اوضاع نابسامان امروزی محصول انقلاب اسلامی است یا دولت مدعیان اصلاحات؟
محمدجواد حجتی کرمانی، فعال سیاسی اصلاحطلب طی یادداشتی در روزنامه اعتماد با عنوان «از اسلام تا مسلمانی، از انقلاب تا انقلابیگری» نوشت: «پس از گذشت ۴۰ سال از انقلاب باید پاسخگوی نسل نوجوی پرسشگر پرخاشگر باشیم که شما مسئول اوضاع نابسامان امروزی ما بودهاید و هستید و خود من ماندهام که به این سؤال عام و تمام چه پاسخی بدهم؟»
در ادامه این مطلب آمده است: راستگرایان بهاصطلاح انقلابی، مرا متهم به گرایش لیبرالی و غیرانقلابی میکنند و «جوجههای تازه از تخم درآمده»، به من و امثال من «پرواز» یاد میدهند.
👈لازم به یادآوری است که مدعیان اصلاحات نمیخواهند باور کنند که مشکلات امروزی کشور محصول ناکارآمدی و سیاستهای غلط آنان در قبال غرب است وگرنه چه کسی است که نداند انقلاب اسلامی ایران، هزاران رویش و رحمت و برکت برای این مملکت در داخل و خارج فراهم آورده است.
اگر از کسی از وضعیت بورس، بیکاری، تورم و... بپرسی انقلاب اسلامی را متهم میکند یا دولت موردحمایت اصلاحطلبان را؟
ریزش بدنه اجتماعی اصلاحطلبان به خاطرداشته ناکارآمدی در عملکرد دولت است
گرچه امثالی مثل حجتی کرمانی، فاطمههاشمی و... سعی میکنند با مهملگویی و طرح اظهارات کذایی، پنجه بر صورت انقلاب اسلامی بکشند اما برخی دیگر از مدعیان اصلاحات نمی توانند حداقل این واقعیات بدیهی که در هر عقل سلیمی میتوان سراغ گرفت را انکار کنند.
روزنامه شرق در مطلبی به نقل از محسنهاشمی، فعال اصلاحطلب نوشت: «اصلاحطلبان در مقطع فعلی به دلیل شرایط خاص کشور، تحریمهای بیسابقه، ناکارآمدی پیشآمده در عملکرد دولت و عدم واقعگرایی و عملگرایی در مدیریت شهری، با ریزش در بدنه اجتماعی مواجه شدهاند و این احتمال موفقیت آنها را کاهش داده است؛ اما یک جریان ریشهدار سیاسی فقط در زمانی که برنده است وارد رقابت نمیشود، بلکه سعی میکند حضور خود را در صحنه تحت هر شرایطی حفظ کند.
به نظرم در انتخابات آینده نیز اصلاح طلبان به سمت حضور در صحنه تمایل خواهند داشت».
13.04M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
ویژه فرزندان:
داستان حدیث کساء به شکل کارتن مناسب کودکان
ساخته شده
لطفاً برای کودکخودتون و هرکس که کودک داره ارسال کنید.
3.94M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
درهـوایاینشهرآلودهبهگُـناه
نفسممیگرفت
اگربویعـطرشهدانبود..
#شـهدادستمانرابگیرید🥀
2.53M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔸هیچ واژهای نمیتونه حس یک مادر رو به فرزندش توصیف کنه حتی عشق، باهاشون مهربونتر باشیم، اونا چیزی جز توجه از ما نمیخوان.
💌 رسول اکرم(ص) فرمودند
«وجود پیران سالخورده، باعث برکت و افزایش رحمت و نعمتهاى الهى است»
نهج الفصاحه،ص۲۲۲
6.96M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
ناراحتی شدید کارشناس اینترنشنال سعودی از زیر سوال رفتن اقتدار و حیثیت ایالات متحده نزد ایرانی ها! دوباره آمریکا را می سازیم!!
مریم معمار صادقی فعال سیاسی و مدافع تحریم علیه ایران:
"از این ناراحت هستم که ایرانی ها دیگر به آمریکا به چشم یک کشور مقتدر و آزاد نگاه نمی کنند! دوباره آمریکا را می سازیم!!"
فرافکنی مسببان تحریم و ترور، برای فرار از پاسخگویی
اکبر ترکان، مشاور پیشین روحانی طی مطلبی در ارگان دولت مدعی شد: «...خاتمی هم سیاست تنشزدایی را اتخاذ و فضای بینالمللی درباره ایران تغییر کرد و همکاری ما با کشورهای خارجی را توسعه داد.
از آن دوره بود که شرکتهای خارجی برای سرمایهگذاری به ایران آمدند. اشکال از آن روزی شروع شد که عدهای بر سر کار آمدند که بهجای ادامه دادن راه اعتدال و مدارا، مذاکرات هستهای تهران را به سخره گرفتند. نتیجه این تمسخر، ارجاع پرونده ایران به شورای امنیت و صدور قطعنامههای چندگانه علیه جمهوری اسلامی شد که مشکلات سهمگینی برای ما پیش آورد.
این سیاست ۸ سال ادامه یافت تا با روی کار آمدن دولت حسن روحانی و آغاز مذاکرات برجام بتوانیم از فشارهای غیرعادلانه تحمیلی خلاص شویم. تحریمها موقعی آغاز شد که مسئولان وقت، قطعنامهها را کاغذپاره خواندند و مدعی شدند شورای امنیت هم کاری نمیتواند کند. تا آنجا که میپرسیدند این قطعنامهها چه اثری دارند؟»
👈برخلاف روایت وارونه و تحریف آلود فوق، اولاً، دولت واداده خاتمی با رویکرد های غلط، سایه جنگ و تهدید را بر سر کشور کشاند و ایران محور شرارت معرفی و تهدید به حمله اتمی شد.
ثانیاً، تحریمها را عوامل فتنه 88 سر سفره ملت گذاشتند. قطعنامه در سالگرد فتنه 88- 25 خرداد 1389(ژوئن 2010)- با هدف حمایت و هواداری از جریان فتنه و در مقطعی که این جریان رو به افول بود، صادر شد.
جان بولتون مشاور سابق امنیت ملی کاخ سفید و نماینده پیشین آمریکا در سازمان ملل، در مقطع فتنه 88 گفته بود: این ناآرامیهای ایران در سال 88 بود که گزینه تحریم ایران را که بیش از دو سال از دستور کار خارج شده بود، مجدداً به روی میز برگرداند.
جانهانا، از اعضای ارشد موسسه واشنگتن در سیاست خاور نزدیک و مشاور امنیت ملی دیک چنی (معاون جرج بوش) نیز ۲۸ مهرماه ۱۳۸۸ یعنی یک ماه بعد از هتاکی فتنهگران در روز قدس، از ملاقات با شخصیتهای نزدیک به رهبری جنبش سبز خبر داد و به روزنامه لسآنجلستایمز گفت؛ مطمئناً پیامیکه من از گردهمایی اخیر فعالان ایرانی در اروپا- که در میان آنها بعضی شخصیت های نزدیک به رهبری جنبش سبز حضور داشتند- شنیدم این بود که تحریم باید اعمال شود و این تحریم باید هرچه شدیدتر باشد، تحریم ضعیف و یا تدریجی فقط به رژیم این امکان را میدهد که با وضعیت جدید خودش را تطبیق دهد.
آنها گفتند برای اینکه تحریم مؤثر باشد، باید بهصورت شوک وارد شود که فلج کند و نه بهصورت واکسن (!)
ثالثاً، مدعیان اصلاحات ادعا میکردند که به واسطه بستن با آمریکا، همه مشکلات حل میشود اما این عدههای کذایی به تورم بالای 52 درصد و 6 تا 8 برابر شدن نقدینگی، نرخ ارز و سکه و طلا و خودرو و مسکن انجامید.
طیف مدعی اصلاحات به جای آدرس غلط دادن باید پاسخگو باشد.
رابعاً، مدعیان اصلاحات با کوبیدن بر طبل برجامهای بعدی، زمینهساز ترور سردار سلیمانی شدند. آنها شعار نه غزه، نه لبنان را جار زدند و در فتنه سبز علیه اسلامیت و جمهوریت نظام شورش کردند.
سردار سلیمانی را جنایتکارانی به شهادت رساندند که از مدعیان اصلاحات حمایت میکردند. این طیف با تردید پراکنی و تفرقه افکنی درباره نفوذ منطقهای ایران و تقلا برای قطع پای ایران از منطقه، از پشت به حاج قاسم شلیک و شخصیت وی را ترور کرد.
مجموع این خیانتها در کنار مالهکشی شرارتها و پلیدیهای دشمن در توافق هستهای و سیاست ضعف و تعلیق، زمینه ترور فیزیکی سردار دلها را فراهم کرد. مدعیان اصلاحات باید پاسخگوی رفتار خسارتزا و منافقانه خود باشند.
اموال و داراییهای نامشروع شناسایی و پس گرفته میشوند
🔹رئیس قوه قضائیه با ابلاغ دستورالعملی، دادستانی کشور را موظف کرد با همکاری دستگاههای نظارتی و امنیتی و سازمانهای مردم نهاد هرگونه مستنداتی که حاکی از سوءاستفاده احتمالی مسئولین از موقعیت شغلی یا جایگاه مدیریتی و کسب اموال نامشروع شده را پیگیری نموده و اموال را به بیتالمال بازگردانند.
*یكی از محافظان مقام معظم رهبری در خاطرهای جالب نقل می كنند كه:*
افتخارمان این است که در استان تهران، خانوادة دو شهید به بالا نداریم که آقا خانهشان نرفته باشد. تقریباً محله و خیابان اصلی در شهر تهران نداریم که ایشان نیامده باشند و بلد نباشند. تکتک این محلههای خود شما را من حداقل میدانم ما خانواده شهید سه شهید و دو شهید نداریم که ایشان نیامده باشند.
حدود شش، هفت سال بعضی روزهای شیفت کاریام، مسئول تنظیم ملاقات خانوادة معظم شهدا من بودم. بههمینخاطر میدانم شرایط و وضعیت چگونه بود. دیدارهای خانواده شهدا، باصفاترین، باحالترین لذتی که آدم میخواهد ببرد را دارد.
بعضیهایش خیلی سوزناک است. یک خانواده شهید میروی فقط یک فرزند داشتند كه آن هم شهید شده است. خیلی سخت است برای یک پدر و مادر که یک بچه بزرگ کرده باشند، آن بچهشان را هم در راه خدا داده باشند. هرچند آنها با افتخار میگویند، ولی ما که مینشینیم نگاه میکنیم، آن خستگی را احساس میکنیم.
بعضی از خانواده شهدا با تقدیم چند شهید روحیة عجیبی دارند. به طور مثال خانواده شهید «خرسند»، در نازیآباد. خانوادة خرسند چهار تا شهید داده است؛ پدر خانواده، دو فرزند خانواده و داماد خانواده. مادر این شهیدان اینقدر قدرتمند، باصلابت و بانجابت با آقا صحبت میکرد که یکی دو بار آقا گریه کرد.
این فقط اختصاص به شهیدان شیعه ندارد. همة آدمهایی که در راه خدا در کشور ما از ادیان مختلف کشته شدند. چه شیعه، چه سنی، چه مسیحی و...
صبح روز کریسمس یعنی عید پاک ارامنه، آقا فرمودند خانة چند ارمنی و عاشوری اگر برویم خوب است. ما آدرسی از ارامنه نداشتیم. سری به کلیساهایشان زدیم که آنها از ما بیخبرتر بودند. رفتیم بنیاد شهید، دیدیم خیلی اطلاعات ندارند.
کمی اطلاعات خانوادة شهدا را از بنیاد شهید، مقداری از کلیساها و یک سری هم توی محلهها پیدا کردیم و با این دیدگاه رفتیم. صبح رفتیم گشتیم توی محلة مجیدیه شمالی، دو سه تا خانواده پیدا کردیم. در خانوادهها را زدیم و با آنها صحبت کردیم. توی خانواده مسلمانها ما میرویم سلام میکنیم و میگوییم از هیئت آمدیم از بسیج، پایگاه ابوذر، بالاخره یک چیزی میگوییم و کارتی نشان میدهیم. بین ارمنیها بگوییم که از بسیج آمدیم که بالاخره فرهنگش... بگوییم
از دادستانی آمدیم که باید دربروند. کارت صداوسیما نشان دادیم و گفتیم از صداوسیمای جمهوری اسلامی ایران هستیم. امشب شب کریسمس که شب پاک شماهاست میخواهیم فیلمی از شماها بگیریم و روی آنتن بفرستیم.
برای نماز مغربوعشا با یک تیم حفاظتی وارد مجیدیه شدیم. گفتیم اسکورت که حرکت کرد به ما ابلاغ میکنند، میرویم سر کارمان دیگر. اسکورت هم به هوای اینکه ما توی منطقه هستیم با بیسیم زیاد صحبت نکنند که مسیر لو نرود، روی شبکه بالاخره پخش میشود دیگر. چیزی نگفتند. یک آن مرکز من را صدا کرد با بیسیم گفتم به گوشم.
موردمان را گفت که شخصیت سر پل سیدخندان است. سر پل سیدخندان تا مجیدیه کمتر از سه چهار دقیقه راه است. من سریع از ماشین پیاده شدم. در خانه را زدم. خانمی از گل بهتر آمد دم در، در را باز کرد. ما با یاالله یاالله خواستیم وارد شویم، دیدیم نمیفهمد که. بالاخره وارد شدیم. چون کار باید میکردیم. گفتیم نودال و اَمپِکس و چیزایی که شنیده بودیم، کارگردان و اینها بروند تو.
کارگردان رفت پشتبام پست بدهد، اَمپِکس رفت توی زیرزمین پست بدهد، آن رفت توی حیاط پست بدهد. پست بودند دیگر حالا. فیلممان بود. یک ذره که نزدیک شد، بیسیم اعلام کرد که ما سر مجیدیه هستیم. من هم با فاصلهای که بود به این خانم چون احیا بشود، اینجوری جلوی آقا نیاید، گفتم: ببخشید! الآن مقام معظم رهبری دارند مشرف میشوند منزل شما.
گفت: قدم روی چشم، تشریف بیاورد. گفتید کی؟
من اسم حضرت آقا را گفتم. ـ داستان بازرگان و طوطی را شنیدهاید ـ، تا اسم آقا را گفتم افتاد وسط زمین و غش کرد. فکر کردیم چه کنیم داستان را؟ داد بیداد کردیم، دو تا دختر از پله آمدند پایین. یاالله یاالله گفتیم و بهشان گفتیم که مادرتان را فعلاً جمع کنید. مادر را بردند توی آشپزخانه.
دخترها گفتند: چه شد؟
گفتم: ببخشید! ما همان صداوسیمای صبح هستیم که آمده بودیم. ولی الآن فهیمدیم که مقام معظم رهبری میآیند منزلتان، به مادرتان گفتیم غش کرد. فکری کنید.
تا اجازه نگرفت وارد خانه نشد
اینها شروع کردند مادر خودشان را به حال آوردند. فشارشان افتاده بود، آب قند آوردند. بیسیم اعلام کرد که آقا پشت در است. من دویدم در خانه را باز کردم.
نگهبانی هم که باید كنار در میایستاد، رفت دم در. کارهای حفاظتیمان را انجام دادیم. آقا از ماشین پیاده شد تا وارد خانه بشود. آمد توی در خانه نگاه کرد و گفت: سلام علیکم.
گفتم: بفرمایید.
گفت شما؟
نه اینکه ما را نمیشناخت
..، گفتند، تو چه کارهای یعنی؟ گفتیم: صاحبخا
او
رید ببینم.
توی خانة مسلمانها چهار تا عکس بزرگ شهید وجود دارد که توی هر اتاقی یکی هست.
میپریم و میآوریم. اینها رفتند آلبوم عکسشان را آوردند. آلبوم عکس هم متأسفانه برای شب عروسی شهید بود. آلبوم را گذاشتند جلوی آقا. صفحة اول یک عکس دوتایی. یادگاری فردین با دوستش گرفته بود آن وسط بود. آقا همینجوری نگاه میکردند، شروع کردند به صحبت کردن، همینجوری صفحهها را ورق میزدند تا تمام شود. تمام که شد گفتند: خُب! عکس تکی شهید را ندارید؟
یک عکس تکی از شهید پیدا کردند و آوردند گذاشتند جلوی آقا. آقا شروع کردند از شهید تعریف کردن. گفت: خُب! نحوة اسارت، نحوة شهادت اگر چیزی داشته به من بگویید.
ما فهمیدیم نام این شهید بزرگوار، شهید «مانوکیان» است، به اندازة شهیدان «بابایی»، «اردستانی» و «دوران» پرواز عملیاتی جنگی داشته است. هواپیمایش f14، بمبافکن رهگیر بوده و بالای صد سُرتی پرواز موفق در بغداد داشته. هواپیمایش را توی دژ آهنی بغداد میزنند. شهید، هواپیما را تا آنجا که ممکن است، اوج میدهد. هواپیما در اوج تا نقطة صفر خودش، که اتمسفر است بالا میآید و بقیهاش را بهسمت ایران سرازیر میشود. چهار تا موتور هواپیما منهدم میشود.
هواپیما لاشهاش توی خاک ایران میافتد، ولی چون دیگر سیستم برقی هواپیما کار نمیکرده، نتوانسته ایجکت کند و نشد كه چتر برای شهید کار کند. هواپیما به زمین خورد و ایشان به شهادت رسید.
ارمنیای بود که حتی حاضر نشد، لاشة هواپیمای جمهوری اسلامی بهدست عراقیها بیافتد. آن خانواده، این فرزندشان است. این بزرگوار در نیروی هوایی مشهور است.
دربارة شهادتش و اخلاقش تعریف کردند.
مادر شهید گفت: امروز فهمیدم كه علی(علیه السلام) كیست
مادر شهید گفت: آقا! حالا که منزل ما هستید، من میتوانم جملهای به شما عرض
کنم؟
آقا گفت: بفرمایید، من آمدم اینجا که حرف شما را بشنوم.
گفت: ما با شما از نظر فرهنگ دینی فاصله داریم، در روضههایتان شرکت میکنیم، ولی خیلی مواقع داخل نمیآییم. روز شهادت امام حسین(علیه السلام)، روز عاشورا و تاسوعا به دستههای سینهزنی امام حسین(علیه السلام) شربت میدهیم. میآییم توی دستههایتان مینشینیم، ظرف یکبارمصرف میگیریم، که شما مشکل خوردن نداشته باشید، چون ما توی ظرف آنها آب نمیخوریم. توی مجالس شما شرکت میکنیم و بعضی از حرفها را میشنویم. من تا الآن نمیفهمیدم بعضی چیزها را.
میگفتند، در دین شما بانویی ـ که دختر پیامبر عظیمالشأن اسلام(صلی الله علیه و آله و سلم) است ـ را بین درودیوار گذاشتهاند، سینهاش را سوراخ کردهاند. میخ، مسمار به سینهاش خورده. نمیفهمیدم یعنی چی. میگفتند مسلمانها یک رهبری داشتند به نام علی(علیه السلام). دستش را بستند و در سه دورة 25 ساله، حکومتش را غصب کردند. نمیفهیمدم یعنی چی. گفتند، در 25 سالی که حکومتش غصب شده بود، شغلش این بود، آخر شب نان و خرما میگذاشت روی کولش میرفت خانه یتیمهایش. این را هم نمیفهمیدم. ولی امروز فهمیدم که علی(علیه السلام) کیست.
امروز با ورود شما به منزلمان، با این همه گرفتاریای كه دارید، وقت گذاشتید و به خانة منِ غیر دین خودتان تشریف آوردید. اُسقُف ما، کشیش محلة ما به خانة ما نیامده است، شما رهبر مسلمین هستید. من فهمیدم علی(علیه السلام) که خانة یتیمهایش میرفت چهقدر بزرگ است.
از ورود آقای خامنهای به منزلشان، به علی(علیه السلام) و 25 سال حکومت غصب شدهاش و زهرا(سلام الله علیها) پی برد. خُب! این برود مشهد، امام رضا(علیه السلام) شفایش نمیدهد؟
بعد از بازگشت حضرت آقا، پاسداران را توبیخ كردند
ما چهل دقیقه با این خانواده بودیم. عین چهل دقیقه، به اندازة چند کتاب از اینها درس گرفتیم. آقا در خانة ارامنه آب، چایی، شربت، شیرینی و میوهشان را خورد. بعضی از دوستهای ما نخوردند. کاتولیکتر از پاپ هم داریم دیگر. رهبر نظام رفته خورده، پاسدار، من نوعی، نخوردم. حزباللهیتر از آقا هستم دیگر.
با آنها خداحافظی كردیم و بهسمت دفتر بهراه افتادیم. وقتی رسیدیم آقا فرمودند: این بچهها را بگویید بیایند.
آمدند. گفتند: این چه کاری بود كه شما کردید؟ ما مهمان این خانواده بودیم. وقتی خانهشان رفتیم چرا غذایشان را نخوردید؟ این اهانت به اینها محسوب میشود. نمیخواستید داخل نمیآمدید.
🌐 منبع ایرنا، بسیج نیوز ،...📌