّ این معمّای تاریخی سیاسی است.
◽️هرچند مطالعه مجموعه، بسیاری از تنگناهای تاریخی در فهم تاریخ معاصر و به ویژه شیخ پژوهی را از میان بر می دارد، اما پرسش هایی بوده اند که در حلقه های پیشین، مجال پاسخ در خور را نیافته، که در کتاب «کارنامه شیخ فضل الله نوری؛ پرسش ها و پاسخ ها» مجال طرح یافته اند. شایعه های متعدّدی نیز، عامدانه درباره شیخ مطرح شده که کتاب «کالبد شکافی چند شایعه درباره شیخ فضل الله نوری؛ عهده دار پاسخ به آن ها است./تلخیص: حوزه نت، مجله آموزه، ۸۳ش
✳️ @ShahidRabe
معرفی دوره هفت جلدی استاد منذر.pdf
3.13M
📚👆نسخه #PDF معرفی دوره هفت جلدی مشروطه و مرجع شهید علامه شیخ فضل الله نوری(ره)
✅ اثر: مورخ بصیر، مرحوم استاد دکتر علی ابوالحسنی (منذر)
✅ از معتبرترین منابع تاریخی در موضوع #مشروطه_پژوهی
✅ موجود در بازار نشر
✅ توضیحات + معرفی هر جلد به تفکیک + نشانی و تلفن تماس، جهت سفارش و خرید
💠 امام خامنه ای(حفظه الله):
آنچه من بر آن اصرار دارم، مسألهی تاریخنگاری مستند و قوی درباره مشروطه است که از سالها پیش با دوستان متعددی این را درمیان گذاشتهام،...این در حالی است که نوشتههای قلم زنانِ جریانِ انگلیسی و غربگرا [عمدتاً فراماسون] ...که به وفور در اختیار مردم است غالباً برداشت صحیحی از مشروطه نیست [تحریف تاریخ است]...
نشخوار دروغ های بی مبنای بی منطق... در مورد مجتهد بزرگ، شیخ فضل الله نوری...از آن دسته تحریفات است...
#مشروطیت یکی از ماجراهای تلخ و عبرت آموز تاریخ اخیر ماست! ۸۳/۱۲/۲۴
من از اینکه میبینم جوانان ما از قضایای مشروطه بیاطلاعند رنج میبرم! ۸۰/۸/۲۰
✍ این مجموعه ارزشمند، در راستای تاریخ نگاریِ مستند و قویِ مورد نظر مقام معظم رهبری (حفظه الله) می باشد.
✳️ @ShahidRabe
🔴 به بهانه کودتای انگلیسیِ سوم اسفند ۱۲۹۹ شمسی
✍ یکی از وقایع مهم تاریخ معاصر ایران، کودتای سوم اسفند ۱۲۹۹ ش رضا قلدر میرپنج است که دولت انگلیس به دلایلی چند همچون تصویب نشدن قرارداد 1919میلادی در مجلس، جلوگیری از نفوذ روسیه کمونیستی در ایران و حفظ منافع خود در هندوستان، نقش اصلی را در آن ایفا کرد.
انگليسيها پس از مشروطه و جنگ جهاني اول به اين نتيجه رسيدند که جهت دستيابي کاملتر و بيشتر به منابع ايران، به ناچار بايد کودتايي در ايران انجام دهند و حلقه سرسپردگان خود را تکمیل نمایند. در اين راستا آنان دو مهره وابسته سياسي و نظامي نياز داشتند که از اين ميان سيدضياءالدين طباطبايي را به عنوان چهره سياسي، و رضا قلدر را به عنوان چهره نظامي برگزيدند. قبل از کودتا، رضا میرپنج توافق کرد که پس از فتح تهران توسط نيروهاي قزاق، مقام نخست وزيري به سيد ضياءالدين سپرده شود.دولت انگلیس از ابتدا سیدضیاءالدین طباطبایی را به عنوان مهره اصلی در نظر گرفت بود و مقدمات کودتا را با مشورت و مذاکره با وی فراهم آورد. سپس رضا میرپنج را به عنوان فرمانده قزاق ها انتخاب کرد.
سرانجام در اوايل اسفند ۱۲۹۹ش، قواي قزاق به فرماندهي رضا میر پنج از قزوين به سوي تهران حرکت کردند و در سحرگاه سوم اسفند، وارد تهران شدند و با مختصر زدوخوردی با ژاندارمری، تهران را بر اساس تبانی های قبلی تصرف کردند. احمدشاه قاجار از روي ترس و ناچاري، بدون هيچ واکنش جدي، رضا قلدر را به عنوان فرمانده کل قوا و همدست وي، سيدضياءالدين طباطبايي را به سمت نخست وزيري منصوب کرد.
سپس کودتاچیان تصمیم های بعدی خود را مثل انتشار اعلامیه هایی با مضمون اعلام حکومت نظامی، دستگیری افراد مورد نظر، لغو ظاهری قرارداد 1919 و... به اجرا درآوردند...ادامه👇
http://moaser.iki.ac.ir/node/328
✍ عوامل مؤثر در کودتای سوم اسفند/ادامه از قبل👇
http://moaser.iki.ac.ir/node/327
💠 برگرفته از فرمایشات امام خامنه ای(حفظه الله):🔰
...ماجرای به [قدرت] و سلطنت رسیدن رضاخان از ماجراهای بسیار پر عبرت تاریخ است، ماجرایی که جوانان ما باید آنرا بدانند! ۷۹/۷/۱۴
رضاخان را انگلیسیها بر سر کار آوردند، این حرف مخالفین او نیست بلکه اعتراف وابستگان اوست، برای یک ملت هیچ ننگی بالاتر از این نیست که حکام کشور را سفارت انگلیس بیارد و ببرد! ۷۷/۲/۲
⁉️ چه گناهی باعث شد که رضاخان بر این ملت مسلط شود؟
گناه بزرگی که باعث شد، در همین شهر تهران مجلس مؤسسانی تشکیل شود و در آن انتقال سلطنت و حکومت به رضاشاه را تصویب کنند؟ ...ملتی [عوام و خواصی] که در شهر تهران ایستادند و تماشا کردند که مجتهد بزرگی مثل شیخ فضلاللَّه نوری _را که از بانیان و بنیانگذاران و رهبران #مشروطه بود، به جرم اینکه با #جریان_انگلیسی و غربگرای #مشروطیت همراهی نکرد، ضد مشروطه قلمداد کردند، که هنوز هم یک عده قلمزن های ما، گوینده ها و نویسنده های ما همین حرف دروغ بی مبنای بی منطق را نشخوار می کنند و تکرار می کنند_ [در مرداد ۱۲۸۸ ش و در روز ولادت امیر مؤمنان حضرت علی علیه السلام] بالای دار کشیدند و دم نزدند!؟...بعد چوبش را خوردند...در همین شهر تهران مجلس مؤسسانی تشکیل شد و در آنجا انتقال سلطنت و حکومت به رضاشاه را تصویب کردند. این یک #گناه_ملی بود! گناه جمعی ملت ها که مجازات عمومی را به دنبال دارد! گناهی که نعمت های بزرگ را زایل میکند و بلاهای سخت را بر سر جماعت ها و ملت های گنهکار مسلط می نماید! گناهی که #استغفار مخصوص خود را دارد.۸۴/۸/۸
💠 کلام و اعتراف تلخ میرزا کوچک خان جنگلی:🔰
اگر به تذکرات حضرت آقا شیخ فضل الله نوری که مرجعی عامل و کامل و آینده نگر بود توجه می شد دیگر شاهد این رضا قلدر میرپنج نبودیم./۱۳۰۰ش
✍ وقتی مرد قدرتمند و با نفوذ انگلیس، چگونگی روی کار آوردن و کنار گذاشتن رضا خان را بیان می کند!👇
💠 وینستون چرچیل نخست وزیر وقت انگلستان خطاب به کمیته ویژه روابط خارجی مجلس عوام/ به نقل از رویترز:🔰
باید افرادی را با ویژه گی های رضا خان بر مستعمرات حاکم کنیم...او مستبد، دشمن دین و بی اصالت بود. ما او را از پست ترین طبقه به پادشاهی ایران و با هویتی جدید رساندیم [او القاب متعددی همچون، پالاندوز، پالانی، سوادکوهی، قلدر، قزاق، میرپنج و... داشت، ولی نام فامیل پهلوی را برای او انتخاب کردیم] و وقتی هم که تاریخ مصرفش تمام شد به راحتی از او گذشتیم!
📷 رضا پالانی از کارگران سفارت انگلیس و هلند شد و کارش رسیدگی و تیمار اسبها در اصطبل بود! پس از آن به قزاقها پیوست.در عکس او را در سن ۲۶ سالگی زمانی که نگهبان اسطبل سفارت هلند بوده در کنار موسیو کنبل سفیر وقت هلند می بینید.
🔸منابع: مرکز اسناد انقلاب اسلامی، گروه تاريخ و انديشه معاصر موسسه امام خميني(ره)، نشریه عبرتهای عاشورا، حوزه انقلابی، بیداری ملت، جهادتبیینی، تاریخ پهلوی، خبرگزار رویترز انگلیس و...
✳️ @ShahidRabe
🔥 به بهانه سالگرد واقعه پارک اتابک
✍ در اول شعبان 1328، یپرم ارمنی، رئیس خونریز نظمیه به همراه جمعی از نیروهای ارمنی و بختیاری که پسر سردار اسعد همراه ایشان بود درب پارک اتابک را آتش زده و به مجاهدین آذربایجانی هجوم می آورد در نتیجه این اقدام ظرف چهار ساعت، 300 تن از یاران ستار خان کشته شده و خود او نیز از ناحیه زانو مورد اصابت گلوله قرار می گیرد؛ زخمی که حتی تا مدت ها اجازه درمان آن داده نمی شد و در نهایت منجر به قطع بخشی از پای ستارخان و پس از چند سال مرگ او در 48 سالگی شد. (واقعات اتفاقیه در روزگار . ج٢ ، صص ٥٤٩-٥٥٠ .)
پس از ترور(حذف درون گروهی) سید عبدالله بهبهانی به دست عوامل تقی زاده، ستارخان و باقرخان که در ماجرای بردار شدن علامه شیخ فضل الله نوری، سکوت اختیار کرده بودند!!! شدیدا به نایب السلطنه اعتراض و خواهان برخورد با عوامل ترور بهبهانی می شوند.
این درخواست با اهمال مواجه شده و سلسله هرج و مرج هایی در تهران به وجود می آید و طی جلسات تصمیم بر خلع سلاح طرفین درگیری ها گرفته می شود.
نکته مهم در این خلع سلاح آن است که نیروهای تقی زاده و هم فکرانش مانند یپرم ارمنی و سردار اسعد بختیاری به بهانه حضور در دستگاه امنیه خلع سلاح نمی شوند و فقط بنا بر گرفتن اسلحه نیروهای ستارخان و باقرخان می شود؛ عملکرد بد و گزینشی مامورین خلع سلاح سبب ساز استنکاف مجاهدین آذربایجانی و همراهان ستارخان که در پارک اتابک (محل فعلی سفارت روسیه) سکنی داشتند می شود و همین بهترین بهانه را به دست جناح ماسون مشروطه می دهد.
کسروی در کتاب خود بر دشمنی سردار اسعد با ستارخان تاکید ورزیده و می نویسد: « مجاهدان نمیخواستند پی کار خود روند و بسیاری از کار خود به یکبار دورافتاده اگر هم میخواستند نمیتوانستند و اینان ناگزیر به نافرمانی برخاستند. از سوی دیگر دولت نخواست این قانون را دادگرانه به کار بندد چون خود مستوفی رئیس الوزراء و بیشتر وزیران از دسته انقلابی بودند. چنانکه گفتیم این دسته کینه چهار تن سردار را (ستارخان، باقرخان، ضرغام السلطنه و معزالسلطان) در دل داشتند. و همچنین اسعد که در همه کارها دست داشت از این چهار تن سخت خشمناک بود. به ویژه از ستارخان که از بس خشمناک بود زبان خود را نگه نمی توانست داشت....» (تاریخ ۱۸ ساله آذربایجان صص ١٣٤-١٣٦
💠 رهبر معظم انقلاب:
‼️در قضیهی مشروطیت، قضایای تبریز شگفتآور است. در مورد نقش آذربایجان در مشروطیت و جهتگیری مردم آذربایجان خیلی کتاب نوشتهاند؛ اما به نظر من هنوز هم حرفهای نگفتهای وجود دارد که میشود نوشت و باید نوشت. پدرم در قضایای مشروطهی تبریز جوانی بوده است در این شهر. ایشان از نزدیک مسائل را دیده بود و نقل میکرد. میدانیم که جهتگیری ستارخان و باقرخان در مشروطیت، درست نقطهی مقابل جهتگیری کسانی بود که مشروطیت انگلیسی و مشروطیتِ زیر پرچم بیگانه را میخواستند. ستارخان در سخنرانی و اعلامیهاش میگفت: «من میخواهم زیر پرچم اباالفضل العباس حرکت کنم». بودند کسانی که میخواستند نهضت را بکشانند به سمت حرکت انگلیسی، اما ستارخان ایستادگی کرد. بعد هم همانها بودند که ستارخان و باقرخان را [فریب دادند] کشاندند تهران در باغ اتابک... ۸۵/۱۱/۲۸
‼️ يپرم خبیث ارمنی رئیس جنایتکار نظمیه حکومت مشروطه و مجری اعدام علامه شیخ فضل الله نوری(ره) كه خود را مجاهد می نامید! پارک اتابک را محاصره کرد و به مجاهدين آذربايجان به سرپرستی ستارخان و باقرخان درحالي كه آنها بيرق سفيد صلحطلبي خود را نشان ميدادند، حمله کرد و به خاک و خون کشید. ستارخان و باقر خان خود را همواره مرید و وابسته نظامی و تابع فرامین آخوند خراسانی میدانستند! ولی در کمال تعجب مشاهده کردند که آخوند خراسانی در جنایت پارک اتابک، سکوت اختیار کرد! و حتی یپرم ظالم، مورد حمایت آخوند بود و گزارش عملکرد به صورت تلگراف برای آخوند خراسانی به نجف ارسال مینمود! شاید بتوان گفت که ستار و باقر، چوب ساده لوحی و بیبصیرتی خود را خوردند. آنها نتوانستند جبهه حق را از باطل، تمیز دهند. درست در بیخ گوش آنها و جلوی چشمانشان، آیت الحق، علامه شیخ فضل الله نوری(ره) در یک دادگاه فرمایشی به ریاست یکی از شاگردانِ آخوند خراسانی(ابراهیم زنجانیِ فراماسون)، به اعدام محکوم و توسط شخص یپرم خبیث، مظلومانه بردار شد و آنها اقدامی برای جلوگیری از این جنایت انجام ندادند! زیرا نابخردانه، آخوند خراسانی و دوستانش را بر حق میدانستند!
✳️ @ShahidRabe
📜 برگی از تاریخ ناگفته و ناشنیده🔰
🗓 سوم شعبان ۱۳۲۵ هجری قمری(برابر با ۲۰ شهریور (۱۲۸۶ شمسی)، انتشار آخرین شماره "لوایح" (روزنامه مرجع شهید علامه شیخ فضل الله نوری، اعلی الله مقامه)، و تعطیلی آن تحت فشار و اقدام مشترک ایادی حکومتی قاجار و مشروطه چیان غربگرای تحت الحمایه انگلیس، در مجلس!
📚 معرفی کتاب
بازخواني روزنامه "شيخ فضل الله نوری"(لوایح)
◽️به کوشش : ستار شهوازی بختياری
◽️انتشار: مؤسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران
◽️تعداد صفحات: ۲۸۷
✍ در این مجموعه ماجرای تحصن علامه شیخ فضل الله نوری زعیم نهضت اسلام خواهی مشروطه (مشروعه) و جمعی از یاران (که تعداد زیادی از مجتهدین از سراسر ایران را شامل می شد) در صحن حرم حضرت عبدالعظیم از دیدگاهی فرهنگی و مطبوعاتی بررسی می شود. در جریان این تحصن به دستور مرجع شهید علامه شیخ فضل الله نوری اوراقی منتشر می شود که دست اندرکاران چاپ، آن را "لوایح" می نامیدند، مردم آن زمان از آن لوایح تحت عنوان (روزنامه شیخ فضل الله) یاد می کردند. کتاب پیش رو به بازخوانی این روزنامه ها پرداخته و به بررسی یکی از دو دیدگاه و جریان مشروطه پرداخته است. مطالب روزنامه شیخ، یکی از معتبر ترین مدارک مربوط به طرز فکر انقلابیون مشروعه خواه می باشد.
نویسنده در اشاره نخست کتاب مینویسد: «همان گونه که مشروطه یکی از مهمترین رخدادهای تاریخ ایران و سرآغاز تحولات تاریخ معاصر کشورمان است، آیتالله شیخ فضلالله نوری نیز یکی از مهمترین و بحث برانگیزترین شخصیتهای این انقلاب است. انقلابی که پر از ماجرا و تلاطم و کشمکش و حادثه بود. ماجرای تحصن آیتالله نوری و جمعی از همفکران ایشان در صحن حضرت عبدالعظیم (ع) یکی از آن حوادث بود. آنچه در میانه این کارزار به وقوع پیوست، انتشار اوراقی به دستور آیت الله نوری بود [برای شکستن انحصار رسانه ای غربگرایان دین ستیز که هر چه می خواستند و هر خلافی در روزنامه های خود منتشر می کردند و مانع از انتشار اخبار صحیح می شدند].
مؤلف در این بخش ضمن نوشتن مدخلی بر بخش نخست، آغاز بستنشینی در حضرت عبدالعظیم، تلگراف مهاجرین به علما و شهرهای کشور، تلگراف نمایندگان مجلس، مطبوعات در سال ۱۳۲۵ق، چاپ اعلامیه و برخورد چاپخانهها، خرید دستگاه چاپ، انتشار نخستین شماره، اندکی درباره مدیرمسؤول، شکل ظاهری روزنامه، هر شماره یک موضوع، رسم الخط و خطاط روزنامه، تعداد شمارههای منتشر شده، عوامل فنی چاپخانه، توضیحاتی درباره نسخههای موجود، اهمیت و جایگاه روزنامه شیخ فضلالله، بازتابهای انتشار روزنامه، مردم و روزنامه، مجلس، دولت و روزنامه، روزنامههای مشروطهخواه و این روزنامه و پی نوشتها و افزودههای این بخش را بررسی مینماید.
بازخوانی روزنامه شیخ، در سه بخش: مقدمهای بر بازخوانی، متن کامل نسخههای روزنامه و تصاویر روزنامه شیخ فضلالله به اضافه گاهشمار رودیدادهای مهم، منابع و مآخذ و نامهای اشخاص، تدوین شده است. نویسنده در بخش دوم: متن کامل نسخههای روزنامه "شیخ فضلالله" (نسخه ردیف اول تا نوزدهم ) را ضمیمه کتاب کرده است. بخش سوم، تصاویر چاپی این روزنامه را شامل میشود.
✍ یادی میکنیم از خبرنگاران گمنام مشروعه خواهی که در دوران فتنه #مشروطه، با کمترین امکانات، نسبت به نشر شعائر اسلامی و انقلابی و شکستن انحصار رسانه ای غربگرایان دین ستیز، به اذن مقتدای خود، مرجع شهید علامه شیخ فضل الله نوری(ره)، کمر همت بستند و با چاپ و انتشار #روزنامه شیخ فضل الله نوری(لوایح)، ماهیت و طرح های شوم دشمنان دین مملکت را افشا و برملا نمودند.🔰
✍ خبرنگاران (اعم از مدیر مسئول و اصحاب نشر)🔰
◽️شیخ محمد مهدی عبدالرب آبادی معروف به شمس العلما
◽️شیخ ضیاءالدین دُرّی اصفهانی
◽️زین العابدین معروف به ملک الخطاطین
◽️سید مرتضی برغانی
◻️جعفر آقا، خواهر زاده سید مرتضی
◽️سید رضا برغانی
◻️مشهدی ابراهیم
◽️میرزا هادی
◽️کربلایی عباسعلی
◽️شیخ علی اصغر تعزیه خوان
◽️و...
💠 دکتر شهریار زرشناس استاد و پژوهشگر حوزه ادبیات، فرهنگ و سیاست:
«شهید آیتالله شیخ فضلالله نوری یک نابغه و پدیدهای بینظیر است. در دورهای که هنوز مظاهر روشنفکری ظهور نکرده و ماهیت ادعاهای آنها دقیقاً آشکار نشده و برخی روحانیون برجسته -اگر در برابر ظواهر زیبای روشنفکری همراه نمیشوند- اما دچار انفعال میشوند، شیخ فضلالله عمق این جریان را میبیند، این مسئله نشانه عظمت علمی و فکری ایشان است.» لوایحی (روزنامه شیخ فضل الله) که شیخ فضلالله در تحصن حرم حضرت عبدالعظیم (ع) نوشته نشان از شناخت عمیق از اندیشه غرب دارد. ایشان واقعاً اولین غربشناس تاریخ ما و مظهر روحانیت بیدار، آگاه، هوشیار، هوشمند، مقاوم و مجاهد است. پرسشهایی که ایشان از ماهیت غرب مدرن مطرح میکند نسبت به زمان خود شاهکار است. چنین درکی بینظیر است و کمتر کسی این درک را دارد.»/بولتن نیوز
✳️ @ShahidRabe