🔴 به بهانه کودتای انگلیسیِ سوم اسفند ۱۲۹۹ شمسی
✍ یکی از وقایع مهم تاریخ معاصر ایران، کودتای سوم اسفند ۱۲۹۹ ش رضا قلدر میرپنج است که دولت انگلیس به دلایلی چند همچون تصویب نشدن قرارداد 1919میلادی در مجلس، جلوگیری از نفوذ روسیه کمونیستی در ایران و حفظ منافع خود در هندوستان، نقش اصلی را در آن ایفا کرد.
انگليسيها پس از مشروطه و جنگ جهاني اول به اين نتيجه رسيدند که جهت دستيابي کاملتر و بيشتر به منابع ايران، به ناچار بايد کودتايي در ايران انجام دهند و حلقه سرسپردگان خود را تکمیل نمایند. در اين راستا آنان دو مهره وابسته سياسي و نظامي نياز داشتند که از اين ميان سيدضياءالدين طباطبايي را به عنوان چهره سياسي، و رضا قلدر را به عنوان چهره نظامي برگزيدند. قبل از کودتا، رضا میرپنج توافق کرد که پس از فتح تهران توسط نيروهاي قزاق، مقام نخست وزيري به سيد ضياءالدين سپرده شود.دولت انگلیس از ابتدا سیدضیاءالدین طباطبایی را به عنوان مهره اصلی در نظر گرفت بود و مقدمات کودتا را با مشورت و مذاکره با وی فراهم آورد. سپس رضا میرپنج را به عنوان فرمانده قزاق ها انتخاب کرد.
سرانجام در اوايل اسفند ۱۲۹۹ش، قواي قزاق به فرماندهي رضا میر پنج از قزوين به سوي تهران حرکت کردند و در سحرگاه سوم اسفند، وارد تهران شدند و با مختصر زدوخوردی با ژاندارمری، تهران را بر اساس تبانی های قبلی تصرف کردند. احمدشاه قاجار از روي ترس و ناچاري، بدون هيچ واکنش جدي، رضا قلدر را به عنوان فرمانده کل قوا و همدست وي، سيدضياءالدين طباطبايي را به سمت نخست وزيري منصوب کرد.
سپس کودتاچیان تصمیم های بعدی خود را مثل انتشار اعلامیه هایی با مضمون اعلام حکومت نظامی، دستگیری افراد مورد نظر، لغو ظاهری قرارداد 1919 و... به اجرا درآوردند...ادامه👇
http://moaser.iki.ac.ir/node/328
✍ عوامل مؤثر در کودتای سوم اسفند/ادامه از قبل👇
http://moaser.iki.ac.ir/node/327
💠 برگرفته از فرمایشات امام خامنه ای(حفظه الله):🔰
...ماجرای به [قدرت] و سلطنت رسیدن رضاخان از ماجراهای بسیار پر عبرت تاریخ است، ماجرایی که جوانان ما باید آنرا بدانند! ۷۹/۷/۱۴
رضاخان را انگلیسیها بر سر کار آوردند، این حرف مخالفین او نیست بلکه اعتراف وابستگان اوست، برای یک ملت هیچ ننگی بالاتر از این نیست که حکام کشور را سفارت انگلیس بیارد و ببرد! ۷۷/۲/۲
⁉️ چه گناهی باعث شد که رضاخان بر این ملت مسلط شود؟
گناه بزرگی که باعث شد، در همین شهر تهران مجلس مؤسسانی تشکیل شود و در آن انتقال سلطنت و حکومت به رضاشاه را تصویب کنند؟ ...ملتی [عوام و خواصی] که در شهر تهران ایستادند و تماشا کردند که مجتهد بزرگی مثل شیخ فضلاللَّه نوری _را که از بانیان و بنیانگذاران و رهبران #مشروطه بود، به جرم اینکه با #جریان_انگلیسی و غربگرای #مشروطیت همراهی نکرد، ضد مشروطه قلمداد کردند، که هنوز هم یک عده قلمزن های ما، گوینده ها و نویسنده های ما همین حرف دروغ بی مبنای بی منطق را نشخوار می کنند و تکرار می کنند_ [در مرداد ۱۲۸۸ ش و در روز ولادت امیر مؤمنان حضرت علی علیه السلام] بالای دار کشیدند و دم نزدند!؟...بعد چوبش را خوردند...در همین شهر تهران مجلس مؤسسانی تشکیل شد و در آنجا انتقال سلطنت و حکومت به رضاشاه را تصویب کردند. این یک #گناه_ملی بود! گناه جمعی ملت ها که مجازات عمومی را به دنبال دارد! گناهی که نعمت های بزرگ را زایل میکند و بلاهای سخت را بر سر جماعت ها و ملت های گنهکار مسلط می نماید! گناهی که #استغفار مخصوص خود را دارد.۸۴/۸/۸
💠 کلام و اعتراف تلخ میرزا کوچک خان جنگلی:🔰
اگر به تذکرات حضرت آقا شیخ فضل الله نوری که مرجعی عامل و کامل و آینده نگر بود توجه می شد دیگر شاهد این رضا قلدر میرپنج نبودیم./۱۳۰۰ش
✍ وقتی مرد قدرتمند و با نفوذ انگلیس، چگونگی روی کار آوردن و کنار گذاشتن رضا خان را بیان می کند!👇
💠 وینستون چرچیل نخست وزیر وقت انگلستان خطاب به کمیته ویژه روابط خارجی مجلس عوام/ به نقل از رویترز:🔰
باید افرادی را با ویژه گی های رضا خان بر مستعمرات حاکم کنیم...او مستبد، دشمن دین و بی اصالت بود. ما او را از پست ترین طبقه به پادشاهی ایران و با هویتی جدید رساندیم [او القاب متعددی همچون، پالاندوز، پالانی، سوادکوهی، قلدر، قزاق، میرپنج و... داشت، ولی نام فامیل پهلوی را برای او انتخاب کردیم] و وقتی هم که تاریخ مصرفش تمام شد به راحتی از او گذشتیم!
📷 رضا پالانی از کارگران سفارت انگلیس و هلند شد و کارش رسیدگی و تیمار اسبها در اصطبل بود! پس از آن به قزاقها پیوست.در عکس او را در سن ۲۶ سالگی زمانی که نگهبان اسطبل سفارت هلند بوده در کنار موسیو کنبل سفیر وقت هلند می بینید.
🔸منابع: مرکز اسناد انقلاب اسلامی، گروه تاريخ و انديشه معاصر موسسه امام خميني(ره)، نشریه عبرتهای عاشورا، حوزه انقلابی، بیداری ملت، جهادتبیینی، تاریخ پهلوی، خبرگزار رویترز انگلیس و...
✳️ @ShahidRabe
🔥 به بهانه سالگرد واقعه پارک اتابک
✍ در اول شعبان 1328، یپرم ارمنی، رئیس خونریز نظمیه به همراه جمعی از نیروهای ارمنی و بختیاری که پسر سردار اسعد همراه ایشان بود درب پارک اتابک را آتش زده و به مجاهدین آذربایجانی هجوم می آورد در نتیجه این اقدام ظرف چهار ساعت، 300 تن از یاران ستار خان کشته شده و خود او نیز از ناحیه زانو مورد اصابت گلوله قرار می گیرد؛ زخمی که حتی تا مدت ها اجازه درمان آن داده نمی شد و در نهایت منجر به قطع بخشی از پای ستارخان و پس از چند سال مرگ او در 48 سالگی شد. (واقعات اتفاقیه در روزگار . ج٢ ، صص ٥٤٩-٥٥٠ .)
پس از ترور(حذف درون گروهی) سید عبدالله بهبهانی به دست عوامل تقی زاده، ستارخان و باقرخان که در ماجرای بردار شدن علامه شیخ فضل الله نوری، سکوت اختیار کرده بودند!!! شدیدا به نایب السلطنه اعتراض و خواهان برخورد با عوامل ترور بهبهانی می شوند.
این درخواست با اهمال مواجه شده و سلسله هرج و مرج هایی در تهران به وجود می آید و طی جلسات تصمیم بر خلع سلاح طرفین درگیری ها گرفته می شود.
نکته مهم در این خلع سلاح آن است که نیروهای تقی زاده و هم فکرانش مانند یپرم ارمنی و سردار اسعد بختیاری به بهانه حضور در دستگاه امنیه خلع سلاح نمی شوند و فقط بنا بر گرفتن اسلحه نیروهای ستارخان و باقرخان می شود؛ عملکرد بد و گزینشی مامورین خلع سلاح سبب ساز استنکاف مجاهدین آذربایجانی و همراهان ستارخان که در پارک اتابک (محل فعلی سفارت روسیه) سکنی داشتند می شود و همین بهترین بهانه را به دست جناح ماسون مشروطه می دهد.
کسروی در کتاب خود بر دشمنی سردار اسعد با ستارخان تاکید ورزیده و می نویسد: « مجاهدان نمیخواستند پی کار خود روند و بسیاری از کار خود به یکبار دورافتاده اگر هم میخواستند نمیتوانستند و اینان ناگزیر به نافرمانی برخاستند. از سوی دیگر دولت نخواست این قانون را دادگرانه به کار بندد چون خود مستوفی رئیس الوزراء و بیشتر وزیران از دسته انقلابی بودند. چنانکه گفتیم این دسته کینه چهار تن سردار را (ستارخان، باقرخان، ضرغام السلطنه و معزالسلطان) در دل داشتند. و همچنین اسعد که در همه کارها دست داشت از این چهار تن سخت خشمناک بود. به ویژه از ستارخان که از بس خشمناک بود زبان خود را نگه نمی توانست داشت....» (تاریخ ۱۸ ساله آذربایجان صص ١٣٤-١٣٦
💠 رهبر معظم انقلاب:
‼️در قضیهی مشروطیت، قضایای تبریز شگفتآور است. در مورد نقش آذربایجان در مشروطیت و جهتگیری مردم آذربایجان خیلی کتاب نوشتهاند؛ اما به نظر من هنوز هم حرفهای نگفتهای وجود دارد که میشود نوشت و باید نوشت. پدرم در قضایای مشروطهی تبریز جوانی بوده است در این شهر. ایشان از نزدیک مسائل را دیده بود و نقل میکرد. میدانیم که جهتگیری ستارخان و باقرخان در مشروطیت، درست نقطهی مقابل جهتگیری کسانی بود که مشروطیت انگلیسی و مشروطیتِ زیر پرچم بیگانه را میخواستند. ستارخان در سخنرانی و اعلامیهاش میگفت: «من میخواهم زیر پرچم اباالفضل العباس حرکت کنم». بودند کسانی که میخواستند نهضت را بکشانند به سمت حرکت انگلیسی، اما ستارخان ایستادگی کرد. بعد هم همانها بودند که ستارخان و باقرخان را [فریب دادند] کشاندند تهران در باغ اتابک... ۸۵/۱۱/۲۸
‼️ يپرم خبیث ارمنی رئیس جنایتکار نظمیه حکومت مشروطه و مجری اعدام علامه شیخ فضل الله نوری(ره) كه خود را مجاهد می نامید! پارک اتابک را محاصره کرد و به مجاهدين آذربايجان به سرپرستی ستارخان و باقرخان درحالي كه آنها بيرق سفيد صلحطلبي خود را نشان ميدادند، حمله کرد و به خاک و خون کشید. ستارخان و باقر خان خود را همواره مرید و وابسته نظامی و تابع فرامین آخوند خراسانی میدانستند! ولی در کمال تعجب مشاهده کردند که آخوند خراسانی در جنایت پارک اتابک، سکوت اختیار کرد! و حتی یپرم ظالم، مورد حمایت آخوند بود و گزارش عملکرد به صورت تلگراف برای آخوند خراسانی به نجف ارسال مینمود! شاید بتوان گفت که ستار و باقر، چوب ساده لوحی و بیبصیرتی خود را خوردند. آنها نتوانستند جبهه حق را از باطل، تمیز دهند. درست در بیخ گوش آنها و جلوی چشمانشان، آیت الحق، علامه شیخ فضل الله نوری(ره) در یک دادگاه فرمایشی به ریاست یکی از شاگردانِ آخوند خراسانی(ابراهیم زنجانیِ فراماسون)، به اعدام محکوم و توسط شخص یپرم خبیث، مظلومانه بردار شد و آنها اقدامی برای جلوگیری از این جنایت انجام ندادند! زیرا نابخردانه، آخوند خراسانی و دوستانش را بر حق میدانستند!
✳️ @ShahidRabe
📜 برگی از تاریخ ناگفته و ناشنیده🔰
🗓 سوم شعبان ۱۳۲۵ هجری قمری(برابر با ۲۰ شهریور (۱۲۸۶ شمسی)، انتشار آخرین شماره "لوایح" (روزنامه مرجع شهید علامه شیخ فضل الله نوری، اعلی الله مقامه)، و تعطیلی آن تحت فشار و اقدام مشترک ایادی حکومتی قاجار و مشروطه چیان غربگرای تحت الحمایه انگلیس، در مجلس!
📚 معرفی کتاب
بازخواني روزنامه "شيخ فضل الله نوری"(لوایح)
◽️به کوشش : ستار شهوازی بختياری
◽️انتشار: مؤسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران
◽️تعداد صفحات: ۲۸۷
✍ در این مجموعه ماجرای تحصن علامه شیخ فضل الله نوری زعیم نهضت اسلام خواهی مشروطه (مشروعه) و جمعی از یاران (که تعداد زیادی از مجتهدین از سراسر ایران را شامل می شد) در صحن حرم حضرت عبدالعظیم از دیدگاهی فرهنگی و مطبوعاتی بررسی می شود. در جریان این تحصن به دستور مرجع شهید علامه شیخ فضل الله نوری اوراقی منتشر می شود که دست اندرکاران چاپ، آن را "لوایح" می نامیدند، مردم آن زمان از آن لوایح تحت عنوان (روزنامه شیخ فضل الله) یاد می کردند. کتاب پیش رو به بازخوانی این روزنامه ها پرداخته و به بررسی یکی از دو دیدگاه و جریان مشروطه پرداخته است. مطالب روزنامه شیخ، یکی از معتبر ترین مدارک مربوط به طرز فکر انقلابیون مشروعه خواه می باشد.
نویسنده در اشاره نخست کتاب مینویسد: «همان گونه که مشروطه یکی از مهمترین رخدادهای تاریخ ایران و سرآغاز تحولات تاریخ معاصر کشورمان است، آیتالله شیخ فضلالله نوری نیز یکی از مهمترین و بحث برانگیزترین شخصیتهای این انقلاب است. انقلابی که پر از ماجرا و تلاطم و کشمکش و حادثه بود. ماجرای تحصن آیتالله نوری و جمعی از همفکران ایشان در صحن حضرت عبدالعظیم (ع) یکی از آن حوادث بود. آنچه در میانه این کارزار به وقوع پیوست، انتشار اوراقی به دستور آیت الله نوری بود [برای شکستن انحصار رسانه ای غربگرایان دین ستیز که هر چه می خواستند و هر خلافی در روزنامه های خود منتشر می کردند و مانع از انتشار اخبار صحیح می شدند].
مؤلف در این بخش ضمن نوشتن مدخلی بر بخش نخست، آغاز بستنشینی در حضرت عبدالعظیم، تلگراف مهاجرین به علما و شهرهای کشور، تلگراف نمایندگان مجلس، مطبوعات در سال ۱۳۲۵ق، چاپ اعلامیه و برخورد چاپخانهها، خرید دستگاه چاپ، انتشار نخستین شماره، اندکی درباره مدیرمسؤول، شکل ظاهری روزنامه، هر شماره یک موضوع، رسم الخط و خطاط روزنامه، تعداد شمارههای منتشر شده، عوامل فنی چاپخانه، توضیحاتی درباره نسخههای موجود، اهمیت و جایگاه روزنامه شیخ فضلالله، بازتابهای انتشار روزنامه، مردم و روزنامه، مجلس، دولت و روزنامه، روزنامههای مشروطهخواه و این روزنامه و پی نوشتها و افزودههای این بخش را بررسی مینماید.
بازخوانی روزنامه شیخ، در سه بخش: مقدمهای بر بازخوانی، متن کامل نسخههای روزنامه و تصاویر روزنامه شیخ فضلالله به اضافه گاهشمار رودیدادهای مهم، منابع و مآخذ و نامهای اشخاص، تدوین شده است. نویسنده در بخش دوم: متن کامل نسخههای روزنامه "شیخ فضلالله" (نسخه ردیف اول تا نوزدهم ) را ضمیمه کتاب کرده است. بخش سوم، تصاویر چاپی این روزنامه را شامل میشود.
✍ یادی میکنیم از خبرنگاران گمنام مشروعه خواهی که در دوران فتنه #مشروطه، با کمترین امکانات، نسبت به نشر شعائر اسلامی و انقلابی و شکستن انحصار رسانه ای غربگرایان دین ستیز، به اذن مقتدای خود، مرجع شهید علامه شیخ فضل الله نوری(ره)، کمر همت بستند و با چاپ و انتشار #روزنامه شیخ فضل الله نوری(لوایح)، ماهیت و طرح های شوم دشمنان دین مملکت را افشا و برملا نمودند.🔰
✍ خبرنگاران (اعم از مدیر مسئول و اصحاب نشر)🔰
◽️شیخ محمد مهدی عبدالرب آبادی معروف به شمس العلما
◽️شیخ ضیاءالدین دُرّی اصفهانی
◽️زین العابدین معروف به ملک الخطاطین
◽️سید مرتضی برغانی
◻️جعفر آقا، خواهر زاده سید مرتضی
◽️سید رضا برغانی
◻️مشهدی ابراهیم
◽️میرزا هادی
◽️کربلایی عباسعلی
◽️شیخ علی اصغر تعزیه خوان
◽️و...
💠 دکتر شهریار زرشناس استاد و پژوهشگر حوزه ادبیات، فرهنگ و سیاست:
«شهید آیتالله شیخ فضلالله نوری یک نابغه و پدیدهای بینظیر است. در دورهای که هنوز مظاهر روشنفکری ظهور نکرده و ماهیت ادعاهای آنها دقیقاً آشکار نشده و برخی روحانیون برجسته -اگر در برابر ظواهر زیبای روشنفکری همراه نمیشوند- اما دچار انفعال میشوند، شیخ فضلالله عمق این جریان را میبیند، این مسئله نشانه عظمت علمی و فکری ایشان است.» لوایحی (روزنامه شیخ فضل الله) که شیخ فضلالله در تحصن حرم حضرت عبدالعظیم (ع) نوشته نشان از شناخت عمیق از اندیشه غرب دارد. ایشان واقعاً اولین غربشناس تاریخ ما و مظهر روحانیت بیدار، آگاه، هوشیار، هوشمند، مقاوم و مجاهد است. پرسشهایی که ایشان از ماهیت غرب مدرن مطرح میکند نسبت به زمان خود شاهکار است. چنین درکی بینظیر است و کمتر کسی این درک را دارد.»/بولتن نیوز
✳️ @ShahidRabe
منشور روحانیت امام.pdf
9.79M
📘نسخه مصوّرِ #منشور_روحانیت
✍ پیام تاریخی «منشور روحانیت» یکی از مهمترین پیامهای حضرت امامخمینی(رضوان الله تعالی علیه) میباشد که نوعی آسیب شناسی از گذشته و آینده انقلاب است. مطالعه این پیام، هم مرور #تاریخ است و هم آشنایی با منظومه فکری امام راحل
✳️ @ShahidRabe
✍ به بهانه #روز_جانباز
⁉️ ماجرای مجروحیت شدید و یا به اصطلاحِ امروزی، #جانباز شدنِ مرجع شهید علامه شیخ فضل الله نوری(ره)، بیش از یک قرن پیش و در جریان ترور نافرجام ایشان توسط عوامل انگلیس🔰
✍ شيخ فضل اللّه نورى از جمله عالمان بزرگى بود كه در جایگاه مرجعیت دینی پایتخت و رهبرى نهضت اسلام خواهی و ضد استکباری، نقش اساسی را ايفا نمود و زمينه هاى تحصن مردم عليه استبداد و استکبار زمان را در حرم حضرت عبدالعظيم(ع) فراهم آورد. #مرجع_شهید از جمله رادمردانى بود كه در برابر بيگانه سر تسليم فرود نياورد از اين رو طرح ترور شيخ، در سفارت انگليس خبیث و توسط عوامل انجمن مخفی فراماسونری تهیه شد و به دست جوان عیاش ماجراجو و دین ستیزی به نام كريم دواتچی(دواتگر) داده شد تا به هنگام بازگشت شيخ به منزل به مورد اجرا در آيد.
در اثر اين ترور، شيخ به شدت از ناحیه پای چپ مجروح شد، و تعدادى از همراهان ایشان نیز زخمى شدند.[شیخ تا آخر عمر مبارکش میلنگید و از درد ناشی از آن رنج میبرد و مجبور به استفاده دائم از عصا بود]. نقل است یکی از یاران شیخ با فداکاری خود را حائل کرد بود و مانع از فرجام این عمل شوم شد(طلبه شجاع، حاجی آقای دماوندی).ضارب دستگیر شد، شيخ او را با بزرگواری بخشيد.
در بازجويى از وى، اسامى افرادى به ميان آمد كه با سفارت انگليس در ارتباط بودند.
عاقبت كريم! درست هشت سال پس از شهادت مرجع شهید(ره)، او توسط هم تیمی هایش به جرم قتل و اخاذی، ولی در واقع، حذف درون گروهی! به قتل رسيد. وى عضو گروه تروریستی كميته مجازات از شاخه های نظامی انجمن مخفی فراماسونری انگلیس در ایران بود که با هدف از بين بردن افراد مانع و مخالف با سیاست های مورد نظر انگلیس در مشروطه، تشکیل شده بود!
✍ روایت مشرق نیوز از ترور نافرجام شیخ🔰
مرجع شهید شیخ فضلالله نوری(نظریه پرداز مشروطه مشروعه) یکی از افرادی بود که ابتدا از مشروطه حمایت کرد اما بعد به یکی از مخالفان آن تبدیل شد. استنباط وی از مشروطه، نظامی بود که در آن احکام شرع به صورت قانون درآیند. یعنی بتوان یک نظامی به وجود آورد که در آن احکام شرع اجرا و حفظ شود. وی «مشروطه» را «مشروعه» اعلام نمود. واژه «مشروعه» مشتق از ریشه شریعت و به مثابه مشروطه بود. یعنی در یک نظام مشروطه، طرفدار شریعت بودن. کسروی[روحانی نمای نفوذی فراماسون و از مأمورین تحریف تاریخ مشروطه] معتقد است که مشروطه مشروعه برای شیخ فضلالله و هوادارانش به معنای نظامی بود که در آن مجتهدین تنها مرجع قانونگذاری هستند.در مورد دلیل مخالفت شیخ با مشروطه، انگیزههای مختلفی وجود داشته است. جان فوران در کتاب"مقاومت شکننده" معتقد است که در کنار همه انگیزههای مختلف، انگیزه اصلی، انگیزه دفاع از اسلام در مقابل غرب بود.
این یک واقعیت است که دو قدرت آن زمان یعنی انگلستان و روسیه با تمام اختلافاتی که با هم داشتند در تضعیف نقش دین و روحانیون در ایران اتفاق نظر داشتند، شیخ فضل الله به درستی به این نکته پی برده بود و تنها راه مقابله با نفوذ غرب را اتحاد مسلمین و عمل به دستورات اسلام میدانست به همین دلیل بود که وی با مشروطهای که اقتباس شده از قوانین غربی بود به مخالف پرداخت.این گونه بود که طرح ترور شیخ فضل الله نوری[در محفل های ماسونی وابسته به انگلیس و] توسط برخی مشروطه خواهان تندرو پیریزی شد و در روز نهم دی ماه 1287 توسط کریم دواتگر اجرا شد.
ترور شیخ و پس از آن، اعدام ایشان نشان آن بود که تندروی و خشونتپروری در میان طرفداران مشروطه[به صورت سازمان یافته] شکل گرفته است و از ابزار خشونت برای حفظ جایگاه خود و حذف مخالفان استفاده میکنند.نخستین گروه تحت عنوان کمیته مجازات، با ترور سازمان یافته میرزا اسماعیل خان، رئیس انبار غله وزارت مالیه اعلام وجود کرد.کمیته مجازات در زمانی که ایران فاقد یک دولت مرکزی قدرتمند بود، توسط سه نفر به نامهای میرزا ابراهیمخان منشیزاده، اسداللهخان ابوالفتحزاده، محمدنظرخان مشکوةالممالک از هواخواهان مشروطه شکل گرفت. میرزا علی اکبر ارداقی، عمادالکتاب و کریم دواتگر(ضارب شیخ فضل الله نوری) نیز سه نفری بودند که با انگیزه از سر راه برداشتن کسانی که به نظر آنها مقابل راه اصلاحات بودند به این گروه پیوستند.
در برخی منابع آمده است که اعضای این گروه وابسته به بهائیت[فرقه ضاله ساخته شده توسط انگلیس، برای تضعیف تشیع] بودند[ افراد شاخص بهائیت در تشکیلات فراماسونری انگلیس در ایران، عضو بودند]. مهدی بامداد در کتاب «شرح حال رجال ایران»، سرتیپ اسدالله خان ابوالفتح زاده و سرتیپ ابراهیم خان منشی زاده را از پیروان فرقه بهائیت معرفی میکند.این موضوع را عبدالله متولی نویسنده کتاب کمیته مجازات نیز تأیید میکند و افزون بر دو نفر نامبرده، مشکوه الممالک را هم پیرو این فرقه میداند.
🔸منابع: مشرق نیوز، کد671905/ک، تنهای شکیبا/خبرگزاری مردمی عمار...
✳️ @ShahidRabe
#تاریخ_مکتوم
📜 برگی از تاریخ ناگفته و ناشنیده🔰
✍ به بهانه ایام سالمرگ قلم زنِ دین ستیز، علیاکبر دَخو، معروف به #دهخدا، اشتهار به وابستگی به فرقه های #بابی #ازلی/۷ اسفند ۱۳۳۴ ش
⁉️ به راستی رژیم دیکتاتوری و وابسته پهلوی، با چه انگیزه ای و برای رسیدن به چه هدفی، مأموریت نوشتن لغت نامه ایران را به هجو نویس دین ستیز، علی اکبر دخو(دهخدا) سپرد!!!؟
در میان سطور حجیم این لغت نامه چه مطالبی گنجانده شد، که نباید می شد!؟ و چه مطالبی باید گنجانده می شد، که نشد!؟...
✍ آشنایی با ماهیت دهخدا در چهار پرده، بعلاوه بررسی هفته نامه دین ستیز صور اسرافیل 🔰
☑️ پردهی اول: دشمنی با مرجع شهید علامه شیخ فضل الله نوری(ره) زعیم نهضت اسلام خواهی مشروطه(مشروعه) و تخریب شخصیت ایشان
☑️ پردهی دوم: چرندیات ازلی
☑️ پردهی سوم: دهخدا از زبان مدرسی چهاردهی
☑️ پردهی چهارم: نگاهی به لغتنامه دهخدا
✍ مطلب کامل به همراه منابع، اندیشکده مطالعات یهود👇
http://jscenter.ir/slave-jews/muslim-zionism/10453
☑️ بررسی ماهیت جهانگیر شیرازی(مدیر هفته نامه صوراسرافیل، سوسیالیست و عضو انجمن های مخفی فراماسونی) و علی اکبر دخو(معروف به دهخدا، سردبیر هفته نامه صوراسرافیل، که قلم مسموم وی و توهین های وقاحت آمیزش نسبت به دین و اعتقادات مذهبی، باعث شد در مقطعی از ترس خشم مردم، از کشور فرار کند) کامل مطلب، پرتال جامع علوم انسانی👇
http://ensani.ir/fa/article/46437/
✍ انتشار توهین های هدفمند و وقاحت آمیز، نسبت به ساحت مقدس علامه شیخ فضل الله نوری(ره)، در شماره ۱۵ نشریه دین ستیز صوراسرافیل(ارگان سوسیالیست ها در عصر مشروطه)/ ۱۵ جمادی الاول ۱۳۲۵ ق صورت گرفت./ منبع: سالشمار شیخ، ک، تنهای شکیبا، ص ۵۸۱
💠 دکتر منصوره اتحادیه، مورخ و پژوهشگر شهیر معاصر:🔰
شیخ فضل الله خیلی زود متوجه برخی نیرنگها در مشروطه شد. قانونی که از مجلس مشروطه می گذشت، برگرفته از قوانین غربی بود و شیخ به عنوان یک مجتهد [مرجع تقلید]، نمی توانست بپذیرد. او می گوید من تعدادی از مجلسیان را قبول ندارم، چون سوسیالیست هستند (منکر خدا هستند)، شیخ درست می گفت، واقعا" سوسیالیست ها در مجلس بودند، حتی روزنامه صوراسرافیل [با مدیریت جهانگیر خان و سردبیری علی اکبر دهخدا] که شیخ را مورد حمله قرار می داد، ارگان سوسیالیست ها بود. شیخ فضل الله در مقابل التقاطی که در لوای اسلام پدید آمده بود ایستاد./گفتگو با پیام فضلی نژاد، برنامه شوکران، شبکه چهار سیما، ۹۸ ش
⁉️طراحی نقشه قتل علامه شیخ فضل الله نوری(ره) در منزل ملک المتکلمین!🔰
فراماسون مهدی ملکزاده (فرزند نصرالله بهشتی بابی ازلی ماسون معروف به ملک المتکلمین) در کتاب خود به تشکیل جلسه ای در منزل پدری(با حضور پدرش)، برای طراحی نقشه قتل علامه شیخ فضل الله نوری(ره)، اعتراف می کند. این جلسه با حضور تنی چند از اعضاء انجمن مخفی ماسونی از جمله جهانگیر شیرازی (صوراسرافیل) و بابی ازلی ماسون، سید جمال واعظ اصفهانی (پدر محمد علی جمالزاده لائیک) برگزار شد...!در این جلسه حاضرین تصمیم قطعی خود را برای کشتن علامه شیخ فضل الله، اعلام کردند./ک، مشروطه از آغاز تا سرانجام، ص ۴۴۰ به نقل از ک، تاریخ انقلاب مشروطه، ملکزاده، کتاب سوم صص۶۲۳-۶۲۵
✳️ @ShahidRabe
✍ به بهانه سالگرد درگذشت حجتالاسلام و المسلمین سید هادی خسرو شاهی، محقق، نویسنده و مورّخ معاصر/ در ۸ اسفند ماه ۱۳۹۸ش
🌹«رحم الله من یقرأ الفاتحة مع الصلوات»
اللّهُمَّ صَلّ عَلَی محَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجّل فَرَجَهُم
💠 پیام تسلیت امام خامنه ای (حفظه الله) در پی درگذشت
حجةالاسلام والمسلمین سیدهادی خسروشاهی
رفیق دیرین اینجانب
بسم الله الرحمن الرحیم
درگذشت عالم مجاهد مرحوم حجةالاسلام والمسلمین آقای حاج سیدهادی خسروشاهی رحمةاللهعلیه را به خاندان محترم و بازماندگان و ارادتمندان و علاقمندان به آثار قلمی ایشان تسلیت عرض میکنم. ایشان عنصری خستگیناپذیر در تبلیغ معارف اسلامی بهوسیلهی نگارش مقالات و ترجمهها و کتابهای متعدد در مدت ۶۰ سال از زندگی خویش بودند و انگیزه و همتی کمنظیر در تلاش برای تقریب مذاهب اسلامی و اتحاد مسلمین به کار میبردند. تلاشهای دیپلماسی در دوران جمهوری اسلامی در واتیکان و قاهره نیز بخش دیگری از مجاهدت این رفیق دیرین اینجانب بود. از خداوند متعال رحمت و مغفرت و حشر با اجداد طاهرین را برای ایشان مسألت میکنم.
سیّدعلی خامنهای ۱۰ اسفند ۱۳۹۸
✍اشاره:
سوم اسفندماه، سالگشت درگذشت پژوهشگر معاصر حجت الاسلام و المسلمین مرحوم دکتر علی ابوالحسنی (منذر) بود.
در ادامه متن ویرایش شده سخنرانی استاد سید هادی خسروشاهی درباره ایشان که در سالن اجتماعات حوزه هنری ایراد شده است، می آید.
این مراسم توسط «موسسه مطالعات تاریخ معاصر» برگزار شده بود و جمعی از اهالی فرهنگ و تاریخ در آن شرکت داشتند و اساتید دیگری نیز در آن به ایراد سخن پرداختند.
و دریغا که قسمت این بود که خود استاد خسروشاهی نیز در اسفند ماه و در ایام درگذشت استاد منذر(ره)، دعوت حق را لبیک گوید.(روحشان قرین رحمت الهی)
🔰ادامه در بخش دوم🔰
🔰بخش دوم🔰
🎙سخنراني تاریخ پژوه شهیر، مرحوم حجت الاسلام والمسلمین سید هادی خسروشاهي در بزرگداشت پژوهشگر فقید استاد علی ابوالحسنی(منذر) رضوان الله تعالی علیهما
💠 استاد فقید خسروشاهی:
مرحوم ابوالحسنی کتاب مستقلی در رد اتهامات شیخ فضلالله نوری(ره) نوشته و کذب بودن آنها را افشا کرده است. نام این کتاب کالبدشکافی چند شایعه درباره شیخ شهید است.[شایعات] و اتهاماتی که کسانی چون[ماسون ها]، کسروی، ملکزاده، ادوارد براون، دولتآبادی و... به ایشان زدهاند، ...
کامل مطلب👇
بسم الله الرحمن الرحیم
السلام علیکم و رحمة الله و برکاته
این جلسه به عنوان بزرگداشت پژوهشگر سخت کوش و موفق مرحوم حجة الاسلام و المسلمین شیخ علی ابوالحسنی (منذر) برگزار میشود و از این حقیر خواستند که چند کلمه ای درباره آثار ایشان، سخن بگویم. مرحوم منذر حدود پنجاه جلد اثر تألیفی، علاوه بر ده ها مقاله پژوهشی منتشر شده دارد که همگی ارزشمند و محققانه است؛ ولی یکی از کارهای ماندگار ایشان، تحقیق درباره مسائل عصر مشروطیت است... از جمله تألیف دوازده جلد کتاب درباره آیة الله شهید شیخ فضل الله نوری است که در آن دوران پس از مبارزه ای سخت و شیوع اتهاماتی بی اساس و ناروا علیه ایشان، در دوران سرپرستی یپرم خان ارمنی بر نظمیّه، در تهران به دار آویخته شد.
مرحوم ابوالحسنی، درباره اتهامات مربوط به شیخ شهید، تحقیق ویژه ای دارد، ولی پیش از اشاره به آن، بی مناسبت نیست که به مسئله این قصۀ دراز تهمت زنی و افترا و بهتان که سابقه تاریخی دارد، اشاره ای بشود. به شهادت تاریخ از انبیاء اولی العزم و زمان حضرت نوح ـ به تعبیر قرآن ـ بگیرید تا برسید به زمان های بعدی و دوران ائمه اطهار و سپس علماء عظام که همواره و در طول تاریخ این پدیده زشت استمرار داشته و در زمان ما هم همچنان ادامه دارد. در مورد معاصرین، یا علماء دو قرن اخیر، میتوان فهرست وار به چند مورد اشاره نمود.
البته نخست باید اشاره کنم که تهمتهای شایع به دو بخش تقسیم میگردد. بخشی خاص علماء و مراجع تقلید است که خیلی هم با مسائل سیاسی کار ندارد... که این گروه نوعاً متهم به شذوذ در افکار و انحراف عقیدتی میشوند.
مثلاً مرحوم آیة الله شیخ محمدحسین کاشف الغطاء عالم بزرگ معروف نجف اشرف، در سفری به شبه قاره هند و پاکستان، وقتی دید که ادای شهادت ثالثه در اذان، موجب اختلاف و حتی کشتار شیعیان میگردد، پیشنهاد نمود که آن بخش از اذان که به عنوان تیمُن و تبرک نه جزئیت ذکر میشود، حذف گردد که بلافاصله متهم به انحراف عقیدتی شد و ایشان مجبور به ترک آن منطقه گردید.
مرحوم علامه سید محسن امین عاملی وقتی التنزیّه خود را در حرمت عزاداریهای نامشروع منتشر ساخت، باز متهم به انحراف عقیدتی گردید. که علاوه بر تظاهرات و تشکیل اجتماعات بر ضد وی، قصیده ای نیز در قدح و ذم ایشان سروده شد که در مراسم و مجالس عزاداری بطور علنی علیه ایشان خوانده میشد!
مرجع بزرگ آیة الله سید محسن حکیم پس از انتشار کتاب گرانسنگ فقهی: «مستمسک العروة الوثقی» متهم به ارتداد! و خروج از دین شد و حتی رساله ای تحت عنوان «أفتی الحکیم» منتشر گردید، چون مستمسک شامل بعضی از فتاوی جدید و مخالف آراء علماء پیشین بود... این رساله را که در ایران نیز ترجمه و در تبریز چاپ شد، با امضا «هیئت علمی حوزه نجف اشرف» منتشر ساختند.
در حوزه علمیه قم نیز، پس از آغاز نهضت امام خمینی در سال 42، 7 رساله بر ضد مراجع به ویژه حضرت امام خمینی (ره) منتشر گردید که امضای «مصلحین حوزه علمیه»! را داشت و قبل از اتهامات بی شرمانۀ این جزوهها، میدانیم که امام به علت تدریس اسفار و برگزاری جلسات درس اخلاق، مورد هجمه متحجرین واقع گردیده بود ـ همانطور که خود امام اشاره کردند ـ بعضیها حتی از لیوان فرزند ایشان که در فیضیه آب خورده بود، استفاده نمی کردند!
بعد از ایشان نوبت به علامه بزرگوار سید محمدحسین طباطبائی رسید که باز به علت تدریس اسفار و تألیف تفسیر عظیم المیزان متهم به انکار معاد جسمانی و ارتداد گردید و بعضیها در فکر تکفیر رسمی ایشان بودند که با دخالت بعضی از مراجع وقت، موضوع منتفی گردید و که بنده در خاطرات خود مربوط به ایشان، به داستان آن به تفصیل پرداخته ام. این نوعی از اتهامات است درباره علماء و مراجع بزرگوار...
بخش دیگری از اتهامات صرفاً سیاسی است. که متوجه عناصر و شخصیتهای تأثیرگذار در جامعه میگردد. مثلاً: سید جمال الدین حسینی که یا جاسوس روس و انگلیس بوده و فراماسون و یا جاهطلب و همگام با شاهان و سلاطین... و یا بی دین و ملحد و بی نماز ختنه نشده!... خود سید در دستخطی، اتهاماتی را که متوجه او شده است، چنین میشمارد:
«هو العالم بالسرائر
🔰ادامه در بخش سوم🔰
🔰بخش سوم🔰
معلوم خُلّان بهتر از جان بوده باشد که طائفه انگریزیه اروسم میخوانند و فرقه اسلامیه مجوسم میدانند، سنی، رافضی و شیعه، ناصبی، بعضی از اخیار چهار یاریه، وهابیم گمان کردهاند و برخی از ابرار امامیه، بابیم پنداشتهاند. الهیان، دهری و متقیان، فاسقِ از تقوی بری، عالمان، جاهل نادان و مؤمنان، فاجر بیایمان انگاشتهاند. نه کافرم به خود میخواند و نه مسلم از خود میداند. از مسجد مطرود و از دیر مردود. حیران شدهام که به کدام در آویزم و با کدام به مجادله برخیزم؟… الغریب فی البلدان و الطرید عن الاوطان
جمالالدین الحسینی».
بعد از سید جمال الدین نوبت به آیة الله کاشانی میرسد که علاوه بر شرکت در مدیریت جنگ مسلحانه علیه نیروهای اشغالگر انگلیس در عراق و محکومیت به اعدام توسط اشغالگران، یعنی پس از عمری مبارزه بر ضد انگلیس، توسط دوستان ملی گرا در ایران!، متهم به انگلیسی بودن میشود. (رجوع کنید به جرائد دوران نهضت ملی، مانند: شورش، پرخاش، جبهه و غیره)
قبل از این مرحله هم طبق گزارشهای موجود دولتی!، ایشان با آلمان هیتلری! در ارتباط بوده است و پس از کودتای 28 مرداد هم باز دوستان با استناد به نوشته یک نویسنده امریکایی درباره عملیات آژاکس ـ کودتا ـ، مدعی میشوند که امریکاییها ده هزار دلار بر ای ایشان فرستاده اند که البته خود نویسنده میگوید «معلوم نیست این پول به آیة الله پرداخت شده باشد»، ولی دوستان! در چند ترجمه از آن نوشتار، آن اتهام را همچنان نقل میکنند.
باز میگردیم به امام خمینی که علاوه بر متحجران حوزوی و اتهامات آنها، رژیم شاه نیز پس از احساس خطر از قیام ایشان به افسانه بافی پرداخت. نخست خود شاه و سپس ژنرال پاکروان، ادعا کردند که گویا عبدالناصر برای امام پول فرستاده است! شاه در سخنرانی خود گفت: چگونه یک شیعه از یک سنی کمک میگیرد؟ و تیمسار پاکروان مدعی شد که شخصی را گرفته اند به نام علی الجوجو که از طرف مصر پول آورده است... و روی آن مانور زیادی دادند و در رسانهها وعده محاکمه علنی فرد مزبور را دادند. اما این اتهام را سرتیپ منوچهرهاشمی رئیس اداره ضد جاسوسی ساواک در کتاب خود «داوری» در کارنامه جاسوسی ساواک که به این داستان میپردازد، اصل موضوع را رد میکند و مینویسد که پس از بررسی کامل پرونده، متوجه شدم که قصه از اساس جعلی و دروغ است و چند نفر برای خوشرقصی پس از شکنجه یک جوان لبنانی، از او اعتراف گرفته اند... چون آن جوان برای خرید طلا و جواهرات برای صاحبکار خود در بیروت، پول برای آقای نقره چی در بازار آورده بوده که در فرودگاه دستگیر میشود... بعد شرح میدهد که موضوع را به تیمسار فردوست گفتم که نپذیرفت.. مجبور شدم که با پاکروان در میان بگذارم... و اسناد را ارائه دادم، او گفت من خود با اعلیحضرت در میان میگذارم... و بعد موضوع مسکوت ماند.
از سوی دیگر، فتحی الدیب مأمور امنیتی عبدالناصر، در کتاب خود «عبدالناصر و ثورة ایران»، مدعی میشود که ناصر به انقلاب ایران کمک کرده است... و محمدحسنین هیکل مینویسد که 150 هزار دلار توسط سوریه به ایران فرستاده شد که لو رفت، و در فرودگاه (؟) طرف را گرفتند!...
البته این قصه نیز از اساس مجعول بود و اینجانب کتابی در این زمینه در موقع اقامت در قاهره نوشته و منتشر ساختم و در آن همه اسناد را درباره جعلی بودن خبر آورده ام. (این کتاب به فارسی هم ترجمه و چاپ شده است)
البته این ها نمونههایی از مسئله شیوع اتهامات در قرن اخیر است. اما در عصر مشروطیت هم باز عناصر تأثیرگذار و علماء مورد احترام و قبول مردم، یا خودخواه و متحجر و موقوفه خوار و هوادار استبداد و محمدعلی شاه شدند یا باز مأمور انگلیس.
در این رابطه، شیخ شهید، [مرجع شهید علامه شیخ فضل الله نوری] با اتهامات عجیب و غریبی روبرو میشود که مرحوم ابوالحسنی در کتابی مستقلی به آنها میپردازد. مرحوم شیخ علی ابوالحسنی (منذر) که اهتمام خاصی به تاریخ معاصر داشت و بیشترین مجلدات آثار پنجاه گانه او درباره مسائل تاریخ معاصر به ویژه مشروطیت و بالأخص شهید شیخ فضل الله نوری است، علاوه بر کتاب «پایداری تا پای دار»، درباره حیات پربار علمی و اجتماعی و سیاسی شیخ شهید و کتاب و تحلیلی از نقش شیخ در نهضت تحریم تنباکو، در مجموعه دوازده جلدی کتاب خود به شرح ابعاد گونه گون شخیصت شیخ شهید پرداخته است که بنده 8 جلد آن را دارم و شاید چهار جلد دیگر چاپ نشده و یا جناب حقانی آنها را هنوز لطف نکرده اند...!
یکی از این مجلدات دوازده گانه کالبدشکافی چند شایعه درباره شیخ شهید است و اتهامات گوناگون در آن مطرح و پاسخ داده شده که از آن جمله «فروش مدرسه چال» به بانک استقراضی روسیه است. مدرسه چال در نزدیکی امام زاده «سید ولی»، در منطقه بازار قرار داشت، زمین مخروبه ای بود که انبار طوافها و زغال فروشها شده بود...
🔰ادامه در بخش چهارم🔰
🔰بخش چهارم/پایانی🔰
مدعیان گفتند که شیخ آن زمین مخروبه و یا انباری را به بانک استقراضی روسیه به عنوان حاکم شرع، فروخته است.
یکی دیگر از اتهامات، دریافت 7 هزار تومان از دربار قاجار برای تقویت سلطنت قجریها بود. مدعیان تاریخ نگاری مانند: احمد کسروی، ادوارد براون، ملک زاده و دولت آبادی،[که همگی فراماسون بودند] این تهمت را [از روی عناد و برای تخریب شیخ شهید] در کتابهای خود نقل کرده اند بدون آنکه مدرک و سندی مورد قبول ارائه نمایند.
دریافت رشوه از اتابک برای تقویت وی هم یکی دیگر از اتهاماتی است که باز احمد کسروی و هم پالگیهایش آن را با شرح و بسط در کتابهای خود نقل کرده اند و حتی کسروی مدعی شده که شیخ شهید به هنگام تحصن در حضرت عبدالعظیم (سال 1325 هـ ) از امین السلطان یا اتابک اعظم پول میگرفته است! در حالیکه کسروی خود معاصر مشروطیت بود و باید با حقایق آشنا باشد ولی معلوم است که از روی عناد، بی پروا این اتهام را نقل میکند! البته مرحوم ابوالحسنی، با اسناد و مدارک، به یکایک این اتهامات پاسخ داده است که قابل تقدیر است، چون برای اولین بار به طول مستقل و مستدل به این موضوع پرداخته شده است.
مرحوم ابوالحسنی، در کتاب ارزشمند دیگر خود که درباره زمانه و کارنامه آیة الله سید محمدکاظم طباطبائی یزدی[صاحب عروه و از دوستان و همفکران علامه شیخ فضل الله نوری] تألیف نموده، به تناسب بررسی مواضع سید در صدر مشروطه، به مطلبی میپردازد که به نحوی اظهارنظر ایشان راجع به مشروطه نقل میشود و آن تلگراف مرحوم سید، به علمای آذربایجان، در رابطه با سفر جد مرحوم اینجانب آیة الله حاج سید احمد آقا خسروشاهی به نجف اشرف و گفتگوی ایشان با مراجع درباره مشروطیت و تأسیس عدالت خانه است.
جد بزرگوار حقیر، در آغاز مشروطیت همراه دیگر علماء بلاد از آن استقبال کردند ولی عملکرد مشروطه خواهان سکولار ـ مانند تقی زاده ها ـ در تبریز باعث گردید که مانند اغلب علما آن دیار از تأیید مشروطیت خودداری کنند...
در آن دوران ایشان سفری به عتبات عالیات ـ طبق روش سالانه ـ میکنند که موجب اشاعۀ اتهام «سفر برای دفاع از استبداد»! بر ضد ایشان میگردد...
بنده چند سال قبل که به بررسی اسناد سید جمال الدین در بایگانی راکد وزارت امور خارجه میپرداختم به سندی یا گزارشی ـ مربوط به سال 1325 هـ ـ برخوردم که گزارشگری از نجف، آن را به مرکز فرستاده و در آن اشاره کرده که حاج سید احمدآقا خسروشاهی گویا برای تثبیت استبداد و بقاء محمدعلی شاه از طرف وی به نجف آمده تا با مراجع مذاکره کند!
کپی این گزارش را بنده برداشتم و به دنبال آن بودم که روزی به تحقیق درباره آن بپردازم که اتفاقاً شیخ ابوالحسنی در کتاب خود درباره مرحوم آیة الله سید کاظم یزدی به آن پرداخته و تلگرافی از سید را نقل نموده و اشاره کرده است که تگرافهای دیگر مراجع نجف در این موضوع در جریده ملی چاپ تبریز به سال 1325 آمده است. و این البته دقت نظر و نکته بینی مرحوم منذر را نشان میدهد و البته همین اشاره به این نکته، باعث شد که بنده توسط یکی از دوستان، اصل آن شماره از روزنامه را به دست آورم که خیلی جالب بود.
در واقع یک شماره یا ویژه نامه «جریده ملی» تحت عنوان: رفع تهمت به این موضوع اختصاص یافته که در آن ضمن درج نامههای تبریز به نجف، پاسخ مراجع نقل شده است...
و این اشاره مرحوم منذر باعث گردید که در واقع کتابی تحت عنوان «مشروطه مشروعه و علمای تبریز» توسط حقیر تهیه گردد که شامل مسائل مربوط به آن دوران و نقش علما عظام تبریز، به ویژه جد بزرگوار آیة الله حاج سید احمد خسروشاهی است. و در واقع تحقیق و دقت نظر مرحوم منذر، باعث روشن شدن گوشه ای از تاریخ دوران مشروطیت و تنظیم کتاب گردید که امیدوارم به زودی چاپ و منتشر گردد./از پایگاه اطلاع رسانی استاد فقید سید هادی خسروشاهی
✳️ @ShahidRabe