🏴 إنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَيْهِ راجِعُونَ
روح بلند عالم ربانی و مجاهد خستگیناپذیر، حضرت آیتالله محمدعلی تسخیری، به رحمت ایزدی پیوست.
🔹 آیتالله تسخیری مشاور رهبر معظم انقلاب در امور جهان اسلام و سالها دبیرکل مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی بود. وی با توجه به توانایی علمی و آشنایی با زبانهای عربی و انگلیسی، اقدامات مؤثری در زمینۀ وحدت جهان اسلام انجام داد و یکی از بارزترین چهرههای علمی جهان تشیع بود که در بسیاری از مجامع و محافل علمی جهان اسلام بهعنوان نمایندهای توانمند از تفکر شیعی حضور مییافت.
🔸 آیتالله تسخیری یکی از شاگردان و یاران استاد شهید آیتالله سید محمدباقر صدر بود. او به توصیۀ استاد شهیدش تفسیری براساس روش پیشنهادی ایشان به رشته تحریر درآورد که با نام «المختصر للقرآن الکریم» به چاپ رسید. آیتالله تسخیری تلاشهای بسیاری برای حفظ و ترویج اندیشهها و میراث آن علامه کمنظیر جهان تشیع نمود و بههمت او کنگره بینالمللی شهید صدر در سال ۱۳۷۹ برگزار و در پی آن پژوهشگاه تخصصی شهید صدر تشکیل شد.
🔹 حضرت آیتالله محمدعلی تسخیری شامگاه دیروز ۲۷ مرداد بر اثر ضایعۀ قلبی دار فانی را وداع گفت.
🆔 @shahidsadr
💠 «جامعۀ ما» رونمایی شد
نشست رونمایی از کتاب «جامعۀ ما»، نوشتۀ آیتالله سید منذر حکیم، از سوی انتشارات سروش، دوشنبه ٢٧مرداد ١٣٩٩ در دانشکدۀ علوم اجتماعی دانشگاه تهران برگزار شد.
🔻 در این نشست مطرح شد:
💠 مجتمعنا قرار بود حلقه وصل فلسفتنا و اقتصادنا باشد
حجتالاسلام سید امید مؤذنی، معاون پژوهشی پژوهشگاه تخصصی شهید صدر:
آنچنان که شهید صدر در مقدمه فلسفتنا اشاره کرده، قرار بر این بوده که حلقه وصل در سهگانۀ فلسفتنا، اقتصادنا و مجتمعنا که ایشان موفق به نوشتن آن نشدند، مجتمعنا باشد؛ اما با توجه به اصرارهای عموم خوانندگان که از شهید صدر درخواست داشتند اقتصادنا را بر نگارش مجتمعنا مقدم کند؛ ایشان اقتصادنا را پیش از مجتمعنا تألیف میکند؛ در آن زمان تودۀ مردم تحتفشارهای فکری اندیشههای مارکسیستی بودهاند و عمدۀ درگیری در حوزۀ اندیشههای اقتصادی بروز داشته است.
این کتاب، جمع نوشتههای پراکندۀ شهید صدر درباره اجتماع در آثار مختلف او بوده و گام مهمی است برای اینکه اندیشۀ شهید صدر در فضای اجتماعی تا حد زیادی مطرح شود و در یک مجلد دیده شود. اگرچه آنچه که در مجتمعنای فعلی آمده یا نوشته شهید صدر یا برگرفته از دروس اوست، اما مجتمعنای شهید صدر نیست.
💠 عبادت لازمۀ تحقق فرهنگ در جامعه
دکتر سید مجید امامی استادیار دانشگاه امام صادق علیهالسلام :
آیتالله حکیم در فصل پنجم وقتی در مورد نسبت دین و جامعه صحبت میکنند، ٩ اصل را مطرح میکنند... اصل نهم دقیقاً موضوع فرهنگ و عبادت است، این اصل و نگاه سیستمی شهید صدر به عبادت است. خود عبادات شخصی و مستحبی تمهید فرهنگی برای جامعه است.
ایشان معتقد است سه مسئله، ذیل عبادات حل میشود که مشکل جامعه است: مسئله نیاز ارتباط با مطلق؛ مسئله نیاز به عینیتگرایی در نیت و گذار از ذات که در اینجا ذات یعنی خود؛ و مسئله احساس مسئولیت درونی بهعنوان ضمانت اجرایی. او این مسئله را بیان میکند که در تاکتیک اخلاص، فرد مؤمن و عضو جامعه اسلامی دقیقاً این عبور از خود را در عین رشد، بهواسطۀ مفهوم اخلاص محقق میکند.
💠 در مجتمعنا بودن کتاب باید تأمل کرد
دکتر مهدی حسینزاده یزدی استاد و مدیر گروه علوم اجتماعی اسلامی دانشکدۀ علوم اجتماعی دانشگاه تهران:
شهید صدر در قسمت پایانی فلسفتنا مینویسند که بر ماست که مبانی فلسفی اسلام را درباره هستی و زندگی و اجتماع و… مطالعه کنیم. فلسفتنا معرفتشناسی وهستیشناسی را بررسی کرد و نگاه فلسفی اسلام را درباره آن بهمثابۀ زیربنا موردمطالعه قرار داد. اکنون خواننده بهدنبال پل ارتباطی برای مطالعۀ اقتصادناست. کتاب مجتمعنای فعلی این حلقه ارتباطی را به نظر من ایفا نمیکند؛ بلکه کاملاً تکبعدی با مسئله مواجه میشود.
💠 حاکمیت نظاموارۀ ذهنی بر شهید صدر و شاگردان وی
دکتر مسعود فکری، مترجم کتاب:
خیلی از افردا وقتی درباره یک اندیشمند مطالعه میکنند، در انتها به این میرسند که شاید فرد برجسته باشد، اما نظام فکری ندارد. اما مرحوم شهید صدر نظام فکری داشت و شاگردان وی بسیار تحتتأثیر این نظام فکری بودند.
الآن دعوای میان سنت و مدرنیسم بهمراتب جدیتر و پرحرارتتر در جهان عرب است تا در جامعه ما. با در دستور کار قرار دادن آثار فاخر در حوزۀ زبان عربی که میتواند به تحرک بیشتر جامعه فکری ما بینجامد، قطعاً خدمت شایستهای به جامعه کردهایم.
متن کامل خبر را در اینجا ببینید
🆔 @SHAHIDSADR
⚫️ شهادت امام حسین علیهالسلام، نتیجۀ انحراف امت
در مکتب حسین علیهالسلام (١)
▪️ عقوبت دنیایی به ستمکاران جامعه اختصاص ندارد؛ بلکه همه افراد جامعه را با خصوصیات و عملکردهای مختلف شامل میشود.
▫️ زمانی که بنیاسرائیل در نتیجه ظلم، سرکشی و نافرمانیشان به سرگردانی در بیابان دچار شدند، این عقوبت تنها به ستمکاران اختصاص نیافت؛ بلکه شامل حال حضرت موسی(ع) نیز شد که پاکترین و شجاعترین آنها در مبارزه با ستمکاران و طاغوتها بود. شامل حال او هم شد؛ زیرا او هم از آن امتی بود که هلاکت نصیبشان شد. در نتیجه ستم و سرکشی آن قوم، همگی چهل سال سرگردان شدند و این سرگردانی، موسی(ع) را نیز دربرگرفت.
▪️ زمانی که در نتیجۀ انحراف مسلمانان، بلا و عذاب بر آنان واقع شد، یزیدبنمعاویه به حکومت رسید و با مال و جان و آبرو و عقاید ایشان هر چه خواست کرد. این بلا تنها به ستمکاران جامعه اسلامی اختصاص نیافت؛ امام حسین(ع) را نیز دربرگرفت و آن امام معصوم که پاکترین، عادلترین و بهترین آنها بود همراه با یاران و اهلبیتش به فجیعترین شکل به شهادت رسید.
▫️ اینها همه، منطق سنت تاریخ است. هنگامی که براساس سنت تاریخ، در این دنیا بر جامعهای عذاب نازل شود، تنها به ستمکاران آن جامعه اختصاص ندارد. به همین دلیل قرآن کریم میفرماید: «وَ اتَّقُوا فِتْنَةً لا تُصيبَنَّ الَّذينَ ظَلَمُوا مِنْكُمْ خَاصَّةً وَ اعْلَمُوا أَنَّ اللهَ شَديدُ الْعِقابِ» (از فتنهای که فقط به ستمکاران اختصاص ندارد، پرهیز کنید و بدانید که همانا خداوند سخت مجازات کننده است).
📚 سنتهای الهی در قرآن کریم، ص۶١_۶٢
🆔 @SHAHIDSADR
💠 پس کجا درس خواندهاید
🔻 برشی از کتاب شرح صدر
بازنشر به مناسبت روز جهانی مساجد
... کنار درِ اتاق ایستاد و آنقدر تعجب کرده بود که حتی یادش رفت سلام کند:
- تو را به خدا قسم، آیا شما محمدباقر صدر هستید؟
شهید صدر با لبخند گفت: «بله، بفرمایید. خوش آمدید».
_ باورکردنی نیست!
برای بار دوم و سوم سؤالش را تکرار کرد و شهید صدر همان جواب را داد. هنوز مطمئن نشده بود و دقیقتر پرسید: «آیا شما همان صدری هستید که «اقتصادنا» و «فلسفتنا» را نوشته؟»
شهید صدر گفت: «بله. بفرمایید.»
دکتر فنجری گفت: «جناب شیخ! کتابهای شما در عمق و دقت علمی و محتوای فکری بسیار برجسته است و شگفتی من و تعداد زیادی از دوستانم را که اساتید دانشگاه هستند برانگیخته است. یکی از آنها اندیشمند فرانسوی روژه گارودی است که او نیز مشتاق زیارت شماست. میخواستم بدانم که شما کجا و در کدامیک از دانشگاههای دنیا درس خواندهاید؟»
شهید صدر گفت: «من در هیچیک از دانشگاههای موردنظر شما درس نخواندهام؛ نه در عراق و نه جای دیگر. بلکه من اساساً در طول زندگیام بهجز دو بار از عراق خارج نشدم؛ یک بار برای ادای مراسم حج به خانه خدا رفتم و بار دیگر برای دیدار برخی از اقوام به لبنان سفر کردم».
ـ پس کجا درس خواندهاید؟
شهید صدر: در مساجد. اینجا در نجف، طلاب و علما در مساجد درس میخوانند.
دکتر فنجری که از این پاسخ شهید صدر شگفتزده شده بود گفت: «به خدا سوگند مساجد نجف، از همۀ دانشگاههای اروپا برتر است».
پ.ن: دکتر شوقی فنجری مشاور اقتصادی انورسادات (رئیسجمهور مصر) بود و در چند دانشگاه جهان اقتصاد تدریس میکرد.
📚 شرح صدر، ص۶٩
🆔 @shahidsadr
⚫️ مرگ امت و از دست دادن ارادهها در زمان امام حسین علیهالسلام
در مکتب حسین علیهالسلام (٢)
▪️ داستان سیدالشهدا(ع) و روند داستان سیدالشهدا(ع) صدها گواه بر این مرگ شگفت و ارادهای که امت از دست داد، دربر دارد.
▫️ سیدالشهدا(ع) عزم حرکت کرد. عزم سفر از مدینه به مکه کرد. سپس عزم سفر از مکه به عراق کرد. همه از هم پیشی میگرفتند و از هر سویی نزد ایشان میآمدند. عبداللهبنعباس نزد ایشان آمد، عبداللهبنجعفر نزد ایشان آمد، عبداللهبنعمر نزد ایشان آمد، زنان بنیهاشم نزد ایشان آمدند، عبداللهبنزبیر نزد ایشان آمد، کسان مختلفی از طبقههای مختلف نزد ایشان آمدند و به ایشان عرض میکردند: شما را به خدا از ریخته شدن خون خود بپرهیزید، خروج مکنید که کشته میشوید. کشته شدن چنان امر هولناک و ترسناک و هراسانگیزی شده بود که اندیشیدن درباره آن ممکن نبود ....
▪️ سپس عبداللهبنجعفر نزد امام حسین(ع) آمد. برای چه آمد؟ با اماننامهای از والی یزید بر مکه آمد. او برای امام حسین(ع) اماننامهای آورد که در آن والی یزید بر مکه برای امام حسین(ع) مصونیت را ضمانت کرده بود. به او گفت: پس چرا میخواهی خروج کنی مادامی که اینجا در امان هستی؟ چرا میخواهی سفر کنی؟!
▪️ هر فرد [در آن دوره] دیگر به هیچچیز نمیاندیشید جز اینکه در امان باشد، خونش در امان باشد و دارایی محدودش در امان باشد. دیگر به چهچیز کاری داشت؟! با امت چه کار داشت؟! با اسلام؟! با اهداف بزرگ؟! با کارهای بزرگ؟! مادامی که خودش در امان بود و در امنیت آن سلاطین و سرکشان و ستم پیشگان بهسر میبُرد!
📚 امامان اهلبیت، ص۴۵۵_۴۵۶
🆔 @SHAHIDSADR
⚫️ اساسِ نقش امام حسین علیهالسلام در تاریخ ائمه
در مکتب حسین علیهالسلام (٣)
انقلاب علیه حکومت یا حاکم، بنیان موضع امام حسین(ع) برابر دشمنان اسلام در عصر ایشان بود.
این انقلاب علیه حکومت یا حاکم با مفهوم اسلامی درباره مراتب مخالفت با حاکم پیوند دارد و به حکم شرعی اسلام دراینباره مرتبط است که از یک حکومت تا حکومت دیگر و از وضعیت یک حاکم تا وضعیت حاکم دیگر متفاوت است.
📚 امامان اهلبیت، ص۴۴١
🆔 @SHAHIDSADR
⚫️ قیام امام حسین علیهالسلام برای بیدارسازی وجدان امت
🔻 در مکتب حسین علیهالسلام (۴)
▪️ امام حسین(ع) تصمیم گرفت برای رویارویی با دسیسههای علیه شخصیت امت خروج کند. ایشان در این راه نمیکوشید تا سلطنت سیاسی بنیامیه را از بین ببرد. امام حسین(ع) احتمال میداد که موفق شود سلطنت سیاسی بنیامیه را از بین ببرد ـ براساس آنچه از روایات برمیآید ـ اما فقط بهعنوان یک احتمال و نه بیشتر. اخبار عمومی برای ایشان آشکار میساخت که کشته خواهد شد. همه شرایط عینی برای ایشان آشکار میساخت که کشته میشود. چگونه ممکن بود ایشان بر سلطنت سیاسی بنیامیه غلبه کند حال آنکه میان امتی مرده میزیست؟
▫️ باید از میان این مردم آن کس که بیش از همه از ستم و دستدرازی به منافع شخصیاش به کنار بود، انتقام ستمدیدگان را میگرفت تا آن ستمدیدگان احساس کنند هدفی بزرگتر از این حدود کوچک وجود دارد.
▪️ حسین(ع) در آن ستم فردی که هر مرد و زن مسلمان میدید، بهسر نمیبُرد؛ زیرا حسین(ع) والاترین مقام را در میان مردم داشت و کسی را یارای تعدی به ایشان نبود و از ثروتمندترین و توانگرترینِ مردم بود. همۀ دنیا نزد حسین(ع) فراهم بود. همۀ مسلمانان با تمام تجلیل و تقدیس و تکریم حسین(ع) را در میان میگرفتند. ایشان نیازی به مقام و مال و تکریم نداشت. در هیچیک از ستمهای بنیامیه زندگی نمیکرد. خلفای بنیامیه با ایشان با مدارا و نرمی رفتار میکردند و از ایشان میترسیدند و هراس داشتند.
▫️ اما با وجود همۀ اینها حسین(ع) بهپا خاست و هیچیک از آنانی که پشتشان از تازیانه سرخ بود، بهپا نخاستند. ایشان بهپا خاست تا آنانی که پشتشان از تازیانه سرخ بود، احساس کنند که باید بهپا خیزند.
📚 امامان اهلبیت، ص۴۵٨
🆔 @SHAHIDSADR
💠 آثار پژوهشگاه تخصصی شهید صدر در طاقچه شما
نسخۀ الکترونیک آثار شهید صدر را از طاقچه بردارید
🆔 @shahidsadr
⚫️ امام حسین علیهالسلام و درمان چهارگروه
🔻 در مکتب حسین علیهالسلام (۵)
▪️امام حسین علیهالسلام باید موضعی میگرفت که با آن، چند دسته از افراد امت را درمان کند:
دسته نخست، همانها بودند که فرزدق در سخن خود به امام حسین(ع) درباره آنان گفت: «شمشیرهایشان علیه تو و دل هایشان با توست»؛ گرچه ایمان داشتند که اسلام در دستان بنیامیه نابود میشود، اما نمیتوانستند بهپا خیزند. آنان در کنار بنیامیه حرکت میکردند و شمشیر علیه امام حسین(ع) برمیگرفتند.
دسته دوم کسانی بودند که جان خود برایشان عزیز و اسلام برایشان خوار شده بود. این دسته یک تفاوت با دستۀ نخست داشت: دستۀ نخست بدبختی را احساس میکرد اما نمیتوانست راهحلی بیندیشد؛ همچون انسانِ سیگاری که احساس میکند سیگار به او آسیب میرساند، اما نمیتواند آن را کنار بگذارد؛ اما دسته دوم همچون انسانی سیگاری بودند که نمیفهمد سیگار به او آسیب می رساند.
دسته سوم، ساده لوحانی بودند که فریب نقشههای اموی را میخوردند؛ افراد ناآگاه امت که اگر صحابه رسول خدا خاموش میماندند و همگی در برابر تبدیل شدن خلافت به حکومت کسرایی و قیصری سکوت میکردند، نیرنگ بنیامیه میتوانست آنان را فریب دهد.
دسته چهارم، کسانی بودند که از صحنۀ رویدادها در قلب دولت اسلامی دور بودند. درمان این دسته به مسئله کنارهگیری امام حسن(ع) مربوط میشود. این انسان به طور آشکار چیزی مشخص درباره این کنارهگیری نمیدانست: آیا اعترافی به شرعی بودن برنامه معاویه است؟ یا رفتاری است که ضرورتها و شرایط عینی در زندگی امام حسن(ع) اقتضا می کند؟
📚 امامان اهلبیت، ص۴٧٠_۴٧٢
🆔 @SHAHIDSADR
⚫️ راههای پیش روی امام حسین علیهالسلام
🔻 در مکتب حسین علیهالسلام (۶)
▪️ امام حسین(ع) چند موضع عملی پیش رو داشت که میتوانست هر یک از آنها را اتخاذ کند؛ پس از این که معاویه به هلاکت رسید و با یزید بیعت شد و از ایشان خواسته شد تا با یزیدبنمعاویه بیعت کند:
موضع نخست: با یزیدبنمعاویه بیعت کند، همچنان که امیرمؤمنان(ع) با ابوبکر و عمر و عثمان بیعت کرد.
موضع دوم: بیعت یزیدبنمعاویه را رد کند، اما در مکه یا مدینه بماند؛ در یکی از دو حریم: در حریم رسول خدا ـ یعنی در خانه و شهر ایشان ـ یا به مکه نقل مکان کند و آنجا در حریم خداوند متعال پناه گیرد تا قضای نافذ الهی سر رسد.
موضع سوم: به گوشهای از جهان اسلام پناه برد. به یکی از سرزمینهای جهان اسلام پناه برد، هم چنان که برادر ایشان محمدبنحنفیه به ایشان پیشنهاد داد و عرض کرد: به یمن بروید، یا به یکی دیگر از سرزمینهای مسلمین. و در آن جا جمعیت و جامعه ای برای خود بسازد و از جامعه بزرگتری که سرزمینهای دیگر مسلمین را در بر میگرفت، جدا شود. تا وقتی توانست امارت خود را استوار سازد، بکوشد تا پیش رود و سرزمینهای دیگر را به سرزمین خود پیوند دهد.
موضع چهارم: بیعت را رد کند و بهپا خیزد و سوی کوفه رود تا نامههایی را که از کوفیان رسیده بود، اجابت کند. سپس کشته شود و به شهادت برسد؛ به همان شیوهای که روی داد.
▫️ امام حسین(ع) باید موضعی را برمیگزید که با آن این چهار دسته از امت اسلام را [که پیشتر گذشت] درمان کند. هیچ موضعی نمی توانست اینهمه را برآورده سازد جز موضع آخر.
📚 امامان اهلبیت، ص۴۶٩
🆔 @SHAHIDSADR
⚫️ امام حسین علیه السلام و تکان دادن وجدان انسان مسلمان
🔻
در مکتب حسین علیهالسلام (٧)▪️ امام حسین(ع) میخواست همه مصیبتها و ازخودگذشتگیها و دردهایی را که ممکن است یکجا بر سر کسی فرود آید، یکجا بر خود جمع آورد؛ زیرا هر چقدر هم که منش شکست در مشروعیت این کار شک کند که کسی برای کشته شدن خروج کرده است، هرگز شک نخواهد کرد که این کار نفرتانگیزی که سپاهیان بنیامیه و سپاهیان کژرو با باقیماندگان نبوت کردند، براساس هیچ معیار و اعتباری کار درستی نبوده است. ▫️ امام حسین(ع) ناگزیر بود خون خود را، فرزندان و کودکان و زنان و ناموس خود را و همۀ اعتبارهای عاطفی و تمام اعتبارهای تاریخی را وارد کارزار کند، حتی آثاری را که از دورۀ رسول خدا(ص) بهجا مانده بود، حتی عمامه را، حتی شمشیر را و ... . ایشان عمامۀ رسول خدا(ص) را برگرفت و شمشیر رسول خدا(ص) را بربست. همه این انگیزشهای تاریخی و عاطفی را وارد کارزار کرد؛ چنین کرد تا هر راه و روزنی را بر منش شکست ببندد تا مبادا این منش به صحنه آید و به گونهای بر این کار نیز اعتراضی بگذارد. چنین کرد تا وجدان انسان مسلمان شکست خوردهای را که اراده اش نابود شده، تکان دهد. 📚 امامان اهلبیت، ص۵٣٨ 🆔 @SHAHIDSADR
⚫️ کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا
🔻 در مکتب حسین علیهالسلام (٨)
حسین(ع) انقلاب کرد تا برای امت، پنهان شدن حاکمان پشت اسم دین را آشکار سازد و حقیقت طاغوت هایی را که به اسم خلافت حضرت رسول(ص) بر مردم حکم میراندند، رسوا کند.
واقعه طفّ سوگنامهای گذرا نیست که فقط در مرحلهای مشخص از تاریخ روی داده باشد؛ بلکه صورتی کامل از پیکره یافتن نبرد حق و باطل است. صحنهای واقعی و زنده است که نقش های آن را همۀ طبقات بشر با سن ها و جنس های گوناگون ایفا میکنند؛ معصومی که کوتاهی و خطا نمیکند، مجرمی که از پستترین و فجیعترین کارها ابایی ندارد؛ زن و کودک شیرخوار و پیرمرد سالمند و توبهکار و گنهکار، همه در آن هستند. هم والایی و بلندمرتبگی در آن هست و هم پستی و فرومایگی.
این واقعه تعبیری از یک مرحله تاریخی نیست، تعبیری از حال یک امت است که حاکمانش آن را از جاده صحیح به کج بردهاند و آن را از رسالت و عقیدهاش دور کردهاند، تا جایی که امتی مرده شد که به هیچچیز نمیاندیشد جز به این اندک نفسی که بالا و پایین می شود ... ترس بهاندازهای توصیفناپذیر این امت را فراگرفت، آن چنان که میدانست به حق عمل نمیشود و از منکر جلوگیری نمیشود؛ اما ایستاده بود و تکان نمیخورد. این امت اجلش فرارسیده بود و مرده بود؛ گرچه بدنهایشان متحرک بود.
📚 امامان اهلبیت، ص۵٣٨
🆔 @SHAHIDSADR