eitaa logo
-ڴنبد آبے شݪمچہ🍃💚
8.4هزار دنبال‌کننده
4.2هزار عکس
1.2هزار ویدیو
29 فایل
•| السلام علیک یا فاطمه الزهرا |• • • #اللهم_عجل_لولیک_الفرج • • •|اسفند هزار سیصد نود نه|• • • #سلامتی_تعجیل_در_فرج_امام_زمان_عج_صلوات • • مجنون عمه سادات زینب (س) • • • • #ادمین_گنبدآبی_دعا_کنید🙏
مشاهده در ایتا
دانلود
بچهای که تازه اومدین این لینک گروه چله شهدایی مون هست دوست داشتید عضو شید🥲🌱
تهش بشه شهادت قشنگه. شهادت مبارک دادا💚🥲
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
‌ ای عشق ِدل‌افروز دل ِمن به تو گرم است :) *حفظه‌الله
بی زحمت اون بنده خدایی که گفتن اهل شیرود (تنکابن هستن ) اینجا ارسال کنن عکس های مزار شهید شیرودی. بابت آیدی اشتباه معذرت خواهی میکنم به این آیدی بفرستید. @shahidshalamche
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
https://harfeto.timefriend.net/17146813090201 ایده ؛ نظر؛ پیشنهاد؛ انتقاد؛ حرف؛ حدیث؛ بفرمایید راجب کانال ... خونده میشه و تا حد توان عمل خواهد شد به نظرات و...
سه تا صلوات هم بفرستید شبتون بخیر.
یک جا زمین سیاه شده بود، بس که خمپاره خورده بود. نمیذاشتن حاج حسین بره اونجا... میگفتن؛ نمیشه اون جا بارون خمپاره میاد. میگفت؛ طوری نیس میرم یه نگاه به اون ور میکنم، زود بر میگردم. نمیذاشتن می گفتن؛ اون جا با قناصه می زننتون... می ترسیدیم، ولی باید این کار رو می کردیم. با زبان خوش بهش گفتیم: جای فرمانده لشگر این جا نیست. گوش نکرد... محکم گرفتیمش، به زور بردیم ترک موتور سوارش کردیم. داد زدم؛ یالا دیگه راه بیفت. موتور از جا کنده شد. مثل برق راه افتاد خیالمون راحت شد... داشتیم بر می گشتیم، دیدیم از پشت موتور خودش رو انداخت زمین، بلند شد دوید طرف ما. فرار کردیم و از دور دیدیم باز هم میزنه... @shahidshalamche_8
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ژنرال پُکی به سیگارش زد و با فارسی دست وپا شکسته دستور داد برای امامِ مان مرگ بخواهیم . نگاه ها به‌طرف هم چرخید و بعد به زمین . ازجمع دوازده نفرمان هیچ کس حاضرنبود این حرف رابزند و ماهرعبدالرشید اصرار داشت . تا اینکه کسی گفت : ( مردست خمینی ) وماهم گفتیم حتی با فریاد و گذاشتیم ماهرعبدالرشید در لذتی بماند که فکر میکند پیروزاست .
فقط یک نفر با ما همصدا نشد و ژنرال او را دیده بود ، رفت طرفش. نمیشناختمش . حتم از یک لشکر دیگر بود ! سیزده چهارده ساله ؛ خیلی جدی و حتی میشود گفت خیلی مردانه . ژنرال کُلتش را مسلح کرد گذاشت روی شقیقه پسرو گفت اگر شعار ندهد مغزش را متلاشی میکند بچه ها نگاه هراسان داشتند و سکوت پنجه انداخته بود میان همه .