🇮🇷🇮🇷🇮🇷شمشیری بر سر منافع استعمارگران
🇮🇷استعمار اسلام را از نظر سیاسی و نظامی در بندی زندانی کرده بود تا جهان اسلام را به هر شکلی که میخواهد درآورد.
🇮🇷اکنون اسلام در ایران از بند رها شده و لرزهای سهمگین را بر وجود ستمگران افکنده و به «الگویی برای پرورش ملتی مبارز و ایثارگر» و «شمشیری ازنیامبرکشیده بر سر طاغوتیان و منافع استعمارگران» و «بنیانی برای بازسازی امت» تبدیل شده است.
🇮🇷امام خمینی با آزاد نمودن اسلام از این بند نهتنها قدرت برتر خود و دلاوری ملت ایران را اثبات کرد، بلکه با این کار، عمق جنایت کسانی را نشان داد که در محصور کردن اسلام در آن بند و راکد کردن نیروهای سرشار و سازندهاش نقش داشتند و اسلام را از میدان ساخت تمدنی این امت دور کرده بودند.
🇮🇷این نور جدید که تقدیر ملت ایران بوده که آن را به سراسر گیتی برساند، بهزودی به همان میزان که نظامهای مخالف اسلام را رسوا خواهد کرد، پرده از چهره رژیمهایی نیز که بهناحق نام اسلام را یدک میکشند، برخواهد داشت.
📚 کتاب اسلام راهبر زندگی، صفحه ۲۹
🆔 @shahidsadr
🇮🇷🇮🇷🇮🇷 الحمدلله، رؤیای انبیا تعبیر شد
🇮🇷🇮🇷 راهی مسجد جواهری شد. آنجا، بعد از نماز مغرب و عشاء، برای شاگردانش درس اصول فقه میگفت. وارد شد. همگی دورتادور نشسته بودند. به پایش بلند شدند. بشاش به نظر میرسید. کنارشان نشست. بعد از بسمالله، گفت:
«الحمدلله، رؤیای انبیا تعبیر شد... الحمدلله.»
📚کتاب نا، صفحه ۱۸۴
🆔 @shahidsadr
شهید سید محمدباقر صدر
🇮🇷🇮🇷🇮🇷 الحمدلله، رؤیای انبیا تعبیر شد
🇮🇷🇮🇷محمدباقر مدام گوشبهزنگ اتفاقهای ایران بود. در نامهای برای آقا رضا نوشت که از راه دور با دردها شریک است و حرارت آتشی را که مردم ایران در آن بودند احساس میکند و خودش را با ترسها و امیدها سهیم میداند.
🇮🇷🇮🇷به شیخ محیالدین آموزگار، که رادیوی ترانزیستوری داشت، سپرده بود خبرهای تهران را خوب رصد کند و به او برساند. شب بیستودوم بهمن، محیالدین در بیرونی خانۀ استادش بود که با صدای اذان مغرب عراق از رادیو تهران شنید: «اینجا تهران است: صدای جمهوری اسلامی ایران.» از پلهها بالا دوید که بشارت بدهد. محمدباقر تسبیحات اربعه را میخواند. منتظر ایستاد. سلام نمازش را که داد، رو برگرداند:
- ابومحمدعلی، چی شده؟
- خبر خوش، سید! انقلاب پیروز شد، الآن رادیو تهران اعلام کرد.
🇮🇷🇮🇷به سجده افتاد و شکر کرد و به جان محیالدین دعا کرد. نماز را خواند و راهی مسجد جواهری شد. آنجا، بعد از نماز مغرب و عشاء، برای شاگردانش درس اصول فقه میگفت. وارد شد. همگی دورتادور نشسته بودند. به پایش بلند شدند. بشاش به نظر میرسید. کنارشان نشست. بعد از بسمالله، گفت:
«الحمدلله، رؤیای انبیا تعبیر شد... الحمدلله.»
سخنرانی کوتاهی کرد و سه روز درس را تعطیل کرد و از آنها خواست حمایتشان را از انقلاب ایران نشان بدهند.
📚کتاب نا، صفحه ۱۸۴
🆔 @shahidsadr
🇮🇷🇮🇷🇮🇷
زمانی که رؤیاها به حقیقت بدل شدند (١)
اندکی پیش از پیروزی انقلاب اسلامی ایران استاد شهید آیتالله سید محمدباقر صدر به شاگردانش نامهای مینویسد و آنها را به حمایت از انقلاب سفارش میکند:
بسم الله الرحمن الرحیم
فرزندان و عزیزانم! خداوند شما را با چشمان همواره بیدارش حفظ کند!
السلام علیکم جمیعاً و رحمة الله و برکاته
این نامه را در این لحظات باعظمت برای شما مینویسم؛ لحظاتی که اسلام بهدست ملت مسلمان ایران و به رهبری امام خمینی دامظله و همکاری دیگر نیروهای نیکوکار و علمای اعلام، به پیروزی قاطع و بینظیری دست یافته است؛ زمانی که رؤیاها به حقیقت بدل شدند و آرزوها محقق گشتند و اندیشهها مانند آتشفشانی بر سر ستمگران فرود آمدند تا صورت عمل به خود گرفته و حکومت حق و اسلام را بر روی زمین به پا نمایند؛ اکنون اسلامی که ظالمان و استعمارگران آن را در کوزهای محبوس کرده بودند، به قدرت بازوان ایرانی جوانی که از مرگ نمیهراسند و خشونت طاغوتها عزمشان را سست نکرده است، کوزه را شکسته و از آن بیرون آمده است....
🆔 @shahidsadr