جانم برایت بگوید که نفسهای اهل زمین عجیب تنگ است
نه توانی برای رسیدن مانده نه جانی برای بال زدن
جانم برایت بگوید. . .
کودکان یمنی شده اند دستاویز داستان سرایی ظالمان و اهل دنیا
دستشان را زیر چانه زده اند و بدترین تماشاگران تاریخ را ساخته اند
جانم برایت بگوید...
که زمین بوی تعفن تبعیض گرفته
آنقدر که این سوی قابش کودکی پوست به استخوان به دنبال لقمه ای نان زباله ها را گز میکند و آن سوی قاب پیرمردی از شمارش آنچه در حسابهای مالی اش میگذرد عاجز مانده
جانم برایت بگوید ...
برای این قلبی که قرار بود آیینه ای برای انعکاس آسمان باشد ، نه تنها که رمقی برای پرواز نمانده که در لابلای فشارهای زمین هر روز بیشتر از دیروز میشکند
سیدی...
بی خیال این دردها آقا
از خودت بگو
تو کجای دنیا لابلای غصه ها و دردهای ما شکسته ای؟!؟
لابلای این غفلتهای خانمان براندازه ما که اعتماد خدا را هم به ما شکسته است
چقدر سنگین است دومین جمعه رمضان تمام شد😭
هم ما درد داریم و هم تو
اما راستش را بخواهی درد نداشتنت هنوز به استخوانمان نرسیده ، که اگر صادقانه تمنایت میکردیم دیگر نه دردی برای ما می ماند و نه برای تو...😭
از کجا بگویم که تاریخ زمین با همین انتظار عروسکی ما به سرعت رو به زوال است مگر آنکه دستهای تو احیایش کند
حال زمین خوب نیست آقا
چاره ای باید...