eitaa logo
-ڴنبد آبے شݪمچہ🍃💚
8.3هزار دنبال‌کننده
4.1هزار عکس
1.2هزار ویدیو
29 فایل
•| السلام علیک یا فاطمه الزهرا |• • • #اللهم_عجل_لولیک_الفرج • • •|اسفند هزار سیصد نود نه|• • • #سلامتی_تعجیل_در_فرج_امام_زمان_عج_صلوات • • مجنون عمه سادات زینب (س) • • • • #ادمین_گنبدآبی_دعا_کنید🙏
مشاهده در ایتا
دانلود
-ڴنبد آبے شݪمچہ🍃💚
حجابِ چهرهٔ جان می‌شود غبارِ تنم خوشا دَمی که از آن چهره پرده برفکنم چُنین قفس نه سزایِ چو من خوش اَلحانیست رَوَم به گلشنِ رضوان، که مرغِ آن چمنم عیان نشد که چرا آمدم، کجا رفتم دریغ و درد که غافل ز کارِ خویشتنم چگونه طوف کنم در فضایِ عالمِ قدس؟ که در سراچهٔ ترکیب، تخته‌‌بندِ تنم اگر ز خونِ دلم بویِ شوق می‌آید عجب مدار که هم‌دردِ نافهٔ خُتَنَم طرازِ پیرهنِ زَرکشم مبین چون شمع که سوزهاست نهانی درونِ پیرهنم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
به بابایت بگو کارمو خانوم سه ساله بگو خیلی دوسش دارمو خانوم سه ساله💔🚶‍♀ 3/3/3
نماز لیلة الدفن ِ شهدای خدمت امشب بین نماز مغرب وعشاء را فراموش نکنید . 🔰سیدابراهیم رئیسی فرزند سید حاجی 🔰سید محمدعلی آل هاشم فرزند سیدمحمدتقی 🔰سیدمهدی موسوی فرزند سیدمحمدعلی 🔰سید طاهر مصطفوی فرزند سیداحمد 🔰حسین امیرعبداللهیان فرزند محمد 🔰مالک رحمتی فرزند حاج اسکندر 🔰بهروز قدیمی فرزند اسحاق 🔰محسن دریانوش فرزند مختار
بسم الله
-ڴنبد آبے شݪمچہ🍃💚
یکی از خلبانان می گفت: در آذرماه ۱۳۵۹ اکبر به پایگاه کرمانشاه برگشت. او گفته بود که چند روزی به مرخصی می رود اما همان شب بازگشت! بیشتر خلبانان خواب بودند. اکبر هم آماده ی خواب شده بود که پرسیدم: قرار بود چند روزی مرخصی باشی؟ چی شد که ... گفت: توی این شرایط نمی تونم توی خونه بمونم. وقتی دشمن به راحتی حمله می کنه و اوضاع کشور این طوریه، باید برمی‌گشتم. 📚به نقل از کتاب @shahidshalamche_8
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بسم الله الرحمن الرحیم
. از جنوب مراغه تا استانداری تبریز به وقت ِ
-ڴنبد آبے شݪمچہ🍃💚
. از جنوب مراغه تا استانداری تبریز به وقت ِ #تفحص #نابغه_مدیریت #شهید_خدمت #شهید_مالک_رحمتی
- مالک اهل مراغه بود. بچه جنوب شهر مراغه. پدرش حاج اسکندر کاسب است. کاسب یکی از بازارهای محلی. مغازه‌ای قدیمی دارد که ظهر به ظهر دیزی می‌فروشد. یک کسب و کار ۶۰ یا ۷۰ ساله. از آن مومن‌های قدیمی که هنوز شب‌ها نماز شب می‌خواند آن هم نه به عربی یا فارسی که قنوتش را هم با همان لهجه غلیظ آذری زمزمه می‌کند .
- اصلا مالک ویدیویی در گوشی همراهش داشت از یکی از همین مناجات های شبانه پدر که وسط دعاهای شبانه اش در فضایی بین گریه و خنده برای مالکش دعا می‌کرد. او هر وقت پشت میز ریاست دلش می گرفت، سری می زد به این ویدیوی پدرانه و انگار قوت قلبش می شد .
[‌ ازدانشگاه امام صادق تا وزارت کشور ] مالک پسر زرنگی بود. مثل خیلی از بچه‌های آذربایجان چه زود به علم معاش آشنا شده بود. شاید ۱۳ سالش بود که به روایت خودش در کنار تبدیل شدن به مهمترین چهره فرهنگی پایگاه بسیج محله و تبدیلش به یک پایگاه نمونه استانی کار می کرد و کمک خرج آقا اسکندر شده بود. آجیل فله می خرید، بسته بندی می کرد و در بازار می فروخت. نهج البلاغه می‌خواند و از بچگی مسلط به فن سخنوری بود. اصلا برای همین قدرت بیان بود که شاید برای رفتن به دانشگاه امام صادق«ع» حقوق را انتخاب کرد و فارغ التحصیل شد. این مدرک اما خیلی زود برایش یک خاطره شد و انگار سرنوشت آقا مالک به حساب و کتاب گره خورده بود. او که از میان طرح مشاوران جوان احمدی نژاد سر از وزارت کشور درآورد.
[مالک پس از وزارت کشور سیاست را رها می‌کند و باز بر می‌گردد به آن تخصص ذاتی که در وجودش داشته. حوزه مولدسازی و ساخت پول. او به یکی از معادن زیر مجموعه بنیاد کوثر می رود.]
- یک شرکت زیان ده معدنی. شرکتی با سود سالانه کمتر از ۷ میلیارد که در یک‌سال مدیریت مالک درآمدش به بیش از ده برابر رسید. به طوری که مالک رحمتی مدیر نمونه دولتی جهادی کشور می‌شود و از دولت حسن روحانی تقدیر می گیرد. مالک که حقوق خوانده بود، در دوره مدیریت معدنی بیشتر چکمه به پا کف معدن بود. این قدر که در پایان دوره مدیریتش در این شرکت معدنی، در انتخابات انجمن سنگ ایران کاندیدا شد. او آن روز چنان خطابه ای گفت که مرحوم حاج قاسم شفیعی رییس وقت بگوید اگر این جوان امروز رأی بیاورد من هم در انتخابات باقی می مانم و اینگونه مالک ۳۰ ساله شد نایب رییس انجمن سنگ ایران با تحصیلات تخصصی حقوق .  .
-ڴنبد آبے شݪمچہ🍃💚
روضه خوانی #شهید_مالک‌_رحمتی در اربعین
. مسیر بعدی مالک هلدینگ سبحان بود و شرکتی ورشکسته که مدیر پیشینش راهی اوین شده بود. یک شرکت سرمایه گذاری حقوق. مالکی که حقوق خوانده بود حالا روی میزش پر بود از کتاب‌های فنی و ریاضی و مالی. او برای مدیریت در سبحان باید گرید بورسی می گرفت برای مدیریت بر یک نهاد مالی. مالکی که بیزار بود از ریاضی و بحث‌های فنی رفت آزمون داد و با نمره Aگرید مالی از بورس گرفت. شرکت مالی زیان ده تحویل داده شده در دوره مدیریت مالک رحمتی به بهایی ۳۰۰ میلیاردتومانی در بورس به فروش رفت.
. حالا دیگر در این سال‌ها مالک سری هم بین سرها پیدا کرده بود. یکی از آنهایی بود که در بخش فعالیت های اقتصادی مشغول به کار شده بود. او یکی از پیشنهادها به مخبر در همان سال‌ها برای همکاری در ستاد اجرایی فرمان امام بود اما یک نفر ایستاد و گفت و نباید مالک به ستاد اجرایی برود. سید مصطفی سید هاشمی از مدیران ارشد ستاد اجرایی. این قدر سختگیرانه که اعضای دفتر مشکوک می‌شوند. این نماینده پیشین مراغه و عجب‌شیر راز مخالفتش را می‌گوید:«مالک دامادم است. او را جایی نیاورید که بگویند با رانت پدر همسرش آمده است.»
مسیر مالک از اواخر دهه ۹۰ با حاج آقای مروی گره می خورد. سعادت خادمی امام رضا «ع». در معاونت بهره‌وری اوست که می‌شود مسئول مولدسازی دارایی های راکد آستان. مسئولیتی که او را خیلی زود تا قائم مقامی آستان قدس می رساند.  
[مسیر مالک به دولت رئیسی افتاد] مالک ادامه مسیر مسئولیت را در دولت سپری می کند. درحالی که او گزینه یک وزارتخانه اقتصادی شده بود اما در سازمان خصوصی سازی مسئولیت می گیرد. البته نه برای خصوصی سازی. سید ابراهیم رییسی دنبال درآمدساز کردن دارایی های راکد طرح مولدسازی بود. شرایط اما در مولدسازی آن طور که مالک رحمتی در افکارش برای‌شان برنامه ریخته بود پیش نمی‌رود و او به رغم موفقیت در پروسه مولدسازی با پیشنهاد استانداری آذربایجان شرقی راهی تبریز می‌شود. استانی که خود یک ایران کوچک است. .
🌱 سکوی پرتابش به ابدیت رسید. در شب میلاد امام رضا این خادم الرضا آخرین ماموریتش را دوشادوش رییس جمهور و هیات همراه پشت سر گذاشت و شهادت نصیبش شد . یک پرواز افسانه ای .
[ دل‌تنگم ؛ من یه عمره با خودم می‌جنگم ، آقای امام حسین(ع) ، دل‌تنگم ..]
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا